English | فارسی
پنجشنبه 09 مهر 1394
تعداد بازدید: 834
تعداد نظرات: 0

بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون آثار و پیامدهای نفی غدیر

بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون آثار و پیامدهای نفی غدیر

بسم الله الرحمن الرحيم

اثبات غدیر از راه عقل و نقل

ما در این جلسه درصدد اثبات غدير نيستیم. اثبات غدير یک مسئله كلامي است كه در علم كلام  بحث می‌شود. اساساً براي اثبات غدير نیازمند روايات نيستيم؛ بلکه قرآن كافي است. مرحوم شيخ محمدرضا جعفري، اساس استدلالشان در این زمینه، كتاب و قرآن بود. نه اينكه روايات ما مشکل دارند؛ بلکه طرف مقابل در این زمینه مشكل دارد. از این گذشته، غدير و ولايت بلافصل اميرالمؤمنين – علیه السلام – از روايات خود اهل سنت نیز قابل اثبات است. حتی اگر روايات شیعه را كلاً كنار بگذاريم و روايات متواتره يا صحيحه اهل سنت را مستند قرار بدهيم، باز هم ولايت امیرالمؤنین – علیه السلام –  قابل اثبات است.

 از این بالاتر، حتی اگر اسلام و قرآن را هم قبول نداشته باشيم، ولايت آن حضرت با دليل عقلي و وجوه عقليه قابل اثبات است؛ چنان‌که کسی مثل ابن‌ابي‌الحديد هم به آن اشاره مي‌كند: تقدم افضل بر مفضول؛ منتها او در مقدمه شرحش بر نهج‌البلاغه مي‌گويد: الحمدالله الذي قدم المفضول علي الفاضل لمصلحة يريها؛ در حالی که عقل، افضل را بر مفضول مقدم می‌داند. بنابراین، از نظر عقلي هم ولایت امیرالمؤمنین – علیه السلام –  قابل اثبات است؛ ولی ما در اینجا دنبال اين بحث نيستيم.

آثار و پیامدهای نفی غدیر

آنچه در اینجا مقصود است، مسئله آثار و پیامدهای نفی غدیر است و باید روي آن خیلی كار کرد. واقعه غدير در ذي‌الحجه روی داده و پیامبر اکرم –  صلی الله علیه و آله –28 صفر از دنيا رفته است. در عرض دو ماه و چند روز، مسئله سقیفه روی می‌دهد و واقعه غدیر فراموش می‌شود. امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا – سلام الله علیهما – به سراغ برخی از اصحابی که در غدیر حاضر بودند، رفتند و از آنها شهادت خواستند؛ اما همه آنها وقيحانه غدیر را فراموش کردند و نفي كردند. بحث اين است كه نفي غدير چه هزينه‌هايي در طول تاريخ براي دنياي اسلام و مسلمين داشت و چه بر سر مسلمانان آمد.

آیا واقعاً فاطمه زهرا و اميرالمؤمنين – سلام الله علیهما – حرفشان اين بود كه علي – علیه السلام – رئيس باشد، نه آنها؟ گاهي انسان از خود می‌پرسد: چرا آن بزرگواران با آن همه مقام و موقعیت، برای چنین مسئله‌ای به در خانه مهاجر و انصار رفتند؟ آیا ارزشش را داشت؟ اما وقتي خوب دقت كنيم، مي‌فهميم چون نفي غدير، آثار ماندگار عجيب و غريبی داشته است، اين بزرگواران حجت را تمام کردند تا بهانه‌اي براي كسي نماند.

نقش خواص در نفی غدیر

در كتاب المراجعات مرحوم شرف‌الدين، نامه‌اي از شيخ سليم ذکر شده است. ایشان در پاسخ به مرحوم شرف‌الدين مي‌نويسد: ادله‌اي كه شما براي غدير مي‌آورید، مانند حدیث ثقلین و... قابل انكار نیستند؛ اما تعجب مي‌كنم كه چرا مردم با وجود اين ادله بسيار قوي، از علي روي‌گردان شدند. مرحوم شرف‌الدين در جواب ايشان مي‌نويسد: توجه داشته باشيد؛ مردم روي‌گردان نشدند؛ بلکه زمامداران و كساني كه بين مردم نام و نشاني داشتند، از علي – علیه السلام – روي‌گردان شدند و مردم را به اسباب مختلف روي‌گردان كردند. مردم در اصل جریان نبودند؛ خواص بودند که اين حركت را انجام دادند و مردم هم تبعيت كردند؛ و چوب آن را هم عيناً مردم خوردند تا به امروز.

پيامبر – صلی الله علیه و آله – با شعار «قولو لا اله الا الله تفلحوا» و نفي آلهه، همه مظاهر قدرت‌های غيرالهی را نفی کردند و همين علي – علیه السلام – را بر دوش خود نهادند تا اين بت‌ها را از كعبه بيندازد. رسول اكرم رسالت خود را عرضه كردند و برخی از روی طمع، اسلام  آوردند؛[1] منتها اين معالم و ارزش‌هايي كه پيامبر آوردند، اسباب زحمت است. عدالت، عصمت، انجام عمل صالح، و مطابق كتاب عمل كردن، اسباب زحمت است. از این رو، باید تغییراتی در آن می‌دادند.

حکومت بنی‌امیه، انتقام جاهلیت از اسلام

عبدالله علائلي در كتاب خود به نام «امام حسين – علیه السلام –» سه حزب را در زمان پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله –  مي‌شمارد که یکی از آنها حزب بني‌اميه بود. اینها به این نتیجه رسیدند که اگر می‌خواستیم اين قبايل را با جنگ زیر سلطه بیاوریم،‌ نمی‌توانستیم؛ اما اسلام همه را زیر یک پرچم آورده و با يك حج و روزه تسلیم هستند. برای چه با آنها بجنگيم؟ لذا با مظاهر و ظواهر اسلام كار نداشته باشيم؛ بلکه اصولی را که دست‌وپا گیرند، تغییر دهیم. حج و نماز جماعت و... باشکوه و خيره‌كننده باشند، اما از درون تهي باشند؛ براي اينكه دستشان برای هر کاری باز باشد. در نتیجه، چنان‌كه برخی از دانشمندان مصري در لابه‌لاي كتاب‌هايشان نوشتند، حكومت معاويه، انتقام جاهليت از اسلام بود.

فساد بنی‌امیه، عامل انحراف در اصول اسلامی

بنی‌امیه، براي اينكه فاسد و‌ مشروب‌خوار و ظالم بودند و عادل نبودند،‌ عصمت را حتي از پیامبران نفی کردند؛ عدالت را هم نه فقط از امام جماعت و قاضي، بلکه از خدا برداشتند؛ يعني در اصول اعتقاديشان، لازم نيست خدا عادل باشد. براي اينكه بتوانند بر مسلمانان حكم برانند، عقيده جبر را ترویج کردند. ابن‌ابي‌الحديد از خليفه دوم نقل می‌کند كه وقتی پيامبر در بستر مرگ مي‌خواست علي را خليفه كند، من جلويش را گرفتم. پيامبر این طور مي‌خواست، اما خدا نمي‌خواست؛ لذا پس از رحلت پيامبر، خواست خدا بر خواست پيامبر مقدم شد. يعني آن همه نیرنگ‌ها و فریب‌کاری‌ها و آنچه پس از رحلت پيامبر در کوچه‌های مدينه از کتک‌زدن‌ها و... پيش آوردند، همه ارادة الله بوده است. اینکه ما خليفه شديم، خواست خدا بوده است. این یعنی جبر؛ و بني‌اميه و پس از آنها بنی‌عباس این تفکر را ترويج كردند.

نفی غدیر و مشروعیت‌بخشی به حاکمیت ظلم و جور

نكته ديگر این است كه آنها حاکمیت خود را به نام اسلام و خدا جا زدند و به خودشان مشروعیت دادند. جنايت بزرگ این بود كه بر اساس آیه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول واولي الامر منكم» اطاعت هر انسان ظالم، فاسد، مشروب‌خوار و قاتل را بر مردم واجب کردند. اولي‌الامر از نظر ایشان هر کسی است كه بر مردم مسلط است. فرق نمی‌کند چگونه مسلط شده باشد؛ با كودتا و زور و آدم كشي. بر این اساس، اولی‌الامر حتی خليفه داعشي را هم شامل مي‌شود و نمي‌توان از اطاعت او سر باز زد. اطاعت از آنها به نام دین واجب است. در زمان جاهليت هم اين اطاعت واجب بود؛ اما نه به نام خدا و اسلام و پيامبر. از نظر مكتب ضدغديري، رسالت پيامبر اين بود كه به زورگويي حاكمان مشروعيت دهد و به كسي که اطاعت نكند، عذاب جهنم وعده دهد.

بی‌عدالتی و تبعیض، پیامد نفی غدیر

اين اسلامي است كه در برابر غدير ترويج می‌كردند. قتل مالک بن نویره در همان روزهای اول پس از رحلت پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – یک نمونه از عدالت در این اسلام انحرافی است. مالك حاضر نشد زکات خود را به حکومت غاصب بدهد. از این رو، خالد بن وليد با خدعه و نیرنگ به قبیله او رفت و مالک و مردان قبیله‌اش را در حالی که شهادتین می‌گفتند به قتل رساند و زنانشان را به اسارت گرفت و در همان شب به همسر او تجاوز کرد؛ و علي – علیه السلام –  هر چه کرد تا حد زنا بر او جاری شود، كسی نپذیرفت. همان خلفايي كه در برابر مردم تظاهر به اسلام می‌کردند و در برابر فاطمه زهرا – سلام الله علیها –  كه حق خود را از فدک می‌طلبید، با احترام می‌گفتند: «تمام زندگي من مال شما؛ اما من نمی‌توانم حق مسلمانان را بگيرم و به شما بدهم»، در اینجا درباره خالد بن وليد تبعیض قائل شدند و گفتند: او انسان شایسته و کارآمدی است؛ و از اجرای حد خودداری کردند. از روز اول، اين جاهليت خودش را نشان داد.

نبرد دائمی اسلام جاهلی با اسلام اصیل

چيزي كه امروز به نام اسلام و در برابر علي بن ابي‌طالب – علیه السلام –  است، اسلام نيست، كفر است، جاهليت است. امثال هارون‌الرشيد و يزيد بن معاويه، خليفه اسلام نيستند.  کسانی كه در ریاض و دانشگاه مدینه در مدح يزيد بن معاويه کتاب مي‌نويسند و از او دفاع می‌کنند، چرا از فرزندش معاويه بن يزيد، چیزی نمی‌گویند كه چه کسی بود و چه کار کرد و چه شد كه خلافت از آل اميه به آل مروان منتقل شد؟ معاویه بن یزید پس از آنکه به خلافت رسید، بر روی منبر رفت و گفت: «جد من و پدر من، انسان‌های دروغگو و ظالمي بودند كه به نام اسلام به شما ظلم كردند. من اين خلافت را نمي‌پذيرم». با این حال، يك كلمه از او ذكر نمي‌شود. امروز ما با چنين اسلامي مواجه هستيم. اين اسلام جاهلی، هميشه با اسلام اصيل و ائمه اطهار – علیهم السلام – در نبرد بوده و تا جايي كه توانستند، كشتند و هر صدايي را خفه كردند؛ براي اينكه فرياد عدل از زبان امیرالمؤمنین – علیه السلام – شنيده نشود.

امروز هم ما با داعش و النصره مواجهیم. اين جریان‌ها چيز جديدي نيستند؛ پايه اينها از روز اول گذاشته شد. اينها سلفي‌اند و به همان سلف خودشان برگشته‌اند. سلف آنها نیز همان روز اول در برابر غدير همين حرف را زدند. حكومت‌هاي سني و سلفي حق ندارند با اين گروه‌ها بجنگند؛ چراکه اينها از خودشان هستند؛ كما اينكه جنگ نمی‌کنند و كمك هم مي‌كنند.

شیعه و مکتب غدیر،همان اسلام اصیل است

امروز آن نداي علي بن ابي‌طالب – علیه السلام – و فرياد اسلام اصيل در اختیار ماست؛ اسلامي كه بر دو لب پيغمبر جاري شده است. شيعه همان اسلام اصیل است. مرحوم صدر کتابی نوشته بود به نام «شيعه، مولود طبيعي اسلام». من مخالف اين عنوان بودم؛ می‌گفتم: شيعه خود اسلام است، نه مولود اسلام. همان چيزي است كه پيامبر آورده. در اين اسلام، اولي‌الامر با اولي‌الامر اسلام جاهلی فرق دارد. در این اسلام اصیل، عدالت نه‌تنها در خدا، بلکه حتي در امام جماعت و قاضي هم بايد باشد؛ اگر عدالت ساقط شود، حكمي هم كه بر اساس آن آمده بود، خود به خود ساقط مي‌شود؛ كوچك‌ترين ظلم، حتي اگر از ناحیه علي بن ابي‌طالب – علیه السلام – باشد، عقاب دارد. آن حضرت به‌عنوان خلیفه، در برابر گوشواره‌اي كه از گوش دختر يهودي مي‌كشند، گريه مي‌كند و فرياد مي‌زند: اگر انسان از این غصه بميرد، نباید او را سرزنش کرد.

اين ندا، نداي غدير است؛ و امروز اين ندا مظلوم است؛ چنان‌که در طول تاريخ هم مظلوم بوده است. ديروز نام علي و انتساب به او، مجوزی برای كشتن بود. صرف اتهام کافی بود برای قتل اشخاص. امروز نیز جریان ضدغدیر با پول و حمايت‌هاي بين‌اللملي، قدرت یافته‌اند و به نام اسلام هم تبلیغ مي‌كنند. هر جا مسجدی هست در اروپا و آمريكا، با پول سعودي ساخته شده است. اينها خلف همان اسلام جاهلی هستند و با آنها تفاوتي ندارند.

لزوم تبیین و عرضه غدیر در میان مردم

رسالت ما امروز اين است غدیر را به مردم عرضه کنیم. برخی از بزرگان ما مي‌فرمودند: غدير را به جای خواص، در میان مردم ببریم. محرم و كربلا را در بين مردم برديم، ديديم چگونه آن را حفظ كردند؛ اما غدير بين خواص ماند و این همه به آن اشکال و شبهه وارد کردند. ما باید غدیر را عرضه كنيم. غدير واقعه نيست؛ بزرگ‌ترين عيد است؛ حتي بر عيد قربان و عيد فطر هم مقدم است؛ چون احيا و ابقای اسلام است. خدا در قرآن پيامبر را تهديد مي‌كند: «وان لم تفعل، فما بلغت رسالتک». اين درباره غدیر است. غدير اينقدر اهميت دارد. ما باید غدير را براي مردم تبيين كنيم و ميان مردم ببريم. غدير يك واقعه تاريخي نيست؛ يك جريان است. حركت‌های آزادي‌خواهي و بیداری اسلامی بدون غدير اصلاً معنا ندارد.

جریان ضدغدير هنوز هم ادامه دارد و مشمول این سخنان صديقه كبري در خطبه‌ای است که خطاب به زنان مهاجر و انصار فرمودند: «وابشروا بسيف صارم»؛ علي را نخواستيد و كنار زديد؟ پس بشارت باد شما را به شمشيرهاي برافراشته، كه بالاي سرتان خواهد بود. «و استبداد من الظالمين»؛ و تا همیشه سایه ظلم را بر سر خود خواهيد دید و بساط استبداد بر سر شما سايه خواهد افکند.

همان گونه كه بزرگان ما در شئون مختلف کوشیدند، ما هم باید تلاش كنيم رسالت غدير را به انجام برسانيم و به نسل‌هاي بعدي انتقال دهيم. اميدوارم خداوند اين عيد سعيد را بر دوستان و عاشقان اميرالمؤمنين – علیه السلام – و ارادتمندان ايشان مبارك كند و گشايش و فرجي در همه شئون به آنها عنايت فرمايد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



[1]. از امام هادي – علیه السلام –  درباره اسلام برخی از صحابه چنین پرسیدند: اسلام ایشان ايماناً كه نبوده، خوفاً هم نبوده؛ پس چه بوده است؟ حضرت فرمودند: طمعاً بود. یعنی اسلام آوردن اين افراد به طمع خلافت بود.

تصاویر
  • بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون آثار و پیامدهای نفی غدیر
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان