English | فارسی
پنجشنبه 11 آبان 1402
تعداد بازدید: 397
تعداد نظرات: 0

سلسله بيانات اخلاقی حضرت آيت الله علوی بروجردی مدظله العالی در شرح دعای مكارم الاخلاق4

سلسله بيانات اخلاقی حضرت آيت الله علوی بروجردی مدظله العالی در شرح دعای مكارم الاخلاق4
شرح دعای شریف مکارم‌ الاخلاق
در کلام مبارک امام سجاد علیه‌السلام آمده است: ألّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی، وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِی، وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِی.

بسم الله الرحمن الرحیم

در کلام مبارک امام سجاد علیه‌السلام آمده است:

ألّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی، وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِی، وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِی.

 

معنای «عدل»

نکتۀ کلام حضرت این است که ایشان در مقابل کسی که ظلم می‌کند، «وَاجْعَلْ لِی یَداً» مسئلت می‌کنند و در مقابل کسی که اهل مخاصمه است «وَاجْعَلْ لِی لِسَاناً» تقاضا می‌کنند. این دو باهم متفاوتند. «ظلمنی» به معنای تعدّی ظلم در مقابل عدل است. عدل یعنی هر چیزی که در جایگاه خودش قرار بگیرد و تعدی و تجاوزی به جایگاه خودش نداشته باشد. درواقع عدل در مقابل ظلم است و تعدی از آن جایگاه، ظلم را به وجود می‌آورد.

 

«ید» در مقابل ظلم

 لذا وقتی ظلم تحقق پیدا می‌کند، خارجاً این ظلم اتفاق می‌افتد. ظلم ممکن است صور مختلفی داشته باشد، مثلاً ظلم در کلام، ظلم در امور یدی و فیزیکی، حتی ظلم در انتخاب افراد. بنابرین متناسب با آن تعدی‌ای که واقع می‌شود، حالت دفاعی عبارت از این است که انسان جلوی آن تعدی را بگیرد. در کلام حضرت سجاد علیه‌السلام جلوگیری از آن تعدی به‌وسیلۀ «ید» صورت می‌گیرد. اما «ید» فقط یک اصطلاح است و منظور فقط «ید» جسمانی نیست. یعنی خداوندا، آن ابزار جلوگیری‌کننده از این تعدی را به من عنایت بفرما. ابزاری که بتوانم در مقابل این تعدی مقاومت کنم و این ظلم به من ضربه نزند و بر من مؤثر واقع نشود. پس، حضرت در مقابل ظلم، از تعبیر «ید» استفاده می‌کنند.

 

تفاوت خصومت با ظلم

خصومت همیشه ظلم نیست. خصومت حالتی درونی است. مثلاً کسی با کسی خصومت دارد، اما هیچ کاری انجام نمی‌دهد و هیچ حرفی هم نمی‌زند. ممکن است این خصومت به ظلم منجر نشود، یعنی باعث یک فعل خارجی نشود. اما ریشۀ دشمنی فقط در این تعدی خارجی نهفته نیست، درحالی‌که حقیقت ظلم متقوم به آن تعدی خارجی است. اگر تعدی خارجی نباشد، ظلم معنا ندارد؛ اما خصومت متوقف به تعدی خارجی نیست. گاهی بین دو شخص خصومت است، اما از ظلم خبری نیست. «دشمنی» در مقابل «دوستی» است، لذا خصومت یعنی کسی را دوست‌نداشتن.

 

 «لسان» در مقابل خصومت

خصومت ممکن است به صور مختلف ابراز شود و وقتی ابراز شد، آن‌وقت ظلم تحقق پیدا می‌کند. امام سجاد علیه‌السلام در این دعا به هردو حیثیت اشاره می‌فرمایند. یعنی پروردگارا، اگر ریشۀ خصومتی در دل افراد است ـ‌چون جایگاه خصومت و دشمنی قلب انسان است‌ـ زبانی به من عنایت کن که بتوانم این خصومت را از بین ببرم. و اگر این خصومت به مقام تعدی و ظلم می‌رسد، یدی به من عنایت بفرما که بتوانم در مقابل او بایستم و از ظلم او ممانعت کنم. «ید» در اینجا به معنای وسیلۀ دفاعی است، اما امام علیه‌السلام در مقابل خصومت تعبیر «لسان» را به کار می‌برند.

 

عمل به‌مثابه «لسان»

 لسان وسیلۀ ابراز انسان است. اگر لسان نباشد، هیچ‌کس خبردار نمی‌شود که در دل چه می‌گذرد. اما لسان هم اعم است؛ یعنی آنچه مافی‌الضمیر انسان را باز می‌کند و بیرون می‌ریزد، لسان و نطق است. لسان و نطق خصوصیتی دارد و آن اینکه نسبت به سایر حیوانات امتیاز انسان تلقی شده است. حیوانات دیگر به این معنا لسان دارند که وقتی یکی از آن‌ها خطر را می‌بیند، صدایی می‌کند تا بقیۀ هم‌نوعانش فرار کنند. یا وقتی طعمه‌ای می‌بیند، دیگران را هم صدا می‌کند. گاهی اوقات طوطی اذان می‌گوید یا قرآن می‌خواند. این تقلید یا هرچه که هست، لسانش غیر از لسان انسان است.

 مقصود از لسان در دعای حضرت یعنی وسیله‌ای که خداوند در اختیار انسان قرار داده که همان نطق است و از راه این نطق می‌تواند دقیقاً مافی‌الضمیر را بیان کند، استدلال کند، برهان بیاورد، منطق خود را عرضه کند؛ این خاصۀ انسان است. اما ابراز مافی‌الضمیر فقط از طریق لسان نیست، بلکه گاهی اوقات انسان مافی‌الضمیر را با عمل خود نشان می‌دهد. در روایات داریم: «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ». دعوت‌کننده گاهی با خودش دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد نه با زبانش. گاهی برخی از علما و بزرگان چنین بودند، مانند مرحوم آیت‌الله سید احمد خوانساری رضوان‌ الله تعالی که ما محضر ایشان را درک کرده‌ایم. ایشان اصلاً صحبت نمی‌کردند. گاهی اوقات که افراد در مسئله‌ای بحث می‌کردند، وقتی نظر ایشان را جویا می‌شدند به گفتن «بله» یا «نه» اکتفا می‌کردند و بیشتر طالب شنیدن بودند. اما عملشان اخلاق بود، نگاه کردن و حرکاتشان اخلاق بود. در مقام دعوت، عمل بسیار مؤثرتر است. اما عمل هم حدی دارد و تا جایی می‌توان آن را نشان داد. گاهی اوقات برای از بین بردن خصومت، انسان احتیاج به بیان مافی‌الضمیرش دارد و می‌خواهد برای آن استدلال و منطق هم بیاورد. زبان می‌تواند ریشۀ دشمنی را بخشکاند. مقصود امام سجاد علیه‌السلام هم در این عبارت از دعا همین است.

 

قدرت «لسان» در تغییر دشمن

لسان عمل دشمن را هم می‌‌تواند تغییر بدهد. در تشییع جنازۀ امام مجتبی علیه‌السلام مروان شرکت کرده بود. مروان دشمن امام بود و همیشه به ایشان خصومت می‌ورزید. اما در تشییع حضرت گریه می‌کرد. وجود مقدس سیدالشهدا علیه‌السلام یا وجود مقدس حضرت ابوالفضل علیه‌السلام از مروان می‌پرسند که تو چرا این‌همه گریه می‌کنی؟ تو که این‌همه برادر ما را در زمان حیاتش آزار دادی! مروان گفته بود: «این صبر و تحملی که برادر شما داشت، من را شکست و تحت تأثیر قرار داد. این کوه صبر بود که امروز از دنیا رفته و روی دوش این مردم به سوی قبرستان حمل می‌شود. این صبرش من را شگفت‌زده کرده بود.» این عمل امام مجتبی علیه‌السلام است که دشمن را می‌لرزاند و تکان می‌دهد.

 در تاریخ می‌خوانیم که حکومت‌ها مخالفانشان را به زندان می‌انداختند و شکنجه می‌کردند. گاهی اوقات در نوشته‌ها و خاطرات کسانی که شکنجه و اذیت شده‌اند و زندانی کشیده‌اند می‌خوانیم که کمتر از آن ظالمان تحت تأثیر قرار گرفته و اذیت شده‌اند؛ یعنی با مقاومت و صبر و تحمل این آدم، آن ظالم شکسته است.

امام سجاد علیه‌السلام در این دعا می‌خواهند بفرمایند خدایا لسانی به من بده که بتوانم در مقابل خصومت بایستم. این لسان هم اعم از عمل و زبان است. اما کارایی زبان در برخی جهات بسیار بیشتر است. خصومت هم یعنی آن احساس قلبی که افراد در جهت منفی با من دارند. پس، از خداوند می‌خواهند با این لسان و با عمل آن‌ها را متوجه عملشان کنند.

 

اَشکال خصومت‌ورزی

 خصومت معمولاً روی جهات مختلفی ممکن است پیدا شود، مانند اینکه شخصی با من دشمن است به این علت که تصور می‌کند من از او خوشم نمی‌آید یا خلاف جهت خواستۀ او حرکت می‌کنم. اگر من بتوانم با زبانی که اظهار مافی‌الضمیر من است او را متوجه اشتباهش کنم، خصومت را کنار زده‌ام.

برای نمونه، افراد بسیاری با رسول خدا صلی‌ الله علیه و آله والسلم دشمن بودند و کمترین علت دشمنی‌شان این بود که چرا خدا بین این‌همه اشراف مکه، ایشان را به رسالت برگزیده است. حتی برخی از بستگان ایشان مانند ابوجهل این مطلب را به زبان می‌آوردند. اما باید ببینیم وجود مقدس نبی اکرم چگونه همۀ این‌ خصومت‌ها را کنار زدند و گاهی خصومت‌ها را به دوستی تبدیل کردند و اگر به مرحلۀ «ظلمنی» می‌رسید، یدی داشتند که آن را کنار بزنند. لذا پیغمبر صلی‌الله علیه و آله والسلم پیش رفتند، اما ابوجهل و ابوسفیان در زمان حیات پیغمبر پیش نرفتند. بنابراین امام سجاد علیه‌السلام «لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِی» از خداوند درخواست می‌کنند.

 

«لسان»؛ ابزار مقابلۀ مصلحان اجتماعی با خاصمان

نکتۀ دیگر اینکه حتی افراد گاهی با مصلحان جامعه هم خصومت می‌ورزند، نمونۀ آن رفتار با انبیاست. مصلح در جامعه ظلم نکرده است، اما برخی افراد می‌گویند «تو قوانین جاری بین ما را به هم می‌زنی.» یا مثلاً «پسر باید مطیع پدر باشد، اما تو آمد‌ه‌ای پسر را جذب کرده‌ای و پسر مقابل پدر ایستاده است.»

بسیاری دیگر هم با امر به معروف و با کسی که امر به معروف می‌کند، دشمنی دارند و آن را مزاحمت تلقی می‌کنند. درواقع این افراد در حق آمر به معروف ظلم نمی‌کنند، اما دشمنی و خصومت در دلشان دارند. بر اساس این دعای امام سجاد علیه‌السلام وسیلۀ مقابله با این خصومت «ید» نیست، بلکه «لسان» است. باید با این لسان که ابزار من است و اعم از «زبان» و «عمل» است، به خاصم نشان بدهم که من جز خیر برای او نمی‌خواهم و به او نشان بدهم که خیر تو در چیست. از این طریق دشمنی از بین می‌رود.

به عبارت دیگر، باید به او بفهمانم که اگر من پسر یا دختر تو را امر به معروف و نهی از منکر کردم، مسیر زندگی آینده‌اش تغییر خواهد کرد. این امر به معروف و نهی از منکر باید با زبان و با عمل من عرضه شود. بزرگانی که چنین می‌کردند، بسیار تأثیرگذار بودند.

 

ماجرای سید مهدی قوام و هدایتگری‌اش از طریق عمل

بارها از مرحوم سید مهدی قوام صحبت کرده‌ام. ایشان به سید مهدی لاله‌زاری معروف و در تهران از بزرگان بود. مرحوم علامه کرباسچیان محضر ایشان را ادراک کرده بود و قضایای بسیاری از مرحوم قوام نقل می‌کرد. در گذشته، در تهران کسانی بودند که فاحشه‌خانه داشتند. گاهی برخی از علما که غیور بودند مقابل درِ این فاحشه‌خانه‌ها می‌ایستادند و هرکسی را که از آنجا بیرون می‌آمد توبیخ می‌کردند. یا برخی دیگر افرادی را جمع می‌کردند و تمام بساط مشروب‌فروشی را می‌شکستند.

سید مهدی قوام این‌طور عمل نمی‌کرد. ایشان در مسجد لاله‌زار نماز می‌خواند. لاله‌زار در گذشته، مکان بسیار شلوغی بود. کاباره‌ها و مراکز فساد هم آنجا بود. یک شب سید مهدی قوام از مسجد بیرون می‌آید و سرچهارراه خاصی می‌ایستد که فواحش برای جلب مشتری آنجا می‌ایستادند. آن‌ها مرحوم قوام را مسخره می‌کنند و می‌خندند و از ایشان می‌پرسند که شما هم مشتری هستی؟ مرحوم قوام عصبانی نمی‌شود و دعوا هم نمی‌کند. لبخندی می‌زند و به یکی از آن‌ها می‌گوید: «امروز آخرین روز روضۀ من در مسجد بوده است و بابت آن پولی به من داده‌اند. تو الان می‌خواهی مرتکب گناهی شوی و پولی کسب کنی. من نمی‌دانم در این پاکت چه میزان پول هست. آن را به تو می‌دهم اما تا وقتی که پول این پاکت تمام نشده گناه نکن.»

آن زن پاکت را می‌گیرد و می‌رود. به ارادۀ خداوند، تا مدت‌ها پول پاکت تمام نمی‌شود. زن متنبه می‌شود و تغییر می‌کند و به سراغ سید مهدی قوام می‌رود و می‌گوید: «چند ماه است که از این پاکت پول برمی‌دارم، اما تمام نشده است.» مرحوم سید مهدی قوام به او می‌گوید: «الان نمی‌خواهی راه زندگی‌ات را عوض کنی؟» آن زن چون آمادگی پیدا کرده بوده، پاسخ مثبت می‌دهد. مرحوم قوام هم به او قول کمک می‌‌دهد.

 آن زن بعدها یکی از زنان متدین و مریدان سید مهدی قوام شد. درواقع ایشان بسیاری از دوستان و فواحش را به راه آورد. این هم یک راه است. لذا وسیلۀ ما نباید فقط تندی و عصبانیت باشد.

 

«صبر» نوح نبی علیه‌السلام در هدایت قوم خویش

« وَاجْعَلْ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِی» چیزهای فراوانی را به ما نشان می‌دهد. حضرت نوح علیه‌السلام برای هدایت امتش وقت گذاشت و معروف است که ۹۵۰ سال کارش هدایت بود. بعد از ۹۵۰ سال عدۀ اندکی به او ایمان آوردند تا اینکه قومش را نفرین کرد و ماجرای طوفان پیش آمد. حضرت نوح قصد نداشت جان و مال قومش را بگیرد، اما  قومش با او دشمنی می‌کردند و گاهی آن‌قدر به او سنگ می‌زدند که زیر سنگ‌ها مدفون می‌شد؛ با این حال نوح علیه‌السلام آرام آرام سنگ‌ها را کنار می‌زد و بیرون می‌آمد. نه فریادی می‌کرد و نه توبیخی. فقط دستانش را بالا می‌برد و می‌گفت: «خدایا این قوم را هدایت کن؛ این‌ها جاهل‌اند و نمی‌فهمند.» تااینکه به فرمایش قرآن بعد از ۹۵۰ سال هم عدۀ کمی به او ایمان آوردند. این همان راهی است که امام سجاد صلوات الله و سلامه علیه در این دعا به ما یاد می‌دهد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

تصاویر
  • سلسله بيانات اخلاقی حضرت آيت الله علوی بروجردی مدظله العالی در شرح دعای مكارم الاخلاق4
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان