بسم الله الرحمن الرحيم
مظلومیت امیر المومنین
چه شد كه اين مردم اين طور با علي برخورد کردند و ایشان را تنها گذاشتند و حتی بدترین اهانتها را هم به ایشان کردند نمیدانم حتی حضرت را محكوم به مرگ كردند، ایشان را لعن و سب میکردند و این لعن تا سال 100 هجری میان مردم ادامه داشت حتی وقیحانه و بی شرمانه با بهانه خون خواهي عثمان که حضرت دخالتی در کشتن او نداشتند رودروی ایشان ایستادند و جنگ کردند،
عاقبتی شوم
واقعا جای تاسف دارد، چقدر از این مردم در جنگ جمل در مقابل امام علی که همه می دانستند بر حق است ایستادند و بلاخره در راه باطل کشته شدند؟! و چقدر از مردم در همین قضیه پی کردن شتر عایشه مردند؟! می خواهم بگویم که يك نفر از همین مردم كه در راه شتر عایشه كشته شد آن روز زمان غصب خلافت حضرت علی و غصب میراث اهل بیت و اهانتهای خلفا به حضرت زهرا ـ سلام الله عليهاـ به دفاع از حضرت علی و زهرا بلند نشدند و حق را یاری نکردند و آنها آخرش مردند، ولی چه عاقبت بدی نصیبشان شد در راهی مردند که باطل بود.
تبدیل ارزشها به ضد ارزشها
واقعا چه شده که مردم از باطل دفاع می کنند؛ باطلی که هیچ ثمره ای برای آنها جز ظلم و ستم به خودشان نداشته و از حق که جز عدالت و مراعات حقوق مردم بود روی برگردانند. واقعا جای تاسف دارد که فضيلتها زمين مي خورد و رذيلتها بالا مي آيد؟ ا اين اجتماع مردم بر باطل اجتماعی غیر الهی و مخالف اسلام است و اهل بیت ـ عليهم السلام ـ بازتاب چنین اجتماعهایی را به ما هشدار داده اند؛ ولی افسوس که مردم جاهلانه به این اجتماع تن دادند و بر اثر آن، خلافت امیر المومنین غصب شد، حق اهل بیت خورده شد و امام حسين و بقیه امامان به شهادت رسیدند. افسوس که اين مردم بين گوهر و سنگ را تشخیص ندادند . و اینطور به امامشان پشت کردند. و آخرش هم به خودشان لطمه زدند؛ یعنی در دنیا چیزی نصیبشان نشد هیچ حتی با ظلم خلفا هم مواجه شدند و در آخرت هم شماها میدانید مبغض علی (ع) به چه عاقبتی مبتلا میشود.
جفای مردم در حق حضرت علی (ع)
باز هم تاکید می کنم مردم علي بن ابيطالب را نشناختند و در حقش جفا کردند و بين ایشان و عبدالرحمن بن عوف فرقي نگذاشتند، عبد الرحمن بن عوف فردي بود كه هيچ چيزی نداشت و وقتی از مكه به مدینه آمد به همان جایی رفت که مهاجرین بخاطر نداشتن آذوقه و مكان سكونت در آنجا جمع ميشدند. وقتی پیامبر وارد مسجد مدینه شدند، چشمشان به عبدالرحمن بن عوف افتاد که در میان مهاجرین تنگدست بود و معلوم شد كه مشركين همه چيز او را گرفتند، و او دست خالی به مدینه آمده است و چیزی ندارد.
حال همین عبد الرحمن بن عوف در زمان خلفای غاصب چنان صاحب اموال فراوان و پول و پله شد که وقتي مُرد، همانطور که تاریخ نقل می کند آنقدر طلا به ارث گذاشت که وقتی می خواستند آنها را میان وراث تقسيم كنند با تبر تكه هاي طلا را مي شكستند و به وراث می دادند. خليفه دوم هم از همین آدم برای شوراي خودش استفاده کرد و نظر او را ـ که خریده بود ـ معیار و ملاک شورای خودش میدانست ، حال زندگی حضرت علی را ببینم همين تاریخ که از زندگی عبد الرحمن بن عوف مینویسد، از زندگی حضرت علی هم نوشته و میگوید: علی (ع) تا آخرین لحظه عمرش هیچ چیزی از این دنیا نداشت چون ارزشی برای این چیزها قایل نبود.
دین گریزی مردم
وقتی زندگی بی آلایش حضرت علی (ع) و زندگی خلفای غاصب و اطرافیانشان را می بينیم که چطور عیش و نوش می کردند و تابع هوا و هوسهاشان بودند و مردم هم از این خلفای غاصب طرفداری میکردند و حق را رها کرده اند؛ به این نتیجه می رسیم كه مردم دین گریز شده اند به فضيلتها بهاء نمی دهند و از رذيلتها تبیعت میکنند از حق روی گردان شده اند و به ارزشها اهمیت نمیدهند و در یک کلام ارزشها تبديل به ضد ارزش و ضد ارزش تبديل به ارزش شده است،
سکوت ذلیلانه عده ای از ممالک روسای مسلمان در برابر باطل
ما همین روند را در جامعه امروزی میبینم که ارزشها در آن کمرنگ شده، همین مسلمانان و کشورهای مسلمان را اگر ببينيد، متوجه میشوید که جمعیت د این مسلمانان در جهان به بیش از ميلیارد میرسد و این تعداد چشمگیر و قابل توجهی است و از طرفی منابع و ثروت این کشورها بر کسی مخفی نیست و همچنین ذخاير نفتي دنيا عمدتا در همین کشورهای مسلمان یافت میشود و همه دنيا به این کشورها وابسته هستند و در واقع محتاج ثروتهای این کشور میباشند ، و اگر از زاویه ای دیگر به این قضیه نگاه بکنیم باز میبينیم که استعداد و قابلیتهای مسلمانان بی نظیر است و کشور مسلمانان از محدودهای جغرافيایي مختلفي برخوردار است؛ مثلا اگر شما از داخل چين تا قلب اروپا مناطق مسلمان نیشین اروپا مثل آلباني، بوسني و هرزگوبين میرسید، می بينید که مسلمانان جمیعت وسیعی را در دنیا تشکیل داده اند اما همین مسلمانان در مقابل اسرائيل آن هم در مقابل هفت ميلیون جعیت که با یهودیهای آمریکا جمعیتشان به 15 ميليون میرسد، ضعیف هستند و وقتی مثلا در مسجد الاقصي نماز ميخوانند میبنید که یهودي ها با وقاحت تمام به مسلمانان در حال نماز توهين و به بدترین نحو با آنها برخورد می کنند؛ اما آیا عکس العملی از روساي ممالك اسلامي می بينیم آیا اعتراضی از آنها می شنویم؟ نه، آنها در مقابل این همه جنایت سکوت کرده اند، و ننگ ذلت و خواری را پذیرفته اند. ما خيال ميكنيم مصداق آیه 61 بقره که میفرماید: (ضربت عليهم الذله والمسكنه...) فقط درباره یهود است اما نه این آیه درباره کسانی هم صدق می کند که در مقابل باطل سکوت می کنند و از حق دفاع نمی کند.
ثمره علی وار زندگی کردن
ما باید علی وار زندگی کنیم و در برابر باطل سکوت نکنیم و از حق دفاع کنیم و اجازه ندهیم هرکس هر طوری که خواست به مسلمانان اهانت کند چون سکوت در برابر اهانت مساوی است با خواری و ذلت. روایتی در کتب اهل تسنن نقل شده که مضمون آن این است: که حضرت علی (ع) در جنگ احد دوشادوش پیامبر می جنگید و لحظه ای چشم از پیامبر برنمیداشت؛ اما عثمان در جنگ احد از شدت ترس فرار کرده بود و بعد از سه روز خود را به زحمت به اطراف مدينه رساند، و با اینکه جنگ تمام شده بود، اما هنوز مي ترسيد که برگردد چون خيال ميكرد اگر برگردد او را مي كشند، و این یعنی تن دادن به ذلت، یعنی در برابر حق سکوت کردن و باطل را به جان خریدن است، آن هم بخاطر چند صباح این دنیا. اما روش و سیره علي بن ابيطالب در عالم ماند، عزت و قدسیت علی در عالم و سکوت نکردن ایشان در برابر باطل ماند و مردم باید یکی از این دو را را انتخاب کنند که یا علی گونه زندگی کنند یا عثمان گونه؛ اگر سعادت و کامیابی و رسیدن به آغوش گرم الهی را می خواهند باید راه علی را دنبال کنند و اگر ذلت و لذتهای زودگذر و بی ارزش دنیوی و عذاب جاویدان اخروی را بخواهند راه عثمان را پیش بگیرند.
و این را بدانیم که روزگار با كسي قوم و خويشي ندارد و اول یا آخر عاقبت همه ما مرگ است و خوشا بحال کسی که علی وار زندگی کند و سعادت اخروی را برای خودش رقم یزند.
عاجز ماندن عقل از توصیف حضرت علی (ع)
فضائل و مناقب حضرت علي آنقدر زياد است که عقل در برابر این همه فضایل حيران مي ماند و قدرت درک آن را ندارد و حضرت علی را نمی توان با زبان توصیف کرد؛ چون هرقدر توصیف کنیم باز حق مطلب را ادا نکرده ام، علي فوق اين معاني است. از عارفی پرسیدند چرا خدا را نميتوان با چشم ببينيم؟ گفت: علتش اين است كه وقتي انسان مي خواهد چیزی را ببيند باید نوري از چشم او به سمت آن چیز حركت كند و بعد آن نور دوباره به چشمش برگردد تا آن شيئ مورد نظرش را ببينيد، اما در مورد خدا وقتی می خواهیم خدا را ببینیم همین جریان اتفاق می افتد، یعنی نور از چشم ما حركت ميكند و وقتي به خدا میرسد، این نور آنقدر مجذوب خداوند ميشود كه دیگر برنميگردد و پیش خدا ميماند؛ لذا ما نمیتوانیم خدا را ببینیم ، این مثال بر حضرت علی هم صدق میکند، یعنی وقتی حرف از نام علي و یاد علی پيش ميآيد حضرت، آنقدر جذبه دارند که هر شنونده ای را به خودش مجذوب میکنند؛ چون نام علي نامی آسمانی و نامی مبارک و باعظمت است و این جذبه حضرت حتی به آیین های مختلف هم سرایت کرده. از همين رو، جرج جرداق مسيحي جذب فضایل و کرامات و عدالت حضرت علی (ع) شد و كتاب فوق العاده «صوت العدالة الانسانيه» را نوشت و او با اینکه هنوز هم مسيحي است اما مبهوت مولایمان علي است.
سخن گفتن خداوند در شب معراج با صدای حضرت علی (ع)
مقام و منزلت حضرت علی (ع) پیش خداوند آنقدر بالا است که طبق روایتهای خودمان وقتی رسول اكرم در شب معراج به رتبه قاب قوسین رسیدند یعنی جایی که هیچ کس حتی جبرییل به آن نرسیده بود و به قول شاعر میگوید:
گفت جبريلا بپر آن اندر پيم گفت رو رو من حريف تو نيم
بله پیامبر میفرمایند: در آنجا خداوند با صدای علی بن ابی طالب با من سخن گفت.
وقتي علت آن را پرسیدم خداوند فرمود: من خواستم با صدای محبوب ترين بندگانم یعنی علي بن ابي طالب با عزيزترین شخصم که تو هستی سخن بگویم
در خانه علی را کوبیدن و معرفت گدایی کردن
در ايام شهادت آقا اميرالمومنين قرار داريم كرم و احسان ايشان آنقدر وسیع است که ما می بینیم که حضرت در طول زندگي مبارکشان همیشه غم خوار مستضعفان بودند و دست سائلي را رد نکردند و ما هم آقا جان مستضعفیم و نمیگوییم شیعه تو هستیم نه چون امام صادق به ما گفته که شیعه ما گناه نمیکند دروغ نمی گوید و شما محب ما هستید. آقا جان ما تو را دوست داریم و محبت تو در دل ما است و این را هم توفیقی الهی میدانیم که هر روز باید سجده شکر آن را بجای آوریم. آقا جان ما با این کوله بار بی معرفتی آمده ایم به در خانه ات تا معرفتت گدایی کنیم
و از تو بخواهیم که ما را شیعه واقعی و دوستدار حقیقی خودت قرار بدهی.
اگرچه میدانیم که خداوند به محب علی عنایت دارد چون به قول آن شاعر که مضمون شعرش این است: اگر خدا علي را دوست دارد خانه محبت او را هيچ وقت ويران نميكند، دل ما هم خانه محبت او است و خدا بخاطر علی این خانه را ويران نمیكند.
حب علی نجات دهنده از آتش دوزخ
معروف است مرد عوامی از اين داش مشتي ها در تهران در عالم رویا می بیند[1] که او را بخاطر گناهایش به سمت جهنم می برند، سر راهش علي بن ابي طالب را می بیند شروع به التماس کردن آقا می افتد که آقا دستم به دامنت كمكم كن، اما حضرت بار اول جوابی به او نمیدهند و او این بار با همان لحن مشتی اش با حالت التماس از آقا کمک خواست به آقا گفت: آقا ما نه با عمر پدر كشتگی داشتيم نه با ابوبكر و نه با عثمان. عمري آنها را بخاطر ظلم به شما لعن می کردیم و از آنها برائت می جستیم و بعد با همان لحن لوتيگریش گفت: آقا جان نمی خواهی جواب منو بدهی؟ میگفت آن لحظه اميرالمومنين به من توجه كرد و من از آتش جهنم نجات پیدا کردم، بله این مسایل واقعيت دارد و صرف یک خواب نیست چون این عقیده ما است که اهل بیت بارها به ما گفته اند که محب علی در آتش دوزخ عذاب نمیشود.
و ما خدا را بخاطر این نعمت بزرگ که ما را محب حضرت علی قرار داد شکر می کنیم نعمتی كه خيلي ها از آن محروم هستند.
.[1] البته این را بگویم که من خواب را دليل و حجت نميدانم و این مطلب را فقط بخاطر روشن شدن موضوع میگویم