بسم الله الرحمن الرحيم
آغاز امامت ولیعصر (عج)، آغاز فرج شیعه
نهم ربیعالاول سالروز آغاز امامت بابرکت حضرت بقیه الله الاعظم ـارواحنا لتراب مقدمه الفداـ است. آغاز امامت آن حضرت، آغاز فرج شیعه است. شیعیان این روز را محترم میشمارند و به عناوین مختلف، به جشن و خوشحالی میپردازند. ریشه این جشنها به همین امر برمیگردد که البته میتواند در مظاهر مختلف نمود پیدا کند. امیدواریم خداوند متعال با فرج اساسی برای شیعه، بر قلب شکسته فاطمه زهرا ـسلاماللهعلیهاـ و خاندان رسالت، مرحمی بگذارد. ما نیز باید بکوشیم در مسیر امامت حرکت کنیم تا اینکه این امر سیر نهایی خودش را طی کند و ما هم در فرجی که برای دنیای اسلام، و بلکه همه جهان بشریت ایجاد میشود، سهیم باشیم و گامی برداشته باشیم.
اساساً تمام زحماتی که متحمل میشویم و کارهایی که انجام میدهیم تا علوم و معارف اهلبیت ـعلیهمالسلامـ منتشر شود، برای چنان روزی است؛ و این امر یک رسالت و وظیفه بسیار سنگینی است که بر عهده ماست. ندای «هل من ناصر ینصرنی» فقط به سیدالشهدا ـعلیهالسلامـ در کربلا اختصاص ندارد؛ بلکه هنوز هم این ندا از وجود مقدس حجتبنالحسن ـعجلاللهتعالیفرجهـ طنینانداز است که «هل من ناصر ینصرنی وهل من معین یعیننی».
منطق و استدلال، نقطه قوت شیعه در عصر حاضر
شرایط امروز با گذشته تفاوت میکند. امروز ما در برابر دیدگان جهانیان قرار داریم و هر سخنی بگوییم، شنیده میشود. پس باید بسیار مراقب باشیم که گفتهها و عملکرد ما سنجیده باشد. در شرایط امروز که بسیاریها در دنیای اسلام برای همین آرمانها زیر شکنجهاند، خداوند به ما عنایت کرده و میدان آزمایشی را در برابر ما قرار داده است. بکوشیم که از این میدان آزمایش سربلند بیرون بیاییم.
امروز دنیا به سمت منطقی شدن حرکت میکند؛ اما قدرتهای زورمدار با سرمایههای هنگفت مانع این حرکت میشوند؛ با این حال، تفکر منطقی و بینش منصفانه، پیوسته در مراکز علمی و فرهنگی و پیرو آن، در محیطهای عمومی، در حال شکلگیری و رشد است و در چنین مصافی، یعنی در مقام منطق و استدلال و انصاف، پیروز میدان شیعه است؛ نه وهابیها، نه بهاییها و نه فرق دیگر.
شیعه حرف برای گفتن بسیار دارد؛ اما مهم این است که این حرفهای گفتنی، چگونه و با چه سلیقهای عرضه شود. برای نمونه، پخش دعای کمیل با لحنی لطیف و سوزناک، یک دانشجوی وهابی را از دانشگاه مدینه به جستوجو درباره حقیقت تشیع کشاند؛ به گونهای که به تشیع مشرف شد و اکنون در حوزه علمیه قم در حال تحصیل است. این تنها گوشهای از معالم اهلبیت است. ایشان خود فرمودهاند: «... فان الناس لو علموا محاسن كلامنا لا تبعونا»[i]. وظیفه ما این است گوشهای از این معالم را نشان بدهیم. البته باید در این خصوص سلیقه هم داشته باشیم؛ بیسلیقگی در این امور، گاهی نتیجه عکس میدهد و حتی ممکن است انسان را از راههای قرب به خدا دور کند.
غربت امام در میان شیعیان، عامل اصلی غیبت
مکتب شیعه بسیار غنی است؛ ولی ما آن گونه که باید، از فرصتها استفاده نمیکنیم و همین امر موجب تأخیر در فرج نهایی حضرت ولیعصر ـعجلاللهتعالیفرجهـ شده است. چنانکه خواجه میفرماید: «وجوده لطف وتصرفه لطف آخر وغیبته (عدمه) منا»؛ نفس وجود امام در این عالم، ضروری است و اگر تصرف او نباشد، همه چیز از هم میپاشد (اگر نازی کند، در هم فروریزند)؛ اما نبود آمادگی در ما باعث شده است که حضرت در پشت پردة غیبت قرار گیرند.
هیچ کس، آمادگی ظهور آن حضرت را نداشت؛ حتی از میان نزدیکانشان، عموی آن حضرت از طرف حکومت مأمور شده بود که اعلام حکومت کند. در چنین شرایطی، حضرت فقط فرصت کردند که در محیط نظامی سامرا، در برابر چند نفر بسیار مختصر جلوهگری کنند تا اصل قضیه امامت بماند و سپس به پشت پردة غیبت رفتند.
در سامرا همه چیز در اختیار حکومتی بود که میخواست ریشه امامت را بزند. همة تجربیات را از کربلا گرفته تا دوران امام باقر و امام صادق ـعلیهماالسلامـ به کار گرفته بودند تا امام دوازدهم را هنگام تولد، از بین ببرند. ازاینرو مأمورانی گماشته بودند که وضعیت زنان منتسب به امام عسگری را به لحاظ بارداری زیر نظر داشته باشند. به همین دلیل، حمل وجود مقدس حضرت حجت ـصلواتاللهوسلامهعلیهـ در خفا صورت گرفت و آثار ظاهری نداشت؛ چنانکه حتی حکیمه خاتون ـسلاماللهعلیهاـ نیز متوجه بارداری جناب نرجس خاتون نشده بود.
کنترل شدید حکومت و عدم توجه و اقبال مردم، چنان غربتی را برای ائمه موجب شد که به غیبت امام دوازدهم انجامید. اساساً غیبت امام زمان، از غربت آن حضرت ناشی شد و در نتیجه، امام در طول غیبت صغری، به وسیلة نواب خاص خود با مردم ارتباط داشتند.
حکومت اسلامی، موقعیتی ممتاز برای شیعه
تاریخ تشیع، بسیار دردناک و ناراحتکننده است. درب خانه امامان شیعه بسته بود، و درب خانه ابوحنیفهها باز بود. امروز هم در برابر مکتبی که در آن دوران سرکوب میشد، مانعتراشی میشود و تفکری که در آن روزگار تحت لوای حکومت فعال بود، ترویج میشود.
امروز نیز همان شرایط حاکم است؛ تفاوتی که وجود دارد و مسئولیت ما را سنگینتر میکند، این است که اکنون شیعه دارای حکومتی مقتدر است. دیروز شیعه در معرض قتل عام و زندان و شکنجه بود و عنوان سیادت و انتساب به پیامبر و ائمه ـعلیهمالسلامـ جرم تلقی میشد؛ اما امروز دارای حکومتی است که در رسانههایش بانگ «اشهد أن علیاً ولی الله» بلند است و هیچ کس جرئت مخالفت ندارد. امروز شیعه برای ارائه مکتب خود، رسانهای دارد که میتواند میلیونها مخاطب را جذب کند؛ در حالی که در گذشته، بیان حدیثی از امام صادق ـعلیهالسلامـ حکم مرگ را داشت.
صیانت از مکتب عاشورا، زمینهساز فرج
ما با این امکانات میتوانیم به امامان بزرگوار و این مکتب گرانقدر آبرو بدهیم؛ اما این مسئله توجهات را به سمت ما جلب میکند؛ پس باید مراقب باشیم که از این موقعیتها و امکانات استفاده نادرست نکنیم. نشانه روشنفکری این نیست که منکر عصمت انبیا شویم؛ نقش مرجعیت را تضعیف کنیم و مکتب سیدالشهدا ـعلیهالسلامـ را کمرنگ سازیم. حرکتهایی که در میان شیعیان انجام شده است، مانند انقلاب اسلامی ایران، همه از عاشورا نشئت گرفتهاند.
اگر امام حسین را از ما بگیرند و اگر اقتدار و صولت مرجعیت دینی کم شود، موقعیتهای ما بسیار آسیبپذیر میشوند و این حرکتهای بزرگ، دیگر نمیتوانند شکل بگیرند. باید مکتب عاشورا را حفظ کرد. امام حسین کسی است که پیروان ادیان و مذاهب دیگر نیز برای او عزاداری میکنند. ما نمیتوانیم از امام حسین ـعلیهالسلامـ جدا شویم و نباید با بیسلیقگیها کاری کنیم که مردم از این مکتب جدا شوند. قیام امام حسین در روز عاشورا، زمینهساز فرجی است که امروز باید محقق شود. امروز این زمینه در اختیار ماست. ما هر چه در بزرگداشت حادثه کربلا و یاران سیدالشهدا کاری انجام دهیم، باز هم کم است.
فعالان سیاسی برای برپایی یک کنگره یا نشست چند هزار نفری، هزینههای بسیاری صرف میکنند. چندین روز تلاش میکنند تا عده معدودی را به مجالس خود جذب کنند؛ اما در مکتب سیدالشهدا، با یک پرچم مشکی، میتوان چندین هزار مخاطب مخلص و پذیرا گرد آورد. این خود ثروت بسیار بزرگی است که باید به بهترین شکل از آن بهره برد.
تلاش برای بهرهبرداری از ظرفیتهای امروز
به هر حال، امروز وظیفه ما بسیار سنگین است. ما در دوران غیبت کبری واقع شدهایم. حضرت حجتبنالحسن نیز به ما عنایت فرموده و ظرفیتهایی را برای ما فراهم کرده است که باید از آنها استفاده کنیم. اگر ما نتوانیم از این ظرفیتها بهرهبرداری کنیم و بر اثر کوتاهی ما، دیگران بهرهبرداری کنند و سدی در برابر فعالیت ما بشوند، در برابر حضرت حجت ـصلواتالله وسلامهعلیهـ مسئول خواهیم بود.
از حضرت صاحبالامر ـعجلاللهتعالیفرجهـ استدعا میکنیم که با دم مسیحایی خود به ما عنایتی کنند و از خداوند مقلب القلوب والابصار بخواهند که در ماهیت وجودی ما تغییر ایجاد کند و وجود ما را آن گونه که رضای حضرتش در آن است، شکل دهد.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
[i] .عن الرضا ( عليه السلام ) قال : رحم الله عبدا أحيى أمرنا ، قلت : كيف يحيي أمركم ؟ قال : يتعلم علومنا ، ويعلمها الناس ، فان الناس لو علموا محاسن كلامنا لا تبعونا (وسائل الشیعه(آل البیت)، ج27،ص ص92، حدیث 52/33297.)