بسم الله الرّحمن الرّحیم
در ادامه سلسله مباحث صفات الايمان كه در سال گذشته از آيت الله علوي بروجردي براي شما عزيزان منتشر شد به حول و قوه الهي در ماه مبارك رمضان به مرور ادامه آن مباحث گرانقدر منتشر ميشود.
متن روایت
بـِالإِسـْنـَادِ الأَوَّلِ عـَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَنِ الْإِيمَانِ؛ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الإِيمَانَ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عـَلَى الصَّبـْرِ وَ الْيـَقـِيـنِ وَ الْعـَدْلِ وَ الْجـِهَادِ؛ فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الشَّوْقِ وَ الْإِشـْفـَاقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ؛ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشـْفـَقَ مـِنَ النَّارِ رَجـَعَ عـَنِ الْمـُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِى الدُّنْيَا هَانَتْ عَلَيْهِ الْمُصِيبَاتُ وَ مَنْ رَاقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ. [1]
در جلسات گذشته، بخشهایی از متن حديث شريف صفات الايمان، مورد بحث و بررسی قرار گرفت، به اينكه:
امام باقر – علیه السلام – فرمودند: از امیرالمؤمنین – علیه السلام – پرسیده شد که ایمان چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: خدای عزوجل ایمان را بر چهار ستون نهاده است: صبر؛ یقین؛ عدالت و جهاد. از این میان، صبر بر چهار شعبه است: شوق؛ نگرانی؛ زهد و مراقبت. هر کس شوق بهشت دارد، از هوسرانیها خودداری کند؛ هر کس از دوزخ نگران است، از هر آنچه حرام است روی برگرداند؛ هر کس در دنیا زاهد و بیرغبت است، گرفتاریها بر او آسان است؛ و هر کس مراقب مرگ است، به کارهای خوب بشتابد.
نقش یقین در ایمان
در ادامه روايت امام باقر عليه السلام، به دومین رکن از ارکان ایمان اشاره، و عناصر آن را چنین بیان میفرمایند:
«وَ الْيَقِينُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحـِكـْمـَةِ وَ مـَعْرِفَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ». [2]
كسي كه ميخواهد ايمان داشته باشد، ايمان بر چهار چيز استوار است. يكي از آنها صبر است كه بحث آن گذشت. دومین رکن ايمان یقین است.
این نکته کاملا واضح و روشن است، مادامی که براي انسان يقين حاصل نشود، ايمان او در معرض خطر خواهد بود و البته، این مدعا در همه موارد به ویژه در خداشناسي صادق است.
در ابتدا مقدمه كوتاهي خدمت شما عرض كنم: اگر مادیون، با براهین به ظاهر قوی خود با انسان مومنی که از نظر برهان و استدلال، از آنان ضعیفتر است، بحث کنند چه بسا که آن فرد خداپرست در جواب آنان بماند و ایمانش نیز تضعیف گردد. فيلسوف فرانسوي برتراند راسل، كتابي به نام «چرا در ايران مسيحي نيستند» دارد ـ که در کشور ما ترجمه شده است ـ وی در آن کتاب، منكر قانون عليت شده است. من در جلسهاي حضور داشتم که بعضي از اساتيدِ دانشگاه، با فرد مادی مسلک درباره این موضوع بحث میکردند، ولی با تلقی و برداشتی که آن اساتید از برهان علت و معلول داشتند، نتوانستند جواب او را بدهند.
امروزه نیز وهابیت در تبلیغات و مناظرات در سايتها و شبكههاي ماهوارهايي، معمولا افراد قوی خود را وارد صحنه میكنند و در مقابل افراد ضعيف از جهت علمي و كم تجربه را انتخاب ميكنند تا بتوانند طرف مقابل را شکست دهند.
بنابراین، زماني يقين براي انسان حاصل ميشود كه بتواند تمامی اطراف یک شبهه را براي خود حل كند؛ يعني حتی اگر يقين او از 100% به 99% هم تبديل شود، باز همان يك درصد شبهه باقی مانده، جاي نفوذ و خراب كردن دليل را مفتوح میکند و چه بسا آن يك درصد مابقي 99 % هم زائل كند.
حکمت، رهیافت بصیرت
وجود مقدس امام علیه السلام درباره عنصر اول در تشکیل معنای یقین که یکی از ارکان ایمان است، ميفرمايند:
«فَمَنْ أَبْصَرَ الْفِطْنَةَ عَرَفَ الْحِكْمَةَ».
واژه «تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ» به معنای بصيرت و دورانديشي همراه با زیرکی و فطانت است؛ یعنی تيزبيني همراه با هوش و درایت در فهم و قابلیت دريافت صحیح و درست است. گاه انسان نگاه ميكند، و هر چند که ممکن است بصيرت الهي را حاصل نماید، ولی از روي تيزبيني و دورانديشي نیست.
از این رو فرمایش امام علیه السلام که ميفرمايند: «أَبْصَرَ الْفِطْنَةَ عَرَفَ الْحِكْمَةَ»، به این معنا خواهد بود که اگر كسي درست نگاه كند، با بصيرت نگاه كند، به عرفانِ حکمت دست مییابد و این، همان حكمتي است كه خداوند در قرآن مجید ميفرمايد: «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً»؛ [3] یعنی كسي كه از روي فطانت، دورانديشي و دقت، بصيرت پيدا نماید، در واقع، او همان فردی است كه عرف الحكمة؛ یعنی نسبت به حكمت، آشنایی و عرفان پيدا میکند. البته، مراد از حکمت در اینجا اصطلاح فلسفه نیست، بلکه اين حكمت به معناي عام آن است كه در اين عالم هر چه هست، دانايي و حكمت است.
بنابراین، زمانی انسان به یقین دست مییابد و ساختمان ایمان را بنا میکند که نسبت به حقائق اين عالم با چشم بصير و بينا همراه با فطانت، باشد؛ فطانتي كه سفسطهها و مغالطهها را خراب كند.
نظم تکوین جهان، عامل یقین توحیدی انسان
عقائد انسان از حقائق عالم گرفته میشود؛ یعنی توحید و بیهمتایی خداوند فقط روي كاغذ و صفحه كتاب نيست؛ چرا که اين وجود لفظي است، بلکه همانند مُفضل باید توحيد را در نظام تكوين دید. البته، مفضل نیز به قدر ظرف وجودی خویش از معدن علم امام صادق علیه السلام بهره برده است.
امروزه با کشفیات جدید علمی می توان به نظم و عظمت جهان پی برد که گذشتگان اصلا نميتوانستند چنین تصور كنند. یعنی گذشته از شهر، کشور و کره زمین، منظومه شمسی نیز جزء كوچكی از این عالم است و همانند این منظومه، میليــــــــــــــــــــــاردها منظومه دیگر نیز در این خلقت و در اين فضا وجود دارد. اين منظومه جزئي از كهكشان راه شيري است و مثل كهشكان راه شيري نیز ميلياردها منظومه همانند منظومه ما در داخل آن وجود دارد. ميلياردها كهكشان ديگر در اين فضا وجود دارد و دائما هم اضافه ميشود. ميلياردها سال نوري فاصله اينهاست به طوری که امروزه با وسايل تلسكوپي و الكترونيكي ميتوان اين فاصله را محاسبه كرد. در همه اينها نظم برقرار است، و هر کدام مسير خودش را ميرود، زحل مسير خودش را ميرود اورانوس همين جور و ... . و این همه، يك گوشه از آن چیزی است که در پيرامون ماست. بنابراين، توحيد را بايد در اينها پيدا كنيم.
تدبر در انسان، منشأ ایمان
از سوی دیگر، می توان در درون انسان تدبر کرد:
وَتَحْسَبُ أنَّكَ جُرْمٌ صَغِيرٌ وفيك إنطَوَى العالمُ الاكبَرْ
آنچه در درون انسان است از آنچه در فضا و كهكشان است مهمتر است. دانشمندان در تحقيقات سالهاي گذشته گفتهاند اگر بخواهند دستگاهي مانند مغز را در خارج از بدن ما درست كنند، فضايي به اندازه شهر نيويورك لازم است؛ یعنی باید دستگاههاي مختلف را كنار هم بچينند تا كار مغز را انجام دهد. در يك كامپيوتر باید هزاران داده برای او تنظیم کرد تا یک مطلب را ارائه دهد در حالی که مغز فقط كارش اين نيست، صدها كار انجام میدهد.[4 ]
دل هر ذره را كه بشكافي آفتابيش در ميان بيني
وقتي دقت انسان بیشتر میشود، میبیند که نه تنها در وجود او، بلکه در همه اشيا، مجموعهای از مولكولها تشكيل شده که هر كدام، مجموعههاي مختلفي از اتمها هستند؛ مثلا، پشمي كه جمع شده و اين فرش را تشكيل داده و باز اين عنصرها كنار هم جمع شدند و مولكول را تشكيل دادند. اين مولكول نیز مجموعهای از اتمهاست. باز داخل آن اتم، وقتي ذره آن را ميشكافند، هسته مركزي، نوترون و الكترون دارد كه اطراف آن ميچرخند؛ و تعداد اين اتمهاست كه اين اجسام و هويتها را درست ميكند؛ یعنی آهن، طلا، مس و ... تشکیل ميشود.
در نتیجه، يقیني كه امام در جمله فَمَنْ أَبْصَرَ الْفِطْنَةَ، ميفرمايد؛ یعنی اگر نگاه به صورت موشكافانه باشد، و با تلاش، دقت و از روي فطانت و زرنگي، نسبت به حقائق عالم نگاه كند، عَرَفَ الْحِكْمَةَ یعنی عرفان حکمت پيدا ميكند و این تازه يك پله و یک رکن از چهار ستون یقین است.
[1] . الکافی، ج2، ص 50.
[2] . همان.
[3] . سوره بقره، آیه 269.
[4] . محققان ژاپنی از سریعترین ابررایانه جهان به نام K برای شبیهسازی ساختار پیچیده نورونی مغز انسان استفاده کردند.
با استفاده از یک نرمافزار شبیهساز نورونی به نام NEST ، این رایانه قادر است از قدرت 82 هزار و 944 پردازنده برای خلق شبکهای استفاده کند که 1.73 میلیارد سلول عصبی را شبیهسازی میکنند. این سلولهای عصبی توسط 10.4 تریلیون سیناپس به یکدیگر متصلاند.
مغز انسان اندامی پیچیده است و میلیاردها سلول عصبی متخصص به نام «نورون« به یکدیگر متصلاند و سیگنالهایی را برای انجام فعالیتهای فکری، حسی و عملی ارسال میکنند.
نورون میتواند به عنوان یک سوئیچ بیولوژیکی نسبتا ساده در نظر گرفته شود که سیگنالهایی را که به آن وارد میشوند، جذب میکند.
در صورتی که این سیگنال به اندازه کافی قوی باشد، نورون آن را به دیگر نورونهای متصل به آن شلیک میکند.این نوع پردازش میتواند در سختافزار الکترونیکی نیز عملی شود و در این جاست که ابررایانه K وارد عمل میشود.
از لحاظ سرعت، نورونهای مغز انسان در تلنگرزدن به سوئیچهای بیولوژیکی کاملا کند هستند.
آنها در بازه میلیثانیه فعالیت میکنند و در الگوهای دقیق ترکیب میشوند، اما به دلیل تعداد زیادشان، باز هم محاسبات زیادی در هر ثانیه انجام میگیرد.
ابزار الکترونیکی قادر هستند سریعتر سوئیچ شوند و در این پروژه رایانه K از حدود یک پتابایت حافظه که معادل ترکیب 250 هزار رایانه خانگی است، استفاده کرده است.
با این حال، شبیهسازی 40 دقیقه زمان برد تا قدرت محاسباتی یک ثانیه فعالیت شبکه نورونی مغز را در زمان واقعی و بیولوژیکی ارائه دهد.
كابران گرامي براي مشاهده جلسه گذشته روي همين لينك كليك نماييد