بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون نقش امام باقر عليه السلام در گسترش معارف اصيل اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
شايد در بين ائمه اطهار عليهم السلام كمتر مانند امام باقر صلوات الله و سلامه عليه اتفاق افتاده كه عمر امامتشان طولاني باشد. و در اين مدت براي آن حضرت مصائب و گرفتاريهاي خيلي عجيب و غريبي پيش آوردند.
هر چند خون امام حسين و قصه عاشورا بني اميه را زمين زد، اما اين زمين زدن مثل خيلي از انقلابها و حركتهاي اجتماعي كه شاهد هستيم، از درون همانها افرادي بيرون آمدند كه خيلي با گذشتگان خود تفاوت نميكردند، آل اميه به آل مروان جايگزين شدند يعني حكومت از نسل معاويه منقطع شد، زيرا آنقدر قصه كربلا حتي در خود شام اثر سوء داشت، و مشكلساز داشت، به نحويي كه همان اشخاصي كه وقتي شنيدن چگونه اميرالمومنين در مسجد به شهادت رسيده است، گفتند مگر اميرالمومنين نماز ميخواند؟!! با چند سخنراني از حضرت زينب كبري و امام سجاد سلام الله عليهما چنان بساطي در شام بر پا شد كه شام را منقلب كرد، تا جايي كه فرزند يزيد روي منبر رفت و اعتراف كرد ما(بنياميه) اشتباه و خطا كرديم، باباي من خطا كرد، جد من خطا كرد، امامت براي خاندان ديگري است و از منبر پايين آمد، نسل بنياميه ضايع و منقطع شد، اما آل مروان سر كار آمدند، رفتار آل مروان - مروان بن حكم و هشام بن عبد الملك و ...- در باقي مانده عمر امام سجاد بسيار تند و نظامي بود و سپس عيناً همان رفتار را با امام باقر داشتند، بايد به اين نكته توجه داشت آلمروان در نزد مردم مانند معاويه مشروعيت نداشتند. به عنوان نمونه، معاويه به مدينه آمد و در نزد اهالي آن شهر گردن كج كرد و در جمع آنان به سخنراني پرداخت و علي رغم اعتراض و افشاگري امام حسين عليه السلام براي يزيد بيعت گرفت. اين شرايط را در نظر بگيريد، در حكومت آلمروان اين گونه مشروعيتها در ميان مردم از بين رفته و تنها حيثيت نظامي و امنيتي باقي مانده است، همواره دوران امامت امام سجاد و امام باقر عليهما السلام همراه با دوران خفقان و مصائب فراوان بود و عمده اين مشكلات و سختيها دوران امام سجاد بود در برخي از روايات آمده، مردم حتي جرات نزديك شدن به خانه امام سجاد را نداشتند و يا از امام سجاد نقل شده ده نفر در شهر مدينه ما را دوست ندارند.
اين كه امام در خانه مينشيند و فقط به دعا اكتفا ميكند براي اين است كه هيچ راهي براي عرضه احكام و معالم دين باقي نگذاشتند، همين وضعيت به دوران امامت امام باقر منتقل ميشود، اين وضعيت سخت در حكومت آل مروان باقي است تا آنها به جهت ظلمها و بيعدالتيها از درون آرام آرام پوسيده و خورده ميشوند، كمكم آثار بينظميها و بيحسابيها ظاهر ميگردد. از اينرو، در اواخر عمر وجود مقدس امام باقر شاهد حركت و نهضت عليه بني اميه هستيم، بلافاصله وقتي اين پوسيدگي آغاز گرديد، زوال در آل مروان نمايان شد. چراكه اگر پوسيدگي در زمان مشروعيت حكومت از ناحيه مردم باشد بروز و ظهور آن مدتي طول ميكشد، اما در حكومتهايي كه فقط تكيه به قدرت امنيتي و پليسي دارند، به سرعت خودش را نشان ميدهد و ميشكند. با شروع زوال و انحطاط حكومت بنياميه، امام عليه السلام فرصت پيدا كردند تا احكام و معالم دين را بيان كنند، همانهايي كه جرات نميكردند در خانه امام سجاد و امام باقر عليهما السلام بيايند، دور امام باقر جمع شدند و حوزه درس و بحث در محضر امام باقر تشكيل دادند. و امام صادق صلوات الله و سلامه عليه در اين جهت ميراث دار امام باقر است؛ يعني نخست مجالس و محافل درس و بحث در زمان امام باقر شروع و در زمان امام صادق به اوج و بلوغ خود رسيد، و براي رسيدن به عمق وسعت كار و نيز جلسات و محافل درسي امام صادق ميتوان از وسعت روايات آن حضرت كه در تمام زمينهها مانند فقه، كلام، تفسير و... بيانگر معارف و عقايد اصيل اسلام است، پي برد، ازاينرو، بسياري از احاديث و روايات شيعه براي دوران امام صادق هست چون طلوع امامت امام صادق در همين ظرف انفتاح بود كه بيش از سي سال به طول انجاميد و فرصت طلايي براي عرضه احكام و معالم دين پديد آمد.
هر چند عبدالله بن محمد مشهور به سفاح اولين خليفه عباسي آدم بدي نبود، مخصوصا نسبت به امام صادق سختگيري نميكرد، اما منصور دوانقي بعد از آنكه بر اوضاع و احوال مسلط شد امام صادق را محصور و از طرف ديگر شروع به امام سازي كرد و در مقابل امام صادق دكانهايي را باز كرد و مبادي تازهاي براي مشروعيت بخشيدن به خودشان درست كردند و فقهايي ساختند تا ساخته و پرداخته حكومت باشند، اين فقها با پختگي بسيار شروع به عرضه احكام مقابل امام صادق كردند. و ميتوان گفت ظهور و پيدايش ناگهاني ابن ابيعوجاء در مدينه از همين قبيل است، هرچند امام صادق تحمل و با او وارد بحث ميشوند، اما واقع مطلب اين است براي كوبيدن امام صادق، معالم اصيل و اصالتها در دنيا هر تفكري سراغ داشتند جمع كردند و بحثهاي گمراه كننده و شبهات انحرافي را در ميان مردم رواج دادند، مانند اينكه قرآن مخلوق است يا قديم، بحث جبر و اختيار و...، براي چه اين گونه مباحث را مطرح ميكردند؟ براي اينكه بگويند فقط امام صادق اهل نظر نيست، ديگران هم هستند.
آنچه كه مشهود و بارز است حوزه درس و بحث امام صادق خيلي وسيع است و بسياري از جوامع روائي شيعه براي همين دوران ميباشد، و امام صادق صلوات الله و سلامه عليه در اين جهت ميراث دار امام باقر است؛ چراكه غناي شيعه از ناحيه روايات امام باقر صلوات الله و سلامه عليه است و تكون شخصيتي برخي از روات بزرگ، مانند محمد بن مسلم، زراره و ...در زمان امام باقر شكل گرفته است با وجود اينكه اين افراد در ابتدا سني بودند اما در محضر امام باقر شيعه شدند و جزو اركان شيعه ميشوند تا جايي كه امام صادق در موردشان ميفرمايند: اساس تشيع و مكتب را اينها حفظ كردند، چنانچه بيان شد تكون شخصيتي بسياري از بزرگان روات و فقهاي شيعه در دوران امامت امام باقر بود و لذا دوران امام باقر دوران خاصي است و به خصوص وجود مقدس ايشان به گردن حوزههاي علميه حق بزرگي دارند و لذا آنطور كه شايسته آن بزرگوار است از مقام والا و شخصيت آن حضرت بايد تجليل شود.
در اين دوران طلايي فرصت مناسبي براي عرضه معالم شيعه پديد آمد عرضه اين معارف و معالم اصيل[1] به دست امام باقر شروع شد و در سنوات بعد در دوران امام صادق به كمال و اوج رسيد. بعد از آن دوران، زمان انفتاح تمام ميشود به گونهايي كه امامت امام كاظم در فشار بود و بعد هم در زندان تمام شد، حضرت رضا را به زور به طوس آوردند، تا زير نظر دستگاه خلافت و مامون باشد، امام جواد در بغداد زير نظر خودشان به نحويي كه در داخل خانهاش همسر امام جاسوس حكومت بود و بعد امام هادي و امام عسگري هم در پادگان جا دادند و محبوس كردند.
اگر امروز شيعه با وجود تمام فشارها و مشكلات سر حال و زنده مانده و حرف براي ارائه دارد، و همچنين معارف و اصالتها شيعه باقيمانده است- هرچند خيلي تلاش كردند آنها را از بين ببرند و نتوانستند- براي مجاهدات فوق العاده امامان معصوم است امروز كه اين معالم با دشواري بسيار و مشكلات طاقت فرسا دست ما است اگر اين معالم با آنچه ديگران دارند مقايسه كنيد آنوقت معلوم ميشود روايات ما چه هست و روايات ديگران چه هست، نه تنها در احكام فقط، بلكه در اصول، اخلاق، دعا و در همه ابواب به همين گونه است.
اميدواريم خداوند ان شا الله توفيق قدرداني اين بزرگواران را به ما بدهد. و با توسل به ذيل عنايت آنان بتوانيم راه آنها را با جديت و صلابت ادامه دهيم
والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته
1. معالم شيعه به معناي اصالتهاست، يعني معارف اصيلي كه از طريق نبي مكرم اسلام و ائمه اطهار صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين به ما رسيده است و ديگران قصد داشتند به نام اسلام حكومتي آنها را مصادره كنند، تا توجيهگر ظلم خلفا باشند.