English | فارسی
دوشنبه 01 اسفند 1390
تعداد بازدید: 1539
تعداد نظرات: 0

بیانات اخلاقی حضرت آیت الله علوی بروجردی مدظله العالی

بیانات اخلاقی حضرت آیت الله علوی بروجردی مدظله العالی

 بسم الله الرحمن الرحیم 

تأویل نادرست قرآن، نگران‌کننده‌ترین خطر برای امت اسلام

مرحوم مجلسی از رسول اکرم ـ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ـ نقل کرده است که حضرت فرمودند: اکثر ما اخاف علی امتی من بعدی رجل یتأول قرآن یضعه علی غیر مواضعه؛ «بیشترین چیزی که من برای امتم بعد از خودم ترس دارم، این است که قرآن را تأویل کنند؛ بدین صورت که آیات قرآن را بر غیر مواضع خود تطبیق دهند[1]».

آیات و کلماتی که بر دو لب مبارک رسول اکرم ـ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ـ به عنوان وحی جاری شده و به ما رسیده است، مشخص‌اند. تأویل قران این است که این آیات، بر مواردی تطبیق شود که جای تطبیقش نیست؛ یعنی قرآن در زبان مردم به بازیچه‌ای تبدیل شود که برای اثبات مقصود خودشان، به هر صورتی که دلشان بخواهد به کار برند.

تخلیه ذهن، لازمه استنباط از قرآن

قرآن برای قلب‌هایی نازل شده است که بر اثر ایمان خاضع شده باشند؛ بدین معنا که این دل­ها از همه چیز خالی شده باشند تا کلام وحی در آن جای گیرد. گاهی از اوقات، انسان نظری را در فکر و ذهن خود جای می‌دهد؛ سپس برای مستدل کردن آن، به کتاب و حدیث مراجعه می‌کند. این اجتهاد نیست؛ بلکه تحکم است؛ اما گاهی انسان با با فکر و ذهن خالی به سراغ آیات و روایات می­رود و همة چیزهایی را که ممکن است در ذهن او تأثیر بگذارد، کنار می­زند و اقتضای مسئله را پیدا می­کند.

نقل شده است که یکی از علمای بزرگ نجف هنگام بحث درباره طهارت، به این مسئله رسید که اگر نجاستی در چاه افتاد، آیا قابل تطهیر است یا خیر. ایشان در حال اجتهاد بود که احساس کرد دوست دارد نتیجه­ای دل‌خواه حاصل شود و آن اینکه نجاست بر آب منتقل نشود؛ چون در خانه خودشان نیز چاهی بود که زن و فرزندانش از آن استفاده می‌کردند و کودکان کوچک بی‌مبالات‌اند. حال اگر ایشان قائل به نجاست می‌شد، اسباب زحمت برای زندگی خودش فراهم می­شد. همین مسئله موجب شده بود که انگیزه شخصی‌اش در امر اجتهاد دخالت کند؛ ازاین‌رو کارگری آورد و دستور داد چاه را پر کنند؛ آن‌گاه به استنباط و اجتهاد پرداخت.

تأویل نادرست قرآن، عاملی برای احیای جاهلیت

روایتی که از رسول اکرم ـ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ـ نقل شد، کلام عجیبی است. بنا بر این روایت، تا وقتی که خود رسول اکرم ـ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ـ حضور داشتند، تأویل قرآن اتفاق نمی­افتاد؛ چون اگر کسی هم می­خواست کلام خدا را در غیر مواضعش به کار برد، سرانجام به آن حضرت مراجعه می­شد و ایشان تبیین می­فرمودند.

اما به مجرد رحلت رسول اکرم ـ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ـ آیاتی که باید جامعه را زنده کند و به جان­های مرده روح بدمد، در جهت میراندن و خفه کردن مردم به کار رفتند؛ به گونه‌ای که یکی از مروجان چنین قرآنی، معاویه می­شود که قرآن را در برابر کسی همچون امیرالمؤمنین ـ‌علیه‌السلام‌ـ بر سر نیزه می‌کند. علی ـ‌علیه‌السلام‌ـ که پیش از رسالت، شب و روز با پیامبر بود و همدم و همراز آن حضرت بود، متهم به ندانستن آیات قرآن شد؛ و در عین حال، معاویه و ابوهریره‌ها مفسران قرآن شدند.

در تاریخ آمده است که بعد از قضیه کربلا و خطبه روشنگر امام سجاد ـ‌علیه‌السلام‌ـ در شام، یزید و کارگزارانش به این فکر افتادند که چه کار کنند تا از شورش مردم جلوگیری کنند. چاره کار را در این دیدند که قرآن را تکه‌تکه کنند و هر جا که گروهی از مردم اجتماع می‌کردند و حرف‌های سیاسی بر ضد حکومت می‌گفتند، بخشی از قرآن را به آنها بدهند تا به قرائت آن مشغول شوند و حرف نزنند. همان ظالمان و پرچمداران تفکر جاهلی که پیامبر برای از بین بردن آن مبعوث شده بود، این آیات را در جهت احیای فرهنگ جاهلی به کار بردند.

تأویل نابجای آیات جبر، به‌منظور رد امامت

همه خلفایی که بر سر کار آمدند، چه بنی‌امیه و چه بنی‌عباس، همه به این آیات جبر استناد می‌کردند و می‌گفتند: هرچند پیامبر در غدیر علی ـ‌علیه‌السلام‌ـ را به جانشینی خود نصب کرد و در بستر مرگ نیز قلم و کاغذ خواست تا دراین‌باره وصیت کند[2]، اما اراده پیامبر چیزی است و اراده خداوند چیز دیگر[3]. بدین ترتیب، آنچه را که بر اثر زد و بندها و حیله و نیرنگ انجام می‌دادند، به اراده خداوند ربط می‌دادند. حتی گاهی خلفای بنی‌عباس به‌صراحت به ائمه می‌گفتند که اگر خدا می­خواست شما حاکم و خلیفه باشید، این کار را می­کرد؛ پس خدا می­خواهد که ما خلیفه باشیم.

ازاین‌رو، تفکری که پیامبر از آن انذار می‌داد، به جایی رسید که خلیفۀ الله را برتر از رسول الله دانستند و ­گفتند: «مقام رسول، در حد فرستاده است؛ اما مقام خلافت، جانشینی خداست». بنابراین قولشان را بر قول پیامبر و سنت آن حضرت مقدم کردند و قرآن را بر اساس نظرات خودشان تفسیر کردند.

علت اینکه خداوند عترت را در کنار قرآن قرار داد، این بود که با وجود عترت، این انحرافات از حد نگذرد و راه گم نشود؛ هرچند مردم به سخنان عترت گوش نکنند و ایشان را محکوم به مرگ کنند.

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته



.[1]  شهيد الثاني، منية المريد، ص369؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج89، ص112.

.[2] تنها در صحيح بخاري هفت روايت با اندک تفاوتي نقل شده که: رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم در واپسین روزهای حیات مبارک خویش فرمودند:  کاغذ و قلمي بياوريد تا چيزي براي شما بنويسم که بعد از آن هرگز گمراه نشويد. عمر بن خطاب گفت: درد بر رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم غلبه کرده است و کتاب خدا نزد ما موجود است و همان کتاب خدا ما را کفايت مي‏کند. بعد از سخنان عمر، بين حاضرين اختلاف افتاد و کار به نزاع و خصومت کشيد و هر کس چيزي مي‏گفت، برخي مي‏گفتند: کاغذ بياوريم تا رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم بنويسد و برخي حرف عمر را مي‏زدند. همهمه و سر و صدا بالا گرفت، در این هنگام حضرت فرمودند: «قُومُوا عَنّي» از نزد من برخيزيد و دور شويد، سزاوار نيست نزد من با هم نزاع کنيد.(البخاري، صحيح البخاري،ج1، كتاب العلم، ص37؛ و ج4، ص31و ص66؛ و ج5، باب مرض النبي، ص 137و 138؛ و ج 7، كتاب مرض الطالب، ص9؛ ج8، باب قول النبي، ص161.)

 .[3] ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج12، ص78.

 

تصاویر
  • بیانات اخلاقی حضرت آیت الله علوی بروجردی مدظله العالی
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان