بسم الله الرحمن الرحيم
امام جواد(ع)، مبارکترین امام
آخرین روز از ماه ذیقعده، سالروز شهادت امام جواد - علیه السلام - است. درخشش این امام همام در تاريخ شيعه، بهویژه در آن موقعیت زماني خاص، بسيار حائز اهميت است. در روایات، درباره آن حضرت چنین تعبير شده است که «ما وُلد مولودٌ اعظم بركۀً منه»؛ در میان ائمه مولودي بابركتتر از آن حضرت نیست. این روایت اشاره به شرایط خاص آن زمان دارد که به آن میپردازیم.
دفع شبهه امامت امام رضا(ع) با تولد امام جواد(ع)
پس از شهادت امام موسی بن جعفر و امامت امام رضا - علیهما السلام - مدت زیادی طول کشید تا امام جواد - علیه السلام - متولد شد. ازآنجا که طبق اعتقادات شیعه و نصوص وارده، ادامه امامت موکول به داشتن فرزند پسر برای امام بود، بیپسر بودن امام رضا - علیه السلام - برای مدت طولانی، تردیدهایی را در دل برخی از اصحاب آن حضرت درباره امامت ایشان ایجاد کرد.
متأسفانه بسیاری از مشکلاتی که در تاریخ شیعه به وجود آمده، از ناحیه خود شیعیان بوده است و آنها با بیتدبیریهایشان بيش از دشمنان به شیعه ضربه زدهاند. یکی از این موارد، شبهه در امامت امام رضا - علیه السلام - بود كه بسياري از نزديكان و اصحاب امام موسي بن جعفر - علیهما السلام - آن را مطرح كردند. واقفه نیز در دامن زدن به این شبه نقش بسیاری داشت.
فرقه واقفیه و شبههافکنی درباره امامت امام رضا(ع)
واقفه گروهی بودند که پس از شهادت امام کاظم - علیه السلام - با ادعای غیبت آن حضرت، سلسله امامت را به ایشان متوقف کردند. ازآنجاکه امام کاظم - علیه السلام - سالهاي طولانی در زندان بودند، وجوه بسیاری از شیعیان نزد وکلای آن حضرت جمع شده بود. پس از شهادت آن امام، برخی از این وکلا، به طمع وجوهی که در اختیار داشتند، درگذشت آن حضرت و امامت امام رضا - علیه السلام - را انکار کردند و به مدعی غیبت امام هفتم شدند. بدین گونه فرقه واقفیه پيدا شد. حركت واقفيه ضربه جدی به شيعه وارد کرد و حكومت بنیعباس نیز از اين جریان كمال استفاده را برد. آنان که به گمان خود بر اساس ادله شرعی در امامت امام رضا - علیه السلام - تردید میکردند، در واقع با چند واسطه از ناحیه حکومت تحریک میشدند. در چنین شرایطی مسئله فرزنددار نشدن امام هم بر تردیدها و شبههها افزود.
بیثباتی شیعیان در پیروی از ائمه(ع)
با تولد امام جواد - علیه السلام - بسیاری از تردیدها برطرف و شبههها زدوده شد؛ با این حال، دستهايي كه به تحريك افکار شیعیان ميپرداختند، بازنایستادند و به شبههافکنیهای خود ادامه دادند. مادر گرامي امام جواد - علیه السلام - جناب خيزران خاتون، كنيزی رنگينپوست بود؛ از این رو، امام جواد - علیه السلام - نیز هنگام تولد، رنگی تیرهتر از پدر بزرگوارشان داشتند. به همین دلیل، بسياري از اصحاب امام رضا - علیه السلام - حتي برخی از افراد شاخص، در اینکه این نوزاد فرزند آن حضرت باشد، به تردید افتادند.
در نتیجه این تردیدها، کار به جایی کشید که برای اثبات فرزندی امام جواد برای امام رضا - علیهما السلام - از قيافهشناس كمك خواستند. بدین منظور، لباس باغبانی بر تن امام کردند و بیل به دست آن حضرت دادند تا شناخته نشود. آن گاه از قیافهشناس خواستند که تشخیص دهد این نوزاد، فرزند کدام یک از حاضران است. او نیز آن حضرت را بهعنوان صاحب فرزند نشان داد. بدین وسیله این شبهه نیز فیالجمله پایان یافت.
شیعه متأسفانه در پیروی از امامان خود، همیشه دچار لغزشهایی میشده است. زمانی فاطمه زهرا - سلام الله علیها - درب خانه مهاجر و انصار میرفت و ياري ميخواست و آنان کنار کشیدند. در زمانی دیگر، نزديكترين افراد به امام حسين- علیه السلام - از همراهی با آن حضرت در سفر به كربلا خودداری کردند؛ بسیاری از همراهان امام نیز در میانه راه و در آستانه واقعه عاشورا، از آن حضرت جدا شدند؛ و چه بسیار افرادی که امام آنان را به سوی خود فراخواند، اما به آن حضرت نپیوستند.
سفر امام رضا(ع) به ایران و تثبیت امر امامت
همین مسئله تا زمان امام رضا- علیه السلام - نیز وجود داشت. آن حضرت پس از پشت سر گذاشتن رویدادهایی چون شبهات واقفیه و تردیدهایی که درباره امامتشان مطرح شد، به دستور مأمون برای پذیرش ولایتعهدی به ایران سفر کردند. در آن زمان، اکثریت ايرانیان سني بودند و شيعه بسیار در اقلیت بود. امام رضا - علیه السلام – با ورود به خاک ایران، چنان حركتي ايجاد كردند كه پس از آن حضرت دیگر فرقهای در مذهب شیعه شکل نگرفت و در امامت دیگر ائمه، شک و شبههای مطرح نشد. تا آن زمان، فرقههای چهارامامی، ششامامی و هفتامامی ایجاد شد، اما دیگر فرقه هشتامامی و... به وجود نیامد. حتي توطئه حكومت عباسی بعد از شهادت امام حسن عسكري - علیه السلام - بهمنظور تأیید و تثبیت امامت جعفر نیز اثرگذار نشد.
همه اینها حاصل سفر امام رضا - علیه السلام - به ایران بود. هدف مأمون از این مسئله آن بود که به افکار عمومی - که هرچند شيعه نبودند، اما محب اهلبيت بودند - نشان دهد که پاکدامنی این خاندان، به دلیل محروم بودن از سیاست و حکومت است و در صورتی که شرایط فراهم شود و در معرض قدرت قرار گیرند، با ولع به آن روی میآورند و به سیاست آلوده میشوند. اما امام رضا - علیه السلام - بهگونهای عمل كرد كه نهتنها اين شبهه پیدا نشد، بلكه از فرصت ولایتعهدی و جلسات مناظره با علمای ادیان و مذاهب مختلف، برای معرفی اهلبيت - علیهم السلام - و عرضه معارف آنان نهایت استفاده را کرد. بر اثر همین اقدامات، مردم تازه فهمیدند که عترت و اهلبیت کیستند و اقبال آنان به علویان بهشدت گسترش یافت.
مأمون و توطئه دامادی امام جواد(ع)
در نتیجه همین اثرگذاریها بود که مأمون مجبور به قتل امام شد. مأمون فردی زیرک و دانشمند بود و حتی ادعای تشیع نیز داشت. بنابراین، او به تبعات قتل امام آگاه بود؛ اما آنقدر كار برايش سخت شده بود كه مردم با وجود امام رضا - علیه السلام - دیگر براي مأمون مشروعیتی قائل نبودند. به همین دلیل، مأمون تصميم به حذف فيزيكي امام گرفت. وی حتی در این کار هم برای آنکه مردم متوجه این جنایت نشوند، نقشه كشيد؛ اما همه متوجه شدند. تا آنجا که مأمون برای تبرئه خود، امام جواد - علیه السلام - را به دامادی خود برگزید.
مأمون با این کار دو هدف را دنبال میکرد: نخست تبرئه خود از قتل امام رضا - علیه السلام - ؛ چراکه انسان فرزند كسي را كه کشته است، داماد خود نميكند؛ دوم تحت كنترل قرار دادن امام جواد - علیه السلام - . در این زمان، به برکت نهضت علمی امام صادق - علیه السلام - حركت شيعه گسترده شده بود و امام رضا - علیه السلام - با اقدامات خود در سفر به ایران و حضور در مجامع مختلف علمی، اين گسترش را دوچندان کردند. بنابراین، مأمون با این ترفند، امام جواد - علیه السلام - را کاملاً تحت کنترل خود قرار داد. از همین رو، امام جواد - علیه السلام - تا زمان مرگ مأمون نتوانست از كنار او جدا شود و به مدينه بازگردد.
با این حال، در زمان امام جواد - علیه السلام - نیز حركت شيعه گسترش پيدا كرد؛ بهگونهای که تعداد وكلای آن حضرت بسيار بيشتر از دوران امام رضا - علیه السلام - بود. اساساً تعداد وکلا در هر دورهای بیشتر از دوره قبل بود؛ تا آنکه در زمان امام حسن عسكري - علیه السلام - به اوج خود رسید.
توجه به معارف اهلبیت(ع)، لازمه حرکت بیداری اسلامی
بنابراین، ائمه اطهار - علیهم السلام - با مجموعه اقدامات و فعالیتهای علمی و فرهنگی خود، همواره حركت اصیل اسلامي را تكميل مینمودند. از همین روی، چنانکه بارها گفتهایم، حركتهای بیداری اسلامي كه امروز در جهان اسلام شكل گرفته است، اگر نشاني از اهلبيت - علیهم السلام - نداشته باشند، نهتنها بيداري نيستند، بلکه خواباندن دوباره است. اگر نشانی از امیرالمؤمنین - علیه السلام - و حركت فاطمه زهرا - سلام الله علیها- در آنها نباشد، اصلاً بهرهای از اصالتهای اسلام نخواهند داشت. اسلام و اصالتهای اسلامی را بايد از اهلش دریافت كرد. اسلام خليفهزده كه براي توجيه مظالم و جنايات آنان کاربرد دارد، چگونه میتواند موجب بيداري اسلامی جوانان در دنيا شود؟ بنابراین، تنها راه برای بیداری اسلامی، توجه جامعه اسلامی به اهلبیت - علیه السلام - و عرضه معارف آن بزرگواران است.
والسلام عليكم و رحمة الله و برکاته