English | فارسی
شنبه 25 فروردین 1397
تعداد بازدید: 1304
تعداد نظرات: 0

بعثت نبی اکرم (ص) امری تأثیرگذار در تاریخ بشریت بوده و دنیا را در آن زمان جا به جا و تلاطم ایجاد کرده است

بعثت نبی اکرم (ص) امری تأثیرگذار در تاریخ بشریت بوده و دنیا را در آن زمان جا به جا و تلاطم ایجاد کرده است
بیانات حضرت آیت‌الله علوی‌بروجردی (دام ظله) درباره بعثت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بعثت؛ حادثه‌ای فوق‌العاده در تاریخ بشریت

بعثت نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در این دنیا ـ فارغ از جهات اعتقادی ـ یکی از حوادث فوق‌العاده در تاریخ بشری است؛ امری تأثیرگذار در تاریخ بشریت بوده و دنیا را در آن زمان جا به جا و تلاطم ایجاد کرده است؛ قدرت‌های عظیمی در آن زمان بودند مانند قدرت روم و روم شرقی و بیزانس ـ که همان ترکیه امروزی و اسلامبول مرکز روم شرقی بود ـ و ایران که تمدن‌هایی با سابقه طولانی و درخشان بودند و قدرت‌های سبکی نبودند ولی اسلام نه تنها طومار تمدن ایرانی و تمدن روم و بیزانس را درهم پیچید حتی در اروپا هم پیش رفت و پیروز هم رفت؛ اینکه نتوانستیم حفظ کنیم بحث دیگری است؛ اما اسلام تمدن‌های آن زمان را درنوردید.

اهمیت ظهور اسلام در جزیره‌العرب

اسلام یک قدرت بسیار عظیمی است و مهم این است که این قدرت در جایی مثل جزیره‌العرب نشأت گرفت که نه تنها هیچ سابقه تمدنی نداشت؛ بلکه اصلا در تاریخ آن روزگار بی‌ارزش بود؛ در زمان خسرو پرویز شورشی در عربستان اتفاق افتاده بود؛ البته آن وقت جزیره‌العرب می‌گفتند ولی الان آنجا به اسم خاندان سعودی شده است؛ آن موقع شبه جزیره می‌گفتند؛ به هر حال آنجا شورشی شد و قدری طول کشید؛ آنجا هم تحت الحمایه پادشاه ایران بود و زیر نظر ایران اداره می‌شد؛ به خسرو پرویز گزارش دادند که چنین اتفاقی افتاده است؛ خسرو پرویز هم شرح حال خواست که وضعیت آنجا چگونه است که ما دخالت کنیم و لشکر بفرستیم؛ به او گفتند اینجا سرزمینی است که از نظراقتصادی هیچ قیمتی ندارد؛ تعبیری که در آن گزارش است می‌گویند آنجا آبش ساکن و خاکش روان است؛ هیچ فایده اقتصادی هم ندارد؛ خسرو پرویز هم در قبال این گزارش گفت ما اصلا به کار آنها دخالت نداریم؛ شورش کردند آنقدر توی سر خودشان بزنند تا همه آنها از بین بروند؛ اصلا ارزش ندارد که ما دخالت کنیم؛ این قیمت عربستان در آن زمان نزد این تمدن‌ها بوده است؛ اما مسأله اساسی این است که چطور مردی به اذن خدا و مبعوث از طرف خدا در بین این مردم قیام می‌کند و این رسالت را ابراز و عرضه می‌کند؟ آن هم در بین مردمی که ادنی شعور برای درک این مطالب نداشتند؛ در آن زمان اصلا  این معانی را نمی‌فهمیدند؛ تعجب می‌کردند که این حرف‌ها یعنی چه؟ و لذا اصلا راهی برای محکوم کردن گوینده‌ی این حرف‌ها جز اینکه بگویند ساحر یا مجنون است و امثال اینها نداشتند؛ چون در یک جامعه فرهنگی وقتی کسی حرف تازه‌ای مطرح می‌کند با او به بحث می‌نشینند و ادله‌اش را می‌پرسند و حرف‌هایش را می‌شنوند نه اینکه قبل از این حرف‌ها سحر و جنون را به او نسبت بدهند؛ آن هم به شخصیتی که چهل سال در شهر خودش به امانت‌داری معروف بود و به او «محمد امین» می‌گفتند؛ همگان او را به امانت و راستی و درستی می‌شناختند؛ در حدیث یوم‌الدار است که وقتی آیه شریفه «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبين‏[1]» نازل شد و آن‌حضرت می‌خواستند رسالت‌شان را تبلیغ کنند، از آنها پرسیدند من را بین خودتان چه‌جور می‌شناسید؟ گفتند تو را این‌جور می‌شناسیم که اگر الان به ما بگویی پشت کوه ابوقبیس دشمن آمده است، همه بسیج می‌شویم تا با او بجنگیم؛ یعنی تو را به درستی و راستگویی می‎شناسیم؛ چهل سال آن‌حضرت این‌گونه بین آنها زندگی کردند اما تا این رسالت مطرح شد، همه به او هجمه کردند؛ سیزده سال دورانی بود که با آن حوادث بر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در مکه گذشت؛ نزدیک‌ترین قوم‌وخویش‌ها و هم‌شهری‌های آن‌حضرت هرگونه آزار و اذیتی که توانستند به او رساندند؛ خود پیامبر می‌فرمایند: «مَا أُوذِيَ‏ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيت‏[2]» یعنی هیچ‌یک از انبیا مانند آن‌حضرت اذیت نشد؛ مثلا حضرت نوح نهصد سال مردم را دعوت می‌کرد؛ صبح دعوتش را اظهار می‌کرد آنقدر او را سنگ می‌زدند که زیر سنگ‌ها مدفون می‌شد؛ عصر به زحمت او را از لای سنگ‌ها درمی‌آوردند؛ اما اذیت و آزار رساندن به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله از امثال حضرت نوح هم بیشتر بود؛ سفر به طائف و غیر طائف و سیزده سال تا جایی که می‌توانستند ایشان را کوبیدند؛ بعد به عنوان یک فراری که البته هجرت را ما می‌گوییم ولی در حقیقت فرار بود؛ می‌خواستند آن‌حضرت را بکشند که علی‌بن‌ابی‌طالب جای ایشان خوابید به حساب اینکه علی‌بن‌ابی‌طالب قربانی بشود و جانش را فدای پیامبر کرد که این آیه در شأن او نازل شد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد[3]»؛ به هرحال به عنوان فردی فراری به مدینه می‌آیند؛ وقتی پیامبر اکرم قدم به مدینه می‌گذارند تا روزی که از دنیا می‌روند ده سال طول کشیده است و عمده فعالیت آن‌حضرت در این ده سال است؛ البته زیربناها را پیغمبر اکرم در مکه ساختند چراکه نوعا افراد بودند و بزرگترین زیربنا در هر جامعه افراد هستند؛ جادّه و صنعت زیربنا هست اما زیربنایی‌تر از اینها آدم و فکر و شعور و ادراک است؛ پیامبر اکرم اینها را در مکه ساختند؛ این دوره‌ی ده ساله‌ی زندگی پیامبر در مدینه منشاء تحولی بود که دنیای آن روز را تکان داد در زمانی که خود پیامبر حیات داشتند؛ به قول جرجی زیدان تمام جزیره‌العرب مسلمان شده بودند (البته من کسی دیگر را ندیدم نوشته باشد) اما مسلمان شدن آنها به چه نحو بود؟ مانند مسلمان شدن در فتح مکّه بود ولی آیا همه‌ی اهالی مکّه با عشق و علاقه مسلمان شدند؟ خیر؛ چاره‌ای جز مسلمان شدن نداشتند؛ همین‌هایی که در آینده منشاء بعضی کارها شدند؛ برخی افراد این‌جور بودند؛ البته جرجی زیدان می‌گوید پنج میلیون جمعیت داشت که این تقریر خیلی بعید است اما به هر حال در زمان حیات پیامبر اکرم جمعیت بیشتر از این نبود؛ جزیره‌العرب بود و قبایلی که بودند اما این درخشش آنقدر زیاد بود که در دنیا سایه افکند.

احساس خطر مسیحیت از پیشرفت اسلام

دنیای مسیحیت از همان ابتدا احساس خطرهای مکرر کرد؛ شام با روم شرقی یا بیزانس همسایه بود؛ چون سوریه با ترکیه همسایه است لذا شام هم با روم شرقی یا بیزانس همسایه بود و معاویه با آنجا مراوده داشت مانند سِرجون معروف که نامش در مقاتل هست و در مجلس یزید بود؛ این حضور مسیحیان و یهودیان در زمان معاویه هم به عنوان سفیر یا نماینده از روم بودند؛ آنها از همان وقت دقت داشتند که اسلام رشد نکند و لذا کسانی مثل معاویه‌ها را خود آنها تقویت می‌کردند؛ درباره‌ی یهودی‌ها و غیر یهودی‌هایی که با پیامبر عناد داشتند و حرکاتی در داخل اسلام شکل می‌دادند اسنادی از کتاب‌ها نوشته شده است؛ از همان زمان مسیحیت و تمدن روم در پی این بودند که آنچه موجب درخشش این پیامبر و حرکت مسلمانان شده است را از فعلیّت بیندازند؛ اما باز افرادی در بین مسلمانان پیدا شدند که گستره‌ی اسلام را رشد دادند حتی تا اسپانیا هم پیش رفتند و قسمتی از فرانسه را اشغال کردند اما نتوانستند حفظ کنند و برگشتند لذا باید ببینیم چه جهاتی در اسلام بود که این رشد را ایجاد کرد؟ عیسی‌بن‌مریم هم پیامبر بود ولی در زمان خودش چه تعداد به او ایمان آوردند؟ سال‌ها بعد از او جماعتی مسیحی پیدا شدند در حالی که زمان خودش این‌گونه نبود؛ یا حضرت موسی در قوم بنی‌اسرائیل پیامبر بود و آنها را از چنگال ستم فرعون نجات داد ولی تمام فعالیتش در دوران حیاتش  به نحوی نبود که منشاء اثر باشد و در حوادث عالَم نقش ایفا کند؛ اما پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله این نقش را داشت؛ دشمن آن جهاتی که موجب حرکت شد را از روز اول سعی می‌کرد سست بکند و لذا ما مشرکین مکه را می‌بینیم در مقابله با پیامبر در مدینه نقشه‌کشی دارند؛ اسباب بزم و دختران زیبا فراهم کردن و امثال آن هست؛ تاریخچه‌ی اندلس و بیرون کردن مسلمانان از اندلس که امروز بخشی از اسپانیاست را بررسی کنید؛ مسلمانان در آنجا حکومت داشتند چطور شد که حکومتشان را ساقط و بیرونشان کردند؟ عدّه‌ی بسیاری را کشتند و تعداد زیادی را به دریا ریختند؛ مسلمانانی هم مسیحی شدند که الان هم هستند حتی ما در اسپانیا سادات مسیحی داریم که آن وقت مهاجرت کردند و از ترس جانشان مسیحی شدند؛ این واقعیت است که دشمن در مقابل ما نقشه داشت و اجرا کرد و عملا مسلمانان را از حرکت باز داشت؛ گاهی مستشرقینی با دقت و فراست وارد تحقیق می‌شوند از جمله آن مستشرق معروف که می‌گوید: «ما مجسمه معاویه را باید از طلا بسازیم و در شهرهای بزرگ اروپا نصب کنیم چون معاویه نگذاشت علی‌بن‌ابی‌طالب موفق بشود»؛ دلیل این مطلب واضح است چون علی‌بن‌ابی‌طالب بعد از بیست‌وپنج سال بالأخره حکومت به دستش رسید اما چه چیزی او را پنج سال مشغول کرد؟ و چه کسی قدرت او را از فعلیّت انداخت؟ معاویه؛ چرا؟ چون اسلام علی قابل بود؛ اسلام علی همان اسلام وحیانی و محمدی است؛ همان اسلامی است که بر دو لب پیامبر جاری شده و این قابل بود و لذا ایرانی‌ها از اسلام استقبال می‌کردند؛ حتی افراد را به یکدیگر می‌بستند تا از جبهه ایران فرار نکنند؛ در جنگ نهاوند بسیاری از یراق‌آلات لشکر ایران طلا بود و فرماندهان زیورآلات آویزان کرده بودند اما برخی از فرماندهان لشکر اسلام شمشیرشان را با طناب به کمرشان بسته بودند و شمشیرشان نه غلاف داشت و نه حمایل؛ بعضی از سپاهیان اسب و نیزه نداشتند و با چوب به جنگ و جهاد آمده بودند ولی با این اوصاف ایرانیان آن استقبال را از اسلام کردند و در دوران حکومت اموی نهضت‌ها را در مقابل آنها شکل دادند؛ تاریخ ایران را بخوانید؛ مواردی جنگیدند و پیروزی‌های موقتی به‌دست آوردند؛ اصلا ابومسلم خراسانی ایرانی نهضت خراسان را مقابل بنی‌امیه آن هم به عنوان خون‌خواهی سید الشهداء بر پا کرد؛ شعارشان هم این بود «الرضا من آل محمد» چرا؟ چون خدمت امام صادق علیه‌السلام رفته بودند و آن‌حضرت هم نپذیرفته بودند که لیدر باشند؛ اینها هم می‌گفتند هرکسی از آل محمد قبول کرد ما او را بالا می‌آوریم.

مقابله با جاذبه‌های اسلام

به هر حال ما با این مسأله روبه‌رو هستیم که از همان زمان حضور پیامبر اکرم در مقام سد کردن جاذبه‌های آن‌حضرت بودند؛ اگر اسلام می‌خواست با شمشیر و زور و قلدری و پول پیش برود، جاهلیت عرب هم قبل از پیامبر اکرم اینها را داشت؛ آن وقت هم زر و زر داشتند و رسول خدا نداشت اما آنچه که حرکت نبی اکرم را رشد داد عبارت است از آن تعالیم الهی و آن افکاری که پذیرای این تعالیم بود و قدرت فهمش را داشت؛ ولی ما می‌بینیم به مجرد از دنیا رفتن این پیامبر همه‌ی دست‌آوردها تحت تأثیر همان بنیان عربیِ جاهلی واقع می‌شود؛ اسلامی که بعد از پیامبر می‌آید اسلام نیست بلکه همان جاهلیت عرب است که بر می‌گردد؛ همان ابوسفیان‌ها برمی‌گردند و حکومت را در اسلام به دست می‌گیرند؛ آنها دیروز هم می‌خواستند حاکم بشوند ولی اسلام نمی‌گذاشت لذا ظاهر اسلام را گرفتند و پرچم اسلام را بلند کردند و زیر سایه‌اش حکومت کردند؛ به قول مغیره می‌گوید به معاویه خدمت می‌کردم به خیال اینکه مسلمان است اما دیدم صدای اذان و نام مقدس پیامبر را که شنید گفت عمرمان تمام شد و نتوانستیم این را پایین بیندازیم؛ یا یزید در  آن مجلس گفت: «لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْيٌ نَزَل»؛ یعنی هاشم، جدّ اعلای پیامبر، با مُلک بازی کرد نه خبری آمد و نه وحی نازل شد‏؛ بنابراین از همان ابتدا خودشان را نشان دادند و این حرکات بود و بنیان‌هایی که موجب نفوذ می‌شد مانند توحید و خداشناسی و عدالت و انسانیت و رحم و مروت زائل شد و به ظاهر اسلامی بود و اینقدر این بنیان‌ها قوی بود که سالها ولو ظاهر اسلام بود اما آن را از داخل تهی می‌کردند مانند خالدبن‌ولید که بعد از پیامبر اکرم با اینکه مالک‌بن‌نویره را کشت و با همسرش مرتکب زنا شد اما او را حدّ نزدند و گفتند مصلحت نیست چون برای ما آدم به‌دردخوری است؛ با وجود اینها ما می‌بینیم که اسلام هنوز رشد دارد یعنی ته‌مانده‌های آن ارزش‌هایی که پیامبر خدا آورده است نفوذ می‌کند و پیش می‌رود.

عذر تقصیر به پیشگاه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله

اما امروز ما مسلمانان در چه مرحله‌ای واقع شده‌ایم؟ قرآن درباره‌ی یهود می‌فرماید: «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَة[4]»؛ آیا این ذلّت و مسکنت همیشگی بوده است؟ آیا امروز ذلّت و مسکنت برای اسرائیل است یا برای عرب‌ها و ما مسلمانان؟ واقعیت این است که چون از این ارزش‌ها دور شدیم و فاصله گرفتیم امروز ذلّت و مسکنت را ما داریم؛ آنها در کلّ مقدّرات عالَم دارند دخالت می‌کنند؛ در کشورهای اسلامی چه مقدار اسلام مطرح است؟ فقط اسم و جغرافیاست؛ به قول سید جمال در اروپا اسلام هست مسلمان نیست؛ مردم آنجا دروغ نمی‌گویند البته آنها دروغ هم که می‌گویند دروغ‌های خیلی کلان است که کشورهای شرقی را از پا در می‌آورد اما در ظاهر زندگی روزمره‌شان دروغ نمی‌گویند و نظم دارند؛ ترافیک آنجا را ببینید و ترافیک قم را هم ببینید؛ اما اینجا مسلمان هست اسلام نیست و ما تازه می‌خواهیم دنباله‌رو آنها بشویم؛ آیا ما در اینجا نسبت به پیغمبر اکرم قدرشناس بودیم؟ مستشرقی به نام جان دیون پورت کتابی نوشته است که به فارسی به نام «عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن» ترجمه شده است؛ حرفش این است که کشیش‌ها ما را فریب دادند و گمراه کردند و ما تو را آنطور که باید نشناختیم و نتوانستیم بها و ارزش لازم را به تو بدهیم و لذا عذر می‌خواهیم؛ ما مسلمانان هم امروز باید در سالگرد بعثت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله این عذر تقصیر را به پیشگاه پیامبر اکرم بیاوریم که ما تو را نشناختیم؛ ما مکتب تو را جدی نگرفتیم؛ اصلا تو در زندگی ما مطرح نیستی؛ در متن زندگی ما حضور نداری؛ هر کجا که مادّیت و حرص و طمع هست، تمام آن منویّات خودمان را اجرا می‌کنیم؛ واقعا پیامبر کجای زندگی ما قرار دارد؟ خدایش حضور ندارد تا چه برسد به خود پیامبر اکرم؛ اینها واقعیت است و ما بیایم لااقل نزد خودمان در نوشته‌هایمان و تحقیقاتمان آسیب‌شناسی و انتقاد از خود بکنیم که چه شده است ما به اینجا رسیدیم؟ به قول ادیب الممالک فراهانی:

ماییم که از پادشاهان باج گرفتیم           زان پس که از ایشان کمر و تاج گرفتیم

افسوس که این مزرعه را آب گرفته                دهقان مصیبت‌زده را خواب گرفته

خون دل ما رنگ مِی ناب گرفته                    وز سوزش تب پیکرمان تاب گرفته

آیا اسلام از ابتدا نمی‌توانست این کار را بکند؟ چرا کرد؛ تمدن‌ها را درنوردید اما امروز ما مقهور اروپا و امریکا و روسیه و چین هستیم؛ مقهور این کشورهای عربی کذا هم هستیم؛ آیا این است اسلام؟ امروز باید طرحی نو در فهم و شناخت اسلام در اندازیم؛ ما با سرمایه‌های بزرگی که در اختیار داشتیم و داریم باید امروز در دنیا صدای اوّل را می‌داشتیم و حرف اوّل را می‌زدیم اما این صدا را نداریم؛ ما باید حامی مظلومان می‌بودیم اما نمی‌توانیم باشیم؛ اگر از امثال فلسطین و سوریه و یمن حمایتی هم می‌کنیم هجمه‌هایی است که علیه ما می‌شود؛ اینها واقعیاتی است که امروز ما با آنها مواجه هستیم؛ از محضر مبارک رسول اکرم و سپس از خود آقا حجت‌بن‌الحسن ‌می‌خواهیم شما را قسم می‌دهیم به روح پاک و مطهر آقا رسول اکرم که توجه و عنایتی خاص به اجتماع ما بفرمایید و گشایش و فرجی عاجل و کامل و شامل نسبت به دوست‌دارن خودتان و دوست‌داران اهل بیت در سراسر دنیا و این مملکت که به نام شماست بفرمایید و عیدی ما را هم مرحمت بفرمایید.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

 


[1]. سوره شعرا، آیه 214.

[2]. مناقب آل ابی‌طالب علیهم‌السلام، ابن‌شهرآشوب، ج3، ص347.

[3]. سوره بقره، آیه 207.

[4]. سوره بقره، آیه 61.

تصاویر
  • بعثت نبی اکرم (ص) امری تأثیرگذار در تاریخ بشریت بوده و دنیا را در آن زمان جا به جا و تلاطم ایجاد کرده است
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان