دیدار مدیر، مسئولین و روحانیون سازمانهای امور زندانهای استان قم با حضرت آیت الله علوی بروجردی(مدظله العالی)
بسم الله الرحمن الرحیم
ما دوست داریم در کشور هیچ زندانی وجود نباشد؛ اما متأسفانه این مسئله، نه در کشور ما، بلکه در سطح جهانی بهعنوان معضلی بزرگ وجود دارد. دراینباره دو مطلب قابل ذکر است.
1. برخورد روحانیون با زندانیان
روحانیون، طبیبانی دلسوز برای زندانیان
مطلب اول درباره روحانیونی است که بهعنوان مبلغ، امام جماعت و... در زندانها فعالیت دارند. روحانیون در برخورد با مجرمان باید همچون یک طبیب باشد و زندانیان را بهچشم بیمار نگاه کنند، نه مجرم. هرچه جرم مجرم بیشتر باشد، مانند مریضی است که بدحالتر است. امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ در وصف پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمودهاند: «طبیبٌ دوارٌ بطبه[1]»؛ یعنی پیامبر طبیبی است که خود بهدنبال مریض میگردد. روحانیون نیز در برخورد با انسانها، بهویژه زندانیان و مجرمان، در مقام طبیباند.
شخص هرچقدر که مجرم باشد، نباید از جانب روحانیون مورد بیتوجهی و یا طرد قرار گیرد؛ همان گونه که سیدالشهدا ـ علیهالسلام ـ وقتی شمر بر روی سینهاش نشسته بود تا سر از تن حضرت جدا كند، در فکر هدایت او بود و به او فرمود: «تو این کار را نکن؛ بگذار کسی دیگر این کار را بکند». روحانیت در برخورد با افراد، باید طبیبانه رفتار کند؛ حتی با محکومین به اعدام؛ چنانکه طبیب، وقتی با مریض بدحالی مواجه میشود که میداند چند روز بیشتر زنده نمیماند، او را رها نمیکند؛ بلکه به کمک او میشتابد و دارویی میدهد تا کمتر درد بکشد و تحمل بیماری برای او آسانتر باشد. روحانیون نیز باید در تلطیف روح این گونه محکومین بکوشند و در روزهای آخر عمر او، تمام توان خود را برای نجات روح او به کار برند.
روحانیون و عرضه معارف الهی به زندانیان
همچنین روحانیون باید بر روی تکتک مجرمین کار کنند و در ذهن خود برای تکتک افراد پرونده داشته باشند. پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیز چنین بودند. این گونه نبود که وقتی آن حضرت دعوت خود را آشکار کرد، هزاران نفر به او ایمان بیاورند؛ بلکه با تك تك افراد خصوصي صحبت كرد و آنان را دعوت به اسلام نمود سپس به آن حضرت گرویدند. باید در محیط زندان بستری فراهم کرد تا مجرمین عقاید و معالمی را که در سطح جامعه فرصت نکرده و نتوانسته بودند فرابگیرند، آموزش ببینند و درباره آنها بیشتر تفکر کنند. بهویژه باید خدا را به آنان معرفی کرد. در زمانی که همه آنها را تنها گذاشتهاند و هیچ گونه امیدی ندارند، بهتر میتوانند خدا را درک کنند و به او دل ببندند. همچنین باید پیوند آنان را با ائمه اطهار بیشتر کرد. این روش، هرچه اساسیتر اجرا شود، بر تعداد بیشتری از زندانیان تأثیرگذار خواهد بود؛ اما اگر تأثیری هم نداشته باشد، این وظیفه را باید انجام داد؛ چنانکه فرمایش سیدالشهدا ـ علیهالسلام ـ بر شمر تأثیر نکرد، اما حضرت وظیفه خود را ترک نکرد.
2. جایگزینی زندان با مجازاتهای دیگر
مطلب دوم درباره مسئولان زندانها و اصل مسئله زندان است. اداره زندانها کاری بسیار دشوار و در عین حال، نزد خدا بسیار باارزش است. پاداش این کار با پول و مادیات قابل مقایسه نیست و خدا آن را در ذخیره اعمال افراد قرار میدهد. مطلبی که دراینباره گفتنی است، این است که اولاً قوانین ما به گونهای است که مشمولین زندان را بسیار زیاد میکند. قضات محترم نیز در این زمینه، بسیار باسخاوت عمل میکنند و بهراحتی حکم به زندان میدهند. ما بهآسانی میتوانیم تعداد زندانیان را کاهش دهیم و از نظر قانونی و فقهی، مجازاتهای دیگر جایگزین آن کنیم.
مبارزه با قاچاق مواد مخدر، نیازمند برنامهریزی دقیق
یکی از جرایم بسیار گسترده در سطح جهان، مسئلة اعتیاد و قاچاق مواد مخدر است که از جهات مختلف مصیبتبار و خانمانسوز است. جوانی که معتاد میشود، هویت خود را از دست میدهد و همه ارزشهای الهی و انسانی، همچون دین، پدر، مادر و خانواده، در وجود او فرو میپاشد. اگر بتوانیم این معضل را کنترل کنیم، به موفقیتی بسیار بزرگ دست یافتهایم. در این زمینه باید برنامهریزیها و سیاستگذاریهای بسیار دقیق و کارشناسانهای انجام شود. پیش از این، برای قاچاقچیان حکم اعدام صادر میشد؛ اما این سیاست در طول زمان ناکارآمدی خود را نشان داد و نهتنها تعداد معتادان را کمتر نکرد، بلکه سن اعتیاد نیز پایینتر آمد و توزیع مواد مخدر در سطحی گستردهتر و با قیمتی ارزانتر صورت میگیرد.
جداسازی مجرمان مبتدی از مجرمان سابقهدار
یکی دیگر از جرایمی که زندانها را از مرتکبان آن پر کرده است، دزدی و اختلاسهای مالی است. شاید بتوان گفت که هشتاد درصد این جرایم، ریشه در فقر و بیکاری دارد. این مسئله از این نظر، به دولت مربوط میشود؛ اما آنچه به سازمان زندانها مرتبط است، نحوه برخورد با مجرمان است. دستگاه قضایی جرم افراد را مشخص میکند و آنها را به زندانها تحویل میدهد. آنچه دراینباره گفتنی است این است که بسیاری از دزدان مبتدی، در زندانها کارآزموده و متخصص میشوند. ریشه این نقص، در زندانهاست. برای حل این مسئله باید زندان مجرمان مبتدی را از افراد سابقهدار جدا کرد.
ایجاد روحیه و امید در زندانیان
یکی دیگر از مسائلی که درباره زندانیان باید مد نظر داشته باشیم، این است که امید و عاطفه را از زندانیان نگیریم. کسی که محکوم است ده سال در زندان بماند، باید بتواند برای خود در این مدت برنامهریزی کند؛ مثلاً اگر اهل مطالعه است، درس بخواند و خودش را ارتقا دهد؛ اگر اهل کاسبی است، شرایطش فراهم شود. بنده پیشنهاد میکنم کارگاههایی در زندانها تأسیس شود که هم زندانیان در آنجا مشغول به کار شوند و درآمدی کسب کنند و هم فایدة آن به سازمان زندانها برسد. البته در این زمینه بودجه کافی در اختیار سازمان زندانها نیست؛ با این حال میتوان از خیرین کمک گرفت و یا از طریق وامهای بانکی، سرمایههایی را جذب کرد و کارگاههای تولیدی سودآور تأسیس نمود. با این کار میتوان روح امید را در دل زندانیان زنده کرد و آنان را به کسب درآمد برای خود و خانوادهشان امیدوار ساخت. این امید میتواند برای خود زندانها و ادارة آن نیز مثبت باشد.
همکاری همه مسئولان در زمینه کاهش زندانیان
بههرحال، امروزه زندان یکی از مشکلات مهم جامعه ماست. محصول این مشکلات هم به سازمان زندانها ختم میشود؛ هر کسی در کار خود کوتاهی کند، زندانی میشود و در اختیار این سازمان قرار میگیرد. برای پیشگیری از زندانی شدن افراد، راههای زیادی وجود دارد؛ دولت محترم، قضات محترم، مسئولین امور اقتصادی و ... میتوانند در زمینه کاهش زندانیان مؤثر باشند. شنیدهام که در منطقهای از پاکستان، زندانهایی هست، اما زندانی ندارند؛ درحالی که مردم آنجا فقیرند و مشکلات مالی زیادی هم دارند. بنابراین میتوان به گونهای برنامهریزی کرد که جرم و جنایت و بهتبع آن، تعداد زندانیان کاهش یابد.
خداوند امروز، پس از 1400 سال، با نعمت جمهوری اسلامی فرصت ارزشمندی به ما داده است تا اسلام محمدی و عدل علوی را به مردم نشان دهیم. روحانیت پس از قرنها بحث و تحقیق، چنین فرصتی را به دست آورده و دهها رسانه و شبکههای تلویزیونی و رادیویی در اختیارشان قرار گرفته است؛ اما برخی این فرصت را از بین میبرند. برای جمهوری اسلامی زیبنده نیست که تعداد زندانیان در آن بیش از زمان گذشته باشد.
معنویت، عاملی برای کاهش جرایم
معنویت میتواند در کاهش جرایم نقش بسیار مؤثری داشته باشد. در سال 42 یا 43، در روز بیست و دوم ماه رمضان، گزارشی در روزنامه اطلاعات با عنوان «قلمها بر زمین سکوت» منتشر شد. در این گزارش آمده بود: در روز گذشته که مصادف بود با شهادت امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ در تهران شش میلیون نفری، هیچ گونه قتل، دزدی و هتک ناموس انجام نشد؛ در حالی که در روزهای معمولی، هر چهار ساعت، یک قتل، و در هر یک ساعت، یک دزدی و هتک ناموس اتفاق میافتاد. در این گزارش نوشته شده بود: حتی دعواهای زناشویی هم اتفاق نیفتاد تا مراجعهای به کلانتری صورت بگیرد. دیروز همه به احترام علی ـ علیهالسلام ـ سکوت کردند و کار خلاف انجام ندادند. در ادامه این گزارش آمده بود: در دنیا نظیر ندارد که در یک روز در شهری با بیش از شش میلیون نفر جمعیت، جرمی واقع نشود. در آن زمان که سینماها و مشروبفروشیها دایر بود، معنویت آن گونه تأثیر گذاشته بود؛ چرا امروز نتوان از این مسئله بهره برد. باید با شناسایی و رفع موانع، به این امر پرداخت و جامعه را از نظر اخلاقی و معنوی ارتقا داد.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
[1]نهج البلاغه(الشيخ محمد عبده)، ج1، خطبه 108، ص206.