بسم الله الرحمن الرحيم
زهد و پارسایی حضرت علی (ع)
در آستانه ولادت باسعادت امام باقر (عليه اسلام) هستيم به همين مناسبت حديث شريفي كه از وجود مقدس حضرتش درباره اميرالمؤمنين (صلوات الله وسلامه عليه) نقل شده است، عرضه ميداريم. امام باقر (عليه اسلام) فرمودند:
«و لقد ولیّ خمس سنین و ما وضع آجرة علی آجرة و لا لنبة علی لنبة و لا أقطع قطیعا و لا أورث بیضا و لا حمراء»[1] طبق فرمايش امام باقر (علیهالسلام) حضرت اميرالمومنين(علیهالسلام) در پنج سالي كه حكومت كردند، ولي نه آجري روي آجر و نه خشتي روي خشت گذاشتند و نه زمين و ملكي را براي خود برداشتند و نه طلا و نقره اي به ارث گذاشتند و هیچ چشمداشتی به این چیزها نداشتند. و مقصود از «قطیعه» در «ولا أقطع قطیعا» به جايي گفته میشود كه در آن نان تهيه ميكردند و از منافعش بهره ميبردند و در واقع وسيلهاي براي پس اندازي بود. آن زمان هم مرسوم بود كه زمينهايي كه در اختيار حكومت و ولي امر مسلمين بود. و تصرف در اين زمينها براي حاكم كار بسيار آساني بود؛ همانطور که حاکمان قبلی این کار را انجام میدادند، اما حضرت علی (عليه السلام) هیچ ارزشی برای این امور قائل نبودند؛ طوري كه امام باقر(عليه السلام) مي فرمايند: «ولا أورث بیضا ولا حمراء» حتي روزي هم كه حضرت شهيد شدند، نه درهمي و نه ديناري، و نه هيچ چيز دیگری از خودشان باقي گذاشتند.
پند آموزی از زندگی امیر المؤمنين (ع)
ما باید از اميرالمومنين (عليه السلام) درس بگیریم و علیوار زندگی کنیم. و حواسمان باشد وقتی به قدرت رسیدیم آن کاری را بکنیم که مولایمان حضرت علی (عليه السلام) در اوج قدرت فرمانروایی خود انجام دادند. یعنی حضرت قدرت خودشان را در راستای اهداف الهی به کار بردند و هیچ وقت از قدرت خودشان برای دستیابی به امور مادی و دنیوی استفاده نکردند و حتی قبل از فرمانروایی هم که بیست و پنج سال خانه نشین بودند، تمام برنامه ها و اهدافشان الهی بود، طوري كه ابن عباس نقل مي كند: آقا در طول مدت خانه نشینیشان، كارهايي از قبیل كشاورزي، آباد کردن نخلستانها و کارهای مربوط به اين امور نظیر حفر چاه و قنات انجام ميدادند. هنوز هم این چاهها میان مردم مدینه به نام آبار علی معروف است و این چاهها همچنان می جوشد و آب دارند. در آن زمان موتور نبود چاه بزنند و آب را بيرون بكشند، و نيز در مدينه نهر دائمي و بزرگی وجود نداشت، لذا مجبور بودند آب را باسطل بيرون بیاورند و يا قتات بزنند و آب را باید از دل زمين بیرون بياوردند و حفر قنات یکی از کارهای سخت پرمشقت بود. و يكي از كارهاي استادانه و زبده اين بود كه در زمينهاي شيبدار چاه حفر بكنند و جاه ها را از دل زمين به هم متصل كنند و براي آن مظهري بگذارند كه آب بدون هيچ زحمتي از اين مظهر بيرون بيايد و به این کار قنات گفته می شود و در ايران سابقه زيادي دارد.
سخت کوشی حضرت علی (ع) و توجه به فقرا
ابن عباس مي گويد: اميرالمومنين براي حفر قنات ماهها مشغول به كار میشدند و عمدتا خودشان این كار را انجام ميداند. روزی که حضرت خواستند اين چاها را به هم متصل کنند، حضرت وقتی خواست برای آخرین چاه مظهری باز کند و آن را تنظیم کند که آب از کجا بیرون برود ناگهان آب فوران کرد[2]. البته عمق اين چاهها کم و نزديك به سطح زمين است. ابن عباس مي گويد: وقتي كار حضرت تمام و چاهها به هم متصل شد آب طوري فوران زد که نزديك بود اميرالمومنين در آب گرفتار شوند. ديدم آقا به زحمت دستشان را به اطراف ديوار چاه گرفتهاند و سعی می کنند که بالا بیایند، اما قبل از بالا آمدن با صدای بلندی صیغه وقف را میخواندند و میگفتند: اين چاه و قنات را براي فقرای مسلمين وقف کردم تا از آن استفاده كنند. ابن عباس مي گويد: من نگران جان آقا بودم. از آن بالا داد زدم: آقا الآن وقت صيغهی وقف خواندن نیست صيغهی وقف را بگذارید وقتي بالا آمديد. حضرت خواست از چاه بیرون بیاید دستانش را گرفتم. وقتی حضرت از چاه بيرون آمد، ادامه صیغه وقف را خواندند. بعد به من گفتند: شاهد باش که این چاه و قنات را که با زحمت و مشقت زیادی درست کردم براي فقراي مسلمين وقف کردم. عرض كردم: آقا چرا در خواندن صیغه وقف آنقدر عجله کردید، نزدیک بود آب به شما صدمه بزند. چرا منتظر نماندید تا بیرون از چاه با خیالی راحت صيغه وقف را میخواندید، حضرت فرمودند: ابن عباس اگر به من فرصت داده نمیشد كه به لبه چاه برسم و از آن بيرون بيايم، اين همه زحمتی که برای حفر این قنات کشیدم از بین میرفت و این قنات وقف فقرای مسلمين نمیشد.
ما باید نگاه مان به دنیا اینطور باشد و نگوییم چون امیر المومنین در آن مقام و جایگاه هستند اینطور دنیا را میبینند نه این درست نیست و ما باید حضرت را سرلوحه زندگیمان قرار بدهیم و به ایشان اقتدا کنیم.
دنیا در نگاه حضرت علی (ع) وشیعیانش
روایتی از حضرت امیر المؤمنين هست که بسیار عجیب و دگرگون کننده است.
مرحوم صدوق در کتاب امالي نقل مي كنند: حضرت فرمودند« فدعوني أكتفي من دنياكم بملحي وأقراصي ، فبتقوى الله أرجو خلاصي»
یعنی مرا رها کنید و به من گیر ندهید، من از دنیای شما به نمک و نان خویش بسنده کردهام و با تقوای الهی، امید رهایی دارم. حضرت در ادامه می فرمایند: «ما لعلي ونعيم يفنى ولذة تنتجها المعاصي؟» یعنی علی کجا و نعمتهای ناپایدار و لذتهایی که از گناه تولید می شوند کجا؟ اين جمله حضرت :«ما لعلي ونعيم يفنی» چه جمله زیبایی است که به ما میفهماند: نعمتهاي این دنیا پایانپذیر است و این نعمتهای زودگذر علی (عليه السلام) را درگیر خود نمیکند و حضرت نسبت به آنها بیاعتنایند و جمله: «ولذة تنتجها المعاصي؟» به ما میگوید: که راه علی و شیعیان علی راهی الهی است و علی و شیعیانش به لذتهای باطل و غیر الهی تن نمیدهند. حضرت در ادامه می فرمایند: «سألقى وشيعتي ربنا بعيون مرة، وبطون خماص»[3]؛ یعنی من و شیعیانم به زودی خدا را ملاقات خواهیم کرد؛ در حالی که چشمها بر اثر شب زندهداري و شکمها در اثر عبادت و از فرط گرسنگی در هم فرو رفتهاند و به کمر چسبیدهاند.
شیعه واقعی
امیرالمومنین در نامهای به عثمان بن حنیف استاندار بصره نوشتند: «ألا وإن لكل مأموم إماما يقتدى به ويستضئ بنور علمه»[4] آگاه باشید که هر مامونی امامی دارد که به او اقتدا می کند و از نور علم او بهره می برد.
در واقع حضرت راه را به ما نشان دادن ميدهد. یعنی وقتی من ادعا میکنم شیعه هستم باید رفتار و عمل من مانند شیعه و پيرو اميرالمومنين باشد،نه صرفا یک ادعا باشد؛ بنابر اين نباید کارها و افکارم بر اساس مصالح دنیوی باشد، اگر سلام کردنم برای خدا نباشد؛ یا اگر جایی رفتم هدفم الهی نباشد؛ در این صورت نمی توانیم خودمان را شیعه بنامیم
لذت های زودگذر دنیوی
روايتي از حضرت عيسي (ع) نقل ميكنند كه ايشان از جایی عبور ميكردند، چشمشان به قبرستانی افتاد که کنار آن توالت و مستراح بود[5]، حضرت خطاب به حواريون گفتند: این کثافات و فاضلابها همان غذاهای لذیذ و نعمتهای دنیوی بودند که به این شکل در آمدهاند و عاقبت همه مردن است. اين تعبير در شعر ناصرخسرو قباديانى كه به حكيم الشعراء مشهور است، آمده:
ای نظارگران نعمت دنيا و نعمتخواره بين اینش نعمت اینش نعمت خوارگان
بنابراين من شيعه وقتي تظاهر به تشيع می کنم باید یک سری اصول و قواعد را در نظر بگيرم تا اعمال و رفتارم موافق مذهب تشیع بشود.
اخلاص و وفاداری حجر نسبت به حضرت علی (ع)
فاجعه نبش قبر حجر بن عدی قلب ما و شیعیانم را به درد آورد؛ حجر بن عدی شيعه علی است او علي را خوب شناخت و خوب به امامش اقتدا کرد و در راه امامش شهید شد. حجر ارتباط تنگاتنگی با اميرالمومنين (عليه السلام) داشت و حضرت عنایت ویژهای به او داشتند و در ایام حیات امام علی جزو سرداران بزرگ سپاه اسلام بودند حجر همواره کنار امام بودند و چشم از ایشان بر نمیداشتند حتی وقتی شمشیر بر فرق مبارک امام زده شد، حجر در مسجد و کنار امام بود.
حضرت علی (عليه السلام) به حجر فرمود: روزگاري را ميبينم كه تو را مجبور ميكنند که مرا لعن کنی، اگر آن روز فرا رسید، با زبانت بيزاري از من بجو، اشکالی ندارد. ولی مراقب باش در دلت نسبت به من بيزاري مجوی.
حجر بن عدی در زمان خلافت معاویه بازداشت شد و او را به شام، در همين مرج عذرا كه دفن شده آوردند. به معاويه خبر دادند که حجر را آورديم. معاويه گفت: او باید از علی تبری بجوید، در غیر اینصورت او را بكشيد، وقتی به حجر گفتند: جانت در گرو تبری از علی است. از جانش گذشت و حتی حاضر نشد با زبان هم این کار را بکند.
حجر بن عدی شیعه واقعی حضرت علی (ع)
حجر بن عدی شیعه واقعی حضرت علی (عليه السلام) است كه بعد از 1400 سال هم باید بخاطر عشقق به علی تاوان پس بدهد، و اين توفيقی الهی است که نصيب هركسي نميشود. عجيبتر از همه اينكه وهابیها پس از نبش قبر حجر ادعا کردند که جنازه حجر را در آوردند و هنوز تازه و صورت خونی است؛ بدن حجر بن عدی پس از گذشت 1400 سال تازه و تحت تأثیر این خاک قرار نگرفته؛ خاكي كه آهن را ميپوساند نتوانسته بدن ضعيف و نحیف حجر را طبق قول حضرت علی در وصف شیعیان که «بعيون مرة، وبطون خماص» است را بپوساند؟ خدا حجت را بر ما تمام كرده است. واقعا جای تدبر است که چه اتفاقي مي افتد كه اينها اينطور خودشان را رسوا مي كنند. به هرحال حجربن عدي كسي است كه به اين عهد وفا كرد و تا آخرین نفس، قلبش برای ملا و مقتداي خودش میتپید و او پیرو حقیقی اميرالمومنين (عليه السلام) بود.
جایگاه حجر بن عدی در دل شیعیان
ما به وهابیها که قبر و بارگاه حجر را خراب کردند، می گوییم که حجر قبر و بارگاه نمي خواهد، قبر او در دل عاشقان علي بن ابي طالب است؛ جايي كه هيچ كس نمي تواند آن را نبش كند. به هرحال ما باید سعي كنيم شايسته نام افرادي باشيم كه ما خودمان را شيعه و پيرو او ميدانيم و باید رفتار و منشمان با کسی که خودمان را شيعه او ميدانيم، سنخیت داشته باشد.
این كلامي بود از وجود مقدس امام باقر نسبت به وجود مقدس اميرالمومنين ارواحنا لتراب مقدمه الفداء
[1] وسائل الشيعة (آل البيت)، ج1، ص88، ح209/12.
[2]حفر قنات به اين صورت است كه چند چاه را در مسير و در امتداد هم حفر ميكنند و سپس اينها را به هم متصل کنند وقتي كه آبها جمع مي شوند از مظهر آخرین چاه بيرون ميآيد.
[3] شيخ صدوق، الأمال، ص722، ح90.
[4] نهج البلاغه(شيخ محمد عبده)، ج3، ص70، نامه 45.
[5] توالتها به اين صورت بود كه قبلا که فاضلاب و کانالهای فاضلاب نبود، غضورات در گودالی جمع میشد که دور تا دور این گودال را دیواری درست میکردند و فاضلاب در آنجا جمع میشد و پس از مدتی از آن به عنوان کود استفاده می کردند.