English | فارسی
یکشنبه 28 خرداد 1391
تعداد بازدید: 1624
تعداد نظرات: 0

بيانات آيت الله علوي بروجردي مدظله به مناسبت بعثت نبي مكرم اسلام محمد مصطفي صلي الله عليه وآله

بيانات آيت الله علوي بروجردي مدظله به مناسبت بعثت نبي مكرم اسلام محمد مصطفي صلي الله عليه وآله

بسم الله الرحمن الرحيم

وضعيت جزيرة العرب پيش از بعثت

تمدن­ها در دنيا، چگونه تشكيل مي­شوند؛ چگونه اوج مي­گيرند؛ و چگونه افول و سقوط مي­كنند؟ عوامل تأسيس و اوج‌گيري، و نيز عوامل سقوط و انحطاط هر تمدني قابل بررسي است. اوج‌گيري يك تمدن، زمان‌بر است. براي مثال، تمدن ايران هخامنشي، يا تمدن روم در دوران قيصرها، ناگهاني شکل نگرفته و به آن عظمت نرسيده بودند. ساليان دراز و قرن­ها طول كشيد تا اين تمدن‌ها شكل گرفتند و بالا رفتند.

اما در محيطي همچون جزيرة العرب كه از منابع و ثروت‌هاي طبيعي چيزي نداشت و مردمش در بسياري از زمانها در حال جنگ هاي بي اساس و بي­ارزش، يا در حال تعدي و راهزني و شورش بودند. همان جزيرة العرب بي­قيمت و بي­ارزشي كه حتي بنابر نظر قدرتهاي بزرگ آن زمان ارزش سركوب شدن نداشتند. چه اتفاقي افتاد که يک‌شبه تمدني بزرگ شكل گرفت؟[1] اين تمدن، در اين شرايط چگونه اوج گرفت؟

ناامني اقتصادي و‌ اجتماعي و پيمان حلف‌الفضول   

مكه مركز تجارت در جزيرة العرب بود. در اين شهر بازاري بود به نام بازار عكاظ كه مردم ساليانه جنس­هايشان را براي فروش مي‌آوردند و شعرا هم مي­آمدند شعرهايشان را مي­خواندند. با هم قرار گذاشته بودند در چند ماه از سال جنگ نكنند تا معاملاتشان را انجام دهند؛ چرا كه در برابر يکديگر احساس ايمني نداشتند، بنابراين چند ماه را ماه حرام قرار دادند.

حلف‌الفضول، به معناي پيمان جوانمردان، پيمان معروفي است که پيش از اسلام بين جوانان عرب بسته شد. كسي از قبيله‌اي همراه با همسر و فرزندانش وارد مسجدالحرام شد. اموالشان را گذاشتند و براي طواف کعبه که در آن زمان مرسوم بود، رفتند. برخي از سران مكه که با دست‌اندازي به اموال ديگران براي خود ثروتي فراهم کرده بودند، به اموال اين مرد دستبرد زدند. در فاصله كوتاهي زن و بچه­اش را هم بردند آن مرد داد و فرياد مي­کرد و همه به او مي­خنديدند. رسول اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله در آنجا عده‌اي از جوان­ها را جمع كرد و پيماني بستند تا از افرادي که براي زيارت به مكه مي­آيند، در برابر دزدان، اموالشان و زنان و فرزندانشان دفاع كنند [2].

بعثت، سرآغاز تحول و تمدن

در چنين شرايطي و در ميان چنان مردمي، پيامبر اسلام صلي‌الله‌عليه‌وآله مبعوث شدند. بعثت پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مسئله ساده‌اي نيست، بلكه يك واقعه عظيم تاريخي است؛ اين رويداد بزرگ را جداي از اعتقاد و دين و... بر اساس مدارك و منابع تاريخي بايد بررسي كرد. در اينجا برخي از آثار و برکات بعثت نبي اکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله را بيان مي‌کنم.

ايجاد روحيه ايثار و فداکاري

چه اتفاقي براي اين مردم افتاد؟ پس از ظهور اسلام در يكي از جنگ‌هاي زمان پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله، که کشته‌ها و مجروحان در ميدان جنگ افتاده بودند، يکي از مسلمانان در ميان کشته‌ها ومجروحان مي‌گشت. وي مي­گويد: ديدم پسر عموي من نيمه‌جان افتاده بود. رفتم بالاي سرش و خون را از چشم‌هايش پاك كردم. ديدم در حال مرگ است. گفتم: كاري داري؟ گفت: خيلي تشنه‌ام. رفتم يك ظرف آب آوردم. دستم را زير سرش گذاشتم و بلند كردم كه آرام آب بنوشد. تا خواست آب بخورد، صداي يكي ديگر از مجروحان بلند شد كه برادر مسلمان، اگر آب داري، من هم تشنه‌ام. پسر عموي من آب را نخورد و گفت: آب را براي او ببر. او را گذاشتم و به سراغ آن مجروح رفتم. همين که خواستم به او آب بدهم، صداي يكي ديگر از مجروحان بلند شد که من تشنه‌ام. همين‌طور تا هفت نفر از مجروحان را رفتم كه آب بدهم. به نفر هفتم که رسيدم، دست زير سرش بردم. همين که بلند كردم تا به او آب بدهم، از دنيا رفت. برگشتم سراغ ششمي، او هم از دنيا رفته بود. برگشتم؛ همين‌طور آمدم تا به پسر عمويم رسيدم؛ ديدم او هم از دنيا رفته و شهيد شده است. همگي تشنه شهيد شدند؛ ديگري را مقدم داشتند و آب نخوردند[3]. اينها همان مردم‌اند؟ همان کساني­اند كه بر سر سوسمار همديگر را مي­كشتند؟ اين تمدني كه به نام اسلام و به دست رسول اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله شكل گرفته است، چه تمدني است؟ اين حرکت بر چه اساسي صورت گرفت؟

اين تمدن با تمدن روم و ايران تفاوت بسيار دارد. در تمدن روم و ايران حكومت، بر اساس اينكه قدرت اموال و ثروتي را جمع كردند و جنگ افزار و صنايع را پيشرفت و مدرن كردند، اما در تمدن اسلامي بر اساس رسوخ در دل­ها و جذب و تسخير دل­ها شروع كرد و انسان­ها را ساخت.

 اتحاد بر پايه ايمان به خدا

روزي که پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله دعوتش را آغاز كرد، نگفت اي عرب­ها بياييد دور هم جمع بشويم، اتحاد پيدا كنيم تا روزگار ديگران را سياه کنيم. پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله دعوتش را با اين جمله آغاز كرد: قولوا لا اله الا الله تفلحوا؛ فقط بگوييد غير از خداي يگانه خدايي نيست تا رستگار شويد. يك جملة شرطيه است؛ اگر بگوييد خداي يگانه، رستگار مي­شويد. اگر من بگويم فقط خدا هست و به او توکل کنم، ديگر اموال مردم را نمي­برم. براي چه مال ديگري را غارت مي­كنم؟ براي اينكه احساس نياز مي­كنم. اگر من به خدايي باور دارم که رازق من است، چرا مال ديگري را ببرم؟ چرا دروغ بگويم؟ ريشه دروغ، ترس است. وقتي خدا هست، از چه چيزي بترسم؟ حب و بغض‌ها همه براي خدا مي‌شود. اگر انسان‌ها خودشان را بر اساس اين فرمول بسازند، در فاصلة كوتاهي کمتر از سي سال جهاني را فتح مي‌کنند.

آن زمان امپراتوري‌هاي ايران و روم، دو ابرقدرتي بودند كه هميشه با يکديگر معارضه داشتند. مسلمانان هر دوي ابرقدرت‌ها را سرنگون کردند و قصرهاي قسطنطنيه و مدائن، زير پاي همين پابرهنه‌هاي خاك‌آلود سپاه اسلام لگدكوب شد. اينها واقعيت دارد و اتفاق افتاده است؛ اما با چه فرمولي؟ چگونه پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله يك‌شبه، موفق شد اين كار را بكند؟ اين حركت يك حركت الهي بود؛ حركت الهي به اين معنا كه به نام خدا و از روي اعتقاد به خدا شروع شد. آن كساني كه ديروز براي جمع‌آوري ثروت تلاش مي­كردند، امروز فکر مي­كنند كه چه کار كنيم موجب رضايت بندگان خدا را بيشتر فراهم كنيم؛ تشنه شهيد مي­شود، اما ديگري را بر خودش مقدم مي­دارد.

عقد اخوت يا پيمان برادري

پس از ظهور اسلام، مسلمانان تحت شکنجه و آزار و اذيت قرار گرفتند؛ دارايي‌شان را مي‌گرفتند؛ خانه و زندگي‌شان را  مي‌گرفتند؛ با اين وجود مسلمان مي‌شدند. پس از اسلام آوردن مردم مدينه، مسلمانان تمام دارايي و زندگي‌شان را در مکه رها مي‌کردند و به مدينه مهاجرت مي‌کردند. در نتيجه در مدينه دو گروه انصار و مهاجرين شکل گرفتند. برخي از مهاجرين در محلي از مسجدالنبي به نام صفه زندگي مي‌کردند.

يك روز رسول اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله وارد مسجد شدند و در صفه برخي از مسلمانان مثل عبدالرحمن‌بن‌عوف را ديدند که از ثروتمندان مکه بود و همه ثروتش را در مکه رها کرده بود و بجز يك لنگي که دور كمرش بسته بود هيچ چيزي نداشت. پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله اعلام كرد كه يك نفر از مهاجران با يك نفر از انصار كه اهل مدينه بودند و خانه و زندگي داشتند، بايد عقد اخوت ببندند و با هم برادر شوند. معناي برادري هم اين بود كه ثروت، امكانات، و شغل خود را با هم تقسيم كنند. اين كار بسيار مشكلي است که انسان يك‌مرتبه از نصف هر چه دارد، بگذرد؛ با اين حال، يك نفر نگفت: نه. حتي منافقيني هم كه بودند، وقتي ديدند اكثريت مطلق مسلمانان اين كار را مي­كنند، آنها هم جرئت نكردند حرف بزنند. اين مردم چه شدند؟ پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله چگونه چنين تمدني به وجود آورد؟

گستره تاريخي و جغرافيايي تمدن اسلامي

امت اسلام را امروز نبينيد كه با اين همه جمعيت عرب، پايمال اسرائيل با جمعيت چهار يا پنج ميليوني شده‌اند. تمدن اسلام از غرب تا قلب فرانسه پيش رفت، و از شرق سرتاسر هندوستان را فراگرفت و آنجا را به يك مركز اسلامي تبديل کرد؛ به گونه‌اي که بسياري از شاعران و نويسندگان ما در دهلي مدفون‌اند. چهار ايالت مسلمان‌نشين در کشور چين، از همان وقت­ها مانده است. تمدن اسلامي از دل چين و هندوستان تا قلب فرانسه و آفريقا گسترده شد و در توليد و گسترش علم نقش اول را ايفا کرد[4].  جنگ­هاي صليبي، رنسانس اروپا را به وجود آورد. اين جنگ­ها بر سر فلسطين بود كه پاپ براي فتح فلسطين اعلام جهاد كرد. دوره‌هاي مختلف اين جنگ‌ها حدود سيصد سال طول كشيد. اروپاييان در خلال اين جنگ‌ها تازه متوجه شدند كه مسلمانان چه تمدني دارند و آن را اخذ كردند. رنسانس اروپا پس از جنگ­هاي صليبي به وجود آمد و اروپا زندگي علمي خود را از مسلمانان گرفتند. اما متأسفانه امروز ما محتاج فناوري‌ها و محصولاتشان هستيم.  آنها از رنسانس به بعد آغاز كردند؛ بسياري از كتاب­هايي كه در دانشگاه‌هاي آنها تدريس مي­شد، كتاب­هايي بود كه مسلمانان نوشته بودند؛ جابربن‌حيان از شاگردان امام صادق عليه‌السلام بنيان‌گذار علم شيمي بوده است. محمدبن‌زكرياي رازي كاشف الكل و اسيد سولفوريك است. ويل دورانت در کتاب خود مي­نويسد كه در جنگ­هاي صليبي ما مقابل مسلمانان سنگربندي كرده بوديم و قلعه­هاي مستحكم داشتيم که بالاي آن تيرانداز گذاشته بوديم كه با كمان تيراندازي کنند؛ يك وقت ديديم گلوله­هايي از سمت مسلمانان پرتاب مي­شود كه وقتي به زمين برخورد مي‌کنند، منفجر مي­شوند. و آتش مي­زنند؛ باروت را مسلمانان ساخته بودند. اين تمدني بود كه خرده­هايش به اروپاييان رسيد و آن­ها در رنسانس‌شان، خودشان را ساختند.

تمدن اسلامي، تمدن بسيار بزرگي بود. در پزشكي ما حرف اول را مي­زديم. كتاب­هاي بوعلي‌سينا، به‌ويژه كتاب قانون او که يک کتاب طبي بود، در دانشگاه‌هاي اروپا تدريس مي­شد. آثار ما آن­جا مطرح بود. تمدن اسلامي رو به افول گذاشت و تمدن اروپا رو به صعود رفت؛ به گونه‌اي که ما الآن بايد مقابل اروپا و آمريكا گردن كج كنيم. آمريكا هم ساخته و پرداخته اروپاست؛ مهاجريني هستند كه رفتند آنجا؛ وگرنه سابقه اساسي ندارد. در اروپا تمدني به وجود آوردند که ما امروز محتاجشان هستيم و در برابرشان گردن كج مي‌كنيم؛ ما را تحريم مي‌کنند و اگر هم چيزي مي‌دهند، هزار ناز و ادا درمي­آورند. ما مولّد بوديم؛ خودمان توليد علم داشتيم؛ اما توليد علم ما از جايي آغاز شد كه ما خودمان را از همه چيز تخليه كرديم و گفتيم خدا؛ از قولوا لا اله الا الله شروع شد. از خون­هاي مسلماناني شروع شد كه در جنگ­هاي مدينه براي حفظ اسلام كشته شدند. اينها به تمدن ما شكل داد و اين تمدن چنان عظمت پيدا كرد كه هيچ تمدني در تاريخ پيدا نمي­كنيد كه نزديك به ده قرن سابقة تمدن و توليد علم و پيشرفت داشته باشد. اما امروز ما به اينجا رسيديم که محتاج هستيم.

انقلاب اسلامي، بعثتي دوباره

انقلاب اسلامي و حركت امام رضوان الله عليه جرقه­اي بود كه ما را برگرداند به آن دوراني كه در گذشته داشتيم؛ يعني تجديد نظري بود در آنچه بوديم، هستيم و آنچه مي­توانيم باشيم. خود من در دوران انقلاب يادم است، هنوز انقلاب پيروز نشده بود، كمبودهاي زيادي بود؛ نفت نبود؛ سوخت نبود؛ پالايشگاها اعتصاب كرده بودند؛ مغازه­ها بسته بود؛ گوشت و مرغ نبود. اين جوان­ها در محله­هاي قم و تهران، شب تا صبح نمي­خوابيدند؛ پيت­هاي نفت را مي­كشيدند. گاهي از اوقات برخي که فرزند کمتري داشتند، نفت خود را به همسايه­شان كه فرزندان بيشتري داشت مي‌دادند. پيش از انقلاب حركتي پيدا شد که در هر محله­اي افراد خيّر جمع مي­شدند و مرغ و گوشت و برنج تهيه مي­كردند به خانه کارگراني که اعتصاب کرده بودند مي­بردند تا زن و بچه‌شان گرسنه نمانند. اين وضعيت، يك شمه­اي از روزگار صدر اسلام را تداعي مي­كرد. اما متأسفانه اين فداكاري­ها حفظ نشد. ما اگر بخواهيم باز مولّد علم باشيم، اگر بخواهيم فناوري را ما به دنيا بدهيم، بر اساس سابقه­اي كه داريم، بايد از همان نقطه آغاز شروع كنيم. بايد باور كنيم كه استعداد ما كمتر از ديگران نيست؛ باور كنيم كه ما مي­توانيم؛ چنان‌‌که در اين المپيادهايي كه برگزار مي­شود، جوانان ايراني مي‌درخشند. استعداد ما كمتر از استعداد اروپايي­ها نيست. نسبت به منطقة خودمان، ما استعداد بالايي داريم. ارزش ما بيش از اين است كه اکنون داريم. اين واقعيت است.

عوامل اوج و انحطاط تمدن اسلامي

ما هر چه از گذشته فاصله گرفتيم، از اين تمدن اسلامي دور شديم. در اروپا پيش از رنسانس پاپ­ها در كليساها حكومت داشتند و پادشاهان را ايشان تأييد مي­كردند. در دوره رنسانس، دين را كنار گذاشتند و پيشرفت کردند. بنابراين امروزه در غرب دين، کليسا و پاپ در حاشيه است. يك عده از روشن‌فكران ما خيال كردند كه اگر ما هم دين خود را كنار بگذاريم، پيشرفت مي­كنيم؛ كنار گذاشتند، ولي پيشرفت نكردند. در حالي که دين آنها ديني بوده است كه با علم مي­جنگيد. علاوه بر اينکه دين آنها تحريف شده بود، پاپ و دستگاه كليسا دانشمندانشان مثل گاليله را وادار به توبه مي­كردند، كه چرا ­گفتي زمين كروي است. دادگاه‌هاي قرون وسطا و آن شكنجه‌گاه­ها بيشتر براي دانشمندان بود؛ اما در اسلام اين‌طور نبود. در اسلام بوعلي‌سينا محقق و متفكر بزرگ ما، وقتي در مسئله علمي در‌مي­ماند، برمي‌خاست و دو ركعت نماز مي­خواند؛ دوباره به آن مسئله مي‌پرداخت و مشکلاتش حل مي‌شد. دين ما ديني بود كه از روز اول گفت: لو كان العلم في الثريا، لتناوله ناس من ابناء فارس؛[5] اگر علم در ثريا باشد، كساني از فارس هستند كه به آن دست مي‌يابند. پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اطلبوا العلم ولو بالصين.[6] حساب كنيد فاصلة جغرافيايي بين عربستان تا چين چقدر بوده است؛ چند ماه يا چند سال طول مي­كشيد تا به چين برسند؛ پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله كه مي­فرمود: اطلبوا العلم ولو بالصين، آيا به اين معناست که برويد در چين علم قرآن و تفسير و فقه ياد بگيريد؟ خير، چين تمدن صنعتي داشت و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله به آن سفارش مي‌کرد. فتواي مجتهدين هم هست كه اگر مسلمانان به يك رشته تخصصي نياز دارند، بر همه كساني كه استعداد دارند واجب است بروند آن رشته تخصصي را ياد بگيرند تا مسلمانان محتاج بيگانه نباشند. اين وجوب، وجوب عيني است؛ يعني بر همه واجب است. اگر گروهي به دنبال کسب تخصص رفتند، آن‌گاه مي‌شود كفايي و از بقيه ساقط مي­شود. با اين مشوق­ها در دين اسلام، سهم  مسلمانان در توليد علم بسيار بيشتر از ديگران است.ما اين سهم را به‌درستي استيفا نكرديم و از آن بهره نبرديم.

اميدوارم خداوند سالروز مبعث مبارك رسول اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله را بر همه شما عزيزان مبارك كند و ما را به اهميت و عظمت اين رويداد بي­نظير که نظيرش را در تاريخ نديده­ايم، متوجه سازد. اين رويداد عظيم براي ما مي­تواند منشأ فكر و تحول باشد.



[1] . تذكر اين نكته بجا است كه در عمر تاريخ و از ابتدا تا انتهاي اين عالم، بيست يا سي سال، يك شب به شمار مي‌آيد.

[2] . پيمان «حلف الفضول» كه به معناي پيمان جوان‌مردان است دارد، قبل از بعثت، حضرت پيامبر صلي الله عليه وآله به همراه عده‌اي از جوانان مكه در خانه عبدالله بن جدعان اجتماع كردند و سوگند ياد كردند تا از ستمديدگان و افراد غريبه‌اي كه وارد شهر مي‌شوند و مورد ستم زورمندان واقع مي‌شوند، حمايت كنند. (البلاذري، أنساب الأشراف، ص 11- 14) .

[3].  مرحوم طبرسي، مجمع البيان، ج 9، ص 430، ذيل آيه شريفه (وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ(

[4]   . ر. ك. كتاب تاريخ تمدن ويل دورانت و كتاب تاريخ تمدن جرجي زيدان

[5]. امام احمد­بن­حنبل، مسند احمد، ج2، ص420، 422، و 469.

[6]. علامه مجلسي، بحار الأنوار، ج1، ص178، رقم 55.

تصاویر
  • بيانات آيت الله علوي بروجردي مدظله به مناسبت بعثت نبي مكرم اسلام محمد مصطفي صلي الله عليه وآله
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان