بسم الله الرحمن الرحيم
مقارنت ميلاد با سعادت سيد الشهدا با علمدار كربلا
در آستانه ولادت حضرت ابوالفضل عباس سلام الله هستيم آقا ابوالفضل العباس كه ولادتشان در چهارم شعبان واقع شده و اين هم از اقترانات عجيب تاريخ است كه ولادت ايشان بايد چهارم شعبان باشد دقيقا يك روز بعد از سوم شعبان ولادت حضرت سيد الشهدا و اين رعايت ترتيب يك حيثيتي است كه در تمام زندگي ابولفضل عباس جلوهگر است.
زماني كه اميرالمومنين - علیه السلام- تصمیم به ازدواج با فاطمه كلاويه - كه بعدا ملقب به ام البنين شد- گرفتند. حضرت قبل از ازدواج توسط برخي از بستگانشان[1] مشخصات مورد نظر خود را مانند شهامت، شجاعت، وجاهت و قبيله برای ازدواج معين كردند. آنان فاطمه كلاويه را از هر نظر واجد شرايط و دختر بسيار شايستهاي معرفي كردند. فاطمه كلاويه از قبيله بني كلاو که اعضاي اين قبيله معروف به شجاعت بودند، بود. وقتي با او صحبت كردند كه اميرالمومنين از شما خواستگاري كرده بلافاصله پذيرفت، فقط در اين نکته مشکل داشت كه آيا من اين شايستگي را دارم در جايگاهی که فاطمه زهرا قرار داشته، قرار بگيرم؟
بعد از انجام اين ازدواج، بارها از آقا اميرالمومنين شنيده شده که میفرمودند: غرض من از اين ازدواج اين است كه از اين بانو فرزنداني تكون پيدا كنند تا بتوانند در كار فرزند من، حسين بن علي منشا اثر باشند. شخصيت بسيار فوق العاده و تاثير گذار ام البنين خودش نیاز به يك بحث و فصل مستقل دارد.
آنچه که در تاریخ بيان شده، عباس بن علي در وقت شهادت پدر، 17 ساله بود. معروف است كه با وجود سن كم در ركاب اميرالمومنين – عليه السلام- جان فشاني ميكرد، حتي در جنگ صفين وقتي كه لشكر معاويه آب را به روي لشكر علي بن ابي طالب بستند، حضرت به فرزندشان ابوالفضل العباس امر كردند كه در راس گروهي قرار گيرد و اين گروه شريعه را پس بگيرند و در همان حمله اول عباس بن علی موفق شد شريعه را پس بگيرد.
بارها همگان مشاهده میکردند، اميرالمومنين شخصا تمرين كردن عباس با اسلحه و آشنايي او با فنون جنگ را نظارت و به ايشان تعليم ميداند.
فداكاري حضرت ابوالفضل، نتيجه تربيت ام البنين
ام البنین محو تربیت عباس و دیگر برادران او شد، تربيتي كه ام البنين در مشي و زندگيش نسبت به فرزندان خودش به گونه اي آنان را تربيت كرد كه شان خودشان و تفاوت خود را با فرزندان حضرت زهراي مرضيه – سلام الله علیها- برايشان مشخص باشد و ما اين مطلب را در طول مدت زندگي ابوالفضل العباس به وضوح ميبينيم. اينكه در قضاياي كربلا معروف و ذكر ميشود، در هیچ زمانی عباس بن علی نسبت به آقا سيدالشهدا- علیه السلام- برادر خطاب نميكرد، بلكه هميشه سيدي و مولايي خطاب ميكرد. اين اثر تربيتي ام البنين است. حتی در روايات و در کتب تاریخی آمده است، در شبی که ام البنين به خانه علي بن ابي طالب - علیه السلام- وارد شود، بيرون خانه مكث كرد؛ و گفت: – باید ابتدا فرزندان حضرت زهرا را ملاقات كنم و از آنان كسب اجازه كنم؛ تا وارد خانه شوم. وقتي كه زينب كبري و ام كلثوم سلام الله عليهما بيرون آمدند، با وجود آنكه زينب كبري و ديگر فرزندان سن بسيار بالايي نداشتند، اما اين تازه عروس روي زمين نشست و بچهها را در آغوش گرفت و بوسيد، با گريه از آنها درخواست كرد، اگر شما اجازه دهيد من وارد اين خانه میشوم. و همچنين گفت: توجه داشته باشيد، من براي اينكه جاي مادر شما فاطمه زهرا- سلام الله علیها- را پر كنم، به اين خانه نميآيم. من قدر و شاني ندارم كه بتوانم جايگاه فاطمه زهرا را در مغز و دل شما اشغال كنم. بلکه به عنوان يك خدمتگذار و كنيز براي شما فرزندان زهرا، وارد اين خانه ميشوم. و اين معنا و احساس در تمام زندگي ام البنين و تا آخرين لحظات زندگی ایشان، حتي بعد از قضاياي كربلا وجود داشت.
به عنوان نمونه، از ام البنين زياد نقل شده است، قبل از آنكه بخواهد براي ابوالفضل و ديگر فرزندان خودش عزاداري كند، براي امام حسين اشك ميريخت و از آقا سيدالشهدا ياد ميكرد؛ و نسبت به قدر شناسي فرزندانش به آقا سيدالشهدا هميشه مباهات و افتخار ميكرد؛ و البته همين توقع را هم از آنان داشت. و ميفرمود: كه من جز اين از آنان انتظار نداشتم و خوشحالم زماني كه آقا سيدالشهدا در بستر و مسیر شهادت قرار داشت، هيچ كدام از فرزندان من زنده نبودند. و الا انها وظيفه جان فشانی و فدا كرد جانشان را داشتند.
شخصیت ماندگار حضرت ابوالفضل
اين نحوه تربيت از ابوالفضل العباس، شخصيتي ساخت كه در تاريخ ماندگار و تاثيرگذار در كل تاريخ اسلام شد. فقط شيعه در شان و منزلت آن حضرت سخن ندارد، بلكه در كتب اهل سنت نیز در شهامت، وفاداري و در عظمت روحي عباس، سخن از او بسيار است.
آوردن امان نامه در شب عاشورا
نمونه بارز از شخصیت ابوالفضل العباس آوردن امان نامه شمر بن ذيالجوشن برای ابوالفضل العباس و برادرنش بود. از آنجا كه شمر بن ذيالجوشن با فاطمه كلاويه ام البنين مادر ابوالفضل العباس عنوان فامیلی و هم قبيلهاي داشت، از عبيدالله بن زياد براي عباس و برادران او امان نامه گرفته بود و در شب عاشورا آن را آورد. ابتدا ابوالفضل العباس حاضر به ملاقات با شمر نشد، بعد به امر سيدالشهدا اين ملاقات انجام شد. برخورد حضرت ابوالفضل در آنجا نمودار شخصيت ایشان است، در آنجا حضرت امان نامه را پاره كرد و روي شمر ريخت و فرياد زد مرگ بر امان و مرگ بر امين تو، من هرگز اين امان نامه را قبول نميكنم. و حتي اين سخن را گفت: شما براي من امان نامه آورديد، اما فرزند رسول الله در بين شما اين امان را ندارد؟ اين برخورد نشان از شخصيت والا و الگويي كامل براي جوامع بشري و اسوهايي بي بديل براي تمام ارادتمردان به آن حضرت ميباشد.
فداکاری در شریعه فرات
نمونه دیگر از ابعاد وجودي شخصیت حضرت ابوالفضل - سلام الله علیه- ميتوان به واقع شدن ایشان در شريعه فرات اشاره كرد، آن حضرت در حالي كه تشنه بود اما حاضر نشد از آب بنوشد. چرا؟ براي اينكه فرزندان برادر و اهل بیت ایشان كه همراه آن حضرت بودند، همگی تشنه بودند؛ لذا با همان لبان تشنه هم شهيد شد و از همان آبي كه از شريعه براي فرزندان امام حسین – علیه السلام- و خیمه گاه برداشته بود و به خیام حركت كرده بود، تا آخر زندگي ننوشيد. اين فداكاريها و گذشتها از اين شخصيت بيهمتا، اسوهاي را براي ما ساخته كه ما ایشان را به عنوان باب الحوائج نزد خدا وسيله قرار ميدهيم، تا حاجاتمان را عرضه بداريم. نه تنها آن بزرگوار، بلكه مادر ایشان نیز همين شان را در نزد امت ما و جامعه شيعه دارد. من بارها گفتم: در بقيع كه وارد ميشويم عظیمترین اجتماعي كه بعد از ائمه بقيع وجود دارد، در كنار تربت پاك ام البنين است. اين توجه نشان دهنده اين واقعيتی است كه عظمت مقام ابوالفضل العباس و آن فداركاري، رشادتها و گذشتي كه در عباس و برادران عباس و در ام البنين بوده است، میرساند. اين در واقع بخشی و جلوهاي از تربيت اميرالمومنين علي بن ابي طالب و آن وفا و صفايي كه خود امير المومنین و در زندگي ایشان و نسبت به همه اطرافيان و زير دستان داشت، است. و اين نکات ارزنده، شخصیت ممتاز و جلوههای ویزه در تاريخ شيعه بلكه در تاريخ اسلام ماندني است. هميشه ارزشها است كه ميماند وگرنه ظلم، ستم و خود خواهی بيشتر از حق خود توقع داشتند و به ديگران زور گفتن در تاريخ ماندني نيست.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1]. در بعضي روايات آمده حضرت علی علیه السلام مشخصات و امتیازاتی را برای همسر آینده خود مشخص کردند و به ابن عباس و یا برادرش عقيل گفتند