بسمه تعالي
به گزارش پايگاه اطلاع رساني دفتر حضرت آيت الله علوي بروجردي دامت بركاته مدير كل بانك ملي استان قم جناب آقاي جاويد قوامي با حضرت آيت الله علوي بروجردي مدظله العالي ديدار نمودند.
در ابتدا اين ديدار جناب آقاي قوامي مواردي از مشكلات نظام بانكي كشور را مطرح نمودند. سپس حضرت آيت الله علوي بروجردي مدظله العالي بيانات مبسوطي پيرامون نظام بانكي كشور بيان فرمودند
بانك، بنگاه اقتصادي مستقل
ما جمهوري اسلامي اي را تصوير ميكنيم كه تمام جهاتش كامل و ايدهآل است، اما واقعياتي كه در جامعه و خارج داريم چيز ديگريست و به آن ايدهآل نرسيدهايم؟
مطلب اول: بانك يك بنگاه اقتصادي است و بنگاه اقتصادي بايد سود داشته باشد تا بچرخد، ما در ابتداي كار اين بنگاه اقتصادي را به منافع دولت متصل كرديم، وقتي بانك به دولت متصل شد، دولت يك سياستي را در پيش ميگيرد، از بانك مركزي، بانك ملي و ديگر بانكها ميخواهد به عنوان ابزار استفاده كند؛ مثلا برنامهريزي ميكند براي اشتغال اين مقدار شغل ايجاد كند، به اين نتيجه ميرسد براي ايجاد هر شغل اين مقدار پول نياز دارد، در اين زمان طبق برنامه معين شده ميگويد: اين مقدار را اين بانك و اين مقدار را بانك ديگر بدهد. اين امور دخالت در كار بانك است. اين مسائل، بانك را از بنگاه اقتصادي بودن خارج و به يك اداره دولتي تبديل ميكند. وقتي اداره دولتي شد، اداره دولتي هم تابع سياست دولت است، اگر سياست دولت درست بود، نتيجه ميگيرد و اگر غلط بود نتيجه نميگيرد. و واقعيت اين است كه سياستهاي دولت غلط بوده و لذا ابزارهاي در دست دولت هم به زحمت افتادند؛ و مشكلات موجود ناشي از سياستهاي غلط است. بنابراين آنچه در سطح كلان بايد مورد بررسي و دقت قرار گيرد، استقلال بانك مركزي و به تبع آن استقلال ساير بانكها، نسبت به دولت ميباشد. و جناب آقاي دكتر سيف رئيس كل بانك مركزي در جلسه معارفه خود روي اين قضيه تكيه كردند. اينكه بانك يك هويت مستقل داشته و به عنوان ابزار و يك وزارتخانه براي دولت نباشد، نكته اساسي و مهمي است. وقتي بانك هويت مستقل داشته باشد، ميتواند براي پول ملي، چاپ اسكناس و منابع خود برنامهريزي كند.
پرداخت وام همراه با نظارت دقيق بانك
در سراسر دنيا تجارت، واردات، صادرات، صنعت و توليد، بدون بانك نميچرخد، شخصي كه ميخواهد كارخانه احداث كند، مسلم است اين مقدار پول براي احداث كارخانه ندارد. در سراسر دنيا 10تا 15 درصد پول و سرمايه اوليه را خودش ميدهد و مابقي را بانك وام ميدهد. بانك دقيقا حساب ميكند، كاري كه اين شخص شروع ميكند براي خودش و براي من سود و برگشت دارد يا نه؟ گاهي از اوقات بانك به مدت يك سال شخص ، كارخانه و توليدات آن را كنترل و تحت نظر ميگيرند، اگر بازدهي خوب نباشد اخطار ميدهد كه مديريت خوب نبوده مثلا نحوه مديريت را عوض كنيد، تا اين پول را با درصد معيني به بانك برگرداند، و از سود همين كار درصد كمي را به سپرده هايي كه در بانك است، سود ميدهد. هرجا اين فرمول به هم بخورد وضعيت به هم ريخته است؛ لذا اين ركود جهاني دو سال پيش به خاطر مداخله در امور بانك بود، به گونه ايي كه رئيس جمهور آمريكا براي خانهدار شدن همه مردم به بانكها دستور داده بود كه از اصول خودشان قدري كوتاه بيايند، يعني مردم همان ده درصد را هم ندهند. بانكها پول را به مردم دادند و اين پول به بانك برنگشت لذا بانكها ورشكست شدند، به نحويي كه بانك مجبور شد، خانه 150 هزار دلاري را به 10 هزار دلار حراج كند، يعني پولش رفته و اين ركود در تمام دنيا گسترش پيدا كرد. بنابراين بانك بايد مستقل باشد و بايد كاملا سياستهايش بر اساس منافع يك بنگاه اقتصادي سود ده باشد تا بتواند ادامه به كار بدهد، چون بانك وزارتخانه نيست كه هر سال از دولت بودجه بگيرد، بلكه بايد بر اساس منافع خودش عمل دارد.
تاسيس بانك براساس اقتصاد پايدار
مطلب دوم: كساني كه روز اول بانك را تاسيس كردند، براساس يك اقتصاد صحيح، پايدار، علمي و اصولي بناگذاري كردند، نه در اقتصاد از هم پاشيده و به هم ريخته. يعني وقتي بانك در يك كارخانه سرمايه گذاري ميكند كه اولا توليدات اين كارخانه رقابتي باشد و دوما اين محصول فروش داشته باشد، و الا اگر محصولي را توليد كند كه فروش ندارد، و ديگر محصولات از توليد من بهتر باشند، اصلا سرمايه گذاري در اين كارخانه غلط است. بانك تاسيس شد تا اگر توليد كننده پول نداشت بانك به او پول بدهد. فقط با اعمال مديريت خوب و توليد مناسب مي تواند فروش خوب داشته باشد و از فروش خود هزينهها و قسط بانكش را بدهد و سود هم داشته باشد. اينك اگر كارخانه اي پول كلان از بانك بگيرد، بعد ماشين انحصاري توليد كند، آن هم هيچ ابايي نداشته باشد از اينكه محصولات بي كيفيت توليد و در اختيار مردم قرار دهد. آن وقت تا ماشين خارجي وارد ميشود توليدات و فروش كارخانه بهم ميريزد و فروش آن كم مي شود. در اين صورت تون پرداخت آن پولي را هم كه از بانك گرفته ندارد. اين واقعيت، مشكل اقتصاد ماست. اقتصاد يك علم و دانش است، شكي در آن نيست كه تحريم اين اقتصاد را خراب ميكند. و آن روزي هم كه ما گفته شد اين تحريمها ورق پارهاي بيش نيست، اشتباه بود. اما انصاف بايد داد كه كشورهايي بودند كه تحريم شدند، اما اقتصادشان به اين ورطه نيفتاد،به نفع مردم است كه جلوي جنگ و تحريم گرفته شود و بايد دقيقا اقتصاد در حال تحريم را مديريت كرد.
عدم مديريت، مشكل اساسي اقتصاد
هفتاد تا هشتاد درصد مشكلات ما در نحوه مديريت اقتصاد است. بهره و دير كرد كه در بانكها به 30 درصد ميرسد، گاهي از اوقات در بانكهاي خصوصي با قراردادي جدا به 40 درصد ميرسد، آن هم با وام100 ميليارد توماني. آن وقت اين آقا با اين پول چه ميكند؟! بايد اين پول را يك جايي به كار بزند تا آن بهره 40 درصد را در بيآورد و براي خودش هم چيزي بماند. اين شخص با دلالي و بورس بازي يك روز در بازار سكه، يك روز در بازار ارز و يك روز در خانه و مسكن اخلال ميكند. لذا گاهي از اوقات در بازار ميوه و تربار ورود ميكنند، دست روي يك جنسي مثل سيب زميني و يا پياز ميگذارند، براي يك ماه يا دو هفته قيمت اين اقلام چند برابر ميشود؛ تا چهل درصدي كه بايد به بانك بدهد، در مدت دو يا سه هفته از اين اقلام در بياورد. مردم ميبينند كه قيمت پياز يك مرتبه دو برابر يا بيشتر شد، اما نميتوانند پشت پرده را ببينند. الان اين وضعيت اقتصاد ما است. اين نقص برميگردد به اينكه ما نميتوانيم مديريت كنيم. همين مشكل ـ عدم مديريت ـ در كشاورزي ما نيز وجود دارد هرچند توليد به قدر نياز و كفايت هست؛ اما قيمت تمام شده براي كشاورز صرف نميكند. چرا؟ براي اينكه كشاورز بايد در طول سال زراعي مخارج آبياري، سموم، نگهداري، كارگر و حمل و نقل را بپردازد، سپس نتيجه و دست رنج زحمات يك ساله خود را با قيمتي نازل به ميدان بفرستد. وقتي براي او صرفه اقتصادي نداشته باشد ميگويد: با اين هزينه ها از درخت بيافتد بهتر است. در دو سال گذشته يك فاجعه براي گندم پيش آمد، دولت حاضر نشد گندم را با قيمتي مناسب و با صرفه اقتصادي از كشاورز بخرد؛ كشاورزان گندم خود را به ديگرا فروختند، لذا دولت مجبور شد كمبود گندم كشور را از خارج وارد كند، آن هم گندم آلوده و مانده با قيمتي بيشتر از كشاورز داخلي. در حالي كه ما نه تنها ميبايست اين اضافه را به كشاورز خودمان ميداديم؛ بلكه بايد مثل آمريكا كه بعضي از سالها به كشاورز يارانه ميدهد تا گندم بكارد و بفروشد. يعني دولت، ما به التفاوت ميدهد تا كشاورزي داير باشد و ما دقيقا برعكس عمل كرديم. گندمي كه حاضر نشديم از كشاورز بخريم و كشاورز به خاطر 200 يا 300 تومان اضافهتر به ديگري فروخت در حالي خودمان گندم كم داريم از پاكستان و هند وارد ميشود؛ و گندم ما به كردستان عراق ميرود و در آنجا مورد توجه دلان قرار گرفته و با هم رقابت ميكنند كه به يمن و جاهاي ديگر بفرستند، اين نتيجه اقتصاد ناقص ما است.
سود بانكها متناسب با تورم
اقتصاد فعلي كشور، شبيه اقتصاد 30 يا 25 سال گذشته تركيه هست. بانكهاي تركيه 75 درصد سود ميدادند، كه اين نرخ سود مطابق با تورم واقعي بود كه ما الان به آن عمل نميكنيم. آرام آرام سود 75 درصد را كم كرد و سه سال است كه تك رقمي شده است، الان سود در آنجا به شش و يا هفت درصد رسيده است. ما بايد اين واقعيت را بپذيريم. چگونه نرخ سود را تعيين ميشود؟ اصلا بانكها به مردم سود نميدهند، يعني سالانه 45 درصد از ارزش پول مردم كم ميشود 10درصد، 12 درصد، 20 درصد، يا حداكثر 30 درصد هم سود ميدهند، هنوز هم مديون مردم هستند. اگر بنا است كه مردم پولهايشان را در دلالي به كار نيندازند و احساس امنيت كنند، بايد بانك به گونهايي سود بدهد كه آن تورم را بپوشاند و اضافه هم براي او داشته باشد. و آلان سود اينطور محاسبه نمي شود. يعني مردم ميفهمند اين استكان كه پارسال به اين مبلغ ميخريدم، امسال كه ميخرم اين مقدار اضافه شده است، سودي هم كه بانك به من ميدهد جبران كسري را نميكند. از واقعيت كه نميشود فرار كرد. اگر واقعيت را نپذيريم مثل اين است كه خودمان، خودمان را گول بزنيم. آن بانك خصوصي هم كه با ترفندهاي مختلف سود بالاتر ميگيرد، براي اين است كه ميخواهد سرمايه خودش را حفظ كند؛ زيرا اين سرمايه سالانه 50 درصدش كم ميشود.
تثبيت ارزش پول مانع از خروج سرمايه
سرمايه خيلي فرّار است تا خطر ببيند ميرود، متاسفانه ايرانيان سرمايهها را از بين ميبرنند و حرام ميكنند. اين سرمايهها را دبي ميبرند، يك مصيبتي است، تركيه و عمان ميبرند مصيبت ديگري است. ما در اقتصاد يك مديريت قوي ميخواهيم تا همه پولهاي سرگردان را جمع كند. مردم تثبيت ارزش پول را ميخواهند و اضافهاي كه بگويند امسال 7 يا 8 درصد رشد كرديم. در هيچ كجاي دنيا تصور 10 درصد سود را نميكنند؛ اما به شرطي كه ارزش پول محفوظ مانده باشد. ما اگر اين سياست را در پيش بگيريم، اين پولهاي سرگردان را ميتوانيم يك جا جمع كنيم.
بانك دستوري نيست، براي چي ما نرخ تورم را غلط و نادرست اعلام ميكنيم؟ با اين كارها چيزي حل نميشود، اين اقتصاد مريض است، خجالت نكشيم نرخ تورم را صحيح اعلام كنيم، و دولت طبق سياست و فرمول صحيح برنامه بريزد. خوشبختانه تيم اقتصادي كه الان سركار آمده تيم معقول و كارآمد است و توانايي انجام اين كار مهم را دارد.
اقتصاد دولتي و مشكلات آن
مطلب سوم: درست است كه خداوند تبارك و تعالي رازق است، اما بايد بدانيم رزقي كه خدا به ما داده، عقل و درايتي ميباشد كه در ما نهاده است. ما براي رشد اقتصادي فقط توليد ميخواهيم، اگر نگاهي به آمار توليد در مملكت بيندازيم، مشاهده ميكنيم40 تا 50 درصد از خطوط توليد خوابيده است. توليد، سرمايه ميخواهد و بدون سرمايه نميشود، نه دولت و نه نهادهاي دولتي مانند تامين اجتماعي هيچ كدام از اينها مشكلي از مشكلات ما را حل نميكنند؛ شركتهاي دولتي هم سرمايه را از بين ميبرند و هم بودجه از دولت ميگيرند تا كسري بودجه خودشان را جبران كنند. دولت و ديگر سازمانهاي دولتي، اعم از نظامي و غير نظامي اصلا نبايد كار اقتصادي بكنند. ما بايد توليد را بالا ببريم تا سرمايه هاي سرگردان جذب شود، بايد توجه داشت، جذب سرمايه اطمينان ميخواهد؛ يعني شخص بايد بداند بازار، بازار رقابت است و هر كس نان استعداد و ابتكار خودش را ميخورد، نه اينكه يك دستگاه دولتي و زورمداري معامله را از دست سرمايهگذار بقاپد و او را ورشكست كند؛ مانند قصه شكر و چادر مشكي در چند سال گذشته كه برخي شكر را با قيمتي نصف قيمت تمام شده توليدكننده داخلي، از خارج از كشور وارد كردند و تمام توليدكنندگان داخلي ورشكست شدند. و تا الان اثرات آن باقيمانده است، وقتي آنها ورشكست شدند، حقوق كارگران خود و پول چغندركاران را نتوانستند بدهند، در نتيجه چغندر كاران ديگر چغندر نكاشتند. در اين چند سال اخير دولت هر كاري كرد كه چغندركاران چغندر مورد احتياج كارخانههاي موجود خودش دارد را فراهم كند، موفق نشد.چرا در اين چندسال اخير به تعداد كارخانههاي قند و شكر اضافه نشد؟ چرا وقتي خودمان ميتوانيم چغندر بكاريم و كشاورز نياز به كاشت آن دارد، شكر وارد كرديم؟! در حالي كه بايد كارخانههاي موجود را توسعه بدهيم. با پول نفت راحت ميتوانيم سرمايه گذاري كنيم.
تامين امنيت سرمايهگذار
سرمايهگذار در جهات مختلف امنيت ميخواهد. وقتي امنيت تامين شود و امكان بهرهبرداري داشته باشد، آن وقت سرمايهگذار ميآيد. يكي از امور ديگري كه بايد در اين حوزه دقت شود، عدم دخالت در امور كارخانه و سرمايه است، بايد دقت داشت اگر براي يك قسمت مشكل ايجاد شود مشكل به تمام قسمتها سرايت ميكند. كارخانه وامي كه از بانك گرفته نميتواند پرداخت كند همچنين كارگر اين كارخانه توان پرداخت وام بانكي خود را ندارد، لذا كل سيستم ميخوابد و در كل ممكلت تاثيرگذار است. سرمايه گذار بايد امنيت را ببينيد و الا به هيچ قيمتي سرمايه داخل كشور نميآيد و نمي ماند؛ هر جور هم جلوي خروج آن را بگيرند، از راه ديگر اين كار را ميكنند. وقتي از طريق بانكها نتوانند سرمايه را خارج كنند، از طريق ديگر ميبرنند؛ لذا آنچه مهم است حفظ سرمايه ميباشد و مهمترين عامل براي حفظ سرمايه بانك است.
به کارگیری افراد متخصص در سطوح مدیریتی
اگر واقعي به قضايا نگاه كنيم، هر كس در رشته تخصصي خودش بايد نظر بدهد. يك روحاني در فقه و اصول و عقايد ميتواند نظر بدهد نه در اقتصاد، لذا يك روحاني نميتواند بنياد اقتصادي بگذارد. امروزه در سطوح مديريتي افراد متخصص و توانمند در رشته خاص خود به کار گرفته ميشوند، مديريت صنعتي با مديريت بازرگاني و مديريت اداري متفاوت است. نميشود هر كسي را از هر كجا آورد سر هر كاري گذاشت. اينكه60 تا 70 كارخانههاي معظم را بدهيم دست كسي كه هيچ تجربهاي ندارد، اشتباه است تا همه سرمايه از بين ببرد. ما اميدواريم با حضور كادر اقتصادي جديد جناب آقاي دكتر سيف در بانك مركزي و آقايان دكتر نوبخت، دكتر طيب نيا و دكتر نهاونديان كه تيم مثبت و خوبي است، انشاء الله با جديت و پيگيرهاي آقايان كارها خوب پيش برود در مدت 6 سال 7 سال مملكت روال معمولي كه در دنيا است پيدا شود.
عدم برنامهريزي و بهرهبرداري از مواهب الهي
آنچه مصيبت است اينكه ما درآمد نفت داريم و الان كشور ما اين گونه اداره مي شود و به اينجا رسيده ايم. اما كشورهاي بسياري مانند تركيه، هلند و سوئد هستند كه نفت و گاز ندارند، ولي با برنامه و دلسوزانه عمل كردند و پيشرفت كردند. در صنعت توريستبا وجود رعايت مسائل اخلاقي و فرهنگي بسيار ميتوانيم فعاليت كنيم، ولي بي برنامه عمل مي كنيم. اگر يك گردشگر بخواهد مشهد يا قم بيايد براي ويزا گرفتن مصيت دارد. به عنوان مثال، يكي از صادرات عمده تركيه فندق است، سال گذشته چيزي بين 25 تا 29 ميليارد دلار صادرات فندق و نزديك 20 ميليارد دلار صادرات پوشاك داشته است، حالا توريست را كنار بگذاريم. فندق، از استان لرستان تا آذرباييجان تمام كوههاي منطقه به صورت خودرو درختان فندق ميباشد و فندق قابل ملاحظهايي ميتوان برداشت كرد. ما چه كار براي برداشت و توسعه آن كرديم؟ پسته ايران در دنيا حرف اول را ميزد، الان متاسفانه ديگر اين گونه نيست. بهترين نوع پسته را بردند در ايالت كاليفرنيا آمريكا با روشهاي علمي و صنعتي كشت كردند، اراضي فوق العاده زياد و با تكنولوژي بالا و ارزانتر از ما هم توليد ميكنند؛ در حالي كه ما صاحب پسته بوديم، اما به واسطه نداشتن برنامه و روش كار صحيح آن را از دست داديم. توليد90 تا 95 زعفران براي ايران است اما اسپانيا بسته بندي ميكند و پولش را آنها ميخورد و آلان با شرايط موجود چين ميبرد. وقتي تمام دنيا زعفران را به عنوان يك محصول اساسي ميشناسد و حاضراند براي آن پول بدهند، پس بايد آن را توسعه دهيم. بايد با برنامهايي اصولي و دقيق و افرادي كه در اين امور خلاق و اختيارات كامل و از نظر علمي و مديريتي خبره و كارآمد باشند، به كار گرفته شوند و دولت نبايد در اين كارها دخالت كند.
دولت مستقيم در كارهاي اقتصادي دخالت نكند
از نظر كارشناسان دنيا دولت خوب، دولتي است كه كمتر در اقتصاد مردم دخالت كند. مردم خوب ميتوانند كارهاي خودشان را انجام دهند. من معتقد هستم اگر دولت، كارهاي دست و پاگير را رها كند مردم ميتوانند 80 درصد مشكلات اقتصادي را برطرف كنند. در چند سال گذشته آقاي توربت اوزال رئيس جمهور تركيه يك سفر به همراه 400 يا 500 نفر ايران آمد، 6 يا 7 نفر از همراهان افراد سياسي بودند، بقيه همه بازرگان و افراد اقتصادي و تاجر بودند. اينها آمدند چه كار كنند؟ يكي از كارهاي رئيس جمهور تركيه برداشتن موانع تجاري و ارتباط بازرگاني كه بين دو كشور بود. اين بازرگانان ميداند اين موانع چيست؟ هر كدام از اجار در رشته خودش تخصص دارد و موانع را ميداند، لذا براي رفع موانع با سياستمداران همكاري ميكردند. دولت بايد دنبال شناسايي و رفع اين امور باشد و الا خود دولت نميتواند در امور بازرگاني دخالت داشته باشد. دخالت دولت نابود كننده است. حتي در صحراي آفريقا كه قبايل آزاد زندگي ميكنند، اقتصادشان ميچرخد و دولت هم ندارند. لذا واقعيت اين است كه مشكلات همه بر دوش بانك نيست، عمده مشكلات شما مربوط به خارج از سيستم بانكي است.
مشكلات اقتصادي علت عدم پرداخت اقساط
اما اينكه مردم اقساط خود را به موقع پرداخت نميكنند علل مختلف دارد: يكي از علل آن به هم خوردن نظام اقتصادي مردم است. يعني از بانك پول گرفته جهيزيه براي دخترش بخرد، پيش خودش محاسبه كرده، فلان مقدارحقوق دارم يا كجا پول دارم يا ماهيانه فلان مقدار درآمد كاسبي من هست، حالا با به هم خوردن اوضاع اقتصادي و كم شدن ارزش پول نميتواند آن وام و اقساط آن را پرداخت كند، نيمي از عدم پرداختهاي بانك از اين مقوله است.
علت بسياري از عدم پرداختهاي اقساط، دادن وامهاي دستوري و وامهاي آنچناني به افرادي كه اهل نبودند، هست. پيشتر در بانك برخي از تخلفات نبود، اما الان آن تخلفات رايج شده، برخي افراد به بانك مراجعه ميكنند و ميگويند: اين مقدار ميدهم اين وام را براي من درست كن. متاسفانه تو مملكت ما كه بايد با فساد مبارزه شود اين مسائل وجود دارد. در حالي كه اين پول ميبايست در توليد و تجارت به كار گرفته شود. شخص ميگويد: من تاجر هستم اعتبار دارم، كريدت ميخواهم روي پول شما كار كنم. اين موارد كه در تمام دنيا مرسوم است الآن در كشور كنار گذاشته شده و جايش به كسي وام مي دهند كه زمين خريده و ساختمان ساخته است، يا پول را برده خارج از ايران مانند دبي، كانادا و ... و در شرايط كنوني با ركود مواجه شده و نميتواند پول و اقساط بانك را بپردازد. برخي توجه ندارند، اگر شخصي در ايران تاجر خوبي هست دليل بر اين نيست كه در خارج از ايران هم خوب بتواند تجارت كند، آنجا سيستم ديگري دارند. پس عدم بازگشت پول بانك عوامل مختلف دارد. تمام اين مشكلات برميگردد به نقصان و مشكلات اقتصاد مملكت. بايد به نحويي عمل كرد كه پول از كشور خارج نشود. و نيز بايد به گونهايي باشد كه هر كس كه كار بازرگاني، تجارت و توليدي ندارد، براي او صرفه نداشته باشد از بانك پول و وام بگيرد، اما الان صرفه دارد.
قدم اول در هر موفقيتي، درك واقعيتها و دانستن خطاها
قدم اول در هر موفقيتي فهم است، خيلي مهم است بدانيم واقعيت چيست و اشتباهات ما كجا است. جناب آقاي دكتر روحاني رئيس جمهور محترم و همكارانشان يك سال فرصت ميخواهند تا بررسي كنند، خطاها و مشكلات كجا است و دانستن اشتباهات و پيدا كردن خطاها خيلي كار ميخواهد بعد هم به علاج آنها بپردازند. البته علاج هم نياز به برنامهريزي دارد و با دستور و سياست دولت كار ندارد. بلكه سيستم اقتصادي فرمولهاي خاص خود را دارد و بر همان اساس بايد برنامهريزي و كار كرد، و الا جواب نميدهد. مسائل اعتقادي جدا از مسائل اقتصادي است، توسل پيدا كردن به حضرت حجت ـعجل الله تعالي فرجه الشريف ـ و معنويات خيلي خوب است، در اما برطرف شدن مشكلات اقتصادي فرمول خودش را دارد، و بايد به اين نكته توجه داشته باشيم. اميدوارم ورود شما به بانك ملي در حد توان خودتان طليعهاي باشد، براي شكوفايي اقتصادي در استان و سپس انشاء الله موجب پيشرفت و شكوفايي همه مملكت شود. مردم ما و مملكت ما قابليت بيش از اينها دارند، ما خيلي مملكت ثروتمندي هست، خدا خيلي به ما عنايت كرده، نفت و گاز يكي از ذخاير ارزشمند ما است. اينكه گفته شد: گرسنه نداريم، اين حرف صحيح نيست؛ خيال ميكنند پولي كه به مردم ميدهند هم مخارج حداقلي غذا و هم هزينه اجاره، آب و برق و ديگر مصارف جاري زندگي را جوابگو است! با اين همه تنوع آب و هوايي و ديگر نعمتهاي خدا دادي زشت است گفته شود مردم گرسنه ميخوابند. شأن اين مردم اين همه مشكلات و نابسامانيهاي اقتصادي نيست.
مهم اين است يك مدير بتواند در بحران و شرايط سخت خوب مديريت كند و گرنه در شرايط عادي مديريت مشكل نيست. و يكي از محاسن و نكات مهم ديگر كار شما اين است كه در استان قم و در جوار كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليهاـ مشغول خدمت هستيد. همه ما مشغول هر كاري كه هستيم، در مقام خدمتگذاري اين خانم هستيم. و اگر كاري براي مردم انجام شود و رونقي در اقتصاد اين شهر ايجاد شود بخاطر شأن و عظمت خانم فاطمه معصومه ـ سلام الله عليهاـ است، و لذا كارتان اضافه بر اين كه از جهت اداري و سازماني مشخص است يك عبادت و يك رسالت هم محسوب ميشود. خداوند تاييدتان كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته