بیانات حضرت آیتالله علوی بروجردی حفظهالله در نشست رسالت جهانی روحانیت شیعه و بازخوانی سیره امام موسی صدر
بسم الله الرحمن الرحیم
درآمد
من از همۀ عزیزان حاضر در این نشست بهویژه از مؤسسۀ بسیار ارزشمند امام موسی صدر قدردانی و تشکر میکنم. یکی از پیشنهادهای من این بود که این مؤسسه جلسات خود را گاهی در قم برگزار کند. قم مسقط الرأس امام موسی صدر است. اساس تفکر ایشان از قم ریشه گرفته و پدر بزرگوار ایشان سالهای طولانی زعامت و مرجعیت این حوزه را بر عهده داشتند. خود ایشان هم شاگرد همین مکتب و همین حوزه بودند و بهطبع، این مکتب و حوزه تأثیرگذار بر حرکت ایشان در لبنان بوده است. بنده امیدوارم این نشست آغازی باشد برای تداوم این جلسات با حضور اهل فکر در قم؛ چون مسئلۀ ایشان مسئلۀ شخص نیست. امام موسی صدر شخصیت بزرگی است. ما شخصیتهای بزرگ در تاریخ شیعه داریم؛ اما در دوران معاصر، امام موسی صدر شخصیت خاص و ممتازی است که عمدۀ سالهای تحصیلش در حوزۀ قم بوده است. ایشان حوزۀ نجف را هم درک کرده بودند، اما مدت کوتاهی بوده است. عمدۀ تفکر ایشان از حوزۀ قم است.
اهمیت تفکر امام موسی صدر
ایشان دارای تفکر اصیل شیعی است با آن جهاتی که بنده میخواهم عرض کنم. اساس اشتراک امام موسی صدر با حضرت آیتالله بروجردی قدس سره در نسبتهای فامیلی و... نیست؛ بلکه قدری والاتر از این معانی است؛ یعنی ما دقیقاً میبینیم این حرکت اصیل ایشان براساس تفکر اصیل شیعه شکل گرفته است آن هم در نقطۀ خاصی از دنیا و بهخصوص در آن روزگار! الان شاید این قصه کمرنگ شده باشد؛ اما بیروت و لبنان مرکز ثقافی (فرهنگی) دنیای عرب بود. تمام روزنامههایی که در لبنان و در بیروت منتشر میشد، در بلاد عربی انعکاس مییافت؛ لذا جزئیترین حرکت امام موسی صدر در تمام بلاد عرب منعکس میشد. ایشان نهفقط با ایران شیعه، بلکه با جوامع اسلامی سروکار داشتند که اکثرشان سنی بودند و هستند.
در جامعۀ لبنان، سنیها جمعیت زیادی داشتند و از نظر نفوذ اجتماعی هم بعد از مسیحیها، بسیار برتر از شیعه در آن روزگار بودند. یعنی اکثر کسانی که امام موسی صدر با آنها سروکار داشتند، چه در جامعۀ لبنان و چه در دنیای اسلام، غیر شیعه بودند؛ اما ایشان در لبنان، در جامعۀ شیعه قرار گرفته بود. حرکت ایشان در این جامعه به نحوی بود که هنوز آثار مبارک حضور ایشان و حرکت ایشان در جامعۀ شیعۀ لبنان منعکس و ماندگار است. ما نمیتوانیم امام موسی صدر را فقط شخصیتی بهشمار آوریم که در لبنان فعال بوده و خدماتی به جامعۀ شیعه کرده است؛ خیر، ایشان شخصیت متفکری است که تفکری را در لبنان بنیان میگذارد و ریشۀ این تفکر در قم بوده است.
طرح تقریب مذاهب آیتالله بروجردی قدس سره
همانگونه که آیتالله بروجردی قدس سره میفرمودند، شیعه در بین مسلمانها اقلیت بهشمار میآید و این مسئله را باید بپذیریم. اکثر مسلمانها سنی هستند. پس باید روابطمان با آنها را ترسیم و تعریف کنیم که چه رابطهای میخواهیم با آنها داشته باشیم که این مبنای تقریب آیتالله بروجردی قدس سره بود. حتی خود آیتالله بروجردی قدس سره چه در عمل و رفتار و چه در گفتههایشان با جوامع غیرمسلمان این نکته را مدنظر داشتند. ما باید با جوامع غیرمسلمان ارتباط داشته باشیم. اصلاً ما باید در تمام مراکز اصیل و مطرح دنیا، چه مراکز علمی و چه مراکز غیرعلمی حضور پیدا کنیم. بنده میتوانم بگویم برای نخستینبار آیتالله بروجردی قدس سره بود که بهخصوص با این وسعتی که اروپا و آمریکا داشت، نمایندگانی به آنجا فرستادند؛ ازجمله به واشنگتن، شخصیت ملا و ارزشمندی مثل مرحوم آیتالله حاجآقا مهدی حائری یزدی رحمة الله علیه اعزام فرموده بود. ایشان به انگلستان و هامبورگ نیز نماینده فرستادند. در هامبورگ هنوز هم آن مسجد ایرانیان به نام مسجد امیرالمؤمنین علیهالسلام باقی است که بسیار مسجد باعظمتی است. مرحوم آقای محققی هم بهعنوان نماینده به آنجا رفتند.
به چه دلیل آیتالله بروجردی قدس سره نمایندگانی به اقصی نقاط دنیا فرستادند؟ چون شیعه حرف برای گفتن دارد. شیعه مثل مذاهبی مانند اسماعیلیها یا باطنیها نیست که خودش را مخفی کند یا عقایدش را پنهان سازد. پس باید در مجامع مطرح دنیای اسلام حضور داشته باشد؛ همچنان که ائمه علیهمالسلام اصرار داشتند بهرغم وجود مشکلات و مصائب در مدینه، در مدینه بمانند و از آنجا بیرون نروند؛ درحالیکه میتوانستند در بیرون مدینه و در جای دوردستتر راحتتر زندگی کنند یا شاگرد تربیت کنند؛ اما اصرار داشتند در مدینه باشند و بیرونرفتن از مدینه را برای خودشان تبعید بهحساب میآوردند. اگر در کلمات آقا علیبنموسیالرضا علیهالسلام و امامهادی علیهالسلام دقت کنیم، درمییابیم که آن حضرات دوری از مدینه را برای خودشان تبعید میدانستند؛ گرچه مدینه مرکز حساسی بود که تشریف داشتند.
حضرت آقای صدر دو جهت را در نظر داشتند: ارتباط با مسلمانان غیرشیعه و ارتباط با ادیان غیراسلام مثل مسیحیت که بهخصوص در لبنان قوی بود. آثار این حرکت ایشان هنوز در لبنان باقی است؛ زیرا یکی از طوایف بسیار نزدیک به جامعۀ شیعه هنوز مسیحیها هستند. در بین مسیحیان لبنان اگر بگوییم اکثریت مسیحیها متمایل به حرکت شیعه هستند، اغراق نکردهایم. این آثار آن حرکت است. آیتالله بروجردی قدس سره در بروجرد که بودند، تعداد زیادی یهودی در آنجا ساکن بودند. محلۀ یهودیها معروف بود. محلۀ مسلماننشین بین محلۀ یهودیها و قبرستان یهودیها قرار داشت. وقتی یک یهودی میمرد، جنازۀ او را باید از محلۀ مسلماننشین عبور میدادند. آن زمان بچههای محل جمع میشدند و به جنازه یهودی سنگ میزدند. آیتالله بروجردی قدس سره در آن زمان روحانی شهر و بزرگ شهر بودند. روی منبر به مردم تذکر دادند، مردم گوش نکردند. درنتیجه ایشان این راه را در پیش گرفتند که هر یهودی از دنیا میرفت، ایشان به محلۀ یهودینشین میرفتند و دنبال جنازهاش برای تشییع تا قبرستان یهودیها راه میافتادند . مردم و بچهها به احترام ایشان به جنازۀ یهودی سنگ نمیزدند. اینقدر ایشان این کار را تکرار کردند تا این رسم از بین رفت. من این مطلب را از خود بزرگان یهودی آنجا شنیدم. بسیاری از آنها به اسرائیل مهاجرت کردند؛ اما هنوز این خاطره در ذهن همۀ آنها هست و در کتابهایشان نوشتهاند. آیتالله بروجردی قدس سره این پدری را نهفقط در حق شیعه و نهفقط در حق مسلمین، بلکه در حق همۀ ادیان و مذاهب روا داشتند. ایشان اولاً این پدری را برای خودش قائل است و بعد اعمال میکند.
روابط آیتالله بروجردی قدس سره با الازهر مصر
شما روابطی را که آیتالله بروجردی قدس سره با الازهر داشتند و آثاری که این تقریب مذاهب در دنیای آن روز بهجا گذاشت، در نظر بگیرید. شیخ احمد الطیب،[1] مفتی موجود الازهر مصر است و طنطاوی[2] شیخ سابق الازهر که من در کنگرۀ تقریب بحرین با وی ملاقات مفصلی کردم و آنجا بر این مسئله تأکید داشت که هنوز فتوای شیخ محمود شلتوت از خاطرشان نرفته است. فتوای شیخ محمود شلتوت[3] آغازی بود برای اینکه مذهب شیعه را بهعنوان مذهب پنجم معرفی کنند. ایشان بهطور صریح در فتوای خود میگوید مسلمان مجبور نیست از مذهب خاصی پیروی کند؛ بلکه همانگونه که مجزی است از یکی از مذاهب اربعه پیروی کند، در اصول و فروع مجزی است از مذهب شیعۀ امامی اثنیعشری هم پیروی کند. متن فتوای ایشان الان هست. این فتوا در مقابل تندروهایی است که الان در دنیای تسنن محور شدهاند؛ مثل وهابیتی که پایگاه اصلیاش عربستان است؛ و لو امارات و قطر هم نقش بسیار عمده در حفظ این حرکت دارند. بههرحال این فتوا در آن روز بسیار مهم بود. علاوهبراین، کتابهای عمدۀ شیعه مثل مجمع البیان با مقدمۀ شیخ مجید سلیم از طرف الازهر چاپ شد و آن تعبیرات را دربارۀ نقش شیعه در علوم اسلامی و در تفسیر بیان کردند. کتاب مراجعات شرفالدین را الازهر چاپ کرد. مراجعات کتاب کلامی شیعه است و البته تا به امروز کتاب بسیار لطیف و مؤثری بوده است. حتی در اثر این پیوندها، شیخ محمود شلتوت در آن روزگار که عدهای مشغول نوشتن قانون مدنی مصر بودند، دستور داد قانون ارث را بر اساس فقه شیعه تنظیم کنند. ایشان گفته بود فقه شیعه در بحث ارث مترقیتر از فقه مذاهب است. این پیوندها را آیتالله بروجردی قدس سره در تقریب بین مذاهب ایجاد کرد.
رشد علمی جوامع شیعه و جوانان شیعه؛ اساس تفکر امام موسی صدر
امام موسی صدر از استاد خودش، آیتالله بروجردی قدس سره، این درسها را گرفت؛ لذا ایشان در لبنان، در کلیسا سخنرانی میکند یا به صومعه میرود و سخنرانی میکند. در لبنان، مسیحیها ایشان را معتمد خودشان میدانند. وقتی جهال مسلمان یا شیعه در آنجا کلیسایی را خراب میکنند که البته آنگونه که من شنیدم شیعه نبودند، امام موسی صدر اعلام میکند که باید پول برای ساختن این کلیسا جمع کنیم، و برای این قضیه به آنان کمک میکند. این همان پدری است که ایشان اعمال میکند. ایشان با سایر مذاهب اسلامی روابطی در آن زمان داشتند؛ بهخصوص که در آن روزگار مسئلۀ اسرائیل مطرح بود. اسرائیل به لبنان تجاوز میکرد. فلسطینیها در لبنان بسیار نفوذ و حضور داشتند؛ حتی گاهی حضورشان در مراکز شیعهنشین بهنحوی بود که اسرائیل برای مبارزه با آنها مناطق شیعهنشین را هدف قرار میداد و خرابی بهبار میآورد. بنابراین، این تفکر که ما باید با اسرائیل مبارزه کنیم صحیح است؛ بله، اسرائیل دشمن است و باید با آن مبارزه کنیم؛ اما زمانی میتوانیم مبارزۀ مؤثر کنیم که هویت شیعیان خودمان را تحکیم کنیم. زندگی اولیۀ شیعیان خودمان باید تأمین باشد. مبارزه با استعمار فقط جنگیدن نیست. اگر ما توان علمی جامعۀ شیعه را افزایش بدهیم و مدارس شیعه را احیا کنیم و فرزندان شیعه، چه دختر و چه پسر را وادار کنیم که در مدارس حضور پیدا کنند، خود قدمی در راه مبارزه خواهد بود. قبل از امام موسی صدر، مرحوم آیت الله سید عبدالحسین شرفالدین بهطور محدود تأسیس مدارس لبنان را آغاز کرد. مرحوم آیت الله آقا سید محسن امین هم شخصیت بزرگی بود و بسیار فکر روشنی در این جهت داشت و همت کرد. اما اوج شکلگیری این جریان در زمان امام موسی صدر بود بر اساس این تفکر که باید جوانهای شیعه را رشد علمی بدهیم و فهم و ادراک سیاسی آنها را تقویت کنیم؛ سپس آنها خودشان اقدام به مبارزه میکنند. ایشان معتقد بود که باید خانوادههای شیعه را از فقر دربیاوریم و برایشان زمینۀ اشتغال ایجاد کنیم.
راهبرد امام موسی صدر برای بازیابی هویت شیعه
بنده در آن سفری که ایشان به ایران آمده بودند، خدمتشان رسیدم؛ اما موفق نشدم با ایشان صحبت کنم. اما ایشان به اصفهان رفته بودند. مرحوم آقای فرزانهفر که نسبتی هم با ایشان داشتند، برای من نقل میکردند آقای صدر تلاش میکردند افرادی که در اصفهان، طراح قالی و نقاش یا بافندۀ قالی بودند، حاضر بشوند در لبنان سرمایهگذاری برای اشتغالزایی در این کار بکنند. شب و روز جلسات متعدد گذاشتند که بیایند در لبنان سرمایه گذاری کنند و برای خانوادههای مسلمان کارگاه ایجاد کنند؛ چون قالیبافی معمولاً برای خانوادهها و زنان ایجاد شغل میکرد در خانه و باعث میشد سطح زندگی خانوادهها بالا برود.
ازآنجاکه جمعی از لبنانیهای ثروتمند در آفریقا ساکن بودند، آقای صدر به آفریقا نیز سفر میکردند برای دیدن لبنانیهای ساکن آنجا؛ بهخصوص که آنها را تشویق و تهییج میکردند به هموطنان خود کمک کنند. اتفاقاً این سفرها بسیار موفق بود؛ بدینصورت که جمعیت شیعهای که در لبنان زیردست بود و در معادلات سیاسی اصلاً به حساب نمیآمد، آرامآرام هویت پیدا کرد؛ تاجاییکه این هویت امروز بر هویت مسیحی و سنی غلبه میکند. این ثمرۀ حرکت ایشان است و هنوز هم این حرکت در لبنان فراموش نشده است.
بنابراین اول، داشتن تفکر اصیل شیعی که همان تفکر اصیل اسلامی است، از خصوصیات ایشان بود؛ دوم روشی که برای اعمال این تفکر بهکار میبرد. صِرف داشتن تفکر و عَرضۀ تفکر کافی نیست. برخی فقط ایدئولوگ هستند و تفکری ارائه میدهند؛ اما امام موسی صدر کسی بود که این تفکر را داشت و ارائه میداد و اجرا نیز میکرد. این اجرا بر کسانی که میفهمیدند ایشان چه میکند، آنچنان گران آمد که با ایشان برخورد کردند و از این دست افراد در آن روزگار زیاد بودند. آن کسی که اقدام به ربودن ایشان کرد و آن شرایط مصیبتبار را پیش آورد، نمیخواست شخص امام موسی صدر را بکوبد؛ بلکه آن تفکر و روش اعمال تفکر ایشان را میخواست بکوبد. این یک واقعیت است.
تفکر امام موسی صدر؛ نیاز اصلی حوزه در این دوران
لذا شما عزیزان در حوزههای علمیۀ قم ارزش بیشتری برای این جلسات قائل بشوید تا بیشتر برگزار بشوند. ما نیاز داریم برای طلاب این حوزه و کسانی که در آینده میخواهند عهدهدار امور مردم در جاهای مختلف شوند، الگوسازی کنیم. امروز کسانی که دانشآموختۀ حوزه هستند، فقط در داخل ایران تقسیم نمیشوند؛ بلکه در سرتاسر دنیا میروند. در شمالیترین شهر کانادا و در شمالیترین شهر نروژ شیعه داریم. در ایام ماه مبارک رمضان سؤالاتی راجعبه روزه در آن مناطق میپرسند؛ زیرا در آن مناطق فقط یک ساعت شب است. در سرتاسر چین، جمعیتهای بومی مسلمان و شیعه و مهاجر مسلمان داریم. این مهاجرت ایرانیان به جایی رسیده است که امروز هشتمیلیون ایرانی در بیرون از ایران داریم. مهاجرتهای عظیم جمعیت ما را پراکنده کرده است. کسانی که امروز در حوزه مشغول تحصیل هستند، در آینده باید عهدهدار ادارۀ امور این مردم بشوند، حتی آن کسانی که از ما بریدند، از ایران رفتند، با ما قهر کردند و عقیده عوض کردند و حتی آنهایی که به کلیسا رفتند و مسیحی شدند، مثل کلیساهایی که فعلاً در هلند برای مسیحیکردن همین جوانها مشغول فعالیت شدند که پناهندگی به آنان بدهند. حتی باید عهدهدار امور نسل دوم و سوم این مهاجران شد. نسل دوم و سومی که اگر خیلی متدین باشند، در مدارس مسیحی پرورش پیدا میکنند و اگر متدین نباشند، مثل بقیه با اسلام سروکاری ندارند. اما اینها فرزندان ما هستند و فراموش نکنیم پدری روحانیت شیعه جایی نرفته است. ما نمیتوانیم به اینها بیاعتنا باشیم؛ گرچه مسلمان نباشند. اما بههرحال بچههای خودمان هستند. اینها امانات امامصادق علیهالسلام هستند. روحانیت در دوران غیبت عهدهدار رسالت تکفل ایتام آلمحمد علیهم السلام است. اینها ایتام آلمحمد علیهم السلام محسوب میشوند. لذا امروز ما به آن تفکر امام موسی صدر نیاز داریم و باید در حوزه آن روشها را بیاموزیم. باید تنگنظریها را کنار بگذاریم و باید مبارزۀ اصیل را بیاموزیم. مبارزه نباید فقط به روش شعاری باشد. اگر شما توانستید جلوی تحقق آن هدف و روشی که استمعار میخواهد بر بلاد اسلامی اعمال کند گرفتید، در مبارزه موفق بودهاید. مهمترین موفقیت، افزایش سطح آگاهی جوانهای شیعه و مسلمان است. اگر سطح آگاهی جوانهای شیعه و مسلمان افزایش یافت، استعمار چارهای جز تسلیم ندارد. سالها استعمار از ناآگاهی و از بیسوادی جوانان سوءاستفاده کرد. در طول تاریخ، بیشتر کشورهای اسلامی مستعمره بودند؛ مثل لبنان و سوریه که مستعمرۀ فرانسه بودند و قبلتر هم در دست عثمانی بودند. در گذشته، استقلال اینها در زمانهای خاصی بوده است؛ اما اگر این جوانهای برومند مسلمان و شیعه این آگاهی را داشتند، اینگونه به استعمار مبتلا نمیشدند.
هویت شیعه و حفظ آن؛ ارزش اول امام موسی صدر
امام موسی صدر در این مسیر حرکت کرد. ما باید قدر این مسیر را بدانیم و ارج بگذاریم و توجه داشته باشیم که ایشان فقط شخصیتی نبود که ما به بیان بیوگرافی ایشان بسنده کنیم؛ بلکه ایشان باید بهعنوان الگو مطرح بشوند. در جامعهای که شیعه در آن ضعیف بود، امام موسی صدر با برنامههای خود، ازجمله «حرکت المحرومین» و برنامههای دیگر، شیعه را رشد داد و این رشد باقی ماند و از بین نرفت. آن کسانی که در آن زمان حتی با عِرق دینی و شیعهگری و با تعصب با ایشان مبارزه میکردند، شاهد بودیم که هدفشان پیش نرفت؛ حتی آن مبارزهای که میخواستند، انجام و عملی نشد. فلسطین برای امام موسی صدر ارزشمند بود. ایشان به فلسطین بیاعتنا نبود؛ اما شیعه و هویت شیعه و حفظ آن برای ایشان ارزش اول بهشمار میآمد. ما باید این هویت را حفظ کنیم و بعد، با معارضان خودمان درگیر باشیم یا از دیگران دفاع کنیم. این واقعیت است. امام موسی صدر این رسالت را انجام داد و بهشایستگی هم انجام داد. اصالت این تفکر در دنیای اسلام کسانی را پرورش داده و پرورش خواهد داد. خوب است بدانید که شیعه در آینده تأثیرگذاری بیشتری از امروز خواهد داشت. شیعه منطقی دارد که خودبهخود پیش میرود. شیعه براساس ارزشها و محکماتی بنا شده که همه جا قابل عرضه است؛ اما سلیقۀ و نحوۀ عَرضۀ آن هم مهم است. این روشها را از امام موسی صدر باید بیاموزیم و برای این آموختن، حضور فیزیکی و جسمانی این عالِم بزرگوار لازم نیست؛ بلکه حضور تفکر ایشان در این حوزۀ علمیۀ مقدس مهم است. این حوزۀ علمیۀ قم نهفقط بزرگترین حوزۀ شیعه، بلکه بزرگترین حوزۀ دنیای اسلام است؛ لذا ما بسیار بیشتر از گذشته به این الگوسازیها نیاز داریم و شناخت این تفکرات، امروز بیش از هر زمان دیگر مورد نیاز است. امیدوارم خداوند انشاءالله به شما عزیزان توفیق بدهد که در مسیر تفکر ایشان و خدمات ایشان و آثار باقیمانده از ایشان قدم بردارید. امروز لبنان با امام موسی صدر بیگانه نیست. در هر شهری و در هر گوشهای از آن، امام موسی صدر هنوز بین جوانان شیعه و بین جوانان مسلمان و حتی در بین طوایف زیادی از سنیها حضور دارد. مسئلۀ وهابیت و پول و سیاستبازی داستان دیگری است. اما کسانی که تفکر اصیل دارند، رابطهشان در لبنان با امام موسی صدر از بین نرفته است. خداوند انشاءالله به همۀ ما توفیقات بیشتر عنایت کند که بتوانیم ارزش شخصیتهای خودمان را بهتر بشناسیم؛ و لو این سابقه را داریم که عامۀ شیعه مردمان قدردانی هستند و هرگز خدمتگزاران خودشان را فراموش نخواهند کرد. از جملۀ این خدمتگزاران، امام موسی صدر است که هرگز فراموش نمیشود؛ اما باید سعی کنیم از این تفکر و روش اعمال تفکر بهرۀ بیشتر ببریم. امیدوارم خداوند توفیقات شما را در این مسیر بیشتر کند.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
[2]. محمد سید طنطاوی (۱۹۲۸–۲۰۱۰) امام جماعت مسجد الازهر و شیخ دانشگاه الازهر مصر بود. او مهمترین رهبر مذهبی یک میلیارد مسلمان سنی مذهب در جهان بود. طنطاوی، ۱۹اسفند۱۳۸۸ در ریاض درگذشت.