آنچه ما در فاطميه داريم ميراث بسيار بزرگی است که باید قدر بدانيم چون اين ميراث است كه تفكر شيعه را زنده نگه داشته است
بیانات حضرت آیتالله علوی بروجردی حفظهالله به مناسبت ایام فاطمیه دوم در پایان درس خارج فقه، چهارشنبه، 17-11-1397
بسم الله الرحمن الرحیم
فاطمه زهرا سلاماللهعلیها؛ حجّت بزرگ تشیّع
ما در آستانه فاطميه دوم هستيم و اين توجه باشد كه اگرچه علما بر فاطمیه دوم خيلي تاكيد ميكنند و ما هم اين تاكيد را داريم و در گذشته هم مرحوم آیتالله آقاي حاج شيخ عبدالکریم حائری رضواناللهعليه از همان ابتدا كه اين حوزه را سرپا كردند و بعد از ایشان هم مرحوم آیتالله بروجردي فاطميه دوم را ارجح ميدانستند اما اين به معناي آن نيست كه فاطميه اول كمرنگ بشود چون فاطميه اول هم وجه قوی دارد و مرحوم شیخ كليني قول هفتادوپنج روز یعنی فاطمیه اول را نقل میکند و اصلا نودوپنج روز را ذكر نميكند و سنّت مردم را که در گذشته هر دو فاطمیه را گرامي ميداشتند خراب نكنيم؛ من ديدم بعضي از آقايان ميگويند فاطميه اول را رها كنيد و هر چه داريد برای فاطميه دوم بگذارید در حالی که اینطور نیست و فاطميه اول هم موضوعيت دارد و بزرگاني مثل مرحوم شیخ کلینی قائل به فاطميه اول هستند؛ بله در فاطميه دوم تعطيلی اعلام شده است و طبعا تظاهر مردم بيشتر است و خيلي خوب و به جا هم هست و بايد هم اينجور باشد اما فاطميه اول فراموش نشود؛ آن هم يادبود است و همانطور كه قبر مطهر حضرت صديقه سلاماللهعليها مخفي است و نخواستند ما بدانيم، تاریخ شهادتش هم مخفی است در حالی که كساني اهل سرّ بودند و راه داشتند براي اينكه بدانند قبر كجا است ولی مخفی مانده است؛ بين چند جاي مشخص هم هست و بيرون از مدينه كه نيست؛ يا داخل خانه است يا در بقيع است يا در روضه منوّره؛ بالاخره يكی از اینها است اما بزرگاني بودند با اينكه علم داشتند ولی براي ما آن را كشف نكردند حتي گاهي به آنها اشاره شده است كه در اين وادي وارد نشويد؛ براي اينكه خود مخفي بودن قبر به تنهایی حجّتي بر مظلوميت فاطمه زهرا سلاماللهعليها است و اقوال شهادت هم از چهل روز تا نودوپنج روز مختلف است و حتی تا شش ماه هم قول داريم كه باز شهادت هم مشخص نيست اما ما دو تا قول كه معروفترين اقوال بوده است را گرفتيم كه هفتادوپنج روز و نودوپنج روز است و فاصله بین اين دو قول را به عنوان عزاي فاطميه اقامه ميكنيم یعنی در اينجا اساس اين باشد.
يكي از بزرگترين حجتهاي ما شیعیان براي عرضه خودمان، فاطمه زهرا سلاماللهعليها است؛ يعني حجیّت فاطمه زهرا، حجیتی است كه قابل فرار نيست و سوالاتي مطرح است:
اول آنکه در خطبه اول حضرت صديقه فقط مسئله فدك مطرح نيست؛ فدک مالي است که از فاطمه زهرا گرفتند و از باب ارث هم نبوده است و بعد حديث ارثي هم جعل كردند كه «نحن معاشر الانبياء لا نورث» یعنی پیامبران ارث نمیگذارند و اولین كسي هم كه اين حديث را نقل میکند خليفه منتخب سقيفه است که حتي مجبور ميشود شاهد بياورد و دو تا زن که دو همسر پيامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و صبایای آن دو نفرند به همراه عرب بیابانی شهادت میدهند که بله ما شنیدیم که پیامبر اینچنین گفت و آن عرب بياباني هم همان وقت پيدا شد و قبل و بعد از آن او را نميشناختند و ديگر هم ديده نشد و فاطمه زهرا سلاماللهعليها با استدلال قرآني محكم نفي ميكند و بعد در طول تاريخ همین معنا را ميبينيم؛ شما به كتاب ابنابيالحديد مراجعه كنيد كه عائشه به عثمان مراجعه ميكند و عثمان خيلي اعتنائي به عائشه نداشت و مراعات حال او را نميكرد بر خلاف دو نفر اول که خيلي رعايت داشتند اما عثمان اصلا رعايتي نداشت چون عثمان از بنياميه بود و بنياميه هم ائتلافهايي كه با ديگران داشتند تاكتيكي بود و ميخواستند از ديگران بهره ببرند و كارشان تمام شده بود و ديگر به حضور آنها نياز نبود لذا عائشه موضوع اثر نبود و قتل او هم طبق نقل کتب عامه به دست معاويه است؛ به هر حال عائشه به عثمان مراجعه کرد که حقوق من كم است و اگر حقوق من را زياد نميكنيد پس ارث مرا از پيامبر بدهيد و عثمان هم در حضور جمع گفت پدر تو گفت «نحن معاشر الانبياء لا نورث» و دست ما بسته است؛ يا به تعبیر ما، شما اصلا با همين حربه فاطمه زهرا را كنار زديد و برای عليبنابيطالب آن مصائب را درست كرديد؛ شما شهادت بده که پدرت خلاف گفته است تا من تمام ارث و ميراثي را كه از پيامبر داري در اختيار تو بگذارم چون در اختيار بيت المال بود؛ سوالی اینجا مطرح است که وقتي امام مجتبي علیهالسلام را با سم شهيد كردند، به چه مناسبت در جايي كه حدیث جعلی «نحن معاشر الانبياء لا نورث» را نقل کردید همسر پيامبر به عنوان ادعاي ارث مانع از دفن آنحضرت در کنار جدش ميشود؟ كه به قول ابنعباس به عائشه گفت: «لك التسع من الثمن و في الكل تصرفت»؛ سهم تو یکنهم از یکهشتم است ولی در کل ارث تصرف کردی؛ لذا اين حديث از طرف خود آنها هم جدي گرفته نشد و خودشان هم به آن ملتزم نبودند و بقيه مطالب هم از اين قبيل است.
سوال دومی اینجا مطرح است که پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فقط يك دختر داشت و نه پسري و نه کس دیگری داشت و اين دختر هم مطرود پدر نبود و محبوب پدر بود و خود آقايان عامه در كتبشان نقل ميكنند كه پيامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بعد از نزول آیه تطهیر چندین ماه اول صبح به در خانه دخترش میآمد و به آنها سلام میداد و میفرمود: «السلام عليكم يا اهل البيت النبوة» و باز هم خود عامه این حدیث را نقل کردند که آنحضرت فرمود: «فاطمه بضعة منّي من اذاها فقد اذاني»؛ اینها را فقط ما شیعیان نقل نميكنيم و آنها هم نقل کردهاند؛ اين دختر مورد عنايت پدر و اين پدر هم تازه از دنيا رفته است، آیا به فاصله دو ماه باید اين دختر در آن شرايط مظلومانه شهید بشود و آن تعرضات واقع بشود و او را اذیت کنند؟ مگر آزار و اذیت او، آزار و اذیت رسولالله صلیاللهعلیهوآله نیست؟ تعرض به خانه فاطمه زهرا که شبانه و پنهانی نبوده است؛ افرادی مانند زبیربنعوام در خانه فاطمه زهرا سلاماللهعليها بودند كه دفاع ميكردند و شمشير کشیدند که شمشیر زبير را همانجا شكستند و زد و خورد شد و اين مصائب روزهاي اول شهادت پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله وارد شده است و به بيت حضرت صديقه تعرض کردند که امیرالمومنین بايد با خليفه منتخب سقيفه بیعت کند و این امر مشهودي بوده است كه ديگران ديدند و هر كدام هم گوشهاي از آن را نوشتند و خواستهاند آن را نفي كنند که نشد مثلا از کتب عامه الامامه و السياسه هيزمآوردنش و تهديد به احراق بيت را نقل ميكند اما بقیه مصائب را نمینویسد تا انکار کرده باشد؛ یا بعدها عبداللهبنزبير که مادرش اسماء دختر ابوبكر است، براي اينكه جلوي مختار را بگيرد محمد حنفيه را در مکه محصور كرد و از او خواست پيام بدهد كه مختار عقب بكشد وگرنه تو و اصحابتان، همه را آتش ميزنيم و ميسوزانيم كما اينكه قبلا هم اين كار را كرديم و اين كلام ابنزبير را نوشتهاند بنابراین در حجیّت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها جهاتي است كه نميشود از آن فرار كرد.
سوال سوم این است که چرا تشییع دختر پيامبر اکرم باید شبانه و مخفیانه و غريبانه باشد و جاي دفنش را حتی يك مسلمان هم نبايد بلد باشد؟ چرا قبرش مخفي است؟ چرا او را شب دفن ميكنند؟ چرا تشيیع جنازه عمومي ندارد؟ در حالی که به صریح قرآن و آیه مودة که میفرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»، مودّت و محبّت به فاطمه زهرا اجر رسالت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است؛ اقل اظهار محبت به او شرکت در تشییع جنازه او بوده است؛ خلیفه منتخب سقیفه و حکومت وقت و مسلمانان چگونه اجر رسالت را پرداختند؟ عليرغم اينكه عباس عموي پیغمبر اکرم به عيادت حضرت صدیقه آمد و ديد حال آنحضرت خيلي بد است و به اميرالمومنين عرض كرد كه اگر حضرت زهرا از دنيا برود، باید تجلیل بشود اما در تمام كتابها دلیل آن را نوشتهاند که «لأنّها اوصت بذلك»؛ خود حضرت زهرا اینگونه وصیت کرد؛ چرا باید اینطور وصیت کند؟ تعليل آن را هم نوشتهاند که چون مايل نبود اشخاصی كه به خانه وحی تعرض كردند و يا ساكت نشستند و دم نزدند و فقط نظارهگر بودند در تشيع او شركت كنند و بر او نماز بخوانند که این در تاریخ مانده است و لازم نیست اثباتش از كتب ما باشد و كتابهاي عامه برای اثبات آن کافی است؛ البته مسئله دار و خانه و درب خانه و مسئله سقط جنين هم در كتابها هست و خود آقايان عامه نوشتهاند و علتش را هم ضربهای نوشتند که زده شده است و به ضارب هم اسناد دادند و اينها واقعيت است و قابل انكار نيست.
اما اینجا سوال چهارم مطرح میشود که اين وصیت، غضب فاطمه زهرا و نارضایتی او از آنها است و نقل کردهاند که «ان الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها»؛ خدا به غضب فاطمه غضب میکند و به رضایت او راضی میشود، چطور ممکن است افرادی که مغضوب فاطمه زهرا سلاماللهعلیها و خدایتعالی هستند شایسته خلافت پیغمبر و زمامداری اسلام باشند؟
بنابراین حضرت صديقه سلاماللهعليها مشعل فروزاني در طول تاریخ شده است و علاوه بر اينكه نشاندهنده راه و اصالت است، نشان میدهد چه بر سر خلافت اسلامي و حكومت اسلامي آوردند و چگونه لباس اسلام اصيل را از تن اين اسلام خارج كردند و لباس جاهليت را به آن پوشاندند و اين علت را نشان ميدهد.
مصائب فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
اما واقع امر چیست؟ امام صادق صلواتاللهوسلامهعليه ميفرمايد: «والله أن سبب وفاتها أن قنفذ مولی فلان ضربها بنعل السيف»؛ امام اینجا علت قتل را قنفذ ميفرمايند و در آن مجلس عجيب كه معاويه تشکیل داده بود كه جلوي امام مجتبي، امیرالمومنین را شماتت و سبّ كنند و آنحضرت را اذيت كنند، امام به مجتبی به مغیره يكي از سبّكنندگان و شماتتكنندگان بود، فرمود مغيره تو خيلي وارد نشو و حرف نزن؛ «انت الذي ضربت امي فاطمه حتي ادميتها» و مسئله ميخ در و فشار داده شدن بین در و ديوار هم هست و سوالی که پيش ميآيد این است كه چه بر سر فاطمه زهرا آوردند؟ چند نفر بودند كه ميزدند؟ مغيره بوده است؛ قنفذ بوده است؛ خود مولای قنفد بوده است؛ لگد به در بوده است؛ لگد به پهلوي فاطمه زهرا بوده است؛ جریان كوچه چه بوده است؟ داخل كوچه چه تعرضي به فاطمه زهرا کردند؟ اینها چه كردند با دختر پيامبر؟ آن هم يك بانوي عفيفه هجده ساله که باردار بوده است؛ حتی دوران جاهليت عرب هم اینگونه نبود و به هر حال زن بودن جهاتي داشت و نسبت به زن سعي ميكردند رعايت داشته باشند و هیچوقت با زن نمیجنگیدند و تعرض به زن را عار ميدانستند اما آیا باید به زنی که باردار است اینطور تعرض کنند ولو دختر پيامبرهم نباشد؟ اين مصيبت بزرگی است كه هيچوقت فراموش نشد و نه امام مجتبي و نه سيد الشهدا و نه همه ائمه ما فراموش کردند و نه شيعه فراموش مي كند چون اولین كسي كه در راه ولايت و امامت قرباني ميشود فاطمه زهرا است و با علم و اطلاع و اختيار، خودش را فدا میکند و اين از آن موارد اظهار الحقی است كه فاطمه زهرا كرد و ندايش به اظهار الحق بلند شد و هزاروچهارصد سال هم عبور كرد و امروز اين اظهار الحق به ما رسيده است و كار فاطمه و رسالت او انجام شد و دغدغه او فدک نبود؛ ملك تو عرش و ملكوت خدا است كي به هواي فدك خيبري؛ برای فاطمه زهرا فدك چیست؟ بله آنها بچگانه تصميم گرفتند كه اهل بیت علیهمالسلام دستشان از اموال كوتاه و خالی باشد تا ساقط بشوند و به خیال خودشان به نفع آنها بوده است و به اصطلاح سیاستی داشتند که طي كردند و بعدها فدك را ائمه علیهمالسلام به تمام كشورهاي اسلامي سرايت دادند اما فاطمه زهرا حجتی است برای ما که آقايان عامه نتوانستند آن را انكار كنند و دليل محكمی براي ما است که هر كسي به مدينه برود قبر تمام همسران و اصحاب و اعمام وعمّات و خالات پيامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را میبیند اما قبر دختر پيامبر كجا است؟
بنابراين آنچه ما در فاطميه داريم ميراث بسيار بزرگي است که باید قدر بدانيم چون اين ميراث است كه تفكر شيعه را زنده نگه داشته است و مسئله اين نيست كه ما بخواهیم به اين و آن هجمه کنیم بلکه مي خواهيم به صورت تحقیقی و نه از کتب شیعه که از کتابهای عامه بگوييم به فاطمه زهرا چه گذشته است ولو ما حقيقتا براي كتابهاي آنها حتی صحیح بخاری ارجي قائل نيستيم چون صحيح بخاري قضایایی دارد که در جای خودش ميگوييم چقدر اعتباردارد اما آنها صحيح بخاري را از قرآن بالاتر ميدانند و ما هم به همینهایی که مورد قبول آنها است، تمسك ميكنيم و اينجا در مسئله فاطمه زهرا باید حقّ و باطل و برنده و بازنده معلوم شود چون مسئله شخصی نيست و مسئله امت اسلام و ادامه حکومت است كه آیا پايههاي حكومت بر وحي و ارزشهاي وحياني استوار باشد يا بر ریشهها و اساس جاهلي؟ که متأسفانه جاهلیت برنده ظاهري شد و تا به امروز اكثريت مسلمانان را به دنبال خودش ميكشاند ولی دنيا هم امروز آن را شناخت و وهابیت و داعش از دل آن بیرون آمد و اين واقعيت است و به عنوان اسلام اصیل و وحیانی و اسلام جاهلی مقابله داریم لذا ما هم اين تفكر شيعه را بايد عرضه كنيم و نشان بدهيم و روشنگری کنیم و آن رسالتی که فاطمه زهرا سلاماللهعليها ميخواست، انجام بشود يعني اين روشنگري در فاطميه صورت بگیرد.