بسم الله الرحمن الرحیم
شیعه در تنگنای حوادث تاریخ
شیعه تاریخ پرفراز و نشیبي را پشت سر گذاشته و با وجود طوفانهای سهمگین حوادث، همچنان پابرجا مانده است. پس از رحلت رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ اهل بیت آن حضرت بهشدت در غربت و تنهایی قرار میگیرند. چنانکه در روایات شیعه و سنی آمده است، روزی حضرت زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ به اميرالمؤمنين ـ علیهالسلام ـ فرمودند: شنيدهام كه مردم ديگر به تو سلام نميكنند! حضرت جواب دادند: نهتنها کسی به من سلام نمیکند، بلکه كسي جواب سلام مرا هم نميدهد.
صحيح بخاري نقل ميكند كه وقتي فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ زنده بود، علی ـ علیهالسلام ـ در میان مردم قدر و منزلتی داشت؛ اما با شهادت آن بانو، این جایگاه و منزلت نیز از بين رفت[1]. اين جریان به جايي رسيد كه نام و ذكر و دوستي علي ـ علیهالسلام ـ جرم شد و هزاران نفر به بهانة این جرم كشته شدند؛ کسانی همچون حجربنعدي؛ رشيد حجري و ميثم تمار. این علي كه اسمش هم جرم بود، همان کسی بود كه اگر در جنگ خندق، آن ضربه را بر عمربنعبدود نميزد، اسلام برای همیشه از بین رفته بود.[2]
دوران امام مجتبي و سيدالشهدا ـ علیهماالسلام ـ نیز با غربت و مظلومیت گذشت و در روزگار امام سجاد ـ علیهالسلام ـ خفقان شدیدي حاكم شد و چنان وضعیتی پيش آمد كه آن حضرت ميفرمود: ما در مدينه، حتی به اندازه ده نفر، دوستدار نداريم. روزگار غربت به همین جا ختم نشد و در طول تاریخ امامان و پس از آن نیز ادامه یافت؛ اما به برکت استقامت و پایداری امامان و عالمان شیعه، موجي از محبت و ولایت اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ تا به امروز مانده است.
سیطره جاهلیت بر اسلام و مسخ ارزشهای آن
جاهليت بدینسان انتقام سختی از اسلام گرفت؛ اما اهلبیت در برابر این حرکت خائنانه سکوت کردند تا اسلام بماند و پایههای آن متزلزل نشود و در سایة همین اسلامی كه مردم را به گرد خویش آورده است، براي غلبه بر افكار جاهلي اقدام کنند.
به هر حال، آنان كه عمری با پيامبر جنگيدند، بر اريكه قدرت تكيه زدند و عنان اسلام را به دست گرفتند و اسلام را از ارزشهای متعالی خود تهی کردند. این اسلام، دیگر آن اسلام سازنده و حركتآفرين دوران پیامبر که با چند جوان از مدينه شروع شد و ابرقدرتهاي ایران و روم را به لرزه افکند، نبود؛ بلکه اسلامي ظاهری بود که هرچند نماز و حج داشت، اما ایستادگی در برابر ظالمان را حرام میدانست.
بر اساس این تحریف، آنان که با زور و نیرنگ بر مسلمین مسلط میشدند، اولیالامر به شمار میآمدند و اطاعتشان بر مسلمانان واجب بود. این برداشت انحرافی از اسلام، متأسفانه هنوز هم در میان عامة مسلمانان و در بسیاری از كشورهاي اسلامي و عربي وجود دارد. حاکمانشان جام شراب مینوشند و در عین حال، در مسجدالحرام بهعنوان ولي امر مسلمين دعا میشوند. چنین افرادی جاي پيامبر نشسته و داعيهدار اسلام شدهاند.
بیبصیرتی، عامل انحرافات
نکتة عبرتآموز در تاریخ اسلام آن است که وقتی فاطمة زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ دختر پیامبر، برای يك مدعاي حق قيام كرد، هیچ کس به حمایت از او برنخاست؛ اما هنگامی که عایشه همسر پیامبر، در زمان امامت امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ در برابر خليفة وقت خروج كرد، هزاران نفر گرد او جمع شدند. چرا در آن زمان کسی نبود، اما در این زمان هزاران نفر حاضر شدند؟
البته مردم نتیجه تشخيص غلط خود را دیدند. تاريخ به كسي رحم نميكند و مکافات عمل را در همین دنیا نشان میدهد. همان مردمی که اهلبیت را رها کردند و گرد غاصبان حق ایشان جمع شدند، به دست همان خلفا از بين رفتند و بسياري از ایشان كشته شدند. به دستور يزيدبنمعاويه، مردم مدينه قتل عام شدند و خون مسلمانان تا قبر پيامبر نیز جاری شد. تشخیص حق، بسیار مهم است؛ اما مهمتر از آن، تشخيص بهموقع آن است.
پس از بنياميه، بنيعباس آمدند؛ اما ظلم و جور آنان نیز بیش از بنیامیه بود؛ چنانکه شاعر میگوید: «فيا ليت جور بني مروان عاد لنا»؛ «اي كاش ظلم بنياميه مانده بود و گرفتار بنيعباس نميشديم».
اما آنچه موجب این همه فشار و سختی شده و شیعه را به غيبت امام زمان مبتلا كرده است، بيتدبيري ما شیعیان است. حركت شیعه که از زمان حضرت فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ آغاز شده بود، ادامه پيدا کرد و در زمان امام هادي ـ علیهالسلام ـ اوج گرفت.
تدبیر ائمه(ع) در برابر توطئههای دشمنان
بنیعباس، در دوران مأمون، امام رضا ـ علیهالسلام ـ را به ايران آوردند. مأمون از یک سو آن حضرت را برای سفر به مرو تحت فشار قرار میداد و از سوی دیگر، در بین مردم تبلیغ میکرد که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ تا وقتی حکومت نداشتند، زاهد و دنیاگریز بودهاند؛ اما اکنون که حکومت به ایشان روی آورده است، مشتاقانه از آن استقبال میکنند. امام رضا ـ علیهالسلام ـ نیز این توطئه را در نطفه خفه كردند و خلافت را نپذيرفتند. ایشان به مأمون فرمودند: «اگر تو صلاحيت خلافت را در خود ميبيني، پس حق نداري آن را به دیگری واگذار كني؛ اما اگر چنین صلاحيتی را در خود نميبيني، باز هم حق نداری آنچه را که برای تو نیست، به دیگری واگذار کنی».
دشمنان از هر موقعیتی برای ضربه زدن به شیعه استفاده میکردند؛ اما با تدبیر امامان شیعه، همه این توطئهها خنثی شده، حتی موجب سرعت حركت شیعه میشدند. كار به جايي رسيد، كه پس از شهادت امام رضا ـ علیهالسلام ـ مأمون امام جواد ـ علیهالسلام ـ را به شدت تحت نظر قرار داد و اجازه نميداد که خارج از حيطة او هیچ گونه تماسي داشته باشد. او دختر خود را بهزور به عقد امام درآورد تا از این طریق، حتی فعالیتهای درون خانة آن حضرت را هم تحت نظر داشته باشد.
در دوران امام هادي ـ علیهالسلام ـ اقبال مردم به اهلبیت به اوج خود رسیده بود. بنیعباس برای مقابله با این امر، امام هادي را به پادگان سامرا آوردند و آن حضرت را در آنجا تحت نظر قرار دادند و ارتباط ایشان را با مردم قطع کردند. آن حضرت در همان جا به شهادت رسیدند و در خانة خود دفن شدند. امام حسن عسكري ـ علیهالسلام ـ نیز تمام عمر خود را در پادگان سامرا و تحت نظر حکومت گذراندند و هیچگاه از آنجا بيرون نيامدند. ایشان نیز سرانجام در جواني به شهادت رسیدند.
در این تاریخ پرفراز و نشیب شیعه، دو نکتة مهم قابل توجه است: نخست اينكه ائمه اطهار و بهتبع ایشان، روات و علمای شیعه، براي ادامه حركت شیعه چگونه توطئههای دشمنان را به فرصت تبدیل میکردند و از آنها به بهترین نحو بهره میبردند. نکته دوم، استقامت و پایداری امامان و بزرگان شیعه در برابر توطئهها و سختیهای آن دوران بوده است.
بیبصیرتی شیعیان، عامل شکست مکتب
حرکت شیعه بر اساس تدبیر و استقامت ائمة اطهار و علمای بزرگ شیعه، استمرار یافته است؛ اما متأسفانه شيعيان تدبير لازم را در این زمینه نداشتهاند. دلیل این امر نیز غيبت امام زمان است. چنانکه خواجه نصیرالدین طوسی میگوید: «وجوده لطف وتصرفه لطف آخر وغيبته منا». ما اگر برای دفاع از امام آمادگی نداشته باشیم و استقامت نورزیم، غيبت امام نیز ادامه پیدا ميكند.
غيبت، فاصلة ما از امام است، نه فاصلة او از ما. ما باید این فاصله را كم كنيم. پردهها را كشيدهايم و آن گاه انتظار تابش آفتاب را داریم. باید اين پردههای گناه و بیتدبیری و بيبصيرتي را کنار بزنیم. شیعه در طول تاریخ، چوب بيتوجهيها و بیبصیرتیهای خود را خورده است و به همین دلیل است تاريخی پر از حوادث سخت و سهمگین را از گذرانده است؛ اما با همة اینها هنوز مانده است.
شیعه بر اثر توطئهها و فشارها از بین نمیرود و شکست نمیخورد. آنچه میتواند شیعه را از بين ببرد، بیبصیرتی ما و تعلل در تصمیمگیری بهموقع است. سليمانبنصرد فردی مؤمن و خاضع، و از صحابی امیرالمؤمنین بود و حتی جانش را هم در این راه فدا کرد؛ اما دیر تصمیم گرفت و بهموقع عمل نکرد. اگر او و یارانش زودتر به كربلا ميرفتند، چهبسا مسير تاريخ را عوض میکردند. جمعيت شيعه آن قدر بود كه بتواند پیروز بشود؛ اما بصیرت کافی از خود نشان ندادند و به موقع تصميم نگرفتند.
تشیع، جلوه راستین اسلام
امروزه، اسلام واقعی که همیشه در طول تاریخ تحت فشار بوده، شیعه است. شیعه تنها مكتب سازندهای است که قابلیت حركتآفرینی دارد؛ اما اسلام وهابي، نهتنها حرکت ایجاد نمیکند، بلکه مانع حرکتهای اسلامی است؛ چنانکه مفتي وهابی فتوا ميدهد حسنی مبارک ولیامر مسلمین است و اطاعتش واجب و هرگونه قیام بر ضد او حرام است. چنین اسلامی که بر حاکمیت زورگویان و غارتگران مهر تأیید میزند، برای ظالمان دردسرساز نیست و زحمتي ايجاد نميكند؛ اسلامي مشكلساز است كه حركتآفرين باشد. اين اسلام، از آغاز تا کنون مورد تاخت و تاز حاکمان جور بوده است.
شیعه هرگز با تحريم و جنگ از بین نمیرود. هرچند در جنگ و تحريم، سختیها و عوارضی هست، اما هيچ گاه جنگ باعث نشده است که مكتبی از بين برود. شیعه نهتنها بر اثر این فشارها از بین نرفته، بلکه تقويت شده است. آنچه مهم است این است که ما رابطه خود را با این مكتب حفظ و تقویت كنيم. بکوشیم خودمان را با اين مكتب تطبيق بدهيم و از مسیر آن منحرف نشويم. سعی کنیم آبروی مکتب باشيم و با رفتار و بینش درست خود، از آسیب رساندن به آن بپرهیزیم.
بدانيم که عزت ما در اين مكتب است. وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الاعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ.[3] «ناراحت و غمگین نباشيد. شما پيروزید؛ به این شرط که مؤمن باشید». اگر رابطة با این مکتب حفظ شود و آموزههای آن را در رفتار و گفتار خودمان نشان دهيم، پیروز خواهیم بود؛ اما اگر ما هم همان كاري را بكنيم كه ديگران كردند، شکست خواهیم خورد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبرکاته.
.[1] وكان لعلى من الناس وجه حياة فاطمة فلما توفيت استنكر على وجوه الناس... . تا فاطمه زنده بود، علي [عليه السلام] در ميان مردم احترام داشت؛ اما وقتي فاطمه از دنيا رفت، مردم از علي روي گرداندند، ...( صحيح البخاري ج5 ص83)
[2] . اين كلام با عبارات مختلف از رسول الله صلي الله عليه وآله نقل شده است. مانند ضربت علی یوم الخندق، افضل من عبادة الثقلین و نيز ايجي در كتاب المواقف، ج3، ص628 مي نويسد: قال صلى الله عليه وسلم يوم الأحزاب ( لضربة علي خير من عبادة الثقلين ). و نيز خطيب بغدادي در تاريخ بغداد، ج13، ص19 مي نويسد: عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه قال : " لمبارزة علي بن أبي طالب لعمرو بن عبد ود يوم الخندق أفضل من عمل أمتي إلى يوم القيامة "
[3] . سورة آل عمران، آیة 139.