به گزارش پايگاه اطلاعرساني دفتر حضرت آيت الله علوي بروجردي، مراسم شب دوم شهادت امام جعفر صادق عليه السلام در مسجد اعظم قم، با حضور جمع كثيري از اساتيد، شخصيت هاي علمي، انديشمندان، روحانيون و فضلا حوزه علميه، مسولين، هيأت مذهبي و عاشقان به مكتب تشيع، مجاورين و زائرين كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها و نيز اقشار مختلف مردم شريف و متدين برگزار شد.
در ابتدا قاري ممتاز و بين المللي كشور استاد يزدان پناه آياتي از قرآن كريم تلاوت و سپس با مرثيه سرايي مداح اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) حاج آقاي عاصي مجلس ادامه يافت.
استاد فاطمي نيا در ابتداي عرايض خود مدرسه امام صادق را محور بحث قرار دادند و فرمودند: به گونهاي صداي مدرسه امام صادق در دنيا پيچيد كه تمام عالم اسلام و غير عالم اسلام متوجه آن است.
مدرسه امام صادق يك ظاهر دارد و يك باطن، همگان اعم از شيعه و اهل تسنن از ظاهر مدرسه امام صادق بهرهمند شدند و صداي حضرت به همه امت اسلامي رسيد.
محمد أبو زهره كه از بزرگان اهل سنت است درباره مكتب امام صادق ميگويد: از تمام جهان اسلام و در مسائل مختلف به مالك بن انس كه از شاگردان جعفربن محمدالصادق بود ميگويد: « وما رأت عين ولا سمعت أذن ولا خطر على قلب بشر أفضل من جعفر بن محمد الصادق علما وعبادة وورعا »
هيچ چشمي از افراد بشر نديده و هيچ گوشي نشنيده و به هيچ قلبي خطور نكرده مانند امام جعفربن محمد الصادق عليه السلام از جهت علم و عبادت و تقوا.
در ادامه خطيب مجلس گفت: اما برخي از اهل سنت مانند ابن خلكان در تاريخش به نام «وفيات الاعيان» تعريف جامع و شايستهاي از امام صادق عليه السلام بيان نكرده است.
ابن خلكان ميگويد: «لقب بالصادق في مقالته» چون حضرت در گفتارش صادق و راستگو بود به حضرت صادق گفته ميشده است.
هر چند اين سخن، كلام صحيح و بزرگي است اما براي حضرت تعريف جامعي نيست، مانند اينكه كسي بگويد امام صادق عليه السلام هميشه سروقت نماز نميخوانده است.
ايشان در ادامه سخنان خود در نقد كلام برخي از مداحان اهل بيت گفت: برخي از مداحان درك و شناخت نست ائمه اطهار عليهم السلام و امام زمان «عجل الله تعالي فرجه الشريف» خيلي سبك و سخيف نام مبارك حضرت را ميبرند و آن گونه كه شايسته است حضرت را صدا نميزنند.
استاد فاطمي نيا در ادامه به باطن مكتب امام صادق عليه السلام اشاره كرد: باطن مكتب امام صادق عليه السلام، مانند فرقه باطنيه نيست كه سخن خداوند در قرآن كريم و همه گفتار و سخنان اهل بيت را از ناحيه خود تاويل كنند، ما حق نداريم مطالب و سخنان اهل بيت عصمت و طهارت را از ناحيه خودمان تاويل ببريم بلكه بايد به كتب روائي مراجعه كنيم، اگر اهل بيت بر سخن خداوند تبارك و تعالي و نيز براي سخنان خودشان تاويلي داشتند به سراغ آن تاويل برويم و آن را اخذ كنيم.
مانند اينكه خداوند در قرآن كريم در آيه 24 سوره عبس ميفرمايد:
« فَلْيَنْظُرِ الإنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ »
وقتي خدمت امام صادق عليه السلام ميرسيم: امام ميفرمايد: مقصود از طعام در اين آيه شريفه علم است، لذا ما نميتوانيم از جانب خودمان باطن كلام خداوند و ائمه اطهار را تاويل ببريم
سپس استاد فاطمي نيا گفت: شيخ مفيد در كتاب ارشاد ميگويد: استعمارگران در زمان امام صادق عليه السلام براي رسيدن به هدف خود توطئه كردند كه اسماعيل پسر امام صادق عليه السلام زنده است و فوت نكرده است تا بتواند به نقشههاي شوم خود برسند هرچند امام صادق عليه السلام تمام تلاش خود را صرف كرد تا نقشه آنها را برملا كند، به همين منظور جنازه اسماعيل را به همه نشان داد تا همگان او را ببنينند همچنين كفن را باز كرد و صورت اسماعيل را به مردم نشان داد تا از رحلتش مطمئن شوند است.
در ادامه خطيب توانا گفت: تاويل كلام مدرسه امام صادق عليه السلام به دست مبارك حضرت ميباشد لذا باطن مكتب امام را بايد از خود امام عليه السلام ياد گرفت.
در مرحله بعد بايد بگوييم وجود مقدس امام صادق عليه السلام خودش ظاهر و باطن دارد ظاهر حضرت را همگان ملاحضه و مشاهده ميكردند و از او ميآموختند، اما باطن حضرت براي همگان مشخص نبود مگر افراد خاص آن هم تاكيد ميكردند براي همگان بازگو نكنيد.
لذا حضرت ميفرمايند: «لنا مع کل وليّ اُذُناً سامعة و عيناً ناظرة و لساناً ناطقاً » من با هر ولي و دوستدار يك گوش شنوا و يك چشم بينا و يك زبان گويا دارم. امام صادق عليه السلام با ما اين حالت را دارد و اين گونه متوجه احوالات و سخنان و اعمال و كردار ما است. به همين خاطر وقتي حضرت باطن خود را به برخي افراد نشان مي داد، به آنها ميفرمود اين از اسرار است و آنها را در جايي بازگو نكنيد.
ايشان در آخر سخنان گفت: هركس كه ميخواهد يك قدري از باطن مكتب امام صادق عليه السلام مطلع شود و بهره ببرد به زيارت جامعه كبيره مراجعه كند « الصِّرَاطُ الاَْقْوَمُ، وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ، وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ، وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ »