بسم الله الرحمن الرحیم
بحث درباره روایت شریف يعقوب سراج بود که ایمان را دارای 4 رکن صبر، یقین، عدل و جهاد میدانست که مباحث مرتبط با صبر و یقین در جلسات گذشته، تبیین و تفسیر گردید.
امام علیه السلام در باره عدل که یکی دیگر از ارکان چهارگانه ايمان، عدل است. میفرمایند:
وَ الْعَدْلُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ غَامِضِ الْفَهْمِ وَ غَمْرِ الْعِلْمِ وَ زَهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَوْضَةِ الْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ فَسَّرَ جَمِيعَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ عَرَفَ شَرَائِعَ الْحُكْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِي أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِي النَّاسِ حَمِيداً.[1]
بنابراین، عدل یکی از اصول ایمان است که خود آن نیز بر 4 قسم و پایه فرعی دیگر منشعب میشود که اولین شاخه آن، «غَامِضِ الْفَهْمِ» است؛ غموض به معنانی پيچيدگي است؛ به طوری که مواضع عدل و تشخيص عدل در نهايت پيچيدگي قرار دارد و امر ظاهر و روشنی نیست.
آری، انسان در برخی موارد، به صورت خيلي ظاهر و بيّن، مقتضاي عدل و حق را مییابد، ولی در بعضي از موارد، اين امر دارای پيچيدگي خاصی است که فرد به سهولت و بدون دقت نميتواند به حقیقت برسد و لذا، اگر دقت لازم به كار برده نشود و خلاف عدل ( ظلم و وضع الشيء فی غیر محله ) انجام پذیرد، به ايمان او لطمه خواهد خورد.
بنابراین، با اینکه عدل عملی جوارحی است و ایمان عملی جوانحی است، ولی تشخيص عدل و حق (كه وضع شيء في محله) مشكل است، از چنان اهميتي برخوردار است كه نقض آن سبب آسیب زدن به ايمان انسان خواهد شد.
سپس، امام علیه السلام در ادامه روایت، به « غَمْرِ الْعِلْمِ » به عنوان شاخه دوم عدل اشاره میکنند؛ که به معنای كثرت آگاهي و بينش است؛ چرا که اطلاع و وقوف بر قضايا ميتواند انسان را در تشخیص عدل كمك كند تا بفهمد که مقتضاي حق و عدل چیست. مثلا، فردی که در خانهاش نشسته و حال، ميخواهد نسبت به امر مهمی اظهار نظر كند، قهرا، بدون آگاهي و بينش کامل امكان ندارد. بنابراین، چون تشخيص مسير زندگي باید بر اساس ايمان شكل بگيرد و ايمان نیز بر اساس عدل استوار باشد به ناچار، فرد باید به صورت همه جانبه اطراف هر کار و جهات عدل را دقيقا ملاحظه كند و بعد در آنجا مشي و روشي را اتخاذ كند تا ظلمي (خلاف عدل) واقع نشود.
پس تشخيص عدل علاوه بر پيچيدگي آن، به علم و آگاهی فراوان به جهات عدل نیاز است؛ به ویژه در مورد قضات محترم که کار آنها، امر بسیار دقیق و خطیری است و از این رو، روايات عجيب و غريب درباره قاضی وجود دارد؛ چرا که او در مسندي نشسته كه هر روز و هر ساعت ايمانش را عرضه ميكند. و لذا امام به شریح فرمودند:
يَا شُرَيْحُ قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لَا يَجْلِسُهُ إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ وَصِيُّ نَبِيٍّ أَوْ شَقِيٌّ .[2]
يعني شأن قضاوت حتی قاضی تحکیم، آنقدر در اسلام مهم است که علی رغم اینکه حكم قاضی، حكمی ظاهري است ولی باید اطراف قضیه کاملا معلوم شود تا حکم دقیقی داده شود؛ به گونه اي که رد آن حکم را به معنای ردّ امام دانسته است؛ یعنی اگر اين قاضي بر اساس شرع حكم كرد و كسي آن حكم را رد كند، مانند اين است كه حكم معصوم را رد كرده است.
بنابراین، قاضي نیز بايد نهايت تلاش و وسعش را انجام دهد كه در استنباط خود که به معنای تطبیق حکم کلی و فتوا بر مورد خارجی است، حقي ضايع نشود و خلاف عدل انجام نشود و این تطبيق، نياز به بينش وسيع در اطراف قضيه دارد كار بسیار مشكلي است که اگر فردی نميتواند از عهده آن بر آید نبايد در آن ورود پیدا کند.
بنابراين در اينجا امام صلوات الله و سلامه عليه مسئله « غَمْرِ الْعِلْمِ » و كثرت آگاهي را مطرح کردند. و طبعا، اين امر، بينش فوق العادهای را ميخواهد تا شخص تمام جوانب را در نظر بگيرد و حق را بفهمد.
از این رو، توجه به قضاوتهای امیر المومنین علیه السلام بسیار حائز اهمیت است. ایشان در برخی از آن داوریها، ابتكارات جالبی را به کار می بردند تا احقاق حق را عینی و ملموس نمایند؛ مثلا، روزی، زني آمد و ادعا كرد که اين طفل، فرزند من است، و زن ديگری هم آمد و ادعای او را تکذیب کرد و آن بچه را منتسب به خود دانست.
آن حضرت با فراست خویش متوجه شدند که این زنها، اهل قسم خوردن نيستند و لذا، فرمودند که اين طفل را بين شما تقسيم ميكنيم و دستور دادند تا شمشيری را حاضر کنند و آن طفل را از وسط نصف نمایند و به هر زن، نیمی از آن بچه را بدهند. يكي از زنها گفت که من از حق خودم گذشتم و نميخواهم که آن را نصف كنيد. حضرت هم فرمودند که همین شخص، مادر اصلي طفل است.
قضات محترم هم بايد به اين جهات و ظرافتها توجه داشته باشند و قرائن حاليه و مقاليه، وضع زندگي افراد، شرايط و خصوصيات و به طور کلی به امارات قضایی نیز توجه کنند و حسن ظن تنها كافي نيست.
نتیجه آنکه عدل يكي از بنيانهاي ايمان است و البته منحصر به محکمه نیست و ما نیز در إعمال عدل نسبت به جزئيترين كارهاي خودمان باید توجه کنیم. مثلا، عدل در تعدد زوجات که به تصریح قرآن امری لازم شمرده شده است:
اين عدل لازم نيست در محكمه باشد به وسيله قاضي باشد، ممكن است در خانه خود انسان باشد، اگر رعايت نكند آنجا در تعدد زوجات آيه شريفه است « فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»، اگر مي دانيد كه نمي توانيد عدالت را اجرا كنيد، يك زن بگيريد، اينجا بچه ها متعدد هستند، نسبت به يكي جور ديگر عمل كند اين خلاف عدل است، نسبت به استاد خودش نسبت به شاگرد خودش نسبت به رفيق خودش نسبت به همكار خودش همه اينها هست گاهي از اوقات با بي توجه عمل ميكنيم اما خلاف عدل است و اين خلاف عدل به ايمان لطمه ميزند عدل از بنيانهاي اصلي ايمان است از نظر وجود مبار اميرالمومنين صلوات الله والسلامه عليه
والسلام عليكم ورحمة وبركاته