بسم الله الرحمن الرحیم
شرح دعای شریف مکارم الاخلاق
وجود مقدس امام سجاد علیهالسلام در دعای شریف مکارم الاخلاق میفرمایند:
ألّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی، وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِی، وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِی.
معانی مختلف «ید» با توجه به اقتضائات زمانه
«وَاجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی»: امام سجاد علیهالسلام از خداوند منان مسئلت دارند در برابر کسانی که به ایشان ظلم میکنند، دستی عنایت فرماید. طلب «ید» از خداوند همیشه برای دفع ظلم است؛ یعنی در مقابل کسی که به انسان تعدی میکند، انسان حالت دفاعی به خودش میگیرد. در این حالت دفاعی، «ید» بهطور معمول نقش اساسی داشته است. البته در هر زمان معنای آن متفاوت است. ممکن است این «ید» همراه با شمشیر باشد یا با وسایل دفاعی روز. پس، صورتهای مختلفی ممکن است پیدا کند. یک معنای «ید» این است که خداوندا در مقابل کسی که به من ظلم میکند، قدرت دفاع عطا کن. این معنای واضحی است. اما نکتۀ نهفته در آن این معناست که انسان ظلم را درک کند و تشخیص بدهد که بر او ظلم شده است. اگر انسان نداند که مظلوم واقع شده، اصلاً در مقام دفاع برنمیآید.
شئون مختلف «ظلم»
«ظلم» گاهی اوقات عادی است و بسیاری از مردم متوجه آن میشوند، مثلاً کسی به انسان زور میگوید. اما «ظلم» در شئون مختلف معنای وسیعی دارد، برای مثال «شرک» هم ظلم است: «وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» (لقمان: 13). در این آیه، ظلم معنای وسیعی دارد که یکی از مصادیقش شرک است. هرجا که حقی نادیده گرفته شود، ظلم است؛ هرجا تبعیضی صورت بگیرد، ظلم است. حتی این ظلم ممکن است بسیار هم خفی باشد؛ مثلاً ظلم انسان در حق خانوادۀ خودش، در حق اولادش، در حق همسر یا در حق پدر و مادرش. یا ممکن است ظلم در حق دوست خودش باشد. اگر انسان حقوق افراد را رعایت نکند، مرتکب ظلم شده است و این ظلم در همۀ لایههای جامعه گسترش مییابد. بنابراین در مقام دفاع، انسان باید در ابتدا ظلم را تشخیص بدهد؛ اینکه چه چیزی ظلم است و آیا به من ظلم شده است یا خیر.
گاهی برخی افراد در نظر بدوی، بسیاری از احکام در باب قصاص را ظلم تلقی میکنند. مثلاً شخصی گناهی مرتکب شده و باید قصاص شود. یا حتی ممکن است تعذیر را ظلم بدانند. اما باید دانست و تشخیص داد که ظلم فقط تعدی یک فرد به فرد دیگر نیست، بلکه ممکن است ظلم تعدی به حق باشد. حدّی که بر ظالم جاری میکنند، به حق است. اگر این کار انجام نشود، ظلم به عامۀ مردم و همۀ اجتماع است. در همۀ مجازات عقلائی، کسی که زندانی میشود و باید یک عمر در زندان بپوسد، این زندان مجازات جنایت و قتلی است که انجام داده و اگر این مجازات نباشد، در این معنا به اجتماع ظلم میشود. گاهی اوقات انسان بین ظلم به این فرد خطاکار یا ظلم به اجتماع مخیّر میشود. لذا مسئلهای که در اینجا حائز اهمیت است و موضوع ماست، معنای بسیار وسیع «ظلم» است.
شئون مختلف «ید»
«ید»ی هم که انسان باید در مقابل ظلم داشته باشد، همان وسعت معنایی را دارد که ظلم داراست و نیازمند تشخیص و فهم است. آن دافعهای هم که درمقابل ظلم باید داشته باشیم، معنای وسیعی دارد. خصوصیت این «ید» این است که باید کاری کند تا به او ظلم نشود و نیز ظالم خودش را در ظلمکردن در امان و در حصار نبیند. این «ید» باید به ظالم بگوید تو نباید ظلم کنی و ما نمیگذاریم مرتکب این ظلم شوی و اگر این ظلم را انجام دادی، عقبه دارد. این عقبه باید به رخ ظالم کشیده شود یا به سر ظالم بیاید؛ این معنای «ید» است. پس «وَاجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی» هم نشاندهندۀ معنای وسیع «ظلم» است و هم معنای وسیع «ید».
نفس امّاره و نفس لوّامه
گاهی اوقات افرادی در جامعه هستند که مرتکب ظلم میشوند، اما این افراد بر اساس آن اقتضائات انسانیشان راضی به ظلمکردن نیستند. از آنجا که انسان مجموعهای از قوای درونی است، اگر بعضی از این قوای درونی زمینه پیدا کنند و مانع نداشته باشند، بهطرز عجیبوغریبی موجب فساد میشوند. انسان ذاتاً قدرتطلب است. این قدرتطلبی هم از قوای درونی ماست، مانند میل به راحتی، ثروتطلبی یا طمع. در مقابل این عوامل ظلم و قوای درونی، انسان نوع دیگری از همان قوای درونی را دارد که در قرآن از آن یاد شده است: «لَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ» (قیامت: 2). نفس ملامتکننده، یعنی نفس کنترلکننده، در وجود خود انسان است، عقل انسان است و در مقابل نفس اماره قرار دارد: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّ» (یوسف: 53). لذا در درون انسان این قدرت وجود دارد که او را مهار کند.
«ید» پیشگیریکننده
این قوای منفی که انسان در درونش دارد، اگر بهوسیلۀ قوای عقل و بهواسطۀ دین و پیامبران و عذاب و عقاب الهی که وعده و وعید داده میشود مهار نشد، باید از راه دیگری جلوی آن گرفته بشود. اما اگر او هم کارساز نشد، این شخص منشأ مصیبتها میشود که در طول تاریخ بشری شاهدش بودهایم. ظلمهایی به نسلها شده است و کسانی که ظلم کردند و در سایۀ ظلمشان میلیونها نفر کشته شدند، در دنیا واقع شده است. در گذشته، امثال چنگیز حمله میکردند و شهرها را ویران میکردند و میسوزاندند و میرفتند. امروزظلم صورت متمدنانهای پیدا کرده است! آن ظالم امروز در خانۀ خودش مینشیند، شمشیر هم به دست نمیگیرد، زحمت به سفر رفتن هم نمیکشد، اما با فشار یک دکمه بمبی بر سر شهری میافتد و ناگهان بیش از یکصد هزار نفر کشته میشوند. لذا یکی از معانی وسیع «ید» این است که ما ابتدائاً یدی داشته باشیم که مانع از پرورش ظالم در جامعه شود. یا مثلاً اینکه جامعه در وضعیتی باشد که افراد به حقوق خودشان قانع بوده و دنبال تعدی نباشند، این هم «ید» است، با این تفاوت که حالت پیشگیری دارد.
«ید» تلافیکننده
یک وقت ظالمی میخواهد به بچۀ یتیمی سیلی بزند، اما این بچه دستش را بلند میکند و جلو میآورد یا هجمه میکند؛ این «ید»ی که یتیم در مقابل ظالم بلند میکند، حکم پیشگیری دارد. اما گاهی اوقات ظلم واقع میشود و مظلوم تلافی میکند تا ظالم به عواقب این ظلم مبتلا شود. پس «جلوگیری» و «تلافی» هم از شئون مختلف «وَاجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی» هستند. پروردگارا خویی و توانی به من بده که ظالم هوس نکند سراغ من بیاید. ظالم قبل از هرچیز توان خود را میسنجد و وقتی ببیند که حریف نیست، برای ظلمکردن جلو نمیآید. اگر مظلوم در مقابل ظالم دافعه داشته باشد، ظالم جرئت ظلمکردن پیدا نمیکند.
دافعۀ فرهنگی و نقش آن در پیشگیری از ظلم
این دافعه فقط نیروی فیزیکی نیست. در مراحل بالاتر، دافعه کار فرهنگی است. جامعهای که افرادش به هم ظلم نکنند، جامعهای که ظالم پرورش ندهد، جامعهای که هر فردی حق خودش را بداند و بتواند از حقش دفاع کند، دافعۀ فرهنگی دارد. اگر ما توان دفاع از حقوق خودمان را نداشته باشیم، طبیعتاً شخصی پیدا میشود که به ما تعدی کند. بنابراین در اینجا حضرت سجاد علیهالسلام میفرمایند پروردگارا به من این توفیق را بده که بتوانم در این زمینه مؤثر باشم و کاری کنم که ظالم به من توجه نکند و سراغم نیاید. ادعیهای بسیاری هستند که در آنها برای رهایی از ظالم از خداوند طلب کمک میشود تا توجه ظالم به ما جلب نشود، اما این در مقام آخر است؛ یعنی زمانی که هیچ راه دیگری برای دفع شرش نداریم، به خدا متوسل میشویم که خدایا توجه ظالم را از من برگردان. این یک نوع پیشگیری است اما داخل در عنوان «ید» است.
مقصود امام سجاد علیهالسلام این است که جامعه به مظلومیت مردم عادت نکند و مردم به ظلمپذیری خو نکنند و ظلم عادی نشود. این بزرگترین خطر برای هر جامعه است. در میان ظالمان کسانی هم هستند که به جان و ناموسشان رحم نمیکنند، چون خودشان قبول ظلم میکنند. قبول ظلمکردن اولین مرحلۀ پذیرش ظلم است. پس اینکه من خودم را بشناسم و تن به ظلم ندهم، دستی است که دفع ظلم کرده است.
برخورد با ظالم؛ وظیفۀ شرعی مظلوم
حضرت رسول (ص) در روایتی فرمودهاند: «الظالم و المظلوم کلاهما فی النار». از حضرت پرسیدند که ظالم بهسبب ظلمش در آتش است، اما مظلوم چرا؟ حضرت فرمودند به علت اینکه مظلوم مینشیند تا به او ظلم شود. مظلوم حق نداشت ظلم را بپذیرد. پذیرش ظلم، ظالم را جری میکند که سراغ نفر دوم برود و به همین ترتیب نفرهای بعدی در صف واقع میشوند.
بنابراین در این فرمایش وجود مقدس امام سجاد علیهالسلام هم مفهوم «ظلم» و هم مفهوم «ید» معنای وسیعی دارد. «ید» پیشگیری، «ید» دفاعی و «ید»ی که عواقب ظلم را به ظالم یادآوری کند. نباید اینگونه باشد که ظالم ظلم کند و برود. ما وظیفۀ شرعی داریم که وقتی ظلمی واقع میشود، کاری با ظالم کنیم که اگر اینبار نتوانستیم دفاع کنیم، دفعۀ بعد جرئت ظلمکردن پیدا نکند و به شخص دیگری ظلم روا ندارد.
والسلام علیکم و الرحمة الله و برکاته