English | فارسی
یکشنبه 13 مرداد 1392
تعداد بازدید: 1644
تعداد نظرات: 0

بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون زهد و پارسايي اميرالمومنين عليه السلام

بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون زهد و پارسايي اميرالمومنين عليه السلام

بسم الله الرحمن الرحيم

سختگیری حضرت علی (ع) نسبت به بیت المال

مرحوم ابن شهر آشوب در کتاب المناقب اين روايت را نقل می کنند:عن علي بن أبي رافع قال: " كنت على بيت مال علي بن أبي طالب عليه السلام وكاتبه، وكان في بيت ماله عقد لؤلؤ كان أصابه يوم البصرة، قال: فأرسلت إلي بنت علي بن أبيطالب عليه السلام، فقالت لي: بلغني أن في بيت مال أمير المؤمنين عليه السلام عقد لؤلؤ وهو في يدك وأنا أحب أن تعيرنيه أتجمل به في أيام عيد الأضحى، فأرسلت إليها عارية مضمونة مردودة يا بنت أمير المؤمنين، فقالت: نعم، عارية مضمونة مردودة بعد ثلاثة أيام، فدفعته إليها، وأن أمير المؤمنين عليه السلام رآه عليها فعرفه، فقال لها: من أين صار إليك هذا العقد؟ فقالت: استعرته من علي بن أبي رافع
خازن بيت مال أمير المؤمنين لأتزين به في العيد ثم أرده، قال: فبعث إلي أميرالمؤمنين عليه السلام فجئته، فقال لي: أتخون المسلمين يا ابن أبي رافع؟! فقلتله: معاذ الله أن أخون المسلمين، فقال: كيف أعرت بنت أمير المؤمنين العقدالذي في بيت مال المسلمين بغير اذني ورضاهم، فقلت: يا أمير المؤمنين إنها ابنتكوسألتني أن أعيرها إياه تتزين به فأعرتها إياه عارية مضمونة مردودة، فضمنته فيمالي وعلي أن أرده سليما إلى موضعه، قال: فرده من يومك وإياك أن تعود لمثلهذا فتنالك عقوبتي، ثم قال: أولى لابنتي لو كانت أخذت العقد على غير عاريةمضمونة مردودة لكانت إذن أول هاشمية قطعت يدها في سرقة، قال: فبلغ مقالتهابنته، فقالت له: يا أمير المؤمنين أنا ابنتك وبضعة منك فمن أحق بلبسه منى؟ !فقال لها أمير المؤمنين: يا بنت علي بن أبي طالب لا تذهبن بنفسك عن الحق،أكل نساء المهاجرين تتزين في هذا العيد بمثل هذا؟ قال: فقبضته منها ورددتهإلى موضعه ".[1]

على بن ابى رافع مى گويد :

من نگهبان خزينه بيت المال حضرت على بن ابى طالب عليه السلام بودم. درميان بيت المال گردن بند مرواريد گران قيمتى وجود داشت كه در جنگ بصره به غنيمت گرفته شده بود. دختر اميرالمؤمنين كسى را نزد من فرستاد و پيغام داد كه شنيده ام در بيت المال گردن بند مرواريدى هست. من ميل دارم آن را به عنوان امانت، چند روزى به من بدهى تا در روز عيد قربان خود را با آن آرايش دهم و پس از آن بازگردانم. من پيغام دادم به صورت مضمونه كه در صورت تلف به عهده گيرنده باشد" مى توانم به او بدهم. دختر آن حضرت نيز پذيرفت. من با اين شرط به مدت سه روز گردن بند را به آن بانوى گرامى دادم .

اتفاقا على عليه السلام گردن بند را در گردن دخترش ديده و شناخته بود و از وى مى پرسيد: اين گردن بند از كجا به دست تو رسيده است؟

او اظهار مى كند: از على بن ابى رافع، خزينه دار شما به مدت سه روز امانت گرفته ام تا در روز عيد قربان خود را زينت دهم و سپس بازگردانم .

على بن ابى رافع مى گويد :اميرالمؤمنين عليه السلام مرا نزد خود احضار كرد و من خدمت آن حضرت رفتم چون چشمش به من افتاد فرمود ":أتخون المسلمين يا ابن ابى رافع؟"

'اى پسر ابى رافع! آيا به مسلمانان خيانت مى كنى؟ !'

گفتم: پناه مى برم به خدا از اينكه به مسلمانان خيانت كنم .

حضرت فرمود: پس چگونه گردن بندى را كه در بيت المال مسلمانان بود بدون اجازه من و مسلمانان به دخترم دادى؟

عرض كردم: اى اميرالمؤمنين ! او دختر شماست و از من خواست كه گردنبند را به صورت عاريه كه بازگردانده شود به او دهم تا در عيد با آن خود را بيارايد. من نيز آن را به عنوان عاريه به مدت سه روز به ايشان دادم و ضمانت آن را به عهده گرفتم كه صحيح و سالم به جاى اصلى خود بازگردانم .

حضرت على عليه السلام فرمود :

همين امروز بايد آن را پس گرفته و به جاى خود بگذارى و اگر بعد از اين چنين كارى از تو ديده شود كيفر سختى خواهى ديد .

سپس فرمود: اگر دختر من اين گردنبند را به عاريه مضمونه نمى گرفت، نخستين زن هاشميه اى بود كه دست او را به عنوان دزد مى بريدم. اين سخن به گوش دختر آن حضرت رسيد به نزد پدر آمده و گفت : يا اميرالمؤمنين !  من دختر شما و پاره تن شما هستم. چه كسى از من شايسته تر به استفاده از اين گردنبند بود؟

حضرت فرمود: دخترم! انسان نبايد به واسطه خواسته هاى نفس و خواهشهاى دل، پاى از دايره حق بيرون بگذارد. آيا همه زنان مهاجر كه با تو يكسانند، در اين عيد به مانند چنين گردن بند خود را زينت داده اند تا تو هم خواسته باشى در رديف آنها قرار گرفته و از ايشان كمتر نباشى؟

زهد و پارسایی حضرت علی

 ما زندگی حضرت علی (ع) را می بینیم که تا آخرین لحظه زندگیشان زاهدانه زندگی کردند و هیج چشم داشتی به امور مالی نداشتند  

و احاديثی که اوج زهد حضرت علی را به ما نشان می دهند واقعيت دارند؛ و این احادیث به ما می فهمانند که زندگی مولایتان علي اینطور زاهدانه است پس پیرو او باشید و از راهش دوری نکننید، ولی متاسفانه مردم زمان حضرت علی که زندگی زاهدانه حضرت و عدالتش را با چشم دیده بودند به ایشان خیانت کردند و در غصب خلافت ایشان شرکت کردند وجالب این است  که این مردم  همان مردمی بودند که در راه اسلام شمیشیر زدند، جهاد کردند و خون دلها خوردند. واقعا جای تاسف دارد که آدم این همه سختی و مشقت در راه اسلام را تجمل کند و بعد به عاقبت بدی دجار شود

استواری پرچم تشیع به برکت خون شهدای اسلام

ما باید قدر مسلمان و شیعه بودن خودمان را بدانیم و زحمات کسانی که در راه اسلام فدا شدند را هدر ندهیم؛ چون اگر نگاهی کوتاه به تاریخ بیندازیم، می بینیم کسانی که اوایل بعثت پیامبر مسلمان شدند، چقدر سختی کشیدند و چه مصیبتهایی در این راه که ندیدند، مثلا جناب عمار که همه شما میدانید چطور بخاطر مسلمان بودنش شکنجه شد یا خیلی از مردم دیگه که بخاطر اسلامشان همه مال و ثروت و خانه خودشان را در مکه رها کردند و به مدینه مهاجرت می کردند و همه این کارها فقط بخاطر اسلام بود و باز تاکید می کنم ما باید همه این زحمات و خونهایی که در این راه ریخته شده را هدر ندهیم. و به خودمان افتخار نکنیم که ما هم در این زمان با اقرار به شهادتین بگوییم ما هم شیعی هستیم نه باید در عمل شیعه بودنمان را ثابت کنیم و خونهای ریخته شده در این راه را هدر ندهیم.

 تصرف نامشروع عثمان از بیت المال

بله عرض کردیم که مردم زمان حضرت  علي بن ابي طالب با چشم خودشان دیدند که زندگی امام علی چطور زاهدانه است و در تصرف بیت المال چقدر محتاط هستند و همین­ها که به امامشان پشت کردند حکومت عثمان و تصرف نامشروع او در بیت المال و رفتارهای شنیع او را هم دیدند، البته حکومت خلفای قبل را هم دیده بودند که چه ظلمها و جنایتهایی انجام می دادند ولی حالا ما کاری با خلفای  قبل  و جنایتهایی که مرتکب شدند نداريم و بحث در باره آنها جلسه جداگانه ای می طلبد.. عثمان در بیت المال طوری بذل و بخشش می کرد و به قوم و خويشهايش مثل ولید  می داد که رقم این بخششها از بس که زیاد بود با الف الف درهم آن را نشان می دادند، یعنی هزار هزار درهم، چون آن زمان عدد ميلیون که نبود. این همه بذل و بخشش عثمان که در زمان ما به ميلیونها درهم می رسید، از کجا بود، عثمان ارث پدري که نداشت، و معروف هم نبود که آدم ثروتمندی بوده پس این همه بخشش از كجاست؟ از همين بيت المال بوده و مردم هم با چشم خودشان می دیدند که چطور در اموال بیت المال تصرف می کرد و به ناحق آن را می بخشید، و علاوه بر آن کارهای پست دیگری هم داشت که مردم شاهد آن بودند، تا جایی که مردم از  رفتارهای زننده او خسته شدند  و کاسه صبرشان لبریز شد؛ طوری که در کشتن او لحظه ای درنگ نکردند، البته قبل از کشتنش روزها خانه او در محاصره بود و مردم اطراف خانه او تجمع کرده بودند و در انتطار فرصتی بودند تا او را بکشند حتی کار به جایی رسید که آب را بر خانه او بستند  و در این مدت آقا اميرالمومنين چندبار  توسط فرزندانش امام حسن و حسين (عليهما السلام) مشك آب به منزلش می فرستاد، وضیعت در مدینه اینطور بود مردم دیگر تاب تحمل عثمان را نداشتند و کسی هم دیده نمی شد که دم از دفاع عثمان بزند و همگی خواستار قتل او بودند تا بلاخره به خانه او هجوم آوردند و عثمان را به قتل رساندن، حتي قبل از کشتن عثمان بعضي از زنهاي پيغمبر كنار قبر آن حضرت براي تحريك مردم پيراهن پيغمبر را روي سرشان كشيده بود، گفت: اين عثمان، اسلام را  نابود کرد. و همین مردم که امام علی را رها کردند شاهد این ظلمهای پی در پی عثمان و رفتارهای زننده او و خلفا قبل بودند

طعام حضرت علی

چرا مردم اینطور به امام علی پشت کردند و در غصب خلافتش شرکت کردند؛ مگر امام علی دم از عدالت نمی زد؛ مگر امام علی این دنیا را سه طلاقه نكرده بود و برای آن  کوچترین ارزشی قائل نبود حتی خورد و خوراكشان از این دنیا هم در اوج سادگی بود. پس چرا واقعا مردم تن به این ذلت دادند و امامشان را رها کردند و به خلفای غاصب مجال دادند، واقعا جای تاسف دارد.

این روایت را می خواهم بخوانم که نشان میدهد طعام مولایمان از این دنیا چه بوده لطفا آن را بشنوید: مردی که حضرت علی را ندیده بود نقل می کند: از مزرعه اي رد می شدم چشمم به آقاي مسنی افتاد که در حال كار کردن بود،  کمی پیش او نشستم سفره­اش را پهن كرد تا غذا بخورد، آن آقا به من گفت: اگر گرسنه ای بفرماييد تا با هم غذا بخوریم، و من هم که گرسنه ام بود نشستم تا كنار ايشان غذا بخورم، حضرت كيسه ای آورد که سر اين كيسه با موم مهر شده بود، حضرت آن را باز كرد و چند تكه نان خشك و جويين از آن بيرون آورد و این نانها آنقدر خشک و سفت بود که حضرت آن را در  كاسه آبي فرو می بردند و می خوردند  من هم خواستم این کار را بکنم اما هر قدر سعی کردم دیدم اين نان ها آنقدر سفتند جویده نمی شوند، حضرت متوجه من شدند،  و فرمودند: تو نمي تواني این غذا را بخوري، اشكالی ندارد. سپس آدرس اينجا را به من داد و گفت برو در آنجا غذا بخور من هم از جایم بلند شدم و راهی اينجا شدم وقتي وارد شدم برایم غذا آوردند. دستمالي درآوردم و هر يك لقمه كه مي خوردم يك لقمه هم داخل اين دستمال مي گذاشتم، آقا امام مجتبي يا يكي از كارگزاران ايشان متوجه من شد و گفت: چرا اين  کار را می کنی چرا راحت غذایت را نمی خوری، گفتم:  آخر كسي هست كه به این غذا محتاج است و مي خواهم براي او هم غذا ببرم، وقتی غذایم تمام شد ظرفي گرفتيم و آن غذا را در داخل ظرف گذاشتم، از من پرسيدن این غذا را براي چه کسی مي خواهي؟ گفتم: قصه دارد از مزرعه ای رد می شدم که چشمم به پيرمردي افتاد کمی در نزد ايشان نشستم او برایم غذا آورد، ولی غذایش قابل خوردن نبود یعنی چند تکه نان خشک و جو بود، امام مجتبی تا این را شنید اشك در چشمانش حلقه زد و فرمودند: نمی خواهد برای ایشان چيزي ببري چون ایشان پدر من علي بن ابي طالب هستند؛ ایشان همان كسي هستند كه سفره شان همیشه برای فقرا باز است و به فقرا رسیدگی می کنند و آنان را اطعام می دهد.

 با تعجب پرسیدم: آخر اين نانهای خشك را که نمی توان خورد.

 حضرت فرمودند: پدرم به همین نان خشک قانع­اند و با اینکه می توانند غذای بهتر از آن را بخور اما نمی خورد.

گفتم: پس چرا این نانها را داخل کیسه مهر شده می گذارند؟

حضرت فرمودند: برای اینکه خواهریم نتوانند کیسه را باز کنند و روی نانها روغن زيتون بریزند تا نان­ها نرم شود و قابل خوردن باشد.

  اين حضرت علی است كه اینطور به این دنیای فانی نگاه می کنند و کمترین رغبتی به آن نشان نمی دهند و با تمام امكاناتي كه دارند اين طور زندگي مي كنند، در فرمايشات حضرت وارد شده: شبی نشد که با شکم سير بخوابم و يك نفر گرسنه باشد.



[1]. وسائل الشيعة، ج28، باب 26 از ابواب حد السرقة، ص292، ح34798/1. .

تصاویر
  • بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون زهد و پارسايي اميرالمومنين عليه السلام
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان