English | فارسی
شنبه 20 تیر 1394
تعداد بازدید: 982
تعداد نظرات: 0

سسله مباحث اخلاقي حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون حديث صفات الايمان

سسله مباحث اخلاقي حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون حديث صفات الايمان

  بسم الله الرحمن الرحیم

متن حدیث

بـِالْإِسـْنـَادِ الْأَوَّلِ عـَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍ ع قَالَ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الْإِيمَانَ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عـَلَى الصَّبـْرِ وَ الْيـَقـِيـنِ وَ الْعـَدْلِ وَ الْجـِهَادِ فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الْإِشـْفـَاقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشـْفـَقَ مـِنَ النَّارِ رَجـَعَ عـَنِ الْمـُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِى الدُّنْيَا هَانَتْ عَلَيْهِ الْمُصِيبَاتُ وَ مَنْ رَاقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِوَ الْيَقِينُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحـِكـْمـَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحـِكـْمـَةِ وَ مـَعْرِفَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَفَمَنْ أَبْصَرَ الْفِطْنَةَ عَرَفَ الْحِكْمَةَ وَ مَنْ تَأَوَّلَ الْحـِكـْمـَةَ عـَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ عَرَفَ السُّنَّةَ وَ مَنْ عَرَفَ السُّنَّةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ مَعَ الْأَوَّلِينَ وَ اهْتَدَى إِلَى الَّتِى هِيَ أَقْوَمُ وَ نَظَرَ إِلَى مَنْ نَجَا بِمَا نَجَا وَ مَنْ هَلَكَ بِمَا هَلَكَ وَ إِنَّمَا أَهـْلَكَ اللَّهُ مـَنْ أَهـْلَكَ بـِمـَعـْصـِيـَتِهِ وَ أَنْجَى مَنْ أَنْجَى بِطَاعَتِهِ.[1]

جایگاه یقین در مراتب ایمان

مولا اميرالمومنين علیه السلامدر اين حديث شريف، يقين را یکی از چهار پایه ايمان برشمردند و البته خود یقین را نیز بر چهار شعبه استوار فرمودند: «تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحـِكـْمـَةِ وَ مـَعْرِفَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ» كه تفسیر اين مقطع از روایت، در جلسات گذشته بیان گردید.

درهم تنیدگی عناصر یقین 

حضرت علی علیه السلام، این عناصر را به هم مرتبط می‌دانند که پيوستگي آنها هم جاي دقت دارد. ایشان، در توضيح و ارتباط اين چهار عنصر از یقین مي‌فرمايند: «فَمَنْ أَبْصَرَ الْفِطْنَةَ عَرَفَ الْحِكْمَةَ»، یعنی فردی كه امور را با دقت بنگرد، حقايق امور مانند اشیا و جریان‌های اطراف را با چشمان باز می‌بیند. پس «عَرَفَ الْحِكْمَةَ»، یعنی آن تدبيري كه در جهت عقلايي امور وجود دارد، و او مي‌تواند آن را دريابد و بفهمد. آنگاه «مَنْ تَأَوَّلَ الْحـِكـْمـَةَعـَرَفَ الْعِبْرَةَ»، یعنی كسي كه حكمت را دقيق دريابد، عبرت آن را هم مي‌شناسد. و«مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ عَرَفَ السُّنَّةَ»، یعنی كسي كه عبرت را شناخت سنت و روش را هم خواهد فهمید. سپس امام صلوات الله وسلامه عليه مي‌فرمايند: «وَ مَنْ عَرَفَ السُّنَّةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ مَعَ الْأَوَّلِينَ»، گاهي از اوقات ما در زيارت نامه‌ها به خصوص نسبت به وجود حضرت سيدالشهداء علیه السلاممی‌خوانیم: «يَاليتنی كنـت معك فأفوزَ فوزا عظِيما».[2]

هدایت وحیانی، بالاترین هدایت است

اميرالمومنين علیه السلام مي‌فرمايند: اگر كسي مشی و سنتي را كه گذشتگان مانند رسول اكرم صلي الله علیه و آله آن را پيمودند، بشناسد و بفهمد، مانند آن است كه با پيغمبر صلي الله علیه و آلهدر حركت اسلامي همراه بوده است وگویا، از روز اولي كه پيغمبر دعوت را شروع كرد، اين فرد در كنار ایشان حضور داشته و بين سنت پيغمبر صلي الله علیه و آله و سنت سلف صالح تا زمان حال جمع کرده است؛ يعني مجموعه اينها را مي‌تواند دريابد، و مطابق ادامه روایت: « اهْتَدَى إِلَى الَّتِى هِيَ أَقْوَمُ»، چنین آدمي كه اين سنت را بشناسد،به جهتي كه قوام و استواري بيشتري دارد، هدايت پيدا مي‌كند و بهترين و بالاترين هدايت نیز همان هدايتي است كه از ناحيه رسول اكرم صلي الله علیه و آله كه فرستاده خداوند است و با وحي او نیز در ارتباط است، كسب شود؛ یعنی هدایتي كه مستقيما از خدا به وسيله پيغمبرش به ما رسیده است. حال، چون نسل ما پيغمبر را درك نمی‌کند، اگر سنت پيغمبر صلي الله علیه و آلهرا بشناسد، یعنی ‌روش، راه و مسير ایشان را دقيقا شناسايي كند، همانند آن است كه از اولين لحظات آغاز وحي همراه ایشان بوده و از اين هدايت، مستقیما بهره‌مند شده است که اين هدایت اقوم است و دوام آن هم بيشتر است: «فَكَأَنَّمَا كَانَ مَعَ الْأَوَّلِينَ وَ اهْتَدَى إِلَى الَّتِى هِيَ أَقْوَمُ وَ نَظَرَ إِلَى مَنْ نَجَا».

شناخت سنت، حضور در خدمت پیامبر است

   پس خداوند در این زمان نیز، اين فرصت را به ما داده كه اگر سنت پيغمبر را بشناسيم، دقيقا مانند حضور در آن روزی می‌شویم که رسول اكرم صلي الله علیه و آله هدايتش را آغاز كرد؛ و نه تنها افرادي كه كنار پيغمبر بودند، مي‌شناسيم، بلکه چون از عاقبتشان هم آگاهي داريم، مي‌دانيم و مي‌فهميم که چه كساني از آنها هدايت شدند و چه كساني گمراه شدند.

   به هر حال، افراد مختلفي در محضر پيغمبر صلي الله علیه و آلهبودند و در معرض هدایت ایشان بودند، آنگاه برخی واقعا آن را اخذ مي‌كردند و هدايت مي‌شدند و بعضي با هدايت برخورد مي‌كردند و گمراه مي‌شدند، در حضور حجت خدا یعنی پيغمبر صلي الله علیه و آله منافق ماندند؛ به طوری که در كنار پيغمبر صلي الله علیه و آله در جنگها شركت مي‌كردند، نماز می‌خواندند و زكات مي‌دادند، اما نمي‌دانستند كه چگونه از امتحان الهی بیرون خواهند آمد؛ ولی ما امروز، اگر سنت پيغمبر را بشناسيم، نه تنها آن افرادي را كه كنار پيغمبر قرار گرفتند مي‌شناسيم، بلکه چون از عاقبتشان هم آگاهي داريم، مي‌دانيم و مي‌فهميم که چه كساني از آنها هدايت شدند و چه كساني گمراه شدند، در حالی که خداوند حجت را بر آنها تمام كرد و اينها حجت را نگرفتند: «إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً».[3]

   نشانه یقین، مشاهده بهشت و دوزخ در دنیا است

   داستان زيد معروف است که پيغمبر به او فرمودند: «كيف اصبحتَ؟» و او جواب داد: «اصبحتُ موقناً»، و این، خيلي جواب با عظمتی بود. لذا، پيغمبر فرمودند: اين ادعای صاحب یقین بودن، ادعایي بزرگ است و نشانه‌اي آن را براي ما بیان کن. وی گفت: نشانه‌اش آن است كه الان در خدمت شما حاضر هستم می‌توانم بهشت و جهنم را ببينم و بالاتر، آنکه اهل بهشت و اهل جهنم را هم می‌بينم، حتی می­دانم که کدام یک از افرادي که در کنار شما حضور دارند، بهشتی هستند و کدامین آنها جهنمی. این نشانه، نشانه قويي بود و لذا، پيغمبر فرمودند: بسيار خوب اما ساكت باش و هيچ مگو:[4]

گفت گويم يا فروبندم نفس             لب گزيدش مصطفي يعني كه بس

آن كه را اسرار حق آموختند             قفل كردند و دهانش دوختند

چرا که بنا نيست در دنیا، از این طریق آبروي كسي برده شود، بلکه كارها بايد بر اساس طبيعت خودش پيش برود. در بیان دیگر، قرار نیست تا در این دنیا با علم نبی یا امام، مشکلات حلاجي شود و با قدرت و استجابت دعاي آنان همه چيز حل شود، مثلا، همانند داستان نوح، هر چند با دعاي پيغمبر هر چه منافق در روي زمين بود، همه نابود شوند، اما چيزي به دست نمي‌آيد.

نصیحت شیطان به حضرت نوح

حضرت نوح 900 سال عمر كرده و در این مدت به جز ناسزا و كتك از مردم چیزی نديد. گاه، آنقدر به او سنگ مي‌زدند كه در بين اين سنگ‌ها ناپدید می‌شد و نمی‌توانست از میان آنها بيرون بيايد تا اینکه برخی از مردم، او را كمكش مي‌كردند تا از لابه لاي آن سنگ‌ها بيرونش بياورند. روزی، جناب نوح حالت حزنی پيدا كرد و به گريه افتاد و گفت: خدايا عذابت را بفرست تا از كافرين یک نفر هم باقي نماند و دعايش هم مستجاب است.

    پس از این واقعه، روزی شيطان پيش حضرت نوح آمد و  آن جناب که هیچ رفاقتي هم با شیطان نداشت، او را از خود دور کرد، شيطان نرفت و به ایشان گفت که مي‌خواهم تو را نصيحتت كنم. نوح گفت تو اي شيطان، مي‌خواهي من را نصيحت كني؟ در این هنگام جبرئيل نازل شد و گفت اي نوح، به نصيحت شيطان گوش كن؛ چرا که ممكن است كسي قابليت نداشته باشد، اما سخنی را بگوید كه مفيد باشد:  «لا تنظر إلى‏ من‏ قال‏ و انظر إلى ما قال‏».[5]

شيطان گفت: جناب نوح،خیلی زود صبرت تمام شد و حوصله‌ات سر رفت. جناب نوح فكر نمي‌كني اگر کمی ديگر، تأمل مي‌كردي، شاید چند نفر ديگر هم هدايت می‌شدند، آیا در نفرين كردن و در طلب عذاب عجله نكردي؟ نوح متوجه این مدعا، شد. این در حالی بود که رسول اكرم صلي الله علیه و آله هيچ نفریني در طول رسالتش نداشت.

ما به برکت فرمايش اميرالمومنين توانستیم مانند زيد باشيم، یعنی سنت پيغمبر صلي الله علیه و آله را ببينيم و درك كنيم که افرادی که دور ایشان بودند، كدام اهل هدايت شدند و كدام اهل ذلالت شدند.

  عصیان عامل اضمحلال تمدنها

بنابراين، اين فرمايش اميرالمومنين علیه السلام که فرمودند:« مَنْ عَرَفَ السُّنَّةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ مَعَ الْأَوَّلِينَ وَ اهْتَدَى إِلَى الَّتِى هِيَ أَقْوَمُ وَ نَظَرَ إِلَى مَنْ نَجَا بِمَا نَجَا وَ مَنْ هَلَكَ بِمَا هَلَكَ»، خیلی مهم است؛ چرا که می‌بینیم که در تاریخ اقوام و تمدن‌هایی هلاك شدند و گروهی نیز نجات یافتند.

اميرالمومنين علیه السلام مي‌فرمايند: این مهم نيست که چه كساني هلاك شدند يا نجات پيدا كردند، بلکه مهم آن است كه بدانيد چرا هلاك شدند و چرا نجات پيدا كردند. هرچند كلام اميرالمومنین علیه السلام در بیان ايمان است، اما این كلام، مفهومی گسترده دارد و شامل تمام تمدن‌ها و تلاشهای آنها هم می‌شود كه علت اضمحلال آنها چه بود؟

نتيجه را امام علیه السلام بیان کردند که «مَنْ هَلَكَ بِمَا هَلَكَ وَ إِنَّمَا أَهـْلَكَ اللَّهُ مـَنْ أَهـْلَكَ بـِمـَعـْصـِيـَتِهِ»؛ آنهايي كه خدا و فضایل را عصيان كردند، هلاک شدند و هر مقدار که امت‌ها و تمدنها به سمت فضيلت‌ها نزديك شدند، نجات پيدا كردند: «وَ أَنْجَى مَنْ أَنْجَى بِطَاعَتِهِ».



[1] . الکافی، ج2، ص 51.

[2] . کامل الزیارات، ص 222.

[3] . سوره فرقان، آیه 44.

[4] .الکافی، ج2، ص 53.

[5] . غرر الحکم، ص 744.

كابران گرامي براي مشاهده جلسه گذشته روي همين لينك كليك نماييد

تصاویر
  • سسله مباحث اخلاقي حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون حديث صفات الايمان
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان