English | فارسی
دوشنبه 29 اسفند 1390
تعداد بازدید: 1891
تعداد نظرات: 0

بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) در آستانه سال جدید و سنت های پسندیده نوروز

بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) در آستانه سال جدید و سنت های پسندیده نوروز

 

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

شيوه برخورد با سنت­ها

سابقاً حتي در روز عيد نوروز و سيزدهم فروردين نيز با وجود ازدحام جمعيت و زوار در شهر مذهبي قم درس­هاي حوزه علميه قم تعطيل نبود و ما در اين ايام - تعطيل رسمي كشور- نيز در درس شركت   مي­كرديم اما پس استقرار نظام جمهوري اسلامي در كشور تعطيلات عيد نوروز تا سيزدهم فروردين در حوزه علميه جا افتاده است. و تعطيلات به اين مقدار حالا نبود. به هر حال، فرصت­ها مي­آيد و مي­گذرد و سال نو فرا مي­رسد.

 سنت­هاي پسنديده نوروز

نكته شايان توجه درباره عيد نوروز اين است كه اصرار نداشته باشيد كه درباره عيد نوروز و ديگر سنتها با مردم بحث و مشاجره كنيد، مشاجره بر سر عيد نوروز فايده ندارد. شايد برخي با اين سخن من موافق نباشند. اما بايد توجه داشت نوروز يك عيد طبيعي است، چون طبيعت نو مي­شود؛ مثلاً درختان و گياهان پس از يك خواب زمستانه بار ديگر سبز مي­شوند. مردم فرا رسيدن بهار و نو شدن طبيعت را به عنوان عيد پذيرفته­اند و تبديل به يك سنت حسنه شده است، زيرا مردم هم ­زمان با نو شدن طبيعت، خانه تكاني مي­كنند و با نظافت منزل آماده پذيرايي از ميهمان مي­شوند و به ديدن بزرگ­ترها و يكديگر مي­روند كه همه اين امور سنت حسنه به شمار مي­رود. اميرالمؤمنين عليه السلام در يكي از جنگ­ها به سربازان اسلام توصيه فرمودند كه: وقتي وارد سرزميني مي­شويد سنت­هاي پسنديده و حسنه مردم را حفظ كنيد و آن­ها را نابود نكنيد. حضرت رسول صلي الله عليه و آله نيز در اين باره به مسلمانان توصيه­هايي داشتند، فرمودند: وجود سنت­هاي حسنه در ميان مردم يك ارزش است.

اگر كسي اين سنت­ها را از مردم بگيرد، چگونه سنت­هاي حسنه­ايي مانند صله رحم، نظافت منزل و ديگر سنتهاي حسنه را در ميان عموم مردم ترويج كند؟ وجود اين سنت­ها اشكالي ندارد و مانعي در روند زندگي ديني ايجاد نمي­كند. هر چند رواياتي درباره عيد نوروز وارد شده است: مثلاً روايت شده است شخصي و يا اشخاصي از امام كاظم عليه السلام در روز عيد نوروز درخواست جلوس يا عيدي ­كردند، حضرت فرمودند: «ما نشينيده­ايم اجدادمان درباره اين روز سخني گفته باشند». البته از اين روايات بر مي­آيد آن­گونه كه شريعت اسلام براي شب قدر يا ايام خاص مانند: عيد قربان و غدير موضوعيت شرعي قائل شده است، عيد نوروز شرعي نيست و براي آن شأن شرعي قرار نداده­اند.

تاريخ شمسي نيز هجرت رسول محاسبه مي­شود

دعاي تحويل سال

 زمان تحويل سال مناسب است، دعاي «يا مقلب القلوب و الابصار يا... » خوانده شود. اين مطلب قراردادي است  كه بر اساس تقويم خيامي شكل گرفته است و مبناي تاريخ شمسي نيز هجرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله مي­باشد، اما بر اساس سال شمسي محاسبه مي­شود، يعني بر اساس حركت زمين به دور خورشيد، ساعت تحويل سال شمسي مشخص مي­شود كه دقيقاً با تاريخ هجرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله مطابقت دارد. البته در عصر ما بر اثر پيشرفت علم هيئت و نجوم، اكنون محاسبات زمان بسيار دقيق شده است و با دقت معين مي­كنند كه در چه ساعت و چه دقيقه­ و حتي چه ثانيه­اي سال تحويل مي­شود و سال  نو آغاز مي­گردد. اگر چه تحويل سال بر پايه حركت طبيعي نظام هستي استوار است، ولي بايد توجه داشت كه همه نظام هستي بر اساس همين حركت­ها محاسبه مي­شود.

موضوعيت برخي از اعداد

گاهي شرع مقدس براي عدد موضوعيت قائل شده است؛ تابش ماه و خورشيد بر اساس همين حركت طبيعي محاسبه و حساب مي­شود. و لذا برخي از روايات ناظر به همين جهت است؛ مثلا عدد چهل در ميان اعداد موضوعيت دارد. خدوند مي­فرمايد: « وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً » « ...با موسي سي شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم، تا آن كه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد.[1] » تابيدن خورشيد در احكام تخلي موضوعيت دارد در احكام تخلي آمده است كه نبايد روبه روي خورشيد تخلي كرد و يا آميزش در شب اول ماه و يا وسط ماه حكم خاصي دارد كه حكم آن در روايات آمده است؛ اين نشان مي­دهد عالم روي حركت خورشيد و ماه مي­چرخد و در اسلام آثار آن­ها بر پديده­ها ملاحظه شده است. نقش كليدي حركت در هستي يك واقعيت است بقاي نظام تكوين بدون وجود حركت ناممكن است، در قرآن  نيز اشاره شده است كه كوچك­ترين تغيير در مدار حركت ماه، اين نظام را به هم مي­ريزد، جاذبه­اي كه ميان كرات وجود دارد باعث حفظ نظام در زمين ما و حركت دقيق آ­ن­ شده است. يعني چرخش نظام هستي بر اساس محاسبات رياضي استوار گرديده است؛ هرچند اين مطالب وجود دارد و واقعيت است. ولي ما با واقع كار نداريم.

به هر حال مقصود ما بررسي تاريخچه پيدايش عيد نوروز نيست، بلكه موضوع مورد بحث ما سنت حسنه­اي است كه در ميان مردم وجود دارد كه لازم نيست ما با آن مقابله كنيم. مردم دوست دارند ديدن ما بيايند اين عمل كه مشكلي ندارد زيرا ديدار مؤمن همواره عمل پسنديده­اي است، لازم نيست كه ما جواز آن را مقيد به وجود دلائل خاص از شرع مقدس كنيم كه اگر شرع آن را جعل كرده است بپذيريم وگرنه با آن مخالفت ورزيم، بلكه در مشروع بودن آن همين مسأله كافي است كه بدانيم شرع مبين اسلام سنت­هاي حسنه مردم را نفي نمي­كند كه اين نكته برگرفته شده از سخن اميرالمومنين عليه السلام در نهج البلاغه مي­باشد؛ بنابراين برخورد شما با مردم به گونه­اي نباشد كه باعث جدايي ما از مردم شود، بلكه ما بخشي از مردم هستيم كه البته بايد مردم را به رفتار پسنديده و حسنه دعوت كنيم. توجه داشته باشيد همين مردم و همين ايرانيان كه جام جم و نوروز و جمشيد داشتند، از آغاز پذيرش اسلام و اهل بيت عليهم السلام با شعار يا علي و نصرت اهل بيت به ميدان آمدند و تاكنون پاي شعار و عقيده خود ايستاده­اند.

 اعتقاد قوي ايرانيان به اهل بيت

 ايرانيان كساني هستند كه قبل از خلافت بني عباس يعني در زمان خلافت بني اميه، فرزندان و نوادگان ائمه معصومين عليه السلام را كه بر اثر فشار بني­اميه به ايران پناه آوردند، به آنان پناه دادند. و ايرانيان همواره پناهگاه اهل بيت عليهم السلام بوده­اند. هرچند گروهي از فرصت طلبان از اعتقاد ايرانيان استفاده ابزاري كردند و با سوء استفاده از اعتقاد قوي اين مردم به اهل بيت عليهمالسلام به اهداف خود رسيدند اما اين سوء استفاده چيزي از ارزش اين مردم نمي­كاهد. مثلاً ابومسلم خراساني با بهره گيري از اعتقاد خالصانه ايرانيان و مردم خراسان به اهل بيت عليهم السلام و بغض و كينه عميق آنان از بني­اميه بر اثر حادثه كربلا و عاشورا مردم را عليه بني­اميه بسيج كردند، اما سرانجام بني عباس را جايگزين بني­اميه كردند كه به علت ارتكاب جنايات عليه اهل بيت عليهم السلام و علويان، مردم از كرده خويش در مبارزه با بني­اميه پشيمان شدند و مي­گفتند: اي كاش حكومت بني­اميه را سركوب نكرده بوديم و صد رحمت به حكومت بني­اميه. واقعيت اين است كه در نبرد با حكومت بني­اميه ايرانيان ميليون­ها نفر كشته و مجروح دادند تا سرانجام حكومت بني اميه را سرنگون كردند، اما انگيزه آنان خدمت به اهل بيت عليهم السلام بود زيرا شعار ابومسلم كه روي پرچم­هاي آنان نوشته شده بود «الرضا من آل محمد» بود. مخالفان بني اميه سراغ امام باقر و امام صادق عليهما السلام رفتند تا رهبري مبارزه با بني اميه را به عهده گيرند كه آنان نپذيرفتند، از اين رو، مخالفان بني اميه گفتند: ما براي مبارزه با بني­اميه منتظر نمي­مانيم كه حتماً شخصي از اهل بيت رهبري مبارزه را بپذيرد، بلكه هر كس از آل محمد كه راضي شود رهبري اين مبارزه را بپذيرد، او را به عنوان رهبر قبول مي­كنيم كه معلي الاسف و به تدبير ابومسلم ابتدا سفاح و سپس منصور را به عنوان رهبر برگزيدند.

بنابراين، دليل انتخاب شعار «الرضا من آل محمد» از جانب مخالفان بني­اميه اين بود كه دل­هاي مردم شيفتة  اهل بيت عليهم السلام را به خودشان جلب كنند و در اين جهت نيز موفق شدند و از مردم يك ميليون كشته گرفتند، - البته فعلا نتيجه قيام ايرانيان عليه بني اميه مورد بحث ما نيست- اما هدف اثبات اين مدعا است كه اين مردم همواره از محبان اهل بيت عليهم السلام بودند و اينك ما با اين مردم و در كنار مردم هستيم؛ هرچند گاهي از اوقات مرتكب برخي از گناهان و يا خطا مي­شوند.

رابطه روحانيت با مردم

 اما هما­ن­گونه كه بيان شد رابطه ما با مردم، همانند رابطه پزشك با مريض است. كلام اميرالمؤمنين عليه السلام را نسبت به پيامبر صلي الله عليه و آله همواره به ياد داشته باشيد كه درباره حضرتش فرمود: «طبيب دوار بطبه...[2]» به هر حال ما بايد با مردم طبيبانه برخورد كنيم، اگر مريض از دستورات پزشك تخطي كند پزشك كه بر بالين او حاضرمي­شود مريض را كتك نمي­زند. توجه داشته باشيم، جواني كه به ما متلك مي­گويد بيمار است، نه دشمن يا معاند. از اين رو، بايد بررسي كنيم كه عوامل بيماري او چيست و چرا به اين بيماري مبتلا شده است. البته درمان برخي از بيماري­ها آسان­تر و بعضي هم سخت­تر مي­باشد. نكته قابل توجه در برخورد با اين­گونه بيماران اين است كه اين افراد با زبان لين و اخلاق پسنديده درمان مي­شوند. بنابراين شما با مردم برخورد تند و خشن نداشته باشيد. در برخورد با مردم همواره به ياد داشته باشيد كه خداوند به پيامبرش كه داراي معجزه بود و قادر بود به اذن خدا خورشيد را از حركت باز دارد و سوسمار را وادار به سخن گفتن كند، خطاب مي­فرمايد: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» «...پس به {بركت} رحمت الهي، با آنان نرم خو و پر مهر شدي، و اگر تند خو سخت دل بودي قطعاً از پيرامون تو پراكنده مي­شدند. پس از آنان در گذر و بر ايشان آمرزش بخواه» [3]خداوند درباره پيامبرش اين­گونه سخن مي­گويد، پيامبري كه در مكه و مدينه از مردم جاهل جزيرة العرب به اندازه­اي بي­ادبي ديده و شنيده است كه هيچ كس به اندازه آن حضرت اذيت و بي­ادبي نديده است. هرچند پيامبر اكرم بسيار مؤدب بودند، اما رفتار نامناسب افراد را تحمل مي­كردند؛ مثلا نقل شده است روزي رسول خدا در مسجد حضور داشتند شخص عربي در مسجد دراز كشيده بود و پايش را به ستون مسجد گذاشته بود و حتي برخي نوشته­اند كه پيراهن او نيز بالا رفته بود و ران­هايش  بيرون افتاده بود آن­گاه به رسول خدا كه سرگرم پاسخ­گويي به چند نفر بودند با صداي بلند گفت: «اي محمد برايم قصه بگو تا بخوابم».

همچنين به واسطه رفتار نامناسب مردم با رسول خدا صلي الله عليه و آله هنگام ورود به منزل آن حضرت، خداوند خطاب به كساني كه به آن حضرت ايمان آورده بودند، فرمود: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَام... .» «...اي كساني كه ايمان آورده­ايد داخل اتاق­هاي پيامبر نشويد، مگر آنكه براي خوردن طعامي به شما اجازه داده شود[4]» شان نزول اين آيه اين بود كه رسول خدا صلي الله عليه وآله نيمه شب در خواب بودند، شخصي كه حوصله ماندن در منزلش را نداشت به منزل رسول خدا صلي الله عليه و آله ­رفت و از آن حضرت تقاضا ­كرد كه از داستان­هايي كه در قرآن نازل شده است برايم بگو، چون امشب مثلا بد خواب شده­ام. رفتار مردم با رسول خدا اين­گونه بود، آن حضرت با همة مردم مدارا مي­كردند، بنابر فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام آن حضرت در برخورد با مردم همانند پزشكي بود كه خود به دنبال مريض مي­رفت و براي بهبودي بيماري آنان همواره در تلاش بود؛ از اين­ رو، رسول خدا پزشكي بودند كه براي درمان بيماران در ميان مردم در گردش بودند و برخورد­هاي نارواي مردم بيمار را مداوا مي­كردند؛ شان ما كه از پيامبر بالاتر نيست، با مردم نرمي و اخلاق پسنديده را رعايت كنيم؛ يكي از افراد آن مرد هنگامي كه حضرت از كوچه عبور مي­كرد شخصي از بالاي پشت بام بر سر او خاكستر ­ريخت، او عصباني نشد و با آن شخص رفتار تندي نكرد. اگر ما بوديم بر روي عمامه، و عبا و قباي ما خاكستر مي­ريختند فرياد برمي­آوريم ولي او هيچ واكنش تندي از خود نشان ­نداد و حتي اطرافيان عصباني ­شدند كه چرا خاكستر مي­ريزد، اما او گفت اشكالي ندارد. و با خود گفته بود:

                  اي نفس من در خور آتشم                   زخاكستري روي درهم كشم؟[5]

 

اكنون كه ما پيرو رسول خدا هستيم بايد توجه داشته باشيم شكمبه شتر به سر آن حضرت مي­ريختند حال اگر جواني به ما حرفي گفت يا موتورسواري جلوي ما ويراژ داد آسمان به زمين نيامده است و حادثة مهمي رخ نداده است، عصباني نشويد؛ بلكه توجه داشته باشيد، چنين افرادي بيمار هستند و بايد درمان شوند.

من بارها در درس و گفتارها اين تذكر را داده­ام كه ما بايد توجه داشته باشيم كه روحانيت شيعه با روحانيت همه اديان متفاوت است؛ مثلاً اگر در واتيكان پيوند همه مردم با روحانيت مسيحي گسسته شود براي آنان مهم نيست، زيرا واتيكان كشور كوچكي است كه سرمايه گذاري­هاي كلان در دنيا دارد و حقوق روحانيون و كشيش­ها را از محل درآمد همان سرمايه گذاري­ها مي­پردازد. حتي وضعيت روحانيون اهل تسنن كه مسلمان هستند با روحانيت شيعه متفاوت است، زيرا در ميان اهل تسنن دولت يك وزير يا رئيس براي ادارة ديانت كشور انتخاب مي­كند و بودجه­ لازم را در اختيار او قرار مي­دهد تا حقوق روحانيون را پرداخت كند، لذا روحانيون از بيت المال حقوق دريافت مي­كنند و مستقيم به مردم وابسته نيستند، ولي روحانيت شيعه نه تنها از جهت تامين مالي و زندگي بلكه از جهت حفظ اعتبار و جايگاه ديني خويش به مردم وابسته و مرتبط است. نسبت روحانيت شيعه با مردم مانند نسبت ماهي با آب است، ماهي داخل آب زنده مي­ماند و اگر از آب بيرون بياوريد، مي­ميرد و به هيچ وجه ممكن نيست او را زنده نگه داريد. اگر ما با مردم ارتباط نداشته باشيم و در ميان مردم نباشيم هيچ تواني نخواهيم داشت نه از نظر شرعي و نه از نظر اجتماعي. خداوند ما را مأمور كرده است تا مردم را به راه راست هدايت كنيم و لازمه اين مأموريت حفظ ارتباط با مردم است.

توصيه رسول اكرم صلي الله عليه و آله به علما

 ما حق گوشه گيري از مردم را نداريم و نبايد از مردم جدا شويم و بگوييم ارتباط با مردم بي­فايده است، و تنها بايد مطالعه كنيم و كتاب بنويسيم، بلكه بايد در خدمت مردم باشيم؛ ارزش من به اين است كه گره از كار مردم باز كنيم و گامي در جهت رفع مشكلات آنان برداريم. توصيه رسول اكرم صلي الله عليه و آله به علماي امتش، خدمت به مردم بوده است. هرچند متأسفانه امروز دكان خواب ديدن و نقل آن فراوان شده است - و ما همواره از ترويج اين موضوع خودداري كرده­ايم و نيز بازار كساني كه ادعا مي­كنند خدمت امام زمان عجل الله فرجه الشريف رسيده­اند داغ شده است بدون اينكه فكركنند ديدار با امام زمان عجل الله فرجه الشريف نياز به قابلت دارد- اما با وجود همة اين مسائل، موارد واقعي وجود دارد كه افرادي مورد عنايت امام زمان عجل الله فرجه الشريف قرار گرفته­اند؛ مانند پيام اما زمان عجل الله فرجه الشريف به شيخ مفيد كه او را از گوشه گيري نهي فرمودند. اين موارد واقعي مورد توجه ما بايد قرار گيرد. شيخ مفيد كسي است كه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در مرگش مرثيه ثرايي مي­كند. نقل شده است كه شخصي خدمت شيخ مفيد رسيد و سؤال كرد: همسر من مرده است و فرزندي در شكم دارد، آيا او را با فرزندي كه در شكم دارد دفن كنم يا فرزند را از شكمش خارج كنيم؟ شيخ مفيد پاسخ داد: او را با فرزندش دفن كنيد. هنگامي كه آن شخص از منزل شيخ مفيد خارج شد به فاصله كوتاهي شخصي نزد او آمد و گفت: شيخ فرمودند: قبل از دفن زن، شكم او را بشكافيد و فرزند را از شكمش بيرون آوريد و سپس او را دفن كنيد. پس از گذشت چند سال شخصي با فرزندش خدمت شيخ رسيد و پس از عرض ادب و احترام به شيخ، فرزندش را معرفي كرد و به شيخ گفت: آيا شما مي­دانيد حق حيات به گردن وي داريد؟ شيخ پرسيد چرا؟ گفت: آيا به ياد داريد كه روزي خدمت شما رسيدم و دربارة حكم دفن زن مرده­اي كه فرزندي در شكم داشت، سؤال كردم كه شما ابتدا فرموديد او را با فرزندي كه در شكم دارد دفن كنيد، اما هنگامي كه من از منزل شما خارج شدم فرستاده شما آمد و گفت: شيخ مي­فرمايد ابتدا شكم زن را بشكافيد و فرزند را از شكمش خارج كنيد، سپس او را دفن كنيد كه ما نيز مطابق نظر شما عمل كرديم و آن فرزند زنده ماند و امروز خدمت شما است. شيخ مفيد با خود فكر كرد و متوجه شد دربارة حكم اين مسأله هنوز نيز همان نظر را دارد و همين پاسخ را گفته است و تجديد نظر نكرده و فرستاده­اي نزد او نفرستاده است. از اين رو، دريافت با وجود اين كه از ديدگاه شرع مسئله حفظ جان آدمي بسيار با اهميت است، ولي وي در اين باره اشتباه كرده و جان انساني را به خطر انداخته است؛ از اين رو، تصميم گرفت از آن پس فتوا ندهد، بنابراين درب منزلش را بست و افتاء و برنامه­هايش را تعطيل كرد. در اين هنگام حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالي فرجه الشريف شيخ مفيد را به دليل اتخاذ چنين تصميمي توبيخ و به او فرمودند درب منزل را به روي مردم باز كن و بدان آن كسي كه نزد آن شخص رفت و اشتباه شما را تصحيح كرد ما بوديم، در آينده نيز ديگر اشتباهات شما را در بيان احكام تصحيح خواهيم كرد؛ اما شما بايد انجام وظيفه كنيد به داد مردم برسيد آن­ها را در وقت نياز تنها نگذاريد اين مردم را ما به شما سپرده­ايم. اين فرمايشات حق است و بايد توجه داشت شريعت اسلام، مظلوميت امام حسين عليه السلام، مظلوميت حضرت زهرا سلام الله عليها، احكام و آموزه­هاي دين را روحانيت شيعه براي مردم حفظ كرده­ است. يعني كساني كه خلوص داشتند و در برابر مشكلات استقامت و شكيبايي ورزيدند اسلام و تشيع را حفظ كردند. مبادا دربارة مراجع شيعه قضاوت ناعادلانه­اي داشته باشيم و ميان آنان خط كشي و مرز بندي كنيم. مراجع بزرگي براي حفظ دين و مذهب بسيار تلاش كردند. و از جان خويش مايه گذاشتند كه ما هرگز نبايد تلاش آن­ها را ناديده بگيريم. برخي از بزرگان مانند حضرت آيت الله خويي رضوان الله تعالي عليه كه گاهي در درس ديدگاه­هاي ايشان را نقل و مورد نقد و بررسي قرار مي­دهيم، زيرا ويژگي بحث اين است كه نظريات افراد تجزيه و تحليل مي­شود- در طول سال­ها سخنان ناروايي به ايشان گفته شده است كه فعلاً مورد بحث ما نيست، اما ما شاهد بوديم كه ايشان در چه فشار سختي قرار داشت. ايشان با صدام حسين طرف بود، صدامي كه وقتي از كسي خشمگين و مقابله مي­كرد تنها خودش را نمي­كشت، بلكه زن، فرزند، برادر، و همه خويشاوندانشان را حتي طفل شيرخوار و دوستانش را مي­كشت و مي­گفت: نبايد هيچ نشاني از او باقي بماند. صدام حسين با اين خوي و رفتار به ايران حمله كرد و مدت هشت سال با ايران جنگيد و در حالي كه از همه ابزارها و شيوه­ها براي شكستن مقاومت مردم ايران بهره مي­گرفت هرگز نتوانست از حضرت آيت الله خويي(ره) فتوايي و نظري در حمايت از موضع خودش عليه ايران به دست آورد، تا به استناد به فتواي يك مرجع تقليد مردم را از حمايت جبهه­ها باز دارد. صدام حسين با اين شخصيت بزرگ و مرجع عالي­قدر با وجود آن همه رفتار توهين آميز كه داشت حتي برخي از مدارك و مستندات آن موجود است اما ايشان حتي از بيان يك كلمه در تأييد سياست­هاي صدام حسين دريغ ورزيد و هرگز تن به خواست صدام نداد، هر چند بچه او و داماد او را گرفتند و هنوز از آن­ها خبري نشده است؛ بنابراين ما بايد همواره حافظ اعتبار روحانيت و قدردان آنان باشيم. ما بايد در برابر مردم ايران كه اين ­همه در برابر فشارها و تهديدات دشمن ايستادند صبور و بردبار باشيم. ما بايد از شهدا و خانواده شهداء قدردان باشيم و ارزش آنان را ناديده نگيريم. توجه داشته باشيد كه ما بر اثر فداكاري و ايستادگي اين مردم به اين­جا رسيده­ايم بايد در برابر آنان شكيبا باشيم. بايد توجه داشته باشيم كه اين­گونه نيست كه همواره دست ما را ببوسند و به ما وجوهات پرداخت كنند، يا ما را براي منبر دعوت كنند، بلكه گاهي اگر رفتار نامطلوبي انجام مي­گيرد يا سخن ناروايي گفته مي­شود بايد آن­ها را تحمل كنيم. توجه داشته باشيم كه همين مردم هستند كه از ما حمايت مادي و معنوي مي­كنند، و فردا كه ما مرديم جنازه ما روي دوش همين مردم حمل خواهد شد. بنابراين ما بايد همواره با مردم باشيم.

 

و السلام عليكم و الرحمة الله و بركاته



[1] - سوره اعراف آيه 142 براي توضيح بيشتر به كتاب تفسير قرآن مراجعه كنيد.

[2] - نهج البلاغه ، خطبه 107.

[3] - سوره آل عمران، آيه 159.

[4] - سوره احزاب آيه 53.

[5] - سحرگاه عید کسی بی خبر بر سر بایزید بسطامی ــ که از گرمابه بیرون آمده است ــ طشتی خاکستر فرو می ریزد و او به جای انتقام جویی  ...(بوستان سعدي، باب چهارم، تواضع). 

 

تصاویر
  • بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) در آستانه سال جدید و سنت های پسندیده نوروز
  • بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) در آستانه سال جدید و سنت های پسندیده نوروز
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان