بسم الله الرحمن الرحیم
عقل، بیان و دلیل، زمینههای هدایت مردم
در اصول کافی از هشامبنحکم نقل شده است که امام موسیبنجعفر ـعلیهالسلامـ فرمودند: يا هشام إن الله تبارك وتعالى أكمل للناس الحجج بالعقول ، ونصر النبيين بالبيان ، ودلهم على ربوبيته بالأدلة «خداوند بهوسیله عقل، حجت را بر بندگانش تمام کرد و پیامبران را بهوسیله بیان یاری نمود و مردم را بهوسیله دلایل، به ربوبیت خویش دلالت کرد[1]».
امام کاظم ـعلیهالسلامـ در این روایت شریف بر این نکته تأکید میفرماید که عقل، در درک و فهم حقایق عالم، موضوعیت بسیار بالایی دارد؛ ازاینرو، مردم را به سمت عقل و ادراک بیشتر هدایت میکند.
عقل، و اتمام حجت خدا بر بندگان
«ان الله عز وجل اکمل للناس الحجج بالعقول؛ خداوند حجت را بر بندگانش بهوسیله عقل تمام کرد». تا وقتی که حجت بر مردم تمام نشده باشد، خداوند آنان را عقاب نمیکند؛ چون در این صورت، اصلاً ثواب و عقاب موضوعیتی ندارد. بنابراین، پیش از هر گونه ثواب و عقابی باید حجت را بر بندگان تمام کرد. اما اکمال و اتمام حجتها، بهوسیله عقل انجام میشود. خداوند عقل را وسیله سنجش کارها و ابزار تشخیص خوب و بد، در اختیار انسان قرار داده و بدین گونه، حجتها را بر بندگان تمام کرده است.
بیان، ابزار قدرت پیامبران
«ونصر النبیین بالبیان؛ و پیامبران را بهوسیله بیان یاری کرد». هنگامی که حضرت موسی ـعلیهالسلامـ مأمور به هدایت فرعون و مردم مصر شد، چنین دعا فرمود: رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي؛[2] «پروردگارا، سینهام را گشاده گردان و کار را بر من آسان فرما و گره از زبانم بگشای تا سخنم را درک کنند». حضرت موسی ـعلیهالسلامـ در این دعا از خداوند میخواهد که گره از زبانش بگشاید؛ یعنی بیانش را نافذ کند و توانش را در ارائه مطالب بالا ببرد.
امام کاظم ـعلیهالسلامـ در این روایت، بیان را مهمترین ابزار پیامبران معرفی میفرماید. پیامبری که زبان و بیان خویش را به کار نگیرد و با مردم ارتباط نداشته باشد، حتی اگر مقام بسیار بالایی داشته باشد، ارزشی ندارد و نمیتواند رسالت خداوند را ابلاغ کند. پیامبر باید زبان بگشاید و به بیان رسالت الهی بپردازد. در این صورت است که حقایق وحی به مردم عرضه میشود و میتواند منشأ اثر باشد. خداوند همان گونه که به مردم عقل داده است تا حجتها را تشخیص دهند و سخن حق را بپذیرند، به پیامبران نیز بیانی لطیف داده است تا حجتهای خدا را برای مردم تبیین کنند.
امام در این روایت، «بیان» را نصرتی از جانب خداوند برای پیامبران میداند. قدرت انبیا وابسته به شمشیر و سلاح نیست؛ بلکه ابزار قدرت آنان دلهای مردمان است که با بیان دقیق و لطیف جذب میشوند. چنانکه حضرت ابراهیم ـعلیهالسلامـ در حق همسر و فرزندش چنین دعا فرمودد: فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ؛[3] «خدایا، دلهایی از مردم را متوجه ایشان گردان». دلهای مردم ابزار قدرت است. پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ که هیچ سلاحی نداشت، اگر دلهای مردم را تسخیر نمیکرد، هرگز نمیتوانست بر آنها چیره شود.
هدایت مردم به ربوبیت الهی بر اساس دلیل
«ودلهم على ربوبيته بالأدلة؛ خداوند مردم را بهوسیله دلایل، به ربوبیتش راهنمایی میکند». «رب» در میان نامهای خدا ویژگی خاصی دارد. ربوبیت عنایت پیوستهای است که همیشه و در همه احوال شامل بندگان، حتی بندگان گناهکار میشود. به همین دلیل، به دایه کودکان «مربیه» میگویند؛ چون پیوسته مراقب کودک است و او را تروخشک میکند. «رب» یعنی کسی که پیوسته به بندگان خود عنایت دارد و از آنان، حتی وقتی که گناه میکنند، مراقبت مینماید.
در حدیثی آمده است: وقتی که حضرت لوط ـعلیهالسلامـ قوم خود را نفرین کرد و از خدا برای آنان عذاب درخواست کرد، عذاب با اندکی مکث نازل شد. حضرت لوط ـعلیهالسلامـ از خداوند علت آن را جویا شد. خداوند فرمود: «پیرمردی از این قوم خوابیده بود. صبر کردم از خواب بیدار شود، بلکه یادی از ما کند و به این بهانه، عذاب را از این قوم بردارم». خداوند، حتی در هنگام عذاب یک قوم، به بندگان گناهکار خود نیز توجه دارد. این امر، ریشه در ویژگی ربوبیت خداوند دارد.
نکتهای که در این روایت بر آن تأکید شده است، این است که خداوند مردم را بیدلیل و بدون اراده آنان، به ربوبیت خود دلالت نمیکند. خداوند برای آنکه مردم را متوجه کند که زندگیشان هدفدار است و هیچگاه تنها نیستند و او همیشه در کنار آنهاست، دلایلی برای آنها عرضه میکند. خداوند این دلایل را بهوسیله پیامبرانی که مجهز به قدرت بیان شدهاند، برای مردم تبیین میکند تا آنان با عقلی که خدا به ایشان داده است، به ربوبیت او دلالت شوند. بدینسان خداوند حجت خود را بر مردم کامل میکند.
ما نیز باید همین گونه با مردم برخورد کنیم و با دلیل و استدلال با آنان سخن بگوییم. مردم موظف نیستند هر سخنی را که ما میگوییم، بپذیرند، بلکه باید برای همه چیز، به اندازه درک و فهمشان، دلیل و برهان اقامه کرد. البته سطح درک افراد مختلف است؛ برخی درک بالایی دارند؛ اما درک برخی دیگر کمتر است و کمحوصلهاند. ما باید با بیان نرم با آنان سخن بگوییم و طبیبانه با ایشان برخورد داشته باشیم.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
[1]. شیخ کلینی، الکافی، ج1، کتاب العقل و الجهل، ص13، ح12.
[2]. سوره طه، آیات 25-28.
[3]. سوره ابراهیم، آیه 37.