بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
در اين شماره:
* تجزيه و تحليل جامعي درباره حادثه اسف انگيز رحلت آيت الله العظمي بروجردي قدس سره.
*سرگذشت مشروح زندگي آيت الله فقيد و اثار علمي و اجتماعي آن پيشواي بزرگ.
* تاريخچه «حوزه علميه» از بدو تاسيس تاكنون و اهميت موقعيت آن در دنياي امروز را طبق مدارك دقيق و صحيحي مطالعه خواهيد كرد.
ذي القعده 1380
ارديبهشت ماه 1340
زندگی در دل مرگ!
برگهای پژمرده و رنگپریده که هریک سندی از ناپایداری وضع جهان ناپایدار است همراه تندباد فصل خزان به هر سو پراکنده میشود، و بجای نغمه شورانگیز مرغان خوشخوان و زمزمه ریزش آبها؛ ناله رقتانگیز شاخههای عریان که زیر تازیانههای طوفان پائیز که بر تن برهنه و عریان آنها نواخته میشود پشت خم کرده گویا از هر راهگذاری استمداد میطلبند، بگوش میرسد. در هر سو قیافه افسردگی، پراکندگی، ویرانی و خاموشی خودنمائی میکند.
راستی این منظره- منظره خزان طبیعت برای هر بینندهای حزنآور و غمانگیز است، مخصوصاً برای کساني که هنوز خاطره بهار، و شور و جنبش حیاتی آن را در صفحه زمین فراموش نکرده، و هنوز وزش نسیم جانبخش بهاری را که با عطر گلها آمیخته و شکوفهها و گلبرگهای لطیف و گیاهان نورسته را نوازش میدهد از یاد نبرده، و لرزش نشاط انگیز آنرا بر صفحه صورت خود احساس میکنند... آری این صحنه راستی غمانگیز است.
***
اما غمانگیزتر از آن، صحنه خزان عمر بزرگ مردی است که سالیان دراز بر سر اجتماعی سایه پرشکوه و با ابهتی افکنده، و بر شاخسار وجود او انواع گلهای فضیلت و تقوی، پاکی و خداپرستی؛ اراده و تصمیم؛ عاطفه و محبت، روئیده، و اجتماع بزرگی از میوههای علم و دانش او همواره بهرهمند شده، و در پیرامون وجود خود تا شعاع زیادی نهالها و گلهای دیگری تربیت کرده است، در چنین خزانی، جهانی داغدار و عزادار میشود.
با اینکه انس و علاقهای را که انسان بجنبش حیاتی طبیعت در چند ماه بهار و تابستان پیدا میکند آنقدر ریشهدار نیست، اما فراقش آنقدر حزنآور است، با این حال فکر کنید دل برداشتن از چنین رادمرد بزرگی که قریب نود سال اجتماع عظیمی به او دل بسته و رشته معنوی محکمی؛ پیوندهای ناگسستنی میان او و آنها برقرار ساخته است چقدر جانکاه و دلخراش و دردناک است.
***
آنچه درباره خزان طبیعت و خزان عمر مردان بزرگ و الهی گفته شد از یک نظر صحیح و غیر قابل انکار است و تمام سوگواریهائی که هنگام فقدان آنها میشود همه روی همین حساب است.
اما با یک نظر دقیقتر این جریانات هم به نوبه خود یکی از مراحل تکامل و ترقی در صحنه آفرینش و صحنه اجتماع انسانی است.
از نظر یک دانشمند گیاهشناس خزان مقدمه یک بهار خرمتر و پرطراوتتری است زیرا هنگامی که دست تطاول تندباد خزان گلها را پرپر کرده به هر سو پراکنده میکند و به ظاهر از بین میبرد در همان وقت تخمهای گیاهان را که در دل گلها نهفته است به همراه خود به هر سو میبرد و در هر طرف میپاشد؛ زمین این تخمها را که بسیاری از آنها از یک تخم بوجود آمده در دل خود نگاهداری کرده و در یک محیط مرموز آهستهآهسته تربیت میکند، نور آفتاب و باران زمستان و هوای ملایم و سرد را به همکاری دعوت کرده و همراه وزش نسیمهای بهاری حیات و زندگی را - در یک محیط وسیعتر و دامنهدارتر- آغاز میکند، و به این ترتیب از یک گل گلها و از یک گیاه گیاهان فراوانی میروید!
مردان بزرگی که در طول حیات پربرکت خود بذرهای علم و دانش، تقوی و فضیلت را در دلهای آماده هزاران شاگرد مکتب خود افشاندهاند و عمر خود را وقف تعلیم و تربیت دانشمندانی با شخصیت نمودهاند، خزان عمر نه تنها فروغ و تابش آنها را کم نمیکند، بلکه نام آنها، اسرار مکتب آنها، شرح زندگی و ملکات آنها؛ همراه طوفان مصیبت مرگ آنها به اطراف جهان پراکنده میشود و در شرق و غرب عالم در دلهائی که با نام آنها آشنا نبود یا کمتر آشنائی داشت افشانده میشود. و به این ترتیب زندگی و حیات معنوی آنها در یک شعاع بزرگتر پیریزی میگردد. اینگونه مردان نه فقط نمردهاند بلکه به سرعت رو به طرف هدف اصلی آفرینش- کمال و ترقی و سعادت - پیشروی میکنند! این همان حقیقتی است که باید آنرا «زندگی در دل مرگ، نام نهاد و بزرگ پیشوای عالم اسلام «امیرمؤمنان علی» علیه السلام درباره آن فرموده: «و العلماء باقون ما بقی الدهر اعیانهم مفقودة و امثالهم فی القلوب موجودة» دانشمندان تا ابد زندهاند؛ جسم آنها از نظر پنهان ولی هزاران نقش آنها بر صحنه دلها برای همیشه باقی است.
یکی از نمونههای بارز این موضوع، حیات و رحلت زعیم بزرگ جهان تشیع حضرت آیة الله العظمی آقای بروجردی قدس سره بود.
***
روزی که جشن و عزا بهم آمیخته شد.
در کنار مسجد اعظم - مسجدی که یکی از بزرگترین و باشکوهترین بناهای اسلامی است و پریشانی طاق ایوان بزرگ آن این جمله با خطوط طلائی جلب توجه میکند: «برحسب اراده حضرت آیة الله بروجردی مدظله در سال 1374 بنیاد گردید» - آری در کنار این مسجد کتابخانه آبرومند بزرگی به عنوان (آمیختن علم و عمل) که شماره عالی اسلامی است به دست همان مرد بزرگ که بنیاد آن مسجد را گذارده ساخته شده که هنوز هم از آن بهرهبرداری نشده است.
روز جمعه چهارم فروردینماه این خبر در حوزه علمیه قم منتشر شد که زعیم بزرگ حوزه علمیه در یک جلسه خصوصی با حضور جمعی از فضلاء و مدرسین حوزه علمیه این کتابخانه بزرگ را با دست باکفایت خود افتتاح خواهد کرد. مدعوین خود را برای شركت در این مراسم آماده کرده بودند اما وقتی به درب کتابخانه آمدند بسته بود و یک نفر مراقب آنجا بود که در پاسخ سؤال- کنندگان با لحن تأثرآمیزی میگفت: «چون آقا کسالت پیدا کردهاند افتتاح کتابخانه به بعد موکول شد».
از همان روز زمزمه کسالت آیة الله در همهجا پیچید و عموم مردم شهرستان قم به خصوص اساتید حوزه علمیه و دانشجویان این دانشگاه بزرگ روحانی را در یک حالت اضطراب و نگرانی عمیق فرو برد. آن روز تا نیمهشب دستهدسته برای استفسار حال آیة الله به منزل ایشان میرفتند، وقتی میشنیدند کسالت ایشان یک عارضه قلبی است نگرانی و اضطراب آنها بیشتر میشد.
این خبر بزودی وسیله جرائد و رادیو و مسافرین در همهجا پخش شد و در همهجا با نگرانی فوق العاده به عنوان یک خبر تأسفآور تلقی گردید. مجالس دعا فوراً تشکیل شد و پیر و جوان، کوچک و بزرگ با دلهای خسته و چشمهای اشکبار در این مجالس حضور یافته و بازگشت سلامت پیشوای روحانی و دلسوز خود را از درگاه خداوند متعال میخواستند.
به موازت این جریان پزشکان متخصص قلب از مرکز برای همکاری با پزشکان قم حرکت کرده و حتی از فرانسه، یکی از پزشکان متخصص قلب که معروفیت جهانی دارد برای رهبی جلسات شورای پزشکی بنا به دعوت دولت بایران آمد و در فاصله کوتاهی خود را به منزل حضرت آیت اللّه رسانید.
در همین موقع جمعی از روحانیین بزرگ شهرستانها و نمایندگان آیة الله با عجله هرچه تمامتر روانه قم شدند و همراه بزرگان حوزه علمیه و وجوه اهالی شهر دستهدسته برای عیادت به منزل پیشوای بزرگ شیعه روی آوردند؛ حوادث و اخبار قم در رأس اخبار کشور قرار گرفت و همه با بیصبری در انتظار پیام بهبودی آیة الله بودند.
دو سه روز بیشتر از این جریان نگذشت که خبر تخفیف کسالت و بهبودی نسبی آیة الله در بیرونی منزل ایشان منعکس گردید. و از آنجا به وسیله رادیو و جرائد در همهجا منتشر شد. مجالس دعا برای جای خود را به مجالس جشن و شادمانی سپرد؛ در بازار و خیابانهای قم و بسیاری از مساجد و تکایای تهران و سایر شهرستانها مراسم چراغانی و جشن برپا گردید. گفتگوي مسلمانان با یکدیگر این بود که در آستانه این سال نو که مصادف با عید بزرگ و با شکوه اسلامی«عید فطر» بود خداوند عید دیگری برای ما فراهم ساخت و آن بهبودی و تخفیف کسالت آیة الله بود، و از اینکه«سه عید» در آستانه این سال به هم آمیخته شد شادی میکردند.
به شکرانه بهبودی پیشوای بزرگ شیعه عدهای از مستمندان را اطعام و در قم نان را یک روز ارزان کردند و این موهبت عظمی را همه به هم تبریک میگفتند.
این هیجان و شور همچنان ادامه داشت ولی صبح روز پنجشنبه 13 شوال مصادف با 10 فرودینماه هنگامی که مردم از منزل بیرون آمدند با منظره دلخراش و رقتانگیزی روبرو شدند پرچمهای رنگین همه برچیده شده و پرچمهای سیاه در هر طرف به چشم میخورد برخورد باد به این پرچمها زمزمه مخصوصی تولید میکند که گویا خبر از حادثه جانکاه و فوق العاده درد- ناکی میدهد، صدای تلاوت قرآن از بلندگوهای شهر بگوش میرسد آیههائی که تلاوت میکنند بیشتر آیات مربوط به مرگ، مصیبت و روز رستاخیز است. مردم دستهدسته دور هم جمع شده با بهت و حیرت از یکدیگر سؤال میکنند. اما به زودی معلوم شد که شیعیان جهان بزرگترین رهبر روحانی خود را در حدود ساعت هفت و نیم صبح از دست دادهاند؛...
***
گرچه در هر ماتمی خیزد غمی
فرق دارد ماتمی با ماتمی!
تمام جریانهای عادی شهر فورا بهم خورد و شهر به کلی تحلیل شد، مردم همه دست از کار کشیده و انبوه جمعیت به طرف خانه زعیم بزرگ شیعه هجوم آوردند و ضجه و نالهای از جمعیت بلند بود که در و دیوار شهر را تکان میداد. منزل بیرونی آیت الله و کوچههای اطراف بزودی پر شده و عبور و مرور تا شعاع زیادی به زحمت انجام میگرفت.
در منزل آیة الله لحظهای یک سکوت مرگبار و بهتآمیز حکم فرما بود. آری هنگام بحران مصیبت انسان چنان دست و پای خود را گم میکند که از شدت تأثر یک حالت سکوت که نشانه بهتزدگی است به او دست میدهد اما چیزی نگذشت كه عمر این سکوت به سر آمد. و جای خود را به شور و هیجان عجیبی داد، هیجان و شوری که راستی هیچ نویسنده توانائی نمیتواند آن را روی صفحه کاغذ مجسم کند. گویا دلها از جا کنده شده بود. سیلاب اشک از چشم پیر و جوان و زن و مرد سرازیر بود. هرکس برای خود زمزمهای داشت.
این خبر جانکاه به فاصله یک ساعت در تمام دنیا وسیله رادیو منعکس گردید از شهرستانهای اطراف قم جمعیت از جا کنده شد و هرکس با هر وسیله نقلیهای که به آن دسترسی داشت سعی میکرد خود را هرچه زودتر به قم برساند. سیل خبرنگاران داخلی و خارجی برای تهیه رپورتاژها از بزرگترین حادثهای که نظیر آن را تاکنون در ایران و در بسیاری دیگر از نقاط دنیا ندیده بودند و از هر لحاظ برای آنها تازگی داشت به سوي قم سرازیر شد.
اما بر اثر هیجان و شور عجیبی که در جمعیت حکم فرما بود به زحمت میتوانستند مطالب را بدست آورده وعکسهای مطلوب خود را تهیه کنند، و چنان تحت تأثیر جریان واقع شده بودند که غالبا کنترل خود را از دست داده، و در این مراسم در میان جمعیت گم شده بودند جادههای خارج شهر که به قم منتهی میشد از وسائل نقلیه موج میزد و تمام خیابانهای خلوت شهر از وسائل نقلیه پر شده بود. بسیاری از کسانی که خودشان از نزدیک ناظر بودند نقل کردند که رشته اتومبیلها در طول جاده تهران و قم قطع نميشد و مانند یک خط زنجیری که تهران را به قم وصل کند وسائل نقلیه در این جاده 140 کیلومتری پشت سر هم قرار داشتند.
هیجان وقتی به اعلی درجه رسید که بدن حضرت آیة الله را در منزل غسل داده و از آنجا حرکت دادند. جمعیت فوق العاده زیادی که خود را برای تشییع جنازه پیشوای عزیزشان آماده کرده بودند، با دیدن عماری پیشوای بزرگ خود که روی دستها بلند بود شور عجیب و غیر قابل توصیفی پیدا کردند. تعداد جمعیت را حدود دویست هزار نفر تخمین زدند ولی باید توجه داشت چون حدود نیم ساعت بعد از ظهر آن جنازه مقدس را حرکت دادند در حالی که قبلا شایع بود مراسم تشییع جنازه قبل از ساعت 2 به عمل نخواهد آمد، لذا عدهای از شرکت در آغاز تشییع محروم ماندند
با اینکه فاصله میان منزل آیة الله و صحن مقدس حضرت معصومه (علیها السلام) که بنا بود بدن آیة الله را به آنجا ببرند شاید بیش از 500 متر نبود؛ ولی دو ساعت طول کشید تا بدن زعیم بزرگ شیعه به صحن مقدس رسید.
تمام علماء و بزرگان حوزه علمیه قم؛ نخست وزیر و جمعی از وزراء و رجال طراز اول کشور، رؤساء تمام دوائر دولتی و تمام وجوه شهر و بسیاری از شخصیتهای بزرگ ایرانی و غیر ایرانی که از خارج قم، آمده بودند در این تشییع جنازه فراموش نشدنی شرکت داشتند هیجان و شور جمعیت بحدی بود که حتی رجال بزرگ دینی و کشوری که در مراسم شرکت نموده بودند با همه مراقبتی که مردم نسبت به آنها مینمود از فشار جمعیت فوق العاده در زحمت بودند و با زحمت زیاد خود را به صحن مقدس رساندیند.
***
هیجان بینظیر!
شاید مناسبترین جائی که این کلمه (هیجان بینظیر) را میتوان در آن بکار برد همین جریان تشییع آیة الله العظمی آقای بروجردی باشد. فشار جمعیت به قدری بود که چوبهای محکم عماری که تابوت اصلی در آن قرار داشت بزودی شکسته شد و قطعت آن ر از میان جمعیت بیرون بردند.
مردم از فرط هیجان احساسات و شدت علاقهای که نسبت به پیشوای عزیز خود داشتند و تأثر فوق العادهای که از مرگ آن زعیم بزرگ به آنها دست داده بود؛ عمامه آيت الله را که روی عماری گذارده بودند قطعهقطعه کرده و هریک قطعهای از آن را به عنوان «تبرک» بردند پارچههای سیاهی که پوشش عماری را تشکیل میداد تمام به همین صورت در آمد لذا در عکسهای تشییع که در روزنامه منعکس گردیده چوبهای عماری که در لحظات اول نشکسته بودند به صورت لخت و زننده دیده میشود؛ و شاید بعضی تصور کنند هنگامیکه عماری را از منزل حرکت دادند باین صورت بوده؛ نه؛ چنین نبود: فشار جمعیت، عواطف تحریک شده، از دست دادن کنترل احساسات چنین صحنهای را بوجود آورد.
حتی در صحن مقدس که تابوت اصلی را از عماری شکسته بیرون آورده بودند نزدیک بود بر اثر فشار جمعیت آنهم بشکند. آری مردی که یک عمر بآزادی زندگی کرد و همواره در دل و قلب مردم جای داشت مانعی هم نداشت که از تابوت بدنش آزاد گردد و مردم خود آن بدن پاک را بروی دست ببرند...
این مطلب تقریبا بر همه مسلم بود که جمعیت با آن کثرت و با آن هیجان به هیچ وجه قابل کنترل نیست و هرگونه کوشش برای کنترل کردن آن، بیاثر میماند، فقط باید با سیر طبیعی خودش بدن را به صحن مقدس برساند این جمعیت پرشور راستی همه نظمهای ظاهری را در خود هضم کرده بود اما از یک نظم معنوی که همهء آنها را به سوي یک هدف مقدس، یک هدف بزرگ و قابل ستایش، دعوت میکرد برخوردار بودند؛ لذا کوچکترین نزاع و تصادمی در میان این جمعیت انبوه دیده نشد.
باید بر بدن نماز خوانده شود
اکنون باید بر بدن زعیم شیعه نماز خوانده شود، ولی تنظیم صفوف جماعت در این گیرودار کار فوق العاده مشکلی است؛ بلندگوهای صحن مرتبا مردم را بآرامش و مهیا شدن برای نماز دعوت میکنند؛ اما بیش از یک ساعت طول کشید تا جمعیت مختصر آرامشی برای نماز پیدا کرد.
فرزند ارشد آیة اللّه که در یک حال بحرانی عجیبی به سر میبرد باید بر جنازه پدر عالیقدر خود نماز بخواند، هوا منقلب است، قطرات باران مانند قطرات اشک چشم مردم بشدت میبارد، اما ریزش شدید باران کوچکترین تأثیری در وضع جمعیت ندارد در یک محیط هیجان- انگیز، در یک محیط از هر جهت طوفانی، نماز در پشت سر فرزند ارشد آيت الله خوانده شد. مقارن همین حال مقبره آیة اللّه در کنار شبستان بزرگ مسجد اعظم و جوار حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) آماده میشد، جمعیت زیادی که درصحن مقدس جائی پیدا نکرده بودند در شبستان و صحن مسجد اعظم برای شرکت در مراسم دفن دقیقه شماری میکردند. بالاخره در میان یک شور و هیجان نگفتنی بدن آن زعیم بزرگ جهان اسلام بخاک سپرده شد. گرچه صورت پرفروغ او در زیر خاکها از نظر پنهان و بدن پاکش خاموش گشت ولی نه تنها در قم بلکه در تمام شهرستانها و مراکز اسلامی از در و دیوار؛ از بلندگوها؛ از فراز منابر و از وسط محرابها گویا صدای او شنیده میشد و آثار عظمت او نمایان بود.
بلافاصله مجلس فاتحه در همان مسجد بزرگ شروع شد؛ اما نه تنها در آن روز بلکه تا روز هفتم مجالس فاتحه و مراسم عزاداری بههیچوجه قابل کنترل نبود.
***
حادثهای که دنیا را غرق در حیرت ساخت
خبر رحلت پیشوای بزرگ شیعیان جهان در فاصله بسیار کوتاهی وسیله خبرگزاریهای مهم جهان به تمام دنیا مخابره شد، و در خارج از ایران هم در تمام محافل خبری منعکس گردید و به عنوان یک حادثه مهم روز در جرائد معروف جهان انتشار یافت.
نه تنها از داخل کشور بلکه از نقاط مختلف گیتی سیل تلگرافات تسلیت به سوي قم سرازیر گشت بلافاصله از طرف دولت ایران عزای عمومی به مدت چند روز اعلام گشت ولی مرم عمدا عزای عمومی را بیش از مدت رسمی برگزار ساختند در غالب نقاط کشور تا سه روز و در بعضی از نقاط تا هفت روز بازارها و مغازهها بکلی تعطیل بود از طرف دولت «پاکستان» نیز عزای عمومی به مدت چند روز اعلام گردید.
پرچمهای تمام سفارتخانههای بزرگ تهران از جمله سفارت شوروی، انگلستان آمریکا و سایر دول غربی بحالت عزا (نیمهء فراشته)در آمد، البته سفراء و نمایندگان دولتهای اسلامی در این جریان بیش از سایرین ابراز همدردی نمودند.
خبر فوت زعیم بزرگ جهان تشیع براستی تمام ایران را تکان داد و تمام طبقات بدون استثناء در این عزای بزرگ دینی شرکت نمودند، در کلیه نقاط کشور حتی در تمام قصبات و دهات و نقاط دوردست مجالس یادبود با شکوه و بي سابقهای در هر کوی و برزن برپا گردید از بسیاری نقاط اطلاع میدهند که مراسم عزاداری در چند روز اول این حادثه اسفناک حتی از «عاشورا» هم دامنهدارتر و هیجانانگیزتر بوده است، و رو بهمرفته در همه نقاط کشور خاطره عاشورا یعنی بزرگترنی روز سوگواری سال در نظرها تجدید شده است.
معمرین و پیرمردان معترفند که در تمام مدت عمر خود مراسم عزاداری در مرگ هیچ کس با این عظمت و شکوه بخاطر ندارند، بعضی میگویند از 68 سال قبل که رحلت زعیم بزرگ دیگری از عالم تشیع آيت الله شیرازی واقع شد چنین مراسم عزا و مجالس یادبودی با این اهمیت برگزار نشده بود تمام سفرای خارجی اعم از سفرای کشورهای اسلامی و غیراسلامی در مجالس یادبود آيت الله که از طرف دربار شاهنشای منعقد شده بود شرکت نمودند
پس از ایران در«عراق» مخصوصا در«نجف اشرف» و «کربلا» مراسم عزاداری و یادبود، با شکوه هرچه تمامتر برگزار گردید، بطوریکه بعضی از مطلمین از عراق خبر میدهند در چند روز اول این مصیبت بزرگ اسلامی حد اقل هریک از شهرستانهای کربلا و نجف اشرف روزی لا اقل چهل مجلس فاتحه با عظمت تشکیل مییافت.
شهرستان قم شاید در تمام تاریخ خود مجالس یادبودی مانند مجالس یادبود آيت الله بروجردی، از روز اول رحلت آن مرد بزرگ تا روز هفتم، بخود ندیده است، این مجالس که تاکنون ادامه دارد و تا روز «چهلم» ادامه خواهد داشت اختصاص بحوزه علمیه قم و جامعه روحانیت نداشته و نه تنها در مسجد اعظم و کنار تربت پاک آيت الله فقید بلکه در غالب مساجد و تکایا و بازارهای شهر قم در نقاط مختلف برگزار گردید؛ و هر دسته و صنفی برای درک این افتخار بر دیگران پیشی میگرفتند.
فرهنگیان قم مانند فرهنگیان و دانشجویان دانشگاه تهران با صفوف منظم و شعارهای مخصوصی به قم آمده و با کمال علاقهمندی در این مراسم شرکت کردند، کليه ی دانشآموزان دبیرستانهای قم در روز هفت آيت الله فقید در مجلسی که در مسجد اعظم برپا بود شرکت کرده و با سخنرانیها و اشعار حزنانگیز خود مراتب اخلاص و علاقهمندی خود را نسبت به مقام پیشوای بزرگ روحانی خود ابراز داشتند.
از روز اول این حادثه بزرگ به بعد هیئتهای عزاداری از شهرستانهای دور و نزدیک مرتبا به قم وارد شده و پس از عزاداری و تسلیت به بازماندگان حضرت آيت الله و جامعه روحانیت به شهرهای خود بازمیگردند. یک قطار مخصوصی حامل هیئت بزرگی از عزاداران از کاشان به قم آمد و دستههای بزرگی از بروجرد، اراک. کرمان؛ اصفهان، همایونشهر، نجفآباد رفسنجان و ساوه و سایر شهرستانها در روزهای مختلف به قم آمده و در مراسم سوگواری شرکت کردند. هنگامی که اتومبیلهای سیاهپوش دستههای عزاداران شهرستانها با پرچمهای مخصوص وارد خیابانهای قم شدند و از دور چشمشان بقیه و بارگاه حضرت معصومه(سلام الله علیها)و گنبد عظیم مسجد آيت الله فقید آقای بروجردی میافتاد هیجان و شور تازهای بوسیله بلندگوهای خود در شهر بپا میکردند، اشعار سوزناک آنها که از دلی سوزان سرچشمه گرفته بود و به صورت دستهجمعی میخواندند غوغائی برپا میکرد؛ اشعاری ساده اما تکان دهنده بود مانند شعر زیر:
مردمان شهر قم کو سید و سالار ما؟ از برای دیدنش ما این همه راه آمدیم
هم اکنون پیشبینی میشود که روز«چهلم» آن مرد بزرگ نیز یک روز فراموش نشدنی و فوق العاده باشکوه باشد و دستههای زیاد از حالا خود را برای شرکت در آن مراسم آماده میکنند که از نقاط مختلف خود را به قم برسانند و نونهای از مراسم عزاداری این پیشوای بزرگ جهان تشیع را از نزدیک ملاحظه کنند.
در کلیساهای ارامنه و معابد یهودیان و پیروان سایر ادیان نیز مراسم مفصلی به عنوان همدردی با مسلمانان در این عزای بزرگ برگزار گردید و تلگراف متعددی باین منظور ببزرگان روحانیت قم و بازماندگان آيت الله فقید مخابه نمودند.
تجزیه و تحلیل
در پیرامون رحلت بزرگ پیشوای شیعیان جهان
رحلت حضرت آيت الله العظمی آقای بروجردی و تشییع پرهیجان و مراسم باشکوه مجالس یادبود آن زعیم بزرگ از حوادث بزرگی بود که از جهات زیادی برای هرکس قابل مطالعه است؛ و شایسته است از جنبههای مختلف دینی و اجتماعی مورد بحث و تجزیه و تحلیل عمیق قرار گیرد.
گرچه بسیاری از نویسندگان مطبوعات ما نخواستند این زحمت را بر خود هموار کرده و این جنبش عظیم روحانی و ملی را مورد بررسی دقیق قرار دهند و از جنبههای مختلف ارزیابی نمایند، و فقط با اشارات مختصری قناعت کرده و از آن گذشتند. در صورتیکه حوادثی کوچکتر از این را مدتها مورد بحث و گفتگوی فراوان قرار میدهند؛ ما در اینجا این حادثه عظیم اجتماعی را از چند جهت مورد بحث قرار داده و تا آنجا که صفحات مجله ما اجازه میدهد نکات آموزنده این جریان را منعکس میسازیم. و امیدواریم در آینده نیز بتوانیم در اینباره صحبت کنیم:
1- تمام این مراسم طبیعی بود
موضوعی که قبل از هر چیز توجه هر بینندهای را در این مراسم سوگواری پرهیجان و با شکوه بخود جلب میکرد طبیعی بودن تمام این جریانها بود. در دنیائی که تبلیغات و زد و بندها رل اساسی را بازی میکند و فراهم کردن مجلس پر جمعیتی احتیاج به مقدمات وسیعی دارد تکان دادن میلونها جمعیت براه افتادن صدها هزار نفر در خیابانها و کوچهها و بازارها و تشکیل صدها بلکه هزاران مجلس دعا و فاتحه و یاد بود؛ بدون کوچکترین تبلیغ و کمترین مقدمات قبلی و بدون تهیه برنامه و تعیین بودجههای لازم، راستی کار حیرتآوری است. آری موضوعی که از ایمان سرچشمه میگیرد چنین خواهد بود؛ ایمانی که در اعماق دل و جان انسان ریشه دوانده و با تبلیغات آسمانی مردان خدا آبیاری شده است آثار شگرفی دارد.
فراد زیادی در روز تشییع آيت الله فقید بودند که از صبح تا بغروب غذائی نخورند آبی ننوشیدند، پیوسته در حرکت و تقلا بودند؛ کارگرانی در تهران و سایر شهرستانها مختصر موجودی خود را کرایهماشین کرده و خود را به قم رسانیدند! مسلمانان میلیونها تومان برای برگزاری مراسم مجالس یادبود و اطعام مستمندان خرج کردند و از آن بیشتر خسارت تحلیل عمومی کسب و کار را در مدت سه روز یا هفت روز با کمال طیب خاطر تحمل نمودند، و بالاخره گذشته از زحمات فراوان بدنی فداکاریهای مالی فراوانی هم از خود نشان دادند. آن همه فداکاری، آنهمه احساسات، آنهمه جنبش و هیجان، آنهمه صفا و خلوص همه و همه از جلوههای«ایمان»است؛ آری ایمان...
ایمان بخدا و تربیتهای آسمانی پیغمبران خدا بزرگترین نیروهای معنوی را در انسان بوجود میآورد و آثار آن از نظر عمق و وسعت دایره عمل و خلوص و واقعیت یا هیچ نیروئی قابل قیاس نیست. جلوههای ایمان راستی حیرتآور است. ابراز احساسات و جنبشی که از طرف ملیونها مسلمان ایران و سایر کشورها در رحلت فقید سعید آيت اللهالعظمی آقای بروجردی به عمل آمد درس گویائی درباره ایمان و جلوهها، و آثار آن، به تمام جهانیان آموخت یک درس پر ارزش و فراموش نشدنی این جریان نشان داد که هیچ نیروئی با ایمان قابل مقایسه نیست.
2- یک قدرت عظیم معنوی
این مراسم بینظیر بار دیگر این حقیقت را ثابت کرد که در کشور ما یک قدرت عظیم معنوی وجود دارد، یک قدرت پرارزش و قابل ستایش، قدرتی که همه موانع را از سر راه خود خود جاروب میکند؛ قدرتی که میتواند در مواقع خطرناک این آب و خاک را در مقابل دشمنان و بیگانگان حفظ کند، قدرتی که میتواند در لحظات حساس بیاری مردم این مرز و بوم بشتابد و حملات دشمنان را درهم بشکند، قدرتی که در برابر بیگانگان تأثیرش از بمبهای آتشزا هم بیشتر است؛ این یک قدرت روحانی و معنوی و ملی است که حفظ آن بر تمام طبقات اجتماع ما، تمام علاقهمندان بحفظ این آب و خاک، لازم است، این قدرتی است که بیش از چندین لشکر مجهز با آخرین سلاحها میتواند به این کشور خدمت کند. این یک نکته اساسی است که برای هرکس قابل دقت و مطالعه است.
3- رشتهای که دلها را بهم پیوند میدهد
همانطور که دیدیم در این مراسم طبقات، زن ومرد، کوچک و بزرگ، طبقات تحصیل کرده و افراد بیسواد، رجال سیاسی و غیر سیاسی، ثروتمند و فقیر شرکت داشتند، کسانی که به زبانهای گوناگون صحبت میکردند، نژادهای مختلف، احزاب و دستههای گوناگون این کشور همه-با همه اختلافاتی که داشتند-در بزرگداشت مراسم رحلت آنپیشوای بزرگ روحانی همصدا بودند.
این جریان به خوبی ثابت میکند که تنها رشته محکمی که میتواند دلهای مردم کشور ما بلکه بسیاری از کشورها را به هم پیوند دهد همین رشته ایمان و معنویت است؛ ایمان و احساسات پاک مذهبی است که میتواند تمام اختلافات را در خود هضم کرده و یک وحدت ناگسستنی در میان مردم مختلف بوجود آورد. این وحدت و یگانگی شخصیتی باجتماع ما میدهد که حتی پیروان سایر ادیان و زعمای سایر کشورها نیز در برابر آن تعظیم کرده و با دیده احترام و عظمت به آن نگاه میکنند، در دنیائی که بوجود آمدن یک اتحاد مصنوعی و متزلزل در یک گوشه آن با چه دردسرهای زیادی مواجه است و چه مخارج هنگفتی را لازم دارد وجود چنین وحدت فکری و معنوی و بهم پیوستگی واقعی و اتحاد عمیق و ریشهدار میان ملیونها نفر فوق العاده پرارزش و گرانبهاست؛ وظیفه ما اینست که این روحیه را تقویت کنیم و با کسانی که سعی دارند این اتحاد مقدس را تضعیف کرده و این رشته را پاره کنند بجنگیم، ما جزء هر طبقه و هر دسته باشیم چنین وظیفهای را خواهیم داشت.
4- پاسخ دندانشکن
این رستاخیز بزرگ روحانی و معنوی پاسخ دندانشکنی به مردمی که گمان میکردند روح دینی در مردم تضعیف شده و علاقه مردم نسبت به مذهب کم شده است داد، و معلوم شد در برابر تبلیغات ضد دینی که در گوشه و کنار احیانا میشود کمترین تغییری در خضوع و احترام مسلمانان نسبت به مقدسات دینی رخ نداده است. علت اینست که بعضی از افراد، آلودگی جمعی از مردم را بگناهان که لازمه توسعه وسائل معصیت و گناه در اجتماعات امروزی است با ضعف ایمان و بیعلاقه بودن نسبت به مقدسات مذهبی اشتباه میکنند.
این جریانات و امثال آن ثابت میکند که در علاقه و ایمان مردم نسبت به مقدسات دینی تغییر قابل ملاحظهای پیدا نشده؛ و بالنتیجه این نکته را به ما میآموزد که این جامعه از هر نظر قابل تربیت است و اگر افراد دانشمند و دلسوز برای تعلیم و تربیت افراد آلوده بکوشند و نقشههائی برای برچیدن وسائل فساد و گناه کشیده شود اصلاح اجتماع ما از هر نظر عملی خواهد بود.
5- قدردانی مردم
ما با بسیاری از افراد از طبقات مختلفی که در مراسم تشییع و سوگواری آيت الله فقید حضور داشتند، که تماس گرفتیم دیدیم غالبا این هیجان و جنیش را ما فوق انتظار میدانستند، شاید منشأ این طرز فکر همان ملاحظاتی بود که در قسمت(4)گفته شد؛ ولی در هر حال این حریان ما فوق انتظار ثابت کرد که روح قدردانی در مردم کاملا زنده است، کسانیکه به اجتماع خدمت کنند، دلسوز برای اجتماع باشند و عمر خود را وقف راهنمائی و تعلیم و تربیت نمایند هرگز فراموش نمیشوند.
و از همه بالاتر کسیکه با خلوص نیت برای خدا مردانه قدم بردارد و در راه جلب خشنودی خداوند بزرگ مجاهد و فداکاری کند و آماده باشد در راه این هدف مقدس همه چیز خود را فدا کند هیچگاه ضرر نمیکند؛ خدا با اوست و پشتیبان اوست؛ در حیات خود و پس از مرگ محترم و عزیز و سربلند است. نه، او نمیمیرد؛ او همیشه زنده است و در دلهای بندگان خدا جای اوست.
***
اکنون شمهای از جریان رحلت آيت الله العظمی آقای بروجردی و نکات و درسهای آموزندهای را که میتوان از مرگ پرافتخار و با عظمت وی آموخت دانستیم موقع آنست که به شرح سرگذشت دوران زندگی آن مرد بزرگ و مقامات علمی و اخلاقی و تألیفات او بپردازیم.
زندگانی آیه الله العظمی
آقای بروجردی قدس سره
*زندگی آیة الله از تولد تا هنگام ورود به قم
*آثار علمی آیة الله
*فضائل اخلاقی آیة الله
*بناهای دینی که در زمان ایشان ساخته شد.
نسب و خاندان آیة الله بروجردی
آیت الله بروجردی از سادات«طباطبائی»بروجردی است و با سی واسطه به دومین پیشوای شیعیان حضرت حسن بن علی علیها السلام میرسد. جد ششم آنمرحوم فقیه و حکیم عالیقدر«سید محمد بروجردی» است که خود از بزرگان دانشمندان قرن یازدهم هجری بشمار میرود.
سید محمد بروجردی داماد میر ابو طالب پسر ابو المعالی کبیر، تنها داماد فقیه مشهور«ملا صالح مازندرانی»است که او نیز داماد علامه بزرگوار«ملا محمد تقی مجلسی» میباشد.
همسر میر ابو طالب نامبرده نیز دختر ملا عبد الله پسر مجلسی اول برادر علامه مجلسی دوم مؤلف کتاب«بحار الانوار»است.
بهمین جهت خاندان آیتالله بروجردی از دو سوی نواده دختری مجلسی اول میباشند. و لذا رجال و دانشمندان این دودمان از مجلسی دوم مؤلف بحار الانوار تعبیر بخال(دائی)میکنند.
سید محمد بروجردی یک پسر و یک دختر داشته است دختر وی همسر استاد کل وحید بهبهانی فقیه نامی بوده و پسرش موسوم بسیده مرتضی که دانشمندی بلند پایه بشمار میآمده دارای دو پسر فقیه مبرز بوده است:
نخستین آنها«سید محمد مهدی»بروجردی و این همان علامه بحر العلوم است که از اعاظم مجتهدین شیعه و نوابغ کمنظیر اسلام است، و دیگر«سید جواد»که او هم دانشمندی باوقار و سرشناس بوده است.
آیت الله بروجردی با سه واسطه باین سید بزرگوار میپیوندد. باین معنی که آن مرحوم فرزند سید علی و او فرزند سید احمد و او هم فرزند سید علینقی فرزند سید جواد نامبرده است.
عموی جد آیت الله بروجردی میرزا محمود بروجردی فرزند دیگر سید علی مذکور مؤلف کتاب«مواهب السنیه» نیز از مفاخر دانشمندان و فقها میباشد.
بطور خلاصه پدران و نیاکان و بستگان پدری و مادری آیت الله بروجردی اغلب از دانشمندان و فقهای شیعه و بعضی از آنها مراجع بزرگ عصر خود بودهاند؛ ازاینرو در حقیقت باید گفت آیت الله فقید زعامت و مرجعیت را بارث برده بود.
***
در بروجرد
آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی در ماه صفر سال 1292 هجری قمری در شهر بروجرد دیده بدنیا گشود از همان دوران کودکی مودر مهر و علاقه سرشار پدر دانشمندش قرار گرفت و در سایه توجهات و عنایات او رشد نمود. وقتی هفت ساله شد پدرش او را به مکتب فرستاد تا به تحصیل اشتغال ورزد. نخستین سرمشقی که معلم بوی داد این بود: «هزار و دویست و نود و نه»و چون از معلم پرسید این سرمشق چیست؟معلم گفت: این امسال است! کتاب«جامع المقدمات»و نصف کتاب«سیوطی»را در مکتب نزد همان معلم بخوبی آموخت.
چون پدرش پیشرفت سریع او را در امر تحصیل دریافت، حجرهای در مدرسه علمیه بروجرد برای او گرفت و همان معلم مکتب دار را که مردی دانشمند و دلسوز بود، به مدرسه آورد و مخارج او را متکفل شد تا بقیهء علوم مقدماتی را بوی بیاموزد.
بدینگونه علوم مقدماتی یعنی: صرف، نحو؛ منطق، معانی، بیان، بدیع، فقه و اصول را نزد پدرش و معلم مزبور و دیگر اساتید در بروجرد آموخت، آنگه در سن هیجده سالگی(1310)باصفهان که در آن روزگار حوزهء علمی گرمی داشت رهسپار گردید.
در آن تاریخ وی در سایه استعداد قوی و شوق زیادی که به تحصیل داشته است باصطلاح دانشجویان علوم دینی، مقدمات و سطح را تا کتاب«ریاض المسائل»که از کتب مهم فقهی است فرا گرفته بود.
***
در اصفهان
پس از ورود باصفهان مدت چهار سال با جدیت و پشتکار مخصوص بخود؛ سرگرم تکمیل معلومات خود و کسب فیض از محضر استادان بزرگ فن شد، و از این فرصت استفاده نمود و از خرمن دانش آنان خوشهها چید.
در سال 1314 که بیست و دو بهار را پشت سر میگذاشت، بدستور پدر به بروجرد احضار شد، او گمان میکرد پدرش میخواهد او را برای ادامه تحصیل به نجف اشرف که بزرگترین حوزهء علمیه شیعه بود بفرستند؛ ولی پس از ورود و دیدار پدر و بستگان مشاهده میکند که بعکس انتظار او مقدمات ازدواج و تأهل او را فراهم کردهاند.
از این پیشامد اندوهگین میشود، و چون پدر علت اندوه و تأثر او را میپرسد میگوید: من با خاطر آسوده و جدیت بسیار سرگرم کسب دانش بودم ولی اکنون بیم آن دارم که تأهل میان من و مقصدم حائل گردد و مرا از تعقیب مقصود و نیل بهدف باز دارد! .
پدر بوی میگوید: فرزند! این را بدان که اگر بدستور پدرت رفتار کنی امید است که خداوند بتو توفیق دهد تا به ترقیات مهمی نائل شوی.
گفتهء پدر تأثیر بسزائی در وی میبخشد و او را از هرگونه تردید بیرون آورده و بالاخره پس از ازدواج و اندکی توقف مجددا باصفهان برگشته پنجسال دیگر بتحصیل و تدریس علوم و فنون مختلفه اهتمام میورزد.
در این دو سفر که جمعا نه سال میشود، فقه و اصول و فلسفه و ریاضی را از محضر فقها و حکمای نامی آن عصر همچون مرحوم میرزا ابو المعالی کلباسی؛ سید محمد تقی مدرس، سید محمد باقر درچهای، ملا محمد کاشانی، و جهانگیر خان قشقائی حکیم مشهور تکمیل نموده و شخصا نیز حوزهء درسی تشکیل داده بتدریس فقه و اصول و دیگر علوم میپردازد؛ و از آنجا که بیانی رسا شیوا دشاته است جمعیت انبوهی در حوزهء درسش اجتماع مینمودند و از همان موقع در میان فضلاء اصفهان مشهور و ممتاز میگردد و شالودهء ترقیات بعدیش پیریزی میشود.
در پنجسال اخیر که از علوم و فنون متداول بهرههای کافی داشته و بخوبی قدر علم را میدانسته، چنان با نشاط تحصیل میکرده که بعضی شبها تا سپیدهدم سرگرم مطالعه بودهاست.
در سال 1318 مجددا پدرش از بروجرد او را میخواند ولی این با خاطر نشان میسازد که قصد دارم تو را به نجف اشرف بفرستم. دانشمند نابغهء جوان هم با اشتیاق زاید الوصفی بار سفر بسته اصفهان را به مقصد بروجرد ترک میگوید.
***
در نجف اشرف
بعد از ورود بوطن مألوف و ملاقات پدر و بستگان، با کسب اجازه از پدری که آن همه در راه تحصیل و ترقیات او کوشش داشته و او را از هر جهت تشویق میکرده است، از بروجرد روانه نجف میگردد.
آیت الله بروجردی در آنموقع که بیست و هفت سال داشته مجتهد مسلم بوده و همه او را به نبوغ و احاطهء در فقه و اصول و حکمت میستودند، بطوریکه از افاضل دانشمندان بشمار میآمد
پس از آنکه وارد نجف اشرف گشت برای تکمیل فقه و اصول و رشته اجتهاد بحوزهء درس مرحوم آیت الله آخوند ملا محمد کاظم خراسانی مصنف کتاب مشهور«کفایة الاصول»در آمده و ده سال تمام از محضر پرفیض آن فقیه بزرگ و علامهء نامی مستفید میگردد در این مدت در خدمت آيت الله شریعت اصفهانی(شیخ الشریعه) که او نیز از فاخر مجتهدین آن روز نجف بود، به تحصیل و تکمیل فقه و رجال و دیگر علوم میپردازد. برای اینکه بهتر بنبوغ آن مرد بزرگ پی ببریم تذکر یک نکته لازم است، و آن اینکه روز نخست که وارد مجلس درس آیت الله خراسانی میشود. میبیند در آن حوزه نزدیک به هزار و دویست نفر از فضلاء و علماء پای منبر درس آیت الله خراسانی نشستهاند؛ کسی، از او جوانتر نیست! با این وصف هنگامی که استاد شروع بدرس و بیان مطلب میکند، اشکالی بر گفته استاد در نظرش خطور میکند ولی چون خود را جوان و کم سن میبیند بعلاوه مهابت مخصوص آیت الله خراسانی و رعب مجلس هم او را میگیرد و از همه مهمتر چون نخستین باری بود که او قدم بآن حوزه مقدسه میگذاشت، لذا از اظهار مطلب و بیان اشکال خودداری مینماید.
یکی دو روز بعد که استادش آیتالله خراسانی بدیدن یکی از علمای تازه وارد میرفته او نیز در میان همراهان در مجلس حضور مییابد و همانجا که از نزدیک استاد را میبیند اشکال خود را بیان میکند، استاد جواب میدهد، و او بر جواب وی ایراد میکند، استاد توضیح میدهد و او توضیح استاد را کافی نمیداند...
و بالاخره همین گفتگوی مختصر استاد علامه را با دانشمندی جوان و تازه وارد بحوزه درس او، آشنا میسازد و بهمین جهت از هویت وی جویا میشود و پس از اطلاع؛ او را مورد مهر فراوان قرار میدهد، بطوریکه از آن روز هرگاه او در درس اشکال مینمود، کاملا گوش میداد تا او خوب اشکال خود را بیان کند و سپس با احترام اشکال او را تشریح مینمود، و پاسخ میگفت و بفرموده خود آیت الله بروجردی این استاد عالیمقام در سفر و حضر و در مجالس خصوصی و عمومی و نزد عام و خاص در بزرگداشت و احترام شاگرد نابغهاش، میکوشید و همین احترامات نیز در سیر کمالی این شاگرد بزرگ آثار رضایتبخش و مؤثری بر جای گذاشت.
گذشته از شرکت در مجلس درس آیت الله خراسانی و شریعت اصفهانی شخصا نیز حوزه درسی تشکیل داد و فضای بسیاری از محضرش بکسب علم و اشتغال ورزیدند، و در همان نجف از اساتید مبرز سطح بشمار آمد؛ و هر روز بر شهرت و احترامش میافزود.
بازگشت به بروجرد
از سال 1328 هجری در حالیکه از استادان بزرگوارش آیت الله خراسانی و شریعت اصفهانی نیز بدریافت اجازهء اجتهاد نائل گردید، بوطن مألوف مراجعت نمود و در میان استقبال پرشور علما و فامیل و بستگان و عموم اهالی بروجرد وارد مسقط الرأس خود شد.
از همان ایام مشغول تدریس فقه و اصول و تألیف و تصنیف کتابهای سودمند و تعلیم و تربیت فضلا و دانشمندان بسیاری گردید که هم اکنون غالب شاگردان آن روز ایشان در شمار علمای معروف هستند، کتب سودمند و نفیس آنمرحوم بحمد الله از دست فنا محفوظ مانده و عنقریب چاپ شده و در معرض مطالعهء طالبان علم قرار میگیرد.
در سال 1344 از راه عراق عرب به زیارت خانه خدا مشرف گردید و هنگام بازگشت از حج مدت هشت ماه در نجف اشرف توقف و سپس بایران معاودت نمود و پس از زیارت حضرت امام رضا علیه السلام واد بروجرد گشت بحل و فصل امور مسلمین و ادارهء حوزهء علمیه بروجرد پرداخت و از همان روزگار رسالهء عملیهاش را چاپ و جمعی از وی تقلید نمودند و کمکم مقلدین آن مرحوم روی بازدیاد گذارده، و جمعیت بیشتری از وجود چنان فقه نامی در شهرستان بروجرد آگاهی یافتند، تا آنکه بیمار گشت و برای معالجه به تهران آمد و پس از بهبودی با دعوت علما و دانشمندان حوزه علمیه قم، باین شهرستان مذهبی قدم نهادند و به مرجعیت عامهء شیعیان جهان رسیدند.
شرح زندگی و خدمات و آثار آيت الله فقید را پس از ورود بحوزهء علمیه قم در بخش آینده که درباه این«دانشگاه بزرگ اسلامی»گفتگو میکند مطالعه خواهید فرمود.
آثار علمی آيت الله فقید
مکتب فقه
فقه یکی از علوم دین بسیار مهم است زیرا احکام الهی و قوانین اسلامی، در سایهء همین علم بدست میآید و این علم دامنهدار، دارای مقدمات چندی است که یکفرد فقیه باید در علم صرف؛ نحو، منطق، اصول، کلام، رجال، درایه، تفسیر و لغت مهارت داشته و مراحلی از این علوم را طی کند تا بتواند احکام الهی را از مدارک دین استنباط کند.
آیت الله بروجردی مکتب خاصی در فقه داشت و در این مکتب مخصوص افراد بسیاری تربیت فرمودند؛ تربیت کدرن افراد طبق این روش علمی یکی از آثار بزرگ آن فقیه عالیقدر بشمار میرود امتیاز کتب فقهی ایشانرا میتوان در امور زیر خلاصه کرد:
1- برای بدست آوردن حکم مسئله، در انتخاب و ابتکار ادله سبک مخصوصی داشتند. باین معنی بعضی از دلیلها را که تقریبا حشو و زوائد بنظر یمرسید و صرف وقت در آنها را بینتیجه میدانستند صرف نظر مینمودند؛ و اوقات گرانبهای خود و شاگردانرا در این نوع دلیل نمیگذارندند تنها ادلهء محکمی را که پایه و اساس مسئله بود با دقت و متانت خاصی، مودر بررسی قرار میدادند؛ و بسیار میشد که از میان ده دلیل یکی دو دلیل که ریشهء اصلی مسئله بود انتخاب کرده بحث را در آن متمرکز مینمودند؛ و در بسیاری از مسائل مورد بحث که احادیث زیادی برای آنها ذکر شده بود ایشان آن احادیث را دستهبندی میکردند باین معنی هرچند حدیثی را که یک مضمون را دربرداشت مجزا کرده این دستههای مجزا را با دقت هرچه تمامتر با یکدیگر مقایسه مینمودند و بسیاری از مشکلات باین وسیله حل میشد.
و همیشه سعی کافی مبذول میداشتند که تا ممکن است احکام را از احادیث استفاده کنند.
2- هریک ازمسائل دینی که موضوع بحث قرار میگرفت، در آغاز توجه عمیقی بسیر تاریخی آن مسئله مینمودند، یعنی آن مسئله را از ریشه و پایه مورد بررسی و دقت قرار میدادند که پیدایش آن از چه زمانی بوده و در طول زمان چه نشیب و فرازهائی را پیموده است. مسئله را از این نظر مورد دقت قرار دادن در اکتشاف بعضی از خصوصیات درخالت شایانی داشت.
3- برای اقوال علماء اهمیت خاصی قائل بودند و لذا درمسائل مورد بحث؛ اول با قوال علماء سنی توجه نموده، آنها را ز منابع اولیه سنیها یا از کتاب«خلاف»شیخ طوسی و«تذکرة- الفقهاء»و«منتهی»علامه نقل مینمودند، سپس اقوال و نظریههای علماء شیعه از کتابهای آنها نوعا بدون واسطه نقل و مورد دقت قرار میگرفت.
در نقل اقوال علماء با مهارت مخصوصی تاریخ صدور اقوال را موردنظر قرار میدادند و بسیاری از علماء که در یک مسئله برحسب تعدد تألیفات با تعدد موارد، دارای نظریههای متعدد بودند بتاریخ همهء اینها نوعا توجه شایانی بذل میشد و در نتیجه معلوم میشد که هریک از این نظریهها در چه زمانی بوده و بالنتیجه کدام متقدم و کدام متأخر است و در چه شرایطی این نظریهها صدور یافته و استحکام هریک از آنها تا چه حد است.
4- پس به مدارک اقوال توجه میشد ککه این فتاوی و اقوال روی چه پایهای قرار گرفته است، در این موارد برای بررسی به مدارک اصلی، آیات قرآن مورد دقت عمیقی واقع میشد مخصوصا بشهرت قدماء اهمیت مخصوصی میدادند و احادیث را تا آنجا که امکان داشت از منابع و مدارک اولیه اخذ کرده و توجه دقیقی بسندهای احادیث مینمودند طبقات روات احادیث را با احاطه کامل و مخصوصی که در علم رجال داشتند مورد دقت قرا رمیدادند و از این نظر صحت و سقم احادیث را بطور روشن معین و مشخص مینمودند.
این روش فقهی که بعلم«فقه»رونق و روح مخصوصی بخشیده بود، در کلیهء درسهای فقه اساتید قم تأثیر خاصی کرد.
حضرت آیة الله العظمی رحلت کرد ولی سبک بحثو روش فقهی ایشان در اعماق دل شاگردان وی بحدی عمیقانه جای گرفته است که هیچگاه از نظر محو نخواهد شد و همیشه مورد توجه خواهد بود. شاگردان این مکتب درخشان همیشه این روش را تعقیب خواهند کرد چنانکه در زمان حیات ایشان اغلب شاگردانی که افتخار استفاده از محضر پر فیضش داشتند در آن محضر زانو بزمین زد. با کمال مراقبت و دقت کلماتش را مینوشتند.
مکتب رجال
یکی از علومی که پایهء مهم اجتهاد و استنباط بشمار میرود علم«رجال»است این علم برای شناسائی راویان احادیث بسیار لازم و همواره مورد توجه علماء بوده است زیرا بوسیلهء همین علم صحت و سقم احادیث تشخیص داده میشود، و لذا در این فن کتابها نوشته شده و تحقیقات شایانی به عمل آمده است.
یکی از میراثهای علمی حضرت آيت الله بروجردی تألیفاتی است که برای بدست آوردن خصوصیات و مزایای اساتید بکار بردهاند، ایشان برای این منظور یک راه ابتکاری پیش گرفتهاند که از حسن قریحه و ذوق سرشار و در ضمن از زحمات بسیار آن پیشوای عالیقدر و مبتکر حکایت میکند.
و آن راه ابتکاری این است که: سندهای احادیث کتاب کافی و تهذیب و استبصار وو خصال و علل الشرایع و امال صدوق و غیر اینها را از متون آنها مجزا کرده مورد دقت و مطالعه قرار داده و از این راه چند فایده اساسی به دست آوردهاند. ما شرح این مطلب را درباره اساتید کتاب کافی ذکر میکنیم، و شرح کتب دیگر از آن استفاده میشود؛
برای هریک از اساتید«محمد بن یعقوب کلبنی»که مجموعا در حدود سی و شش نفر میباشند، بترتیب حروف تهجی فصل علیحدهای منعقد کرده و در آن فصل هر سندیکه در اصول و فروع کافی راجع باحادیث آن استاد بوده با رعایت حروف تهجی در جمیع طبقات اساتید تا معصوم علیه السلام ایراد فرمودهاند و از مطالعه و دقت در این اساتید نکات و فواید زیر را استفاده کردهاند:
1- تعداد روایت راویان و شخصیتهای آنان بوسیله مطالعه در کلیهء اساتید معلوم میشود که هریک از رواة چند روایت نقل کردهاند و از این راه درجهء معلومات آن راوی و اهمیت مقام علمی وی بدست میآید مثلا وقتیکه همهء اساتید روایات را در اصول کافی و همچنین در فروع کافی از اولین کتاب یعنی طهارت تا آخرین کتاب فروع مطالعه کردیم بدست میآید که علی بن ابراهیم چندین روایت نقل کرده است، و از این طریق مقام علمی وی، از نظر نقل احادیث بر ما روشن میگردد، چنانکه از تعداد اساتید و شخصیتهای آنها و از تعداد شاگردان و شخصیتهای آنان مقام و اهمیت علمی راوی بدست میآید و پس از معلوم شدن مقام و شخصیت علمی و فضل راوی قهرا بوثوق صحت عمل وی پی برده میشود.
2- بدست آوردن حذف واسطه
وقتیکه اساتید کتاب کافی را از آغاز تا آخر آن مطالعه کردیم و دیدیم که معمولا فلان روی از فلان استاد بدون واسطه نقل حدیث میکند و از راوی دیگر با واسطه نقل میکند، از آن پس اگر در موردی یا موارد معدودی ببینیم همین راوی از استاد دیگری که اغلب با واسطه نقی میکرد؛ اکنون در این مورد بدون واسطه نقل میکند از اینجا باحتمال قوی بدست میآید که اینحدیث مرسل است یعنی: واسطهای در بین بوده و حذف شده است و البه حدیث مرسل با حدیث مسند(حدیثی که سند آن بر ذکر تمام وسایط مشتمل است)هرگز یکسان نخواهد بود.
3- تمییز مشترکات
این موضوع را با یک مثال میتوان روشن کرد. هنگامی که اساتید روایات را موردنظر قرار دادیم و دیدیم که معمولا فلان رای از حسن بن یحیی مثلا نقل میکند سپس در موردی یا موارد معدودی ببینیم که از حسن نقل کرده است و ندانستیم که این شخص آیا حسن بن یحیی یا حسن بن عیسی است؛ بقرینهء مواردی که معمولا دیدهایم این مشکل حل میشود یعنی باحتمال قوی میفهمیم که منظور از حسن، حسن بن عیسی (البته تمییز مشترکات با این طرز، در میان بزرگان رجال تا حدودی سابقه داشته است)
4- معلوم شدن تحریف و تصحیف
از ترتیب اساتید احادیث و پشت سر هم واقع شدن آنها، بدست میآنید که فلان راوی معمولا مثلا از ابن ابی حبیب یا عاصم بن حمید نقل میکند، با توجه باین مطلب وقتی که در یک مورد یا موارد معدودی به بینیم از این ابی خبیب یا قاصم بن حمید نقل کرده است می فهمیم که در رسم الخط اشتباهی رخ داده است و صحیح ابن ابی حبیب و عاصم بن حمید است.
5- تعیین طبقات
از جمله مطالبی که بسیار قابل توجه و مهم است بدست آمدن طبقات رواة است باین معنی که از ملاحظهء سندهای روایات؛ اساتید و شاگردان هریک از رواة معلوم و مشخص میشود و منظور از طبقاتیکه ایشان اصطلاح فرموده و در این امر مبتکر هستند طبقه بندی رواة است بترتیب شاگردی و استادی که اصحاب پیغمبر اکرم(ص)طبقهء اول و شاگردان آنها طبقهء دوم و همچنین. .
ما برای نمونه بذکر چند طبقه با تعیین اسامی بعضی از آنها مبادرت میورزیم:
از طبقه اول: سلمان و ابوذر
از طبقه دوم: ابو الطفیل عامر بن واثله
از طبقه سوم: ابو حمزهء ثمالی ثلمه بن کهیل
از طبقه چهارم: رزارة بن اعین وابان بن تغلب
از طبقه پنجم: حریز بن عبد الله وسماعة بن مهران
از طبقه ششم: اسماعیل بن مهران و احمد بن محمد بن ابی نصر
از طبقه هفتم: ابراهیم بن هاشم و ابراهیم بن اسحق نهاوندی
از طبقه هشتم: علی بن ابراهیم و احمد بن محمد بن ادریس(اساتید کلینی)
از طبقه نهم: محمد بن یعقوب کلینی(صاحب کافی)
از طبقه دهم: جعفر بن محمد بن قولویه قمی و احمد بن احمد کوفی
از طبقه یازدهم: سید مرتضی علم الهدی و ابو الحسین محمد بن هرون بن موسی التلعکبری
دوازدهم: شیخ ابو جعفر محمد بن الحسن طوسی را به عنوان نمونه میتوان نام برد که هریک از این طبقات نسبت بطبقهء سابق خود جنبه شاگردی و نسبت بطبقه لاحق جنبهء استادی دارد و در نظر ایشان این طریق یگانه میزان طبقهبندی بود.
و بهمین ترتیب طبقهبندی فرمودهاند تا بالاخره مرحوم آیت الله بروجردی که در آخرین طبقه واقع گردیدهاند طبقهء سی و ششم میباشند.
این راه ابتکاری که شرح داده شده برای شناسائی مقام راویان احادیث و فوائد دیگری که ذکر شد بسیار مهم و پر ارزش است. و هم اکنون این آثار درخشان علمی در دست است و امید میرود که بزودی بطبع رسیده مورد استفادهء عموم دانشمندان قرار گیرد.
دربارهء اساتید کتاب تهذیب و استبصار و کتابهای دیگری که نام برده شد، این روش ابتکاری را عملی ساختهاند
تألیفات
آثار گرانبهای علمی حضرت آيت الله العظمی که با اسلوب متین و عمیق مخصوصی نوشته شده، بسیار است و در زیر بآن اندازهای که اطلاع حاصل شده است اشاره میشود:
1- کتاب مبسوطی در«اصول»که در طی مباحث آن کتاب، بکفایة الاصول استاد عالیمقام ایشان مرحوم آیت الله محمد کاظم خراسانی هم نظر دارند.
2- رسالهای در بیوت شیعه که در طی آن خاندانهای علم فقه و حدیث از شیعه معرفی میشوند.
3- چنانکه گفته شد یک سلسله کتابهائی در نقد اساتید کافی و تهذیب و استبصار و خصال و امالی صدوق و علل الشرایع تالیف فرمودهاند.
4- آیة الله العظمی قدس سره بهر مسئلهای از مسائل فقهی که وارد میشد جهات لازمهء آن مسئله که میبایست تحت مطالعه قرار بگیرد از اقوال علماء سنی و شیعه و آیات قرآن و احادیثی که دربارهء آن مسئله بود و سایر مدارک آن را در یک جزوهای بترتیب خاصی مینوشتند و از تنظیم این مطالب حکم اللهی را با دقت نظر و متانت فکر بدست میآورند. روی همین جهت تقریبا یکدورهء کامل فقه را باین صورت نوشته و هم اکنون حاضر و موجود دارند.
اساسا ایشان در علمهای دیگر نیز تبرز و مهارت مخصوصی داشتند بطوری که هنگامی که آقای حسینعلی رزمآرا قبلهنمای مخصوص خود را آورده و به محضر مبارکش ارائه دادند آیت الله توضیحایت در علم هیئت خواستند، ا بیانات ایشان آقای رزمآرا غرق در اعجاب شده اظهار داشت که«حضرت آیة الله در علم هیئت اطلاعات وسیعی دارند».
بعلاوه کتاب حدیث جامع و مبسوطی زیر نظر مبارک ایشان تنظیم و تألیف شده که هم اکنون زیر طبع است، این کتاب مورد توجه کامل حضرت آیت الله العظمی قرار گرفته بود:
چند سال قبل روزی در درس فقه اظهار فرمودند که«کتاب وسائل الشیعه در عین حال که یکی از کتابهای بسیار مفید و از ذخائر علمی شیع بشمار میرود، احتیاج مبرمی به تنقیح و تهذیب دارد، و خیلی میل دارم که قدمهای برای این موضوع برداشته شود»پس از درس جمعی از فضلاء به محضر مبارکش شرفیاب شده و آمادگی خود را برای انجام این خدمت اعلام داشتند، ایشان با کمال میل این پیشنهاد را استقبال کرد، و آنها چند سال در تحت نظر آيت الله العظمی بتهذیب وسائل پرداختند تا الحمد لله این موفقیت حاصل شد چنانکه گفته شد دستور طبع نیز داده شد و اکنون بطبع آن اشتغال دارند. این کتاب دارای مزاای فراوانی است که در مقدمهء آنکه تحت طبع مشروحا بیان گردیده است.
توجه به آثار علمی گذشتگان
حضرت آيت الله العظمی بتألیف کبت و نشر علم اهمیت زیادی قائل بودند و لذا از نویسندگان و مؤلفین تقدیر و تشویق زاید الوصفی به عمل میآوردند.
با حیاء آثار علمی گذشتگان و نشر مؤلفات آنان مخصوصا توجه زیادی مبذول میداشتند، و بطبع بسیاری از مؤلفات علماء بزرگ شیعه که بطبع نرسیده بود و دست روزگار روی آنها پردهء فراموشی کشیده بود توجه فرمودند و حسب الامر ایشان بطبع رسید برای نمونه میتوان چند کتاب زیر را نام برد:
1- خلاف شیخ طوسی شیخ دراین کتاب مسائل را که مورد اختلاف میان شیعه و سنی است ذکر میکنند و باستدلال برای نظریهء خود میپردازند این کتاب در موضوع خود کتاب بینظیر و پر ارزشی است.
2- جامع الرواة کتابی است در علم رجال و با سبک مخصوص و مفیدی نوشته شده است.
3- منتقی الجمان که هم اکنون زیر طبع و در موضوع خود بسیارمفیدی است و در زمینهء احادیث دینی و بیان نکاتی که از آنها استفاده میشود بحث میکند و از مؤلفات صاحب معالم است.
4- قرب الاسناد کتابی است در حدیث از مؤلفات عبد الله بن جعفر حمیری.
5- کتاب جعفریات سؤالاتی است که علی بن جعفر از برادر بزرگوار خود موسی بن جعفر(ع)نموده است.
6- مجلداتی از مفتاح الکرامه که تا آنوقت چاپ نشده بود این کتاب از کتابهای پر- ارزش شیعه و حاوی تمام اقوال علمای شیعه در مسائل مختلفهء فقهی است.
بگفتهء بعضی از مطلمین تعداد کتبی از بزرگان شیعه به دستور آيت الله چاپ شد بالغ بر صد جلد ميگردد.
فضائل اخلاقی آيت الله بروجردی
آيت الله بروجردی گذشته از جنبههای علمی که شرح آن داده شد از جنبههای اخلاقی و روحی، راستی یکی از نوادر روزگار بود، کسانی که از نزدیک با آيت الله تماس داشتند در مدت خیلی کوتاه، حتی گاهی در یک ملاقات پی به محاسن اخلاقی این مرد بزرگ میبردند بسا میشد افراد غیر مسلمان که بنا به موجباتی به محضرش تشرف مییافتند با یک برخورد شیفته کمالات اخلاقی او شده و خاطره دیدار او را یکی از خاطرات شیرین و فراموش نشدنی عمر خود میدانستند
از جمله پروفسور«موریس»مشخص بیماریهای قلبی که برای معالجه حضرت آیة الله در کسالت اخیر ایشان از پاریس به قم آمد چنان تحت تأثیر جذبه معنوی آنمرد بزرگ قرار گرفته بود که به اعتراف خود تاکنون هیچ مقام روحانی او را این قدر تحت تأثیر قرار نداده بود؛ حتی از محضر آیت الله تقاضا کرده بود که به او اجازه دهند علاوه بر انجام وظائف پزشکی در یکی از معابد مذهبی برای سلامت و بهبودی ایشان دعا کند!
چندی پیش رئیس جمعیت مبارزه با الکل تریاک که باتفاق آقای«دکتر چهرازی» پزشک معروف به خدمت ایشان شرفیاب شده بود فوق العاده تحت تأثیر نفوذ روحانی آيت الله واقع شده بود و بیانات جامعی که آيت الله درباره علت ممنوع بودن مشروبات الکی در آئین مقدس اسلام برای او بیان فرموده بودند برای او از هر جهت بي سابقه بود.
در اینجا شمهای از ملکات فاضله اخلاقی آن مرد بزرگ را که خود ما از نزدیک مشاهده میکردیم یا بوسیله افراد مورد اعتمادی برای ما نقل شده از نظر خوانندگان گرامی میگذارنیم تا علاوه بر پی بردن بشخصیت اخلاقی و روحانی آن پیشوای بزرگ که اخلاق او پرتوی از اخلاق پیغمبر گرامی اسلام و ائمه هدی علیهم السلام بود؛ سرمشق گرفته و بیش از پیش در اصلاح اخلاق خود و متخلق شدن باخلاق اسلامی بکوشیم:
آیة الله فقید به اعتراف عموم کسانی که با ایشان برخورد داشتند بسیار سخی و بلند نظر بود؛ در مواقع حساس به فریاد مردم مستمند میرسید به طوری که هنگامی که در بروجرد بودند نصف املاک موروثی خود را در یکی از سالهای سخت که مردم در مضیقه و فشار بودند فروخته و به مستمندان دادند و در حقیقت اقتداء و تأسی به جد گرامیش امام حسن مجتبی(ع)نمود که معروف است چند مرتبه در دوران عمر اموال خود را با فقرا تقسیم کرده و نیمی از آنرا به فقرا بخشید.
آيت الله فقید نشبت ببزرگان علماء فوق العاده خاضع بود و از آنان با کمال احترام نام میبرد، در اطاقی که کتب علمی و دینی بود نميخوابید و برای زنده کردن آثار علمی علماء و دانشمندان گذشته فوق العاده جدیت داشت، و نشر کتب آنها را بر نشر کتب خو مقدم میداشت بطوری که در زمان ایشان کتب زیادی از گذشتگان به امر و دستور ایشان بچاپ رسید ولی هیچ یک از تألیفات گرانبهای خود را چاپ نکرد.
آيت الله فقید در مقام انتقاد از دیگری بر نميآمد از کسی خواهش نمیکرد و با آنکه فرمانش در میان تمام علاقهمندان مطاع بود برخلاف میل کسی او را تکلیف نمیکرد، بسیار میشد که از افرادی از فضلاء محصلین حوزه علمیه برای تبلیغ در نقطهای دعوت میکردند ایشان تا رضایت کامل آن شخص را احراز نمیکرد امر به مسافرت تبلیغی نمیفرمود.
آيت الله فقید مخصوصا در بحثهای علمی بسیار(آزادمنش) بود هنگامیکه مسألهای را عنوان میفرمود با کمال بیطرفی اقوال و نظرات مختلف علماء بزرگ را در آن مسأله با استدلالات آنها کاملا تشریح میکرد، و آنچه در تایید هریک از نظرات و استدلالات ممکن بود بیان میفرمود؛ بطوریکه غالبا شاگردان قبل از اتمام مسأله نمیتوانستند بفهمند نظر آیت الله موافق کدامیک از اقوال مسأله است، حتی در پارهای از اوقات تمام گفتگوها و بحثهای لازم و احتمالات مختلف را در مسأله مورد بحث بیان میفرمودند و از آّن میگذشتند و نظر نهائی ایشان در موافقت با یکی از اقوال کاملا روشن نمیگردید. آیت الله فقید با انی روش فضلاء و شاگردان بحث خود را در یک محیط آزاد علمی و فکری قرار میدادند، تا آنها بتوانند ابتکار خود را بکار انداخته با کمال آزادی هر نظری بفکر آنها نزدیکتر بحقیقت است انتخاب کنند، آیت الله بروجردی هرگز عقیده و نظریه علمی خود را بر دیگری تحمیل نمیکرد و این یکی از امتیازات درس آن مرد بزرگ بود.
آيت الله فقید عشق و علاقه و افری به تربیت شاگردان داشت، با انواع وسائل- تا آنها در شرائط اجازه میداد-آنها را تشویق میکرد، خودش از مطالعه بسیار لذت میبرد، لذا میفرمود: (هیچگاه از مطالعات علمی خسته نمیشوم، بلکه هرگاه از کارهای زیاد خسته شوم خستگی خود را با مطالعه رفع میکنم). لذا تا آخر عمر مقدار زاید از وقتشان صرف مطالعه میشد. خودشان میفرمودند: در دوران جوانی گاه میشد که شبها چنان گرم مطالعه میشدم که یکوقت متوجه میشدم صبح طلوع کرده است! . کسانیکه با ایشان معاشرت زیاد داشتهاند نقل میکنند که آيت الله نوعا در نصف اخیر شب بیدار میشدند و مشغول مطالعه و عبادت بودند، و این روش را تا آخر عمر داشتند.
عشق و علاقه آیة الله به مطالعه کتب علمی به اندازهای بود که تا این اواخر که زعلمت عامه شیعیان دنیا با ایشان بود و همواره اشتغالات زیادی از قبیل: پاسخ«استفتائات»و سؤالات که درباره مسائل دینی از نقاط مختلف جهان میکردند، رسیدگی بسایر نامهها و تلگرافات، رفع احتیاجات حوزههای علمی، رسیدگی بکارها و حوائج مردم، داشتند و با آن کبر سن و ضعف مزاج معذالک در شبانه روز چند ساعت از خلوت کرده و در کتابخانه مخصوص خود مشغول مطالعه و تکمیل نوشتههای علمی خود بودند.
آیت الله فقید دارای حافظه فوق العاده قوی بود. قریب نصف قرآن را حفظ داشتند و در بعضی اوقات مخصوصا قبل از افطار در ایام ماه مبارک رمضان قرآن را از حفظ تلاوت میکردند، بسا میشد شخصی را در یک مجلس دیده بودند و چند سال بعد که مجددا ایشان را میدیدند با آنهمه مراجعاتی که از اشخاص مختلف بایشان میشد، فورا تطبیق مینمودند.
آیت الله فقید نسبت به خاندانهای علمی اهمیت زیادی قائل میشدند؛ هریک از مراجع و بزرگان علماء که در زمان ایشان برحمت ایزدی پیوستتند قرض شخصی یا غیر شخصی که در ذمه ایشن بود همه را متعهد شده و میپرداختند، مثال دیون زیادی که از مرحوم آيت الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی قدس سره و آیت الله العظمی آقای حاج آقا حسین قمی باقی مانده بود همه را رسیدگی فرموده و پرداختند. با بازماندگان آیات و حجج اسلام طوری رفتار میکردند که وقات سرپرست بزرگ خاندان خود ار احساس نکنند، همواره آنها را تفقد و نوازش مینمودند.
توجه آیت الله فقید تنها بحوزه علمیه قم نبود بلکه نسبت به تمام حوزههای علمی به خصوص حوزه علمیه نجف اشرف نظر داشتند و شهریه برای طلاب غالب حوزههای علمی تعیین فرموده بودند.
آیة الله بروجردی علاقه خاصی به پیشرفت اسالم در کشورهای غیر اسلامی مخصوصا کشورهای اروپا و امریکا داشتند و میفرمودند که اگر تعلیمات عالی اسلام و مکتب تشیع به صورت خوبی در میان مردم این کشورها انتشار یابد بزودی شیفته این تعلیمات گرانبها شده و با آغوش باز از اسلام استقبال میکنند. روی همین نظر نمایندگی به آمریکا و اروپا فرستادند، مانند دانشمند معظم آقای حائری نماینده آیة الله در آمریکا، و دانشمند معظم آقای محققی نماینده آیت الله در اروپا، و در نظر داشتند نمایندگان دیگری بکشورهای شرق آسیا و افریقا و بسیاری از ممالک دیگر اروپا و آمریکا اعزام دارند غذا و لباس آیت الله فقید کاملا ساده بود، یکی از نزدیکان ایشان نقل میکرد که هرگز غذای مخصوصی برای ایشان تهیه نمیشد، بلکه امر میفرمودند برای تمام اهل منزل و خدمتکاران یکنوع غذا ترتیب دهند و خدمتکاران ایشان بر سر همان سفرهای که ایشان غذا تناول میکردند مینشستند.
آيت الله فقید بسیار محتاط و خداترس بود یکی از نزدیکان ایشان نقل میکرد روزی اصحاب آيت الله در محضر مبارک ایشان گفتگ از خدمات معظم له مینمودند و آثار زیادی را که در زمان ایشان بوجود آمده بود شرح میدادند، این شخص میگفت من در آن میان خاموش بودم آيت الله رو به من کرده فرمودهند: تو هم سخنی بگو. عرض کردم من مطلبی ندارم جز حدیثی که از اجدادم به خاطرم رسید اگر اجازه دهید عرض کنم، آيت الله با کمال دقت گوش دادند و فرمودند بگو عرض کردم: جدم میفرماید: خلص العمل فان الناقد بصیر! : عمل خود را خالص نما؛ زیرا بازرس عمل بیناست! . . این حدیث را که خواندم اشک از چشمان آّن مرد بزرگ سرازیر شد و فرمود آری اگر اعمال ما خالص و برای خدا نباشد چه خواهد شد؟. . . بعد از این جریان گاهی که سخن از خدمات و آثار معظم له به میان میآمد نگاه به من کرده و میفرمود: خلص العمل فان الناقد بصیر!
بناهای دینی که در زمان آيت الله فقید ساخته شد
در دوران زعامت آيت الله بروجردی بناهای دینی فراوانی ساخته شد که امروز جزء آثار باقیه آن مرد بزرگ محسوب میشود. این بناها اختصاص به شهر و کشور معینی نداشت و در شهرها و کشورهای مختلف طبق احتیاجات و نیازمندیهای مردم مسلمان برپا گردید، که در ذیل به قسمتي از آن اشاره میشود:
***
مسجد اعظم
مرکزیت حوزه علمیه«قم»، توجه عموم شیعیان به آستان مقدس حضرت معصومه(ع)، اجتماعات باشکوه و پر جمعیت در اعیاد مذهبی و ایام سوگواری، لزوم و ضرورت مسجد آبرومندی را که معرف عظمت قم؛ و رافع نیازمندیهای گوناگون آن باشد، ایجاب می- کرد از این لحاظ حضرت آيت الله بروجردی باهمت بلند و اراده نافذ خود، تصمیم به ساختن چنین مسجدی درکنار آستانه مقدسه، اتخاذ فرمودند؛ و نخستین کلنک ساختمان مسجد اعظم را با دست خود در یازدهم ذوالقعده روز تولد حضرت ثامن الائمه بسال 1333؛ بر زمین زدند و بلافاصله مقدمات ساختمان و خرید زمینهای اطراف آن آغاز گردید.
مساحت مسجد و طرز ساختمان آن
این مسجد در یک محوطه وسیع که تقریبا یازده هزار متر مربع است بنا شده، ساختمان این مسجد به سبك معماری معمول اسلامی است و دارای شبستان و گنبد و گلدسته است. از مزایای مهم ساختمان عظیم آن اینست که تمام آن، اعم از شبستانها و گلدستهها و گنبد از بتن آرمه(سیمان مسلح) بنا شد و بنیان آن فوق العاده مستحکم است.
اکنون که متجاوز از 6 سال از تاریخ آن میگذرد به صورت یکی از بزرگترین مساجد اسلامی در آمده و بدون تردید پس از تکمیل برخی از نواقص جزئی یکی از شاهکارهای عصر ما محسوب خواهد بود.
سراسر زیر گنبد و محرابها و ایوانها با کاشیهای بسیار ظریف و کتیبههای زیبائی تزئین شده و شکوه خاصی به آنها بخشیده، تمام روی گنبد و گلدسته و قسمتی از دیوارهای مسجد نیز بهمین ترتیب کاشیکاری میشود.
برای روشنائی داخل شبستانها لامپهای«فلورسنت» فراوانی بر سقف نصب و روی آنها با شیشههای مشجر پوشانیده شده است.
وضوخانه مسجد بطرز ظریف و آبرومندی ساخته و لولهکشی شده است چاه عمیق مسجد که نزدیک درب غربی است در نوع خود ممتاز و بر اثر مجاورت با رودخانه، آب آن از گواراترین آبهای قم است.
هزینه مسجد
تاکنون بیش از شش ملیون تومان برای ساختمان مسجد صرف شده و باقیمانده آنرا در حدود دو ملیون برآورد کردهاند ولی با توجه به اينكه مصالح ساختمانی آنرا مسلمانان علاقمند با حد اقل قیمت، در اختیار مسجد گذاردهاند و از طرفی کوچکترین حیف و میلی در وجوه آن نشده، جای تعجب ندارد که چنان مسجدی با این مبلغ ساخته شود و به طور مسلم هرگاه مقامات دیگری میخواست یک چنین بنائی بپا دارد هرگز با این هزینه قادر بساختن آن نمیگشت.
تربت پاک و مدفن حضرت آیت الله فقید در کنار راهرو و ضلع شرقی مسجد که متصل به جوار حضرت معصومه علیها السلام است قرار گرفته است ذکر این نکته نیز بیتناسب نیست که اهالی محترم یزد پیش دستی کرده و متعهد شدهاند که یک سنگ مرمر بسیار نفیس که زیبنده آن قبر مطهر باشد برای آن بزودی تهیه کنند.
***
کتابخانه مسجد اعظم
یکی از آثار پر ارزش حضرت آيت الله العظمی آقای بروجردی که شایسته است آن را در ردیف آثار درجه اول ایشان بشماریم تأسیس کتابخانه عمومی مسجد اعظم است که یکی از مظاهر نیت پاک و همت عالی و اراده نافذ آن فقید سعید میباشد.
ارزش کتابخانهء مجهز و کامل و تأثیر آن در پیشرفت علوم و معارف و کمک آن به تألیف مؤلفین و نویسندگان امریست که از هرگونه شرح و بیان بینیاز است. فقط نکتهای را که میبایست در اینجا یادآور شویم اینست که حضرت آيت الله بروجردی با تاسیس کتابخانه آن هم در کنار مسجد اعظم خواستهاند مسلمانها را به يك اصل مسلم و اساسی دین مقدس اسلام متوجه سازند و یادآور شوند: در آئین پاک اسلام، عبادت بدون علم ارزشی نداشته و این دو موضوع با یکدیگر توأمند، مقدمه لازم برای عبادت، علم و معرفت است، پرسشی که از روی علم و شناسائی کامل نباشد چندان ارزشی ندارد.
مساحت و نقشه ساختمان کتابخانه
کتابخانه در سمت مغرب صحن مسجد اعظم واقع شده و دارای یک مخزن و دو سالن مطالعه و یک اطاق برای دفتر و یک راهرو مشترک میباشد.
مخزن کتابخانه داخل صحن مسجد واقع شده و به مساحت 176 متر مربع میباشد که از سمت شرقی آن ایوانی به مساحت 44 متر مربع در طرف صحن مسجد جدا شده و باقیمانده مساحت که 132 متر مربع میباشد، مخزن کتابخانه است و مانند سایر قسمتهای مسجد از آهن و سیمان و آجر ساخته شده است.
در چهار طرف مخزن 14 ردیف با آهن قفسهبندی شده و بوسیله یک بالکن که آن نیز با نقشهء ظریف و جالبی از آهن ساخته شده، قفسهها بدو طبقه تقسیم گردیده است در پشت این مخزن و ایوان بزرگ مجاور آن؛ راهروی در کنار رودخانه بطول چهل متر واقع شده که درب ورودی کتابخانه از آنجا باز شده و از طبقه فوقانی آن برای سالن مطالعه استفاده گردیده است، و طبق تصویب مهندس مسجد، روی آن راهرو و قدری از فضای رودخانه را با آجر و آهن؛ سقفی زدهاند و روی آن اطاق دفتر و سالن بزرگ برای مطالعه فراهم آمده است.
پیشرفت یک ساله کتابخانه
در این مدت کوتاه که از تشکیل ساختمان کتابخانه میگذرد پیشرفتهائی بیش از آنچه مترقب بوده در امور کتابخانه فراهم شده است که همه آنها از نیت پاک و خالص و همت عالی و مقدس مرحوم آیة الله فقید سرچشمع میگیرد؛ ساختمان و قفسهبندی آن تکمیل و اکنون ظرفیت پانزده هزار مجلد را دارد، و هرگاه بر قفسههای آن افزوده شود گنجایش پنجاه هزار مجلد کتاب را خواهد داشت. و در سالنهای مطالعه سیصد نفر به آسانی میتوانند مطالعه کنند.
جالب توجه اینکه دفاتر و فهرستهای گوناگون و مختلف آن از هر نظر منظم و موجودی کتابخانه امروز متجاوز از شش هزار مجلد میباشد.
افتتاح کتابخانه
مرحوم آیة الله بروجردی با داشتن مشاغل مهم و ضعف مزاج مکرر بر مکرر برای رسیدگی به کتابخانه تشریف میآوردند و دستورات و تأکیدات لازمه را میفرمودند؛ تا اینکه مصمم شده بودند با تشکیل مجلس جشن باشکوه و آبرومندی همانطور که قبلا اشاره شد مراسم افتتاح آنرا در جمعه هفتم ماه شوال 1380 مطابق چهارم فروردینماه 1340 به عمل آورند. . و مراسم دعوت از اساتید و دانشمندان حوزه به عمل آمده بود ولی هزاران اسف! در سحرگاه همان روز کسالت قلبی آن رادمرد الهی شروع شد تا آنکه در بامداد صبح پنجشنبه 13 شهر شوال بدرود حیات گفتند، و جهانیان را داغدار نمودند. و در پایان از دانشمند محترم جناب آقای داش آشتیانی که اداره و تنظیم امور علمی و دفتر و فهرستهای کتابخانه را به امر آیة الله بروجردی بر عهده گرفتهاند، تشکر و قدردانی نموده و آنچه در این جا از خصوصیات کتابخانه نگاشته شد با همکاری ایشان تهیه شده است.
***
تجدید بنای مدرسه خان یا مدرسه آیة الله بروجردی
مدرسه خان که در ضلع شرقی میدان آستانه حضرت معصومه سلام الله علیها واقع شده است. یکی از مدارس معروف قم، و بوسیله مرحوم مهدیقلیخان در سال 1123 هجری قمری پایهگذاری شده است.
مدرسهء خان در این اواخر تقریبا از قابلیت انتقاع افتاده و چندان قابل سکونت نبود، اطاقهای آن تاریک و مرطوب، و از هر لحاظ دارای وضع ناگواری بود، به همین جهت آيت الله فقید تصمیم گرفتند آنرا به صورت یکی از بهترین مدارس مناسب به وضع روز درآورند تا اینکه بنای سه طبقه و مجلل و زیبا و مجهز آن پایان پذیرفت و در شب هفدهم ماه ربیع الاول امسال که مصادف با میلاد با سعادت پیامبر اکرم(ص)بود، آيت الله فقید در مجلس با شکوهی آن بنای عالی را افتتاح فرمودند.
بر سر در مدرسه با خط طلائی نوشته است:
«حسب الامر زعیم بزرگ شیعه حضرت آيت الله العظمی آقای حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی مدظله العالی در ماه رجب 1378 قمری مجددا بنیانگذاری شد و در شوال 1379 پایان یافت».
***
تأسیس مدرسه در نجف
دانشگاه بزرگ شیعه در نجف اشرف متجاوز از نهصد سال است که مهد علم و دانش و نوابغ بزرگ دانشمندان بنامی را تربیت کرده، و آیت الله بروجردی توجه مخصوصی بحفظ حوزه علمیه نجف داشته و همواره کوشش میکردند که وسائل استراحت علماء و طلاب آن دانشگاه بزرگ را فراهم آوردند.
با اینکه حوزه علمیه نجف در حدود بیست و یک مدرسه دائر و رائج دارد و مدرسههائی آبرومند مانند مدرسههای مرحوم آیت الله یزدی(معروف به مدرسه سید)و مدرسه مرحوم آیت الله آخوند محمد کاظم خراسانی در میان آنها جالب نظر است. مع الوصف-از نظر کی جا و حفظ بهداشت طلاب حوزه علمیه نجف آیت الله بروجردی پس از درخواستهای فروان مصمم شدند مدرسه آبرومندی در کنار قبر مولی الموالی(ع)، در ضلع شرقی فکله نجف که از هر نظر جالب و مطابق اصول امروز باشد آغاز کنند و نیت پاک و اراده نافذ او چنان مؤثر گردید که بزودی مدرسه آبرومندی در آنجا ساخته شد.
اسلوب مدرسه و نقشه و کیفیت ساختمان آن کاملا امروز در چهار طبقه پایان پذیرفته است طبقهء نخست پائین آنرا سرداب بسیار خوب که پنکههای بزرگ و متعددی به خنك کردن هوای آن کمک میکنند، تشکیل میدهد.
مجموع حجرههائی که در سه طبقه دیگر قرار گرفتهاند متجاوز از پنجاه حجره میباشد. و کتابخانه آبرومندی نیز در کنار آن به امر حضرت آيت الله تأسیس گردید که هم اکنون مورد استفاده فضلاء و دانشمندان میباشد.
***
تأسیس مدرسه در کرمانشاه
منطقهء کرمانشاه از مناطق زرخیز ایران است که اطراف آنار قری و قصبات فراوانی فرا گرفته است. این منطقه که از هر نظر به توسعه مراکز دین و روحانی نیازمند بود، نظر حضرت آيت الله فقید را جلب نمود. که مدرسه بسیار آبرومندی در بهترین نقطه شهر تأسیس گردد. و فضلا و دانشمندانی که در آنجا به تصحیل اشتغال دارند، بهتر بتوانند با روحیات مردم آنسامان آشنا شوده و در مواقع تبلیغ، به ارشاد و هدایت مردم بپردازند. برای یک چنین امر حیاتی دستور فرمودند که وجوهیکه از کرمانشاه میرسد، برای ساختمان مدرسه اختصاص داده شود، تصمیم حضرت آيت الله به سمع بازرگانان مقیم مرکز رسید، آنان نیز برای یک چنین امر ضروری کمکهای فراوانی نمودند و یکی از ثروتمندان با علاقه محل، زمینی را که در بهترین نقطه شهر واقع است در اختیار حضرت آيت الله گذارد، و بالنتیجه مدرسه آبرومندی تأسیس و با اعزام مدرس و محصلینی چند از قم آن بنای بزرگ افتتاح گردید. و هم اکنون مورد استفاده است و جمعی از دانشجویان دانشگاه جعفری به کسب معارف اسلامی در آن منطقه اشتغال دارند. .
هزینهء مدرسه و کتابخانه و مسجد مدرسه متجاوز از ششصد هزار تومان بوده است.
***
مسجد در ایرانشهر
یکی از امتیازات روحی و اخلاقی آيت الله فقید این بود که نه تنها توجه بحفظ مراکز علمی شیعه مانند قم و نجف داشتند بلکه نقاط دور افتاده را که طبعا نیازمندیهای زیادی از لحاظ دینی و روحانی دارند. از نظر دور نداشته، و تا آنجا که امکانات اجازه میداد باری رفع نیازمندیهای آنان کوشش مینمودند. به عنوان نمونه ذیلا به يك مورد اشاره میشود:
ایرانشهر یکی از نقاط دور افتاده ایران است، این شهر در واقع مرکز استان بلوچستان محسوب میشود و به طوریکه افرادی که از نزدیک ملاحظه کردهاند اطلاع میدهند سابقا ایرانشهر هیچگونه تأسیسات دینی نداشته و یک وجب زمین مسجد در آن یافت نمیشد، در عینحال بواسطه موقعیت خاص جغرافیائی منطقه حساسی محسوب میشود و بیشت ساکنین آن از برادران سنی ما میباشند
در این شهر به امر حضرت آيت الله العظمی بنای مسجدی گذارده شد که در نوع خود کمنظیر است و هر ناظری را دچار حیرت میکند که در چنین مرکزی با چه وسائلی این مسجد بنا گذارده شد؟! سال گذشته حضرت آيت الله در حدود پانصد هزار ریال و امسال هم در حدود سیصد هزار ریال به ساختمان آن کمک کردند، اما متأسفانه هنوز ساختمان مسجد نیمه تمام است؛ امید است مردان با همتی که سابقا در اینگونه امور عام المنفعه برای انجام نظریات آیت الله فقید از هرگونه بذل کمک مضایقه نداشتهاند؛ اکنون هم همت کنند این ساختمان دینی را در منطقهی که از هر نظر احتیاج به آن دارد به اتمام برسانند.
در اینجا ذکر این نکته هم لازم است که فاضل ارجمند جناب آقای احمد محصل یزدی که از تربیتیافتگان حوزه علمیه قم است نظارت بر ساختمان این مسجد را به عهده دارد و کوششهای فراوانی برای ساختمان این مسجد تاکنون نموده که شایان تقدیر است.
***
مسجد هامبورک
آیت الله فقید بسیار علاقه داشتند که تأسیسات دینی شیعه در مراکز تمدن امروز در اروپا و آمریکا نیز بوجود آید و دنیای کنونی به حقایق عالی اسلام و مکتب شیعه آشنا گردد از جمله قدمهای مؤثر و حساسی که معظم له در این باب برداشتند بناگذاری یک مسجد عظیم و آبرومند در هامبورگ است.
همانطور که در شماره چهارم سال دوم این مجله مشروحا بیان شد محل مسجد نامبرده در یک نقطه حساس شهر هامبورگ در کنار دریاچه «آلستر» که از بهترین نقاط این شهر محسوب میشود انتخاب شده و در سال گذشته نخستین سنگ بنای این مسجد گذارده شد زمین مسجد مزبور به مبلغ نیم ملیون تومان(250 هزار مارک) به ممت جمعی از بازرگانان محترم و به امر آیت الله فقید خریداری شده و ساختمان آن در دست تکمیل است دانشمند محترم جناب آقای محققی نماینده آیت الله بروجردی در اروپا نظارت بر امر ساختمان آن دارد امیدواریم با همت عالی مسلمانان بیدار هرچه زودتر این مرکز مهم اسلامی با تمام رسیده و قابل بهرهبرداری گردد، و بدینوسیله توجه عموم افراد متمکن را به این موضوع جلب میکنیم.
اینها نمونهای از بناهای دینی و اسلامی بود که در زمان آیت الله فقید ساخته شد و اگر بخواهیم تام ساختمانهای دینی و خیریه اعم از مساجد و مدارس؛ بیمارستان و کتابخانه که به امر ایشان ساخته شد یا ایشان بساختمان آن کمک فرمودند یکیک بشماریم بدون اغراق نیازمند بتألیف کتاب مستقلی است. خداوند روح پاکش را غریق رحمت گرداند و در برابر اینهمه خدمات عالیترین و بهترین جزای خیر به آن پیشوای بزرگ مرحمت فرماید و ما را توفیق تکمیل خدمات آن فقید سعید عنایت فرماید.
نظر آيت الله درباره «مکتب اسلام»
اکنون که بحث ما در پیرامون آثار وجودی آیت الله فقید به پایان میرسد لازم میدانیم نظر آن مرد بزرگ را درباره مجله «مکتب اسلام» نیز منعکس سازیم.
هنگامیکه این مجله دینی و علمی با سبک مخصوص خود و با امتیازات گوناگونی که دارد انتشار یافت نامهها و تلگرافات فراوانی از نقاط مختلف به محضر آیة لله ارسال گردید که همگی حاکی از تأثیر فراوانممجله در افکار مسلمانان بیدار بود و همه انتشار چنین مجلهای را از حوزه علمیه قم بخدمت معظم له تبریک گفته بودند. آیة لله از این جریان بقدری خوشوقت شده بودند که کرارا در مجالس که جمعی از اصحاب ایشان بودند مطالبی درباره لزوم ادامه نشر این مجله و تقویت آن میفرمودند.
در یکی از جلسات که آقازاده ارشد ایشان نیز حضور داشتند خطاب ببعضی از افراد هیئت تحریریه که خدمتشان شرفیاب دشه بودند کرده و فرمودند:
«من خوداز دیر زمان قصد داشتم چنین نشریهای از حوزه علمیه منتشر گردد و سؤالات مختلف مسلمانان پاسخ داده شود، ولی گرفتاریها و موانع گوناگون تاکنون انجام آنرا بطور مستقیم از طرف من ایجاب نکرده بود. تا اینکه دیدم شما همت کردهاید و چنین مجله آبرومندی با مطالب خوب و کاغذ و جلد مرغوب منتشر نمودهاید. سعی کنید مطال آن هرچه بیشتر روان و ساده و در عینحال پرمغز باشد تا درخور فهم همه کس بوده باشد، و از نوشتن مطالب مشکل و عبارات پیچیده پرهیز کنید.
تلگرافات و نامههائی که برای من رسیده حکایت میکند که اقدام شما نویسندگان مکتب اسلام در مقابل مطبوعات و نشریات مفسد اخلاق و گمراهکننده کاملا به موقع و مفید واقع شده است».
لذا آيت الله تا در قید حیات بودند کمکهای«معنوی و مادی»فراوانی به مکتب اسلام فرمودند و همه حاکی از انی بود که آیة لله فقید با آن روشن بینی خاصی که داشتند ضرورت وجود چنین نشریهای را در اجتماع کنونی احساس میفرمودند، و به همین دلیل هنگامی که مشکلی برای انتشار مکتب اسلام پیش میآمد اقدام سریع و فوری برای حل آن مینمودند.
اینک مکتب اسلام هم افتخار میکند که بپیروی از منویات آن رهبر عالیقدر با همان روشی که در زمان حیات آن فقید سعید منتشر میشد بکار خود ادامه داد، و برای روشن ساختن افکار مسلمانان همواره قدمهای تازهای بطرف تکامل بردارد.
تأسیس دانشگاه بزرگ اسلامی
در شهرستان مذهبی قم
*بنیانگذار حوزه علمیه قم و جانشینان او
*آیة الله بروجردی در قم
*اهمیت و موقعیت حوزه علمیه قم در دنیای کنونی
*مؤسس حوزه علمیه قم
*جانشینان او
*ورود آيت الله بروجردی به قم
شهرستان مذهبی«قم»از نیمه اول قرن سوم اسلامی تا عصر حاضر خصوصا از آن روزی که گروهی از اعراب«یمن»و«کوفه»از ترس و فشار حکومت عباسیان به آنجا پناهنده شدند، و علوم و آثار اهلبیت پیغمبر علیهم السلام را در آن نشر دادند، و محدثان و مفسران و فقیهان عالیقدر تربیت نمودند، همواره مورد توجه و عنایت دانشمندان شیعه بوده، و نوابغی را در دامن خود تربیت کرده است.
در این چهار قرن اخیر یعنی از زمانی که حکومت ایران بدست شاهان صفوی قرار گرفت به بعد، از آنجا که سلاطین وقت شیعه و مروج آئین تشیع بودند، همواره، در تعمیر و طلا- کاری مرقد مطهر حضرت معصومه(ع)و تأسیس مدارس و احترام و تکریم علماء«قم»نهایت کوشش را به عمل میآورند-مع الوصف-از آغاز قرن چهاردهم هجری یعنی هشتاد سال پیش، آثار ویرانی و خرابی در مدارس«قم»پدید آمد؛ تا آنجا که حجرههای یکی از بزرگترین مدارس علمی قم مانند«فضیه»به صورت انبار برای کسبه در آمده بود!
ولی چون اراده قطعی خداوند بر آن تعلق گرفته بود که این شهرستان را بار دیگر مرکز علم و دانش گرداند، و محدثان و فقیهان، و مفسران و نویسندگان ارجماری بجهان تشیع تجویل بدهد که قلوب قاطبه شیعیان را بخود متوجه سازند؛ در چنین هنگام بود که تأسیس، و یا به تعبیر صحیحتر: تجدید مرکزیت قم بهمت بلند حضرت آيت الله آقای حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی در سال 1340 هجری قمری انجام گرفت. اینک ما برای آشنا ساختن خوانندگان گرامی بوضع تأسیس حوزه علمیه قم و تقدیر و تشکر از کسانی که تا این لحظه در نگاهداری آن جانفشانی کردهاند، مطالب ذیل را فهرست وار از نظر میگذرانیم:
***
آیة الله حائری مؤسس حوزه علمیه قم
مرحوم آيت الله حائری در«مهرجرد»یزد در سال 1276 دیده بجهان گشود، تحصیلات مقدماتی و سطوح عالیه را در آنسامان از اساتید فن آموخت سپس برای استفاضه از حضور نوابغ زمان مانند آيت الله شیرازی(متوفای سال 1312 هجزی قمری)و آيت الله سید محمد فشارکی(متوفی سال 1315)، و آيت الله میرزا محمد تقی شیرازی(متوفایسال 1339)به عتبات عالیات مشرف گردید؛ و سالیان درازی در محضر دانشمندان عالیقدر شیعه در«سامرا»و«نجف»بتحصیل معارف و فقه اسلامی، پرداخت و در رأس فضلاء و دانشمندان حوزههای عراق قرار گرفت، سپس بنا به دعوت گروهی از علماء و دانشمندان اراک در سال 1332 هجری قمری آن شهرستان را بقدوم خود مزین فرمود، و مدت هشت سال تا ماه رجب 1340 در آنجا اقامت جست؛ و در خلال این مدت دانشمندان بنامی را تربیت نمود.
مرحوم آيت الله حائری سفری هم در سال 1316 باراک نمود و قریب هشت سال نیز در تربیت دانشمندانی که آنروز در«اراک»گرد آمده بودند کوششهائی کرده بود، حتی بعدا که بتأسیس حوزه علمیه در شهرستان«قم»پرداخت، و آن دانشمندانیکه در اقامت اول خود در«اراک» تربیت کرده بود یاد مینمود، و توصیف فراوانی از آنها میکرد.
دست تقدیر آيت الله حائری را در 22 رجب سال 1340 برای تحویل نوروز سال 1301 شمسی به سوي قم کشانید، دانشمندان و علماء قم پروانهوار دور شمع وجودش گرد آمدند، و گویندگانیکه به مقصد زیارت حضرت معصومه(ع)به این شهرستان آمده بودند با علماء«قم»هم- صدا شده مردم را بلزوم تأسیس حوزه و اقامت مرحوم آيت الله حائری در«قم»تشویق می- نمودند،آيت الله حائری در برابر فشار و اصرار فوق العاده تفألی بقرآن زده و آیهء بسیار مناسبی توجه او را جلب کرد: و اتونی باهلکم اجمعین(یوسف ببرادران خود میگوید بروید زن و فرزندان خود ار از کنعان به سوي مصر بیاورید) این آیه بیشتر آيت الله حائری را به اقامت در قم تشویق نمود.
خلاصه پس از اسرار فراوان طبقات مختلف مردم آيت الله رحل اقامت را در قم افکند؛ سپس نامهای به اراک نوشت، و فضلاء و دانشمندان آنجا را که از محضرش بهرهمند میشدند دعوت به مهاجرت نمود؛ و هین طریق اولین سنک بنای مجدد«حوزه علمیه قم»گذارده شد.
پانزده سال اقامت در«قم»
آيت الله حائری قریب پانزده سال در ین شهرستان اقامت گزید و در طول این مدت فضلاء و دانشمندان و علمای بزرگی را تربیت نمود، که هرکدام پس از او مشعل فروزان هدایت، و گنجینه گرانبهائی از علوم و معرف اسلامی بودند؛ آيت الله حائری بسان شجره طیبهای بود که قرآن مجید درباره آن چنین میفرماید: کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء(مانند درخت پاکیزهای که ریشههای آن در اعماق زمین فرو رفته؛ و شاخ و برگ آن سر بآسمان کشیده است)آن مرد عالیقدر در ظرف اینمدت کوتاه؛ بکمک دانشمندان چند در تنگنای محیط پرفشار آن روز چنان از جان و دل از طریق اخلاص و ایمان در حفظ و صیانت این دانشگاه بزرگ جعفری، و تربیت و تعلیم شاگردان مکتب امام صادق(ع) کوشش بخرج داد، که راستی از هر نظر قابل ستایش است. بهرهایکه اسلام و شیعه در این مدت کوتاه از این مدرسه بزرگ بده و خدماتیکه این مؤسسه شیعی در این زمان کوتاه بجهان اسلام نموده کمنظیر بود. امروز در بسیاری از نقاط ایران تربیتیافتگان این دانشگاه اسلامی را مشاهده مینمائید و فروغ و پرتو این آفتاب فروزان در بیشتر جاهای آن جلوه- گر است.
مرگ آيت الله حائری
مرحوم آيت الله حائری در سال 1355 پس از آنکه هشتاد و سه بهار از عمر شریف او گذشته بود، بدورد زندگی گفت، آنمرد مدیر و دوراندیش، از آنجا که با کمال اخلاص و ایمان شالوده این دانشگاه بزرگ را ریخته بود، پس از او نیز این حوزه علمیه بکار خود ادامه داد و تحت نظر مربیان و مراجعی چند، اداره گردید، تربیتیافتگان مکتب آن مرحوم، قدم بجای قدمهای آن مرد بزرگ گذاشته، و با زحماتی فراوان در روزگاری که حفظ شعائر مذهبی بسختی صورت میگرفت از جان و دل در حفظ حوزه علمیه قم و تربیت دانشمندان و مبلغین دینی آخرین تلاش را نموده و بازار علم و دانش را گرم ساخته و رونق دادند، اینک ما نام برخی از آنان را که حق بزرگی بر این مؤسسه روحانی دارند با شمهای از حالات ایشان ذیلا از نظر میگذرانیم:
***
آیة الله حجت
مرحوم آيت الله حجت که یکی از مراجع تقلید و اساتید بزرگ حوزه علمیه بود، از آن سالیکه(1349)قدم بحوزه قم گذارد، و مورد تشویق و تقدیر و عنایت آيت الله حائری قرار گرفت تا آنروزی که بدرود زندگی گفت، همواره با کمال صمیمیت در حفظ و نگاهداری حوزه علمیه و تأسیس مدرسه، و کتابخانه، کوششهای ارجداری نمود، و تا آثار فراوان او در این مهد علم و دانش همت، و تا تربیتیافتگان مکتب فقه و حدیث آنعالم بزرگوار زندهاند همواره نام او زنده، و آثار او زبان گویای نیت پاک او است.
***
آیة الله خوانساری
وی نیز از آن شخصیتهای برجستهای بود که در تأسیس حوزه علمیه با آیت الله حائری
همکاری نموده و همراه او از اراک به سوي قم هجرت کرده و سی و دو سال تمام در حفظ و صیانت این دانشگاه و تربیت و تعلیم دانشجویان آن همت گمارد، او تحصیلات عمدهء خود را در نجف اشرف پایان داده و در سال 1237 به سوي وطن خود خوانسار بازگشت و از آنجا به اراک آمد، و حوزه مختصری را که مرحوم آیت الله حائری در«اراک»بوجود آورده بود با شرکت در درس آيت الله حائری با تدریس مستقل خود گرم نمود. بعدا همراه آيت الله حائری در سال 1340 به سوي قم هجرت نمود، و پس از رحلت او تا سال 1371 در قید حیات بود. و در ماه ذی الحجه همین سال بدرود حیات گفت و باین ترتیب حوزه علمیه قم یکی دیگر از شخصیتهای بزرگ علمی خود را از دست داد و با فقدان آن مرد بزرگ غرق عزا ماتم گردید.
***
آیة الله صدر
شخصیت بزرگ دیگری که در حفظ و نگاهداری حوزه علمیه قم چه در زمان مرحوم آیت الله حائری و چه بعد از ایشان سهم به سزائی دارد، مرحوم آیت الله صدر است، مرحوم آیت الله صدر پس از مراجعت از نجف اشرف سالیانی چند در مشهد مقدس رحل اقامت افکنده و بعدا بنا به دعوت مرحوم آیت الله حائری به سوي قم هجرت نمود، و با انواز علمی خود محیط دانشگاه اسلامی قم را روشنتر ساخت و با فکر توانا و فراست فوق العاده و سعه صدر خود رد تحکیم اصول این شجره طیبه کوششهای فراوانی انجام داد! اخلاق حمیده و ملکات فاضله آنمرد عالیقدر بیش از آنست که در این صفحات نوشته شود.
اینها سه شخصیت بزرگی بودند که در تأسیس و تحکیم و نگاهداری حوزه علمیه قم با مرحوم آیت الله حائری همکاری نموده و پس از او نیز بخوبی از عهده حفظ حوزه علمیه قم بر آمدند. شخصیت های دیگری نیز در بقاء و دوام این مؤسسه بزرگ اسلامی تلاشها و کوششها نموده و خدماتی انجام دادهاند که به ملاحظه کمی صفحات از ذکر نام و جریان زندگی آنان خود- داری میشود.
ورود آیة الله بروجردی به قم
در اواخر سال 1363 هجری قمری مرحوم آیت الله العظمی آقای بروجردی بواسطهء بیماری از بروجرد بتهران مسافرت نموده و در بیمارستان فیروز آبادی بستری شده بیش از دو ماه تحت معالجه قرار گرفتند.
در اینمدت که ایشان در بیمارستان مزبور بستری بودند، در میان افراد زیادی که از طبقات مختلف از ایشان عیادت نمودند، فضلاء و مدرسین حوزهء علمیه قم نیز بخدمتش رسیده و ضمن عیادت از معظه له؛ موقعیت خاص حوزهء علمیه و اهمیت نگاهداری و تحکیم اساس آنرا بآن پیشوای روشندل متدگر شده و توجه ایشان را به این موضوع حساس معطوف داشتند.
آنگاه پس از بهبودی کامل مجددا بخدمتش رسیده و رسما ایشان را به قم دعوت کردند تا با همکار یو معاضدت سایر زعمای حوزه، سرپرستی و حفظ آن مرکز علمی شیعه را به عهده بگیرند. چون این دعوت از طرف تمام بزرگان علماء و مدرسین سرشناس حوزه علمیه به عمل آمده بود. و شرائط کاری از هر جهت برای تشریف فرمائی آن رهبر باکفایت فراهم بود؛ لذا ایشان هم با اشتیاقی که در باطن نسبت بحفظ شعائر دینی و حوزه علمیه شیعه داشتند، دعوت آقایان علماء قم را پذیرفته و در روز 14 محرم سال 1364 در میان استقبال پرشور و کمنظیر علماء اعلام و دانشمندان بزرگ و محصلین و مدرسین حوزه علمیه که با جمعیت کثیری از اهالی قم تا نیمه راه تهران باستقبال رفته بودند، وارد این شهرستان مذهبی گردیدند و عملا زعامت و ریاست حوزه علمیه قم را به عهده گرفتند.
قریب دو سال بعد که مرحوم آیت الله اصفهانی پیشوای بزرگ شیعه، در عراق عرب برحمت ایزدی پیوست و آیت الله بروجردی به مرجعیت عالیه تقلید نائل گشت تا این اواخر که دار فانی را وداع گفت، نزدیک بشانزده سال بود که آنمرد بزرگ در شهرستان مذهبی قم سکونت ورزید و موفق بانجام اصلاحات مهمی در عالم تشیع و حوزههای علمیه گشته، آثار وجودی فراوانی را از خود بیادگار گذاردند که به قسمتي از آن قبلا اشاره شد.
موقعیت حوزه علمیه قم
حوزهء علمیه قم که امروز به صورت یک دانشگاه عظیم اسلامی بیرون آمده و بیش از 6 هزار محصل علوم دینی در آن اشتغال بتحصیل دارند، گذشته از اینکه یک سازمان وسیع دینی و اسلامی است یک کانون بزرگ علمی و فرهنگی محسوب میشود.
تحصیلات طلاب و دانشجویان دینی در این حوزه علمی در حقیقت در سه دوره صورت میگیرد: مقدمات؛ سطوح؛ خارج. گرچه شرح مبسوط درباره مشخصات و برنامههای درسی این سه دوره از موضوع مقالهها خارج است ولی همینقدر میتوان گفت که در«دوره مقدماتی»طلاب علوم دینی«ادبیات عربی، منطق، معانی؛ بیان و بدیع و یک دوره فقه غیر استدلالی»فرا میگیرند.
در«دوره سطوح»مسائل فقه اسلامی و اصول فقه به صورت کاملا استدلالی و جامع مورد بحث قرار میگیرد؛ باین ترتیب که استاد هر مسأله را عنوان میکند با توجه به تمام مطالبی که در کتب مختلف آن علم درباره آن مسأله گفته شده و با توجه به تمام مدارک و دلائل که مورد قبول اوست با ثبات میرساند.
در این دوره محصلین علوم دینی طرز اجتهاد و استنباط احکام را کاملا میآموزند و بر اثر ممارست؛ قدرت و استنباط مسائل گوناگون دینی را از مدارک اصلی پیدا میکنند. گفته شد، چندین حوزه درس«فلسفه»و«تفسیر»و«عقائد و مذاهب یا کلام»نیز هست که طلاب و محصلین علوم دینی میتوانند اطلاعات خود را در این علوم در آن حوزهها تکمیل کنند.
گرچه حوزههای علمی روحانی از نظر تشکیلات خالی از نواقصی نیست که آنهم تدریجا دارد اصلاح میشود اما مزایائی هم دارد که در بسیاری از مراکز علمی دیگر بآن صورت یافت نمیشود، یکی از مزایای حوزههای علمی ما که توجه هر بینندهای را در نخستین برخورد بخود جلب میکند آزادی کامل بحث و گفتگو است. زیرا استادان بشاگردان خود اجازه میدهند که هرگونه سؤال و ایرادی در اطراف مسائل مورد بحث نداشته باشند عنوان کرده و از آن دفاع نمایند و بسا میشود که استاد ناچار میگردد در مسأله خاصی چند روز توقف کرده و بحل اشکالات و جواب ایرادات بپردازد.
دیگر اینکه در حوزههای علمی ما، شاگردان در انتخاب استاد و شرکت در هر حوزهء درسی آزادند و میتوانند در هر حوزهای که بیشتر از آن استفاده میکنند شرکت نمایند در این حوزهها فاصله میان اساتید و شاگردان از نظر تماس علمی و اجتماعی خیلی کم است و سادگی جلسات درس جالب توجه است.
در حوزههای علمی دینی بیش از آنچه بحفظ و از بر کردن مطالب اهمیت داده میشود بتحقیق و تعمق و دقت اهمیت میدهند، بهمین دلیل قدرت تفکر تحقیق و انتقاد صحیح علمی به سرعت در محصلین این حوزهها رشد و نمو میکند.
در هر حال منظور این نیست که تمام جزئیات داخلی حوزههای علمی روحانی و طرز تحصیل محصلین علوم دینی را در اینجا تشریح کنیم، منظور این بود که فقط اشاهر مختصری باین قسمت کرده و باصل موضوع یعنی اهمیت و موقعیت«حوزهء علمیه قم»بپردازیم:
***
گمان میکنم جای تردید نباشد که وجود یک«مرکز بزرگ روحانی»در قلب این مملکت از هر نظر که حساب کنیم لازم و ضروری است:
1- از نظر دینی و روحانی
شکی نیست که تعلیم و تربیت مردم مسلمان این کشور، و مبارزه با خرافات و انحرافات عقیدهای، و زنده داشتن روح اسلام و حقایق مذهب شیعه در میان مردم، کار سادهای نیست که از هرکس ساخته باشد. بلکه محتاج به يك بنیه قوی علمی و آشنائی کامل باصول و فروع اسلامی است که آنهم جز از راه تحصیل در چنین حوزههائی میسر نیست. اگر چنین حوزههای نباشد و افراد دانشمند و عالم تربیت نشوند که مردم را ارشاد و تبلیغ کنند چیزی نمیگذرد که انواع گمراهیها و انحرافات و آلودگیها در میان مردم مسلمان پیدا میشود. همانطور که برای مبارزه با بیماریها وجود دانشکده طب و تربیت طبیب لازم و ضروری است برای تعلیم و ارشاد مردم و مبارزه با بیمارهای اخلاقی و انحراف عقیدهای وجود چنین کانونی
لازم است.
امروز حوزه علمیه قم میتواند با کمک سایر حوزههای روحانی شعاع نیرومند ایمان و اسلام را در سراسر این مملکت منتشر سازد، مردم مملکت ما در جریانهای مختلف ثابت کردهاند که نسبت بدین و مذهب علاقهمندند و خود را نیازمند بآن میدانند. چنین جمعیتی عالم و روحانی میخواهند، حوزه علمیه میخواهند، مبلغ دانشمند و با سواد میخواهند.
امروز تربیتیافتگان حوزه علمیه قم در سراسر این کشور در شهرها و قصبات و دهات بارشاد و هدایت مردم و تبلیغ و ترویج اشتغال دارند و بسیاری از علماء طرز اول شهرستان ما تربیتیافتگان حوزه علیمه قم هستند.
حوزه علمیه قم توانسته است بدورترین نقاط این کشور، بلکه ببعضی از کشورهای خارج مانند آلمان و آمریکا مبلغ بفرستد و زوایای این کشور را بنور حقایق اسلامی روشن سازد بدیهی است هرچه از عمر این«حوزه علمیه جوان»میگذرد بهتر میتواند این رسالت بزرگ را انجام داده و قدمهای مؤثرتری در این راه بردارد.
همه ساله عده زیادی از فضلاء و محصلین قم به عنوان تبلیغ احکام و حقایق دینی در ماه مبارک رمضان و محرم و صفر بنقاط مختلف کشور میروند؛ و هرکدام بسهم خود در ارشاد و هدایت مردم میکوشند و بتشویق و ترغیب آنها مساجد؛ مدارس، بناهای خیریه در نقاط مختلف ساخته میشود.
همه ساله نشریات مختلف و گوناگونی اعم از مجله، سالنامه، کتاب از قم منتشر شده و در دسترس عموم قرار میگیرد. این نشریات در آشنا ساختن مردم بحقایق و دستورات اسلامی نقش مؤثری دارد.
بنابراین حفظ این حوزه روحانی که در دسترس مردم این مملکت قرار دارد برای حفظ عقائد مذهبی و مبارزه با خرافات و آشنائی مردم بدستورات عالی اسلام به تمام معنی لازم است همانطور که حفظ حوزههای بزرگی در خارج مانند حوزه علمیه نجف اشرف که بدون شک از افتخارات عالم اسلام است بنوبه خوود واجب و ضروری میباشد.
2- از نظر علمی و فرهنگی
در حوزه علمیه قم صدها نویسنده و مجتهد زیر دست وجود دارد! که با قلم و زبان خود در روشن ساختن افکار عمومی و زنده کردن آثار فرهنگی علمی بزرگان گذشته سهم بسزائی دارند این نکته برای ما قابل توجه است که یکی از صادرات شهرستان قم کتاب میباشد؛ یعنی همه ساله کتابهای زیادی، اعم از تألیفات تازه یا تألیفات گذشتگان در این شهرستان
علمی و دینی چاپ شده و بخارج فرستاده میشود، مخصوصا طبقه جوان حوزه علمیه قم توجه مخصوصی باین قسمت دارند.
در میان کتابهائی که وسیله نویسندگان حوزه علمیه تألیف میشود کتابهائی یافت میشود که جزء شاهکارهای علمی و فرهنگی محسوب میگردد.
تاکنون در میان کتابهای زیادی که هر ساله در کشور ما وسیله نویسندگان مختلف نوشته شده دو کتاب از حوزه علمیه قم به عنوان«بهترین کتاب سال»شناخته شده است: کتاب«اصول فلسفه»و کتاب«فیلسوف نماها»کهاول یبهترین کتاب سال 1332 و دومی بهترین کتاب سال 1333 شناخته شد و روی این جهات است که ما از این حوزه به عنوان یک کانون«علمی و فرهنگی» نام میبریم.
3- از نظر اخلاقی و اجتماعی
در جامعه امروز کشور ما(مانند بسیاری از کشورها)بعللی که اینجا جای شرح آن نیست بیبند و باری عجیبی از نظر اخلاقی مخصوصا در میان طبقات جوان پیدا شده است.
افزایش آمار جنایات؛ توسعه مراکز فساد، افزایش مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدره، زیاد شدن انواع تقلب و انحرافات جنسی همه نشانه این فقر اخلاقی است.
ضرورت وجود یک سازمان وسیع اخلاقی که اجتماع را بایمان، خداترسی؛ پاکدامنی درستکاری و عدالت دعوت کند، آنهم در قلب این کشور، بر همه کس واضح استـ
تبلیغات دینی در صورتیکه روی برنامه صحیحی انجام شود تأثیر فراوانی در آرامش اجتماع مبارزه با فساد دارد. یک دستگاه وسیع روحانی اگر با وسائل تبلیغاتی روز مجهز باشد میتواند بار سنگین مأمورین انتظامی و دستگاههای قضائی را به مقدار زیاید سبک کند و از توسعه جنایات و مفاسد اخلاقی و دزدی و ارتشاء و. . . کاملا بکاهد.
هرکس بسعادت این اجتماع علاقمند باشد تقویت و توسعه و تکمیل چنین مرکز روحانی را جزء فرائض خود میشمارد.
4- از نظر حفظ استقلال
وجود یک مرکز بزرگ روحانی در کشوری که اکثریت قریب باتفاق آن مسلمانان هستند نقش بزرگی در حفظ وحدت آن کشور خواهد داشت؛ هنگام بروز بحرانهای سیاسی و در مواقعی که موجودیت و استقلال کشور در خطر میافتند بهترین وسیلهای که میتواند آنرا در برابر دشمنان و مقابل خطرات نگاهداری کند، همان ایمان مردم است.
مردمی که راستی مسلمان و با ایمان هستند حفظ آب و خاک خود را به عنوان حفظ یک کشور اسلامی، جزء فرائض حتمی خود میدانند، دین و مذهب آنها را بدفاع در برابر دشمنان دعوت
کرده و حفظ حدود و ثغور یک کشور اسلامی را در برابر اجانب از بزرگترین فرائض میشمارد نقش یک مرکزیت روحانی که این ایمان را در دل مردم زنده نگه میدارد در حفظ استقلال و وحدت این مرز و بوم نیازمند بشرح و بیان نیست.
***
همه در حفظ این میراث باید بکوشیم
حوزه علمیه قم با آنهمه موقعیت و آثاری که داشته و دارد نتیجه زحمات فراوان اساتید و دانشمندان بزرگی است که سالها برای تأسیس و توسعه این دانشگاه بزرگ اسلامی خون دل خورده و زحمات طاقت فرسائی را متحمل شدهاند، و بیش از همه مرهون مجاهدتهای آيت الله حائری و آيت الله العظمی آقای بروجردی است. بجرأت میتوان گفت بزرگترین و پر ارزشترین میراثی که از آیة الله بروجردی بیادگار مانده، ؛ همین، حوزه علمیه قم، است و آثار و خدمات بزرگ دیگر این پیشوای بزرگ همه در رتبه بعد قرار دارد.
بنابراین ما از هر سقف و هر طبقهای که باشیم. اگر علاقهمند باحیاء آثار پیغمبر اسلام و اهلبیت کرام او(علیهم السلام)هستیم. اگر دوستدار این آب و خاک و خواهان حفظ استقلال و وحدت این کشور میباشیم.
اگر دوستدار علم و فرهنگ و زنده شدن آثار دانشمندان بزرگ گذشته هستیم، اگر خواهان اصلاح اجتماع و مبارزه با مفاسد اجتماعی امروز میباشیم، بر ما لازم است که در تقویت و توسعه این مرکز بزرگ روحانی بکوشیم، زیرا بقاء این مرکز روحانی میتواند بقسمت مهمی از خواستهها و آرمانهای ما تحقق بخشد.
همانطور که زعما و اساتید حوزه علمیه قم تصمیم جدی گرفتهاند که برای حفظ این میراث بزرگ از بذل هرگونه مجاهدت و فداکاری خودداری نکنند، و بکوشند که نه تنها بارحلت آيت الله فقید خللی در وضع حوزهء روحانی قم وارد نشود بلکه به پیشرفت و سیر تکامل خود ادامه دهد اما با اینکه هنوز مجالس فاتحه و یاد بود برای آيت الله فقید برقرار است حوزههای درسی را برقرار ساخته و مانند زمان حیات آيت الله فقید وضع تحصیلی حوزه علیمه را به صورت عادی اداره میکنند، همچنین بر سایر مسلمانان و دینداران مخصوصا روحانیین و وعاظ محترم شهرستانها فرض است که از هرگونه مجاهدت و کوشش در راه این هدف مقدس مضایقه کنند تجار و سرمایهداران بیدار و مسلمان که همواره با کمال افتخار برای تقویت این کانون مقدس دینی همهگونه کمکهای مالی مینمودهاند لازم است به موقعیت حساس فعلی توجه بیشتر داشته و کمافی السابق بسهم خود در راه این هدف بزرگ بکوشند.در حقیقت حفظ و نگاهداری این حوزه مقدسه؛ دینی است که بر ذمه عموم ماست!
شعلههای غم!
اشعار فراوانی از تهران و قم و سایر شهرستان ها درباره شخصیت حضرت آیة الله العظمی آقای بروجردی، و رحلت آن فقید سعید، از طبقات مختلف؛ بدفتر مجله رسیده است. این اشعار که شعلهای از عواطف پاک و سوزان مردمی با ایمان است نشانه دیگری از نفوذ معنوی آن شخصیت بزرگ روحانی در اعماق دل ملیونها نفوس اجتماع ما میباشد.
قسمتی از آن اشعار را انتخاب کرده و ذیلا از نظر خوانندگان محترم میگذرانیم و از سایر سرایند- گان اشعاریکه که بر اثر کمی صفحات مجله موفق بدرج اشعارشان نشدیم کمال معذرت را میخواهیم. تردیدی نیست که همگی در پیشگاه خداوند متعال مأجور خواهند بود.
هرگز فلک به مثل تو وزنی گران نداشت!
اثر طبع: آقای احمد اثنی عشری از قم
رفتی تو از جهان و جهان بیتو جان نداشت آری چو جان پاک تو، دیگر جهان نداشت!
مرغ امید ما بهوای تو پر گشود افسوس پر گشود، ولی آشیان نداشت
بر خوان پر شکنج جهان میهمان شدی این سفله، تاب دیدن این میهمان نداشت
ای آیتی که بحر پر امواج روزگار همچون تو ناخدا زکران تا کران نداشت
در کفهء فضیلت و میزان معدلت هرگز فلک به مثل تو وزنی گران نداشت
تا سایه تو بود هنر بود و علم بود با رفتن تو، علم و هنر سایبان نداشت
پر بر گشود و رفت و تهی کرد آشیان مرغی که تاب دیدن این خاکدان نداشت
هر کسکه چون تو کرد مکان در سرای جان اندر سرای عالم امکان مکان نداشت
گیتی سیاه گشت و در آغوش مرگ خفت بی روی تو، زمانه دل شادمان نداشت
دلهای بپای شمع وجودت چو شمع سوخت داغ تو غیر آتش و اشک روان نداشت
مائیم و اشک و آتش آه و فنان و داد موریم و مور بیش از این ارمغان نداشت!
جمع پروانه صفت را پر سوخت!
آقای سید احمد واحدی شیرازی از قم
احتری کرد در آفاق طلوع که از او گشت جهانی روشن
گلی از گلبن دانش بشکفت که بیفزود صفای گلشن!
***
بحر مواج خرد موج زنان از خود آورد برون در یتیم
تربیت کرد ورا مکتب دین تا نمودش بهمه خلق زعیم
***
محفل علم فروزان شمعی بهر اصحاب بصیرت افروخت
ولی افسوس که او رفت و همی جمع پروانه صفت را، پر سوخت!
***
آيت الله بروجردی آنک بر همه خلق جهان رهبر بود
بر سر مردم شیعی مذهب افسر و تاج پر از گوهر بود
***
وه چه آثار نکو ماند از او که جهانی شده نظاره کنان
مسجد و مدرسه و حوزه علم که دهد پیکر عالم را جان
***
ایدریغا که چنین منشأ خیر رفت از دست، ولی نی از دل
یک جهان فضل و کمال و تقوی رفت از دیدهء ما در دل گل
***
مردم دیدهء مردم ز کرم در غمش بذل کند درو گهر
ز آنکه محراب و محل تدریس همه خالی شد از آن نور بصر
آقای حاج شیخ عباس مصباح زاده
اشعار زیر به مناسبت افتتاح کتابخانه «مسجد اعظم» به صورت تضمین یکی از غزلهای حافظ سروده شده و قابل توجه اینکه ماده تاریخ افتتاح کتابخانه که سال(1380)است از مصرع آخر غزل استفاده شده است.
در محفل ما نه گامی!
ای که رفتی و دل از یاد جمالت نرود کی برون از دل ما فکر و خیالت برود؟
نام تو کی بگذشت مه و سالت برود «از سر کوی تو هرکس بعلالت برود»
«نرود کارش و آخر بخجالت برود »
آیة الله بروجردی! از دست شدی لیک مانده است ز تو نام نکوی ابدی
که تو در هر اثری آیت علم و خردی «ای دلیل دل گم گشته خدا را مددی»
«که غریبت از نبرد ره بدلالت برود »
کس بجاوید نمانده است در این دار فنا هر که آمد برود لاجرم از این دنیا
همه کس راهروانند بدین ره اما «کاروانی که بود بدرقهاش نام خدا»
«بتحمل بنشیند بجلالت برود»
این کتب خانه که تأسیس نمودی چه نکوست نظرت ای پدر ما بیقین در پی اوست
طالب علم ازین مخزن حق دانش جوست «سالک از نور هدایت ببرد راه بدوست»
«که بجائی نرسد گر بضلالت برود»
افتتاحش بنظر داشتی و رشته گسست! لیک فرزند تو این رشته بگسسته ببست
افتتاحش بنمود و دلت آورد بدست «حکم مستوری و مستی همه بر خاتمت است»
«کس ندانست که آخر بچه حالت برود»
«حافظ از چشمه حکمت بکف آور جامی» و آنکه از مهر تو در محفل ما نه گامی
بشنو مصرع آخر ز غزل الهامی پی تاریخ زد مصباح ادیب نامی
«بو که از لوح دلت ریب جهالت برود»
آقای علی اصغر نجم السادات حسینی از تهران
پشت ما شکست!
ز آندم که جام عمر تو ای آشنا شکست مینای اشک در صدف دیدهها شکست!
آمد بهار و گل بگلستان قدم گذاشت اما گل وجود تو باد فنا شکست
دنیا نبود جای تو ای قبلهگاه عشق رفتی تو از زمانه ولی پشت ما شکست
خاموش شد چراغ وجود تو ناگهان دلهای شیعیان بخدا زین عزا شکست
این میوه کی دهد دگر اینباغ پر درخت اینشاخه از درخت نبوت چرا شکست؟
سر داده بود ناله«حسینی»برای تو اما چه سود بر لب او نالهها شکست!
آقای سلیمان امینی از تبریز
آنکس که بود مفخر ایام در گذشت
افسوس و آه و ملجا اسلام در گذشت مصباح دین مروج احکام در گذشت
اسلامیان پناه، بروجردی فقید آنکس که بود مفخر ایام در گذشت
آنکو در اهتراز شد از فیض علم او در شرق و غرب پرچم اسلام در گذشت
آنکس که کرد بر همه ثابت که دین ما آن دین بر حق است سرانجام در گذشت
آن پیشوا که بود از او بهر شیعیان شأن و جلالت و شرف و نام در گذشت
اما نداده مهلت اجل تا رسد همه منظور آن فقید با تمام، در گذشت
آنکس که بود گنج ضمیر منیر وی بیشک و شبهه منبع الهام در گذشت
آقای احمد صدری
آنکه بر خود رهبرش خوانیم ما فرهنگیان
قدر صاحب قدر را دانیم ما فرهنگیان دوستارش از دل و جانیم ما فرهنگیان
آنکه عاشق بر حقیقت گشت، راه حق شناخت عاشق سرگشته آنیم ما فرهنگیان
سوی آن عالم را کند روشن چو شمع همچو پروانه شتابانیم ما فرهنگیان
این دعا ویرا چه شاهد هست بهتر زین که اشک بیریا از دیده فشانیم ما فرهنگیان
اشک افشانی و بیتابی ما از بهر کیست این چنین از چیست گریانیم ما فرهنگیان
ای دریغا رفت از دار فنا هادی ما زین سبب چون نای نالانیم ما فرهنگیان
آیت الله معظم مقتدای مسلمین آنکه بر خود رهبرش خوانیم ما فرهنگیان
آنکه دانشگاه دین از پرتو رخسار او چون بهشتی بود میدانیم ما فرهنگیان
این ببیداریست یا خوابست بینیم ای دریغ کاینچنین از غم پریشانیم ما فرهنگیان
(صدری)آقای بروجردی کنون کز دست رفت صبر از دادار خواهانیم ما فرهنگیان
آقای شیخ الرئیسی از کرمان
گریه آسمان
پیکر تقوی و علم و دین بخاک قم نهان شد وز غم هجران او غرق عزا کنون و مکان شد
آيت الله بروجردی؛ یگانه رهبر ما سوی جنت نزد جدش خاتم پیغمبران شد
آفتاب دانشش تایید در اقصای دنیا زین جهت از قلب کفر آثار احکامش عیان شد
پیکری آسود اندر خاک قم کز قدرت او حوزه علمیه هر جا صاحب نام و نشان شد
در بهاران گل ز خاک آید برون اما دریغا در بهار اینک گل شرع نبی در گل نهان شد
شد گلی در گل نهان کز ماتم او تا قیامت چون گلاب اشک روان از دیده روحانیان شد
ز آسمان شد بر زمین آنروز باران، در نظرها بود بارانی بظاهر، لیک گریان آسمان شد
به مناسبت سال سوم
بدینوسیله از کلیه ذوات محترمی که سال سوم این مجلهء علمی و دینی را به ما تبریک گفتهاند، مخصوصا جمعی از مدیرات محترم مرکز و شهرستان- ها که شرحی باین مناسبت در جرائد خود مرقوم داشتهاند، صمیمانه تشکر مینمائیم.
از خداوند بزرگ خواهانیم که آنها و ما را در راه تنویر افکار عمومی و مبارزه با مفاسد اخلاقی و اجتماعی و تقویت بنیههای علمی و معنوی مردم این آب خاک همواره موفق و پایدار بدارد.
ما تا حدود زیادی موفقیت و پیشرفت خود را مرهون اینگونه تشویقها و ابراز علاقهها میدانیم و امیدواریم با همکاری عموم مسلمانان بیدار این نشریه را سال به سال در سطح عالیتری قرا دهیم.
چرا تقلید کنیم؟
بسیاری از افراد هنگامیکه یکی از مراجع بزرگ دینی از جهان برد این سؤال زا از خود یا دیگران میکنند که: اساسا منظور از«تقلید»چیست؟و چرا ما باید «تقلید»کنیم؟در اینجا این مسأله را از جنبه«علمی» (که مطابق روش اینمجله است)مورد بحث قرار داده و علت لزوم تقلید را در مسائل دینی روشن میسازیم:
***
انسان هنگامیکه چشم باینجهان میگشاید؛ جاهل است یعنی چیزی بلد نیست، ناچار باید از تجارب دیگران استفاده کند و از اندوختههای علمی افراد دیگر بهرهمند شود زیرا پیمودن راه پر پیچ و خم زندگی در هر قدمی به«علم و دانش»شدیدا محتاج است.
اساسا سازمان زندگی روی دو پایهء محکم، اساسی استوار است و آن دو پایه عبارت است از دانستن و به کار بستن، و به کار بستن نیز بدانستن نیازمند است روی همین اصل نخستین قدم زندگی از دانستن شروع میشود.
اینجا است که یکی از غرائز انسان ویرا امداد میکند و راه و رسم زندگی و کمال و سعادت را بروی او باز میکند و آن غریزه«تقلید»است همه میدانمی که کودک در اثر همین غریزه یعنی تقلید کمکم حرف زدن و آداب نشستوبرخاست را از پدر و مادر یاد گرفته. مرحلهای از مراحل زندگی را طی میکند و هرچه بزرگتر میشود بفرا گرفتن علوم و افکار دیگران و پیروی از آنان توجه بیشتری بذل میکند تا رفتهرفته با موجودات اینعالم آشنا میشود و بوظائف خود پیمیبرد؛ رفتار و گفتار افراد را سرمشق خود قرار میدهد.
ولی به يك نکته اساسی در اینجا لازم است توجه شود و آن اینست که تقلید یعنی پیروی از افکار و روش دیگران بهطور کلی صحیح نیست. بلکه تقلید دارای اقسامی است:
1 - قلید جاهل از جاهل. ناگفته پیداست که این قسم از تقلید علاوه بر اینکه انسان را در زندگی سعادتمند نمیکند او را به سقوط و بدبختی میکشاند ولی متأسفانه در اجتماع ما بعضی از افراد کورکورانه از اخلاق و روش ملل غرب تقلید میکنند اینها علاوه بر اینکه در تشریفات زندگی از قبیل لباس پوشیدن و غذا خوردن و نامگذاری فرزند و... تقلید میکنند
در اشاعهء منکرات در طرز عقیده و اخلاق نیز تحت عنوان«مد»و«تمدن»کورکورانه از آنها تقلید میکنند با اینکه مفاسد این نوع از تقلید معلوم و روشن است و همین نوع تقلید است که در بارهء آن گفتهاند:
خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر ین تقلید باد
در قرآن کریم نیز آیاتی در مذمت این نوع تقلید وارد است از جمله اینکه بتپرستان در برابر اعتراض پیغمبران خدا میگفتند«انا وجدنا آبائنا علی امة و انا علی آثارهم مقتدون(آیه 23 سورهء زخرف)یعنی ما نیاکان خود را بر این روش یافتیم و از آنها پیروی میکنیم، قرآن بشدت این منطق را تقبیح کرده و آنها را سرزنش میکند. »
2- تقلید عالم از جاهل. روشن است که این قسم از تقلید نیز درست نیست و عالم باید طبق علم و دانش خود قد بردارد تا به سر منزل سعادت برسد و این زشتترین انواع تقلید است که شخص دانائی در زندگی از معلوممات خود استفاده نکند و کورکورانه دنبال دیگران برود.
3- تقلید عالم از عالم. عالم در آن رشتهای که متخصص و صاحب نظر است باید از همپایهء خود تقلید نکند و بنظر خوود عمل کند و لذا فقها میگویند کسی که به مرتبه اجتهاد رسیده است باید بنظر و رأی خود عمل کند روی همین جهت در اجازهء اجتهادها معمولا مینویسد«بحرم علیه التقلید»یعنی تقلید کردن بروی حرام است«باید طبق نظر خود عمل کند و البته این منافات ندارد که در مسائل علمی با دانشمندان دیگر مشورت و تبادل نظر کند، بلکه منظور این است که دانشمند در اتخاذ تصمیم باید استقلال فکر خود را حفظ کند، و پی مطالعه تسلیم نظریات دیگران نشود.
4-تقلید جاهل از عالم. این قسم تقلید را منطق صحیح عقل و فطرت روشن ایجاب و اقتضا میکند بر اثر همین منطق و فطرت است که ما در ساختن ساختمان به سراغ معمار و بناء و در دوختن لباس به سراغ خیاط و هنگام مرض دنبال طبیب میرویم؛ خلاصه عقل و فطرت ما را در هر رشتهای بکارشناس و متخصص آن رشته ارجاع میکند.
همین منطق و فطرت در تعلیمات دینی و قوانین الهی ما را بتقلید از فقهاء که در رشتهء فقه مهارت دارند وادار میکند؛ فقهائی که در سالیان دراز با استعداد سرشار و موفقیتهای بسیار در راه علم و دانش قدمهای برجستهای برداشته تا به مقام شامخ اجتهاد رسیدهاند یعنی قوانین الهی را میتوانند از مدارک اصلی آن استخراج و استنباط کرده در دسترس مردم بگذارند فقهائی که رهبران و راهنمایان دینی مردم میباشند و از طرف پیشوایان بزرگ اسلام این منصب بزرگ به آنها عطا شده است، تا افراد را در تمام شئون دینی براه سعادت رهبری کنند.
در اینجا از این نکته نباید غفلت کرد که علوم بشری دارای رشتههای متعددی است، و ممکن است یک فردی در عینحال که در یک رشتهای که وارد نیست به متخصصین وکارشناسان رجوع کند و از گفته آنها پیروی کند.
مثلا یک نفر دکتر با مهندس که در رشته خود کمال مهارت را دارا است، وارد شهری میشود و می- خواهد بکوچه معینی که در یکی از خیابانهای شهر واقع است برود و کوچه موردنظر را اصلا بلد نیست ولی آدرس آنرا قبلا باو دادهاند ناچار باید از اشخاصی که وارد هستند بپرسد تا به مقصد برسد یا مثلا شخصی که در علوم فضائی متخصص است مریض میشود ناچار باید به طبیب متخصص در امراض بدن رجوع کند، گرچه این فرد در علوم فضائی متخصص است ولی به امراض بدن و طرز معالجه آنها آشنا نیست، ناگزیر بطبیب مراجعه میکند و طبیب دستور میدهد که چند عدد از فلان قرص باید خورد و فلان آمپول باید تزریق شود، متخصص علوم فضائی بدون چون و چرا از گفته طبیب پیروی میکند و هیچگاه از او دلیل نمیخواهد.
با در نظر گرفتن این دو مثال روشن میشود که چرا بایست همه مردم از گفته مجتهدین پیروی کنند گرچه در علوم دیگر متخصص باشند زیرا یک نفر فقیه هم در رشته خودش متخصص است او در چندین علم که پایه اجتهاد و فقاهت است یعنی صرف، نحو، لغت، کلام، منطق، تفسیر رجال؛ درایه، حدیث متخصص است. شما یک کتاب کم حجم و کوچکی بنام رساله عملیه میبینید و شاید ندانید که این رساله، نتیجه عمر یک نفر فقیه است که با زحمتهای طاقتفرسا و خون دلها تهیه شده و در دسترس مردم گذارده شده است.
اجتهاد کار آسانی نیست اجتهاد یعنی اطلاع بر کلیه قوانین الهی که در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی دخالت مستقیم دارد.
شیخ مرتضی انصاری که یکی از مجتهدین عالیمقام و از مفاخر مکتب اسلام است و راه پر نشیب و فراز اجتهاد را پیموده است در فرائد میگوید وفقنا الله للاجتهاد الذی هو اشد من طول الجتهاد یعنی: خدا به ما توفیق اجتهاد دهد، اجتهادیکه از جهاد مداوم سنگینتر و پرزحمتتر است
دیون آيت الله فقید
ذکر این نکته هم، به تناسب شرح حالات آيت الله العظمی آقای بروجردی در این شماره، لازم بنظر میرسد که درباره موجودی بیت المال آيت الله فقید و دیون ایشان مطالبی در جرائد منتشر شده که غالبا عاری از حقیقت بوده است، لذا بسیاری میل دارند اطلاعات
صحیح و دقیقی در اینباره بدست آورند و سؤالاتی در اینباره میکنند که پاسخ صحیح و دقیق آنرا ذیلا از نظر خوانندگان گرامی میگذرانیم:
قبل از شرح این موضوع توجه به يك نکته لازم است که مراجع بزرگ دینی ما، با آنهمه توجه و علاقهای که مردم نسبت بآنها دارند و پولهای زیادی که بعناوین مختلف شرعی بخدمت ایشان تقدیم میدارند غالبا هنگامیکه از دنیا میروند مقروض و مدیون هستند و دیون آنها را باید مراجع بعد بپردازند. چنانکه در حالات آيت الله فقید هم اشاره شد که دیون عدهای از مراجع دینی قبل از خود را پرداختند، و این خود نمودار روشنی از امانت و پاکی و بینظیری مراجع بزرگ روحانی است و به خوبی ثابت میکند که هدف آنها همواره خدمت بحوزههای روحانیت و رفع نیازمندیهای مسلمانان و حل مشکلات آنهاست، اگر پولهای زیادی هم بدست آنها برسد همه در اینگونه راهها مصرف میشود و نه تنها از خود اموالی بیادگار نمیگذارند بلکه غالبا مقروض از جهان میروند.
در هر حال طبق اطلاعات صحیح و دقیقی که بدست ما رسیده، موجودی بیت المال ایشان هنگام رحلت حدود سیصد و چهل هزار تومان بوده که درباره تمام این مبلغ وصیت فرمودهاند تقریبا نیمی از این مبلغ مصارف خاصی دارد که وصیت فرمودهاند عینا در آن مصارف که شرعا لازم بوده در آنها مصرف شود صرف کنند؛ و باقیمانده آن هم طبق وصیت باید در مقابل بدهیهای ایشان پرداخته شود، فقط در حدود چهار هزار تومان آن از در آمد املاک شخصی ایشان بوده که مخارج روزانه منزل را بطور اقتصاد از آن برمیداشتند، بنابراین مجموع مبلغ موجودی آن فقید سعید قابل پرداخت در وجه بدهیهای ایشان نیست و فقط قریب نیمی از آن را میتوان در این راه صرف کرد.
اما بدهیهای ایشان اعم از قروضی که به وکلاء خود در نجف اشرف و سایر شهرستانها داشتهاند به ضمیمه سایر دیونی که مربوط به مسجد اعظم و غیر آن است قریب ششصد هزار تومان میشود که موجودی بیت المال فقط میتواند قسمت کمی از این مبلغ را تأمین کند و بقیه باید به وسیله آقایان مراجع و آيت الله زادهها تامین و پرداخته شود.
در ضمن این نکته نیز روشن شد که شایعاتی که در پارهای از جرائد راجع بتامین بودجه شهریهء طلاب برای مدت دو ماه یا بیشتر، از موجودی بیت المال آيت الله فقید منتشر گردیده بکلی بیاساس و عاری از حقیقت است زیرا نه تنها شهریه طلاب علوم دینی ابدا از این راه پرداخته نشده، بلکه موجودی بیت المال کفایت برای پرداخت دیون آيت الله فقید هم نمیکند.
قدمی به پیش
بر اثر استقلال فراوان خوانندگان گرامی، شماره اول و دوم سال سوم مجله بزودی نایاب شد بطوری که تاکنون بیش از دو هزار تقاضا برای شمارههای اول و دوم بدفتر مجله رسیده که همه بلا جواب مانده است لذا تصمیم گرفته شد که بخواست خدا پس از انتشار این شماره(شماره سوم سال سوم)بلافاصله مبادرت بتجدید چاپ دو شماره گذشته شود، و تیراژ این شماره را نیز چند هزار افزایش دادیم تا بدرخواست خوانندگان محترم پاسخ دهد.
بنابراین از مشترکین محترم جدید تقاضا داریم این شماره را دریافت داشته و منتظر باشند که شمارههای اول و دوم بزودی برای ایشان ارسال گردد.
تذکر لازم
همانطور که وعده داده بودیم شمارههای سال گذشته را که نایاب شده بود«تجدید چاپ» کرده و در دسترس کسانی که میخواهند دوره خود را تکمیل کنند قرار دادیم ضمنا توانستیم مقداری از دوره کامل سال گذشته را برای علاقمندان تازهای که میل دارند دروهء کامل آنرا داشته باشند فراهم سازیم.
دوره کامل سال گذشته که در یک جلد ظریف قرار داده شده به صورت کتاب بزرگی بیرون آمده که حاوی اطلاعات جامعی درباره قسمتهای حساس تعلیمات اسلامی است و وسیله بسیار خوبی برای عموم کسانی که میخواهند به اصول عالی تعلمیات اسلام آشنائی پیدا کنند میباشد.
قیمت آن همان قیمت سال گذشته است(برای محصلین و کارگران 120 ریال و برای سایرین 150 ریال)در هر جا هستید با دفتر مجله مکاتبه کنید تا وسیله پست سفارشی برای شما ارسال گردد تقاضاها باید با وجه ضمیمه باشد.
تشکر و اعتذار
تلگرافات و نامههای زیادی از شخصیتها و طبقات مختلف بدفتر مجله رسیده و ضایعه بزرگ جهان تشیع یعنی رحلت حضرت آيت الله العظمی آقای بروجردی قدس سره را تسلیت گفتهاند.
ما ضمن تشکر از الطاف این آقایان، بنوبهء خود اینمصیبت عظمی را بایشان تسلیت گفته و سعادت و موفقیت آنها را در تعظیم شعائر اسلامی بیش از پیش خواهیم و چنانچه بر اثر گرفتاریهای گوناگون موفق به ارسال پاسخ خصوصی به يكیک این آقایان محترم نگردیدیم، امیدواریم ما را معذور دارند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. گرچه هنگام شروع بچاپ مجله هنوز کتابخانه افتتاح نشده بود اما بعدا اطلاع حاصل شد که بحمد الله روز جمعه 25 فروردینماه مطابق با 27 شوال کتابخانه مزبور ملی تشریفات سادهای افتتاح و در دسترس عموم قرار گرفت و اینهم یکی دیگر از آثار نیت پاک آیة الله فقید است.
مجله درسهائي از مكتب اسلام سال سوم شماره 3، مسلسل 27.