فرمایشات حضرت آیت الله علوی بروجردی در دیدار رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و مدیران کتابخانه های تخصصی استان قم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله معصومین و المکرمین و المنتجبین
برای بنده توفیق بسیار بزرگی است که امروز در خدمت عزیزان هستم و بهتر این بود که من از محضر عزیزان و بزرگان و اساتید استفاده میکردم. همچنین خدمت سرکار خانم دکتر بروجردی خیر مقدم عرض میکنم که اکنون در رأس یکی از بزرگترین کتابخانههای کشور فعالیت میکنند و در آنجا نقش بسیار فعالی دارند و میتوانند در ادارۀ آن مجموعه و توسعۀ کتاب و کتابخانه در سراسر کشور نقش بسزایی داشته باشند.
جای بسی خوشبختی است که سرکار خانم بروجردی از بیت مرجعیت هستند. پدر بزرگوار ایشان مرحوم آیتالله آقای حاج شیخ محمدابراهیم بروجردی هستند که من به ایشان خیلی ارادت داشتم و بسیار خدمتشان میرفتم و جدّ ایشان مرحوم آیتالله العظمی آقای حاج شیخ علی محمد بروجردی بودند که از مراجع شیعه در غرب کشور بودند و بنده هم توفیق داشتم و زیاد خدمت ایشان میرسیدم و از محضرشان استفاده میکردم؛ لذا عرایض بنده برای ایشان آشناست؛ کما اینکه این کتابخانه هم که مرحوم آیت الله بروجردی به عنوان مرجع شیعه، بنیان گذاشتند؛ کتابخانۀ نامآشنایی است و طبیعی است که همیشه مراجع شیعه و حوزههای علمیه نقش بسیار بزرگی در تأسیس کتابخانهها و تشویق به کتابخوانی و مطالعه و تحقیق داشتند و دارند.
خود مرحوم آیت الله بروجردی نخست بر این عقیده بودند که کتابخانه مستقلی در حوزه تأسیس کنند، اما حوادث در گذر ایام این توفیق را برای ایشان فراهم نکرد تا اینکه مسجد ساخته شد. به نقل از مرحوم آقای لرزاده، ایشان فرمودند: «ما که نتوانستیم کتابخانۀ خود را سر پا کنیم؛ بنابراین یک گوشه از مسجد را به کتابخانه اختصاص بدهیم.» آن زمان کتابخانه و امورات مربوط به آن محدودیت داشت؛ اما امروز بحمدالله کتابخانه از امکانات بیشتری برخوردار شده و مدیریت آقای رهنورد هم نقش اساسی و کلیدی در این کار داشته است. ایشان چهرۀ آشنای همۀ عزیزان و اساتید معظم هستند؛ لذا عرض بنده این است که ما در موضوع کتابخانه در ایران کمبود داریم؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران بنا بر صحبتهایی که میکنیم، بیش از اینها ظرفیت دارد.
قدمت توجه به کتاب و کتابخوانی در اسلام
مسئلۀ کتاب و کتابخانه منحصر به زمانۀ ما نیست، بلکه در اسلام 1400 سال پیش، آن زمان که هنوز بحث علم با جدیت مطرح نبود، رسول اکرمصلی الله علیه وآله میفرمودند: «اطلبوا العلم ولو بالصین». باید توجه داشت که در چین آن زمان نه علم تفسیر بود، نه علم فقه و نه احکام، بلکه فقط در آنجا صنعت یافت میشد، اما بااینحال اسلام برای فراگیری علم تشویق میکرد، همچنانکه شیعه بهخصوص بنایش بر روی علم، تعقل و شعور و ادراک است. ائمه علیهم السلام شاگردانی داشتند که در جهان مطرح هستند و منشأ بسیاری از علوم به شمار میروند؛ مانند جابربنحیان، که پدر علم شیمی است و از شاگردان امامصادق علیه السلام است. بااینحال ما ارج و ارزش کافی و بایسته را برای کتاب و کتابخانه در نظر نمیگیریم.
امروزه کتابخانههای دنیا بالای ده میلیون جلد کتاب دارند و پردازشی که بر روی اسناد انجام میدهند چشمگیر است. در بیرون از ایران، مثلاً در آمریکا و حتی در روسیه و شوروی سابق میراثی از کتابخانههای عظیم به چشم میخورد. حتی در اروپا و شهرهایی مثل لندن و امثالهم کتابخانههایی وجود دارند که متأسفانه هیچگونه رقابتی با آنها نداریم. امروزه ما با این مشکل مواجه هستیم که نسل جوان ما با کتاب و کتابخوانی فاصله دارد. البته این مشکل در تمام دنیا وجود دارد و گاهی هم مطرح میشود که صورت عوض شده است؛ یعنی دنیای دیجیتال، امور کتاب و کتابخانه را هم در بر گرفته است. البته عیبی هم ندارد و این پدیدۀ مبارکی است که دسترسی بیشتر شده است، اما مراد ما از کتاب و کتابخوانی، به صورت اعم است و فقط مراجعه به خود کتاب نیست؛ اینکه کتاب در گوشی تلفن همراه باشد یا کامپیوتر و...، از نظر ما فرقی نمیکند.
دلایل بیرغبتی مردم ایران به کتاب و کتابخوانی
اینکه توجه به کتاب و مطالعه در کشور ما توجه چندانی نمیشود، مقداری هم به ما بازمیگردد که کتاب و کتابخوانی را تشویق نکردهایم. مشکل عمده هم از مدارس ریشه میگیرد، چنانکه در مدارس اصلاً برای کودکان انگیزۀ مطالعه ایجاد نمیکنیم، درحالیکه از پیشدبستانی باید این کار را انجام بدهیم و کودک را با کتاب آشنا کنیم تا خودش به دنبال کتاب برود. پیشینیان ما خیلی قویتر از جوانان امروز در پی مطالعه و کتاب بودند، علی ای حال، ما الان کتابخانههایی داریم و در قم بیشتر با آن آشنا هستیم، اما در کتابخانههایی که در سراسر ایران هستند، گاهی اصلاً برای محققان تسهیلاتِ مراجعۀ به کتاب فراهم نیست؛ یعنی تسهیلاتی که همه جای دنیا برای محققان فراهم است، اینجا فراهم نیست.
اهمیت دسترسی آسان به نُسخ خطی
مشکلات زیاد است و من نمیخواهم از برخی کتابخانهها اسم ببرم، ولی واقعاً محقق همهجا به نُسَخ خطی دسترسی ندارد. الان یکی از بحثهایی که در همین کتابخانه خدمت دوستان داشتیم، راجع به همین موضوع بوده است که این کتاب خطی که ما در اختیار داریم، گنجینهای محسوب میشود، اما گنجینهبودن به این معنا نیست که داخل گاوصندوق باشد و ما حفظش کنیم و هیچ کس آن را نبیند که قیمتش محفوظ باشد! ما باید این نسخ خطی را عرضه کنیم؛ ازاینرو قرار این شد که با کتابخانهها قرارداد ببندیم که تمام کتب خطی خود را در اختیار میگذاریم. برای این کار عکسبرداری کردیم، بهگونهای که بهصورت دیجیتالی قابل عرضه هستند؛ هم در داخل کتابخانه، هم بیرون از کتابخانه. آنها نیز به همین ترتیب کتابهای خطی خود را در اختیار بگذارند. ما نباید از این معنا بخل کنیم. کتب خطی ارزش خودش را دارد، اما باید در اختیار قرار گیرد، چنانکه هرکس میخواهد میتواند مراجعه کند.
برقراری ارتباط با سایر کشورها بهمنظور دسترسی به نسخ خطی
ما باید با کشورهای دیگر هم ارتباط داشته باشیم، چراکه بسیاری از کتابهای خطی ما امروزه در موزۀ لندن نگهداری میشوند. آنها بسیاری از کتابهای ما را بردند. آن زمان ما قدر نمیدانستیم. گاهی قدرندانستن ما به این بوده که از علما و بزرگان کتابهایی داشتند و بازماندگانشان بلد نبودند این کتابها را نگه دارند و حاضر به فروش هم نبودند و در اختیار کسی نیز نمیگذاشتند و به همین دلیل کتابها از بین رفت یا اگر میخواستند معامله کنند، به آن دلالان یهودی که اینجا زیاد بودند میفروختند. دلال یهودی در بروجرد خودمان هم داشتیم که فقط کتاب میخریدند. آنها کتابها را بیرون از ایران بردند. حالا که بردند، مهم نیست. اگر بیگانگان آثار خطی و میراث مکتوب ما را هم حفظ بکنند، قدر میدانیم و ارزش میگذاریم، چراکه ما نتوانستیم آنها را حفظ کنیم، اما الان بر این باوریم که این کتب باید در اختیار ما هم قرار بگیرد.
بسیاری از میراث کشورهای اسلامی به انگلستان رفته است و بعضی از آنها الان در کتابخانۀ مرکزی مسکو یا کتابخانههای دیگر در روسیه است. در زمان شوروی سابق، تمام جمهوریهای مسلماننشین نسخههای بسیار بدیع کتابخانههای خود را به کتابخانههای مرکزی منتقل میکردند که الان موجود است. این ثروت و غنایی برای ما به شمار میآید؛ ازاینرو باید برنامهای داشته باشیم. ما در قم بهتنهایی نمیتوانیم چنین کاری کنیم؛ بزرگانی در تهران مثل سرکار خانم دکتر بروجردی و دیگر عزیزان از دولت و غیر دولت باید همت بکنند که ما بتوانیم با آن کتابخانهها ارتباط برقرار کنیم تا آنچه داریم در اختیار بگذاریم و آنچه آنها دارند در اختیار ما بگذارند، چنانکه محقق هنگامی که به هر کتابخانهای در قم مراجعه میکند، تمکن داشته باشد به تمام نسخی که نیاز دارد در مقام تحقیق دسترسی داشته باشد.
نیاز به کتابخانههای شبانهروزی
افزون بر این، باید امکانات رفاهی هم برای کتابخانه درست کنیم و برای این کار خیلی در کتابخانه تلاش کردیم. خوشبختانه دوستان و همکاران بسیار عزیز و گرانقدر ما از ساعت هفت صبح تا نه شب یکسره در کتابخانه کار میکنند، اما ما راضی نیستیم. بنده همیشه اصرار دارم که کتابخانه 24ساعته باز باشد، اما آقایان هم مشکلاتی مانند هزینۀ کارکنان دارند. چرا ما در ایران کتابخانۀ 24ساعته نداشته باشیم؟ شما دانشگاهها و کتابخانههای بزرگ دنیا را ببینید، یک عده شب میروند آنجا مطالعه و کار تحقیقی انجام میدهند. حتی در کتابخانهها مبل و کاناپههای مخصوصی هست که بتوانند استراحت بکنند، اما ما به زحمت یک بوفه اینجا درست کردیم! در آنجا همه چیز را برای اهل تحقیق فراهم میکنند، درحالیکه شایسته بود که ما در این کارها آغازگر میبودیم و آنها از ما میآموختند. الان هم دیر نشده است و ما باید از آنها بیاموزیم و از این قافله عقب نمانیم.
لزوم افزایش مکانهای مطالعه برای بانوان شهر قم
البته در امور دیجیتال مربوط به کتابخانه مشکلات زیادی است که امیدوار هستیم با این ارتباطات کتابخانهای و حمایتهایی که بزرگان از این کتابخانهها میکنند، این مشکلات بهتدریج رفع شوند. در اینجا باید روی حوزۀ قم تاکید کنم. حوزۀ قم و شهر قم بعد از تهران، بالاترین آمار را در نشر کتاب دارد؛ یعنی بعد از تهران، قم در مقام دوم نشر کتاب قرار دارد. قم به توجه بیشتر نیاز دارد. ما اینجا، در همین بخش خواهران، سالن خاص درست کردهایم. من برای این کار اصرار کردم، چراکه بیش از 25هزار طلبۀ خانم در قم داریم و همچنین دانشجویان زیادی داریم که به کتابخانه مراجعه میکنند و اهل مطالعه و تحقیق هستند. ما برای بانوان مکان خاصی برای مطالعه نداشتیم و به همین دلیل یک سالن درست کردیم که بسیار هم محل مراجعۀ خانمها قرار گرفت، چنانکه بیشتر از ظرفیت کتابخانه بود. در شهر قم شاید یکی یا دو محل دیگر برای کتابخوانی بانوان باشد و لاغیر. به همین دلیل باید به کتابخانههای قم اهمیت بیشتری داده بشود؛ از حیث تعداد کتاب و امکاناتی که باید در اختیار باشد.
نیاز قم به تخصیص بودجۀ بیشتر
من خدمت مدیر کل ارشاد قم عرض کردم و خدمت وزیر ارشاد هم مکرراً عرض کردم که قم توجهی ویژه میطلبد. اینجا مرکز دنیای شیعه است. حوزۀ قم الان با این عظمتی که دارد و این مؤسسهها و مجموعههایی که در آن فعالیت میکنند، در کل دنیای اسلام بینظیر است. حتی الازهر به این عظمت نیست. قم قابل قیاس با واتیکان است. بنده آنجا را از نزدیک دیدهام و حتی شاید واتیکان، از لحاظ تنوع مؤسسات تحقیقی، تنوع اینجا را نداشته باشد. قم ارزش بسیار بالایی دارد، چراکه شهری بینالمللی است و از تمام دنیا در قم طلبه درس میخواند و تربیت میشود، طلبههای محقق و بسیار باانگیزه و کاری. ما از کشور میانمار طلبه در قم داریم و میدانیم که الان معارضهای میان دولت و بهخصوص نظامیان دولت با مسلمانها در جریان است. ما در آنجا جمعیت شیعه داریم و طلبههایی از آنجا در قم ساکن هستند. ما کسانی داریم که الان در میانمار طلبگی میکنند و کار و خدمت به مردم ارائه میدهند. اینها در حوزۀ قم تربیت شدهاند. بنابراین از همه جای دنیا نماینده داریم. تخصیص امکانات برای قم با دیگر شهرها تفاوت دارد. حتی هنگامی که برای مراکز استان، در ترتیبات دولتی محاسبه میکنند، مراکز استان درجه یک و درجه دو و درجه سه را لحاظ میکنند؛ اما به لحاظ فرهنگی، قم بر بسیاری از شهرهای دیگر تقدم دارد که باید بدان توجه کرد.
اهمیت اسناد موجود در کتابخانۀ ملی
مسئلۀ دیگر دربارۀ کتابخانۀ ملی است. کتابخانۀ ملی، کتابخانۀ مادر و کتابخانۀ مرکزی کشور است. ما در خصوص نگهداری و توجه اسناد خیلی مشکل داریم. البته اشکال فقط از جانب شما نیست، خودمان نیز در حوزه به اسناد خیلی بیتوجهی کردهایم. اصلاً در حوزه، اسناد در کتابخانهها مطرح نبوده و به کار نیامده است و همچنین عکس برای ما موضوعیت نداشته است، درحالیکه در خصوص بزرگان ما گاهی یک عکس، یک سند مهم به شمار میآید؛ یک ورقه، یک سند بسیار قوی است و ما بسیاری از این اسناد را در اختیار نداریم.
جمهوری اسلامی و نظام اسلامی مرهون خدمات 1400سالۀ ائمه و نواب دوران غیبت صغری و پس از آن علما در طول دوران غیبت کبری است، و از این علما و بزرگواران اسناد و نامههای فراوانی وجود دارد. از خود مرحوم آیت الله بروجردی، اسنادی وجود دارد که هنوز به دست ما نرسیده است. در زمان آیت الله بروجردی، ساواک به دست تیمور بختیار تأسیس شد و پیش از آن گزارشها به وزارت کشور میرفت. ما گزارش داریم که مرحوم آیت الله بروجردی در آن زمان بروجرد بودهاند و بعداً به عراق رفتهاند. در آن سفری که به مکه رفتند، در مرز ایشان را دستگیر کردند و تحتالحفظ به قم آوردند. گزارش سفر ایشان به عراق و گزارشی که شهربانی بروجرد به نظمیۀ بروجرد داده و به وزارت کشور رسیده وجود دارد، اما بقیهاش را نداریم، چراکه ایشان در تهران صد روز در حبس بودند، بعد به مشهد فرستاده شدند، حال اینکه خود ایشان تقاضا کردند یا خیر ما خبری نداریم. فقط میدانیم که به ایشان گفتند که قم نروید و تهران هم نباشید. احتمالاً ایشان مشهد را اختیار کردند و یازده ماه در مشهد بودند. ایشان درس را شروع میکنند و بزرگانی از مشهد در درس ایشان شرکت کردند.
مهمترین سندی که داریم این است که از یگان کجا، پادگان کجا، به ایشان دستور میدهند که شما مشهد را ترک کنید. زمانی بوده که مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی و مرحوم آقازاده کفایی در مشهد بودند و جلساتی بر ضد رضاخان برگزار میکردند که آیت الله بروجردی نیز در آن شرکت میکردند. سند این اتفاق هم وجود دارد. سپس ایشان به قم میآیند و بروجرد نمیروند. پس از شش ماه اقامت در قم، درس را شروع میکنند. اصلاً آشنایی بزرگان قم از جمله امام راحل با ایشان از آن سفر بوده است که عمدتاً در درس ایشان شرکت میکردند. مرحوم بروجردی پس از شش ماه بالاجبار دوباره راهی بروجرد میشوند و نزدیک دوازده سال در بروجرد میمانند تا مریضی و کسالت پیش میآید که ایشان دوباره به قم میآید. اینها سندهایی است که گوشههایی از تاریخ مملکت را روشن میکند، ولی ما الان در کتابخانهای که مربوط به آیت الله بروجردی است، این اسناد را در اختیار نداریم؛ لذا تقاضا کردیم که اینها باید در کتابخانه نگهداری شوند، یعنی مسئولان در کتابخانۀ ملی و کتابخانۀ مرکزی، اسناد را داشته باشند که برای ما قابل دسترس باشد، هرچند به صورت دیجیتالی و سایر اسناد.
طرح بحث آیت الله بروجردی از این لحاظ بود که دورۀ پانزدهسالۀ زعامت عامۀ آیت الله بروجردی فصلی از تاریخ شیعه و فصلی از تاریخ ایران است و ما نمیتوانیم قضایای ملیشدن نفت، قضایای مربوط به آیت الله کاشانی و مسائل فدائیان اسلام را بدون توجه به آیت الله بروجردی بررسی کنیم. از نظر سیاسی هم ممکن است موانعی باشد، چنانکه امروز تحلیل و بررسی این حوادث موانعی دارد، اما باید اسنادی در دسترس باشد تا کسانی که واقعاً میخواهند به حق تحقیق کنند، بدانها استناد کنند؛ هرچند ممکن است ثمرۀ تحقیق آنها خوشایند نباشد. بههرحال اهل تاریخ و محققان باید واقعیات تاریخ را دربیاورند. بسیاری از محققان از نقاط دیگر دنیا اینجا میآیند و در پی این اسناد هستند؛ لذا من تقاضای توجه جدی به مسئلۀ اسناد را در کتابخانهها دارم و این در توان شما هست که هم خودتان و هم کتابخانههای ما در سرتاسر کشور را تشویق کنید که دریابند که اهمیت اسنادشان کمتر از کتاب نیست؛ ازاینرو در هر شهری و در هر مکانی باید به اینها توجه کرد.
لزوم تأسیس شعبهای از کتابخانۀ ملی در قم
نکتۀ دیگر این است که کتابخانۀ ملی در بعضی از شهرها شعبه دارد و در قم ندارد، حالآنکه قم به این شعبه نیاز دارد، زیرا چنانکه گفتم، اینجا مرکز فرهنگی و مرکز حوزه است و از همۀ دنیا محققانی حضور دارند و مراجعه میکنند و ثمرهاش نیز ظاهر میشود. مسئلۀ دیگر که ما از کتابخانۀ شما توقع داریم، این است که شخصیتهایی مثل آیت الله بروجردی را برای مثال ذکر میکنیم، در دنیا مطرح هستند و راجع به ایشان کتاب و مقاله نوشته شده است؛ مثلاً در کتابخانه عزیزانی مشغول به کار هستند و تمام آنچه در مجلات و کتابها دربارۀ ایشان بوده، جمعآوری میکنند که تبدیل به حجم عظیمی از مطالب شده است. در این مطالعات ما دریافتیم که بعضی از بزرگان که مصر رفته بودند، گفتند که در آنجا کتابهای زیادی دربارۀ آیت الله بروجردی در باب مسئلۀ تقریب و حتی رسالت اسلام نوشته شده است. این متون را جمعآوری کردیم و در دوازده جلد به چاپ رساندیم، بااینحال مقالههای دیگری نیز وجود دارند که حتی یکی از رؤسای جمهور سابق، که بعدها به مصر رفته بود، به من گفتند که آیت الله بروجردی در آنجا شناختهشدهتر از ایران هستند، چراکه در سخنرانی من در آنجا که اسم ایشان را بردم، با ابراز احساساتی مواجه شدم که برای من فوقالعاده بود.
این اتفاق فقط در مصر نیفتاده است، بلکه در کشورهای دیگری مثل آمریکا نیز در خصوص نظام اسلامی افراد زیادی هستند که کتاب مینویسند، تحلیل میکنند، حرف میزنند و نیاز است تا ما جایی را در نظر بگیریم که این کتابها و مکتوبات را جمعآوری کند و در اختیار محققان ما بگذارد. در واقع محقق ما توان ندارد که دور دنیا را بگردد و نوشتهها را جمعآوری کند، بلکه باید مرکزی متکفل این کار باشد و متون را در اختیار آنها بگذارد. تاریخ ما شخصیتهای بسیار بااهمیتی دارد و گاهی مایۀ تعجب بنده میشوند، البته ممکن است ذکر نام آنها برای دستاندکاران اجرایی، سیاسی جلوه کند یا بگویند که این شخصیتها غرض دارند یا جاسوس هستند، اما چیزی که بنده به چشم خود در دانشگاه برکلی دیدم، این بود که از من سخنرانی خواستند (این قصه برای بیست سال پیش است). بدینسان من به آنجا رفتم و گفتم که نمیتوانم انگلیسی صحبت کنم. آنها گفتند کسانی که به آنجا میآیند، عربی یا فارسی را آموختهاند و شما با مشکل مواجه نمیشوید.
در دانشگاه برکلی قسمتی تحت عنوان «اسلامشناسی» دایر کرده بودند که بخشی به نام «شیعهشناسی» داشت. در آنجا با دختران و پسران و اساتید آمریکایی مواجه شدم که مکاسب شیخ انصاری و حواشی مکاسب را بررسی میکردند. بعضی از حواشی که در آنجا بررسی میشد، من در قم نیز ندیده بودم و این نشان میداد که با چه عمقی وارد تحقیقات شده بودند. برای من مایۀ تعجب بود که حالا اینها اینجا به چه مناسبت وارد این مباحث شدهاند. آنها میگفتند که شیخ انصاری کسی بود که در شیعه صاحب مکتب است و شاگردانش مرجع تقلید شدهاند و تأثیرگذار بودهاند.
من پرسیدم که دانشجویانی که اینجا درس میخوانند و فارغالتحصیل میشوند، چگونه امرار معاش میکنند، چراکه اسلام و مکاسب در قم و در ایران به درد میخورد، نه در آمریکا و دانشگاه برکلی! آنها گفتند که اینجا مراکزی در وزارت خارجه وجود دارد که ممکن است سیا هم جزئی از آن باشد. این مراکز دانشجویان ممتاز در رشتههای شرقشناسی را از هنگامی که مشغول تحصیل هستند، استخدام میکنند و کار را به دلیل گرفتن پی اچ دی و اتمام تحصیلات به تعویق نمیاندازند. بدین ترتیب وقتی چنین توجهی به کارهای ما وجود دارد، چرا خودمان به این کار اهتمام نکنیم؟
باید توجه داشته باشیم و ببینیم و دستکم خبر داشته باشیم که برای ما چه نقشهای میکشند؛ چگونه دربارۀ کارهای ما نظر میدهند و یاد بگیریم و بیاموزیم. انسان برای آموختن نباید از هیچ کس ابا داشته باشد؛ خواه آن شخص کافر باشد یا مسلمان. من میتوانم از او بیاموزم و این آموزههاست که برای ما به عبرت تبدیل میشود تا آینده خود را بینقصتر و با مشکلات کمتری بسازیم، با چالشهای کمتری در مسائل مختلف روبهرو باشیم، حرف همدیگر را بیشتر تحمل کنیم و بیحوصله نباشیم، چنانکه تا کسی مطلبی گفت، زود از کوره در برویم. باید بدانیم که هرکسی حق دارد حرف بزند و نظرش را بگوید. همهجای دنیا این مطلب بهرسمیت شناخته شده است که کار ما اصالت قویتر و بیشتری از آنها دارد؛ ازاینرو نباید واهمهای داشته باشیم.
در پایان اگر مطالبی ناقص ماند و از قلم افتاد و کلام طولانی شد، عذر میخواهم. همچنین از اینکه در محضر اساتید و بزرگان صحبت کردم، عذر میخواهم، چراکه بنده فقط باید از محضر عزیزان استفاده کنم. باز هم از حضور همۀ عزیزان در این مجمع مبارک، خاصه سرکار خانم دکتر بروجردی، تشکر میکنم.
والسلام علیکم و الرحمة الله و برکاته