بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) در دیدار با هیئت خادم الرضا استان قم
بسم الله الرحمن الرحیم
میلاد وجود مقدس حضرت فاطمۀ معصومه علیهاالسلام را به محضر حضرت حجتبنالحسن علیهالسلام و همۀ شما عزیزان تبریک میگویم وسخنم را با ذکر دو خاطره از آیتالله بروجردی قدس سره دربارۀ حضرت معصومه علیهاالسلام آغاز میکنم تا معلوم شود در نظر شخصیت و مرجعی مثل آیتالله بروجردی قدس سره، فاطمۀ معصومه یعنی چه.
منزلت خاک پای زائر حضرت معصومه، نزد آیتالله بروجردی قدس سره
شاید شما این ماجرا را شنیده باشید؛ اما ما باید آن را نقل کنیم تا همگان بدانند. آیتالله بروجردی قدس سره در رواق مسجد اعظم دفن شدهاند. مرحوم آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم، به من گفتند زمانی که آیتالله بروجردی نقشۀ مسجد را تنظیم میکردند، جایی که اکنون قبر آیتالله بروجردی است را راهرو قرار داده بودند. خانهای بود پنجاه یا شصت متری که ایشان از مال شخصی خودش خریده بود. ـ ایشان در بروجرد ارث پدری و املاکی داشتند و تا آخر حیاتشان سهم امام را مصرف نمیکردند؛ لذا آن خانه را از اموال شخصی خودشان خریدند ـ و در آن خانه یک قبر برای خودشان در نظر گرفتند و بقیۀ خانه را وقف مسجد اعظم کردند. لذا جایی که ایشان دفن هستند، شخص دیگری را نمیتوان دفن کرد؛ چون زمین متعلق به مسجد است. به گفتۀ آقای لرزاده، آیتالله بروجردی فرموده بودند این راهرو را قبر خودم قرار میدهم. این راهرویی است که آن زمان به صحن مسجد وارد میشد و از دست راست وارد حرم میشد. آن زمان مسجد بالاسر بود. این طاقیهایی هم که زمان آیتالله بروجردی به سمت حرم مطهر گذاشته بودند، باز بود. سالهای آخر عمر ایشان شخصی را داخل فضایی که متعلق به مسجد بود، دفن کرده بودند. آیتالله بروجردی ناراحت شدند و دستور دادند که دیوار بکشند، وگرنه ابتدا و در اصل اینها طوری ساخته شده بود که باز باشد. آیتالله بروجردی در حضور فرزندانشان، از آقای لرزاده خواستند که او را در همین راهرویی که الان دفن هستند به خاک بسپارند و سطح قبرشان را هم بلند نکنند و مساوی زمین باشد و اینجا هم راهرو باشد تا وقتی زوار حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام، به حرم مشرف میشوند از روی قبر ایشان عبور کنند و ایشان از برکت خاک کفش زائر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام اعتبار پیدا بکنند و برکت بگیرند.
مرجع تقلید شیعه از خاک کفش زائر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام این برکت را طلب میکند. شأن حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام چنین است. فاطمه معصومه کریمۀ اهلبیت است. در روایات متعدد داریم که ایشان قم را حرم خودشان قرار دادند. حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام در نجف و حرم سیدالشهدا علیهالسلام در کربلاست، اما حرم اهل البیت را اینجا قرار دادند.
اهمیت حفظ آبرو و حیثیت ائمه اطهار علیهم السلام نزد آیتالله بروجردی قدس سره
انگلیسیها با شریف حسین، امیر عربستان، معاهدهای امضا کردند و با او متحد شدند که عثمانی را ساقط کنند و بعد حکومت کل جزیرةالعرب را به آنها بدهند. بعد از سقوط عثمانی، انگلیسیها به تعهدشان عمل نکردند و شریف حسین را کنار زدند و با وهابیها همپیمان شدند. عبدالعزیز آل سعود، پادشاه عربستان شد و جزیرةالعرب را در اختیارش گذاشتند. عبدالعزیز که مُرد، اولین پسرش سعودبنعبدالعزیز پادشاه شد و در زمان شاه سفری به ایران آمد. حکومت وقت ایران برای او تمبر چاپ کرد و از او تجلیل کرد. وقتی سعودبنعبدالعزیز به ایران آمد، به حساب آنکه خودشان را خادم حرمین شریفین میدانند، وزیر خارجهاش را با وزیر خارجۀ ایران به قم، خدمت آیتالله بروجردی فرستاد که میخواهم به ملاقات شما بیایم. اینکه پادشاه عربستان میخواهد برای ملاقات مرجع تقلید شیعه به قم بیاید خبر خوبی بود. همه، بدون استثنا، موافق بودند که باید بیاد؛ اما آیتالله بروجردی فرمودند نه. حتی پدر من نقل میکردند که به آیتالله بروجردی گفته بودند: «اینهمه شما برای تقریب بین مذاهب با الازهر مصر دارید زحمت میکشید، اگر این پادشاه سنّی که حج دستش است به دیدار شما بیاید، عظمت مرجعیت شیعه را نشان میدهد. اجازه بفرمایید که بیاید.» اما آیتالله بروجردی فرموده بودند نه. علت را که از ایشان جویا شده بودند، آیتالله بروجردی فرموده بودند: «این پادشاه وهابی اگر به قم بیاید، برای دیدن و زیارت من میآید، اما به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام نمیرود. و اگر پادشاهی وارد این شهر شود و به زیارت حضرت معصومه نرود، هتک اهل بیت علیهمالسلام و هتک فاطمه معصومه است. و منِ بروجردی حاضر نیستم باعث این هتک باشم. پادشاه سعودی نباید بیاید.» پادشاه سعودی نیامد و هدایایی فرستاد.
آیتالله بروجردی قدس سره مرجع شیعه بود و این عظمت برای شیعه و برای مرجعیت بود که پادشاه سنی به دیدارش برود؛ اما حفظ حیثیت اهلبیت علیهمالسلام و حفظ حیثیت فاطمه معصومه علیهاالسلام مهمتر است.
عنایت خاص حضرت معصومه علیهاالسلام به آیتالله بروجردی
خداوند این توفیق را به آیتالله بروجردی داد که حضرت معصومه به قم دعوتشان کنند. ایشان 36 سال بروجرد بودند. اینکه روحانیای که در شهرستان بوده، ناگهان به قم بیاید و مرجع عام شیعه شود، عجیب بود. حضرت، ایشان را دعوت کردند. ایشان را از بیمارستان فیروزآبادی تهران به قم آوردند. ساعت چهارونیم، پنج بعدازظهر به قم آمدند و استقبال باشکوهی از ایشان شد. همان بعدازظهر، اولین جایی که ایشان رفتند، حرم حضرت معصومه علیهاالسلام برای زیارت بود.
هفده سال بعد، روز پنجشنبه،10فروردین1340، ایشان فوت شدند. تشییع جنازۀ ایشان که از ظهر به سمت حرم شروع شد، چهار ساعت طول کشید. پیکر مطهر ایشان دست به دست میرفت و بعدازظهر همان روز ساعت چهارونیم، پنج کنار بارگاه ملکوتی حضرت معصومه به خاک سپرده شدند. تقارنی بود در ورود ایشان به قم و به حرم حضرت معصومه و به خاکسپاریاش در جوار حضرت: هر دو روز پنجشنبه، ساعت چهارونیم و پنج بعدازظهر! خداوند این عنایت را به ایشان کرده و خواسته است به او جزا بدهد که قبر ایشان باب ورود به حرم فاطمه معصومه علیهاالسلام باشد و زوار کنار قبر ایشان بایستند و زیارتنامۀ حضرت را بخوانند.
حوزه و مرجعیت، وامدار حضرت معصومه علیهاالسلام
بههرحال حضرت معصومه سلام الله علیها مقام شامخی دارند. باید این نعمت را قدر بدانیم. آدم وقتی نعمتی دارد و غرق در نعمت است، چندان به آن توجه نمیکند و قدر نمیداند. ایشان فاطمه معصومه است. بدانیم که زیر سایۀ چه بانویی حرکت میکنیم. عظمت این حوزه و عظمت مرجعیت شیعه تحت حمایت این خانم است. این خانم باید بساط ما را حفظ کند. همۀ ما وامدار این خانم هستیم. باید توجه داشته باشید که راه را گم نکنیم و مسیر را درست تشیخص بدهیم.
حفظ تشیع در ایران با توسل به سیدالشهدا علیهالسلام
ما در کشورمان روزگار سختی در پیش داریم. اوضاع مساعد نیست. همه مسائل و مشکلات مالی را دارند و منحصر به گروه خاصی نیست. ما نمیدانیم سه ماه بعد قرار است چه اتفاقی بیفتد. این کشور، کشور علیبنابیطالب علیهالسلام و کشور فاطمه زهراست. ما دوست داریم و باید کشور فاطمی و علوی بماند. اینطور نباشد که روزی چشم باز کنیم و دیگر ایران یک ایران شیعه نباشد و مقصرش هم ما باشیم. این خطر است. این خطر را جدی بگیرید. اگر ما بخواهیم ایران، ایران علوی و ایران فاطمی بماند، راهمان و پناهمان سیدالشهداست. باید دست به دامن سیدالشهدا بگیریم. او هنوز میتواند حفظمان کند. راه، راه سیدالشهداست. باید دنبال پرچم سیدالشهدا حرکت کنیم، و دنبال پرچم سیدالشهدا بودن، آنطور که امثال بنده هستند، فایده ندارد. این کاری که شما میکنید، این جوانهایی که جمع میکنید و میآیند و «یا حسین» میگویند کارسازتر است. حرکت اینها فوق منطق و برهان است. اینها با احساس وارد میشوند. احساس بیش از منطق تأثیرگذار است. گاهی اوقات برای شخصی ساعتها منطق و دلیل میآوریم نمیپذیرد، اما یک بیت شعر یک مرتبه تکانش میدهد یا یک وهنی که از دشمن سرزده یک مرتبه پردۀ قلبش را میلرزاند. این احساس است. اصلاً قیام سیدالشهدا بر مبنای احساس است. وقتی حضرت طفل ششماهه را سر دست بلند کرد، برهان و استدلال برای مردم به کار نبرد. دست گذاشت روی احساسشان که من با شما دارم میجنگم، شما با من میجنگید، این بچه است، بچۀ ششماهه است، تشنه است. این احساس است. لذا آن شخص و خبرنگاری که برای یزید خبر برده بود، به او گفته بود که تو شکست خوردی. یزید گفت همه میگویند ما بردیم. خبررسان گفت: وقتی حسینبنعلی بچه را که سر دست بلند کرد و به مردم نشان داد، من دیدم حسین این قنداق را سر دست برداشت و تمام این لشکر داشتند گریه میکردند؛ لذا تو شکست خوردی. چون سیدالشهدا دست روی احساس گذاشت.
بنابر این شما عزیزان دقیقاً به جایی وارد شدید که تنها تکیهگاه و پناهگاه ماست. ما غیر از سیدالشهدا مگر پناهگاهی میتوانیم داشته باشیم؟ ما حرکت احساسی برتر و عظیمتر از عاشورا و کربلا مگر سراغ داریم؟ اگر بخواهیم تشیع در این کشور حفظ شود، به این طریق میتوانیم. وسیلۀ دیگری نیست. مستشرقین معتقدند دو عامل شیعه را در طول این 1400 سال حفظ کرده است: یکی مرجعیت مستقل بیدار و بادرایت و دیگری عاشورا و امامحسین. من میخواهم بگویم نقش امامحسین قویتر از مرجعیت است؛ چون مرجعیت را هم سیدالشهدا باید معرفی و به آن کمک کند.
اهمیت روضۀ سیدالشهدا از نظر آیتالله بروجردی قدس سره
آقای شیخ عباسعلی اسلامی از وعاظ معروف تهران بود و شخصیتی است که جامعۀ تعلیمات اسلامی را سر پا کرده است. او به همرا عده ای از وعاظ تهران نزد آیتالله بروجردی قدس سره آمده بود، افرادی مثل آقای فلسفی و یا آن روضهخوان خانگی که برای مجلس زنانه و برای چهار نفر میخواند هم بود. آیتالله بروجردی قدس سره شروع به صحبتکردند. ایشان فرمودند: «چه آن روضهخوانی که روضۀ زنانه میخواند و غیر از آن خانم صاحبخانه هیچ مشتری دیگری ندارد و چه آقای فلسفی که ده هزار نفر مخاطب دارد، همۀ شما یک وجه اشتراک دارید و آن این است که در خانۀ مردم روضه میخوانید و با امامحسین تجدید عهد میکنید. در کنارش مردم چهار تا مسئله از شما میپرسند. وقتی مسئله میپرسند، تقلید هم واجب است و این مسئله مطرح میشود که از چه کسی تقلید کنیم. مسئلۀ خمس میپرسند و مردم متوجه میشوند خمس بدهند. خمس که دادند، حوزه و مرجعیت شکل میگیرد. شما نباشید، مرجعیتی وجود ندارد. امامصادق علیهالسلام و کل بساطش وامدار امامحسین علیهالسلام است. اگر امامحسین نباشد، حرکت فرهنگی امامصادق که ما در زمان کنونی آن را به نام حوزۀ علمیه مینامیم، تعطیل میشود. شما روضهخوانان باید باشید تا ما مراجع هم باشیم. این پیوند بینمان وجود دارد.» بنابراین، نباید تصور کنیم که خود ما موضوعیت داریم؛ نه، امامحسین علیهالسلام است که برای ما موضوعیت دارد.
هیئتها؛ مکانی برای ظلمستیزی
در تهران هنوز هم هیئتهای دویست یا سیصدساله هست. بزرگان علما هم به آن هیئتها میرفتند و صحبت میکردند. حتی این هیئتها کاروان حج ترتیب میدادند و بزرگ محلهشان و شهرشان را به عنوان روحانی و آخوند کاروان همراه آنها میرفت. زمانی یکی از هیئتهای تهران اعلام کرده بود که «طبق تلگراف واصله حضرت آیتالله العظمی آقا سید محمود شاهرودی از نجف به حج می آیند و دو روز مهمان ما هستند» و به این صورت تبلیغ میکردند. مرحوم آیتالله العظمی آقای سید تقی قمی رحمةاللهعلیه مردی مجتهد و بزرگوار بود که طبق رسم حوزه، قدرش شناخته نشد! پدر بزرگوار ایشان حاج آقا سید حسین قمی رحمةاللهعلیه شخصیتی شاخص بود که مقابل رضاخان ایستاد و قیام کرد. او را به عراق تبعید کردند و در کربلا ساکن شد و بعد به نجف رفت. زمان رضاخان همین هیئتها بودند که قیام میکردند. یا اجتماع مسجد گوهرشاد را هیئتها شکل دادند. حرکت 15 خرداد هم کار همین هیئتیها بود.
همان سالی که امام را دستگیر کردند، یعنی 15 خرداد که مصادف با 12 یا 13 محرم بود، ایشان هر شب به چهار یا پنج هیئت سر میزدند. چون هیئتها برای ایشان حرکت کرده بودند، ایشان هم برای قدردانی میآمدند. پس انقلاب از شما هیئتها شکل گرفته است و این هیئات هم از روحانیت جدا نبود. همهجا در همین قم، بزرگان علما در هیئتها حضور پیدا میکردند و جلسات هفتگی تفسیر قرآن داشتند. در ماه رمضان هم این بوده و این بزرگانی از علما که در حد مرجع تقلید بودند به هیئات میرفتند و صحبت میکردند و برایشان هم عار نبود.
از شما عزیزان که در قم هستید، توقع بیشتری دارند؛ چون الان همۀ چشمها به قم است. تهران هم هست؛ اما تهران از جهاتی مشکلاتش بیشتر از قم است. شاید اینجا شما راحتتر باشید. قدری چشم به شماست که چگونه عمل میکنید. به شما نگاه میکنند و یاد میگیرند و میآموزند. لذا من به عزیزان مداح سفارش میکنم که روضه درست خوانده شود. مبادا تعبیر نادرستی به اهلبیت علیهمالسلام نسبت داده شود و شیوع پیدا کند که اگر چنین شود، تخفیف جایگاه اهلبیت است. پس، روی حساب حرکت کنید.
حمایت هیئتها، تأثیرگذارتر از حمایت دولتها
اگر دولت بخواهد کار فرهنگی انجام بدهد، چه کاری بهتر از این کار؟ دولت بودجهای در اختیار بانکها میگذارد و بانکها هم مبلغی بر این بودجه اضافه میکند و به جوانان وام ازدواج میدهند؛ اما کار دولت بیشتر تأثیر دارد یا این هیئتهایی که برای ازدواج جوانان کمک میکنند؟ ما باید استفاده از بودجۀ فرهنگی را در هیئات شروع کنیم، و دولت هم موظف است که کمک کند؛ اما دولتها وقتی کمک میکنند، گوشۀ چشمی هم پشتش دارند و برای انتخابات دورۀ بعد خواهان حمایت هستند. ما نباید وامدار کسی باشیم، چه مرجعش، چه آخوندش، چه حوزهاش و چه هیئتش. ما وامدار کسی نیستیم. ما فقط وامدار امام حسینیم. اگر دولت درست حرکت کند، از آن حمایت میکنیم؛ اگر راه را کج برود، وظیفه داریم که تذکر بدهیم. ما طرفدار نظام هستیم. خودمان این نظام را بعد از 1400 سال به وجود آوردیم. خدا به ما شیعهای که همیشه قتلعامش میکردند منت گذاشته است. همین علویهایی را که نصف جمعیت ترکیه را تشکیل میدهند، چهاربار سلطان سلیم شیعیان قتلعامشان کرد. لذا امروز خدا عنایت کرده و ما شیعیان برای خودمان حکومتی داریم. چه ما و چه مسئولان حکومت تفاوت نمیکند، آیا این نعمت را قدر میدانیم؟ اگر این نعمت را از دست بدهیم، اعتماد مردم را از دست خواهیم داد که متأسفانه داریم از دست میدهیم. لذا فردا باید جوابگو باشیم.
آبروی 1400سالۀ اسلام، سرمایۀ امروز ما
پیشتر هم گفتهام، آیا تصور میکنید این سرمایهای که با آن انقلاب کردیم فقط آبرو و حیثیت امام رحمۀ الله علیه بود که اینطور تأثیر گذاشت؟ خیر، آبرو و حیثیت 1400سالۀ پیغمبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و سیدالشهدا و امامصادق و سایر ائمه و علمای اسلام بود. درطول 1400 سال، آبروی همه جمع شده بود و در وجود امام رحمۀ الله علیه تجلی کرده بود. مردم 1400 سال رفتار ما را دیده بودند و اعتماد کردند و به سراغمان آمدند. اگر جواب درست به مردم ندهیم، چه اتفاقی میافتد؟ آن وقت دیگر از سرمایه خرج کردیم. وقتی دیدید تاجری از سرمایهاش میخورد، فاتحهاش را بخوانید. شخص اگر کاسب و عاقل باشد، سرمایه را به کار میاندازد و از سود خرج میکند نه از سرمایه. برخی از ما در موقعیتی قرار داریم که از سرمایه خرج میکنیم. برای من ناراحتکننده است که در هلند، واتیکان چهار کلیسا برای مسیحیکردن جوانان و مهاجران شیعۀ ایرانی اختصاص داده است. البته بسیاری از این مسیحیشدنها واقعی نیست. این جوانان میخواهند پناهنده بشوند و در آنجا نقش عوض میکنند.
مدتی پیش چند نفری از قم خودشان را معرفی کرده و ماجرایی را نقل کردند. آنها گفتند که مبلغان مسیحی در یکی از کشورها، کشیشی مسیحی را به مناطق شیعهنشین کشورشان فرستادهاند و به آنها پول دادهاند و همه در مدت یک سال مسیحی شدهاند. وقتی اسقف برای بازدید از آن محل آمد، این کشیش گزارش داد که ما این توفیق را داشتیم که در طول یک سال این جمعیت چند هزار نفره را مسیحی کنیم و همۀ اینها از دین محمد به دین مسیح برگشتند. وقتی کشیش اسم محمد را آورد، همه بلند صلوات فرستادند. کشیش به آنها گفت که شما مسیحی شدهاید، دیگر چرا صلوات میفرستید؟ آنها هم گفتند اسم پیغمبر که بیاید نمیشود صلوات نفرستیم!
شیعه؛ امانتدار امامصادق علیهالسلام
این مصیبت ماست. جوانهایی که از کشور میروند یا از ما جدا میشوند، امانات امامصادق علیهالسلام هستند. ما امانتدار امامصادق علیهالسلام هستیم. نمیتوانیم بیتفاوت باشیم. این دختران و زنانی که به کشورهای دیگر میروند، نوامیس شیعهاند. بخواهیم یا نخواهیم ما باید جوابگو باشیم. ما باید وضع را درست مدیریت کنیم. چرا مردم در فشار باشند؟ چرا به اعتیاد کشیده شوند؟ چرا به فحشا کشیده شوند؟ چرا جوان نتواند زود ازدواج کند؟ ما مسئولیم. اینکه عذر و بهانه بیاوریم، پذیرفتنی نیست. بله، هجوم دشمن اساسی هست. امریکا نمیتواند سر به تن ما ببیند، اروپا هم همینطور. این واقعیت است. اما درعینحال، بیش از اینکه مشکلاتمان به علت تحریمهای خارجی باشد، از سوء تدبیر خودمان در داخل کشور است. کشور ما کشور پردرآمدی است. ما چهار منطقۀ آبوهوایی اساسی داریم. هر نوع میوهای را پرورش میدهیم. در سیستانوبلوچستان با آنهمه فقر و محرومیتی که آنجا هست، آبوهوایی دارد که موز و انبه و نارگیل به خوبی عمل میآید. کنار اروندرود بزرگترین مرکز پرورش خرما اینجا بوده است. سالها ما اولین صادرکنندۀ خرما از آن منطقه بودیم. عربستان نفت دارد، اما گاز ندارد. ما هم نفت داریم و هم گاز. انواع و اقسام معادن عجیب و غریب داریم که دنیا طالبش است. همۀ اینها را خام برای آنها میفرستیم و پولش را میگیریم. حاضر نیستیم سرمایهگذاری کنیم و از ارزش افزودۀ آن خودمان بهره ببریم. مدیریتمان ضعیف است.
ما به نظام متعهدیم و باید از آن حمایت کنیم، اما نه از هر سلیقه و جناح. به ما ربطی ندارد که این جناح میخواهد سر کار بیاید یا آن جناح. «نظام» هم که میگویم، یعنی تشیع و آیین شیعه. یعنی همانی که امام برایمان ترسیم کرد، همان مرجعیتی که از حوزه نشئت گرفته است. وظیفه داریم از آن حمایت کنیم، اما سیاستزده نشویم تا مردم بیایند و به حساب آبروی امامحسین به ما اعتماد کنند. اما اگر ما خودمان را ابزار این آقا و آن آقا بکنیم، پشت پا زدن به آن آبروست، این کار خرجکردن از سرمایه است که گفتم. این سرمایه را خرج نکنیم.
امامحسین علیهالسلام؛ سرمایۀ عظیم تشیع
مجموعۀ شما مجموعهای قوی است. هنر فقط این نیست که وقتی پول دارید خودتان را حفظ کنید هنر در این است که در وقت کمبود، مدیریت کنید. جذب دین نباید از بین برود. از خودتان بیشتر هزینه کنید. الان اوضاع خوب نیست و امیدواریم تغییر کند. مردم باید مال اضافی داشته باشند تا به مرجع خمس بدهند، اما ندارند. مردم ایران مردم نجیبی هستند. این مردم کسانی هستند که در هیچ کاری ما را تنها نگذاشتند. من بارها به عزیزان گفتهام. در دوران جنگ شِکر جیرهبندی بود. این شکر برای قنداب بچه قنداقیشان کفاف نمیداد، اما شربت امامحسین در شب عاشورا فراموش نشد. مردم آمدند و خون دادند و این کشور را مقابل صدام با سربند «یا حسین» و «یا زینب» بستن به پیشانیشان حفظ کردند. تصور میکنید ما ادوات نظامی داشتیم که توانستیم در برابر عراق بایستیم؟ ادوات نظامی عراق به مراتب پیشرفتهتر از ما بود، چون از همۀ دنیا به آن کمک میکردند. کسی به ما کمک نمیکرد. هم امریکا و هم شوروی به عراق کمک میکردند. ما مقابل دنیا ایستاده بودیم. یک سانتیمترمربع از خاک کشور به دست صدام نیفتاد. چه کسی باعث شد؟ امامحسین. یعنی بچههای حسینی بودند که با «یا حسین» روی مین میرفتند. این سرمایۀ ماست.
سوء مدیریت در شهر قم
مردم نجیبند و اگر بتوانند کمک میکنند. مردم قم از همه نظر مردمان نمونهای هستند، اما الان اوضاع تغییر کرده است. آمار طلاق افزایش داشته و آمار ازدواج کاهش. مهاجرت به قم زیاد بوده است. مهاجرین فراوانی در این سالها به قم آمدند که به علت وضع نابهسامان اقتصادی بوده است. اگر وضع اقتصاد در دهات و قصبات خوب بود، اینطور نمیشد و محلههایی که الان برای خودشان شهری هستند به وجود نمیآمدند. اینها همه در اثر سوء مدیریت اقتصادی است، وگرنه نباید به این شکل جمعیت افسارگسیخته وارد شهر شود و باعث گمشدن فرهنگ شهر شود. امروز در شهر مناظری میبینیم که در گذشته دیده نمیشد. این اوضاع و احوالی که الان در خیابانهای قم میبینیم، در گذشته نبود، حتی زمان شاه. آن دوران کسی به زور نمیگفت چادر سر کنید. حتی آن خارجی هم وقتی میخواست با ماشینش از خیابان ارم رد شود و از مقابل حرم بگذرد، چیزی روی سرش میانداخت و احترام میکرد. الان بعضی از بچههای قمی این احترام را حتی در بیرون از ماشین حفظ نمیکنند.
تا دنیا دنیاست، بساط سیدالشهدا برپاست
وظیفۀ شما بسیار سنگین است. برنامهریزی کنید و ارتباطتتان را با جوانها از دست ندهید. با آنها هماهنگی داشته باشید. همۀ اینها ضروری است. امیدواریم اوضاع مالی هم روبهراه شود و بتوانیم کمک کنیم. وظیفه داریم کمک کنیم و منتی هم بر سر شما نداریم. شما یک گوشه از کار را میگیرید، ما هم باید گوشۀ دیگرش را بگیریم. اما الان اوضاع، اوضاع خاصی است. امیدتان را در هر حال از دست ندهید. این آقا، سیدالشهداست. بساط سیدالشهدا همهوقت دایر بوده است، چه آن زمان که متوکل قبر مبارک را آب انداخت و شخم زد و چه این روزگاری که جمعیت برای اربعین جمع میشود و میگویند بزرگترین اجتماع بشری است. اصلاً اجتماعی عظیمتر از اربعین نداریم. همیشه بساط امامحسین دایر بوده است. اما عدهای نمیفهمیدند. همین جمعیت اربعین را صدام به مسلسل بست، اما او رفت و امامحسین ماند. دشمنان اهلبیت رفتند، سقیفهایها رفتند، اما علی ماند. شصت سال، هفتاد سال علی علیهالسلام را بالای منبرها لعنت کردند، اما علی در دلها ماند. این جوانهایی که از کشور میروند، ما باز هم از آنها ناامید نیستیم، چه دختر و چه پسر. اینها بچههای خودمان و بسته به ما هستند. روزی باید آنها را برگردانیم. هنوز در دلی اینها محبتی از فاطمه زهرا و علیبنابیطالب هست. اینها در خانههایی بزرگ شدند که با «یا علی» راه افتادند. اما غصهدار میشویم که الان این شرایط پیش آمده است.
ایران؛ پناه همۀ شیعیان جهان
امیدواریم اوضاع مثل سابق شود. ایران کشوری بوده که همۀ شیعیان دنیا به آن توجه داشتند و هر وقت مشکل پیدا میکردند میگفتند ایران پناه ماست. ما باید پناه شیعیان دنیا باقی بمانیم. چهارصد میلیون شیعه در دنیا هست. ایران حدود هشتاد میلیون جمعیت دارد که همه هم شیعه نیستند، سنی هم داریم. به اندازۀ جمیت ایران، در هند شیعه داریم. ما به همۀ اینها متعهدیم. ایران کشور عزیزی است. قدرش را بدانید و عهد خودمان را با آن فراموش نکنیم: این کشور باید همیشه علوی بماند، فاطمی بماند. امیدوارم خداوند توفیقات شما را بیشتر کند. بههرحال این همکاریها را باید ادامه بدهیم و کنار هم باشیم و با برنامهریزی مشکلات را مدیریت کنیم.
لزوم مضاعفکردن مدیریت در اوضاع بحرانی
من ابتدای دولت آقای روحانی هم گفتم که الان اوضاع بحرانی است و مدیریت بحران لازم است. بعضی از مسئولان کارشان خوب است، اما الان وضع بهگونهای است که این بیمار را باید پزشک متخصص معالجه کند. هنگام بحران، مدیریت را باید مضاعف کنیم تا خودمان را حفظ کنیم.
شما الحمدالله تا الان موفق بودید. یعنی جمعیتهای شما نشان میدهد که نشکستید و در مقابل مشکلات خودتان را حفظ کردید. باز هم خودتان را حفظ کنید و امیدوارم خداوند هم یاریتان کند. نصرتی که رسولالله صلی الله علیه و آله برای ناصران علیبنابیطالب درخواست کردند، باید شامل حال شما هم بشود. حضرت در حدیث غدیر فرمودند: «وانصر من نصره». دعای پیغمبر دعای مستجاب است، «وخذل من خذله«اش را در عمر خودمان دیدیم. هرکه با علی درافتاد، ورافتاد؛ هرکسی که بود، عمامهبهسر مثل بنده بود یا دیگران، اگر با علی در افتاد، از بین رفت. کسی هم که علیبنابیطالب را یاری کند، خدا یاریاش میکند. این دعای پیغمبر است و دعای پیغمبر هم دعای مستجاب است.
باید در این مسیر در کنار هم حرکت کنیم. اگر این نظام لطمه بخورد، شیعه لطمه میخورد. زمانی کمونیستها در اتحاد جماهیر شوروی نهتنها موشک داشتند، بلکه سلاح اتمی هم داشتند؛ اما نماندند و از بین رفتند و کمونیسم را هم با خودشان ساقط کردند. پس بدانیم که اگر مصیبتی بر سر این نظام بیاید، شیعه هم لطمه میبیند. این واقعیتی است که باید قدری بههوش باشم و نگذاریم کار به آنجا برسد. باید رابطهمان را با مردم قویتر و محکمتر کرده و انفصالها را کم کنیم. «ما برای وصلکردن آمدیم نی برای فصلکردن آمدیم».
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته