بیانات حضرت آیتالله علوی بروجردی حفظهالله در دیدار با اعضای هیئت مدیره سازمان نظام مهندسی استان قم
بسم الله الرحمن الرحیم
درآمد
در ابتدا لازم است چند نکته را مطرح کنیم: نکتۀ اول درخصوص رسیدگی به کار قم بهخصوص برای مرکز شهر است. بههرحال شما به این منطقۀ مرکزی و اطراف حرم اهتمام میورزید و کارهای اصولی و صحیح انجام میدهید. اما مشکلی که برای مردم وجود دارد، دسترسی مردم به حرم است. این نقاط مرکزی مثل قسمت بین چهارمردان و بازار، که از چرخۀ حرکت خودروها خارج شده است، برای زائر امتیازاتی دارد؛ اما عیوبی هم در کنارش است. برای مثال، مدرسۀ آیت الله گلپایگانی و مدرسۀ آیت الله العظمی بروجردی عملاً از محوریت تدریس افتاده است و دیگر استادان به آنجا نمیآیند؛ چون این استادان سالخورده هستند و خودرو نمیتواند تا درِ مدرسه بیاید و رفتوآمد این استادان به مشکل برمیخورد؛ بهخصوص درس و بحث مدرسه آیتالله بروجردی قدسسره که زیر نظر ماست، به ثلث رسیده است. استادها رسماً گفتند که در اینجا تدریس نخواهند کرد و به مدرسۀ امامکاظم علیه السلام رفتند که دسترسی و رفت و آمد به آنجا آسان است. زوار هم از این جهت مشکل دارند و خواهناخواه این قصه ادامه دارد؛ چون هنوز در آن طرف صحن جوادالائمه و آن طرف رودخانه کاری نکردهاید و کارهای شما در آنجا هنوز تمام نشده است؛ کما اینکه از سه راه موزه سابق تا چهارراه ارم باز کارهای شما نیمهتمام است که نمیتوانید آن کارها را رها کنید. در اجرای این پروژهها، برنامهریزی باید بهنحوی باشد که مشکلات و آسیبها به حداقل برسد؛ یعنی سابقاً قرار بود در این منطقۀ مرکزی، وقتی خیابان ارم از رفتوآمد حذف میشود، خیابانی بهموازاتش کشیده بشود؛ اما چنین خیابانی کشیده نشد و عملاً این خیابان 45متری هم نمیتواند برای کسبه و مغازهداران آنجا و برای مردم کافی باشد. اینها مسئله است. از آن طرف، شما هم حق دارید که کف را تغییر بدهید و به دیوارها رسیدگی کنید؛ چون منطقۀ مرکزی و گذر خان یک جای تاریخی است. همۀ اینها درست است؛ اما قدری باید در این قضایا، آسایش مردم در نظر گرفته بشود. البته این اشکالات فقط در اینجا نیست؛ بلکه در مشهد هم هست؛ ولی بهنحو کمتر. ساختن صحنهای متعدد برای کسانی که میخواهند به حرم مشرف شوند، مشکلساز است.
نابسامانیهای منطقۀ مرکزی قم
زمانی بنده به برخی دوستان پیشنهاد کردم که از این صفحات رونده پیشبینی کنند. الان این خودروهای مکانیزه در قم و نزدیک مسجد اعظم پارک شدهاند و حرکت نمیکنند و تأثیری در جابهجایی مردم ندارند. همیشه مردم خودشان را و کهنسالانشان را بهسختی میکِشند و میبرند. عملاً این خودروهای مکانیزه در سرویسدهی موفق نبودند یا مدیریت خوبی نداشتند. این مسئلهای است.
در هسته مرکزی شهر و بازار، ترافیک عجیب و غریبی است و عمدتاً تاکسیها برای جابهجایی مردم در نظر گرفته شدهاند. ترافیک این منطقه ترافیک خاصی است. تقصیر شما نیز نیست؛ بلکه ما با ضابطان راهنمایی و رانندگی مسئله داریم. یعنی خیابانها باریک هستند و اگر دو اتوبوس کنار هم پارک کنند، این خیابانها بسته میشوند. معمولاً زیاد این اتفاق میافتد که اتوبوس میآید بایستد، میبیند جایش را گرفتهاند و ماشینها پارک کردهاند؛ با اینکه پارککردن در آنجا ممنوع است. اتوبوس هم وسط خیابان میایستد و راه را میبندد. در شهرهای دیگر کمتر اتفاق میافتد؛ اما در قم بسیار میبینیم که دو طرف خیابان خودرو پارک شده و دوسه تاکسی هم وسط خیابان میایستد و مسافر پیاده و سوار میکند. این نابسامانیها در منطقۀ مرکزی بسیار بیشتر است و در شهرهای دیگر کمتر است. لازم است ضابطان راهنمایی و رانندگی پختهتر عمل بکنند و به مشکلات شهر رسیدگی کنند. برای مثال، اگر خیابانی را یکطرفه اعلام میکنند، دیگر معنا ندارد که بهاندازهای از این طرف میروند، از طرف مقابل هم بیایند؛ بهویژه وقتی که در دو طرف خیابان هم خودروها پارک کردهاند. اما میبینیم که این انفاق میافتد و در خیابانی که فقط یک ماشین میتواند برود و بیاید، از دو طرف میآیند و روبهروی هم قرار میگیرند. بعد هم مأموری نیست که مشکل را حل کند؛ درنتیجه مردم یا باید باهم دعوا کنند یا التماس کنند یا ریشسفیدی بیاید و پادرمیانی کند. گاهی وقتها ما در این جریانها واقع شدهایم و یک ربع یا بیست دقیقه طول میکشد تا مسئله حل شود.
در این منطقۀ مرکزی قم باید سازوکار خاصی طراحی کرد تا دسترسی مردم آسان باشد بهخصوص دسترسی حوزویان؛ چون این منطقۀ مرکزی، مرکز آموزش حوزه است. برای مثال ما پیشنهاد کردهایم که مدرسۀ حجتیه را از حالت مسکونی خارج کنند و مَدرَس کنند یا مدرسۀ فیضیه را مَدرس کنند؛ زیرا مَدرسها مراجعه زیاد دارند. همیشه هم اینگونه بوده است. قبلاً که این مدرسها نبود، تمام درس و بحثها در خود حجرهها بود: از هفت صبح تا غروب. بنابراین رفتوآمد به مَدرسها زیاد است و این خودش یک مسئله است و دراینباره به ما هم زیاد مراجعه میکنند. باید برای مشکلات موجود فکری کرد؛ هم دسترسی مردم و هم دسترسی حوزویها باید درست شود و هم این رفتوآمدی که محدود به ماشینها و وسایل نقلیۀ عمومی است، باید قدری ضابطهمند باشد.
مشکلات پیش پای مردم برای ساختمانسازی و دریافت مجوز
نکته دوم این است که برای درخواست جواز ساختمان یا امثال اینها ایستگاههای توقف افراد زیاد است. وقتی افراد به سازمانها مراجعه میکنند، کارشان طول میکشد تا به نتیجه برسد. امیدواریم با دیجیتالیکردن سازوکارهای اداری، مشکل حل بشود. بنده بهیاد دارم که حدود سی سال پیش، در یکی از کشورهای خارج از ایران دیدم که برای گرفتن جواز ساختمان، با اینکه هنوز رایانه و دیجیتال نبود، با پست کار میکردند؛ یعنی کسی که درخواست ساختمانسازی داشت، درخواستش را مینوشت و برای شهرداری پست میکرد. هیچ کس هم نمیدید. یکیدو روز بعد هم جواب میآمد که متقاضی باید چه مدارک و اسنادی بفرستد و چه مقدار پول باید واریز کند. فرد متقاضی همۀ کارها را انجام میداد و رسیدهایش را پست میکرد. سپس آنها نقشه میخواستند و متقاضی نقشه را ارائه میداد و آنان بررسی میکردند. نهایتاً در طول دو یا سه هفته، جواز با پست به درِ منزل میآمد بدون اینکه فرد با کسی بهطور مستقیم سروکار پیدا کند. در وقت اجرای پروژه نیز نظارت دقیق اعمال میشد تا آن نقشه با همان مصالح متناسب و نمای مدنظر اعمال شود. اگر کسی میخواست ذرهای در جلو و عقبکردن نما قدم بردارد، جریمهاش میکردند و جلوی او را می گرفتند؛ اما کار سریع انجام میشد. در روال اداری سازمان شما ایستگاههای توقف مردم زیاد است. باید برای این ایستگاهها فکری کرد. البته دولت هم وعده داده است که روال اداری همه دستگاه های دولتی و سازمانها تصحیح شود تا مردم مدام با این ایستگاهها سروکار نداشته باشند؛ زیرا خود این روال، مفسدهبرانگیز است.
گاهی اوقات مهندسانی که از بیرون میآیند، خدای ناکرده پول مطالبه میکنند و سخت میگیرند و مردم هم مجبور میشوند پرداخت کنند و در مقابل از استحکام بنا کم بگذارند. البته ما متوجه هستیم که مردم مشکل فقر و درآمد کم را دارند؛ اما این واقعیت وجود دارد. هرچه در این روال اداری، تماس و تقابل افراد با هم کم باشد، ضابطهها نیز بیشتر و بهتر اعمال میشوند. برای مثال وقتی قرار است در ساخت ساختمان برای حفظ و حراست ضوابطی رعایت شود، معنا ندارد که با ارفاقی، این ضوابط حذف یا برداشته بشود. این هم مسئله ای است که تقاضا میکنم به آن رسیدگی شود. البته این مشکل فقط محدود به یک اداره و سازمان نیست؛ بلکه مشکل در کل مملکت است و در تهران بدتر از قم است. گاهی از اوقات هم مهندسان ناظر واقعاً نظارت نمیکنند. فقط اسمشان مهندس ناظر است و فقط نگاهی به کار میاندازند؛ ولی معمار کار خودش را انجام میدهد یا صاحب کار ، کار خودش را پیش میبرد و طبق نقشۀ سازمان شما، اجرایش نمیکنند؛ یعنی تخلف میکنند و بعد هم پوشیده میشود و مهندس هم امضا میکند. هنگام دادن شناسنامۀ ساختمان هم شما نمیتوانید اگر طبق نقشه اجرا نشده بود، ساختمان را خراب کنید. اصلاً امکان چنین بازرسی وجود ندارد. این مشکلات در کار هست و بنده امیدوارم شما در قم بتوانید کاری کنید تا بهعنوان اولین شهر،این مشکلات در آن تا حدی برطرف شده باشد.
ازبینرفتن هویت در شهرسازیها
مسئلۀ دیگری که در قم و در کل شهرها وجود دارد، این است که این شهرها مناطق مختلفی دارند: مناطق قدیمی و مناطق جدید که به یک چشم نباید به آنها نگاه کرد. الان هر کوچهای باید عقبنشینی داشته باشد، برای اینکه ماشینرو شوند. این خودش مسئلهای است؛ یعنی ما کل بافت شهری را به این دلیل تخریب میکنیم و بههم میزنیم! آیا کشورهای دیگر نیز چنین میکنند. بله، اگر محلههای قدیمی وجود دارند که عبور آمبولانس و ماشین آتشنشانی در آنها مشکل است، باید آن محله را اصلاح کرد و خیابان کشید؛ چون ضرورت دارد. اما اینکه تمام کوچهها را تخریب کرده و کاری کنند که هر خانهای ماشینرو باشد، ضرورتی ندارد. الان در دنیا ورود ماشین و خودرو به محلههای قدیمیشان اصلاً ممنوع است. در خود لندن، اصلاً خودرو به آن منطقه مرکزیاش راه ورود ندارد. فقط یکسری وسایل عمومی در آنجا عبور و مرور میکند. این مسئله خیلی عادی است. لذا این تخریبها و عقبنشینیها قدری به کار صدمه میزند. پیشتر هم عرض کردم که گاهی در مجموعهها و محلههای قدیمی، چون در این محلهها ساخت تا چهار طبقه اشکال ندارد، یک آپارتمان چهارطبقهای وسط خانههای قدیمی قرار میگیرد و تمام خانههای اطراف خود را از اعتبار میاندازد. حال آنکه در دنیا مسئلۀ اشراف ساختمانها مطرح نیست؛ اما در شهر قم و در محلههای قدیمی مطرح است. حتی کسانی مجبورند خانۀ خود را با قیمت ارزان بفروشند؛ چون ساختمانی بر آن اشراف پیدا کرده است و اعضای خانه نمیتوانند در آن خانه زندگی کنند. بنابراین، باید مسئلۀ اشراف ساختمانها نیز در نظر گرفته بشود که آیا در همۀ مناطق لازم است این ارتفاع ساختمانها زیاد بشود و برجهای پنجاه یا صد طبقه بسازیم؟ درحالیکه برای برجسازی در شهر جا زیاد است و لازم نیست که حتماً در همهجا انجام شود؛ حتی برای ساخت ساختمانهای تجاری کنار خیابان باید محلههای پشتسر آن را در نظر گرفت. بالاخره مردم آن محلات هم زندگی دارند.
ارائۀ شناسنامه؛ راهی در جهت هویتدارکردن ساختمانها
نکتۀ دیگر اینکه ما نیاز داریم برای محلههای جدید که میسازیم، شناسنامه بدهیم و شناسنامه نشاندهندۀ سبک و نمای ساختمان است. الان در قم در این قضیه هرجومرج است. شما ساخت سبک رومی را منع کردید؛ اما باید دید سبکهایی که بهجای آن ارائه میدهید چیست؟ سبکهایی ارائه کنید که بهتر از آن باشد و مردم سراغ آنها نروند. سبک رومی زیباست؛ اما میدانیم پایداری آن چقدر است و سنگهای آن در قم چقدر دوام دارد! اینقدر که آجر و کاهگِل در قم دوام داشته، هیچکدام از این مصالح نداشته است. معماری قدیمی ما این را نشان میدهد و اثبات میکند. اما در همانها هم باید سبکهایی ارائه بشود تا ساختمانهای محله شناسنامه داشته باشند. در کشورهای دیگر دنیا بر سبک و سیاق ساختمانسازی تکیه دارند که سبک خیابان عوض نشود؛ یعنی اگر تخریب بنای چهارصد پانصدساله را مجوز دهند، شکل نما و پنجره بهطور دقیق باید حفظ بشود و نمیگذارند حتی شکل پنجره تغییر پیدا کند؛ چون نمای خیابان بههم میریزد. ازنظر آنان، خیابان باید همه یک شکل باشد. برای شکل و سبک داخل ساختمان اجازه میدهند شخص به هر سبکی که میخواهد بسازد؛ اما سبک نما باید حفظ شود. در محلههای جدید قم متأسفانه آنگونه که باید و شاید، سبک و سیاقی وجود ندارد؛ مثلاً ساختمانهای شهرک پردیسان همه یکشکل و قوطیمانند و بدون هویتاند. این مسئلهای است که باید لحاظ کرد. البته دیر شده است؛ اما از هر کجا انسان بتواند جلوی آن را بگیرد، خوب است. از همین حالا باید شروع کنید. شهر قم باز پیشرفت میکند؛ زیرا مهاجرپذیر است. این ویژگی مهاجرپذیری هم مصیبت و گرفتاری است و هم فرصت؛ لذا اوج میگیرد. برای محلههایی که پیشرفت میکند، باید از قبل طراحی بشود و هر کسی خواست، طبق آن طرح سرمایهگذاری کند و بسازد؛ و اگر نه، به جاهای دیگر شهر برود که با مذاق او بهتر تناسب داشته باشد.
سراپا نگهداشتن مسجد اعظم؛ از اولویتهای پیشِ رو
مطلبی هم دربارۀ مسجد اعظم عرض میکنم. مسجد اعظم بنایی تقریباً هفتادساله دارد و بههرحال مرکز است. ما تمایل داریم مسجد اعظم را با همکاری سازمان نظام مهندسی سراپا نگه داریم؛ چون نمونهای از بنای سنتی است که در قرن اخیر ساخته شده است. خدا رحمت کند مرحوم لرزاده را که در ساخت این مسجد هنری بهخرج داد. اما اشکالاتی هم دارد. ما کارهایی هم انجام دادهایم؛ برای مثال، شبستان شمارۀ سه را بازسازی کردیم یا کاشیکاری زیر گنبد را تکمیل نمودیم. انشاءالله برای بازسازی شبستان شماره یک هم دستبهکار میشویم. اما دو کار بسیار مهمی در مسجد اعظم داریم اول اینکه صحن مسجد سهچهارهزار متر مربع است و کتابخانه در کنارش است؛ اما جا تنگ است . کتابخانهای که بنیاد مسکن ساخت، دقیق مطابق این سمت که شبستان است، ساخته شده با همین پنجرهها و با همین ارتفاع؛ اما چهار طبقه ساخته شده است که دو طبقهاش پایین است. کار جالبی بود. طرح آن ابتدا سه طبقه بود و بعد که یک طبقه اضافه خواستیم، گفتند نمیشود بالا برویم؛ لذا پایین میرویم و یک طبقه زیر ساختند. این کار بسیار سختی هم بود. با این حال، الان مخزن کتابخانه گنجایش ندارد. از آقایان شورای شهر تقاضا کردیم که از زمینهایی که از منابع طبیعی اطراف شهر به افراد میدهید مخصوصاً از زمینهای کنار بلوار آیتالله بروجردی قدسسره، چند متر هم به ما بدهید که کتابخانۀ شمارۀ دو را به آنجا ببریم یا مؤسسۀ آیتالله بروجردی را که الان در زیرزمینِ اینجاست؛ اما این کارها متأسفانه عملی نشده است. ما الان لازم است زیر مسجد اعظم تا دو طبقه پایین برویم که کار بسیار مشکلی است؛ چون کسانی که آمدند و نظر دادند، گفتند که دور تا دور آن را چاههای را به فاصلۀ دو متر بکَنید و بعد به عمق پنجاه یا هفتاد متر بتون کنید و بعد بههم متصل بکنید؛ چون گلدسته با این عظمت باید تاب چنین کاری را بیاورد. یک طبقه برای تأسیسات شبستان و برای آشپزخانه و انبار در نظر گرفتهایم و یک طبقه بهعنوان سالن بسیار مرتبی که خدماتی به شهر و حوزه ارائه بدهد. ازطرف دیگر لازم دیدیم که زیر شبستانها را خالی بکنیم؛ اما این کار بسیار سختتر است؛ چون پایهای که ریخته شده، تا حدی تحمل و کشش دارد. کار سختی است؛ اما مهندسی امروز همۀ کارهای ناممکن را ممکن میکنند. با خالیکردن زیر شبستانها، به کتابخانه هم کمک میشود؛ یعنی از پایین میتوانیم قدری به مخزن کتابخانه اضافه بکنیم.
گاهی اوقات که قرار است در مسجد برنامۀ اطعام زوار انجام شود، آوردن غذا برای پنجهزار نفر واقعاً مصیبتی است. اگر در زیر مسجد تأسیسات و انبار و آشپزخانه مهیا شود، مشکلات بسیاری از پیش پای ما برداشته میشود. بنابراین برای این کارها، ما به یک برنامهریزی و طراحی نیاز داریم. کل فضای زیر مسجد چون نزدیکترین فضا به حرم مطهر است، مکان مرغوبی است. ازدحام مسافر هم در اوقات مختلف بسیار زیاد است. با طراحی و فراهمکردن چنین امکانی، ما میتوانیم به زائران و به حوزه سرویس بدهیم؛ چون مسجد اعظم غیر از حسابی که برای زائران دارد، مرکز حوزه هم هست و مجالس درس عمده در آنجا برگزار میشود. الان مجالس درسی داریم که یک شبستان برایش کم است و جا نداریم. باید شبستان بزرگ در آنجا بسازیم؛ مثلاً سههزارمتری بسازیم.
مطلب دوم که باز بعضی به ما پیشنهاد کردند و به طراحی سازمان نظام مهندسی نیاز دارد و تمایل داریم این طرح پخته بشود، این است که ما از نظر صف جماعت در مسجد مشکل داریم. در شبستان شمارۀ یک که امام در محراب میایستد، امام باید تا اولین دری که به زیر گنبد میخورد به عقب برود؛ چون هنگام اقامۀ نماز جماعت، سه شبستان پر میشود. شبستان شمارۀ سه هم زنانه است. از آنجا باید یک صف بسته بشود و مطابق آن، صف خانمها بسته بشود؛ درنتیجه ثلث شبستان خالی میماند و صفها تا حیاط هم میرود. به ما پیشنهاد کردند که در اینجا دو شبستان را به هم متصل کنیم و خود محراب را دقیق از جا برداریم، بدون اینکه خراب بشود؛ چون محراب مسجد اعظم جایی است که آیتالله بروجردی قدسسره کلنگ زدهاند و یکی از بدیعترین کاشیکاریها در آن محراب اعمال شده است. آنان پیشنهاد کردند که محراب را دربیاوریم و به جلو ببریم بهاندازۀ طاقیهای بزرگی که در چهار طرف است در قسمت ورودی، که قرینه نیز میشود. دو شبستان را به همدیگر متصل کنیم و جای دو صف سراسری دربیاوریم و محراب را جلوی آن بگذاریم؛ امام هم میتواند در آنجا بایستد. میتوانیم آن ایوانی که الان در آن منطقه بین حرم و مسجد است، جلو ببریم و ساختمان را، یعنی فاصلۀ ستون و دیوار را که مثلاً پنج متر و شش متر و هفت متر است، دو متر کنیم. این هم به طراحی نیاز دارد.
از شما مهندسان سازمان نظام مهندسی تقاضا میکنیم که روی این برنامهها فکری بکنید و بدینمنظور یک طراحی انجام بدهید. بههرحال این کاری برای نظام و برای مجموعه و برای مرحوم آیتالله بروجردی قدسسره و برای حوزه است. کار باید پخته باشد. بعدها بنا داریم که داخل صحن چتر بزنیم تا در زمستان هوای گرم را به داخل صحن بدهیم و در تابستان که گرمای بیشتر داریم، هوای خنک را داخل صحن بدهیم. درواقع همان کارهای مسجدالحرام مدنظر است؛ چون جمعیت اینجا زیاد است و زائر بسیاری به قم سفر میکند؛ لذا باید بتوانیم به این افراد سرویس بدهیم و باید زیرساختهای آن اصلاح شود. فعلاً ما به کندهکاری نیاز نداریم و ستون را باید پایین ببریم و بعد تخلیهها صورت بگیرد. الان برای این کارها طراحیای میخواهیم تا بهمرور آن را پخته کنیم و بعد هزینهها را بسنجیم و سپس شروع به این کار کنیم تا این بنای درخوری که داریم، انشاءالله بهطور اساسی بماند. البته این بنایی که الان در آن حضور داریم، پنجاه سال است که ساخته شده است. در بیرون، آن دفتر قدمت ۱۴۵ساله دارد و مشکل پیدا کرده است. سرستونها خم شده و شکسته است که الان سقف زدیم تا فشار روی آن نیاید؛ اما اینها باید اصلاح بشود. سازمان میراث فرهنگی میآید و میرود؛ اما کاری نمیکند.
طرح مدنظر دیگر این است که نمای همین ساختمانی که الان داریم، براساس عکسهای گرفتهشده از آن، مثل قبل دربیاید. عکسهای متعدد و از زوایای مختلف داریم که حاضریم این عکسها را تهیه کنیم و در اختیار شما بگذاریم تا همان حالت باستانی آن را حفظ کنیم. اندرونی و بیرونی بیت آیت الله العظمی بروجردی بهعنوان میراث فرهنگی ثبت شده است. در نظر داریم این مجموعه را بهعنوان یک موقوفه و یکی از بیوت حوزه ماندگار کنیم و ملک شخصی نباشد؛ بلکه ملک عام باشد و در اختیار مردم عزیز قم و حوزه قرار بگیرد انشاءالله.
آنچه ما بر آن اصرار داریم، این است که کارها در این مجموعه درست انجام بشود. برای مثال، زمانی آقای جابر انصاری قبل از انقلاب لوستر هفدهتنی برای زیر گنبد مسجد اعظم وقف کرده بود. بعد از فوت او، قرار بود فرزندانش لوستر را بیاورند؛ اما ابتدا گفتیم که صبر کنند وضعیت گنبد را بررسی کنیم ببینیم تحمل هفده تن را در موقع زلزله و... دارد یا خیر و ممکن است تاب بردارد. وقتی سر گنبد را شکافتیم، دیدیم تیرکهای آهنی نزدیک نوک گنبد رفته است؛ یعنی چهارمتری مانده است. آن را تخریب کردیم و تیرکها را به هم متصل کردیم و دوباره بستیم. مهندسان اینجا به ما گفتند که این گنبد تا وزن سی تن را دوام میآورد. آقای قالیباف، شهردار وقت تهران، یک بار که به قم آمده بود، پیگیر ماجرا از ما شد، ما جریان را تعریف کردیم. گفت: «عجله نکنید. صبر کنید در برج میلاد یکسری مهندسان ژاپنی هستند و اینها بیایند ببینند.» آنان که آمدند، گفتند با همۀ آهنهایی که شما کار گذاشتهاید، باز هم گنبد تاب نمیآورد و میریزد. این گنبد جوش کربن میخواهد. آن وقت هم مسئلۀ جوش کربن زیاد در ایران مطرح نبود و تازه آمده بود. ما هم نشنیده بودیم. لذا مقداری از کاشیکاریهای تازه را خراب کردیم و تمام گنبد را با جوش کربن پوشاندیم. سپس گفتند که این گنبد الان تحمل تا نود تن را پیدا کرده است. بعد هم آمدند و لوستر را نصب کردند و هیچ مشکلی هم پیش نیامد. این لوستر عظیم بهقول برخی، بزرگترین لوستر در دنیاست که در آنجا نصب شد. لذا بنای ما بر این است که هر کاری در اینجا بخواهد انجام بشود، فنی باشد. چون اگر کار فنی نباشد و خدای ناکرده خرابی پیش بیاید، آسیبها زیاد میشود. باز هم تشکر میکنم از اینکه این فرصت نصیب من شد که شما عزیزان را از نزدیک ببینم.