English | فارسی
شنبه 26 آذر 1390
تعداد بازدید: 1591
تعداد نظرات: 0

فرمايشات حضرت آيت الله علوي بروجردي مدظله العالي در ديدار جمعي از شيعيان آذربايجان

فرمايشات حضرت آيت الله علوي بروجردي مدظله العالي در ديدار جمعي از شيعيان آذربايجان

 

بسم الله الرحمن الرحيم 
 
ايام شهادت سالار شهيدان آقا اباعبدالله الحسين صلوات الله و سلامه عليه است. از خداوند مسئلت داريم عزاداري شما و همه قدم­هايي كه در اين راه و مسير برداشتيد به لطف و كرم خودش مورد قبول قرار دهد. اين سعادت خيلي بزرگي نصيب شما شده كه در ايام عاشورا كربلا را درك و زيارت كرده­ايد، در روز عاشورا، شور و هيجان مردم در كربلا به خصوص ظهر عاشورا با حركت هئيت طويرج بسيار زياد است، در روزهايي زائر حضرت سيد الشهدا بوديد كه قطعا آقا حجت بن الحسن عج الله تعالي فرجه الشريف هم زائر سيد الشهدا بوده است. از جد بزرگوار ما مرحوم سيد بحرالعلوم نقل مي­كنند، ايشان در روز عاشورا در كربلا با جماعتي از طلبه­ها كنار ايستاده بودند، دسته طويرجي­ها عبور مي­كرد، - همان هيئتي كه به حالت هروله حركت مي­كنند- يك وقت طلبه ­ها و جمعيت متوجه شدند كه مرحوم سيد بحر العلوم عمامه و عبا را انداخت و دويد داخل همين دسته و با اين­ها هروله­كنان شروع به حركت كرد، اين هيئت جوري است كه دسترسي افراد به يكديگر مشكل است، زيرا تا عزاداران با حالت هروله از داخل و دور حرم­ها عبور و برگردند دسترسي به مرحوم سيد بحر العلوم پيدا نمي­شد. مرحوم سيد هم مرجع تقليد و از اعاظم شيعه بود، نگرانش بودند كه در اين جمعيت چه بر سر ايشان آمده است، وقتي عزاداران برگشتند، ايشان را سر برهنه و پا برهنه پيدا كردند؛ اعتراض كردند آقا مناسب نبود شما داخل اين جمعيت شويد و با اين­ها هروله كنيد. ايشان فرمودند: حق با شما است، من كنار ايستاده بودم اما يك وقت متوجه شدم آقا حجت بن الحسن صلوات الله و سلامه عليه هم داخل جمعيت هستند، نتوانستم تحمل كنم و به همان صورتي كه آقا سر برهنه و پا برهنه داخل جمعيت بودند من هم داخل جمعيت رفتم. لذا اشخاصي كه عاشورا در كربلا هستند، توفيق خيلي بزرگي نصيب آنها شده چراكه در فضا، خيابان­ها و صحن­هايي كه آقا حجت ابن الحسن حضور داشته آنها هم  حضور داشتند. و شايسته است مشرف شدن به كربلا را در تاريخ زندگي خودتان ثبت كنيد و اين سعادت و توفيق تمام عمر همراه شما خواهد بود.
 
 شما در بيت مرحوم آيت الله العظمي بروجردي مرجع اعلاي شيعه هستيد، من دو جريان و اتفاق از ايشان نقل مي­كنم:
 
جريان اول: ايشان قبل از اينكه به قم تشريف بياورند در بروجرد مبتلا به درد چشمي خيلي سخت ­شدند و حالت تب و لرز و عفونت شديد داشت طوري كه پزشكان ­گفتند اعماء و نابينا ­شده و قصد اعزام ايشان به تهران را داشتند. ايشان در ايام عاشورا صبح­ها در منزلشان روضه برپا مي­كردند، به علت ناراحتي و تب شديد موفق نمي­شوند در مجلس خودشان شركت كنند، روز عاشورا تصميم مي­گيرند براي يك ساعت به عنوان تمين و تبرك به عنوان استشفا در مجلس شركت كنند. در بروجرد يك هيئتي است به نام هيئت گِل­گير يا خره­گير كه صبح عاشورا بيرون مي­آيند، ابتدا سرتا پاي بدن را گل مي­گيرند و فقط يك لنگ به خود مي­بندند و بيرون مي­آيند. در اين هيئت اعم از عالم، كاسب، كارگر، كشاورز و همه طبقات شركت مي­كنند و در خيابان­هاي شهر مشغول عزاداري مي­شوند و سپس در منزل مراجع و بزرگان شركت مي­كنند آن­ روز وقتي آيت الله العظمي بروجردي در مجلس روضه نشسته بودند اين هيئت وارد مي­شود؛ خود ايشان فرموده بودند: من نمي­توانستم بايستم و به هيات­ مذهبي خوش آمد بگويم، در حالي كه نشسته بودم عزاداران حسيني از جلوي من عبور مي­كردند، وقتي هيئت گِل­گيرها وارد شدند و از جلوي من عبور مي­كردند، از روي شصت پاي يكي از اين عزادارها گِل برداشتم و به چشم خودم ماليدم؛ سپس فرموده بودند: من كه اين گل را به چشم خودم ماليدم تا آخر عمر چشم من ضعيف نشد و محتاج عينك زدن نشدم و هيچ­گونه بيماري چشمي پيدا نكردم.
 
بايد توجه داشت، آنچه مهم و باعث عظمت سيد الشهدا و عزادار سيدالشهدا است، اين كه مرجع تقليد شيعه استشفاء و تبرك پيدا مي­كند، نه به خاك قبر امام حسين بلكه به گِل و خاك روي پاي عزادار سيد الشهدا.
 
جريان دوم: مرحوم آيت الله العظمي بروجردي وصيت كرده بودند در همين مكاني كه الان به عنوان رواق مسجد اعظم دفن است[1]، ايشان را دفن كنند؛ و همچنين وصيت كرده بودند سنگ قبر من از سطح زمين بلندتر نباشد و هم سطح زمين باشد تا وقتي زائران حضرت معصومه از آنجا عبور مي­كنند خاك كفش آنها روي قبر من بريزد و منِ از خاك كفش آنها متبرك شوم، اين عظمت اهل بيت است. و اكنون شما عزيزان كه زائر سيدالشهدا هستيد همان مقام و شان را براي ما داريد كه ما بايد به خاك كفش شما تبرك پيدا كنيم.
 
 در آذربايجان ايران، دسته­جات عزاداري و عظمت عزاداري معروف هست، در گذشته كشور آذربايجان خيلي قوي­تر و باعظمت­تر براي سيدالشهدا عزاداري مي­كردند. من در برخي سفرنامه­ها مي­خواندم در بادكوبه[2] روز عاشورا يك روز عجيب و غريب بوده، به گونه­ايي كه خيابان­ها پر از دسته جات عزادار و سينه زن بوده است. مساله  شوروي و ممنوعيت دين، مذهب و عزاداري كه پيش آمد قدري قضايا به هم خورد؛ اما من قبلاً هم به برادران و خواهران آذري عرض كردم، به حسب اطلاعي كه به من دادند حتي در اوج دوران استالين، عزاداري براي سيد الشهدا در نارداران تعطيل نشد؛ اما در حال حاضر اين گونه نيست و اميدواريم به همت شما عزيزان، عزاداري در آذربايجان دوباره به همان­ حرارت و شور برگزار شود.
 
 دوستان و عزيزان ما در آذربايجان پاره تن شيعه هستند و ما مفتخر به وجود شما هستيم؛ هفتاد سال دوران كمونيستي را تحمل كرديد اما علي­بن­ابي­طالب و امام حسين را فراموش نكرديد. در اواخر دوران گورباچف، روزهايي كه رژيم كمونيستي در حال سقوط بود؛ ما مي­ديدم بعد از هفتاد سال، كنار مرز ايران جمع مي­شدند نگاه به خاك ايران مي­كردند و حسين حسين مي­كردند. اين مرزهايي كه بين ما كشيده شده مرزهاي جغرافيايي است، نه آنكه مرزهاي واقعي باشد. در دل­هاي ما مرز نكشيدند و نمي­توانند بكشند، آن­ها خواستند دل­هاي ما را از هم جدا كنند، اما جداشدني نيست؛ در اين دل­ها مرز كشيده نمي­شود شما از ما هستيد و ما از شما. هركجا كه شيعه هست آنجا مملكت امام زمان است، شيعيان عراق را ملاحظه كرديد،  در مسير جاده و پياده­روها مي­ايستند و پذيرايي مي­كنند، هرچه كه دارند با خلوص نيت در خدمت زوار امام حسين مي­آورند، براي زوار غذا  غذا تهيه مي­كنند و التماس مي­كنند با ما غذا و چايي بخوريد. من در تلويزيون ديدم دو بچه خردسال رفتند از مزرعه گوجه فرنگي چيدند داخل يك سبد ريختند به همراه يك پارچ آب و يك ليوان با التماس و گريه دست جلوي ماشين­ها مي­گرفتند كه بايستيد تا از آن­ها پذيرايي كنند. و نيز جوان­هاي قمي كه در اين ايام به كربلا رفته بودند براي من نقل كردند: ما در يكي از اين خيمه­ها وارد شديم، پاهاي ما زخمي و خوني شده بود به همين جهت نمي­خواستيم پا روي فرش بگذاريم، با اسرار فراوان گفتند ما اين فرش­ها را انداختيم كه زائران امام حسين با پاهاي خون­آلود روي اين فرش­ها بيايند. با وجود آنكه ما جوان بوديم، جوان­ها مي­خواستند پاهايمان را بشويند، اما رئيس قبيله و طائفه كه پيرمردي بود با ريش سفيد نگذاشت و خودش پاهاي خوني ما را مي­شست و دوا مي­ماليد سپس در حالي كه پاي ما را مي­شست، صورت و محاسن سفيد را  روي پاي ما مي­گذاشت و گريه مي­كرد. اين خلوص شيعه است. شيعه نسبت به امام علي و امام حسين فدائي است هرچند قبور ائمه بقيع را خراب كردند اما بايد بدانند آن قبور مطهر در دل ما جا دارد. شيعيان آذربايجان هم مثل شيعيان عراق و مثل شيعيان ايران هستند، هيچ تفاوتي ندارند؛ همه ما تابع سيدالشهدا و فدائي سيدالشهدا هستيم؛ افتخار همه ما اين است كه جان ناقابل خود را فداي علي بن ابي طالب كنيم. دل ما خانه و لانه محبت علي بن ابي طالب است.
 
 حركت­هاي سياسي و مسائل سياسي شما را دلسرد نكند اين­ها همه گذرا است، خلفاي بني اميه و بني عباس و صدام همه آمدند و رفتند اما امام حسين عليه السلام ماند همه مي­روند و امام حسين، علي بن ابي طالب و شيعيان آن امامان معصوم عليهم السلام مي­مانند. هزار و چهارصدسال گذشته معاويه و قبرش كجا است؟ يزيد كجا و قبرش كجاست؟ اما در هر خانه­اي قبر امام حسين است در هر دلي قبر امام حسين است السلام عليك يا ابا عبداله و علي الارواح التي حلت به فنائك عليك مني سلام الله ابدا ما بقينا و بقي ليل و النهار ولا جعل الله آخر العهد منا لزيارتكم السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي الصحاب الحسين و رحمة الله و بركاته
 

 
 
[1]مكاني كه هم اكنون آيت الله العظمي بروجردي (ره) در آنجا مدفون هستند، در آن زمان راهروي ورودي حرم بود.   قابل توجه است،
 
[2]  لازم به يادآوري است نام قديم باكو، بادكوبه بوده است.
 

 

تصاویر
  • فرمايشات حضرت آيت الله علوي بروجردي مدظله العالي در ديدار جمعي از شيعيان آذربايجان
  • فرمايشات حضرت آيت الله علوي بروجردي مدظله العالي در ديدار جمعي از شيعيان آذربايجان
  • فرمايشات حضرت آيت الله علوي بروجردي مدظله العالي در ديدار جمعي از شيعيان آذربايجان
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان