بانکداری و جایگاه آن در اقتصاد اسلامی
سنت قرضالحسنه سنت حسنهاي در اسلام است و در قرآن كريم و روايات، به مسلمانان بسیار سفارش شده است كه به یکديگر قرض بدهند و در صورتی که قرضگیرنده توان بازپسدادن بدهی خود را ندارد، به او فرصت داده شود. اهمیت قرضالحسنه در اسلام به اندازهای است که يكي از مختصات شرع ما به شمار می رود. اما مسئله بانكداري، مسئله ديگري است. یکی از اشکالاتی که امروزه در مسئله بانکداری موجود است، این است که ما میخواهیم نظام بانكداري موجود دنيا را دقيقاً بر اساس همان سنت قرضالحسنهاي كه داریم، بنا بگذاريم و اين درست نيست.
بانکداری، نتیجه ضرورتهای عصر جدید
زندگي در گذشته با امروز تفاوت دارد. كسي که سرمايه یا زميني داشت، آن را به کار میانداخت و از آن بهره میبرد و یا کشاورزی میکرد و از محصولات آن استفاده میکرد. تجارت هم در محدوده خاصي بود؛ كالاها بين كشورها حمل و نقل ميشد و به فروش میرسید؛ پولی هم که به دست ميآمد، عين طلا بود و ارزش معادل نداشت. اما پس از توسعه کشاورزی و پیدایش صنعت در دنیای جدید، اقضائات و ضرورتهای زندگی بشر نیز تغییر کرد و نیاز به بانکداری، نهتنها در غرب، بلکه در شرق و کشور ما نیز احساس شد.
یکی از این اقتضائات و ضرورتها، مسئله مالکیت خصوصی است. بهطورکلی، در اقتصاد سالم ـ چنانكه در اسلام نیز چنین است ـ مالكيت و صنعت بايد در دست مردم باشد، نه دولتها. وقتي مردم و شرکتهای خصوصی عهدهدار امر صنعت شوند، خواهناخواه اشتغال ايجاد ميشود و در نتیجه توليد گسترش مییابد؛ گردش پول انجام ميشود و رشد اقتصادي در همه سطوح اتفاق میافتد. كشاورزي مدرن هم همين شرایط را پيدا كرده است و برای سرمايهگذاری در کشاورزی نیز به ابزار فني و صنعتي نیاز است که باید تأمین شوند.
در چنین شرایطی دانشمندان و کارشناسان امر اقتصاد احساس کردند برای آنکه مردم بتوانند به امر تولید و ایجاد اشتغال بپردازند، وجود مؤسسات و مراکزی که از این حرکت پشتیبانی کنند، ضرورت دارد. بنابراین یک نیاز عقلایی به بانکها پیدا شد.
پشتیبانی از تولید، وظیفه اصلی بانکها
از آنچه گفته شد، روشن میشود که اساس كار بانكداري، پشتيباني از توليد است؛ چه در كشاورزي، چه در صنعت و چه در همه شئون، مانند واردات و صادرات. كسي كه میخواهد سرمايهاي را به كار بیاندازد و كارخانه بزرگی ايجاد كند، هيچگاه چنین سرمایه هنگفتی ندارد. در چنین شرایطی، بانکها به کمک سرمایهگذار میآیند و بخش عظیمی از سرمایه را بهصورت وام در اختیار او قرار میدهند. سرمایهگذار نیز با استفاده از این وام بانکی، سرمایه خود را به کار میاندازد و آن را به پول تبدیل میکند و به بانک برمیگرداند.
از سوی دیگر، سرمایهای که بانك در اختیار سرمايهگذار قرار داده است، سرمایههای مردمی است که به صورت سپرده نزد بانکها قرار دادهاند. از این رو بانکها نیز سهمي براي خود در نظر گرفتند که از آن به «سود» تعبير ميشود. اين سود، حقيقتاً ربا نيست؛ بلکه سود مشارکتی است که بانکها در امر توليد دارند. به همین دلیل، در بانكداري جديد، این سود را «سود مشاركت» نامیدهاند.
سود بانکی و تأثیر آن بر تولید ملی
هرچند اين سود ربا نيست، اما متأسفانه نرخ آن، بهویژه در بانكهاي خصوصي چنان بالاست که سرمایهگذاران نمیتوانند با چنین سودی توليد خود را اداره كنند و کارخانهها به فاصله چند سال با مشكل نقدينگي و کاهش سود دهی مواجه ميشوند؛ در نتیجه عدهاي از كارگران را اخراج ميكنند و در نهایت، كارخانه ورشکست و تعطيل ميشود. بانك هم که در برابر وامهای اعطایی، پول و سفته گرو برداشته است، به پول خود ميرسد. در اینجا، تنها سرمایهگذار و در نتیجه تولید ملی است که دچار زیان میشود.
امروزه در کشورهای بزرگ اقتصادی، مثل ژاپن و آلمان، سود مشارکت بانکها بسیار پایین است؛ حتی از کارمزدی که در کشور ما گرفته میشود هم کمتر است. دلیل آن نیز این است که با سرمایهگذاری مردم در بانکها، زمینه ایجاد کار و اشتغال افزایش مییابد و همین امر، منافع سرمايهگذاران را تأمین میکند. افزون بر این، دولتها موظفاند در مواقع بحرانی، از بانکها پشتیبانی کنند. دليل کمک جامعه اروپا به بانكها اين است كه کمک مستقیم به مردم فقير نوعی گداپروري است؛ اما کمک کردن به بانكها و ایجاد پشتوانه برای آنها جهت انتشار اوراق قرضه، موجب شکوفایی صنعت و ایجاد اشتغال میشود و اين امر، نهایتاً كمك به مردم است. اينها واقعيتهایي است كه باید به آن توجه کرد.
صنعت بانكداري، همانند بسیاری از معاملات مانند بیمه، سابقهای در اسلام و دوران پيامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله – ندارد. از این رو، ما باید این صنعت را با اصول اسلامی خود بسنجيم و بانكداري اسلامی را تأسیس کنیم. البته باید توجه داشت که اسلاميسازی بانکداری، به این معنا نیست كه قوانين موجود را رد كنيم و اسلاميتش را ثابت كنيم. بانكداري مشكلي ندارد كه برای اسلامي كردنش، آن را خراب كنيم. اساساً بسياري از مشكلاتي كه در این زمینه هست، به این دلیل است كه ما صنعت بانكداري را نشناختهايم و نتوانستهایم جايگاهش را تعيين كنيم.
مالکیت خصوصی، راهکاری برای رشد اقتصادی
امروزه دولتها، نه كارخانه دارند و نه كارگاه؛ حتی تعداد كارمندان دولتي و افراد حقوقبگیر هم محدود است؛ اما در كشور ما، دولت بسیار گسترده است و به همین دلیل، بخش بزرگی از پول نفت، برای تأمین حقوق كارمندان اختصاص مییابد. براي حل اين مشكل، باید تمام صنايع را به بخش خصوصي سپرد و دولت بهعنوان مغز متفكر، به تدبير امور و اعمال سياستهای كلي بپردازد. البته اين سياستها كلي هم بايد بر اساس عقلانيت و مطابق تخصص افراد باشد. در شرایط امروز، صنعت و اقتصاد دارای تخصصهای متعدد و گوناگونی است و هر یک، رشتة علمی خاصی را تشکیل میدهند؛ برای مثال، مديريت صنعتي، غير از مديريت بازرگاني و کاملاً متفاوت با آن است. بنابراین، باید با توجه به ضرورتهای هر رشته، تخصصهای مختلف را جذب کرد و با تدبير آنها را به كار انداخت.
يكي از مشكلات ما این است که صنعت بانكداري در کشور ما، هرچند از جایگاه شايستهای برخوردار بوده، ولي آن گونه که باید، مورد توجه قرار نگرفته است. ما به بانکها فقط بهعنوان قرضالحسنه نگاه كرديم؛ در حالی که کارکرد بانک، قرضالحسنه نيست. بنابراین باید جایگاه بانكداري در اقتصاد کشور مشخص شود.
بانکها، پشتوانهای برای اقتصاد مقاومتی
امروز ما در شرایط تحريم هستيم. در چنین وضعيتی، ما نميتوانيم به تولیدات بيرونی تكيه كنيم؛ چون هر آن ممکن است وارادات را از ما دریغ کنند. بنابراین، به فرموده مقام معظم رهبري، برای شرایط خاص امروز، ما به يك اقتصاد خاص نیاز داریم که ایشان از آن به «اقتصاد مقاومتی» تعبیر کردند. برای تحقق اقتصاد مقاومتي، باید بانكها را تقويت کرد و دستشان را باز گذاشت؛ چنانكه آمریکا و اروپا برای حمایت از اقتصادشان، ميلياردها دلار به بانكهای خود تزريق ميكنند.
بنابراین دولت باید از بانکها پشتیبانی کند تا آنان به ارائه تسهیلات تشویق شوند؛ به گونهای که وقتی یک كشاورز برای دریافت تسهیلات به بانك مراجعه میکند، پول بيشتری به او داده شود تا زمين ديمي خود را نسبت به سالهای گذشته، چند برابر افزایش دهد. شرکتهای بيمه هم او را بيمه كنند تا اگر باران نيامد، کشاورز دچار ورشکستگی نشود و بتواند سال بعد دوباره کار خود را شروع کند.
آسیبها و مشکلات اقتصادی کشور
1. عدم حمایت بانکها از تولید
ما پیش از این صادركننده برنج بوديم. تمام كشورهای جنوب خليج فارس، برنج خود را از ايران وارد میکردند. در اوایل انقلاب، از محصولات آمريكايي خبري نبود. اما متأسفانه به دلیل عدم حمایتهای لازم از کشاورزان، توليد برنج داخلی کاهش یافته است. داستان پنبه و بسیاری دیگر از محصولات ما هم از همین قرار است؛ به گونهای که متأسفانه امروز بیش از شصت درصد صنعت ما يا راکد ماندهاند یا دچار كمكاري شدهاند.
2. رقابتی نبودن اقتصاد
یکی از مشکلات اقتصاد ما این است که صنایع ما رقابتي نیستند و تولیدات ما نیز صرفه اقتصادی ندارند. تولید خرما و زعفران، نمونهای از همین امر است. کشورهایی مثل اسپانيا، فرانسه و آلمان، زعفران و خرمای ما را بهصورت فلهای و با قیمت پایین میخرند و با بستهبنديهای جذاب، سه برابر قيمت آن ميفروشند. در نتیجه سودی که از تولید این محصولات عاید ما میشود، بسیار کمتر از آنهاست.
3. نبود نظام اقصادی دقیق و کارا
ما باید برای رسیدن به سرمايهداري اسلامي تلاش کنیم؛ اما حال که سرمايهداري اسلامي نداریم، دستکم از سرمايهداري غربي، بهصورت درست تقليد كنيم. سرمایهداران کشورهای غربی، در هر مقامی که هستند، خواسته یا ناخواسته نوكر سيستم شدهاند و از خود اختياری ندارند؛ چون اگر يك سال توقف كنند، باید هفتاد درصد ماليات بدهند؛ در نتیجه براي فرار از ماليات، بايد پیوسته سرمايهگذاري كنند. با این قانون، سرمایهگذاری پیوسته صورت میگیرد و در نتیجه، اشتغال ايجاد ميشود و توليد افزایش مییابد. به همین دلیل است كه محصولات این کشورها، تمام دنيا را گرفته است. چين هم از آنها تقليد كرده و سطح توليدات خود را چنان افزایش داده که همه دنیا را تسخیر کرده است. متأسفانه ما در کشور خود چنین سيستمی نداريم.
بانکداری، رسالتی مهم در اقتصاد اسلامی
كار بانكداري در جامعه اسلامي، يك رسالت است؛ يعني ایجاد یک اقتصاد اسلامي، بدون بانك امكان ندارد. متأسفانه ما جايگاه بانك را با رباخواري يكي در نظر گرفتهایم؛ در حالی که بانك با تعریفی که ارائه شد، یک ارزش به شمار میرود. اقتصاد جامعه اسلامي، در شرایط امروز نمیتواند بدون بانك اداره شود. صندوقهای قرضالحسنه چنین توانی ندارند.
تدابیر اقتصادی باید به گونهای باشد که بانكها را محلی امن و مطمئن برای سرمایهگذاران قرار دهد؛ به گونهای که مردم با اطمینان از سود بانکی، نقدینگی خود را به بانکها بسپرند و سرمایهگذاران نیز با اطمینان و خیالی آسوده برای دریافت تسهیلات به بانکها مراجعه کنند.
بیمه بانکها، عامل اطمینان و اعتماد سرمایهگذاران
یکی دیگر از مشکلات بانکداری در ایران، مسئله ضامن بودن بانكهاست. بانک در صورت ورشكستگی، ضامن است و بايد تمام مطالبات سپردهگذاران خود را بدهد؛ در حالی که در کشورهای بزرگ اقتصادی، اين گونه نيست. در آنجا بانکها بیمه میشوند تا در صورت ورشگستگی، شرکتهای بیمه، خسارتهایشان را جبران کنند. در چنین شرایطی، سهامداران نیز در قبال بانک احساس مسئوليت ميكنند و تلاش خود را برای گردش کار بانک به کار میبرند.
بنابراین اگر سيستم بانکداری ما درست باشد و مردم به آن اعتماد كامل داشته باشند، يعني بدانند که در صورت سرمایهگذاری، بانكها در همه شرايط از آنها حمايت ميكنند، این خودباوري در سرمایهگذاران به وجود میآید که در كنار توليد، بخش تحقيقات هم تأسیس کنند تا به ارزیابی، آسیبشناسی و موقعیتیابی تولیدات خود بپردازند و بدینترتیب اشکالات خود را رفع کنند و با تولید کالاهای مرغوب، به رقابت با تولیدات خارجی بپردازند.
شناخت جایگاه بانکداری، نخستین گام در توسعه اقتصادی
بنابراین، ابتدا بايد جایگاه و موقعیت بانكداري را بشناسيم. نظام بانکداری موجود، ابزار بسیار قوي و مؤثري است که در اختیار ما قرار دارد که میتوانیم با استفاده از این ابزار، اقتصاد مقاومتي خود را شکل دهیم و توليد را در همه زمینهها بارور کنیم. اميدواریم كه خداوند به همه ما و مسئولان قوه تعقل و تدبر را عنایت فرماید و توفیق شناخت جایگاه بانکداری و تخصصهای مربوط را عطا نماید. این مسئله باید درک شود که اقتصاد کشور با بخشنامهها و دستورالعملها پيش نميرود. نرخ سود در هيچ جاي دنيا با بخشنامه تعیین نمیشود؛ بلکه اقتضاي بازار و شرایط عرضه و تقاضا تعیین کننده نرخ سود هستند.
در صورت شناخت موقعیتها و بهکارگیری تدابیر دقیق، میتواند ما را از گردنههای سختی همچون تحریم، به سلامت عبور دهد. آمريكا و بمب اتمي او ترس ندارد؛ همان گونه که بمباران اتمی هيروشيما و ناکازاکی، نتوانست ژاپن را ساقط کند و این کشور، امروزه یکی از قدرت بزرگ اقتصادي است که با خود آمريكا هم مقابله ميكند. ترس ما از بيتدبيري و عدم شناخت فرصتها و موقعیتهاست. ما ميتوانيم با بها دادن به کارشناسان اقتصادی و دیدگاههای آنان، نقش بسيار مهمي در اقتصاد کشور و حتي در ارتقای فرهنگ مملكت داشته باشيم؛ چرا که «من لا معاش له، لا معاد له».
قم و موقعیتهای ویژه اقتصادی
شهر قم يك شهر زيارتي است و افتخار همه ما اين است كه زير سايه حضرت فاطمه معصومه ـ سلاماللهعلیها ـ هستيم. همچنین، قم جایگاه حوزه و مرجعيت نیز هست و اين دو امر، جاذبيتي برای این شهر فراهم کرده است كه در طول سال، هزاران نفر به این شهر میآیند و سرمایهها و ارزهای ميليونی در اینجا در حال گردش است. حضور زائران حضرت معصومه ـ سلاماللهعلیها ـ و نیز وجود حوزه علمیه، هر کدام موقعیت ممتازی به شهر قم بخشیدهاند. همچنین قم چهارراهی است كه در وسط کشور واقع شده است و خواهناخواه افراد را به طرف خود ميكشاند. از این رو میتوان روی صنعت گردشگري در این شهر حساب ویژهای باز کرد.
بنابراین، قم موقعیت مناسبی برای رشد صنایعی همچون صنایع اقامتی و خدماتی برای زوار و صنعت گردشگری دارد؛ اما این امر به پشتیبانی بانکها نیازمند است. با حمایت بانکها از سرمایهگذاری در این زمینهها، فرصتهای شغلی بسیاری ایجاد میشود و اين حركت خواهناخواه در سطح مملكت نیز اثر خواهد گذاشت.
صنعت و كشاورزي نیز در قم جایگاه مناسبی دارد. تولیدات استانی در كشاورزي، نسبت به مساحت و كمآبي استان، قابل توجه است و میتوان به خوبی از آن بهرهبرداري کرد.
خدمترسانی به شهر قم و مردم آن، بهنوعی خدمتگذاري به حضرت فاطمه معصومه ـ سلاماللهعلیها ـ است كه ممثل خانم فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ است.
آن قبر كه در مدينه شد گم پيدا شده در مدينه قم
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته