بسم الله الرحمن الرحیم
وجود مقدس امام سجاد – علیه السلام – در دعای مکارم الاخلاق میفرمایند:
ألّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی، وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِی،وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِی.
خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست: و مرا بر كسى كه در باره ام ستم كند دستى و بر آنكه با من مخاصمه كند زبانى، و بر آنكه عناد ورزد پيروزی قرار ده.
نکوهشِ سکوتِ مظلوم در برابر ظالم
در این کلمات نورانی، حضرت ضمن دعا و درخواست از خداوند به یک اساس محکم در دین اشاره میکنند. ائمۀ اطهار علیهمالسلام از خدا درخواست نمیکنند: خدایا کسی را که به من ظلم میکند هلاکش کن و از بین ببر؛ بلکه درخواست میکنند: «وَ اجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی». اینکه انسان تماشاگر باشد و قبولِ ظلم کند، نکوهیده است. در اسلام چنین روشی سفارش نشده است، بلکه این روایت شریف از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل شده است که «الظالم و المظلوم کلاهما فی النار»؛ هم ظالم و هم مظلوم در آتشاند. ظالم بهسبب ظلمی که میکند در آتش است، اما مظلوم چرا؟ مظلوم که مورد ظلم واقع شده است؟ حضرت میفرمایند مظلوم حق ندارد که بنشیند و تماشا کند تا به او ظلم شود و هیچ اقدامی نکند. بنابراین در اینجا کلام امام سجاد علیهالسلام به این نکته اشاره دارد که انسان باید در مقابل ظلم از خودش دفاع کند، وگرنه ظالم سرکشی و تعدّی خود را بیشتر خواهد کرد و درنتیجه ظلم به دیگران در جامعه نهادینه میشود. پس باید در مقابل ظلم ایستاد.
در آیه شریف قرآن کریم آمده است: «لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» (نسا: ۱۴۸). خداوند فحشدادن و ناسزاگفتن را دوست ندارد، اما در این آیه در یک جا فحشدادن را استثنا میکند و آن در جایی است که به انسان ظلم شده باشد. چون انسانی که مورد ظلم واقع شود، هر قدر هم که ضعیف باشد، دستکم قادر است در مقابل ظالم فریاد بزند. لذا اینکه امام سجاد علیهالسلام میفرمایند: «وَ اجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی»، یعنی دستی برای من قرار بده در مقابل کسی که به من ظلم میکند.
دعا برای ظلمپذیرنبودن
معمولاً ظالم قوی است و مظلوم ضعیف؛ هرچند افراد ضعیف هم میتوانند ظلم کنند. اما بهطور معمول ظالم قوی است. این معنا که حضرت میفرمایند دستی در مقابل ظالم برایم قرار بده یعنی مقاومتی برایم مهیا کن. دعا در امور تکوینی سببساز است؛ اما اینطور نیست که اگر دعا کردیم «خدایا دستی قرار بده»، بلافاصله برای ما در مقابل ظالم نیروی فوقالعادهای ایجاد شود و ظالم را بکوبد. هر اقدامی برای صورتپذیرفتن ابتدا نیازمند انگیزه است و مقصود حضرت از این دعا که در وجود من دستی در مقابل ظالم قرار بده، این است که خدایا آن انگیزه را در من ایجاد کن که ظلمپذیر نباشم.
روشهای مقابله با ظلم ظالم
برخی جوامعی که مورد ظلم واقع میشوند، اما اینقدر ضعیفاند که کوچکترین انگیزهای برای مقابله با ظلم ندارند. این مسئله را در تاریخ اسلام فراوان میبینیم. در مقابل بنیامیه، در مقابل بنیعباس، در مقابل حکومتهای ظلمی که در طول تاریخ بر مردم مسلط بودند، جوامع انگیزهای برای مقابله نداشتند. البته مقاومتهایی شده است، اما اکثراً نشستهاند و تماشا کردهاند. حتی انگیزۀ مقاومت در مقابل ظالم را نداشتند. مقاومت همیشه به معنای شمشیرکشیدن نیست. گاهی کسی زور دارد و میتواند مقابل ظالم شمشیر بکشد، اما کسانی هستند که شمشیر ندارند. اینها میتوانند از راه دیگری با ظالم مقابله کنند. با ظالم میتوان نجنگید اما روشی را در پیش گرفت که او را رسوا کرد. میتوان روشی در پیش گرفت که ظالم را از کردۀ خودش پشیمان کرد، مانند اینکه آبروی ظالم را در پیش دیگران ببرنند و او را از اعتبار بیندازند. این روش همان کاری است که به آن در دنیا مقاومت منفی میگویند.
مقاومت منفی؛ نوعی ایستادگی در مقابل ظلم
تاریخ هند را در نظر بگیرید. هند در آن روزگار استعمار، در مقابل سلطه انگلستان ایستاد. آن زمان هند سیصد تا چهارصد میلیون نفر جمعیت داشت؛ اما انگلستان کشوری با پنجاه میلیون نفر جمعیت و یک جزیرۀ دورافتاده بود. انگلستان بهواسطۀ یک کمپانی بر هند شرقی بهشکلی مسلط شد که مردم هند اصلاً به ذهنشان خطور نمیکرد که میتوان در مقابل آن ایستاد. البته مقاومتهای کمی صورت گرفت، اما درنهایت یک نفر به نام «گاندی» بلند میشود و بهعنوان قهرمان مقاومت منفی در تاریخ از او نام میبرند. مهاتما گاندی تحصیلکردۀ رشتۀ حقوق و در آفریقای جنوبی وکیلدعاوی بود. وقتی گاندی به هند آمد و وضعیت آن را دید، شروع به مبارزه کرد؛ اما در مبارزهاش نه از شمشیر خبری بود و نه از زور. او در بین مردم مقاومتی ایجاد کرد که همۀ مردم متحد شدند و درنهایت آن ظالم و آن استعمارگر شکست خورد و هند را ترک کرد.
سیدالشهدا علیهالسلام الگوی گاندی در مقابلۀ با ظلم
نکتۀ جالب برای ما شیعیان اینکه گاندی گفته است من این مقاومت را از وجود مقدس سیدالشهداء علیهالسلام یاد گرفتم. گاندی میگوید من دیدم که شخصی اینهمه در مقابل ظالم استقامت کرده است و بههیچوجه از اهدافی که داشته کوتاه نیامده و درنهایت ظالم را از آبرو و اعتبار انداخته است. پس من از او آموختم و لذا ایستادم، زندان رفتم، مردم هند کشته شدند؛ اما ایستادند، مالیات ندادند، نمک را که در انحصار دولت انگلیس بود خودشان از دریا تهیه کردند و... این رفتار یعنی مقاومت منفی و قدم به قدم. این رفتار همان است که امام سجاد علیهالسلام از خداوند برای شیعه مسئلت میکنند.
«وَ اجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی» کلام والایی است. این ید، همیشه ید زننده نیست. یدی نیست که اسلحه دستش باشد. اما یدی است که ظالم را نابود می کند. گاهی این ید به زندان افتادن است. در گوشهوکنار تاریخ میخوانیم که در طول دوران مقاومت، صحابه رسول خدا (ص) و محدثین و صحابه ائمه علیهمالسلام در زندان و زیر شکنجه بودند، مانند ابن ابیعمیر. ابن ابیعمیر میگوید حالاتی در زندان بر من میگذشت که در شرف شکستن بودم.
این امر طبیعی است. انسان از گوشت و پوست است و وقتی بر او فشار میآید و دائم در آزار و اذیت است، ممکن است بشکند و در مقابل دشمن کوتاه بیاید. ابن ابیعمیر میگوید در حال شکستن بودم که از سلول کناریام صدایی بلند شد. یکی از بزرگان صحابه در آن سلول بود که به من گفت «نشکن و مقاومت کن». کلام این فرد نیرویی در من ایجاد کرد و باعث شد نشکنم.
فقه شیعه، حاصل مقاومت صحابۀ رسول خدا (ص) و صحابۀ ائمه اطهار علیهمالسلام
نتیجۀ ایستادگی «ابن ابیعمیر»ها و فاشنکردن اسامی یارانشان برای دشمن این شد که شیعۀ ائمه و اهلبیت علیهمالسلام، این طریق غیرانحرافی، در اسلام باقی ماند و آن دشمنان رفتند. آن خطی که اینها برایش شکنجه میشدند ماند و روایاتشان به دست ما رسید. حتی جناب ابن ابیعمیر مجبور شد بسیاری از روایات را دفن کند، اما آیا فقه شیعه به هم خورد؟ خیر. روایات و فقهی که شیعیان دارند، بههیچوجه با فقه اهل تسنن قابل مقایسه نیست؛ به این علت که شیعیان ظالم را شکستند. شکست ظالم زمان میبرد، اما مهم است. پس این دست انگیزه میخواهد تا بتواند در مقابل ظالم سکوت نکند و تابع ظلم و بیاعتنا به آن نباشد.
نتیجۀ ایستادگی زائران اربعین سیدالشهدا علیهالسلام
زمانی که هنوز صدام قدرت نگرفته بود، جمعیتی بین پانصد تا هزار نفر از علما به زیارت اربعین میرفتند. اما مانند الان ازدحام نبود. مردم عادی هم به زیارت اربعین میرفتند، اما مانند الان این پیادهروی میان عامۀ مردم مرسوم نبود، بلکه بیشتر در بین علما مطرح بود. وقتی صدام روی کار آمد، زوّار سیدالشهدا علیهالسلام را به گلوله بست و قتلعام کرد. گاهی اوقات عراقیها برای من نقل میکردند که «ما خانهمان در کنار شط در مسیر همین پیادهروی بود. بزرگان و علما شب به این منطقه میرسیدند و قصد اتراق میکردند. از قدیم الایام، ما دربِ خانههایمان را باز میگذاشتیم و چادرهایمان را مهیا میکردیم که زوّار بیایند و از آنها پذیرایی کنیم. اما صبح که این زوّار از خانۀ ما میرفتند، مأموران صدام همۀ بچههای ما را میکشتند. لذا از ترسِ جانِ بچههایمان اول شب درِ خانههایمان را میبستیم و ما را اندوه میگرفت که اگر زائری دقالباب کرد، چه جوابی به سیدالشهدا علیهمالسلام بدهیم.» اما بعد چه شد؟ الان اربعین چگونه برگزار میشود و صدام کجاست؟ این مقاومت بود. این یدی بود که خداوند در مقابل ظالم عنایت کرد و ظالم را شکست. اما به تناسب آن انگیزه، مقاومت ممکن است زودتر یا دیرتر در افراد ایجاد شود، و نتیجۀ آن نیز زودتر یا دیرتر حاصل شود.
کجایند گردنکشان تاریخ؟
پیش از انقلاب، من و مرحوم آقای فانی، از مراجع قم، در کشور سوریه همخانه بودیم. یک روز ایشان فرمود که مایلم به یدن قبر معاویه برویم. در دمشق پرسوجو کردیم و جایی را نشانمان دادند. مخروبهای بود که سقف بلند و دیواری داشت و درِ آن را بسته بودند. افرادی هم به آن مکان رفتوآمد میکردند، اما بیاعتنا بودند. خادمش به اصرار ما در را باز کرد. روی قبر معاویه قدری خاک انباشته شده بود. این قبر معاویهای بود که هنوز هم سنگش را به سینه میزنند. در دمشق، یعنی در پایتخت خودش، در مرکز قدرت خودش و در جایی که شصتهفتاد سال از آنجا لعنتفرستادن به علی بن ابیطالب علیهالسلام را برنامهریزی میکرد، وضع قبرش چنین بود. در چندقدمی آنجا، قبر حضرت رقیه سلاماللهعلیها بود؛ آن زمان قبر حضرت اتاق کوچکی بود. در مدتی که ما در کنار قبر مطهر بودیم، لحظهای رفتوآمد قطع نشد. زنهای سنّی همراه کودکانشان میآمدند و برای حرم اسباببازی هدیه میآوردند. کمی آنطرفتر هم قبر مطهر حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها بود. روزگار چنین است. «وَ اجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی»، این استجابت این دعاست که خداوند برای اهلبیت ید قرار داد. این ید خدا را باید ببینیم. قبر سیدالشهدا و کربلا چه شد؟ متوکل و هارونالرشید چه شدند؟ آنهایی که میآمدند و این قبر را خراب میکردند و به آن آب میبستند و شخم میزدند، چه شدند؟
در طول تاریخ کسانی بودهاند که دست و پای زوّار سیدالشهدا علیهالسلام را بریدهاند. آنهایی که دست و پای زوّار را قطع میکردند، با کسانی مواجه شدند که یک دست نداشتند و میگفتند سالهای پیش دستم را برای زیارت دادهام و اگر ممکن است اینبار یک پایم را به جای دست دیگرم قطع کنید که به زیارت بروم. از سوی دیگر ده نفر میآمدند و میگفتند اگر ممکن است توافق کنیم به جای دست و پا، یک نفر از ما را بکشید و بقیه به کربلا بروند. اما کربلارفتنشان تعطیل نشد: «وَ اجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی».
شیعه که بار این رسالت را در طول تاریخ به دوش کشیده است. امروز نتیجۀ کار صدامها و رضاخانها و همۀ آنهایی را که با این روضه درافتادند، میبینیم.
والسلام علیکم و رحمة الله برکاته