حضرت آیت الله علوی بروجردی درباره این روز فرخنده فرمودند:
امروز مطابق بعضي از منابع تاریخی، مصادف با ولادت با سعادت حضرت زينب كبري سلام الله علیهااست.
تبریک میلاد زینب کبری به امام زمان عجل الله فرجه
زينب كبري سلام الله علیهاشان و مقام بسیار بالایی را داراست و هرآن چه ما درباره آن بگوييم به اندازه وجودی خود ماست نه به قدر و شأن ایشان. ما يقين داريم كه حضرت حجت بن الحسن عجل الله فرجهبه عمه خود افتخار ميكنند و لذا عرض تبريك خدمت حضرت حجت بن الحسن داريم و اميدواريم كه خداوند در طول زندگي، اين توفيق را به ما بدهد كه بتوانيم سیره و مقام حضرت زينب سلام الله را درک کرده و الگوی خود قرار بدهیم.
شان والای حضرت زینب
شاني و مقام ایشان به حدی است که وقتی مرحوم آيت الله العظمي خوئي در کتاب رجال به نام حضرت زينب سلام الله علیهاميرسند تعبيری فوق العاده زيبا درباره ایشان دارند و می فرماید که او شريكة الحسين است؛ يعني سيدالشهداسلام الله علیهدر كربلا و عاشورا یک شريك و همراه واقعی دارد، و آن هم زينب كبري سلام الله علیها است.
در روایات وقتی سلسله سند خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها که خطبه با قدر و منزلتی در نزد اهل بیت عليهم السلام است، از ابن عباس بیان میشود آمده است که «عن عقیلتنا زینب» و این در حالی است که ابن عباس که شاگرد علي بن ابي طالب است و از نظر سِنی به مراتب از حضرت زینب سلام الله علیهابزرگتر بودند ولی این تعبیر را نسبت به حضرت زینب بیان میکند. عمده این خطبه نیز در کتاب بلاغات النساء كه شاهكارهاي سخنان زنان ذكر شده آمده است.
عقليه به معناي فرد بزرگ و شاخص است، و اين کاشف از مقام ایشان است، همانطور که حضرت سجاد و سيدالشهداسلام الله علیهمانیز در تعبيراتشان نسبت به ایشان چنین مطالبی را دارند، و حتي از زينب كبريسلام الله علیهابه فاطمه صغري تعبیر شده است؛ يعني آنچه فاطمه زهرا سلام الله علیهاهست در وجود زينب كبري ريخته و او ميراث دار فاطمه زهرا سلام الله علیهااست و اين ميراثداري را در كربلا نشان داده است.
همراهی با امام حسین والاترین نقش زینب کبری در تاریخ
مهمترین نقش ایشان كه بسياري از بزرگان نیز به آن اشاره کرده و نوشتند همراهي ایشان بعد از عاشورا است که سبب ماندگاری و بقای نهضت حسینی شد و قابل درس گرفتن است.
ایشان زنی بود که از حاصل زندگياش با عبدالله بن جعفر، صاحب دو فرزند شد که مثل دسته گل آنها را به كربلا آورد و بر آنها لباس رزم پوشاند و به ميدان فرستاد تا آنکه هر دو درراه امام حسين عليه السلام كشته شدند. به هر حال داغ فرزند مخصوصا براي خانمها خيلي سخت است مخصوصا اگر اين فرزند تنها بچه آن خانواده باشد؛ اما زينب كبري سلام الله علیهادو پسر مثل دسته گل را در راه سيدالشهدا تقدیم کرد، و خودش نیز وقتی که به مدينه بازگشت برای عبدالله جعفر قابل شناختن نبود. اما بعدها که عبد الله سوال کرد که چرا وقتی بچه ها شهید شدند به استقبال آنها نرفتی در حالی که وقتي سيدالشهدا سلام الله علیه شهدايي مانند علي اكبر و قاسم را همراه خودش ميآورد استقبال كرديد؟ حضرت زینب فرمودند که من نخواستم مبادا برادرم هنگامي كه جسد اين بچهها را ميآورد نگاهش به من بيافتد و آثاري از خجالت در صورت او باشد.
در قضیه شهادت حضرت علی اکبرعلیه السلام وقتی که امام حسین سلام الله علیه بر بالین پسر شهیدش رسید به تعبیر مرحوم شيخ جعفر شوشتري فرموده بود که امام حسين در كربلا يك مرگ داشت و يك كشتن كه كشتن او توسط شمر و عمر بن سعد بود، ولی مرگ امام حسين سلام الله علیه وقتي بود كه بالاي سر علي اكبر رسيد، و لذا حضرت زینب سلام الله علیهادر میان آن همه ازدحام خودش را به برادر رسانده بود و او را تسلی خاطر داد و وقتی پرسیدند که چگونه از میان این همه لشکر به اینجا آمده است؟ فرمودند که ترسیدم مبادا جان برادرم با مرگ علی اکبر از تن خارج شود.
براستی همه اعتراف داشتند و حتي يزيد بن معاويه هم اعتراف كرد كه حسين سلام الله علیه بعد از شهادت پسرش دیگر كشتن نميخواست و او بعد از اين پسر خودبه خود ميمرد و نیازی به این بدنامی نبود. حضرت علي اكبر خيلي جلوه گري داشت و يك نورانيت و تشخصیداشت و لذا فرمودند که أشبه الناس خلقا و خلقنا برسول اللهصل الله علیه و آله.
قصه شهادت حضرت علي اكبر خیلی غم بار است. ایشان سوار بر اسب در حال جنگ بود در يك فرصتی به خيمه آمد و وقتي برگشت، اسب ناگهان رم كرد و بعضي نوشتهاند كه هجمه لشكر به حضرت علي اكبر زياد بود وهر كسي که با امام مسئله داشت، ميخواست اظهار انزجار خود را نسبت به پسر ایشان ابراز کند كما اينكه نسبت به خود سيدالشهدا سلام الله علیه هم همینگونه بود و لذا وقتی اسب وحشت و رم كرد علي اكبر را به داخل دشمن برد و آنجا هركسي هرجوري كه ميتوانست او را میزد به گونهای که او را قطعه قطعه کرده بودند؛ به طوری که امام حسينسلام الله علیه نتوانست بدن مطهر علي اكبر را با خودش به خيمه بياود. زماني كه علي اكبر از اسب افتاد نالهاي كرد و امام صدای او را شنيد و به سرعت كنار بدن مطهر علي اكبر رسيد و چه بسا با دیدن این صحنه امام از اسب افتاد؛ چون وقتي كه پايين آمدروي زمين ايستاده قرار نگرفته بودو لذا ایشان تا كنار بدن علي اكبر را با زانو و دست طي كرده و سر پا نبوده است. جمعيت هم از ترس و وحشت عقب ايستاده و آنها را دوره كردند، ولی میبیند که خواهرش زينب كبري نیز قبل از ايشان به اين بدن رسيده تا مبادا برادرش كنار بدن فرزندش جان بدهد. در حالی که همین زینب،شخصی است که فرزندش را از دست داده است و داغ ديده است، اما با وجود اين داغ، در كنار سيدالشهدا سلام الله علیه حضور دارد، و لذا آقاي خوئي تعبيير به شريكة الحسين دارند.
او در مجلس ابن زياد به گونهای راه می رود که آنها میپرسند من هذه المتكبره؟وقتی زينب كبري وارد شد، بزرگ زادهاي بود كه فرزند علي بن ابي طالب است. زينب كبري قبلا در كوفه درس تفسير داشت و زنان كوفه در محضر ايشان تلمذ ميكردند. ايشان را با شرايطي در مجلس ابن زياد آوردندكه بازوي ايشان و گردن امام سجادسلام الله علیه و يا برعكس، در دو سمت طناب بسته شده بود و در این میان نیز تمام بچه ها و اسرا را بسته بودند در حالی که تا آن لحظه غذا و خواب کافی هم نداشتند. ایشان در این شرایط به امیر دربار، بی اعتنایی کرد که او سوال ميكند من هذه المتكبره؟ (و در بعضي از نقلها دارد من هذه المتنكره؟) او بر خلاف یک سخنران معمولی که از قبل باید ذهن و فکرش آرام باشد اينگونه نبود و آنها ایشان را در بدترین شرایط آورده بودند و در حالی که سوار بر شتر بی محمل بود با چه سختی و مشکلاتی آوردند؛ اما وقتي اين زن مقابل پسر زياد در آن مجلس ميرسد و لب به سخن باز ميكند گویی که اين سخن نيست كه از زبان زينب بيرون ميآيد بلکه اين آتش است، که در مقابل شماتتهاي مكرر و متوالي پسر زياد بر سر او فرود میآید. ایشان در جواب او میگوید که ما رايت الا جميلا، و با آن سخنان خودهمه مجلس را ساكت كرد، و همه نفسها را در سينه حبسنمود.
حفظ دستاوردهای کربلا توسط زینب کبری
از این رو، زينب كبري سلام الله علیهادر كنار امام سجادسلام الله علیهتوانست كربلا را در كوفه و شام حفظ كند تا جایی که در شامي كه همه مردم در اثر تبلیغات معاویه، نظرشان نسبت به علي بن ابي طالب و فرزندانشان اين بود كه اصلا دروغ است که علي سلام الله علیهرا در مسجد شهيد كرده باشند واصلا علي اهل نماز و مسجد نبود، زماني كه اين كاروان ميخواست از شام بيرون برود مردم دور اينها تجمع و گريه ميكردند، و به گونهای شد که بنی امیه دیگر نتوانست سر بلند کند و رو به اضمحلال رفت و اصلا گویا بني اميه كوچك و آب شد تا آن وقتي كه مردم حتی استخوانهاي اين خاندان را هم از خاک در ميآوردند و آتش ميزدند.
قابل انکار نبودن شخصیت حضرت رقیه در تاریخ
اين همان هنری است كه زينب كبري سلام الله علیهادر اولين عزاداري براي امام حسين سلام الله علیهمردم را در شام ميگریاند، زينب كبري براي خودش در هر خانهاي يك نمايندهاي از عاشورا و كربلا گذاشت و روزي هم كه ميرفت زنان شامي جمع شدندو او را بدرقه کردند و ایشان نیز سفارش رقیه را به آنها کرد. شخص رقیه خاتون در تاریخ واقعی است و قابل انكار نيست و آن شاعر در مقابل امام صادق سلام الله علیهشعری ميخواند و از رقيه به عنوان دختر امام حسين یاد ميكند.
من قبلا اقامت طولاني در سوريه داشتم و ايام مختلفی در آنجا بودم و هنوز بعد از 1400 سال، زنان سني سفارش زينب كبري سلام الله علیهادر دلشان مانده است و مقيد هستند که خانوادهها سالي يكبار به اين حرم مطهر مشرف شوند و مخصوصا در ماه رمضان زیاد ميروند و دو ركعت نماز در آنجا ميخوانند. برخی از قدیمیها در آنجا ميگفتند که اين سنتي است که از زماني كه اسراي اهل بيت را به شام آوردند مردم به عنوان ميهمان نوازي اين كار را ميكنند.
اسوه بودن شخصیت زینب برای زنان مسلمان
اين همان کار زينب كبري سلام الله علیهااست كه ما بايد باید آن را بشناسيم. هر چند که زینب کبری تحت پرتو شخصیت امام حسین سلام الله علیهقرار گرفته ولی ما باید ایشان را به عنوان یک اسوه و الگوی واقعی به زنان و به همه مردم بشناسانیم. تا مبادا امروزه الگوی زنان ما هنرپيشهها و هرزههای فاسد باشند و اگر این اتفاق افتاده است، علت عمدهاش آن است كه ما در بازگويي الگو و در بيان شخصيت زينب كبري کوتاه آمدیم. ایشان شخصیتی است كه همّش همّ منطق نيست، بلکه احساس است که فوق منطق تاثیر گذار است و بر عمق دلها حتي دشمنان نفوذ پيدا ميكند؛به طوری که نقل شده وقتی که بعد از قصه كربلا زينب كبريسلام الله علیها عازم مصر شدند، حاكم آنجا به استقبال آمد و مردم نیز با شور و نشاط و گريه به استقبال ايشان آمدند. و لذا مقام و شان زينب كبري خيلي بالا است.
امروز ولادت این شخصیت است و ما اين ولادت را به حجت بن الحسن كه ايشان بهتر از همه ما اين شخصيت را ميشناسد، تبریک عرض میکنیم و به همه عزيزانی كه مهر ايشان در دلشان است و دلشان خانه عشق حسين و خانه مهر زينب است.
دل محب اهل بیت با آتش نمیسوزد
بدانيد، كسي كه محبوبي دارد حتی خانه او نیز كه در آن ساكن است برايش ارزش دارد مثل اينكه مجنون در و ديوار خانه ليلي را ميبوسيد، و لذا، دلي هم كه سيدالشهدا و اهل بيت را دوست دارد و دلي كه خانه محبت اينهاشده است و آن دلي كه آشيانه عشق آنها است مورد عذاب نیست بلکه اين دل محبوب خدا است؛ چرا که اين امر از صفات كماليه است و اوج آن در خدايي است كه وجود مطلق است.