بسم الله الرحمن الرحیم
سخن ما درباره شرح دعای مکارم الاخلاق بود که از لسان مبارک امام سجاد علیه السلام صادر شده بود. امام علیه السلام در این فقره از دعا میفرمایند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، ... وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ، فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ.[1]
يكي از جهاتي كه همه مردم به آن علاقهمند هستند، طول عمر است و حتی گاهي از اوقات، مردم در طول روز، دعاهايي را نسبت به هم دارند كه خدا عمر تو را زياد كند يا به عمرت بركت بدهد یا مثلا هميشه از خداوند درخواست ميكنيم كه خدايا اين محرم و اين عاشورا را عاشوراي آخر عمر ما قرار نده.
استفاده از آنات و لحظات عمر
بنابراین، اصل طول عمر و اينكه انسان مدت بيشتري در اين دنيا زيست كند، امر خوبی است، ولی نکته اصلی آن است که انسان باید عمر خودش را فرصتي ذی قیمت بداند که برگشتپذیر نیست. از این رو، محور اصلی بر سر اين است كه اگر ما دوست داریم که چند سال بیشتر در این دنیا باشیم، ميخواهيم چه کاری را انجام بدهیم؟
لزوم تقوا در زندگی انسان
از نظر امام سجاد علیه السلام مشكلي كه در اين كار وجود دارد، اين است كه به هر حال، هر كسي كه در اين دنیا زيست ميكند، برای رفع نیازهای خود باید با ديگران هم تعامل و مراوده داشته باشد. در این وضعیت، مسئله اصلی آن است که آيا انسان تواني دارد كه در اين مراودات و در اين فعل و انفعالات اجتماعی بتواند لااقل خودش را حفظ كند؟ آیا میتواند نسبت به هجمه رذايل خودش را نگهدارد و حفظ كند یا خیر؟
خداوند مرحوم آقا شيخ مرتضي بروجردي را رحمت كند. ايشان ميفرمود: در دوران آغازین طلبگی، پدرمان و استادمان ما را از غیبت کردن منع میفرمودند؛ چرا که برخی از ما، وقتی در گعده دوستان مینشینیم، بدون اينكه توجه داشته باشيم درباره همه مسائل اظهار نظر میکنیم. به هر حال، ايشان ميگفت من تصميم گرفتم که خودم غيبت نكنم ولی گاهي از اوقات بي توجه بودم و درباره كسي صحبت می کردم اما به محض آنکه متوجه ميشدم، فورا سخن خودم را قطع ميكردم؛ به طوری که حتي مورد اعتراض دیگران واقع میشدم. من این امر را تمرین کردم تا اینکه برای من تبدیل به عادت شد و دیگر خودم غيبت نميكردم، و نشستن در مجالس غيبت هم خيلي برای من سخت بود و زمانی که فردی غيبت میکرد، حتي به بهانه تجديد وضو هم بلند ميشدم و مجلس را ترك ميكردم و حتی گاهي مجلس به نوعی بود که ممكن بود نسبت به برخی بيادبي محسوب شود، ولی به هر حال، من به بهانههاي مختلف از مجلس بیرون میرفتم.
ايشان ميگفت اوايل من فكر نميكردم که بتوانم به نصیحت پدرم گوش کنم، ولی در اثر مداومت، بر نفس خودم كنترل كامل پیدا کردم كه نه غيبت كنم و نه غيبت بشنوم و اين امر به معنای رسوخ در نفس است.
عدالت به معنای ملکه تقوا و پرهیزکاری
لذا عدالتي كه ما در امام جماعت و در مرجع تقليد و در قاضي می خواهیم اين است که حالت اجتناب از محرمات و گرايش به فضايل و انجام واجبات در نفس او نهادينه شده باشد.
تجسم اعمال در آخرت
به هر روی، وقتی که انسان ميخواهد در اين دنيا بماند به طور قهری، صفاتی که او پیدا کرده در نفس او بیشتر رسوخ پیدا میکند. بنابراین، اگر شرايط زندگي و نحوه حركت و مشي انسان به گونهای باشد كه رزائل را كسب كند، قهرا، طول عمر به ضرر اوست؛ مثلا، حرص و آز، از صفات رذيله است، و گاهي از اوقات افرادي كه سنشان بالا ميرود، اين حالت حرص و آز، در آنها بيشتر ميشود. گاهي هر قدر که انسان پيرتر ميشود، حب جاه و مقام در او بيشتر ميشود و در نفس او رسوخ پيدا ميكند و در این وضعیت، طول عمر چنین فردی ممدوح نيست؛ چون وقتي انسان ميميرد و روح از بدن او جدا ميشود، وارد عالم ديگري است که در آنجا انسان با پول یا زن و فرزندش به آن عالم نميرود، بلکه با ملكات خودش به آنجا ميرود و در برخی از روایات وارد شده که انسان بعد از مرگش با صفات خودش جليس است و اين صفات تجسم پيدا ميكند به طوری که مثلا حرص، صورت واقعي خودش را نشان ميدهد.
بنابراین، اگر طول عمر باعث بشود که صفات رذيله در انسان رسوخ بيشتری پيدا كند، ممدوح نیست و اگر عمر به قدری باشد که اين حرص و آز، به آن درجه از رسوخ نرسيده باشد، اين به نفع آن فرد خوهد بود؛ چون آن عالم، عالم جاوداني است و اگر در آن عالم، این صفت تجسم کند لااقل مرتبه نازله آن باشد، نه مرتبه بالاتر.
اين عمر فرصتي براي ساختن نفس انسان است و باید سعي كند که رذيله مثل حسد، و ... در نفسش نباشد. ممكن است انسان زاهد و با سواد باشد، و همه كارهایش براي خدا باشد، اما از اينكه ميبيند رفيق و همدرسش رشد كرده، و درس او شلوغتر شده ناراحت ميشود.
معنای طول عمر مذموم
اگر من بتوانم اين حسد را در ذهنم كنترل كنم، و اين حالت را از نفسم زائل کنم، اينجا نه تنها از صفت رذيله خلاص شدم، بلكه يك صفت حميده در نفس من پديدار شده است ولی به فرمايش امام اگر طول عمر باعث شود که وجود من مرتع شيطان شود، اينجا طول عمر محبوب نيست و لذا امام ميفرمايند: خدایا اگر عمر من عرصه براي طاعت تو است، بر آن بيافزا، و اما اگر عمر من طول مرتع براي شيطان باشد خدايا طول عمر نميخواهم و من را از این دنیا ببر که اين امر به نفع من است؛ براي اينكه آن عالم، جاويدان است.
گاهي برخی از افراد رشد ميكنند، ولی نه تنها به سمت گناه نميرود بلكه حتی انديشه گناه هم به مغزش راه پيدا نميكند؛ هر چند که انديشه گناه، گناه نيست اما در ساختن نفس موثر است.
آن ذهني كه هميشه دنبال گناه است مرتع شيطان است و دیگر نميگذارد که فضايل انسانی در نفس او رسوخ كند؛ ولی اگر انسان بتواند، باید خودش را بهتر تربيت كند، تا به فلاح و رستگاری برسد و اين همان دعاي امام سجاد است كه ميفرمايد اگر بنا است عمر من مرتع شيطان شود خدايا من عمر طولاني نميخواهم.