وجود مقدس امام سجاد علیه السلام در ابتدای دعای مکارم الاخلاق میفرمایند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ.[1]
مراتب مختلف یقین
يقين هم مانند ايمان دارای مراتب و درجات مختلف، و مقول به تشكيك است. و لذا، امام علیه السلام در این دعا میفرماید: «وَاجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ» و از خداوند اين گونه درخواست ميشود كه يقين ایشان را به آن نهايت خود برساند؛ یعنی از علم اليقين به عین اليقين و در نهایت به مرتبه حق اليقين برساند؛ اما چرا از خدا اين گونه درخواست ميشود؟ زیرا به تعبير مرحوم خواجه رضوان الله عليه، يقين چيزي است كه ما بايد آن را پيدا كنيم؛ يقين عبارت از اذعان نفس است و اینکه انسان در نفس خودش به چيزي باور قلبی داشته باشد. اذعان نفس، امري است كه به دست انسان حاصل میشود؛ يعني انسان بايد اين مراحل را طي كند كه گاهی با استدلال و برهان است كه علم اليقين حاصل ميشود، و گاهی جلوتر ميرود و ميبيند که عین يقين میشود. بعد از آن، مرحله نهايي كه واقع را كاملا با تمام وجود حس میکند که همان مرتبه حق اليقين است؛ همانطور كه در جلسه قبل گفتيم: گاهی فرد آتشی را تصور ميكند و گاهی آتش را ميبيند كه ميسوزاند و گاهی آتش، او را ميسوزاند.
تکامل معنوی رهین تلاش انسان است
اما اين نفس است که باید همه این مراحل را طي كند و اطمینان قلبی را پيدا كند؛ تحصیل چنین يقيني كه من بايد آن را پيدا كنم، وظيفه خود من است. خداوند پيغمبرش را فرستاده و او نیز تمام راهنماييهای لازم را در اصول و فروع دین بیان فرموده است. پس اين درجات يقين، باید در نفس و وجود انسان شكل بگيرد.
توفیق الهی، شرط لازم در استعداد تکامل معنوی
البته، تمام آنچه در وجود انسان هست، چه در وجود ظاهري مانند بدن و قواي آن و چه در نفس و قواي روحاني آن، چيزهايي است كه خداوند آنها را به او داده است و تمام اسباب و مسببات ظاهري و باطني عالم بايد به كار بيافتد، تا اينكه بشر بتواند يك تصوري پيدا كند حتي در حالت علم اليقين، يا بالاتر از آن؛ به طوری که به گفته ملا صدرا، اذعان نتيجه تفضل الهی است.
اين يك روی قضیه است و طرف ديگر این حقیقت، همان چيزي است كه محقق خراسانی در كتاب كفاية الاصول در مبحث طلب و اراده آن را بیان کرده است که «السعيد سيعدٌ في بطن امه والشقي شقي في بطن امه»[2] كه خود مرحوم آخوند در این بحث میفرماید: قلم به اینجا رسيد و سر بشكست و نمیتواند داوری نهایی را انجام بدهد. در اينجا يك حساب ديگري است. البته، ما نميگوييم که خداوند مستقيما یکی را متقي قرار میدهد و دیگری را شقاوتمند میکند؛ اما يك اسبابي براي اين گرایش به فرجام نیک و بد فراهم است كه ميتواند در جهت تقوي و اذعان نفس و تحصيل يقين حركت كند. ممکن است اين شرايط براي ديگري فراهم نشود؛ مثلا شرايط زماني و فرصت زماني براي یکی پيدا نميشود. البته، ممکن است که ما آن را توجيه كنيم که دست خودمان بوده است ولی در واقع، اين امور ماورايي دارد و يك واقعیتي پشت آن نهفته است.
امیر المومنین غایت قصوای درجات ایمان است
اميرالمومنين علیه السلام ميفرمايد: «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا»[3] که اگر تمام پردهها هم كنار بيافتد چيزي به يقين من اضافه نميشود که این سخن ایشان نشان از اقصی درجات ایمان است. ایمان زید هم در مراتب بالایی قرار دارد که بهشتیان و جهنمیان را حتی در دنیا هم می بیند، ولی اميرالمومنين علیه السلام فوق همه اينها است كه هر نفسي گنجایش و ظرفيت چنين يقيني را ندارد.
اسرار دل پاكان، با پاكدلان گو اندر دل نامحرم اسرار نميگنجد
بعضي دلها و نفوس انسانها محرم نيستند و اذعان نميتوانند پيدا كنند و به قول معروف سست و ضعیفند؛ به طوری که با یک شبهه از پای در میآیند. البته، اين گونه انسانها در زمان امام صادق علیه السلام هم بودند. فردی در نزد ایشان، شبههاي را بیان كرد که حضرت در آخر به وی فرمودند: ببين؛ دو طرف بيشتر وجود ندارد، يا خدا و قيامتي هست يا هیچ خبري نيست؛ اگر ما با تقوا زندگي كنيم و گناه نكنيم و واجبات را انجام دهيم، و هيچ خبري هم نبود كه ما با بقيه مساوي هستيم و مشكلي نيست؛ اما اگر واقعیتی بود، ما قطعا ضرر نكردهايم.
راههای توسعه ظرفیت معنوی در انسان
در این زمان هنوز خیلی در مرحله علم اليقين ماندهاند؛ اين ظرفيتي كه بايد در نفس پيدا شود از راههای گوناگون، اعم از تغذیه حلال و توفیق الهی و تلاش انسان حاصل میشود. نان و غذايي كه انسان ميخورد در وجود او تاثير دارد، غذاي فكري انسان نیز در وجود او تاثير دارد، رفتارهای نیک و بد نیز در وجود او تاثير دارد.
لذا وجود مقدس امام سجاد علیه السلام از خداوند ميخواهد كه خدايا برخی چیزها در اختيار ما هست و ما بايد به آن اقدام كنيم، اما خيلي چيزهاي دیگر، دست ما نيست و يك جهاتي است كه تو بايد در ما آنها را ايجاد كني.
يك ظرفي كه به اندازه 5 ليتر آب ميگيرد، بيشتر از آن را نمیتوان در آن ريخت؛ اما ما باید گنجايش بيشتر آن را در خود فراهم كنيم، تا بعد خداوند هم افاضه كند؛ افاضه خدا هم بايد به جاي قابل باشد تا ظرفیت انسان را توسعه دهد.
امام سجاد علیه السلام از خداوند ميخواهد كه خدايا بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ؛ اين يقين باید در نفس انسان شكوفا بشود و اذعان شود؛ اذعان هم تازه مرتبه علم اليقين است، که باید باز توفیق بیشتر شود تا جایی که لو كشف الغطا ما ازددت يقينا. اميرالمومنين علیه السلام منهاي آن مقام و شانِ امامت، فردی است كه اين پردهها را دانه دانه كنار زده است. ما هم اگر بتوانيم اين پردهها را كنار بزنيم آن شان را ميتوانيم پيدا كنيم. مقام اول، حجاب نفس خودمان است:
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
رذایل انسان، حجاب معنوی هستند
اگر ما نسبت به ديگران بيرحمي داريم، ظلم داريم، حسد داريم، بخل وجودمان را گرفته، گذشت نداريم و حرص داريم، همه اينها پرده بر روی قلب ماست تا وقتي اين پردهها را نینداختيم نور آفتاب نميتواند از اين پردههاي ضخيم عبور كند.
بنابراين، اگر وجود قابل ميخواهيم بايد اين قابليت را كسب كنيم، بعد از خدا بخواهيم كه خدايا ما دنبال اين چنين خواسته و مقصدي هستيم. بنابراين، ما جداي از اسباب و مسبباتي كه در ظاهر عالم در اين تاثيرات هستند و اثر ميكنند آن اسباب و مسببات هم در ورا و واقع وجود دارد که نباید از آنها غافل باشيم. مانند آثار وضعي اعمال ما كه نمونهاش را دیدهایم.
فشار قبر اثر وضعی سوء خلق
وقتی یکی از صحابه از دنيا رفت، خود رسول اكرم صلي الله علیه و آله ایشان را تشيیع كرده و نماز خوانند و حتي اين بدن را دفن كردند. وقتي كه خاك به هم آمد، مادر سعد ايستاده بود. گفت: ای سعد خوشا به سعادتت. وقتي پيغمبر صلي الله علیه و آله تو را دفن ميكند من ديگر نگران نيستم؛ چرا که شان و مقامت آنجا پيداست. رسول اكرم صلي الله علیه و آله فرمودند: من الان دارم ميشنوم که اين قبر استخوانهاي سعد را در هم شكست. مادر سعد و دیگران که آنجا بودند، تعجب کردند.
حضرت فرمودند: سعد خيلي فرد خوبی بود ولی يك قدري بد خلق بود، در داخل خانه با زن و پچه بد خلق بود که اين فشار اثر وضعي کار اوست كه حتی حضور پيغمبر صلي الله علیه و آله هم نميتواند آن را رفع كند. حجاب و پرده همین است. حضرت، تعبيرش اين است که با اهل خودش سوء خلق داشته است و اين عمل باعث شد که اين خاك و اين قبر فشار بر او بياورند. والسلام
[1] . الصحيفة السجادية، ص 92.
[2] . كفاية الأصول ( طبع آل البيت )، ص 69.
[3] . بحار الانوار، ج 27، ص 307.