متن کامل بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) در دیدار با جمعی از علما و مدرسین اهل تسنن و تشیع سیستان و بلوچستان
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدولله رب العالمین و صل لله علی سیدنا محمد و آله.
خدمت همه عزیزان و دوستان خیر مقدم عرض میکنم و خدا را شکر میگزارم که این توفیق را به من داد که خدمت شما عزیزان برسم و از نزدیک شما را زیارت کنم.
کثرت جمعیت مسلمانان در دنیای امروز
مسئله امروز ما این است که آیینی که به نام اسلام رسول گرامی اسلام برای ما آورده و قرآن شریف که طبق آیه قرآن (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) خداوند تا به امروز آن را برای ما حفظ کرده در دست ما است. سنت پیغمبر و قرآن هر دو موجود است. این هویتی است که در دنیا برای ما ایجاد شده است. یعنی از نظر جغرافیایی هر کجا که باشیم میگویند مسلماننشین است. مجموعه ما جماعت مسلمین را تشکیل میدهیم. آمار جمعیتی ما از میلیارد متجاوز است. یک میلیارد و نیم مسلمان در سرتاسر جهان وجود دارد؛ چه در کشورهای اسلامی که مسلمانان اکثریتاند و چه در کشورهایی که مسلمانان در اقلیت هستند. مثلاً اکنون تعداد مسلمانها در آلمان از 5 میلیون نفر متجاوز است. در فرانسه از 6 میلیون متجاوز است. یعنی تعداد مسلمانان در دنیا رقمهای چشمگیری است. در آمریکا جمعیت عظیمی مسلمان هستند. حتی در کشورهای آمریکای لاتین که تعداد مسلمانان کم بوده امروز شمار فراوانی مسلمان داریم. پس مسلمانان در کل دنیا جمعیت عظیمی هستند. این نکته بسیار مهمی است.
وضعیت مسلمانان در دنیا علیرغم ثروتمندیشان
نکته دیگر اینکه 70 درصد از ثروت دنیا در اختیار سرمایهدارهای مسلمان، اعم از شاهزاده و غیرشاهزاده، است. بخش مهمی از این سرمایهها در بانکهای مختلف دنیا است. با این همه سرمایه و پول و امکانات وضعیت مسلمانها در دنیا چگونه است؟ در روهینگیا، واقع در میانمار، چه میگذرد؟ در آنجا خانهها را آتش میزنند و زن و بچهها را میسوزانند. از آن بالاتر، زن و بچه و جوان و مرد را جمع میکنند و روی هم میریزند و جلوی چشم بقیه آتش میزنند. دنیا هم به همه اینها نگاه میکند. چه کسی از آنها حمایت کرد؟ ما دول اسلامی برای این مسلمانها چه کردیم؟ تعداد یهودیانی که در اسرائیل زندگی میکنند از 5 میلیون تجاوز نمیکند. کل یهودیانی که در آمریکا و اروپا هستند به 15 میلیون نمیرسند. با این حال یهودیان بهراحتی مملکت مسلمانها را اشغال کردند و مسلمانها را از آنجا بیرون راندند و دربهدر کردند. ما در دنیا چه میکنیم؟ ما 1 میلیارد و نیم هستیم و آنها فقط 20 میلیون نفرند. سرمایه و پول دست ما است، اما پول ما در اختیار آنها است؛ قدرت ما در اختیار آنها است. چون ما جمعیتهای پراکنده و دور از هم هستیم. نژاد، رنگ پوست، مذهب و ... ما را از هم جدا کرده است. همه ما میگویم «لا اله الا الله»، اما نمیگوییم «قولوا لا اله الا الله تفلحوا». به قرآن معتقدیم. همه به یک قبله نماز میخوانیم. اگر همه ما مسلمانیم و این همه اشتراک داریم چرا این همه پراکندگی در بین ما است؟ چرا ما نمیتوانیم کنار هم باشیم؟
ضرورت پرهیز از اختلاف و تفرقه
ما نمیگوییم شیعه بیاید و دست از عقایدش بردارد و سنی بشود. شیعه برای خودش حرف و استدلال دارد. همچنین، نمیگوییم سنی باید بیاید و شیعه بشود. سنی هم برای خودش عقاید، فقه و استدلال دارد. شیعه و سنی همواره در کلام، عقاید و فقه با هم بحث علمی داشتهاند. در طول تاریخ 1400 ساله کتابهای کلامی مختلفی هر دو مذهب نگاشتهاند. بزرگان فقهای اهل تسنن آرای علمای اهل شیعه را مینوشتند. فقهای ما نیز آرای فقهای اهل تسنن را در کلاسهای فقه خود میآوردند و بحث میکردند. خود من هم این کار را میکنم. ما در کشورمان یهودیها را بهخوبی تحمل میکنیم. شاید خیلیها خاطرشان نباشد که در گذشته، در بازار تهران حدود نیمی از جمعیت بازاری یهودی بود. روزهای شنبه که میشد، اصلاً در بازار تهران کاسبی نبود. چون یهودیها شنبه را تعطیل میکنند. با یهودیها در کنار هم زندگی میکردیم و همدیگر را هم تحمل میکردیم. با مسیحیها هم همینطور. در کشورهایی که بخشی از جمعیت مسیحی و بخش دیگر مسلماناند، مانند لبنان، مردم بهخوبی در کنار هم زندگی میکنند. با این حال چگونه است که ما فرقههای اسلامی نمیتوانیم همدیگر را تحمل کنیم؟ چرا نمیتوانیم همدیگر را تحمل بکنیم؟ آیا چون عقاید ما با هم اختلاف دارد؟
اختلاف عقیده دلیل بر تحملنکردن نمیشود. باید همدیگر را تحمل کنیم و نظر یکدیگر را بشنویم. افراد میتوانند با من متفاوت باشند. من به گونهای فکر میکنم و آنها میتوانند به گونه دیگری فکر کنند. این محترم است. باید همدیگر را تحمل کنیم. آنچه ما میگوییم و امروز احتیاج داریم تحمل همدیگر است. نباید میان شهروندان با مذاهب مختلف تبعیض باشد. همه، اعم از شیعه و سنی، در هر منطقهای از ایران که زندگی میکنند باید در همه شئون از حقوق شهروندی برخوردار باشند. فرقی نمیکند که اکثریت شیعه باشند و اقلیت سنی یا برعکس. متأسفانه هم در کشورهایی که اکثریت سنی است و هم در کشورهایی که اقلیت سنی است این مشکل وجود دارد. نمیتوانیم همدیگر را تحمل کنیم و حقوق شهروندی را محترم بشماریم و در کنار هم باشیم و عقاید همدیگر را تحمل کنیم و به همدیگر بیاحترامی و توهین نکنیم و همدیگر را نرنجانیم. باید «اشداء علی الکفار، رحماء بینهم» باشیم اما عکس این عمل میکنیم؛ «اشداء بینهم، رحماء علی الکفار» هستیم. پولهایمان در اسرائیل سرمایهگذاری میشود و صرف آمریکاییها میشود، اما به خودمان که میرسد چه به سر یمن میآوریم؟ در میانمار چه اتفاقی میافتد؟ در جاهای دیگر چه خبر است؟ مشکل ما این است، و اگر بخواهیم این روش را ادامه بدهیم مسلماً روشی نیست که رسول اکرم (ص) از ما خواسته و توقع دارد.
ما چگونه 1400 سال دوام آوردیم و در دنیا برای خودمان رکنی هستیم؟ چگونه وقتی اسلام آمد و دعوت به اسلام آغاز شد امپراتوریهای عظیم به اسلام پیوستند؟ جاهلیت عرب برای خودش تمدنی نداشت. ایران، فارس، روم شرقی، بیزانس، ایتالیا و ... تمدنهای آن روز بودند. اسلام آمد و در فاصله کمتر از 30 سال، تمام این تمدنها تحتالشعاع اسلام قرار گرفت، و حکومت اسلام بر همه اینها سیطره پیدا کرد. اما امروز بعد از 1400 سال تجربه اندوختهایم. سرزمینهای متعددی داریم اما یک میلیارد و نیم جمعیتمان در مقابل 5 میلیون یهودی اسرائیلینشین اتحاد و همدلی لازم را نداریم. خداوند در قرآن میفرماید: «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ» (آلعمران: 112). به نظر شما این آیه اکنون درباره یهودیان صدق میکند یا درباره ما مسلمانان؟ اکنون یهودیان عزت دارند یا ذلت؟ مشکل از کجا است؟ مشکل از افتراقها و جداییها است. مگر همه اصحاب پیغمبر که در کنار پیغمبر در غزوات میجنگیدند مثل هم بودند؟ آیا در عقیده مثل هم بودند؟ آنها هم اختلافاتی داشتند، اما در دوستی پیامبر و در جنگیدن کنار ایشان مشترک بودند. بعد از پیغمبر هم همینطور بود. به میدان جنگ میآمدند و مشارکت میکردند.
نیازی نیست ما آب به آسیاب دشمن بریزیم. آسیاب دشمن خود به خود دارد میچرخد. ما نباید در چرخیدن بیشتر، تندتر و قویترش شریک شویم. ما باید همدل باشیم و همدیگر را تحمل کنیم. این مهم است. وحدت یعنی در مقابل دشمن مشترک ید واحده باشیم. این معنای وحدت است، نه اینکه شیعه دست از همه چیزش بردارد و سنی شود، یا سنی دست از همه چیزش بردارد و شیعه شود. اینگونه نیست و ما این را نمیگوییم. هر کسی عقاید خودش را دارد. در اسلام فرقههای متعددی وجود دارد. در خود شیعه هم همینطور است. حوثیهایی که در یمن میجنگند، چهارامامی (زیدی) هستند. از نظر فقهی سنیاند و از نظر عقیدتی شیعه هستند. یعنی چهار امام شیعه را قبول دارند و بعد از امام سجاد میگویند اولاد امام سجاد، یحیی بن زید، امام است و بعد از او هم هر امامی که قائل به سیف باشد. یعنی شمشیر به دست بگیرد و قیام کند. چهار امامیها هم جزء شیعهها هستند، هرچند اختلافاتی با ما دارند. اسماعیلیها و بهرهایها هم ششامامی هستند. در نجران عربستان، بیش از یک و نیم میلیون تا دو میلیون جمعیت اسماعیلی هست. در گرجستان و تاجیکستان هم شیعه داریم. بهرهایها در هند هم هستند. آنها هم ششامامیاند.
ضرورت وحدت و اهتمام به امور مسلمین
این اختلافات هست ولی همه مسلماناند و باید به درد و رنجها، مشکلات و گرفتاریهای همدیگر توجه داشته باشیم. نباید به دلیل تفاوتها و اختلافات اعتقادی به مشکلات و گرفتاریهای دیگر فِرَق بیتوجه باشیم. نمیتوان گفت چون فِرَق دیگر 12 امام مرا قبول ندارند پس من کاری به آنها ندارم. نمیتوان مسلمان بود و بیاعتنا به مشکلات مسلمانان در گوشهای نشست. چنانکه فرمودهاند: «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم». اگر کسی در گوشهای از دنیا معتقد به «لا اله الا الله»، قرآن و پیامبر باشد و به قبله مسلمین نماز بخواند و زخمی به او وارد شود، این زخمی است که بر تمام مسلمانها وارد شده است. آیا خیال میکنید زخمی که بر فلسطین وارد شده زخم ما نیست؟ آن هم زخم ما است. زخمی که بر یمن وارد میشود هم زخم ما است. زخم میانمار هم زخم ما است.
در میانمار هم شیعه هست و هم سنی. حدود 17 یا 18 طلبه میانماری از شیعیان آنجا در حوزه قم داریم. البته شیعیان در آنجا اقلیتاند، اما نمیتوان گفت ما دلمان برای شیعیان آنها میسوزد اما برای سنیها نمیسوزد. چون زخمی که به آنها میخورد زخمی است که به پیکر اسلام وارد میشود. چهار مذهب حنبلی، حنفی، شافعی و مالکی در ایران و دیگر کشورها در کنار هم مسالمتآمیز زندگی میکردیم و با هم نمیجنگیدیم. میدانیم دستهای دیگری در کار است که ما را به جنگ هم انداختهاند. انگلستان وقتی در هند بود، بین مسلمان و هندو اختلاف ایجاد میکرد. لذا به جان هم میافتادند و جانانه میکشتند. حتی در میان مسیحیان اروپا هم دو مذهب پروتستان و کاتولیک بارها با هم جنگیدند و کشتارهای فراوانی کردند. حالا تمدن پیدا کردهاند و دیگر با هم نمیجنگند، اما ما را در کشورهای مختلف به جان هم میاندازند. اینکه آنها ما را به جان هم میاندازند یک مسئله است و اینکه ما هم این ظرفیت را داریم که تحریک شویم و به جان هم بیفتیم مسئله دیگری است. ما باید آگاهی و درایتی داشته باشیم که نقشه دشمن را بفهمیم و هضم کنیم و آلت دست دشمن واقع نشویم.
همین خانهای که اکنون شما مهمانان در آن نشستهاید متعلق به مرحوم آقای بروجردی است که تلاش بسیاری برای تقریب بین مذاهب کرد، به طوری که در زمان ایشان مرحوم شیخ محمود شلتوت، شیخ جامع الأزهر، فتوا داد که شیعه هم مثل سایر مذاهب است. من خودم از مرحوم آقای طنطاوی، شیخ سابق الأزهر، در همین بحرین شنیدم که میگفت در جوانی در عراق بودم و در درس تفسیر مرحوم آقای خویی شرکت میکردم. شیعه و سنی در کنار هم بودیم. باید دستهایی را که ما را از هم جدا میکند، قبل از اینکه به جدایی کشیده شویم بشناسیم.
امیدواریم به یاری خداوند تمام علمای اهل تسنن و تشیع، در حد توان خودشان در کنار مردم به وظایفشان عمل کنند. باید در کنار همدیگر عقاید مختلف را تحمل کنیم و برای هم ارزش قائل باشیم، نه اینکه خود را به رسمیت بشناسیم و دیگران را انکار کنیم. باید در کنار هم باشیم و انشاءالله بتوانیم این میراث اسلامی را که به عنوان میراث گرانبهای 1400 ساله در دستمان دوام آورده است به همه مردم دنیا عرضه کنیم. امروز جمعیت دنیا به اسلام محتاجتر است. ما باید این فرهنگ را نشر دهیم و عرضه کنیم و در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشیم.
باز هم از حضور همه عزیزان در این بیت تشکر میکنم و امیدوارم خداوند به همه ما توفیق بدهد که در همه شئون بتوانیم در کنار هم منشأ آثار و برکات فراوان در دنیای اسلام و در جهت رفع مشکلات و مصائب آن باشیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته