English | فارسی
ﺳﻪشنبه 26 شهریور 1392
تعداد بازدید: 1626
تعداد نظرات: 0

ديدار خانواده و مسئولين موسسه امام موسي صدر با حضرت آيت الله علوي بروجردي

ديدار خانواده و مسئولين موسسه امام موسي صدر با حضرت آيت الله علوي بروجردي

بسمه تعالي

امام موسی صدر و هویت‌بخشی به شیعیان لبنان

حضرت آيت­الله امام موسي صدر، شخصیت ممتاز و خاصی داشتند. بنده از فعالیت­ها و اهدافشان و آنچه در لبنان بر ايشان گذشته و از افراد و افکاری که در مقابلش بودند، کاملاً خبر دارم. ايشان حتی وقتي كه در لبنان در اوج عزت و احترام قرار داشتند، در نهایت مظلوميت بودند و قدرش شناخته نمی­شد و کسی نمي­دانست که رسالت او چيست.

ایشان به شیعیان لبنان هویت بخشیدند. کار مرجعيت فقط اخذ وجوهات و پرداخت شهريه و تدریس نیست. مرجعيت، رهبري جامعه شيعه است. جوامع شیعی  نیز در همه جا اكثريت نيست؛ بلکه در بسیاری از جوامع در اقليت­اند. در چنین شرایطی تعامل با گروه­ها و طوایف دیگر، هنری است که امام موسی صدر این هنر را بسیار خوب عرضه كردند.

شیعیان در جامعه لبنان، هم از نظر اقتصادي و هم از نظر فرهنگي در سطح بسیار پایینی بودند. من شاهد بودم كه آیت­الله صدر به اصفهان رفتند تا برخی طراحان و بافندگان فرش را به جنوب لبنان ببرند تا قالی­بافی را به زنان شيعه تعليم دهند. از نظر فرهنگی نیز مجلس اعلاي شيعه را بنیان گذاشت و آن را در جامعه لبنان به رسميت شناساند؛ به گونه­ای که با وجود در اقلیت بودن شیعه در نظام لبنان، از نظر ثقافي و فكري بر همه جوامع مسيحي و سني غلبه داشت. ایشان این گونه به فكر اقتصاد و فرهنگ شیعیان لبنان بود.

تعاملات سیاسی و فرهنگی امام موسی صدر

آیت­الله صدر نمونه يك روحاني زنده و تأثيرگذار در جامعه شيعه بودند و با پیروان ادیان و مذاهب دیگر همچون مسیحیان و یهودیان، تعاملات خاصي داشتند.[1] امام موسی صدر در تعامل خود با جامعه عظیم اهل سنت چنان عمل می­کرد که حتي يك برخورد بین علماي شيعه و سني پيش نيامد. البته كساني بودند كه سخنان اختلاف­انگیز می­زدند، اما ايشان مديريت مي­كردند. در مجله «حريم امام» مقالات خوبی درباره ایشان نوشته شده بود؛ اما اين كارها براي آن شخصیت فوق­العاده كافي نيست. درباره دوران طلبگي در قم و شخصیت باتقوای ایشان و... مطالب زیادی گفته شده و این مسائل درباره دیگران هم مطرح است؛ اما اهمیت امام موسی صدر، به حضورش در لبنان و فعالیت­های فرهنگی و اجتماعی­اش در آنجاست تا زمانی که به لیبی رفتند.

سفر به ليبي هم در راستای تعاملات ایشان با رهبران عرب بود. در آن زمان فلسطيني­ها به اسرائيل موشكي مي­انداختند و آنها هم در مقابل، مناطق شیعیان را موشکباران می­کردند. ايشان در این زمینه با سران عرب در تعامل بود. برخی از این سران، همچون جمال عبدالناصر افراد فهيمي بودند. من از خود آیت­الله صدر شنيدم كه ايشان در مصر در مجلسی که جمال عبدالناصر هم حضور داشت، سخنرانی زیبایی ارائه کردند. پس از پایان سخنرانی، عبدالناصر برخاستند و ايشان را در آغوش گرفتند و بوسیدند. اما برخی دیگر از سران عرب این گونه نبودند.

 اين دوره فعالیت­های امام موسی صدر و تعامل ایشان با طوایف و مذاهب مختلف، يك درس و الگوی عملي براي طلبه­هاي امروز است كه وقتی به شهري مي­روند و افرادی هستند که با افکار ایشان هم­خوانی ندارند، بتوانند با آنها تعامل داشته باشند. این بعد زندگي آیت­الله صدر بسیار درس­آموز است و باید به این ابعاد شخصیتی ایشان بیشتر پرداخت.

کارشکنی‌ها درباره پیگیری وضعیت آیت‌الله صدر

امام موسی صدر شخصيت بسیار بزرگ و تأثيرگذاري بودند که متأسفانه قدر ایشان، حتي بعد از جمهوري اسلامي هم شناخته نشد و از شرایط و زمینه­هایی مثل روابط دوستانه ایران و لیبی پس از انقلاب و در دوران جنگ، برای حل این مسئله به­خوبی استفاده نشد. با اینکه افراد بيت آیت­الله صدر تلاش­هایی کردند و امام هم حاضر شدند هيئتي را براي اين كار بگذارند، اما عواملی در قم جلوی این فعالیت­ها را گرفتند. امروز هم چندان پیگیری نمی­شود و اراده­ای برای این کار وجود ندارد. در لیبی هم دولت مسئولی که جوابگو باشد نيست. به هر حال، هر كسي که در زمان قذافی كشته شده بود، يك قبري دارد و افرادی که در مسئله امام موسی صدر دست داشتند، اطلاعاتی دارند؛ اما متأسفانه در بین ما اراده­ای برای پیگیری آن وجود ندارد.

دولت ليبي دولت ضعيفی است؛ اما در عين حال سلفي­ها قوي هستند و فعالیت گسترده­ای دارند. آنان نه­تنها مي­خواهند شخصيت شاخصی در شیعه نباشد، بلكه افراد شاخص گذشته ما را هم كه مي­توانند امروز تأثيرگذار باشند، حذف مي­كنند؛ اما نه فقط حذف فيزيكي، بلکه حذف عنواني و فكري، تا اینکه نام و یادشان هم از افكار شيعيان بيرون برود. بنابراین، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، وظیفه سنگینی در معرفی این سرمایه عظیم شیعه دارد که باید از روش­های ابداعی و مناسبی در این زمینه استفاده شود

متأسفانه تفكري كه در مقابل آیت­الله صدر ايستاده بود، در همان اوایل انقلاب در ايران هم غلبه كرد. کسانی همچون جلال­الدین فارسي حاضر بودند برای حمایت از برخی گروه­های فلسطینی که در آن روز اسمی از دین و اسلام نمی­بردند، شيعه و آیت­الله صدر را منكوب كنند. آقاي مرتضي خاموشي، (از هم­كلاسی­های ما در مدرسه علوي تهران، که در آمریکا با آقای چمران در انجمن اسلامی بود و بعدها به مجاهدین و فدائیان پیوست) به اردوگاه­های فلسطینی رفته بود و از بعضی بی­قیدی­ها و هرزگی­ها در آنجا قضایایی را  بیان می­کرد.

برخی از همین افرادی که در ایران مخالف امام موسی صدر بودند، فرمانده این گروه­ها بودند. شراب­خواری و هرزگی در این اردوگاه­ها از نظر ایشان مسئله­ای نبود، اما ملاقات و مراودات امام موسی صدر با برخی سران عرب بهانه­ای برای كوبيدن ایشان بود؛ تا جايي كه احتمال هم­دستی برخی از ایشان با قذافي در ربودن امام موسی صدر مطرح شده است. بعضي از اين افراد از لبنان هواپيمای دربست مي­گرفتند و به ليبي مي­رفتند. اين پول­ها از كجا مي­آمد؟ اصلاً قرار بود كه آیت­الله صدر از گردونه حذف شود.

امام موسی صدر، تجسم مدیریت و تدبیر

آیت­الله صدر تجسم عيني تدبر و مديريت بود. اگر امام موسی صدر در زمان انقلاب در ایران بودند و گروه­های مخالف فعال نبودند يا كنار زده مي­شدند، جمهوري اسلامي امروز چيزي غير از آنچه اکنون هست، می­بود. اگر ایشان امروز که دچار بحران مدیریت هستیم حضور داشتند، با تدبير قوي و فكر بلند خود بسیار اثرگذار می­بودند. واقعاً از دست دادن ایشان خسارت بسيار بزرگي بوده است. مسئله اين نيست كه ايشان چه تحصیلاتی داشته یا به چه مرتبه­اي رسيده بودند يا اگر در قم مي­ماندند مرجع مي­شدند؛ بلکه بالاتر از اينها، هنر ایشان تشخیص موقعیت حساس لبنان و شیعیان آن و احساس مسئولیت درباره آنها بود. لبنان كشور كوچكي بود، اما ايشان تشخيص داد كه آنجا مركز فرهنگي و ثقافي کشورهای عربی است. از این رو، به لبنان رفت و رهبری جامعه شيعه را بر عهده گرفت و تفکر شيعه را که آن روز مطرح نبود، ارائه كرد.

نقش آیت‌الله صدر در تقریب شیعه و سنی

بنده در همایشی که به مناسبت تقريب بين مذاهب در بحرین برگزار شده بود حضور داشتم. آقاي قرضاوي، كه آن روز از طرفداران نظریه تقریب بودند، در سخنانی در خصوص تأیید تقریب بین شیعه و سنی، اظهار کرد: من قبلاً دیدگاهم درباره تقریب مثبت نبود؛ حتي در یکی از سخنراني­هایم شيعيان را به پرستش خاک و مهر متهم کردم. پس از آن سخنراني، امام موسي صدر هنگام نهار نزد من آمد و با هم گفت­وگو کردیم. ایشان درباره عقاید شیعه و سجده بر مهر صحبت کرد و حتی برای من اثبات كرد که اهل سنت هم در باب وجه الارض باید به خاک سجده کند؛ چراکه سجده به فرش معنا ندارد. شیعه «ارض» را به معنای خاك مي­گيرد؛ خاك را هم كه نمي­توان روي فرش ریخت و سجده كرد. آن را با آب مخلوط می­کنند و به صورت مهر درمی­آورند. بعد ایشان منابعي به من معرفي كردند و كتاب­هايي براي من فرستادند. من با مطالعه آنها فهميدم كه چقدر نگاه ما به شيعه سطحي بوده است و گمان می­کردیم که آنها نسبت به مهر تعبد دارند. حتی به این نتیجه رسیدم که ما هم باید این دیدگاه را در بحث­های خود مطرح کنیم. در سفر بعدي كه آیت­الله صدر را ديدم، گفتم: نظر شما را قبول كردم و حرف خودم را پس گرفتم و ديگر آن را مطرح نمی­کنم. امام موسی صدر هم گله کردند و فرمودند: ما كه شيعه هستيم، همه كتاب­هاي اصلي اهل سنت را در كتابخانه­هاي خود داریم؛ چرا تا آن روز  كه من کتاب­های شیعه را براي شما فرستادم، «جواهر» و «حدائق» را نديده بوديد؟

امام موسی صدر شخصیت فوق­العاده­ای بودند و در سطوح مختلف با گروه­های متفاوت ارتباط داشتند. با سياستمداران، علما، محققان و توده مردم با هر کدام به گونه­ای تعامل داشت. امروز جامعه شيعه به چنین شخصیت­هایی نياز دارد و فقر اين شخصيت­ها کاملاً احساس می­شود و باید به تربیت این افراد همت گماشت.

مسئله دست دادن با زنان و دیدگاه آیت‌الله بروجردی

درباره آیت­الله صدر اتهاماتی مطرح شده است؛ مانند اینکه ايشان با زن­ها دست می­دادند. آیت­الله منتظري به بنده می­گفتند: «در محضر آیت­الله بروجردی نشسته بودم. یکی از محققان ایرانی که در مرکز اسلامی آلمان فعالیت می­کرد، خدمت ایشان آمد و گفت: در آلمان زنان و مردان مختلفی که همه آنها مسلمان هم نيستند، به مرکز اسلامی ما می­آیند و گاهي از اوقات برخی از این زنان دستشان را برای مصافحه به سوی ما دراز مي­كنند و ما نمي­توانيم دست بدهيم. آنها نمي­فهمند كه چرا ما دست نمي­دهيم و این مسئله موجب هتك آنها مي­شود و ما كه مي­خواهيم جاذبه ايجاد كنيم، با این کار تنفر ايجاد مي­كنيم. آیت­الله بروجردي گفتند: اگر شما احساس می­کنید كه دست ندادن شما باعث هتك می­شود، مانعي ندارد که دست بدهيد. بعد فرمودند: حکم حرمت دست دادن با زن اجنبیه، برای حفظ حرمت اشخاص، هرچند مسلمان نباشند، ساقط می­شود».

آیت­الله منتظري همچنین نقل مي­كردند كه شيخ محمد تقي قمي که در مصر فعالیت می­کردند، خدمت آیت­الله بروجردي آمدند و گفتند: «گاهي از اوقات برخی از سفارتخانه­ها مثل سفارت هلند به مناسبت روز ملی­شان، که همه سفرا و شخصیت­های مختلف را دعوت می­کنند، ما را هم به­عنوان نماینده شما در مجلس تقريب دعوت می­کنند. ما هم دسته­گل مي­خريم و به سفارت مي­رويم. گاهي از اوقات سفير مي­خواهد مثلاً سفير آمريكا و همسرش را که همراه اوست معرفی کند. آنها هم دستشان را دراز می­کنند که دست بدهند. ما چه کار كنيم؟ اگر دست ندهيم، موجب هتك آنها می­شود». آیت­الله بروجردي فرمودند: «اگر موجب هتك می­شود، اشکالی ندارد؛ دست بدهيد».

آیت­الله منتظري گفتند: بعد آقاي بروجردي فرمودند: «من تعجب مي­كنم كه فقهاي ما ادله نظر را   حمل كردند به صورت ريبه؛ چرا در ادله لمس اين انصراف را قائل نشدند». از این سخن  روشن می­شود که دیدگاه آیت­الله بروجردي نه­فقط به دلیل مسئله هتك است، بلکه اساساً اشكال مبنايي در این خصوص دارد. آیت­الله امام موسی صدر نیز يك فقاهت و درایتي در اخبار داشتند و به همان دیدگاه آیت­الله بروجردي رسیده بودند. نباید توقع داشته باشیم کسی مثل آیت­الله صدر كه به دعوت مسیحیان به اجتماعات و مراسم­های آنها می­رود و به­جاي كشيش سخنراني مي­كند و بسیار مورد استقبال قرار می­گیرد، مثل کسی که در قم نشسته است عمل كند.

امام موسی صدر، امید و پشتوانه شیعیان

ايشان در سفری که برای دیدار با پادشاه عربستان به این کشور سفر کرده بودند، برای زیارت مسجدالحرام به مكه مشرف شدند. در آنجا شیعیان ایرانی و غیرایرانی به دور آیت­الله صدر جمع شده بودند و او هم برای آنها صحبت مي­كرد. ایشان یک سر و گردن از بقیه بلندتر بودند. به نقل از دوستان، این منظره و حضور امام موسی صدر در میان آن جمعیت، نوعی آرامش قلبی به ما می‌بخشید و با دیدن او احساس می‌کردیم که شیعه بی‌کس نیست. ایشان واقعاً براي شيعه شخصیت ویژه‌ای بودند و در افق‌هایی حرکت می‌کردند که پیشینیان نرفته بودند. زندگي ايشان مجموعه‌ای از موفقيت‌ها و ناکامی‌ها و نامرادی‌ها و ناسپاسی‌ها بود و باید تلاش شود که این ابعاد شخصیتی و زندگی ایشان ترسيم گردد. خاندان صدر خاندان شاخصي است. خود ایشان نیز تحصيلات بسیار بالایی داشتند و پیش از عزیمت به نجف و لبنان، از نويسندگان متبحر و از بنيان‌گذاران نشریه «مكتب اسلام» بودند.

به هر حال،‌ ما هنوز هم امیدوار هستیم. بنده هرگاه در روزنامه‌ای مطلبی درباره ایشان می‌بینم، تا آخر آن را مطالعه و پیگیری می‌کنم. امیدوار بودیم با رفتن قذافی، فرج و گشايشي حاصل شود؛ اما اوضاع لیبی بسیار بدتر شده است. البته مسئله مرگ هم در مکتب شيعه حل‌شده است. حضرت علي‌اكبر خطاب به سيدالشهداء – علیه‌السلام – عرض کردند: «اولسنا علی الحق»؟ آیا ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمودند: چرا. آن‌گاه علی‌اکبر عرض کردند: «فإذن لاابالي بالموت».‌ بزرگان ما با مرگ از بین نمی‌روند و چیزی از آنها كم نمي‌شود؛ آنچه ماندگار و تأثيرگذار است، حيات معنوي ایشان است. مهم اين است كه آیت‌الله صدر در اين دوره زماني واقع شدند و شیعه را در لبنان احیا کرد و به تحرک واداشت. امروز اگر شیعه در لبنان موفقیت‌هایی دارد، مرهون این شخصیت گران‌قدر است. خوشبختانه حزب‌الله لبنان هم با درک این مسئله،‌ قدردان اين شخصیت بزگوار هستند و از ايشان تجليل مي‌كنند. البته علمای بزرگی در تاریخ تشیع لبنان نقش داشتند؛ مرحوم شرف‌الدين، سيد محسن امين، محقق كركي و...؛ اما در دوران جديد، امام موسی صدر آغازگر حرکت شیعه در لبنان است. به همت ایشان، شیعیان لبنان که در اقلیت بودند، در جایگاه اكثريت قرار گرفتند.

شهید چمران، پرورش‌یافته مکتب آیت‌الله صدر

يكي از عاشقان و ارادتمندان خاص امام موسی صدر، شهید دكتر چمران بود. شدت علاقه ایشان به آیت‌الله صدر چنان بود که گاه وقتی درباره ایشان صحبت مي‌كرد چشمانش پر از اشك مي‌شد. چمران خود از پایه‌گذاران انجمن اسلامي آمریکا بود؛ اما وقتی به لبنان آمدند و نفس آیت‌الله صدر به ایشان خورد، تحولي در او ايجاد شد که تا آخر این تحول باقی بود. با این حال، ایشان هم در ایران شدیداً تحت فشار مخالفان امام موسی صدر قرار داشت.

شهید چمران چند ماه قبل از شهادتشان به قم آمده بودند. ازآنجاکه ایشان یک مجموعه درست کرده بودند و به داخل خاك عراق می‌رفتند و عملیات پارتیزانی انجام می‌دادند، به ایشان مي‌گفتم: شما که چنین افرادی تربيت مي‌كنید، خودتان وارد عملیات‌ها نشوید و خود را در معرض خطر قرار ندهید. ایشان دو مطلب بیان کردند. اول اینکه اینجا جبهه حق و باطل است و چه بهتر که مرگ ما در جبهه حق باشد. نکته دیگر اینکه از فشارها گلایه کردند و گفتند: خیلی اذیتم می‌کنند. دیگر صبرم تمام شده است.

خاندان صدر، خاندان فضیلت و بزرگی

آیت‌الله صدر شخصيت بسیار جامعی داشتند و از آن افرادي بودند که وقتی درباره آنها صحبت می‌شود، انسان جذبشان مي‌شود. تعجبی هم ندارد. ایشان فرزند آیت‌الله سيد صدرالدين صدر هستند. پدر ایشان به همراه آیت‌الله خوانساري و آیت‌الله حجت از مراجع سه‌گانه زمان رضاخان بودند و آیت‌الله صدر در رأس ایشان بود. در این زمان حوزه شدیداً تحت فشار و خفقان رضاخان بود؛ به گونه‌ای که وقتی یکی از علما به نام حاج‌شيخ پناهي از دنيا رفت، اجازه برگزاری مجلس ترحیم برای ایشان داده نشد و مجلس ترحیم ایشان را به هم زدند. در چنین شرایطی این مراجع بزرگوار حوزه را حفظ کردند.

پس از سقوط رضاخان در شهریور 1320، فعالیت کمونیست‌ها و حزب توده بسیار شدت یافته بود و حوزه در معرض انواع فشارها و تهدیدها بود. آیت‌الله سید صدرالدین صدر به همراه مراجع دیگر، برای جلوگیری از فروپاشی حوزه، اقدامات بسیاری انجام دادند. در مهم‌ترین اقدام که ازخودگذشتگی بزرگی بود، آیت‌الله بروجردی را به قم دعوت کردند و مرجعیت و مدیریت حوزه را به ایشان سپردند. وقتی آیت‌الله بروجردی به قم آمدند، آیت‌الله صدر جاي خودشان را به ایشان دادند.

خاندان صدر چنین خاندانی است؛ اما در مجموعه اين خاندان، امام موسي صدر يك ستاره فروزان ویژه‌ای است. اميدوارم كه ان‌شاءالله خداوند ايشان را در هر شرايطي كه هستند، حفظ و ياري كند. گاهي از اوقات برخی كنايه می‌زنند كه دیگر امام موسی صدر تمام شده و تلاش‌هایی که درباره ایشان می‌شود، بی‌فایده است؛ اما اينها توجه ندارند که زندگی و آرمان‌های آیت‌الله صدر باید به‌عنوان يك درس و مكتب بماند.

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته



[1] . البته این گونه تعاملات، امر تازه و عجیبی نبود؛ بزرگان مراجع ما در گذشته نیز چنین تعاملاتی داشتند. برای مثال، آیت­الله بروجردي درباره یهودیان بروجرد تعامل ویژه­ای داشتند. در آن زمان محله مسلمانان بين محله یهودی­ها و قبرستانشان واقع شده بود و هرگاه یک يهودي فوت مي­شد، آنها مجبور بودند جنازه مرده­شان را از محله مسلمانان عبور دهند. در این میان برخی از مسلمانان جمع مي­شدند و به جنازه يهودي سنگ می­زدند. آیت­الله بروجردي مردم را از این کار نهي كرد؛ ولي کسی توجه نكرد. به همین دلیل هر وقت یک يهودي فوت مي­شد، آیت­الله بروجردي به محله يهودي­ها می­آمد و پشت سر جنازه یهودی راه مي­افتاد تا به قبرستان برسند. ایشان آن­قدر اين كار را تكرار كرد تا مردم از آن کار خود دست برداشتند. اين روش بزرگان ما بوده است که فراموش شده بود.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان