بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين سيّما بقيّةاللَّه فى الأرضين روحي و ارواح العالمين له الفداء
وجود مقدس امام جعفربن محمد الصادق صلوات الله و سلامه عليه حضرت فرمودند «إِنَّ اللّه فَوَّضَ إِلَى المُؤمِنِ اُمورَهُ كُلَّها وَلَم يُفَوِّض إِلَيهِ أَن يَكونَ ذَليلاً أَما تَسمَعُ اللّه تَعالى يَقولُ: (وَ لِلّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ)؟ فَالمُؤمِنُ يَكونُ عَزيزا وَلا يَكونُ ذَليلاً ثم قالَ: إِنَّ المُؤمِنَ أَعَزُّ مِنَ الجَبَلِ لأَِنَّ الجَبَلَ يُستَقَلُّ مِنهُ بِالمَعاوِلِ وَالمُؤمِنُ لايُستَقَلُّ مِن دينِهِ بِشَىْ ءٍ»[1]
امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند اختیار همه کارها را به مؤمن سپرده است، اما این اختیار و اجازه را به او نداده که خود را ذلیل كند. مگر نشنیدهاى که خداوند تبارك و تعالى مى فرماید: عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنین است. پس مؤمن عزیز است و ذلیل نیست. سپس در ادامه فرمودند: مؤمن از کوه محکمتر است، زیرا از کوه با ضربات تیشه کم مىشود اما با هیچ وسیلهاى از دین مؤمن نمىتوان کاست.
وجود مقدس حضرت صادق صلوات الله و سلامه عليه در مقام تفسير و معناي آيه شريفه(وَ لِلّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ)[2] ميفرمايند.
خداوند به بنده مومن اختيار همه امور و كارهايش را تفويض كرده است اما این اختیار و اجازه را به مومن نداده که خود را ذلیل كند، مومن عزيز است و بايد اين عزت را در عمل حفظ كند، به گونهايي كه هيچ گاه كار مومن به ذلت كشيده نشود، امام صلوات الله و سلامه عليه از يك تمثيل و تشبيه براي عزت، صلابت و استواري مومن استفاده و مومن را به كوه تشبيه ميكنند، مؤمن از کوه محکمتر است، زیرا از کوه با ضربات تیشه کم مىشود اما اعتقاد و دین مؤمن با هیچ وسیلهاى کاسته و كم نميشود.
در توضيح خصوصيت و نكتهاي كه امام عليه السلام به آن تصريح فرمودند بايد گفت: جبل و كوه با تيشه و مخصوصا امروزه با ابزارهاي جديد كوه را ميتراشند و ميشكافند و سنگ برداشت ميكنند اما ايمان بنده مومن به هيچ وجه قابل برداشتن و از بين بردن نيست. خداوند تبارك و تعالي در وصف مومنين ميفرمايد: (وَلا تَهِنُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ و هرگز [در برابر دشمن] سست نشويد و [از مصائبى كه بر شما وارد مىشود] غمگين مباشيد كه شما برتريد اگر مؤمن [واقعى] باشيد)[3]. به همين جهت، حضرت سيد الشهدا صلوات الله و سلامه عليه از زمان حركت از شهر مدينه و طي مسير تا كربلا در سخنرانيها و كلمات مباركشان در منازل و جاهاي مختلف تكيه بر عزت و شرافت دارند ، از جمله حضرت در روز عاشورا در ضمن خطبهايي در مذمّت اهل كوفه فرمودند«الا وَ انَّ الدَّعِىَّ ابْنَ الدَّعِىِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّة. آگاه باشيد كه فرومايه، فرزند فرومايه، مرا در بين دو راهی شمشير و ذلّت قرار داده است و هيهات كه ما زير بار ذلّت برويم»[4]، از كلام امام صادق استفاده ميشود، نه به جهت امامت ، نه به جهت سيدالشهدا و امام معصوم بودن امام حسين عليه السلام بلكه به جهت اينكه مومن بايد در هيچ حالتي تحت سلطه و زير بار ظلم نرود «وَ هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّة!» سپس امام عليه السلام ميفرمايند « يأبى الله ذلك لنا ورسوله والمؤمنين وحجور طابت وطهرت. چقدر ذلّت از ما دور است! خداوند بر ما زبوني و ذِلّت را نميپسندد، و رسول خدا و مؤمنين نيز نميپسندند و دامنهای پاک و دودمان پاکیزه برای ما نميپسندد که فرمانبرداری از پست فطرتان را بر جنگ با عزّت برگزینیم.» خدا و رسول خدا و مومنين و آن دامنهاي پاكي كه من را پرورش دادند مانع از اين است كه من تن به ذلت بدهم. ذلت در اينجا به معناي پذيرفتن بيعت يزيد و چيزي كه تمام اساس عاشورا را رقم زند، يعني پذيرفتن بيعت، رهبري و ولايت كسي و كساني كه نه معتقد به اسلام هستند بلكه خودشان و اعقابشان تا جايي كه ميتوانستند با اسلام مبارزه كردند و تا آخرين لحظه ممكن در فتح مكه استقامت و پافشاري بر شرك خود ورزيدند و سپس وارد اسلام شدند. در آن زمان همين افراد ميراثدار اسلام شدند و با حيله و ترفند به خلافت رسيدند در واقع اينان با اساس و تفكري كه خودشان به آن معتقد بودند، بر مردم حكومت و پادشاهي ميكردند؛ يعني اساس و تفكر جاهلي كه با صراحت هم اظهار ميكردند:
لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء ولا وحي نزل[5]
ازاينرو، امام عليه السلام ميفرمايد: من براي سلامت و زندگي در دنيا تن به بيعت مثل يزيد بدهم و زير بار سلطه و ظلم مثل يزيد بروم و حكم او را بپذيرم؛ اين نوع بيعت و پذيرفتن سلطه و حكم ذلت است. و خداوند اين ذلت را بر مومن روا نميدارد و اين درس از عاشورا براي همه مومنين است مومن بر اساس اصول عزت و استواري حركت ميكند و در همه حال بايد عزت و استواري خود را حفظ كند. عزت و استواري مومن به اين است كه در مسير صحيح دين و مسيري كه رضايت خدا در آن است حركت كند. اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَم مِنّا سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّا لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
[1].الكافي، ج5، باب كراهة التعرض لما لا يطيق، ص65، ح1؛ التهذيب، ج6، ص179، ح367/16
[2]. سوره منافقـون – آیۀ۸.
[3]. سوره آل عمران آيه 139.
[4]. خطبه حضرت در روز عاشورا در مذمّت اهل كوفه، تبرّي جستن از مذلّت و نفرين بر كوفيان.(سيد بن طاووس، اللهوف، ص58).
[5]. سيد بن طاووس، اللهوف، ص105.