بسم الله الرحمن الرحيم
خیّرین مدرسهساز و ارتقای فرهنگ جامعه
نقش فرهنگ در هر جامعه، نقش اساسي است. متأسفانه در جوامع ما، بهویژه در دوران معاصر، بر اثر استعمار و استبداد نقش فرهنگ تضعیف شده است و همیشه عوامل داخلی و خارجی در صدد تضعیف فرهنگ بودهاند. ارتقای سطح فرهنگ جامعه، بزرگترين خدمت به جامعه است؛ يعني حتي از تأمين كار، معيشت و سلامت نیز مهمتر است. یکی از مقدمات تعالی فرهنگ در سطح جامعه، مدرسه است.
مدرسه به سبك جديد، از خارج از کشور آمده است. در گذشته مكتبخانههایی داشتيم که منشأ تربيت بسیاری از بزرگان ما بودند؛ اما در دوران مشروطيت، وضعيت جديدی پیش آمد. در زمینه مدرسهسازی به سبک جدید، برخی همچون مرحوم دولتآبادي و شوكتالملك در بيرجند، پیشگام بودند. مدارس جدید، ابتدا در بين مذهبيها چندان قابل قبول نبود؛ اما بزرگاني در این زمینه وارد شدند و اقداماتی انجام دادند؛ برای نمونه، مرحوم سيدمحمد طباطبايي كه از سران مشروطه بود، خودش مدرسهای در تهران ساخت.
آیتالله بروجردی و مدرسهسازی به سبک جدید
مرحوم آیتالله بروجردي نیز توجه ويژهاي به اين مسئله داشتند. پس از شهريور 1320 كه رضاشاه رفت، یکی از دغدغههای آیتالله بروجردی، اصلاح وضعیت فرهنگ جامعه بود. وی اصرار داشت که برنامهریزی مدارس باید اصلاح شود، تا کتاب تعلیمات اسلامی آماده و در مدارس تدریس شود و در این زمینه موفق هم شدند. ایشان مکاتباتی با وزیر فرهنگ وقت انجام دادند که در پی آن، برخی از سران و وزرا از تهران نزد ایشان آمدند و این موضوع را بررسی کردند.
دبیرستان علوی
آیتالله بروجردی خود نیز وارد این عرصه شدند. بعدها دبیرستان علوی تهران که تقریباً منشأ همة مدارس اسلامی روز بود، ساخته شد. مرحوم علامه علیاصغر کرباسچیان، مدیر مدرسه علوی، نقل میکردند که مشوق من برای ساختن مدرسه در تهران، مرحوم آیتالله بروجردی بود و اجاره اولین خانهای را هم که برای مدرسه گرفتیم، ایشان از سهم امام دادند. در ابتدا فقط کلاس اول، دوم و سوم ابتدایی بود که بعدها تا کلاس ششم و پس از آن دبیرستان هم به آن افزوده شد. چنانکه اکنون بسیاری از سران مملکت، تربیتشدگان همان دبیرستان علوی و دبیرستانهایی که از همین نوع بعداً ساخته شد، هستند.
جامعه تعلیمات اسلامی
مدرسه علوی در سطح قشر ثروتمند بود؛ اما آیتالله بروجردی سنگ بنای اولیه جامعه تعلمیات اسلامی را گذاشتند و آقای شیخعباسعلی اسلامی به توصیه ایشان آن را بنا کرد. ایشان نقل میکردند که خدمت مرحوم آیت الله بروجردی آمده بودیم و از وضعیت نامناسب مدارس گلایه میکردیم و از ایشان میخواستیم که کاری بکنند. مرحوم آیت الله بروجردی در تهران، چند منزل از ناحیه وجوهات و موقوفات داشتند. ایشان فرمودند: ما در تهران سه خانه داریم؛ شما در آنها تصرف کنید و مدرسه تاسیس کنید. از همین نقطه بود که جامعه تعلیمات اسلامی همهگیر شد؛ یعنی در همه شهرها ایجاد شد. مهمترین ویژگی این مدارس این بود که یا پول نمیگرفتند یا بسیار کم میگرفتند. مرحوم آیت الله بروجردی خود در این عرصه وارد شد و آقای علامه کرباسچیان[1] را به تهران فرستاد که کار مدرسه را به سرانجام برساند. این نشان میدهد که از نظر مرجعیت شیعه مدرسه، آنهم به سبک روز، یک بنیان اساسی برای جامعهای است که انتظار داریم فضایل اخلاقی در آن رشد داشته باشد.
علمای شیعه و مدرسهسازی
از ديگر حركاتي كه در زمینه مدرسهسازی در سطح شيعه انجام شده است، اقدامات مرحوم «سيدمحسنامين» در لبنان و پس از ایشان، مرحوم «سيدعبدالحسين شرفالدين»، مؤلف كتاب المراجعات است. اين دو بزرگوار در میان جمعيت فقير و محروم شیعیان لبنان، مدارسي درست كردند که حاصل آن در لبنان و حتي در آفريقا نمودار است؛ يعني كساني كه در این مدارس تربيت شدند، در سراسر دنيا پراكنده شدند و هنوز هم منشأ اثر هستند. بنابراين در زمینه فرهنگ و مدرسهسازی، هرچند دير به آن پرداخته شد، اما نقش مرجعيت و روحانيت بسیار در آن بارز و نمود داشته است؛ بهویژه مرحوم آیتالله بروجردي که از نظر فكري، بسیار باز و روشن، فكر ميكردند.
نقش خیرین در ساخت مسجد اعظم قم
همه بنيانهايي كه در شيعه هست، از افراد خير شكل گرفته است. برای نمونه، مسجد اعظم در کنار حرم حضرت معصومه ـسلاماللهعلیهاـ هرچند به نام مرحوم آیت الله بروجردی است، ولی مردم آن را ساختند؛ با آجر دادنها و حتی با یک یا دو روز کار کردن. منشأ همه مدارس قدیمی، حرمها و مشاهد مشرفه، پلها، بیمارستانها و ... مردم و خیرین بودند؛ نه دولتها.
در امور خیر، نه فقط مسلمانان، بلکه حتی اقلیتهای دینی، مانند زرتشتیها نیز سهیم بودند و هستند. مرحوم آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم، نقل میکردند، وقتی مسجد را بنا میکردیم، در تأمین آب آن به مشکل برخوردیم؛ چون آب قم شور بود، باید چاهی زده میشد. آقای لرزاده فردی کارشناس بود و کار را به دست متخصص میداد. ایشان میگفت: در این زمینه پرسوجو کردیم، گفتند: در تهران بهترین شرکتی که چاه میزند و در این کار متخصص است، شرکتی است برای فردی زرتشتی به نام جمشید یگانه.
نزد وی رفتیم و مسئله را با او در میان گذاشتیم و او هم پذیرفت. برخی از دوستان شبههای در ذهن ما انداختند که اینها زرتشتیاند و اگر آنها را به زمین وقفی مسجد ببرید، اعتراض آیت الله بروجردی را برخواهد انگیخت. خدمت آیت الله بروجردی رسیدم و ماجرا را تعریف کردم. ایشان فرمودند: مشکلی ندارد؛ بیایند چاه بزنند. خلاصه آنها آمدند؛ چاه را حفر کردند و موتور گذاشتند. آب بسیار خوبی بیرون آمد که با آب اطرافش هم تفاوت داشت و شیرینتر بود. ما تشکر کردیم و از آنها صورتحساب خواستیم. گفتند میفرستیم.
چند ماه گذشت و از صورتحساب خبری نشد. مسئله را جویا شدیم. گفت: صورتحساب را به این شرط میدهم که آیتالله بروجردی را ببینم. آقای لرزاده گفت: باز در ذهن ما آمد که شاید آیت الله بروجردی فرد زرتشتی را به حضور نپذیرد. خدمت ایشان رسیدیم و مطلب را به عرض رساندم. ایشان استقبال کردند و اجازه حضور دادند. ما همراه آقای یگانه خدمت آیت الله بروجردی آمدیم.
وقتی وارد شدیم، آقای یگانه مانند ما سلام کرد و دست آقا را بوسید. آقای بروجردی هم هیچ واکنشی نشان ندادند. سپس پیشانی آقا را بوسید؛ آیت الله بروجردی هم خیلی عادی در جواب، صورت او را بوسیدند و از او تشکر کردند و فرمودند: شنیدم چاه خوبی زدهاید، اما صورتحساب ندادهاید. آقای یگانه گفت: من شرط گذاشتم شما را زیارت کنم و از شما بخواهم که اجازه بفرمایید من این چاه را برای این مسجد هدیه کنم. آقای لرزاده ميگفت: من نميدانستم که او میخواهد اين پيشنهاد را بدهد و نمیدانستم که آیت الله بروجردي چه خواهد گفت؟ ايشان میگفت: آیت الله بروجردي بلافاصله فرمودند: من ميپذیرم و تشكر ميكنم؛ و دعا كردند كه خداوند انشاءالله به شما بركت بدهد و توفيقات شما را بيشتر كند.
چند نفر در مجلس بودند. يكي رو كرد به مرحوم آقاي بروجردي و گفت: آقا! اين آقاي يگانه را كه اینهمه به شما اظهار ارادت ميكند، امر بفرماييد که مسلمان شود. اين حرف براي آیت الله بروجردي بسیار بد و زشت بود و قرمز شدند؛ ولی هيچ صحبتي نكردند؛ بعد از مدتي تأمل، اسم آن آقا را بردند و گفتند: من دعا ميكنم ما نیز در خلوص نیت، مثل آقاي يگانه بشويم. ايشان اين اواخر از جا حركت نميكرد؛ آقاي لرزاده ميگفت: وقتي كه آقاي يگانه ميخواست برود، خدمتکارش، مرحوم حاج احمد را صدا زد كه زير بغلش را بگيرد؛ و بلند شد و چند قدم آقاي يگانه را بدرقه کرد.
چندين سال گذشت و اين چاه بود و مرحوم آیت الله بروجردي و آقازادهشان فوت کردند. مرحوم آقا سید صادق متصدي مسجد اعظم بودند. ايشان ميگفتند: چاه مسجد مشکل پیدا کرد و آب نمیداد. ما هم با آن آشنا نبودیم. مدارک را بررسی کردیم، متوجه شدیم کار چاه مربوط به شرکت یگانه است. مشکل را به مدیر شرکت منتقل کردیم. آمدند و تعمیرات لازم را انجام دادند و رفتند. باز هم صورتحساب نیامد. رفتيم سراغشان و گفتيم: شما صورتحساب نداديد. در آن زمان، مدیر شرکت، پسر آقای یگانه بودند. ايشان گفتند: ما نميتوانيم پول بگيريم. پدر ما اينجا نوشته است که من اين چاه را حفر و به مسجد اعظم هدیه کردم. و تا زمانی كه شما هستيد و اين چاه مشكلي پيدا كرد، موظفید بدون اينكه پولي بگيريد، رايگان اين كار را انجام بدهيد.
در دوران جنگ، سفری به هندوستان داشتم. ایرانیان مقیم بمبئی مبلغ بسیار زیادی جمع کرده بودند که برای کمک به جنگ به ایران بفرستند. انگیزه آنان مذهبی نبود؛ بلکه مسئله آب و خاک و سرزمین بود. چه با انگیزه مذهبی، چه با انگیزه ملیت، و چه با انگیزه انساندوستی و حقوق بشر باشد، همه باید به فکر یکدیگر باشند.
انجام امور خیر، عامل تخفیف عذاب الهی
خیر الناس انفع الناس[2]. چنانکه از روایات استفاده میشود، کسانی که مسلمان نبودند و مشرک بودند، اما در زندگیشان سایه رحمتشان بر سر دیگران بود، یا به جهنم نرفتند یا اگر هم رفتند، برای آنها تخفیف قائل شدند.
داستان سامری معروف است سامری کسی بود که در مقابل حضرت موسی ـعلیهالسلامـ ایستاد و گوسالهای ساخت و مردم را به پرستش آن واداشت. حضرت موسی ـعلیهالسلامـ مردم را شدیداً مجازات کرد؛ اما وقتی تصمیم گرفت سامری را مجازات کند، وحی آمد که حق ندارید سامری را بکشید. حضرت موسی ـعلیهالسلامـ گفت: خدایا! عامل اصلی انحراف مردم این شخص است. خطاب آمد که او فردی سخاوتمند و بخشنده است که افراد زیادی زیر سایه او زندگی میکنند. او باید از وضعیت خاصی برخوردار باشد.
بنابراین باید از خیرین و اهل خیر، حتی آنهایی که انگیزه مذهبی هم ندارند، استقبال کرد. باید هر کسی را که میخواهد به این آب و خاک و مردم این سرزمین خدمت کند، با کمال میل پذیرفت. همیشه این گونه بوده است که تجار و بزرگان ما، غیر از وجوهات و موقوفاتشان، ثلث اموال خودشان را مشخص میکردند و به کارهای خیر، مانند ساختن مسجد، حسینیه، آبانبار، پل، حمام و... وصیت میکردند. تمام کارهای انجامشده در ایران و دنیای شیعه، به وسیله خیرین شکل گرفته است. حتی گفته شده است که اشکالی ندارد خیرین برای اسم خود یا کسی کار بکنند. اصلاً اصرار کنید که اسم افراد هم در میان بیاید تا دیگران تشویق شوند. این امر مورد تأکید اسلام است.
مسجد هامبورگ، نمونهای ماندگار از امور خیر
آقاي حاج قاسم همدانيان، یکی از کارگزاران آیت الله بروجردي نقل میکردند که ایشان فرمودند: گروهی از تجار فرش در هامبورگ از ما خواستهاند که یک مرکز اسلامی در هامبورگ تأسیس کنیم. شما بروید آنجا و زمینی تهیه کنید. ایشان میگفت: ما رفتیم و زمینی به مساحت هفتصد متر مربع در پایینشهر هامبورگ خریدیم و گزارش آن را خدمت آیت الله بروجردی ارائه کردیم و نقشه را به ایشان نشان دادیم.
ایشان متوجه شدند که این زمین در پایینشهر هامبورگ است و چون ارزان بوده، خریده شده است. فرمودند: آقای همدانیان! شیعه برای اولین بار میخواهد در اروپا مرکزی دایر کند، اینجا برای این منظور مناسب نیست. گفتیم: جای خوب در هامبورگ، کنار دریاچه آلستر است. آیت الله بروجردی گفتند: چه اشکالی دارد که شیعه در کنار دریاچه آلستر مرکزی داشته باشد؟ ایشان ما را به آلمان فرستادند و در کنار دریاچه آلستر زمینی به مساحت هفت هزار متر مربع به قیمت نهصد هزار تومان در آن زمان خریدیم و قرارداد بستیم.
شروع کردیم به جمع کردن پول. مقداری آیت الله بروجردی دادند و مقداری هم از افراد خیّر گرفتیم؛ نهایتاً چهارصد هزار تومان فراهم شد و پانصد هزار تومان کم آمد. خدمت ایشان عرض کردیم که پول كم داريم، آیت الله بروجردي عادت به قرض گرفتن نداشتند و خيلي برای ایشان سخت بود که قرض بگیرند. ازاینرو سخت در فشار افتادند. به هر حال، آقای حاجمهدي صبوحي را كه در ميدان شوش، مسجد مهديه و درمانگاهی ساخته بود، نزد خود فراخواندند.
آقاي صبوحي نقل ميكرد كه آیت الله بروجردي گفتند: من كاري دارم و پانصد هزار تومان قرض ميخواهم. فهميدم كه ایشان خيلي به فشار افتادهاند كه قرض ميخواهند. گفتم: آقا من اين مقدار پول دارم و حاضر بدهم؛ ولي شرطی دارم. فرمودند: چه شرطي؟ گفتم: اين پول را براي چه ميخواهيد؟ آیت الله بروجردي تأمل كرد و نگفت. من اصرار كردم. فرمودند: براي مسجد هامبورگ؛ و داستان را تعريف كردند. گفتم: آقا اينکه قرض كردن نميخواهد؛ يك گوشه كار را شما گرفتيد؛ گوشه دیگر آن را هم من بايد بگيرم. شما تنها نیستید، ما هم هستيم. بنده پول را ميدهم و قرض هم نميدهم؛ از شما هم تقاضا دارم كه اگر در چنین مواقعی مشکلی پیدا کردید، يك ندا بدهيد؛ اگر داشتيم، ميدهيم و نداشتيم، ميگوييم نداريم. اين مسجد هامبورگ، اين گونه ساخته شده و مانده است.
آیتالله بروجردي اين مسجد را شصت سال پيش، وقتی که شیعه درآن زمان در اروپا مسجدی نداشت، ساختند و اکنون در هر شهری در اروپا، شیعیان مسجد دارند؛ اما پس از شصت سال که بسیاری از بزرگان و همچنین دولت مساجد زیادی ساختهاند، هنوز بزرگترين مسجد در اروپا، مسجد آیت الله بروجردي است. این بدان معناست كه اين همت، هنوز پس از شصت سال تجديد نشده است.
انجام امور خیریه، مجاهدت در راه خدا
كار شيعه با کمک خيرين پیش رفته است. همه مراجع هم با کمک آنان کار کردهاند، ایشان بودند که به مراجع پول میدادند. در مورد ائمه هم همینطور بوده است. وقتی که امام موسي کاظم ـعلیهالسلامـ در زندان بودند و یا امام هادي ـعلیهالسلامـ در سامرا تحت نظر بودند، همه کار شیعه توسط وکلا انجام میشد. بنابراین، کار شما خیرین و افرادی که ازخودگذشتگی میکنید، مجاهدت است، حتی اگر براي دين و خدا هم نباشد و فقط براي مردم باشد. همين كه حاضرید از پول خود بگذرید و براي ديگران صرف كنید، بهویژه اینکه در زمینه فرهنگ و مدرسهسازی باشد، خدمت بسیار بزرگي است و يقين بدانيد كه خداوند اين خدمات شما را به شايستگي قبول ميكند و مورد عنايت و توجه قرار ميدهد.
روايات زيادي داريم كه يك باري از روي دوش مردم برداشتن، از چندين سال روزه گرفتن و شب تا صبح عبادت كردن بيشتر ثواب دارد. بنابراین كار شما كار بسیار مقدس است و گامی كه برداشتهايد، گام بزرگي است. اميدواريم روزي برسد كه همه مدارس، يكنوبته شوند و با تجهيزات كامل در خدمت فرزندان اين مرزوبوم كه امانات امام صادق ـعلیهالسلامـ هستند، قرار گیرند. انشاءالله.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
[1] . آقای علامه کرباسچیان کسی است که توضیحالمسائل آیت الله بروجردی را تألیف کرده است.
[2]. اشاره به سخن رسول خدا دارد «عن سيف بن عميرة قال: حدثني من سمع أبا عبد الله ( عليه السلام ) يقول: سئل رسول الله (صلى الله عليه وآله) من أحب الناس إلى الله؟ قال: أنفع الناس للناس» (الکافی، ج2، ص164،ح7) .