English | فارسی
شنبه 03 مرداد 1394
تعداد بازدید: 916
تعداد نظرات: 0

گفتگو با آيت الله مبرقع در ويژه نامه مجله حوزه به مناسبت سي امين سالگرد رحلت حضرت آيت الله العظمي بروجردي قدس سره

گفتگو با آيت الله مبرقع در ويژه نامه مجله حوزه به مناسبت سي امين سالگرد رحلت حضرت آيت الله العظمي بروجردي قدس سره

بسم الله الرحمن الرحيم

حوزه: با تشکر از حضرت عالی که مصاحبه با مجله ما را پذیرفتید، لطفا در زمینه ورود حضرت آیة الله العظمی بروجردی (قدس سره) به قم اگر خاطره ای دارید بیان کنید.

استاد: آیة الله العظمی بروجردی، قبلا به قم آمده بودند، ولی مسائلی پیش آمده که به بروجرد، برگشتند. مرتبه دوم، برای معالجعه، به قصد تهران از بروجرد حرکت کردند.

می فرمود: وقتی به قم رسیدم هنگامی که چشمم به گنبد افتاد حالم خوب شد و یک راحتی در وجودم احساس کردم.

وقتی که ایشان در تهران بستری شدند، حوزه از ایشان دعوت به عمل آوردند. از جمله دعوت کنندگان سیداسماعیل صدر بود که از ایشان خواست تا در قم بمانند. ایشان به قم تشریف آوردند و درس شروع کردند. ما هم در درسشان شرکت می کردیم.

حوزه: حضرت عالی از چه وقتی و چگونه با آیة الله العظمی بروجردی، آشنا شدید؟

استاد: مرحوم آیة الله فاضل لنکرانی، (پدر حاج آقا محمدفاضل) به آیة اله بروجردی، نزدیک بود. من هم که با آقای فاضل خویشاوند بودم، در معیت ایشان، رفت و آمد به بیت آیة الله بروجردی را شروع کردم. در درس ایشان هم که شرکت می کردم.از این جا بود که کم کم آشنایی من با بزرگوار، به جدی رسید که وقتی آقا با درشکه می خواستند به درس تشریف ببرند، فقط من در معیت ایشان، با درشکه می رفتم. بعدها متوجه شدم: برخی از افراد بیت، از رفتن من با آقا ناخشنودند لذا یک روز به آقا عرض کردم:

آقا من پیشنهادی دارم.

فرمودند: نظراین است که: موقعی که حضرت عالی می خواهید، با درشکه به درس تشریف ببرید، هیچ کس با شما نباشد، تنها بروید. من دلم می خواهد خدمت شما باشم، ولی برای من کینه ها و حرفهایی این کار در پی دارد. حاج احمد هم مایل است کسی با شما نباشد.

از آن به بعد بنا شد، که بزرگوار تنها با درشکه بروند. من خیلی رویم با ایشان باز بود. آن بزرگوار هم احساس کرده بود که نزدیکی من جز برای خدا نمی باشد و قصد و غرضی را تعقیب نمی کنم.

حوزه: چرا آقایان قم،اصرار داشتند، آیة الله بروجردی به قم بیایند؟

استاد: همه آقایان اصرار براین مطلب نداشتند، بلکه بعضی از آنان که مزایای درس ایشان را می دانستند واز خصایص دیگر آیة الله بروجردی هم آگاه بودند، در آمدن آیة الله بروجردی به قم، پافشاری می کردند.

اگر آیة الله العظمی بروجردی، پس از رحلت آیة الله شیخ عبدالکریم، به قم می آمدند، حوزه قم وضع دیگری پیدا می کرد و به پیشرفتهای چشم گیری می رسید.

حوزه: آیا حضرت امام، رضوان الله تعالی علیه، هم درآمدن آیة الله بروجردی به قم، موثر بودند؟

استاد: حضرت امام، خیلی هوشیار بود. آن بزرگوار، عزت و شکوه حوزه ها و مسلمین را دنبال می کرد و هر آنچه دراین عزت، موثر بود، تعقیب می کرد.امام خمینی، پس از فوت آیة الله آقا سیدابوالحسن اصفهانی (قدس سره) که نوبت زعامت به آیات: حسین بروجردی و حسین قمی رسیده بود، از آیة الله العظمی بروجردی، تبلیغ می کرد. مردم را به ایشان ارجاع می داد، حتی برای این مهم به شهرها هم، مسافرت می کرد. من ازامام پرسیدم: چرا شما مردم را به آیة الله قمی ارجاع نمی دهید

فرمودند: آیة الله حاج آقا حسین قمی، درایران نیستند، بلکه در عراقند لذا باید آقای بروجردی را تقویت کرد، تا حوزه قم و علمای ایران قوت پیدا کنند.

علاوه براین، امام خمینی (قدس سره) آیة الله آقا حسین بروجردی را مردی روشن می دانست و گمان می کرد که از طریق آیة الله بروجردی، اهداف انقلابی را می تواند دنبال کند. بعدها من به ایشان گفتم: شما تبلیغات زیادی برای مرجعیت آیة الله بروجردی کردید، ولی آن را که می خواستید نشد فرمود: بله.

آیة الله بروجردی، در ذهنش القا شده بود که: مردم بر عهد و ایمانشان محکم نیستند، و کاری از پیش نمی رود.

البته در زمان پهلوی بزرگ، چنین هم بود. مردم نه تنها جرات نفس کشیدن نداشتند، بلکه بعضی از آنان به اهل علم توهین می کردند. طلاب را برای خوشایند عمال رضاخان،اذیت می کردند. خیلی وضع بدی بود.

حوزه: آیا رابطه امام راحل (قدس سره) و آیة الله العظمی بروجردی تاآخر عمر گرم و صمیمی بود؟

استاد: بله،امام و آیة الله بروجردی، به یکدیگراحترام می گذاشتند، منتهی امام، انتظار اقدامات بیشتری از آیة الله بروجردی، داشت. می خواست که ایشان از قدرت خود، در جهت سامان دادن به حوزه ها و اصلاح امور مسلمین و مبارزه با بدعت فساد و ظلمهای پهلوی، بیشتر بهره ببرد.

به برخی از کسانی که اطراف آیة الله بروجردی بودند،انتقاد داشت و معتقد بود که آنان، نباید دراطراف آقا باشند، ولی، در عین حال، نسبت به آیة الله بروجردی، بسیاراحترام می گذاشت و تضعیف زعامت ایشان را جایز نمی دانست.

حوزه: شماد در دروس:اصول و فقه آیة الله بروجردی شرکت می کردید، لطفا مقداری از خصوصیات درس ایشان را بیان کنید.

استاد: درس آیة الله بروجردی، به قول خودش، بیاضچه ی (مصغر کتابچه و دفترچه) نبود یعنی چنین نبود که تقریرات اساتید را از بر کرده باشد و بر شاگردان القاء کند. بلکه درسی تحقیقی بود تا حقیقت مطلب را نمی فهمید و به شاگردان نمی فهماند، رد نمی شد. در فهم حقایق و بیان آنها مردی فوق العاده بود. من کسی را مثل ایشان آنچنان مسلط بر منابع و مسائل اسلام ندیدم. در فقه واصول، متبحر و کم نظیر بود.

حوزه: آیا حضرت عالی، در درس خارج دیگری، غیر از درس آیة الله بروجردی، شرکت کرده اید؟

استاد: بله، در درس مرحوم کوه کمره ای معروف به آیة الله حجت، شرکت می کردم. ایشان هم خیلی خوش فهم و خوش بیان و مسلط بود. تمام مبانی فقها را از زمان شیخ انصاری به بعد، تحقیق و بررسی کرده بود. البته مثل آیة الله بروجردی، نبود زیرا آیة الله بروجردی، غیر از بررسی آرای قدماء، سبک خاصی در بررسی احادیث و برداشت از روایات داشت.

حوزه: برخورد آیة الله بروجردی با آیة الله کاشانی چگونه بود، اگرخاطره ای دارید بیان کنید.

استاد: آیة الله بروجردی (قدس سره) مشخصا با آیة الله کاشانی مساله ای نداشتند. اطرافیان آنان، گاهی اعمال ناخوشایند را انجام می دادند.

از باب نمونه: من با آیة الله سیدمحمدتقی خوانساری، رابطه دیرینه و نسبت به ایشان علاقه قلبی داشتم لذا روزی که آیة الله کاشانی وارد قم شد و به آیة الله خوانساری وارد شد، من هم بودم.ایشان می خواست به دین آیة الله بروجردی، برود.

عرض کردم: چون ممکن است برخی از کسانی که حول و حوش بیت آية الله بروجردی می باشند، به شما توهین کنند، شما خیلی ننشینید، زودتر، حرکت کنید. برای این که گمانی پیش نیاید، من می گویم:

گویا شما در منزل آية الله خوانساری قرار داشتید. شما به این بهانه بلند شوید ایشان قبول کردند.

رفتیم خدمت آیة الله بروجردی (قدس سره) بعداز کمی نشستن، من احساس کردم عده ای قصدهایی دارند لذا به آیة الله کاشانی گفتم:

آقا! گویا شما در منزل آقای خوانساری قراری داشتید، منتظر شما هستند.

ایشان تصدیق کرد و بلند شد.

وقتی بیرون آمدیم یکی از کسانی که برخورد چماقی داشت به من گفت:

آقا سید چه کردی؟ گفتم: ما هم بلدیم چه کنیم.

حوزه: در زمینه برخورد آیة الله بروجردی با دیگر رجال سیاسی،چنانچه خاطره ای دارید، لطفا بیان کنید.

استاد: دو مطلب هست که باید بگویم: یکی برخورد آیة الله بروجردی با نواب صفوی و دیگری با آقای بهبهانی.

اما در رابطه با نواب: در زمان زعامت آیة الله بروجردی، طرفداران نواب در قم خیلی شلوغ کردند. در مدرسه فیضیه، به ایران سخنرانی پرداختند.

در این سخنرانیها چه بسا از مرجعیت و زعامت آن روز حوزه، انتقاد می شد و این موجب تضعیف نهاد مرجعیت می گردید.

آیة الله بروجردی، با آنان مدارا کرد، اما سودی نبخشید.

این امر باعث شد که برخی از افراد، مانند شیخ علی لر، که خیلی قلدر بود، به جان طرفداران نواب بیفتند و آنان را از فیضیه بیرون کنند و نگذارند به ایران سخنرانی بپردازند.

جریان دیگر مربوط به آقای بهبهانی است. من صبح خیلی زود (بین الطلوعین) از خانه بیرون رفتم، دیدم درشکه مخصوص، جلوی منزل آیة الله بروجردی متوقف است. فهمیدم آقا قصد دارند جایی تشریف ببرند. ایستادم تا آقا از بیت خارج شدند. جلو رفتم گفتم: آقا به این زودی کجا؟

فرمود: تو این موقع، این جا چه می کنی؟

فرمود: منزل آقای بهبهانی می روم، اگر می آیی برویم.

گفتم: نه، عرضی دارم، دستورش را بدهید می روم دنبال کارم. ایشان دستور خواسته مرا دادند. از ایشان جدا شدم و آیة الله بروجردی به دیدن آقای بهبهانی رفتند.

حوزه: حضرت عالی که مدیریت مدرسه فیضیه را در دوران زعامت حضرت آیة الله بروجرد بر عهد داشتید، آن مرحوم در حوزه چه برنامه ای را پی ریختند.

استاد:از طرف ایشان، در حوزه امتحان برقرار شد. طلاب درسخوان، تشویق مخصوص می شدند. هیات حاکمه ای، مرکب از بزرگان حوزه تعیین شد که امور طلاب را بر عهده داشتند.

بسیاری از بزرگان: امام خمینی، حاج آقا روح الله خرم آبادی، سید کاشانی و... عضو این هیات بودند. این گروه برای سازماندهی به حوزه و ایجاد نظم، برنامه ای تنظیم کردند ولی شخصی به نام حاج احمد ذهن آیة الله العظمی بروجردی را نسبت به اقدامهای این هیات خراب کرد لذا آن برنامه ها دنبال نشد.

حوزه: ازابعاد اخلاقی و صفات برجسته حضرت آیة الله بروجردی،اگر مطالبی دارید، بفرمایید

استاد: بروجردی، به تمام معنی آقا بود، طبع بسیار بلندی داشت و بزرگمنش بود. تفاوت است بین خوبی و آقایی، بعضی خوبند، یعنی پارسا و متقی اند، ولی بزرگمنش و آقا نیستند. آیة الله بروجردی به تمام معنی، آقایی داشت. نسبت به دیگران احتیاط را در جانب نیازمند و محتاج، مراعات می کرد. با این حال، در اداره زندگی و مصارف شخصی، از صرف بیت المال پرهیز می کرد. فقط از پول بیت المال، در بیرونی، برای مراجعین یک چای می دادند. روح مطلب هم در یک روحانی همین است. عظمت یک روحانی به این است که در صرف وجوهات برای زندگی شخصی و خانوادگی محتاط باشد و در صرف بیت المال مسلمین دقت به خرج دهد.ایشان زندگی شخصی را از درآمد ارثیه ای که برایش باقی مانده بود، اداره می کرد. با این که خیلی زیاد نبود، به همان مقدار قناعت می کرد.

حوزه: حضرت عالی که مباحث الهیات بمعنی الاخص حکمت متعالیه، بویژه مبحث نفس اسفار ر، به طور خصوصی، خدمت امام راحل (قدس سره) تلمذ کرده اید، ما رااز مواعظ خویش بهره مند سازید.

استاد: مراقبت و مواظبت لازم است. راه باریک است. رفتار یک روحانی خیلی باید دقیق باشد، شب بیداری و نمازشب، مهمترین عامل برای کسب مقامات معنوی است. اگر این مراقبتها و شب زنده داریها نباشد، کسب علم مایه نجات انسان نخواهد بود.

یک صفات بارزی که در آیة الله بروجردی بود، این بود که حاضر نبود به خاطر فرزندانش به جهنم برود. نوع، آقایان در رابطه با فرزندانشان در می مانند و از این ناحیه، ضربه به آنان وارد می شود ولی آیة الله بروجردی وامام خمینی، بسیار بر این امر مواظبت می کردند و نمی گذاشتند بر مرجعیت اسلام، که آبروی آن آبروی اسلام است، از جانب فرزندانشان لطمه ای وارد شود.

به عنوان نمونه: یک مرتبه، برخی خدمت آیة الله بروجردی رسیدند، گفتند: آقازاده را بفرستید تا اقامه نماز بکنند.

ایشان بسیار ناراحت شدند و فرمودند:چه می گویید؟ مگر شما اسلام را ملعبه می دانید که این حرفها را می گویید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منبع:

مجله حوزه،شماره 43 - 44، مصاحبه با آیت الله مبرقع (ره)،ص 27.


تصاویر
  • گفتگو با آيت الله مبرقع در ويژه نامه مجله حوزه به مناسبت سي امين سالگرد رحلت حضرت آيت الله العظمي بروجردي قدس سره
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان