بسم الله الرحمن الرحیم
اربعین، میعادگاه عاشقان حسینی
اميدواريم خداوند تفضل كند و ما را مصداق كلام جابربنعبدالله انصاري قرار دهد كه هنگام زیارت قبر سیدالشهدا – علیه السلام – در روز اربعین خطاب به شهدای کربلا گفت: «لقد شارکناکم فیما دخلتم فیه»؛ ما نیز در آنچه شما انجام دادید، شریکیم. عطیه که همراه او بود، اعتراض کرد که چگونه ما با آنها شریکیم؟ جابر پاسخ داد: از پیامبر – صلی الله علیه و آله – شنیدم که فرمود: «من أحبّ عمل قوم اُشرک فی عملهم»؛ هر کس عمل گروهی را دوست بدارد، در عمل آنها شریک است و به خدا قسم، نیت من هم نیت ایشان است.
خود سيدالشهدا ميداند كه دلمان چگونه براي كربلا و اربعين او پرپر ميزند. افتخاري است برای جهان اسلام كه چنين اجتماع عظیمی به نام حسينبنعلي – علیه السلام - به نام فضيلت، به نام تقوا، به نام حريت و آزادگي در دنيا تشكيل ميشود. در هیچ یک از ادیان، اجتماعي به اين اندازه نیست. حج هست؛ اما بالاترين آمار حج در سالهاي گذشته، سه و نيم ميليون نفر است. مراسمي هم هندوها دارند كه ميگويند گاهي جمعیتشان از مراسم حج بيشتر ميشود؛ اما هرگز به جمعیت اربعین نمیرسد. اگر آمار 20 یا 25 میلیون را اغراق بدانیم، در 10 میلیون نفر جمعیت روز اربعین همه حتی سازمانهای بینالمللی هم اتفاق نظر دارند.
در این ایام، در تمام جادهها حسينيه میسازند؛ گاهي قبيلههاي سني هم براي زائران پیاده سيدالشهدا – علیه السلام - حسينيه میسازند. اما این جمعیت براي چه جمع ميشوند؟ برای اینکه در چهلم امام حسين – علیه السلام – بگويند: السلام عليك يا اباعبدالله الحسين. حسيني كه در برابر رذيلت قيام كرد.
عناد و دشمنی وهابیت با مکتب سیدالشهدا (ع)
تمام دنيای اسلام بايد به این حسین – علیه السلام - افتخار كند. غير مسلمانان افتخار كردند و از آن حضرت تبعيت كردند؛ اما عدهای مفتي سلفی حقیقت را وارونه جلوه میدهند. یکی از همین مفتيهای سعودي در مصاحبهای تلويزيونی در پاسخ به این سؤال که نظر شما درباره حسينبنعلي چيست، صریحاً گفته بود: او در برابر خليفه مشروع خود خروج كرد و كارش حرام و نامشروع بود. حتي وقتی مصاحبهکننده گفت: درباره او سخنان زیادی گفته میشود؛ اگر ما بخواهیم اطلاعاتي درباره حسينبنعلي – علیهماالسلام - داشته باشيم، چه كتابي بخوانيم، پاسخ داد: درباره حسينبنعلي اصلاً مطالعه نكنيد و سراغ كتاب نرويد. اين شخص گویا صحيح بخاري خودشان را هم قبول ندارد که تعبيرات بسیاری را از رسول اكرم – صلی الله علیه و آله – درباره امام حسن و امام حسین – علیهماالسلام- نقل کرده است؛ مانند: الحسین و الحسین سيدا شباب اهل الجنة؛ الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا؛ و ... اين روایات را خودشان نقل کردهاند و شیعه نگفته است. این در حالی است که خودشان در كتابهايشان نقل کردهاند كه در جریان جعل حدیث به دستور معاویه، تا جايي كه توانستند فضایل اهل بیت را كتمان كردند و از بين بردند و فضایلی که اکنون موجود است، اندکی از بسیار است كه از دست سارقين مصون ماندهاند.
ریشه حوادث کربلا در جریان سقیفه
عجيب نيست که وقتی از غزالي میپرسند: آيا حسين مظلومانه كشته شده است، ميگويد: بله؛ اما وقتی میپرسند: پس آیا اقامه عزا براي حسين – علیه السلام - جايز است، ميگويد: جايز نيست؛ چون ممكن است اين عزاداري ریشه پيدا كند و به افرادي از بزرگان و صحابه برسد و به ایشان توهين شود؛ چنانکه مرحوم شيخ محمدحسين اصفهاني ميگويد:
فما رماه اذ رماه حرمله وإنما رماه من مهد له
سهم اتي من جانب السقيفه وقوسه علي يد الخليفه
وما اصاب سهمه نحر الصبي بل کبد الدين و مهجة النبي[1]
درست است؛ اين مسئله به گذشتهاش سرايت دارد و نمیتوان جلوی آن را گرفت. درد ما هم همين است كه آنچه را واقع شده است، تغيير میدهند و آن گونه که خودشان میخواهند میسازند؛ چنانکه برخی از ایشان درباره شهادت حضرت صدیقه – سلام الله علیها – گفتهاند: افسانه شهادت. كاش افسانه بود؛ اما يك احتمال هم بدهيد افسانه نباشد که در این صورت، واي به حال آن مردمي كه نشستند و سكوت كردند و نگاه كردند تا این گونه با فاطمه زهرا – سلام الله علیها – برخورد شود.
کوتاهی مردم و شیعیان، عامل مظلومیت اهلبیت (ع)
ما فقط سران حكومت را توبيخ نميكنیم. مقصر اصلي مردماني هستند كه تماشا كردند. مشكل ما اين است كه هرچند يزيد با امام حسين – علیه السلام – را مانع خودش ميداند، اما از شام لشكر نميفرستد؛ بلکه از كساني لشكر فراهم میکند كه دوستدار اهل بيت بودند؛ از مردم كوفه و قبايل اطراف آن. برخی از آنها، گاهي براي يك سبد خرما، به جنگ سيدالشهدا – علیه السلام – آمدند.
این مشکل، در طول تاریخ شیعه وجود داشته است. بعد از شهادت مظلومانه امام موسي کاظم – علیه السلام – در زندان، در حالی كه اين مكتب نیاز به تقويت داشت، برخی در امامت جانشین آن حضرت، امام رضا – علیه السلام – به دلیل نداشتند فرزند، تردید و حتی امامت ایشان را انکار کردند. حتی پس از تولد امام جواد – علیه السلام – هم برخی نسبت ایشان به امام رضا – علیه السلام – را انکار کردند و کار به جایی رسید که قيافهشناس آوردند تا نسبت فرزندی آن حضرت ثابت شود. در مجلسی که بعضي از بزرگان روات هم در آن حاضر بودند، يكي نگفت و در دهان منکران نزد كه شما درباره امام معصوم حرف ميزنيد، اما براي اثبات حرف خودش به قيافهشناس و شاهد متمسک میشوید؟
این درد و این اشکال، همیشه در بین شیعیان بوده است. در جریان قیام سیدالشهدا – علیه السلام – هم امثال سيلمانبنصرد، مسلم را تنها گذاشتند. هنگامی که هاني را به دارالحكومه بردند، مسلم در حمایت از او قیام کرد و اگر امثال سليمان هم دنبال مسلم راه میافتادند، دستگاه ابنزياد را از بین میبردند؛ اما همه ساكت نشستند و در چنین فضایی، امثال شريح قاضي فرصت پيدا كردند تا مردم را فریب بدهند كه حال هاني خوب است و اکنون مهمان ابنزیاد است.
جناب سليمانبنصرد! شما كه آنقدر معتقديد كه پس از شهادت سيدالشهدا – علیه السلام –يارانتان را جمع كردید تا به دلیل کوتاهی در ياري آن حضرت، قیام کنید و بيهدف كشته شويد، شما كه حاضريد از جان بگذريد، چرا به وقتش اقدام نکردید؟ چرا ما شيعيان هميشه در تدبير قصور و تقصير داريم؟ وقتي كه بايد كار كنيم و حركت كنيم، ساكت مينشينيم و نگاه ميكنيم. ما از ديگران گله نداريم؛ از دشمنان و وهابيها و... نمینالیم؛ بلکه از خودمان گلهمندیم. در همین حوزه، برخی از افرادي كه در لباس تدريساند، حرفهایی بدتر از وهابيها ميزنند. ما در خودمان مشكل داريم. ائمه مظلوماند؛ اما نه در بين دشمنان. بعد از جریان كربلا، چقدر از شیعیان كشته شدند. اگر نصف توابین که در كنار سليمان کشته شدند، روز عاشورا كنار سيدالشهدا – علیه السلام – بودند، آن قضايا پيش نميآمد.
وقایع کربلا بیانگر اوج رذالت و خباثت دشمنان
قصه كربلا عجيب است. چهل روز گذشت؛ اما اين قضايا نقل شد. اين طور نيست كه مكتوم بماند. عرب جاهلي دين نداشت؛ اما امتياز داشت. عرب جاهلي با زنان نميجنگيد؛ آب بر روي كسي نميبست؛ اما در کربلا این کارها را کردند؛ حتي امتيازات قومي و قبيلهاي خودشان را هم زير پا گذاشتند. كار به جايي رسيد كه گوشواره از گوش دختران كشيدند و گوشهایشان را پاره كردند. انسان از لابهلاي تاريخ جملاتي پيدا ميكنند كه واقعاً دل هر آدمي را آتش ميزند. محمدبناشعث، یکی از معاندین اهل بيت و شخص بسیار خبيثی است. او كسي است كه مسلمبنعقيل را در كوفه به شهادت رساند. در عصر عاشورا كه لشکریان ابنسعد خيمهها را آتش زدند و گوشوارهها را ميكشيدند، همین شخص يقه عمر سعد را گرفت و گفت: يا بگو لشكر از خيمهها كنار بیاید يا همین الآن تو را میکشم. چه جنايتي كردند كه محمدبناشعث هم صدايش درآمد؟ چه كردند و چه اتفاقي افتاد؟ عرب جاهلی هیچ گاه اين کارها را نميكرد.
ماندگاری جریان کربلا و مظلومیت اهلبیت (ع) در طول تاریخ
اين جریان ماند و منتشر شد. روزگار ذره ذره این وقایع را حفظ كرد. وقتی زينب كبري – سلام الله علیها – بالای تل زينبيه آمد و دید آن ملعون روي سينه سيدالشهدا – علیه السلام – نشسته است، رو كرد به عمر سعد و فرمود: يا ابن سعد أيقتل اباعبدالله وأنت تنظر اليه؟ وقتی اين جمله را فرمود، عمر سعد رويش را برگرداند. تاریخ اين روی برگرداندن عمر سعد را هم نوشته و فراموش نكرده است. اينها در تاریخ ماند. خواستند آل پيغمبر و عترت را به خيال خود نابود كنند؛ اما نتوانستند. حتي خواستند اثري از اين جسمهاي مطهر باقي نماند. در بين عرب رسم نبود كه بعد از كشتن، با اسب بر روي بدنها بتازند. این کار خلاف جوانمردي بود؛ اما در کربلا اسبها را نعل تازه زدند. اين جریان را همه نوشتهاند و در تاريخ مانده است.
اين مظلوميتها همه جمع شدند و تا به امروز باقی ماندهاند. اين مظلوميتها را آن افراد نفهميدند و خيليها هنوز هم نميفهمند و ميخواهند اين بساط را برهم بزنند. هنوز هم بعضي خيال ميكنند با چند انفجار در مسير زوار امام حسین – علیه السلام – اربعين و عاشورا بههم ميخورد؟ اينها نمیفهمند هزار سال پيش مردم دست خود را ميدادند و زيارت ميرفتند. بخشنامه شده بود که کسی حق زیارت امام حسین – علیه السلام – را ندارد، مگر آنکه یک دستش بریده شود. شخصی برای زیارت آمد. گفتند: بايد یک دستت را بدهي. ديدند دست ندارد. آن شخص گفت: در سالهاي قبل دستهايم را دادهام. اگر قبول ميكنيد، پايم را ببريد و بگذارید به زيارت بروم. شيعه با شهادت خو گرفته و در طول تاريخ شهدای بسیاری تقدیم کرده است. فخر رازي كه خبث طينت خاصي دارد، در تفسیر سوره کوثر به کثرت نسل پیامبر از طریق حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – میگوید: با اينكه تاکنون صدها هزار نفر از ایشان را كشتهاند، باز هم در همه جا پراكندهاند. در طول تاریخ بسیاری از سادات و شيعیان را كشتند. در همين تركيه در زمان خلافت عثماني، سه يا چهار بار شيعه قتل عام شد؛ با این حال، هنوز شيعه مانده است؛ چون سیدالشهدا – علیه السلام – ماند؛ چون مظلوميت ایشان ماند و اين مظلوميتها همیشه باقي است.
سلام و درود ميفرستيم بر آقا سيدالشهدا – علیه السلام – آن گونه كه وجود مقدس حجتبنالحسن – عجل الله تعال فرجه – سلام میكنند. ایشان حتي به سر بريده هم سلام ميكنند؛ آن سر بريدهاي كه بالاي نيزه شهربهشهر گشت. این سر امروز مثل خورشيد ميدرخشد و به رايتي به نام رايت سيدالشهدا تبدیل شده است. صدام ده پانزده سال بساط اربعين را تعطيل كرد و مردم را قتل عام ميكرد؛ اما صدام رفت و اربعين دوباره بهتر از گذشته آمد. طويريجيها چندين مرتبه به دست صدام كشته شدند؛ اما امروزه وقتی موکب آنها راه میافتد، تعدادشان از مرز يك ميليون هم میگذرد. حسين – علیه السلام – ماند؛ چنانكه فضيلت ميماند و رذيلت از بین میرود.
اميدواريم خداوند همه عزيزاني را كه براي زيارت رفتهاند، به سلامت برگرداند و ما هم در اعمال آنها شريك باشيم و سلام ناقابل ما را به خاك پاي وجود مقدس نه سيدالشهدا، بلكه حبيببنمظاهر – كه بهعنوان دربار آنجا مستقر شده است – برسانند. شخصيتي كه امام معصوم بالاي سر ایشان گفته است: بأبي انت و امي. به هر حال در روايت صحیح آمده است كه امام معصوم درباره ایشان فرموده است: بأبي انت و امي.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1] الانوار القدسية، محمدحسين الغروي الاصفهاني، ص 99، (چاپ حيدريه ( .
ترجمه اشعار:
حرمله نبود که تير انداخت بلکه کسي که زمينهساز آن بود تیر انداخت
تيري از سوي سقيفه آمد که کمان آن به دست خليفه بود
و تير او نه بر گلوي کودک بلکه بر دل دين و قلب پيامبر نشست .