بسم الله الرحمن الرحيم
درک حضور پیامبر(ص)، توفیقی الهی
بر اساس نقل مرحوم كليني در كتاب شريف كافي، حضرت امیرالمؤمنین ـعلیهالسلامـ فرمودهاند: إن الله تبارك وتعالى بعث محمدا- صلى الله عليه وآله - بالحق ليخرج عباده من عبادة عباده إلى عبادته، ومن عهود عباده إلى عهوده ومن طاعة عباده إلى طاعته، ومن ولاية عباده إلى ولايته، ...[1] خداوند پيامبراسلام را برانگيخت تا بندگان را از پرستش بندگان، به پرستش خدا، و از اطاعت بندگان به طاعت خدا و از ولايت بندگان به ولايت خدا، سوق دهد. . هدف انبيأ رهايي انسانها از ولايت غير خدا بوده است و پيامبر اسلام نيز در همين راستا مبعوث شده است. او آمد تا انسانها را از بردگي و بندگي غيرخدا آزاد سازد و از اطاعت غيرخدا به اطاعت خدا فرا خواند. گاهی خداوند به برخی از افراد، توفیق و اقبال خاصی عطا میکند؛ مثلاً اینکه انسان در زمانی قرار داشته باشد که پیامبر اکرم ـصلیاللهعلیهوآلهـ در آن زمان مبعوث شده است. میلیاردها انسان آمدند و رفتند و نامی از آنها در تاریخ نمانده است؛ اما گاهی وقایع مهمی در تاریخ روی میدهد که به اعتبار آن، نام افرادی باقی میماند و جلوه میکند؛ برای نمونه، سلمان فارسی مسیحی متدینی بود و بر اساس اشاراتی که از کتب مسحیت پیدا کرده بود، در جستوجوی پیامبر اسلام میگشت و سرانجام آن حضرت را پیدا کرد؛ حال اگر دوره او با ظهور پیامبر مقارن نمیشد، در تاریخ ناشناخته میماند. این توفیقی از جانب خداوند است که برخی را در زمانی قرار میدهد که چنین وقایعی در حال تحقق است.
البته کسانی هم هستند که هرچند در زمان پیامبر بودند، اما به دنبال زندگانی خود بودند و نه در جنگ و نه در هیچ رویداد دیگری حضور نداشتند و خبری از آنها در تاریخ نیست. اینکه برخی از انسانها در زمانی قرار بگیرند و در متن وقایعی باشند و به این اعتبار، خصوصیات این اشخاص در تاریخ بماند و حتی معیاری برای دیگران شوند، چه در جهت خیر و چه در جهت شر، یک توفیق است. گاهی از اوقات خصوصیات درونی افراد، رذائل است نه فضائل. حال اگر این رذائل با واقعه مهمی برخورد نکند، در حد محدودی ظهور و بروز خواهد داشت؛ اما وقتی انسان در کنار شخصیتها و رویدادهای بزرگی قرار میگیرد، رذائل او نیز در سطحی بسیار گسترده ظهور و بروز خواهد یافت و گاهی تأثیراتی ماندگار از خود به جای میگذارد.
پژوهشگرانی که در پژوهشهای تاریخی خود به بررسی افراد و تأثیرات آنها در تاریخ میپردازند، به سراغ افرادی میروند که در تاریخ شناختهشده باشند؛ وگرنه افراد بینشان در تاریخ، چه خوب و چه بد، بسیارند.
بینش و درایت، شرط بهرهمندی از توفیقات الهی
توفیقی که گفتیم، این است که انسان در وقایعی که در روزگار خودش اتفاق میافتد، آنقدر درایت و بینش داشته باشد که بتواند در برخورد با این وقایع و در کنار اشخاص برجسته تاریخ، خودش را به کمال برساند و اوج بدهد.
هنگامی که برخی از افراد قدری اهمیت پیدا میکنند، بسیاری از مردم به دلیل منافعی که به دست میآورند، گرد آنها جمع میشوند؛ مانند پیامبر اسلام ـصلیاللهعلیهوآلهـ که افراد بسیاری دور ایشان جمع شدند؛ و یا هنگامی که امام حسین ـعلیهالسلامـ از مدینه حرکت کردند، بسیاری از افراد با ایشان همراه شدند و حتی تا شب عاشورا هم استقامت کردند؛ اما شب عاشورا یکییکی جدا شدند.
اینکه انسان توفیق داشته باشد چنین رویدادهایی را از نزدیک درک کند و بتواند محضر شخصیتهایی همچون پیامبر خدا را درک کند، یک مسئله است و اینکه چقدر از این افراد استفاده کند، مسئلهای دیگر. بهرهمندی افراد از این موقعیتها، بستگی به ظرف وجودی آنها دارد:
گر بریزی آب را در کوزهای چند گنجد، قسمت یک کوزهای
کوزه نمیتواند بیش از گنجایش خود، آب در خود جای دهد. امیرالمؤمنین ـعلیهالسلامـ در خطاب به كميل بن زياد میفرمایند: إن هذه القلوب أوعية فخيرها أوعاها «دلها ظرف هستند و بهترین آنها ظرفی است که گنجایش بیشتری داشته باشد[2]». چنانکه از روایات استفاده میشود، گاهی از اوقات انسان میتواند بر اثر اعمال خودش ظرف وجودی خود را گسترش دهد. برای مثال، آن عرب بادیهنشینی که چیزی از فداکاری نمیفهمید، اما نهتنها جان خود، بلکه جان اهلش را در راه پیامبر فدا کرد، ظرف وجودیاش را توسعه داده بود.
قوه محرکه اسلام، عامل دگرگونی در سطح تاریخ
ولادت پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ رویداد بسیار مهمی است که سیر تاریخ را عوض کرده و مرزهای جغرافیایی را در طول زمان تغییر داده است؛ چنانکه مسیحیت نیز همین گونه بوده است.
این تغییر و دگرگونی، تنها به وسیله خود پیامبر انجام نشده است؛ یعنی آن حضرت این تغییر را به واسطه علم لدنی و قدرت فوقالعاده خدایی ایجاد نکرده، بلکه بر اساس جنبههای عادی ایجاد کرده است و انسانهایی که با بعثت پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ برانگیخته شدند و حرکت کردند، موجب این دگرگونیها شدند و از آنجا که همه فتوحات اسلامی در زمان پیامبر نبوده است، روشن میشود که این قدرت انبعاث و برانگیختگی، محدود به عصر پیامبر نبود؛ بلکه نیرویی بود که تا کنون نیز ادامه دارد.
رسالت رسول اکرم ـصلیاللهعلیهوآلهـ و اقدامات آن حضرت، موجی ایجاد کرده است که با گذشت چهارده قرن هنوز هم ادامه دارد. ادامه این حرکت، بدین معناست که این قوه محرکه هنوز کارایی دارد؛ اما انحرافاتی که در تاریخ اسلام پیش آمده، این توان را کاهش داده است.
برای نمونه، آن دانشمند آلماني گفته است که ما باید مجسمه معاویه را از طلا بسازیم و در میادین مهم اروپا نصب کنیم؛ برای اینکه اگر کسی همچون معاویه نبود تا در برابر خلافت پنجساله علیبنابیطالب ـعلیهالسلامـ سه جنگ خانمانسوز راه بیاندازد و او را مشغول کند، امروز علی ـعلیهالسلامـ اروپا را فتح کرده بود. انحرافات همیشه قوه محرکه اسلام را ضعیف میکنند.
حال پس از 1400 سال، این رسالت به دست ما رسیده است. قوه محرکهای که ما در اختیار داریم، تعالیمی است که از اهل بیت ـعلیهمالسلامـ فراگرفتهایم. درست است که خداوند در قرآن فرموده است: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛[3] اما این حفظ بدان معنا نیست که خدا در همه شرایط، اسلام و مسلمانان را در بالاترین وضعیت حفظ میکند؛ بلکه گاهی ممکن است بقای اسلام به مویی بند شود، ولی خدا نمیگذارد این رشته پاره شود؛ اما عرضه اسلام به دنیا و درخشش آن در سطح جهان و بهرهبرداری از فرصتها، به تلاش و کوشش ما بستگی دارد.
بیداری اسلامی، فرصتی برای عرضه اسلام و تعالیم اهل بیت(ع)
سی و سه سال پیش، حرکتی به نام دین و به نام خدا در ایران شکل گرفت. این حرکت چنان نیرویی به ملت ایران داد که دشمن را در جنگ تحمیلی به عقب راندند. این نیروی محرکه، فرصتی بود برای عرضه اسلام در سطح جهان تا کاری را که معاویه نگذاشت امیرالمؤمنین ـعلیهالسلامـ انجام دهد، امروز ما انجام دهیم.
پرسشی که در اینجا با آن روبهرو هستیم این است که ما چقدر از این فرصت بهرهبرداری کردهایم؟ این همه جوان در راه آرمانهای اسلام و انقلاب خون دادند و فداکاریها کردند؛ حال آیا درست است که برای کسب قدرت، به منازعات سیاسی بپردازیم؟ رسالتی که ما در این زمینه بر عهده داریم، چیست؟ ارزشهایی که باید پاسدار آن باشیم و آن را به دنیا معرفی کنیم، چیستند؟
امروزه حرکت بیداری اسلامی در مصر و تونس و دیگر کشورهای عربی شکل گرفته است و آمریکا در حال مصادره کردن این حرکتهاست و آن را در راستای دموکراسیخواهی غربی معرفی میکند؛ با این حال، ما سرگرم دعواهای سیاسی هستیم و به همین دلیل نمیتوانیم بر این حرکتهای بیداری اسلامی آنچنان كه شايسته است، تأثیرگذار باشیم.
از سوی دیگر، وهابیت که ادامه حرکت جاهلیت است، با سرمایهگذاریهای هنگفت چنان مؤثر واقع شده است که با تاسيس حزبی سلفی در مصر ، به ناگاه سی درصد آرای انتخابات مجلس را به دست میآورد. این برای ما فاجعه و مصیبت است. اکنون وقت حضور ماست؛ حضور ما یعنی حضور تعالیم اهلبیت ـعلیهمالسلامـ و حضور علیبنابیطالب ـعلیهالسلامـ .
در حرکت بیداری در مصر و دیگر کشورهای عربی، هرچند نام علی ـعلیهالسلامـ نیست؛ اما نشان او هست؛ چون هر بیداری و آزادیخواهی که تصور بشود، تنها در مکتب اهلبیت ـعلیهمالسلامـ هست؛ نه در مکتب کسانی که در برابر ایشان هستند.
تزکیه نفس و اخلاص، ضرورتی انکارناپذیر
روز میلاد پیامبر و وجود آن حضرت، مبارک است؛ اما ارزش ما در بقا و ادامه رسالت پیامبر اکرم ـصلیاللهعلیهوآلهـ بر اساس نیرویی است که در وجود خودمان حفظ کردهایم و فعال میکنیم. ما امروز باید به ارزیابی خود بپردازیم و بنگریم که در کجا واقع شدهایم؛ از خودخواهیها و شهرتطلبیها کم کنیم. اگر برای خدا کار میکنیم، دیگر لازم نیست مردم بدانند که ما این خدمت را انجام دادهایم. خدا میداند چه کسی چه کاری کرده است. این دنیا با همه این فرصتها و چرب و شیرینش در یک چشم به هم زدن از بین میرود و آنچه برای ما میماند، اعمال خوب و بد ماست. سعی کنیم که از این فرصتها به بهترین نحو بهرهبرداری کنیم.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
[1]. شيخ الكليني، الكافي، ج8، ص386، حديث 586؛ نهج البلاغه (الشيخ محمد عبده)، ج2، خطبه 147، ص30
[2]. نهج البلاغه (الشيخ محمد عبده)، ج4، كلمات قصار 147، ص35.
[3]. سورة حجر، آیة 9.