بسم الله الرحمن الرحيم
پیامبر اسلام(ص) و جبهه گسترده دشمنان
رسول اكرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در دوران رسالت و حياتشان، با انواع مخالفتها روبهرو بودند؛ از یک سو با مشركين مصاف داشتند و غزوات متعددی بین آنها واقع شده بود؛ از سوی دیگر، یهودیان و دیگر جوامع غيرمسلمان ساكن در مدینه؛ و از سویی، منافقين هم در بين مسلمانان حضور داشتند كه شيطنت ميكردند. پیامبر هم اينها را تحمل ميكرد. گاهي هم كه شیطنت آنها از حد ميگذشت، پیامبر جلوگیری میکرد یا بهوسیله وحي رسوا ميشدند؛ چنانکه در قضیه مسجد ضرار خداوند به وسيله وحي آنان را كرد. وقتی منافقین ديدند كه مردم در مسجد پیامبر اجتماع دارند و پیامبر در آنجا نماز ميخواند و صحبت ميكند، تصمیم گرفتند در اجتماع مسلمین تفرقه ایجاد کنند؛ از این رو، مسجدی در برابر مسجد پیامبر درست کردند تا عدهای از مسلمانان را در آنجا گرد آورند. از جانب خداوند به پيامبر وحی آمد كه اين مسجد را خراب كن؛ و مسلمانان بايد در همين مسجد باشند؛ چرا؟ چون اساس این مسجد بر توطئه و تفرقه است.
تزلزل عقیده در تازهمسلمانان جزیرةالعرب
مسلماناني هم كه در زمان پيامبر مسلمان شدند، دارای اعتقاد یکسانی نبودند. چنانكه مورخانی همچون جرجي زيدان نقل کردهاند، تا پیش از رحلت پیامبر، همه مردم و قبایل جزيرة العرب مسلمان شده بودند؛ اما همه آنها به ارزشها و معيارهاي اسلامی بهطور کامل ایمان نداشتند. بسیاری از آنان وقتی دیدند که اسلام تمام جزیرة العرب را گرفته است و نمیتوانند در مقابل آن مقاومت کنند، برای آنکه بتوانند پيشرفت كنند، مسلمان شدند. قبايلي هم بودند که در مقابل پيامبر ايستادند و شكست خوردند. اسيران در بند مسلمانان وقتي ميدیدند که راه دیگری ندارند، مسلمان میشدند. بسیاری از مسلمانان، اين گونه مسلمان شدند که میتوان آنها را مسلمانان جغرافيايي نامید. بنابراین، هر حرکت انحرافیای ميتوانست اين مسلمانان متزلزل را متزلزلتر کند.
حتي مهاجريني كه از مكه به مدینه هجرت کردند نیز در امر استقامت یکسان نبودند. مهاجرین كساني بودند كه در مكه سرمايه و زندگي داشتند؛ اما در جریان هجرت، کارشان به جايي رسيد كه حتی لباس تنشان را درآوردند و از مكه بيرونشان كردند و هنگامی که به مدينه رسیدند، تنها يك لنگ دور خودشان بسته بودند. در نتیجه، پيامبر مجبور شد جايي در مسجد النبي درست کند به نام صفه، تا مهاجرینی كه ميآيند و جايي ندارند، در آنجا اقامت کنند و مسلمانان نیز غذاي اضافيشان را براي اينها بیاورند.
با این حال، برخی از همين مسلمانانی كه چنین محكم و معتقد بودند و در راه اسلام از زندگي خود گذشتند، در دوران حیات پيامبر، يعني در جنگ احد كه مسلمانان شكست خوردند، پا به فرار گذاشتند؛ حتی بعضي از بزرگان صحابه، جرئت بازگشت به مدینه را نداشتند و پس از سه روز، به مدينه بازگشتند؛ در حالی که نمیدانستند پیامبر زنده است یا کشته شده و اسلام پابرجاست یا ساقط گردیده است. حال، وضعیت کسانی که از روی ترس یا منفعتشان مسلمان شده بودند، روشن است.
رحلت پیامبر(ص) و آغاز انحراف از اسلام
پس از رحلت رسول اكرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شرايط خاصي در جامعه ايجاد شد. از یک سو، بسیاری از مسلمانان به گونهای هستند که هر انحرافي ميتواند اسلام را براي آنها زير سؤال ببرد؛ از سوی دیگر، دستگاهي كه حكومت را بر عهده گرفته بود، چنین توجیه میکرد كه پيامبر حكومتي بنا كرد و اکنون دست ما افتاده است و ما بايد اقتدرامان را حفظ كنيم؛ حال، اگر ارزشها مقداری زير پا رفت و معيارها و اصالتها ساقط شدند، خيلي مهم نيست.
این همان رويهاي است كه امروزه سلفيها و وهابيها در پیش گرفتهاند. ظاهر اسلام باشد، اما باطن آن نباشد؛ نماز هست، اما روح نماز نيست؛ حج، تنها ظاهري است و از روح آن خبری نیست. در حالی که قرآن و اسلام آمد تا پيروي از ظالمان را از بین ببرد. از نظر اسلام، كسي كه ظلم ميكند و عدالت ندارد، نميتواند حاکم باشد. اما این گروه به بهانه آیه « أَطيعُوا اللّهَ وَ أَطيعُوا الرّسُولَ وَ أُولِي اْلأَمْرِ مِنْكُمْ[1] »، اطاعت از هر کسی، هرچند با كودتا بر سر کار آمده باشد را واجب میدانند. کسانی كه جلوي دوربين مشروب ميخورند و بويي از عدالت نبردهاند، اولیالامر و اطاعتشان واجب دانسته شده است.
اگر پيامبر ميخواست اطاعت اين افراد فاسد و فاسق را واجب كند، اصلاً چرا به رسالت منصوب و اسلام را آورد؟ مگر در جاهليت همین افراد حاکمیت نداشتند؟ مگر امثال ابوسفيانها بر عرب حكومت نميكردند؟ اصلاً نياز نبود که اسلام و پيامبر بيايد. در این صورت، پيامبر با آمدنش به جاهليت خدمت كردهاست؛ چون آنها قبلاً به مردم زور ميگفتند، اما مشروعیت نداشتند؛ اما وقتی پيامبر آمد و اسلام را آورد، اين حكام زورگو مشروعيت هم پيدا كردند. اين انحرافی بود که پس از رحلت پیامبر در جامعه اسلامی شكل گرفت و تازهمسلمانان سستعقیده نیز در معرض این انحراف قرار گرفتند.
فاطمه زهرا(س) و قیام در برابر انحراف
فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ نخستين كسي بود كه وقتي اسلام و معیارها و ارزشهای آن را در خطر ديد، اقدام كرد و يك تنه در برابر این انحراف ايستاد؛ اما همان مردمي كه در جنگ احد فرار كردند، از پشتيباني آن حضرت دست كشيدند و حاضر نشدند جلو بيايند؛ چراکه زندگيشان به خطر ميافتاد. فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ همراه اميرالمؤمنين ـ علیهالسلام ـ و دو فرزندش، شبانه به در خانه انصار و مهاجرين رفتند. حتي به در خانه بزرگان مانند انصار معاذبنجبل رفتند و با او صحبت کردند و از او یاری خواستند. معاذ گفت: دختر پيامبر! راست ميگويي؛ اما آیا تاکنون كسي برای یاری شما حاضر شده است؟ حضرت فرمودند: نه. معاذ گفت: من هم زندگي دارم؛ در بازار اعتباري دارم. اگر جلو بيايم، ساقط ميشوم و مرا از بين ميبرند. من هم نميتوانم بيايم. حضرت زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ چنان ناراحت شدند که به معاذ گفتند: از اين به بعد ديگر با تو صحبت نخواهم كرد[2].
فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ را از درب خانههايشان مأيوس برگرداندند. در مقابل اين مردم چه باید كرد؟ در خانه نشست و فقط تماشاچي بود؟ فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ نميتواند ساکت بنشیند. هنگامی که دست اميرالمؤمنين ـ علیهالسلام ـ را بستند و به مسجد بردند، فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ خطبهای در دفاع از ولایت خواند که هرچند بسیار کوشیدند که آن را در كتابها نياورند، اما بهعنوان يك شاهكار ادبي در بلاغات النساء از قول عبدالله بن الحسن از پدرش امام حسن مجتبي-عليه السلام- نقل شد و به دست مردم رسيد.[3]
حضرت فاطمه(س) و مرزبانی از حریم اسلام
فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ در خطبههاي مختلفی که خواندند، در حقیقت از حريم اسلام مرزبانی کردند. در زمانی که مردم فرق استبداد و غيراستبداد را نميفهميدند، آن حضرت در خطبهاش هشدار دادند: « وأبشروا بسيف صارم ، وسطوة معتد غاشم ، وبهرج شامل ، واستبداد من الظالمين »[4]؛ بدايند كه اگر اين معيارهايي كه پيامبر آورده است، سست شوند و این اصالتها و ارزشها از بین بروند، شمشيری برنده هميشه بالاي سرتان خواهد بود كه نتوانيد به وظايف الهیتان عمل كنيد و استبداد ظالمانهای بر شما حاکم خواهد شد که تنها بايد طبق نظر آن حركت كنيد.
فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ برای آنکه مردم را متوجه کند که اگر معيارها و ارزشهای اسلامی بشکنند، بزرگترين آسيبش به خود آنان خواهد رسيد، خطبههای مختلفی برای آنان ایراد کرد؛ اما مخالفان خطبههای آن حضرت را از كتابهایشان حذف کردند و گاهی از شهادت آن حضرت با عنوان افسانه یاد میکنند؛ اما فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ با وصیت خود به اميرالمؤمنين كه مرا شب دفن كن و قبر من را هم مخفي بدار، يك ندا و اعلام دائمي براي همه زمانها باقی گذاشت.
فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ رسالتي بر عهده داشت كه کمترین فايدهاش اين بود كه امروزه ما از آن اصالتها و ارزشهايي كه پيامبر آورد و ديگران خواستند از بين ببرند، باخبریم و ميدانيم كه معنای « أَطيعُوا اللّهَ وَ أَطيعُوا الرّسُولَ وَ أُولِي اْلأَمْرِ مِنْكُمْ » چیست. ارزش فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ مرزباني از ارزشها و اصالتهای اسلام در طول زمان است. گاهي بعضي از كارها و برنامه ها منحصر به زمان خود نیستند و ارزش و اثر آنها در طول زمان ادامه پيدا ميكند. از این روست که امام حسن عسكري ـ علیهالسلام ـ درباره آن حضرت میفرمایند: «نحن حجج الله عليكم و جدتنا فاطمة حجة الله علينا»[5]؛ فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ حجت بر ما ائمه است؛ براي آنكه هر اساسي که امروزه باقي مانده است، بر اثر مجاهدتهاي 95 روزه آن حضرت است.
نیروی انتظامی و پاسداری از مرزهای عقیدتی
شما عزیزان نیروی انتظامی، محافظ اين آب و خاك هستید؛ اما وظیفه پاسداري شما، صرفاً به پاسداري از مرزهای کشور محدود نميشود. تأمین امنیت در شهرها و در طول راهها، بهویژه در ايام عيد كه چند ميليون سفر انجام میشود، از دیگر وظایف شماست. تأمین امنيت، یکی از بزرگترين عبادات است که جاي قدرداني دارد.
دشمن امروزه دیگر به مرزهاي ما حمله نظامی نميكند؛ بلکه به روشهای ديگر حمله میکند. ورود مواد مخدر و مواد منفجره و انواع سلاحها از طریق مرزهای شرقی، یکی از این راههاست. محیط اينترنت و فضای سایبری نیز یکی از راههای تهاجم دشمنان است و شما عزيزان نیروی انتظامی، وظیفه پاسداری از این مرزها را نیز بر عهده داريد. مرزبانی براي سرزمين اسلامي و پاسداری از عقايد مردم، رسالتي است كه اگر با خلوص و قصد قربت انجام شود، اجر فراوانی دارد.
نیروی انتظامی در جمهوری اسلامی، با دیگر نيروهاي انتظامي در همه دنيا فرق ميكند. شما غير از اينكه مأمور حفظ نظم هستيد، عنواني از اسلام و مكتب را بر دوش دارید و باید حرمت اين عنوان را نگاه داشت.
شما در رفتار و كردار خود بايد نشاندهنده دین و مكتب باشید و آن را در عمل مجسم کنید. این، كار بسیار مشكلي است؛ براي اينكه همه افراد جامعه انسانهای خوبي نيستند. در بين جامعه، خلافکاران زیادی مانند سارقان مسلح يا متجاوزان به نواميس مردم هم هستند که باید با آنها بهشدت برخورد کرد؛ اما با این حال، این وظیفه از شما گرفته نميشود كه دقيقاً بايد به آنچه كه شرع مقرر کرده است، عمل کنید و حقوق همه افراد، حتی مجرمان را هم رعایت نمایید. این مسئله كار شما را مشكل ميكند؛ اما باید به اين وظيفه عمل کرد.
شما باید به گونهای باشید كه وقتی كسي با شما برخورد كرد، به مكتب و جمهوري اسلامي علاقهمند بشود. همان گونه كه امام صادق ـ علیهالسلام ـ به شيعيان فرمودند: «كونوا لنا زيناً»؛ شما مايه زينت ما باشيد. وقتي يك شيعه خلاف ميكند، ميگويند حتماً امام آنها هم همين گونه است. دیگران نظام و رهبران ما را با اعمال و رفتار ما قیاس میکنند؛ پس سعی کنیم زينت نظام خود باشيم، نه مايه سرافكندگي.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[2]. علامه مجلسي، بحار الانوار، ج29، ص191
[3].ابن طيفور، بلاغات النساء ، ص12؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج29، ص218-250
[4]. ... و بشارت باد شما را به شمشيرهاى كشيده و حمله متجاوز ستمكار، و به هرج و مرج عمومى و استبداد زورگويان، ... .( شيخ طبرسي، شيخ طبرسي، الاحتجاج، ج1، 147-149.
[5].العاملي، النتصار، ج7، ص192