اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
شيوه برخورد با سنتها
سابقاً حتي در روز عيد نوروز و سيزدهم فروردين نيز با وجود ازدحام جمعيت و زوار در شهر مذهبي قم درسهاي حوزه علميه قم تعطيل نبود و ما در اين ايام - تعطيل رسمي كشور- نيز در درس شركت ميكرديم اما پس استقرار نظام جمهوري اسلامي در كشور تعطيلات عيد نوروز تا سيزدهم فروردين در حوزه علميه جا افتاده است. و تعطيلات به اين مقدار حالا نبود. به هر حال، فرصتها ميآيد و ميگذرد و سال نو فرا ميرسد.
سنتهاي پسنديده نوروز
نكته شايان توجه درباره عيد نوروز اين است كه اصرار نداشته باشيد كه درباره عيد نوروز و ديگر سنتها با مردم بحث و مشاجره كنيد، مشاجره بر سر عيد نوروز فايده ندارد. شايد برخي با اين سخن من موافق نباشند. اما بايد توجه داشت نوروز يك عيد طبيعي است، چون طبيعت نو ميشود؛ مثلاً درختان و گياهان پس از يك خواب زمستانه بار ديگر سبز ميشوند. مردم فرا رسيدن بهار و نو شدن طبيعت را به عنوان عيد پذيرفتهاند و تبديل به يك سنت حسنه شده است، زيرا مردم هم زمان با نو شدن طبيعت، خانه تكاني ميكنند و با نظافت منزل آماده پذيرايي از ميهمان ميشوند و به ديدن بزرگترها و يكديگر ميروند كه همه اين امور سنت حسنه به شمار ميرود. اميرالمؤمنين عليه السلام در يكي از جنگها به سربازان اسلام توصيه فرمودند كه: وقتي وارد سرزميني ميشويد سنتهاي پسنديده و حسنه مردم را حفظ كنيد و آنها را نابود نكنيد. حضرت رسول صلي الله عليه و آله نيز در اين باره به مسلمانان توصيههايي داشتند، فرمودند: وجود سنتهاي حسنه در ميان مردم يك ارزش است.
اگر كسي اين سنتها را از مردم بگيرد، چگونه سنتهاي حسنهايي مانند صله رحم، نظافت منزل و ديگر سنتهاي حسنه را در ميان عموم مردم ترويج كند؟ وجود اين سنتها اشكالي ندارد و مانعي در روند زندگي ديني ايجاد نميكند. هر چند رواياتي درباره عيد نوروز وارد شده است: مثلاً روايت شده است شخصي و يا اشخاصي از امام كاظم عليه السلام در روز عيد نوروز درخواست جلوس يا عيدي كردند، حضرت فرمودند: «ما نشينيدهايم اجدادمان درباره اين روز سخني گفته باشند». البته از اين روايات بر ميآيد آنگونه كه شريعت اسلام براي شب قدر يا ايام خاص مانند: عيد قربان و غدير موضوعيت شرعي قائل شده است، عيد نوروز شرعي نيست و براي آن شأن شرعي قرار ندادهاند.
تاريخ شمسي نيز هجرت رسول محاسبه ميشود
دعاي تحويل سال
زمان تحويل سال مناسب است، دعاي «يا مقلب القلوب و الابصار يا... » خوانده شود. اين مطلب قراردادي است كه بر اساس تقويم خيامي شكل گرفته است و مبناي تاريخ شمسي نيز هجرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله ميباشد، اما بر اساس سال شمسي محاسبه ميشود، يعني بر اساس حركت زمين به دور خورشيد، ساعت تحويل سال شمسي مشخص ميشود كه دقيقاً با تاريخ هجرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله مطابقت دارد. البته در عصر ما بر اثر پيشرفت علم هيئت و نجوم، اكنون محاسبات زمان بسيار دقيق شده است و با دقت معين ميكنند كه در چه ساعت و چه دقيقه و حتي چه ثانيهاي سال تحويل ميشود و سال نو آغاز ميگردد. اگر چه تحويل سال بر پايه حركت طبيعي نظام هستي استوار است، ولي بايد توجه داشت كه همه نظام هستي بر اساس همين حركتها محاسبه ميشود.
موضوعيت برخي از اعداد
گاهي شرع مقدس براي عدد موضوعيت قائل شده است؛ تابش ماه و خورشيد بر اساس همين حركت طبيعي محاسبه و حساب ميشود. و لذا برخي از روايات ناظر به همين جهت است؛ مثلا عدد چهل در ميان اعداد موضوعيت دارد. خدوند ميفرمايد: « وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً » « ...با موسي سي شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم، تا آن كه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد.[1] » تابيدن خورشيد در احكام تخلي موضوعيت دارد در احكام تخلي آمده است كه نبايد روبه روي خورشيد تخلي كرد و يا آميزش در شب اول ماه و يا وسط ماه حكم خاصي دارد كه حكم آن در روايات آمده است؛ اين نشان ميدهد عالم روي حركت خورشيد و ماه ميچرخد و در اسلام آثار آنها بر پديدهها ملاحظه شده است. نقش كليدي حركت در هستي يك واقعيت است بقاي نظام تكوين بدون وجود حركت ناممكن است، در قرآن نيز اشاره شده است كه كوچكترين تغيير در مدار حركت ماه، اين نظام را به هم ميريزد، جاذبهاي كه ميان كرات وجود دارد باعث حفظ نظام در زمين ما و حركت دقيق آن شده است. يعني چرخش نظام هستي بر اساس محاسبات رياضي استوار گرديده است؛ هرچند اين مطالب وجود دارد و واقعيت است. ولي ما با واقع كار نداريم.
به هر حال مقصود ما بررسي تاريخچه پيدايش عيد نوروز نيست، بلكه موضوع مورد بحث ما سنت حسنهاي است كه در ميان مردم وجود دارد كه لازم نيست ما با آن مقابله كنيم. مردم دوست دارند ديدن ما بيايند اين عمل كه مشكلي ندارد زيرا ديدار مؤمن همواره عمل پسنديدهاي است، لازم نيست كه ما جواز آن را مقيد به وجود دلائل خاص از شرع مقدس كنيم كه اگر شرع آن را جعل كرده است بپذيريم وگرنه با آن مخالفت ورزيم، بلكه در مشروع بودن آن همين مسأله كافي است كه بدانيم شرع مبين اسلام سنتهاي حسنه مردم را نفي نميكند كه اين نكته برگرفته شده از سخن اميرالمومنين عليه السلام در نهج البلاغه ميباشد؛ بنابراين برخورد شما با مردم به گونهاي نباشد كه باعث جدايي ما از مردم شود، بلكه ما بخشي از مردم هستيم كه البته بايد مردم را به رفتار پسنديده و حسنه دعوت كنيم. توجه داشته باشيد همين مردم و همين ايرانيان كه جام جم و نوروز و جمشيد داشتند، از آغاز پذيرش اسلام و اهل بيت عليهم السلام با شعار يا علي و نصرت اهل بيت به ميدان آمدند و تاكنون پاي شعار و عقيده خود ايستادهاند.
اعتقاد قوي ايرانيان به اهل بيت
ايرانيان كساني هستند كه قبل از خلافت بني عباس يعني در زمان خلافت بني اميه، فرزندان و نوادگان ائمه معصومين عليه السلام را كه بر اثر فشار بنياميه به ايران پناه آوردند، به آنان پناه دادند. و ايرانيان همواره پناهگاه اهل بيت عليهم السلام بودهاند. هرچند گروهي از فرصت طلبان از اعتقاد ايرانيان استفاده ابزاري كردند و با سوء استفاده از اعتقاد قوي اين مردم به اهل بيت عليهمالسلام به اهداف خود رسيدند اما اين سوء استفاده چيزي از ارزش اين مردم نميكاهد. مثلاً ابومسلم خراساني با بهره گيري از اعتقاد خالصانه ايرانيان و مردم خراسان به اهل بيت عليهم السلام و بغض و كينه عميق آنان از بنياميه بر اثر حادثه كربلا و عاشورا مردم را عليه بنياميه بسيج كردند، اما سرانجام بني عباس را جايگزين بنياميه كردند كه به علت ارتكاب جنايات عليه اهل بيت عليهم السلام و علويان، مردم از كرده خويش در مبارزه با بنياميه پشيمان شدند و ميگفتند: اي كاش حكومت بنياميه را سركوب نكرده بوديم و صد رحمت به حكومت بنياميه. واقعيت اين است كه در نبرد با حكومت بنياميه ايرانيان ميليونها نفر كشته و مجروح دادند تا سرانجام حكومت بني اميه را سرنگون كردند، اما انگيزه آنان خدمت به اهل بيت عليهم السلام بود زيرا شعار ابومسلم كه روي پرچمهاي آنان نوشته شده بود «الرضا من آل محمد» بود. مخالفان بني اميه سراغ امام باقر و امام صادق عليهما السلام رفتند تا رهبري مبارزه با بني اميه را به عهده گيرند كه آنان نپذيرفتند، از اين رو، مخالفان بني اميه گفتند: ما براي مبارزه با بنياميه منتظر نميمانيم كه حتماً شخصي از اهل بيت رهبري مبارزه را بپذيرد، بلكه هر كس از آل محمد كه راضي شود رهبري اين مبارزه را بپذيرد، او را به عنوان رهبر قبول ميكنيم كه معلي الاسف و به تدبير ابومسلم ابتدا سفاح و سپس منصور را به عنوان رهبر برگزيدند.
بنابراين، دليل انتخاب شعار «الرضا من آل محمد» از جانب مخالفان بنياميه اين بود كه دلهاي مردم شيفتة اهل بيت عليهم السلام را به خودشان جلب كنند و در اين جهت نيز موفق شدند و از مردم يك ميليون كشته گرفتند، - البته فعلا نتيجه قيام ايرانيان عليه بني اميه مورد بحث ما نيست- اما هدف اثبات اين مدعا است كه اين مردم همواره از محبان اهل بيت عليهم السلام بودند و اينك ما با اين مردم و در كنار مردم هستيم؛ هرچند گاهي از اوقات مرتكب برخي از گناهان و يا خطا ميشوند.
رابطه روحانيت با مردم
اما همانگونه كه بيان شد رابطه ما با مردم، همانند رابطه پزشك با مريض است. كلام اميرالمؤمنين عليه السلام را نسبت به پيامبر صلي الله عليه و آله همواره به ياد داشته باشيد كه درباره حضرتش فرمود: «طبيب دوار بطبه...[2]» به هر حال ما بايد با مردم طبيبانه برخورد كنيم، اگر مريض از دستورات پزشك تخطي كند پزشك كه بر بالين او حاضرميشود مريض را كتك نميزند. توجه داشته باشيم، جواني كه به ما متلك ميگويد بيمار است، نه دشمن يا معاند. از اين رو، بايد بررسي كنيم كه عوامل بيماري او چيست و چرا به اين بيماري مبتلا شده است. البته درمان برخي از بيماريها آسانتر و بعضي هم سختتر ميباشد. نكته قابل توجه در برخورد با اينگونه بيماران اين است كه اين افراد با زبان لين و اخلاق پسنديده درمان ميشوند. بنابراين شما با مردم برخورد تند و خشن نداشته باشيد. در برخورد با مردم همواره به ياد داشته باشيد كه خداوند به پيامبرش كه داراي معجزه بود و قادر بود به اذن خدا خورشيد را از حركت باز دارد و سوسمار را وادار به سخن گفتن كند، خطاب ميفرمايد: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» «...پس به {بركت} رحمت الهي، با آنان نرم خو و پر مهر شدي، و اگر تند خو سخت دل بودي قطعاً از پيرامون تو پراكنده ميشدند. پس از آنان در گذر و بر ايشان آمرزش بخواه» [3]خداوند درباره پيامبرش اينگونه سخن ميگويد، پيامبري كه در مكه و مدينه از مردم جاهل جزيرة العرب به اندازهاي بيادبي ديده و شنيده است كه هيچ كس به اندازه آن حضرت اذيت و بيادبي نديده است. هرچند پيامبر اكرم بسيار مؤدب بودند، اما رفتار نامناسب افراد را تحمل ميكردند؛ مثلا نقل شده است روزي رسول خدا در مسجد حضور داشتند شخص عربي در مسجد دراز كشيده بود و پايش را به ستون مسجد گذاشته بود و حتي برخي نوشتهاند كه پيراهن او نيز بالا رفته بود و رانهايش بيرون افتاده بود آنگاه به رسول خدا كه سرگرم پاسخگويي به چند نفر بودند با صداي بلند گفت: «اي محمد برايم قصه بگو تا بخوابم».
همچنين به واسطه رفتار نامناسب مردم با رسول خدا صلي الله عليه و آله هنگام ورود به منزل آن حضرت، خداوند خطاب به كساني كه به آن حضرت ايمان آورده بودند، فرمود: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَام... .» «...اي كساني كه ايمان آوردهايد داخل اتاقهاي پيامبر نشويد، مگر آنكه براي خوردن طعامي به شما اجازه داده شود[4]» شان نزول اين آيه اين بود كه رسول خدا صلي الله عليه وآله نيمه شب در خواب بودند، شخصي كه حوصله ماندن در منزلش را نداشت به منزل رسول خدا صلي الله عليه و آله رفت و از آن حضرت تقاضا كرد كه از داستانهايي كه در قرآن نازل شده است برايم بگو، چون امشب مثلا بد خواب شدهام. رفتار مردم با رسول خدا اينگونه بود، آن حضرت با همة مردم مدارا ميكردند، بنابر فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام آن حضرت در برخورد با مردم همانند پزشكي بود كه خود به دنبال مريض ميرفت و براي بهبودي بيماري آنان همواره در تلاش بود؛ از اين رو، رسول خدا پزشكي بودند كه براي درمان بيماران در ميان مردم در گردش بودند و برخوردهاي نارواي مردم بيمار را مداوا ميكردند؛ شان ما كه از پيامبر بالاتر نيست، با مردم نرمي و اخلاق پسنديده را رعايت كنيم؛ يكي از افراد آن مرد هنگامي كه حضرت از كوچه عبور ميكرد شخصي از بالاي پشت بام بر سر او خاكستر ريخت، او عصباني نشد و با آن شخص رفتار تندي نكرد. اگر ما بوديم بر روي عمامه، و عبا و قباي ما خاكستر ميريختند فرياد برميآوريم ولي او هيچ واكنش تندي از خود نشان نداد و حتي اطرافيان عصباني شدند كه چرا خاكستر ميريزد، اما او گفت اشكالي ندارد. و با خود گفته بود:
اي نفس من در خور آتشم زخاكستري روي درهم كشم؟[5]
اكنون كه ما پيرو رسول خدا هستيم بايد توجه داشته باشيم شكمبه شتر به سر آن حضرت ميريختند حال اگر جواني به ما حرفي گفت يا موتورسواري جلوي ما ويراژ داد آسمان به زمين نيامده است و حادثة مهمي رخ نداده است، عصباني نشويد؛ بلكه توجه داشته باشيد، چنين افرادي بيمار هستند و بايد درمان شوند.
من بارها در درس و گفتارها اين تذكر را دادهام كه ما بايد توجه داشته باشيم كه روحانيت شيعه با روحانيت همه اديان متفاوت است؛ مثلاً اگر در واتيكان پيوند همه مردم با روحانيت مسيحي گسسته شود براي آنان مهم نيست، زيرا واتيكان كشور كوچكي است كه سرمايه گذاريهاي كلان در دنيا دارد و حقوق روحانيون و كشيشها را از محل درآمد همان سرمايه گذاريها ميپردازد. حتي وضعيت روحانيون اهل تسنن كه مسلمان هستند با روحانيت شيعه متفاوت است، زيرا در ميان اهل تسنن دولت يك وزير يا رئيس براي ادارة ديانت كشور انتخاب ميكند و بودجه لازم را در اختيار او قرار ميدهد تا حقوق روحانيون را پرداخت كند، لذا روحانيون از بيت المال حقوق دريافت ميكنند و مستقيم به مردم وابسته نيستند، ولي روحانيت شيعه نه تنها از جهت تامين مالي و زندگي بلكه از جهت حفظ اعتبار و جايگاه ديني خويش به مردم وابسته و مرتبط است. نسبت روحانيت شيعه با مردم مانند نسبت ماهي با آب است، ماهي داخل آب زنده ميماند و اگر از آب بيرون بياوريد، ميميرد و به هيچ وجه ممكن نيست او را زنده نگه داريد. اگر ما با مردم ارتباط نداشته باشيم و در ميان مردم نباشيم هيچ تواني نخواهيم داشت نه از نظر شرعي و نه از نظر اجتماعي. خداوند ما را مأمور كرده است تا مردم را به راه راست هدايت كنيم و لازمه اين مأموريت حفظ ارتباط با مردم است.
توصيه رسول اكرم صلي الله عليه و آله به علما
ما حق گوشه گيري از مردم را نداريم و نبايد از مردم جدا شويم و بگوييم ارتباط با مردم بيفايده است، و تنها بايد مطالعه كنيم و كتاب بنويسيم، بلكه بايد در خدمت مردم باشيم؛ ارزش من به اين است كه گره از كار مردم باز كنيم و گامي در جهت رفع مشكلات آنان برداريم. توصيه رسول اكرم صلي الله عليه و آله به علماي امتش، خدمت به مردم بوده است. هرچند متأسفانه امروز دكان خواب ديدن و نقل آن فراوان شده است - و ما همواره از ترويج اين موضوع خودداري كردهايم و نيز بازار كساني كه ادعا ميكنند خدمت امام زمان عجل الله فرجه الشريف رسيدهاند داغ شده است بدون اينكه فكركنند ديدار با امام زمان عجل الله فرجه الشريف نياز به قابلت دارد- اما با وجود همة اين مسائل، موارد واقعي وجود دارد كه افرادي مورد عنايت امام زمان عجل الله فرجه الشريف قرار گرفتهاند؛ مانند پيام اما زمان عجل الله فرجه الشريف به شيخ مفيد كه او را از گوشه گيري نهي فرمودند. اين موارد واقعي مورد توجه ما بايد قرار گيرد. شيخ مفيد كسي است كه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در مرگش مرثيه ثرايي ميكند. نقل شده است كه شخصي خدمت شيخ مفيد رسيد و سؤال كرد: همسر من مرده است و فرزندي در شكم دارد، آيا او را با فرزندي كه در شكم دارد دفن كنم يا فرزند را از شكمش خارج كنيم؟ شيخ مفيد پاسخ داد: او را با فرزندش دفن كنيد. هنگامي كه آن شخص از منزل شيخ مفيد خارج شد به فاصله كوتاهي شخصي نزد او آمد و گفت: شيخ فرمودند: قبل از دفن زن، شكم او را بشكافيد و فرزند را از شكمش بيرون آوريد و سپس او را دفن كنيد. پس از گذشت چند سال شخصي با فرزندش خدمت شيخ رسيد و پس از عرض ادب و احترام به شيخ، فرزندش را معرفي كرد و به شيخ گفت: آيا شما ميدانيد حق حيات به گردن وي داريد؟ شيخ پرسيد چرا؟ گفت: آيا به ياد داريد كه روزي خدمت شما رسيدم و دربارة حكم دفن زن مردهاي كه فرزندي در شكم داشت، سؤال كردم كه شما ابتدا فرموديد او را با فرزندي كه در شكم دارد دفن كنيد، اما هنگامي كه من از منزل شما خارج شدم فرستاده شما آمد و گفت: شيخ ميفرمايد ابتدا شكم زن را بشكافيد و فرزند را از شكمش خارج كنيد، سپس او را دفن كنيد كه ما نيز مطابق نظر شما عمل كرديم و آن فرزند زنده ماند و امروز خدمت شما است. شيخ مفيد با خود فكر كرد و متوجه شد دربارة حكم اين مسأله هنوز نيز همان نظر را دارد و همين پاسخ را گفته است و تجديد نظر نكرده و فرستادهاي نزد او نفرستاده است. از اين رو، دريافت با وجود اين كه از ديدگاه شرع مسئله حفظ جان آدمي بسيار با اهميت است، ولي وي در اين باره اشتباه كرده و جان انساني را به خطر انداخته است؛ از اين رو، تصميم گرفت از آن پس فتوا ندهد، بنابراين درب منزلش را بست و افتاء و برنامههايش را تعطيل كرد. در اين هنگام حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالي فرجه الشريف شيخ مفيد را به دليل اتخاذ چنين تصميمي توبيخ و به او فرمودند درب منزل را به روي مردم باز كن و بدان آن كسي كه نزد آن شخص رفت و اشتباه شما را تصحيح كرد ما بوديم، در آينده نيز ديگر اشتباهات شما را در بيان احكام تصحيح خواهيم كرد؛ اما شما بايد انجام وظيفه كنيد به داد مردم برسيد آنها را در وقت نياز تنها نگذاريد اين مردم را ما به شما سپردهايم. اين فرمايشات حق است و بايد توجه داشت شريعت اسلام، مظلوميت امام حسين عليه السلام، مظلوميت حضرت زهرا سلام الله عليها، احكام و آموزههاي دين را روحانيت شيعه براي مردم حفظ كرده است. يعني كساني كه خلوص داشتند و در برابر مشكلات استقامت و شكيبايي ورزيدند اسلام و تشيع را حفظ كردند. مبادا دربارة مراجع شيعه قضاوت ناعادلانهاي داشته باشيم و ميان آنان خط كشي و مرز بندي كنيم. مراجع بزرگي براي حفظ دين و مذهب بسيار تلاش كردند. و از جان خويش مايه گذاشتند كه ما هرگز نبايد تلاش آنها را ناديده بگيريم. برخي از بزرگان مانند حضرت آيت الله خويي رضوان الله تعالي عليه كه گاهي در درس ديدگاههاي ايشان را نقل و مورد نقد و بررسي قرار ميدهيم، زيرا ويژگي بحث اين است كه نظريات افراد تجزيه و تحليل ميشود- در طول سالها سخنان ناروايي به ايشان گفته شده است كه فعلاً مورد بحث ما نيست، اما ما شاهد بوديم كه ايشان در چه فشار سختي قرار داشت. ايشان با صدام حسين طرف بود، صدامي كه وقتي از كسي خشمگين و مقابله ميكرد تنها خودش را نميكشت، بلكه زن، فرزند، برادر، و همه خويشاوندانشان را حتي طفل شيرخوار و دوستانش را ميكشت و ميگفت: نبايد هيچ نشاني از او باقي بماند. صدام حسين با اين خوي و رفتار به ايران حمله كرد و مدت هشت سال با ايران جنگيد و در حالي كه از همه ابزارها و شيوهها براي شكستن مقاومت مردم ايران بهره ميگرفت هرگز نتوانست از حضرت آيت الله خويي(ره) فتوايي و نظري در حمايت از موضع خودش عليه ايران به دست آورد، تا به استناد به فتواي يك مرجع تقليد مردم را از حمايت جبههها باز دارد. صدام حسين با اين شخصيت بزرگ و مرجع عاليقدر با وجود آن همه رفتار توهين آميز كه داشت حتي برخي از مدارك و مستندات آن موجود است اما ايشان حتي از بيان يك كلمه در تأييد سياستهاي صدام حسين دريغ ورزيد و هرگز تن به خواست صدام نداد، هر چند بچه او و داماد او را گرفتند و هنوز از آنها خبري نشده است؛ بنابراين ما بايد همواره حافظ اعتبار روحانيت و قدردان آنان باشيم. ما بايد در برابر مردم ايران كه اين همه در برابر فشارها و تهديدات دشمن ايستادند صبور و بردبار باشيم. ما بايد از شهدا و خانواده شهداء قدردان باشيم و ارزش آنان را ناديده نگيريم. توجه داشته باشيد كه ما بر اثر فداكاري و ايستادگي اين مردم به اينجا رسيدهايم بايد در برابر آنان شكيبا باشيم. بايد توجه داشته باشيم كه اينگونه نيست كه همواره دست ما را ببوسند و به ما وجوهات پرداخت كنند، يا ما را براي منبر دعوت كنند، بلكه گاهي اگر رفتار نامطلوبي انجام ميگيرد يا سخن ناروايي گفته ميشود بايد آنها را تحمل كنيم. توجه داشته باشيم كه همين مردم هستند كه از ما حمايت مادي و معنوي ميكنند، و فردا كه ما مرديم جنازه ما روي دوش همين مردم حمل خواهد شد. بنابراين ما بايد همواره با مردم باشيم.
و السلام عليكم و الرحمة الله و بركاته
[1] - سوره اعراف آيه 142 براي توضيح بيشتر به كتاب تفسير قرآن مراجعه كنيد.
[2] - نهج البلاغه ، خطبه 107.
[3] - سوره آل عمران، آيه 159.
[5] - سحرگاه عید کسی بی خبر بر سر بایزید بسطامی ــ که از گرمابه بیرون آمده است ــ طشتی خاکستر فرو می ریزد و او به جای انتقام جویی ...(بوستان سعدي، باب چهارم، تواضع).