بسم الله الرحمن الرحيم
مذمت حرص در کلام امام سجاد(ع)
وجود مقدس امام سجاد - صلوات الله و سلامه عليه - در صحيفه سجادیه ميفرمايند: «اللهم اني اعوذ بك من هيجان الحرص وصورة الغضب وغلبة الحسد وضعف الصبر وقلة القناعة»[1]
يكي از عوارضي كه در طول زندگي انسان دامنگیر او میشود، حرص است. حرص، از سيئات اخلاقي است و در روايات مزمت شده است. حرص یعنی انسان بيش از آنچه كه ضرورت دارد و نيازش اقتضا ميكند، براي رسيدن به اهدافي كه چندان واقعي نيستند، تلاش کند. البته تلاش برای افزایش سرمايه، که هدفی واقعی است، اشکال ندارد؛ آنچه اشکال دارد این است که انسان به آنچه کسب میکند، قانع نباشد و بيش از آن را بطلبد؛ و در اين طلب، تمام قواي وجودي و هویت خویش را صرف كند.
حرص پسندیده در امور معنوی
حرص در امور معنوي، اشکال ندارد؛ چون در این موارد، هدفی واقعی مد نظر است. برای مثال، تلاش و تمرین زیاد برای عادت دادن نفس به پرهیز از سیئات و گناهان، امری پسندیده است و حرص در آن مذموم نیست. البته این تلاشها و تمرینها باید در حد معقول باشند؛ وگرنه هر چیزی که به حد نامعقولی برسد، مذموم است. علم نیز صفتي است كه در نفس انسان ملكه ميشود و همراه آن میماند و چون روح بقا دارد، تمام صفاتی هم که به روح افزوده یا تقویت میشوند، باقي خواهد ماند؛ خواه صفات سيئه باشند، خواه حسنه.
انسان حتی میتواند صفات ارثی خود را با تلاش و تمرین تغییر دهد. برای مثال کسی که به طور وراثتی ترسو به دنيا آمده است، ميتواند صفت شجاعت را در خودش ایجاد كند و آن را پرورش دهد و در صورت تقویت مداوم آن، اين صفت در نفس او ملكه میشود و همیشه همراه روح او ميماند و با از بين رفتن جسم از بين نميرود.
حرص، عامل غفلت از تزکیه روح
بنابراین، حرص در امور معنوی و کسب صفات كمال اشکال ندارد؛ اما در امور مادي بسیار مذموم است. بسیاری از افراد برای کسب هرچه بیشتر مادیات، بهویژه پول و ثروت، حرص میزنند و هرچند ممکن است آن را به دست نیاورند، اما تمام وقت خود را برای دستیابی به آن صرف ميكنند و در صورت به دست آوردن آن هم قناعت نمیکنند و برای کسب بیشتر ثروت و مادیات، بیشتر تلاش ميكنند. اين حرص، مذموم است؛ زیرا هدف و غایت آن امور مادي همچون ثروت و مقام است و این امور هميشه موجب ارتقای روح نمیشود. گاه انسان چنان ذهن خود را به کسب ماديات سرگرم ميکند و شب و روز خود را به این امور ميگذراند كه وقتی پس از مدتی به خود ميآيد، ميبيند براي ارتقای روحی خود هیچ كاري نكرده و صفت كمالي براي نفس خودش به دست نیاورده است؛ و صفات سيئهاي كه قبلاً داشت، هنوز هم هست و حتی بیشتر هم شده است.
حرص مقام، عامل سقوط انسان
یکی دیگر از انواع مذموم حرص، حرص در مقام است که عامل سقوط و انحطاط بسیاری از افراد است. انسان در سایه مقامي که به دست میآورد، زندگي خود را تأمين میكند و در مقابل موظف است که خدمتي به مردم ارائه دهد. اما برخی افراد هرگز به مسئولیت کار خود توجه ندارند؛ بلكه تمام تلاششان بر این است كه از یک پله به پله بالاتر ارتقا پیدا کنند. اگر این اشخاص افراد شایستهای باشند که در مراتب بالاتر میتوانند خدمات ارزندهتری ارائه كنند، تلاششان برای ارتقای مقام اشكال ندارد؛ اما برخی در این راه نه به حقالله توجه دارند و نه حقالناس را رعایت میکنند و برای ارتقای موقعیت و مقام خود، حقوق مردم را تضیيع کرده، دیگران را بيآبرو ميسازند. گاه برای به دست آوردن مقامی، مجبور میشود افرادی را که در موقعیت بالاتر هستند، از مقامشان پایین بکشد و خود به جای آنان بنشینند. انسان، گاه در نتيجه چنین حرصی، به جایی میرسد كه دیگر نه به سلطنت قانع میشود، نه به جهانگشایي؛ و همچون فرعون و نمرود، حتی برای مقام الوهیت نیز حرص میزند.
هیجان حرص، و تضییع حقوق الهی و انسانی
امام سجاد - علیه السلام - در این دعا از «هیجان حرص» به خدا پناه میبرد. حرص فيالجمله و در سطح پایئن و كم در همه افراد هست؛ مثل خرید خانه و ماشین و امکانات زندگی. هرچند حرص در این سطح نیز مذموم است، اما آنچه باعث سقوط انسان ميشود، «هيجان حرص» است. گاه حرص نفس انسان را تهییج و تحريك ميكند تا با شدت بيشتري جلو برود و اين امر، مستلزم تضییع و تضعيف حقوق دیگران و بیاعتنایی به احکام الهی است. از این روست که هیجان حرص زمینه سقوط انسان را فراهم میکند و انسان باید از آن به خدا پناه ببرد.
حبس و نابودی انسان در پیله حرص و آز
امام باقر - علیه السلام - نیز در روایتی، انسان حریص را به كرم ابريشم تشبیه میکند که آنقدر به دور خودش تار ميتند تا آنکه سرانجام در حفرهاي تنگ محبوس ميشود.[2] حرصهای کوچک و بزرگ همچون تارهای کرم ابریشم به هم پیوند میخورند و ضخیمتر ميشوند و به پیلهای تبدیل میشوند که انسان را از فضاي آزاد محروم مینماید و چنان در فضاي محدودی محبوس ميکند که ديگر بيرون آمدن از آن ممکن نيست؛ همان گونه كه كرم ابريشم چنان محبوس پيله خود میشود که دیگر نمیتواند از آن بیرون بیاید و در همان جا میمیرد .
این همان هيجان حرص است. اولین حرص، نخستین تاری است كه انسان به دور خود ميتند و هر حرص دیگر تار جدیدی است که به آن افزوده میشود تا آنکه فضاي اطراف شخص را آنقدر محدود میکند که دیگر نمیتواند از آن خارج شود. گاهي برخی افراد تمام هم و غمّشان این است که سود بیشتری به دست آورند و تمام وجودشان صرف حساب و کتاب میشود. این مسئله باعث میشود فضای اطراف انسان به همین مقدار محدود شود و دیگر نتواند در فضایی بازتر در جهت کسب کمال و معنويات حركت كند. درست مانند كرم ابريشم که قادر نيست از فضاي آزاد و حتي از هواي آزاد هم استفاده كند و در نتیجه در همان فضاي تنيده به دست خود، از بين ميرود و نابود ميشود.
گاه حرص چنان تمام وجود انسان را در بر میگیرد که اختیار را از او سلب میکند و شخص دیگر نمیتواند از آن رهایی یابد. از این رو، باید از حرص و هیجان آن به خدا پناه برد و برای خارج شدن از پیلهای كه حرص به دور انسان ميتند، از او یاری جست.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1]. صحيفه سجاديه، دعاي 8، ص56.
[2]. شيخ كليني، الكافي، ج2، ص316، ح7؛ شيخ حر عاملي، وسائل الشيعة(آل البيت)، ج16، ص19، ح20853/1.