بسم الله الرحمن الرحيم
امام صادق(ع) و هویتبخشی به شیعه
حقي كه امام صادق ـ علیهالسلام ـ بر گردن جامعه شيعه دارد، حق بسیار بزرگي است و آن گونه كه بايد و شايد تصوير نشده است. این حق، تنها در بعد حيات علمي یا روش برخورد با حكومت نيست؛ بلکه علاوه بر آنها، هویتبخشی به شیعه است. مشي امام صادق ـ علیهالسلام ـ به شيعه هویت بخشید و موجب حفظ اساس شيعه شد؛ بهگونهای که اگر مشي و برنامه آن حضرت نبود، شيعه از بين رفته بود.
آگاهی به زمانه، عامل دوری از اشتباهات
در اصول کافی از امام صادق ـ علیهالسلام ـ نقل شده است كه «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس[1]»؛ كسي كه آشنا به زمان خودش باشد، اشتباهات بر او هجوم نميآورد. بنابراین، اگر انسان عالم به زمان خودش نباشد و شرايط زمان خود را درک نکند، در كار خودش مرتكب اشتباهات بسیار خواهد شد؛ اما اگر كسي ویژگیهای زمان خود را بشناسد و بداند که در چه زماني، با چه شرايطي و با چه ویژگیهایی زندگي ميكند، هرگز گرفتار اشتباهات نخواهد شد و شکست نمیخورد. روش سيصد سال پيش براي امروز قابل اجرا نيست؛ هر دوره روش خاص خودش را دارد. نمیتوان به این دلیل که شرایط زمان مساعد نیست، دست روي دست گذاشت و كنار نشست. اگر این طور بود، امام صادق ـ علیهالسلام ـ هم بايد در خانه مینشستند و در را میبستند؛ آنگاه امروز دیگر هيچ اثري از شيعه و معارف اهلبيت ـ علیهمالسلام ـ نمانده بود.
وظیفه در هر دورهای هست؛ اما مهم اين است كه وظيفه را چگونه تشخيص بدهيم و چگونه عمل كنيم. بهگونهای نباشد که وقتی انسان وارد ميدان میشود مرتکب اشتباهاتی شود که نهتنها موجب سقوط خودش یا دیگران، بلکه باعث سقوط مکتب میگردد. بنابراین، همیشه باید بکوشیم که به زمان خود و شرایط زمانه آگاهی پیدا کنیم تا از اشتباهات مصون باشیم. ممکن نیست که هیچ اشتباهی نباشد، بشر اشتباه میکند؛ اما میتوان با علم به زمانه، کمتر اشتباه کرد. امام هم ميفرمايند: لا تهجم عليه اللوابس؛ اشتباهات هجوم نمیآورند؛ نه اينكه اصلاً اشتباهي صورت نميگيرد.
امام صادق(ع) و قیامهای علویان بر ضد عباسیان
در زمان امام صادق ـ علیهالسلام ـ بنياميه سقوط کرد و بنيعباسي بهجای آنها بر کرسی خلافت تکیه زد. نقل شده است که روزی امام صادق(ع) ـ علیهالسلام ـ در مسجد نشسته بودند و عبدالله محض[2] و منصور نیز حضور داشتند. عبدالله درباره آینده حكومت و خلافت فرزندش محمد سخن میگفت. امام فرمودند: اين حكومت به تو و فرزندت نخواهد رسيد. عبدالله پرسید: پس چه ميشود: حضرت به منصور اشاره کردند و فرمودند: به اين شخص ميرسد. اما وقتی که بنیعباس بر سر کار آمدند، چنان بلایی بر سر امام صادق ـ علیهالسلام ـ و سادات حسني و غیر آن آوردند كه آنان دوران بنیامیه را آرزو میکردند و میگفتند:
يا ليت جور بنيمروان عاد لنا وليت عدل بني العباس في النار
عصر امام صادق ـ علیهالسلام ـ از نظر سیاسی، بسیار بدتر از دوران بنياميه بود. منصور که با محمد نفس زکیه بیعت کرده بود و شعار «الرضا من آل محمد» سر میداد، خود را بهعنوان پسرعمو و ميراثدار پيامبر معرفی کرد و خلافت را تصاحب نمود. آنگاه دستور داد عبدالله محض و سادات حسني را دستگیر و زندانی کنند و به بغداد بفرستند. هنگام حركت دادن ایشان به طرف بغداد، آنان را از نزديك منزل امام صادق ـ علیهالسلام ـ عبور دادند. حضرت برای دیدن ایشان بیرون آمدند و به طرف عبدالله محض رفتند كه مأمور عباسی دست به سينه حضرت زد و ایشان را به عقب راند. امام، عبدالله محض را دید که بر اثر شدت شکنجه يك چشمش بيرون زده بود. حضرت با دیدن این منظره چنان متأثر شدند که تا چند روز مريض شدند و پیوسته بر حال ایشان میگریستند.
اين، شرایط سیاسی حاكم بر زمان امام صادق ـ علیهالسلام ـ بود؛ اما مشکل امام تنها این نبود؛ بلکه از آن مهمتر، وجود كساني بود كه بهعنوان دين قيام ميكردند و عِرق ديني خود را بيشتر از امام صادق – علیهالسلام ـ ميدانستند. از جمله این افراد، سادات حسنی به ریاست عبدالله محض و قیام فرزندش محمد نفس زکیه بود. اين گروه به دلیل عالم نبودن به زمان خودشان، دچار اشتباه در تحلیل شرایط سیاسی زمانه شدند. آنان با تکیه بر حدیثی از رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ که «القائم اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی» و تطبیق آن بر محمد فرزند عبدالله محض، او را مهدی موعود و قائم آخرالزمان پنداشتند و با او بیعت کردند.
هرچه امام صادق ـ علیهالسلام ـ به ایشان تذکر میدادند كه آن گونه که میپندارید نيست؛ «قائم» از نسل ماست و هنوز متولد نشده است، آنان نمیپذیرفتند تا اینکه محمد قيام كرد و به شهادت رسید؛ چنانکه پیش از آن نیز زيدبن عليبن الحسين ـ علیهماالسلام ـ و پسرش یحیی قيام كرده بودند.
موضع امام در برابر قیامهای علویان
هرچند برخی معتقدند که امام صادق ـ علیهالسلام ـ این قیامها را تأييد كردهاند، اما آن حضرت هرگز آنها را تأیید نکردند؛ چرا که اين قيامها موقعيت ایشان را تضعيف ميكرد. اگر وظيفه به قيام بود، خود امام صادق ـ علیهالسلام ـ اول كسي بود كه به وظيفه عمل ميکرد. قيامهاي پيدرپي سادات حسنی چنان جوي درست كرد که امام براي حفظ اساس شیعه و نیز حفظ شیعیان و یارانشان، مجبور شدند برخی از نزديكترين اصحاب خودشان، همچون زراره را بارها لعنت کند و در مجالس عمومی بفرمایند: «خدا لعنت كند زراره را؛ چه دروغهايي را به ما نسبت ميدهد». زراره، از بهترین اصحاب و راویان آن حضرت و فقیه بزرگی بود و حضرت برای حفظ جان او، مجبور بودند چنین تقیه کنند.
زراره به برخی از نزديكانش ميگفت: از امام صادق ـ علیهالسلام ـ هفتاد هزار حديث شنيدم كه مأذون به نقل هيچكدام نيستم». این در حالی است که كل روایات «وسائل الشعیه» سي تا چهل هزار روايت دارد و اگر اصول كافي را اضافه كنيم، پنجاه تا شصت هزار روایات میشود؛ اما زراره بهتنهایی هفتاد هزار حدیث شنیده بود که نمیتوانست نقل کند و بهعنوان اسراری در سينهاش نگه داشته بود. به هرحال، این قیامها کار را برای حضرت دشوار میکرد. منصور که هرگز نمیتوانست وجود امام را تحمل کند، به بهانه سرکوب این قیامها، امام را تحت فشار قرار میداد و جلوی فعالیت آن حضرت را میگرفت.
عباسیان و مکتبسازی در برابر امام صادق(ع)
بدتر از شرایط سخت سیاسی و محدود ساختن فعالیتهای امام، آن بود که منصور اقدام به مذهبسازي و مرجعسازي کرد. وی ابوحنيفه را که يكي از شاگردان رده پایین امام صادق ـ علیهالسلام ـ بود، مورد حمایت قرار داد و با حمایتهای مالی و سیاسی، برای او تشکیلات علمی گستردهای در مقابل امام صادق ـ علیهالسلام ـ فراهم ساخت. علت این که امروزه بیشتر جمعیت اهلسنت از افغانستان گرفته تا افریقا حنفی هستند، حمایتهای گسترده حکومتها از مذهب ابوحنیفه بوده است.
بنياميه چنین درک و شعوری نداشتند که در مقابل ائمه مکتبسازی کنند و فقط بر ایشان سخت میگرفتند و نهایتاً به شهادت میرساندند؛ اما بنیعباس پختهتر عمل كردند. برای ابوحنيفه کرسی تدریس فراهم کردند و در مقابل، برای امام صادق ـ علیهالسلام ـ محدودیت ایجاد میکردند. آنگاه برخی از شاگردان امام را تشويق ميكردند كه در درس ابوحنيفه شرکت کنند. لذا مجلس درس او پر از جمعیت شد و او نیز به تدریس میپرداخت و همانند امام صادق ـ علیهالسلام ـ حديث روایت ميكرد.
ابوحنيفه از كجا حديث نقل ميكرد؟ امام صادق ـ علیهالسلام ـ اگر حديث ميگفت، از پدرش امام باقر ـ علیهالسلام ـ و از اجدادش نقل میکرد. ایشان، حتی اگر عصمت و علم الهی امام را هم در نظر نگیریم، از خاندان پیامبر بودند و قرآن در خانه ایشان نازل شده بود؛ اما ابو حنيفه از كجا حديث نقل ميكرد؟ به هر حال، مجلس ابوحنیفه و امثال او با حمایتهای مالی و سیاسی حکومت، رونق یافت و کسانی همچون ابنابیالعوجاء، مادیون و... در مقابل امام صادق ـ علیهالسلام ـ بساط درس و بحث به پا كردند و جامعه اسلامی را در معرض انواع شبهات قرار دادند.
البته مسئله، وجود شبهه و شبههافکنی نیست. همیشه شبهات وجود داشتهاند و در دوره ما هم شبهات بسیاری درباره دين مطرح میشود. اینها اشکال ندارد؛ اشكال اينجاست كه برای حل شبهه، بهجای مراجعه کردن به كساني كه قدرت حل شبهه را دارند، كساني به كار گرفته شوند که صلاحيتی در این خصوص ندارند. در زمان امام صادق ـ علیهالسلام ـ حکومت برای اینکه مکتب آن حضرت را از رونق بیندازد، با حمایتهای مالی خود، نظرات فلاسفه يونان و تمام مکتبهای فکری فلسفی دیگر را در جامعه اسلامی رایج کردند و بدین طریق شبهات بسیاری در اعتقادات مسلمانان وارد شد. همه اینها برای این بود که به جامعه اسلامی القا کنند که مکاتب فکری، مختلف است: مکتب امام صادق ـ علیهالسلام ـ ؛ مکتب ابنابیالعوجاء؛ مکتب ماديين و...؛ و با این کار، امام صادق ـ علیهالسلام ـ و شاگردانشان را با آنها مشغول كنند.
امام صادق(ع) و ایجاد نهضت گسترده علمی
عظمت امام صادق ـ علیهالسلام ـ در این است كه با وجود همه فشارها و سختگیریهای حکومت، و نیز دردسرها و مشکلاتی که از ناحیه قیام سادات حسنی برایش ایجاد میشد، یک نهضت علمی بسیار گسترده در جنبههای گوناگون علمی به راه انداختند. در مصر کتابی از جابربنحيان حاوي چهل رساله چاپ شده بود که در آغاز هر رسالهاي نوشته بود: «حدثني سيدي و مولاي و استاذي و سندي جعفربن محمد الصادق». این رسالهها در موضوعات علمی مختلف، مانند كيميا (شيمي) بود.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ در زمینه مسائل کلامی نیز شاگردانی همچون هشامبن حكم را تربيت کردند. وقتی هشام وارد مجلس ابوحنيفه ميشد و يك اشكال وارد ميكرد، تمام مجلس به هم ميخورد. جابر نیز یکی دیگر از شاگردان امام بود که كه بعداً به دلایلی خودش را به ديوانگي زد و در همان حال، مطالب عقیدتی و کلامی را در قالب هذل و طنز بیان میکرد. آن حضرت در زمینه فقه نیز كساني همچون زراره و محمدبن مسلم را تربیت کرده بودند. این افراد چنان فقیه بودند كه ابوحنيفه سعی میکرد با آنها رودرو نشود و صحبت نکند. او به اصحابش میگفت: اگر در جایی زراره و محمدبن مسلم بودند، به من خبر بدهيد تا حرف نزنم.
ابنعقده از علمای رجال، چهار هزار نفر از شاگردان و اصحاب امام صادق ـ علیهالسلام ـ که از آن حضرت روایت کردهاند را شماره ميكند که بیشتر آنها اهل مدينه نبودند؛ بلکه از شهرها و مناطق اطراف به مدینه آمده بودند. این تعداد در آن زمان و در آن شرایط خفقان و توطئه، بسیار زیاد و قابل توجه است.
شرایط سیاسی و اقتصادی دوران امام صادق(ع)
دستگاه حاکم میدانست که اگر امام صادق ـ علیهالسلام ـ پول و امکانات داشته باشد و کانون توجه مردم باشد، بساط آنها به هم خواهد ریخت؛ ازاینرو تمام امكانات مالی آن حضرت را از بين برده بودند. بهگونهای که گاهي از اوقات امام براي تأمین معاش خود، به افرادی پول ميدادند تا آن را به کاری بزنند و درآمدش را براي ایشان بياورند. روایت مربوط به غلامی كه از طریق بازار سیاه برای آن حضرت کاسبی کرده بود، مربوط به همین شرایط است.[3] امام صادق ـ علیهالسلام ـ با آنکه مالک سهم امام بود و شعیان در تمام سرزمین اسلامی پراکنده بودند، امام از همه وجوهات محروم شده بودند و با دست خالی چنین نهضتی را اداره میکردند.
حضرت برای انجام فعالیتهای خود در مواقع بسیاری مجبور به تقیه بودند. برای مثال، منصور خلیفه عباسی روز آخر ماه رمضان را عید فطر اعلام کرد. امام صادق ـ علیهالسلام ـ با آنکه آن روز را آخرین روز ماه رمضان میدانستند، مجبور بودند که در حضور منصور بنشينند و روزه خود را افطار کنند. ایشان این گونه تعبیر میفرمودند که اینکه روزهمان را افطار كنيم، بهتر از آن است که گردنمان زده شود.
امام در اين شرایط، علاوه بر حفظ خود و شیعیانش، سعی داشتند حاصل انحراف صدساله را که از سقیفه شروع و به امثال ابوحنیفه ختم شده بود، به جامعه نشان بدهد. امام به علم امامت نتیجه این انحرافها را در آینده میدیدند. منصور برای مقابله با مکتب اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ دست به مذهبسازی زد. مکاتب ائمه اربعه از همین زمان شکل گرفت و تا پیش از آن مذاهب و ائمه مختلف وجود نداشت.
امام صادق(ع) و تهذیب روایات از جعلیات
یکی دیگر از فعالیتهای امام صادق ـ علیهالسلام ـ تهذيب رواياتي بود كه امثال ابوهريره جعل میکردند و به پیامبر و ائمه نسبت میدادند. امام باقر ـ علیهالسلام ـ ميفرمودند: «ابیالخطاب آنقدر حديث دروغ جعل كرد و به من و پدرانم نسبت داد كه حد و اندازه ندارد». به قول مرحوم شرفالدين، ابوهریره «بازرگان حديث» نام گرفت. وی در ازای دریافت پول، حدیث میگفت. برای نمونه، پیازفروشی پیازهایش فروش نمیرفت و در حال فاسد شدن بود. از ابوهریره میخواهد که حدیثی از پیامبر درباره پیاز بگوید تا مردم به خرید پیاز رغبت پیدا کنند. او نیز پول گرفت و با جعل حدیثی به مردم گفت: خودم از دو لب پیامبر شنیدم که میفرمود: «هر کس یک عدد پیاز اکه بخورد، بهشت بر او وجب میشود». مردم هم اکثراً در سطحی نیستند كه حق و باطل را تشخيص بدهند. حتی در زمان ائمه نیز ابوحنيفهها مشتري داشتند و این مشتریها تا به امروز هستند. وقتي مکاتب اهل سنت را بررسي ميکنیم، میبینیم که حتی يك دعا در مذهب آنان نیست. آنها با عناد و لجاج خودشان را از معارف اهلبيت ـ علیهمالسلام ـ دور نگه داشتهاند.
در چنین شرایطی امام صادق ـ علیهالسلام ـ ميخواهد هم مذهب را حفظ كنند و هم خون شيعه ريخته نشود. دلیل اختلافاتی که بعضاً در روایات امام صادق ـ علیهالسلام ـ دیده میشود، مربوط به همین شرایط است. شخصی از آن حضرت سؤال كرد: گاهی از شما مسئلهای را میپرسیم، یک جواب میدهید؛ دفعه دیگر یک جواب دیگر میدهید. این اختلاف برای چیست؟ امام گریستند و فرمودند: «اگر شيعيان ما در يك قول متفق بشوند، آن هم اقوالي كه مورد توجه سنيهاست، تشكلشان معلوم ميشود و ضربه ميخورند. ما عمداً اقوال مختلف را در بين شما مياندازيم كه گروهگروه شويد و تشكل واحدی پيدا نكنید تا نتوانند شما را شناسایی و نابود کنند».
غنای عظیم نهضت علمی امام صادق(ع)
امام صادق ـ علیهالسلام ـ با این نگاه به حفظ اساس شيعه و پیریزی حوزه علميه پرداختند؛ بهگونهای که اکثر احادیث شیعه از امام صادق ـ علیهالسلام ـ است. تعداد روایاتی که از آن حضرت نقل شده است، با مجموع روایاتی كه ابوحنيفه و شافعي و مالك و... از پيامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نقل ميكنند، قابل مقایسه نیست. آیتالله بروجردي ـ رحمةاللهعلیه ـ در نظر داشتند که در تألیف «جامع احاديث الشيعة» در آخر هر بابي، بعد از روايات شيعه، روایات اهل سنت را در زمینه احکام بیاورند تا معلوم شود که شیعه چه معارفی دارد و آنها چه دارند. با این حال، برخی از علمای سعودی شبهه میاندازند که «مگر امام صادق ـ علیهالسلام ـ در عمرش میتوانست این همه روایت بگوید»؟ تقریرات یک استاد، بعضاً صدها هزار صفحه میشود؛ مگر وسائلالشیعه چند صفحه است و چند روایت دارد؟
امام صادق ـ علیهالسلام ـ در آن دوران و با آن همه گرفتاريها، حوزهاي تشکیل دادند و شاگردان بسیاری تربيت کردند. یکی از راویان نقل میکند که «به مسجد كوفه رفتم. ديدم هفتاد حلقه درسي تشكيل شده بود و بر هر منبري يك نفر نشسته بود و ميگفت: حدثني جعفربن محمد»[4]. با تلاش امام صادق ـ علیهالسلام ـ اين حوزه و معارف آن ماند و ایدئولوژی شیعه چنان منسجم شد که ديگر قابل متلاشي شدن نبود. حتی مأمون که که شخص بسیار زيركی بود و با منصور و مهدی عباسی و هارونالرشید قابل قیاس نیست، بسیار تلاش کرد که این مکتب را از بین ببرد، اما او هم نتوانست.
در فاصله 140 سال از زمان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ تا امام صادق ـ علیهالسلام ـ چنان شرایط سخت شده بود که در مدینه خانه امام در محاصره بود و رفتوآمد اصحاب امام کنترل میشد. در یک نمونه، یکی از اصحاب میخواست خدمت امام صادق ـ علیهالسلام ـ برسد که ميبيند منزل امام در محاصره مأموران منصور است. در آنجا خيارفروشي را میبیند که سيني خيار روی سرش گذاشته و خيار میفروشد. صحابی امام که فقیه متشخصی بود، سینی خیار و لباسهای خیارفروش را اجاره میکند و در قالب یک خیارفروش به در منزل امام میرود. امام نیز خادم خود را به در خانه میفرستد تا بهانه خریدن خیار صحابی آن حضرت را به خانه دعوت کند[5]. او نیز مسئلهاش را از امام میپرسد و میرود. هنوز دو قرن از زمان پيامبر نگذشته است که امام صادق ـ علیهالسلام ـ در این شرایط باید مطالب را برسانند.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ بر گردن شيعه بسیار حق دارد؛ با این حال مقام آن حضرت هنوز شناخته نشده است. هنگام دفن امام، شاعری این شعر را میخواند: «حق اين است که مردم خاكهايي كه به روي پيكر امام صادق ـ علیهالسلام ـ ميريزند، بر سر خودشان بريزند که نميدانند چه گوهري را از دست دادهاند».
مکتب امام صادق(ع) دربردارنده همه ابعاد علمی
امام صادق ـ علیهالسلام ـ در همه جنبههای علمی زمان خود وارد شده بودند و یک جریان علمی ایجاد کردند. سالها پیش، مركز مطالعات استرانسبورگ تحقیقاتی درباره امام صادق ـ علیهالسلام ـ انجام داده بودند و حاصل آن را در قالب کتابی با عنوان «مغز متفكر جهان شيعه» ارائه کردند. در این كتاب، هرچند اشكالاتي هم داشت، روايات امام صادق ـ علیهالسلام ـ درباره علوم تجربی مثل فیزیک، شیمی و نجوم و... بهطور علمی بررسی شده بود و اثبات میکردند که بر اساس آخرین نظریات علمی، دیدگاه امام صادق ـ علیهالسلام ـ کاملاً درست و دقیق است. در نمونه دیگر، کشف الکل را به جابربن حیان، شاگرد برجسته امام صادق ـ علیهالسلام ـ نسبت میدهند که بعدها دانشمندان غربی فرمول آن را پیدا کردند.
بنابراین، حوزه علمیه امام صادق ـ علیهالسلام ـ منحصر در علوم شريعت نبود؛ بلکه علوم مختلف تجربی و طبیعی را نیز شامل میشد. حوزه علمیه امروز، تنها به فقه و اصول میپردازد؛ حتی كلام و تفسیر هم نداريم؛ اما در حوزه امام صادق ـ علیهالسلام ـ همه علوم بحث میشد. بسیاری از روایات اصولی که مرحوم شبّر گردآوری کرده، از امام صادق ـ علیهالسلام ـ صادر شده است. عمده منابع کلامی و رجالی ما هم از آن حضرت است. در تفسیر هم منبع اصلی امام صادق ـ علیهالسلام ـ است. برای مثال، تفسیر برهان، تفسیر قرآن به روایات است که برای هر آیه، روایتی از امام صادق ـ علیهالسلام ـ در تفسیر آن آیه نقل شده است. حتي ملاصدرا در اسفار اربعه که کتابی فلسفی است یا در شرح اصول کافی که شرحی عقلی است، در آخر هر باب، برای بیان شواهد به روایاتی از امام صادق ـ علیهالسلام ـ تمسک میکند.
معارف امام صادق ـ علیهالسلام ـ در همه علوم منتشر است؛ اما متأسفانه برخی با عناد و لجاج خودشان را از اين گنجینه عظیم معارف محروم کردند و با محروم ساختن دیگران از این معارف، هم به خودشان ظلم كردند هم به دیگر مسلمانان. آن قدر كه امام صادق ـ علیهالسلام ـ در باب تحصيل علم، حتي علوم فني و تجربی تشویق کردهاند، در هيچ مذهب و مكتبي چنین نبوده است.
تحمل سختیها و فشارها جهت حفظ مکتب
امام صادق ـ علیهالسلام ـ برای حفظ این مکتب، سختی و زجر فراوان كشيدند. سن شریف آن حضرت نزديک به 64 سال بود. به منصور گزارش رسید که پولهایی به امام صادق ـ علیهالسلام ـ میرسد و ایشان به تجهیز سلاح پرداختهاند و قصد شورش علیه دستگاه خلافت دارد. منصور دستور داد امام را از مدینه به بغداد بیاورند. امام در حیاط منزل مشغول نماز شب بودند که مأموران حکومتی شبانه از روی دیوار به داخل خانه هجوم آوردند و آن امام را با همان لباس داخل منزل بردند. هر آن چه حضرت ميفرمايند بگذارید لباس بیرون بپوشم، گفتند دستور داریم که شما را با همين لباس ببريم. شبانه امام را از مدینه به قصر منصور در بغداد میبرند. امام را در برابر منصور مینشانند و منصور شروع میكند به بهانهجويي كردن که از کجا برای شما پول فرستادهاند و از کجا اسلحه خریدهاید و امام را به اقدام علیه خلیفه متهم میکند. اما امام صادق ـ علیهالسلام ـ برای خلاصی از دست منصور، خطاب به او میگوید: «يا اميرالمؤمنين! به شما اشتباه گزارش دادهاند. کسانی که گزارش دادهاند با ما غرض داشتند».
روزگار به كجا رسیده است كه کسی همچون امام صادق ـ علیهالسلام ـ در مقابل منصور قرار بگیرد و براي حفظ مکتب شيعه مجبور شود چنین تقیه کند. اميرالمؤمنين ـ علیهالسلام ـ نیز ميفرمودند: «الدهر انزلني ثم انزلني حتی قیل علی و معاویه». روزگار چقدر پست و ناچيزي، زمانی نام علي را بعد از نام پيامبر قرار ميدادند؛ اما اکنون نام علی را در کنار نام معاویه قرار دادهاند. درد اين است. به هر حال، امام صادق ـ علیهالسلام ـ اين شرايط را تحمل میکند تا اين معارف را به ما برساند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
.[1] الكافي، ج 1 ، كتاب العقل والجهل ، ص26، الحديث 29.lمرحوم كليني،
[2] . عبدالله محض، فرزند حسن مثنی و نوه امام مجتبي ـ علیهالسلام ـ سيدی جليلالقدر و پدر محمد نفس زکیه بود كه بعداً بهعنوان مهدی موعود قيام كرد.
[3] . امام صادق ـ علیهالسلام ـ یکی از خدمتکارانشان را با هزار دینار به مصر فرستادند تا با آن کار کند و سودش را بیاورد. وقتي خدمتکار برگشت دو هزار دينار آورده بود. حضرت فرمودند: در اين مدت كم چه كار كردي که سودش هزار دينار شده است؟ خدمتکار گفت: «وقتی به مصر رسیدیم، دیدیم کالایی که ما داریم، در آنجا کمیاب شده است. ازاینرو با دیگر بازرگانان تبانی کردیم که کالاهای خود را به دوبرابر قیمت بفروشیم». امام با رد چنین معاملهای، اصل پول را برداشتند و سود آن را نپذیرفتند.
.[4] النجاشي، رجال النجاشي، ص39، رقم80، ترجمه الحسن بن علي بن زياد الوشاء.
.[5] قطب الدين راوندي، الخرائج و الجرائح، ج2، ص 642، ح49؛ علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 47، ص 171، ح16.