English | فارسی
یکشنبه 07 مهر 1392
تعداد بازدید: 1837
تعداد نظرات: 0

بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي در آغاز سال تحصيلي حوزه علميه

بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي در آغاز سال تحصيلي حوزه علميه

بسم الله الرحمن الرحيم

دروس آزاد، عامل رشد علمی حوزه‌

سابقه حوزه­های علمیه به زمان امام باقر و امام صادق – علیهما السلام –  می­رسد. البته ائمه قبلی نیز شاگردان و راویان بسیاری داشتند، اما حوادث ايام ايجاب نمي­كرد كه تشکیلات علمی منسجم، منظم و آزادانه­ای شکل بگیرد؛ حتی در عصر صادقین – علیهما السلام - هم در همه دوره ایشان چنین شرایطی وجود نداشت.

حوزه­های علمیه شیعه در طول زمان رشد علمي بسیار زیادی داشته و اين رشد علمي در همه ادوار حفظ شده است؛ به گونه­ای که با حوزه­هاي علمیه اهل سنت قابل مقایسه نيست. عامل این رشد علمی و دوام آن در حوزه­هاي علميه شیعه، برگزاری دروس آزاد بوده است. طلبه­ها پس از هر درسی که می­خواندند، با مباحثه همان درس، ضمن عمق­بخشی به آموخته­هایشان، اشکالات علمی خود را کشف و حل می­کردند.

در کنار اینها، هر طلبه­ای از همان سال­های اولیه، درسی را می­خواند، برای دوره­های پایین­تر هم تدریس می­کرد؛ مثلاً طلبه­ای که سيوطي مي­خواند، برای طلبه­های دیگر، جامع­المقدمات و صمديه و تصريف درس مي­داد. حال ممکن بود يك یا دو شاگرد بیشتر نداشته باشد، اما مهم این بود که برای همین تعداد هم باید زحمت مي­كشيد و مطالعه مي­كرد. به­ویژه اگر می­خواست شاگردان بیشتری جذب کند، باید بیشتر زحمت می­کشید و ازآنجاکه بارها به تدریس یک کتاب می­پرداخت، در آن درس پخته و صاحب­نظر مي­شد.

دروس آزاد و تخصص‌گرایی در حوزه

گاهي از اوقات، برخی از طلبه­ها در سطح علمی خاصی متخصص می­شدند؛ مثلاً در مرحله مقدمات و ادبيات رشد می­کردند و به صاحب­نظران بزرگی در این رشته تبدیل می­شدند. ایشان در همین مرحله به تدریس می­پرداختند و دیگر در سطوح بالاتر، مانند رسائل و مكاسب تدریس نمی­کردند. به همین دلیل، ادباي بزرگي در حوزه­هاي علمیه تربيت شدند كه اساتيد دانشگاه یا حتی اساتید دروس خارج حوزه در مسائل فني ادبي به آنها مراجعه می­کردند. مرحوم اديب نيشابوري نمونه­ای از این افراد بود. ایشان در تابستان­ها که حوزه علمیه قم تعطیل می­شد، به مشهد می­رفتیم و در کلاس درس ایشان شرکت می­کردیم. ایشان کنار مقبره مرحوم شيخ بهايي منبر درس داشت و از ساعت 8 صبح، حدود یک تا یک ساعت و نیم تدریس می­کرد. ابتدا «سيوطي» مي­گفت؛ بعد «مغني» و پس از آن «مطول» درس می­داد. به اين شیوه تدریس، «درس آزاد» گفته می­شود.

درس آزاد، يعني هر طلبه­اي بدون اينكه موظف باشد و حقوقی دریافت کند، براي رضاي خدا و رشد علمی، كتابي را كه خوانده و با مباحثه و تحقیق در آن پخته شده است، برای طلبه­های دیگر تدریس کند. ابتدا با تعداد معدودی در حد دو یا سه نفر شروع می­کرد. کم­کم تعداد شاگردان بیشتر و حلقه درسی او گسترده­تر می­شد. گاهي از اوقات، استاد از مرحله مقدمات بالاتر مي­رفت و به تدریس «شرح لعمه» می­پرداخت. برخی از اساتید، خود درس خارج می­خواندند و در عین حال، «رسائل» یا «مکاسب» درس می­دادند.

برخی از بزرگان در همين مرحله، یعنی تدریس رسائل و مكاسب ماندند و به متخصصان و صاحب­نظران برجسته­ای در این درس­ها تبدیل شدند. کسانی همچون آقاي اعتمادي، آقای سلطانی و آقای ستوده، از این دسته افراد بودند که به تدریس دروسی همچون معالم، رسائل و مکاسب یا کفایه می­پرداختند و هیچ گاه درس خارج نگفتند؛ چون هدف ایشان شهرت علمی نبود؛ بلکه با توجه به نیاز حوزه علمیه، درسی را که در آن تخصص داشتند، تدریس می­کردند.

اخلاص اساتید در تدریس آزاد

بعد از رحلت آیت­الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري، شاگردان ایشان كه برخی از آنها حتي در زمان شیخ درس خارج هم مي­گفتند، در نشستی به بررسی وضعیت حوزه پرداختند و تصمیم گرفتند برای جبران ضعف علمی طلبه­ها در مقطع سطح، هر كدام کتابی را تدریس کنند. آیت­الله خوانساري هم که در اواخر دوران حاج شيخ عبدالکریم «رسائل» تدریس می­کرد، اعلام کرد که حاضر است همان درس را ادامه دهد؛ اما دیگران به ايشان گفتند که چون شما مرجع هستيد، بهتر است درس خارج بگوييد. علمای دیگر، از جمله مرحوم امام خمینی، هر کدام تدریس کتابی در مقطع سطح را بر عهده گرفتند.

در درس آزاد، اساتید با محوريت خودشان پخته مي­شدند و از جايي حقوق نمي­گرفتند. كسي تدریس در درس یا مقطع خاصی را به آنان تحمیل نمی­کرد و آنها مطابق ذوق و تخصص خودشان درسشان را انتخاب مي­كردند. طلبه­ها هم مجبور به شرکت در درس خاصی نبودند. الآن هم همین طور است؛ بین درس­هاي مختلف، هر درسي را كه طبق سليقه خودش از آن بيشتر استفاده مي­كند، برمی­گزیند. این شیوه، باعث رشد علمي در حوزه­ها شد.

گسترش حوزه پس از انقلاب و لزوم برنامه‌ریزی درسی

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57، حوزه بسیار مورد استقبال قرار گرفت؛ به گونه­ای که در حدود ده تا پانزده هزار نفر وارد حوزه شدند. این استقبال گسترده، مشكلاتی را برای طلبه­ها ایجاد کرد. مهم­ترین مشکل، یافتن کلاس­های دروس مقدماتی حوزه، مثل «صرف میر» بود که موجب سردرگمی و تضییع وقت طلبه­ها می­شد. به همین دلیل مديريت حوزه به فکر برنامه­ریزی برای طلبه­ها تازه­ وارد افتاد. بدین منظور مدارسی تأسیس شد و برنامه درسی مشخصی برای هر سال تنظیم گردید و در پایان هر سال، امتحان نیز گرفته می­شد. در گذشته، امتحانات در سه رتبه، آن هم در مقطع سطح برگزار می­شد؛ اما در مقطع مقدمات، امتحان خاصي برگزار نمي­شد.

این گونه برنامه­ریزی، پیش از انقلاب در مدارس معدودی مانند مدرسه حقاني با مدیریت آقاي قدوسي و مدارس روزانه آیت­الله گلپایگانی اجرا می­شد. استادانی را دعوت مي­كردند و برنامه مشخص و منظمی برای طلبه­ها تعریف کرده بودند. سالي دو تا سه بار هم امتحان می­گرفتند. این برنامه­ها جزئي بود و در تمام حوزه اجرا نمي­شد؛ اما پس از انقلاب، كل دوره مقدمات و سپس سطح یک تحت برنامه قرار گرفت. بدین ترتیب، حوزه تبدیل شد به مجموعه­ای از مدارس، و طلبه­ها به مدرسه خاصی معرفی می­شدند و مواد درسی و استاد نیز از قبل تعیین شده بود و حضور و غیاب هم انجام می­شد. طلبه­ها دیگر حق انتخاب کتاب درسی یا استاد خود را نداشتند.

آثار منفی برنامه درسی مدارس

این شیوه متأسفانه هنوز هم ادامه دارد. تا پیش از انقلاب، به دلیل محدود بودن این روش به چند مدرسه، آثار منفی آن چندان مشخص نبود؛ اما با عمومی شدن آن پس از انقلاب، پیامدهای منفی آن خود را نشان داد. این شیوه تقليد ناقصی از دبيرستان و دانشگاه بود. حوزه به تقلید از دانشگاه پرداخت؛ اما نه­تنها محسنات دانشگاه را به دست نیاورد، بلکه هويت اصلي خود را هم از دست داد. طلبه­ای که در خودش استعداد تدريس را می­دید، راهي براي تدريس نداشت؛ چون همه طلبه­ها تحت برنامه بودند و دیگر کسی نبود که برای آنها تدریس کند. این شخص برای این منظور، بايد با مدير مدرسه ارتباط می­یافت و به او ثابت می­کرد كه مي­تواند درس بگويد. آن گاه پس از تأیید مدیر، کلاسی با تعداد شاگردان مشخصی در اختیار او قرار می­گرفت. استاد، دیگر لازم نبود برای جذب شاگردان خوب و زبده زحمت زیادی به خودش تحمیل کند یا ابتکاری نشان دهد؛ چراکه مواد درسی و شاگردانش تا آخر سال مشخص بودند.

نخستین پیامد منفی این بود كه استاد پرورش طبيعي پيدا نمی­كرد. رشد طبيعي یعنی آنكه ابتدا درس «صرف مير» استاد در بين شاگردان جا بیفتد؛ بعد به ترتیب، دروس «صمديه»، «سيوطي»، «معالم» و جای خود را در بین طلبه­ها باز کند و شاگردان زیادی جذب نماید. بنابراین، عامل تعیین­کننده اين رشد طبيعي، اجتماع شاگرد و مطرح شدن استاد در یک درس است.

گسست روابط میان استاد و شاگرد

اشکال دیگر این شیوه، از بین رفتن ارتباط بین استاد و شاگرد بود. دیگر برای استاد فرقی نمی­کرد که با شاگردش روابط خاص داشته باشد يا نه؛ در حالي كه در درس آزاد، استاد براي جذب و حفظ شاگردان بااستعداد، حتی به خانه آنها نیز رفت و آمد می‌کرد. برای نمونه، آقای فیاض از شاگردان با استعداد مرحوم آیت‌الله العظمي خویی بود. ایشان نقل می‌کردند: در مدتی که به دلیل مریضی نمی‌توانستم در درس حاضر شوند، آیت‌الله العظمي خویی بعد از تدریس به حجره من می‌آمدند و براي من سوپ درست مي‌كردند يا از خانه خود آش مي‌آوردند. بعد من تقریرات درس‌هایی را كه نوشته بودم، مي‌خواندم و ايشان تصحيح مي‌كردند؛ يا درسي را كه نتوانسته بودم در آن حاضر شوم، دوباره برای من تقریر می‌کردند. اما در مدارس امروزی، استاد موظف است در ساعت خاصی در جلسه درس حاضر شود و درس بگوید و برود؛ حال شاگردش مريض باشد یا مشکلی داشته باشد، مهم نیست.

اشکال‌گیری شاگرد به استاد در درس آزاد

یکی دیگر از ویژگی‌های درس‌های آزاد حوزه، اشکال گرفتن شاگرد به استاد هنگام درس بود. این مسئله هیچ گاه در حوزه عيب شمرده نمی‌شد؛‌ حتی اگر استاد، مرجع تقلیدی همچون آیت‌الله العظمي بروجردي می‌بود. گاهي اوقات شاگردان اشكالاتی مطرح مي‌كردند و با استاد به بحث و جدل می‌پرداختند که تا دو سه روز درس پيش نمي‌رفت. اشكالات برخی از این شاگردان آن‌قدر قوی بود که حتی اساتید هم از آن استفاده می‌کردند؛ چنان‌که آقاي ضياءالدين عراقي درباره شاگردش ميرزا سيدعلي كاشاني می‌فرمودند: آن‌قدر كه من از اين شاگرد استفاده مي‌كردم، ايشان از من استفاده نمي‌كرد. فرقي نمي‌كرد كه استاد از شاگرد بياموزد يا شاگرد از استاد. اين خاصيت درس آزاد بود.

مدرک‌گرایی، آفت حوزه‌های علمیه

چنان‌که گفتیم، این برنامه مرحله مقدماتی و سطح یک را شامل می‌شد و از ادامه آن در سطح دو جلوگیری شد. بنابراین، کسی که توانایی تدريس و ذوق و علاقه آن را در خود احساس می‌کند، نخستین کتابی را که می‌تواند به صورت آزاد تدریس کند، رسائل و مكاسب است و برای تدریس دوره قبل، بايد با هماهنگی با مدارس و تحت برنامه مشخص‌شده، تدريس نماید. اين يكي از اشكالاتي است كه متأسفانه امروزه در حوزه ما جاری است و برای اصلاح آن بسیار تلاش شده است. در گام نخست، تلاش شد كه اين برنامه به سطح دو و تدریس رسائل و مكاسب گسترش نیابد؛ وگرنه، حوزه نیز همچون دبیرستان­ها به مجموعه مدارسي تبدیل می­شد كه همه آنها تحت برنامه خاصی عمل می­کردند.

بزرگانی که از حوزه برخاستند، این گونه پرورش نیافتند. حاج شیخ عبدالکریم حائری، سید ابوالحسن اصفهانی، آیت­الله بروجردی، امام خمینی و دیگر علمای بزرگ، در حوزه­هاي آزاد درخشيدند و استعدادشان شكوفا شد. امتياز حوزه به دانشگاهي شدن و مدرك دادن و مدرك گرفتن نيست؛ چنان­که در حوزه­های اهل سنت هست. مدارس عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی نیز طبق نظام دانشگاهی اداره می­شود و مدارک لیسانس و فوق­لیسانس و دکتری اعطا می­شود. در حوزه نیز برخی با اضافه کردن دکتر به حجت­الاسلام و آيت­الله، گمان مي­كنند که امتيازی به دست آورده­اند؛ در حالی که در حوزه اصلاً مدرك­گرايي مطرح نبود. مدرک­گرایی يك آفت است که به حوزه نیز سرایت کرده است.

دروس آزاد و رشد علمی حوزه در شرایط سخت مالی

در حوزه نه به استاد و نه به طلبه هیچ پولی داده نمی­شد. بعدها با بعضی از بزرگان نزد مراجع رفتیم و شهریه­ای برای اساتید و طلبه­ها برقرار شد. پیش از آن اصلاً در حوزه­ شهريه نبود.

در خاطرات آقاي نجفي قوچاني آمده است که مرحوم آخوند خراساني برای تأمین برخی از هزینه­های زندگی شاگردان ممتازش، مانند ازدواج، دو سال نماز و روزه به آنها می­داد. ایشان حتی برای خودش هم پول نداشتند. آن زمان مثل امروز نبود که وجوهات از شهرستان­ها به دست مراجع برسد. فرزند مرحوم آخوند خراساني، آقاي كفايي نقل مي­كرد: پدر ما، استادي بود كه هزار مجتهد در درسش شركت مي­كردند. با این حال، ماه رمضان در گرمای نجف آمد و گذشت، اما يك هندوانه خانه ما نيامد؛ با اینکه هندوانه از ميوه­های ارزان در نجف بود.

شهريه از زمان آقاسيد ابوالحسن اصفهانی مرسوم شد. طلبه اگر تمكن مالی داشت، درس مي­خواند؛ در غیر این صورت، مثل حاج­آقا رضا همداني، تابستان­ها كه عرب­ها كنار شط خربزه و هندوانه می­خورند، كشيك مي­كشيد و پوست­هاي هندوانه­ها را جمع مي­كرد و به حجره مي­آورد و از این طریق ارتزاق می­کرد و درس می­خواند. به همین دلیل برخی از آقایان، تأمین نان طلبه‌­ها را عهده­دار ­شدند تا آنها به­جای پوست خربزه و هندوانه، نان برای خوردن داشته باشند.

اين وضعيت حوزه بود؛‌ اما رشد علمي آن بسیار زیاد بود. در چنین شرایطی و بر اساس دروس آزاد، کسانی همچون آخوند خراسانی، ميرزاي شيرازي، و بسیاری دیگر از بزرگاني كه هر یک شأن و جایگاه برجسته­ای در دوره ما داشته­اند، تربيت شدند. حوزه­های علمیه بدون هيچ هزینه و مؤونه­اي، رشد داشت و به حركت علمي خود ادامه می­داد.

در اين خصوص مکرراً به مسئولان محترم حوزه و شوراي عالي حوزه تذکراتی داده شده و برنامه­ریزی­هایی صورت گرفته است تا حوزه از اين وضعيت بيرون بيايد و شاگردان حق انتخاب استاد داشته باشند.

نگاه ابزاری به حوزه جهت اشتغال و استخدام

مشكل ديگر اين است كه برخی از کسانی که وارد حوزه می­شوند، نیت الهی ندارند و هدفشان رسیدن به مرتبه اجتهاد نیست؛ بلکه از حوزه به­عنوان وسیله­ای برای استخدام در مشاغلی همچون قضاوت، آموزش و پرورش، عقیدتی سیاسی نیروهای نظامی و... استفاده می­کند. افراد می­بینند راه حوزه كوتاه­تر از دانشگاه و اعتبارش هم بيشتر است. بدین منظور مدرک معادل هم برای حوزه­ها در نظر گرفته شد تا زمینه استخدام طلبه­ها در مراکز دیگر فراهم شود.

این مسئله به­خودی­خود بد نیست و حتی ممكن است خوب و مؤثر هم باشد؛ اما مدرك­گرايي حركت علمي را در حوزه از بین می­برد. بسياري از بزرگان حوزه که به مرجعیت رسیدند، جواز اجتهاد خود را به کسی نشان نمی‌دادند و کسی هم از آنان طلب نمی‌کرد. برای نمونه، هیچ کس اجازات اجتهادی آیت‌الله العظمي بروجردي را حتی در زمان حياتشان هم نديده بود و بعد از وفاتشان این اجازات از لابه‌لاي كتاب‌هايشان پيدا شدند. اساساً این تصدیق‌ها ارزشی نداشتند؛ هرچند برخی از آنها از مرحوم آخوند و همراه با تعبیرات ویژه‌ای بود. علمای حوزه نان مدرك را نمي‌خوردند و معیار آنها فقط علميت بود. علمیت در حوزه‌ها حرف اول را مي‌زد و امروز نیز باید چنین باشد.

تقویت بنیه علمی حوزه، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر

امروزه به دلیل شرایط مختلفی که بر جامعه شيعه حاكم است، ضروری است كه بيش از هر زمان ديگر بر تقویت بنیه علمی طلبه‌ها تكيه كنيم. امروز بیش از گذشته به افراد ملا نياز است. متأسفانه به دلیل سطح پایین ادبيات در حوزه، غلط‌های فاحشی به‌ویژه در تلويزيون دیده می‌شود؛ چون در شیوه جدید آموزش در حوزه، تسلط بر ادبيات از بين رفته و زحمت كافي برای آن كشيده نشده است.

آیت‌الله العظمي بروجردي می‌فرمودند: «من دروس ادبيات مانند سیوطی، شرح ابن‌عقیل و... را در بروجرد خوانده بودم. وقتی به اصفهان مدرسه صدر رفتم، ديدم طلبه‌ها هنگام مباحثه، عباراتی از کتاب جامی ذکر می‌کنند. كتاب جامي در بروجرد خوانده نمی‌شد و من هم تا آن هنگام این کتاب را نديده بودم. از این رو، يك پنج‌شنبه و جمعه همه كارها را به‌جز ضروریات، كنار گذاشتم و به مطالعه كتاب جامي پرداختم و تمام مطالب آن را خواندم و درک کردم». بزرگان ما اين گونه مباني ادبي را در ذهن خود ماندگار می‌کردند.

امروز جامعه شيعه به چنين افراد باسوادی احتياج دارد؛ کسانی كه علاوه بر سواد علمی،‌ در عرصه قلم و بیان نیز ابتکار داشته باشند‌. کسانی همچون علامه اميني، ميرحامد حسين و آیت‌الله بروجردي. وزير اوقاف مصر، که خود از دانشمندان برجسته الازهر بود، در سفر به ایران به دیدار آیت‌الله بروجردی رفت. یکی از روزنامه‌ها در مصاحبه‌ای، از ایشان درباره آیت‌الله بروجردی سؤالی می‌پرسد. ایشان در پاسخ، با اشاره به گستره علمی آیت‌الله بروجردی می‌گوید: «برای من بسیار عجیب بود که هرگاه درباره موضوعی فقهی یا روایی از اهل تسنن بحث می‌کردیم، ايشان از من به آن بحث مسلط‌تر بود و من چيزهايي ياد گرفتم كه در الازهر هم ياد نگرفته بودم».

امروز شيعه به چنین افرادی نياز دارد. شيعه در گذشته بارها قتل‌عام شده و دوباره برخاسته و رشد کرده است و امروز در ایران صاحب حكومت و مملكت است و در چند کشور نیز اكثريت را در اختیار دارد و در بسیاری دیگر از کشورها نیز اقليت‌هاي قوي را تشکیل می‌دهد. تنها در هندوستان هفتاد ميليون شيعه وجود دارد؛ یک‌سوم جمعيت پاكستان و یک‌چهارم جمعیت افغانستان شيعه است. در عربستان نیز حدود پنج ميليون شيعه برآورد می‌شود. این گستردگی و پراکندگی شیعیان در سطح جهان، مسائل مستحدثه‌ای را پيش مي‌آورد که موجب می‌شود به حوزه‌ها رجوع كنند. بنابراین، حوزه باید توان علمي براي پاسخ‌گويي به این مسائل، چه در اصول و چه در فروع را داشته باشد.

امامان شیعه(ع) الگوی حوزه در پاسخ‌گویی به مسائل علمی

امام صادق – علیه السلام – به‌عنوان مؤسس این حوزه، خود الگوی مناسبی برای ما بوده و هستند. آن حضرت ضمن آنکه حلقه‌ها و جلسات علمی مختلفی برگزار می‌کردند، همواره پاسخ‌گوی پرسش‌های علمی شاگردان و مراجعانشان نیز بودند. برای مثال، جابر بن حيان خدمت آن حضرت درس شیمی خوانده بود و بعدها رساله كيميا را نگاشت و به‌عنوان مؤسس این علم شناخته می‌شود. ‌امام صادق – علیه السلام – همچنین در زمینه عقاید نیز با دیگران به بحث می‌پرداختند و به پرسش‌ها و شبهات پاسخ می‌گفتند. ابن‌ابي‌العوجاء كه خدا را قبول نداشت، خدمت حضرت می‌رسید و با آن حضرت بحث می‌کرد. امام هم او را به این بهانه که کافر و نجس است، طرد نمی‌کردند. عمران صابي نیز که فردی ملحد و ماتریالیست بود، با امام رضا – علیه‌السلام – بحث می‌کرد و امام هم به تمام مسائل علمي او پاسخ می‌گفت. حاصل این گفت‌وگوها ميراث ارزشمندی است که امروز به ما رسيده است.

حوزه علمیه نیز باید قابلیت پرورش كساني را داشته باشد كه قدرت پاسخ‌گویی به مراجعات و نیز شبهات را داشته باشند؛ نه تنها در سطح مرجعيت، بلکه در سطح خطابه، نگارش، تحقيق و... نباید صرفاً به بیان کرامت‌ها و تعبیر خواب بپردازیم. اهل‌بيت – علیهم السلام – دارای كرامت بوده‌اند؛ اما در ارتباط با مردم از استدلال و منطق و عقل استفاده می‌کردند و افرادی دانشمند و بصير پرورش می‌دادند.

حوزه علمیه و لزوم ابتکار و خلاقیت در عرضه معارف اسلامی

ما اگرچه نمي‌توانيم بر كل حوزه تأثير بگذاريم، اما حداقل در خودمان مي‌توانيد تأثير بگذاريم. اگر بر خودمان تأثير بگذاریم، اطرافيان ما هم تأثير خواهند پذیرفت. ما در روزگاري هستيم كه حق نداريم حتی يك دقيقه از وقت خود را تلف كنيم. ما سربازان امام زمان هستيم و آن حضرت از ما درباره دقيقه‌ها و ثانيه‌هاي وقتمان بازخواست خواهند كرد. امروز لازم نیست ما سني را شيعه كنيم؛ همین که شيعیان را شيعه نگه داريم کفایت می‌کند. لازم نیست به سراغ مردم برویم و برایشان مسئله بگويیم؛ بلکه اگر سؤالات مراجعه‌کنندگان را پاسخ بگوییم، کار بزرگی کرده‌ایم. حوزه بايد پاسخ‌گو باشد. براي این امر، حوزه بايد بانشاط، پويا و دارای ابتكار باشد. عرضه معارف در هر دوره‌ای فرق مي‌كند.

 گاهی دیده می‌شود محققان و پژوهشگران برای آنکه کار علمی انجام دهند، به ترجمه کتاب‌های حدیثی مانند «جامع احاديث الشيعه»، «اصول كافي» يا «بحار الانوار» می‌پردازند؛ در حالی كه این کتاب‌ها جامع روایي­اند و همه روایات آنها صحیح نیستند و بعضا روایات مجعول و اسرائیلیات در آنها وجود دارد؛ اما وقتی ترجمه آنها در اختیار عموم قرار می‌گیرد، مردم که از صحت و سقم روایات آگاهی ندارند،‌ گمان می‌کنند که همه آن احادیث، صحیح‌اند، و این مسئله می‌تواند بسیار مشکل‌ساز باشد. این کتاب‌ها ابزاري است كه بايد در اختیار مجتهد باشد و او صحيح را از سقيم تشخیص دهد. گاهي از اوقات ما مي‌خواهيم به‌عنوان تحقيق كار خير كنيم، اما ناخواسته تيشه به ريشه مي‌زنيم و آب به آسیاب دشمن می‌ریزیم. آن‌گاه یک وهابي از لابه‌لاي اين کتاب‌ها رواياتی را پیدا می‌کند و در رسانه‌ها علیه شیعه جنجال به راه می‌اندازد؛ و هیچ کس هم حاضر نيست جواب معقولی درباره این روایات بدهد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

تصاویر
  • بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي در آغاز سال تحصيلي حوزه علميه
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان