بسم الله الرحمن الرحیم
اهمیت الگو و ارائه الگوهای مثبت برای جوانان
به گزارش پايگاه اطلاع رساني دفتر حضرت آيت الله علوي بروجردي (مدظله العالي)، ايشان در ديدار با فرماندهان پاسگاه ها و كلانتري هاي نيروي انتظامي كل كشور فرمودند: انسان طبعاً دوست دارد براي خودش الگو و نمونهای داشته باشد. کودکان وقتی به سنين نوجواني و جوانی میرسند، به دنبال الگو میگردند. حال، اين الگو ممكن است یک هنرپيشه خارجي و نوع مو و پوشش و حركات او باشد یا يك دانشمند، هنرمند و... . الگو بين افراد فرق ميكند. همین نقطه است که مورد سوءاستفاده دشمنان قرار میگیرد و مسئله تهاجم فرهنگی در اینجا خودش را نشان میدهد.
وظیفه ما این است که الگوهاي درست را در فرهنگ مردم جا بيندازيم و آنها را با الگوهايي آشنا کنیم كه در زندگيشان اثرگذار باشد. دنيای امروز دنياي ارتباطات است و با يك راديوی كوچك ميتوان با تمام دنيا در ارتباط بود. ما شاید بتوانیم تلویزيون خود را كنترل كنيم؛ اما آیا ميتوان جلوی استفاده از ماهواره و اینترنت را گرفت؟ هرچقدر فیلتر کنیم، فیلترشکنهایی میآید و آنها را میتوان باز کرد. در اين روزگار كه جوانان ما چنین در معرض تاخت و تاز فرهنگی هستند، اگر ما نتوانیم هويت فرهنگيشان را دقيقاً ترسيم كنيم، آنان به هر سمتي جذب خواهند شد و هنگامی که جذب الگوهای غربی و غیراسلامی شوند و از آنها خوششان بیاید، بهسختی میتوان آنها را جذب الگوهای اسلامی و بومی کرد.
فیلم و سینما، مهمترین ابزار ارائه الگو
یکی از مهمترین ابزارهای ارائه الگو در جهان امروز، فيلمهاي سينمايي هستند که اصلاً قابل کنترل هم نیستند. در بمبئی هند برای ساخت فیلم سیدالشهدا ـ علیهالسلام ـ همایشی برگزار شده بود. بسیاری از كارگردانان و تهيهكنندگان هم در آنجا حضور داشتند. بنده هم برای حضور در این همایش دعوت شده بودم. یکی از این کارگردانان، که بعد فهمیدم مسلمان و شیعه است، در گفتگو با من، از من پرسید: چرا شما صنعت فيلم و سينما را اينقدر از نظر دور داشتهايد؟ سینما در زمینه تبليغ و الگوسازی بین نسل جوان، زبان فوقالعاده رسايي است.
بعد به من گفت: شما به این مسئله توجه نكرديد، اما واتيكان به آن توجه كرده است. ایشان برای مثال، از يك فيلم آمریکایی نام برد که در هاليوود ساخته شده بود. اين فيلم که هنرپیشههای معروفی هم در آن حضور داشتند، نهتنها مذهبي نبود، بلکه خيلي عشقي بود و حتی صحنههای غیراخلاقي هم داشت. واتیکان براي دستیابی به اهداف خودش، برای ساخت این فیلم با چندین نویسنده جلساتی داشت و در نهایت این فیلم را ساخت و تمام هزینههای آن را هم برعهده گرفت.
موضوع فيلم، دختري است كه عاشق پسری ميشود و بر اثر حوادثي، رابطهشان به هم ميخورد. در نتیجه، اين دختر تصميم ميگیرد خودكشي كند. بدین منظور روي پلي میآید. ارتفاع اين پل از رودخانه بسیار زیاد بود و در صورت سقوط، حتماً کشته میشد. روی پل میایستد. تمام شهر زير پايش بود. ناگهان نگاهش به كليسايي افتاد كه صليب بزرگي بر روی آن نصب شده بود. تا صليب را ديد، در ذهن خودش از صليب به داخل كليسا منتقل شد و چهره زیبا و نورانی حضرت مريم در ذهنش آمد. عطوفتي از اين چهره در ذهن او نقش بست و همین امر موجب شد که از خودكشي دست بردارد.
اين قسمت، شايد به اندازه یک دقيقه هم نشود؛ اما واتيكان ميليونها دلار هزینه میکند و از هنرپيشههاي معروفی استفاده میکند تا این نکته را در فیلم بگنجاند و در همهجاي دنيا آن را نمايش دهند. آن كارگردان هندي میگفت: اين فيلم در همه جاي دنيا اکران شده است و هر كس اين فيلم را ديده است، به محض اينكه گرهاي در كارش پيدا میشود و احساس ناميدي در زندگي به او دست میدهد، آن صليب و تصوير حضرت مريم به ذهنش ميآيد.
اين يك واقعيت است. دشمن با اين وسايل ذهن جوانان ما را به آنچه در نظر دارد متمایل کرده است. اگر ما ميخواهيم در مقابل این همه تهاجم فرهنگی و هجمههاي تبليغاتي، بر جامعه خود بهویژه جوانان تأثیرگذار باشیم، باید ببینیم که چقدر در صنعت فيلم و سینما حضور داريم و به آسیبشناسی در این زمینه بپردازیم. واقعیت این است که حضور ما در این عرصه و تأثير ما بر آن بسیار محدود است.
ضرورت ارائه الگوهای اسلامی برای جوانان
ما بايد براي جوان الگو درست كنيم. این امر، با زور و دستور ممکن نیست و نمیتوان به جوان گفت که اين الگوي تو باشد يا نباشد؛ بلکه الگو بايد برای جوان جذاب باشد. الگو هم فقط منحصر به نحوه لباس پوشيدن يا آرايش موی یک هنرپیشه نيست؛ بلکه در همه شئون زندگي میتوان الگوهایی یافت؛ مثلاً ميتوان زندگي يك شهید ازجانگذشته را الگو قرار داد. ما در اسلام الگوهايي داريم كه خودشان بهتنهايي جاذبيت دارند. وجود آنها و زندگيشان میتواند الگوهای خوبی در اختیار ما قرار دهد. آنچه مهم است این است که ما بتوانیم این الگوها را بهزیبایی عرضه كنيم.
فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ يكي از اين الگوهاست. ممكن است در ذهن جوانان ما، ابتدا هنرپيشههای سينما بيشتر جلوه كند؛ اما مهم الگوي پايدار است كه در تمام شرايط زندگي جوابگو باشد. فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ چنین الگويي است. حتی بسیاری از مستبصرین[1] این بانوی بزرگ را الگوی خود قرار دادهاند.
جنبههای زیادی در زندگي حضرت زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ هست که ميتواند الگوی جوانان ما باشد؛ اما متأسفانه ما در ارائه این الگو، خوب کار نکردهایم. مثلاً در توصیف مقام والای آن حضرت میگوییم: پیش از اينكه عالم و آدم خلق شود، نور فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ خلق شده بود. اين درست است؛ اما یک جوان نميتواند آن را هضم كند و لازم نيست اين احادیث را برای آنان بگوييم. اما میتوان در توصیف زندگی ساده و بیپیرایه آن حضرت، عظمت ایشان را بهخوبی بیان کرد.
فاطمه زهرا (س) الگوی سادهزیستی
فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ دختر پيامبر بود و حكومت اسلامي هم بهوسيله پيامبر شكل گرفت. به قول جرجي زيدان، دستکم تمام جزيرة العرب، يعني منطقهای بزرگتر از عربستان امروزي، در آن زمان مسلمان بودند و پيامبر رئيس حكومت بود. فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ هم دختر چنین شخصی است و به یک معنا، ملكه جامعه اسلامی به شمار میرفت.
حال، فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ با چنین جایگاه بالای اجتماعی، چنان ساده زندگی میکند که وقتی سلمان فارسي جهيزيه آن حضرت را ديد، شروع کرد به گریستن و به پیامبر عرض کرد: «يا رسول الله! من در دربار ساساني بودم. سالهای زیادی نیز در روم بودم و زندگي قيصر و دخترانش را ديدهام. اينها چه وسایلی است كه به اسم جهیزیه براي دخترت تهيه كردهاي»؟ پيامبر فرمودند: «با خود فاطمه صحبت كن. او چيزي به خانه شوهر ميبرد كه تو در روم و ايران ساساني نمیبینی».
برای مراسم عروسی فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ لباس عروس دوختند؛ اما در میان راه، پیش از اينكه آن حضرت به خانه امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ برسد، زن فقیری نزد او آمد و گفت: «دختر پيامبر! امشب شب بخت تو است، اما من لباسی براي پوشيدن ندارم». حضرت همانجا لباس عروسياش را به او داد و لباس قبلي خودش را پوشيد و با همان لباسها به خانه شوهر رفت؛ تا جايي كه حتی پیامبر هم اعتراض كردند و فرمودند: «دخترم! شب عروسي تو بود. چه اشكالي داشت پيراهن کهنهات را ميدادي»؟ فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ پاسخ دادند: يا رسول الله! من از خود شما شنيدم كه فرمودید: « لَنْ تَنالُوا الْبِرّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبّونَ ؛ اگر ميخواهيد به كسي انفاق كنيد، چيزي را بدهید كه دوست داريد. من آن لباس را دوست داشتم و لباس قبلي را به اندازه آن دوست نداشتم. بنابراین، همان چیزی را که دوست داشتم انفاق كردم»[2].
اهمیت عرضه درست الگوهای اسلامی
اميرالمؤمنين ـ علیهالسلام ـ نیز يك الگوست. الگویابی از زندگی و رفتار و حرکات اين بزرگواران، بسیار راحت است؛ اما مهم اين است كه ما بتوانيم اين مفاهيم را آن گونه كه بايد و شايد، به نسل جوانمان عرضه كنيم. متأسفانه ما نميتوانيم اين مفاهيم را به خوبی نشان دهیم و به نسل بعدي منتقل کنیم. بسیاری از مجاهدان و مبارزان هم هستند که در راه جهاد فی سبیل الله، زندگي راحت خود را فدا کردند و پاي هدف خود ايستادند. اينها هم میتوانند الگویی برای ما باشند. اما نشان دادن اين الگوها بسترسازي ميخواهد و ما بايد سعي كنيم اين الگوها را برجسته كنيم. الگوسازی و ارائه الگوهای مثبت، نقش بسیاری در کاهش جرایم در جامعه دارد و از این زاویه، با حوزه وظایف نیروهای انتظامی ارتباط پیدا میکند و اهمیت مییابد.
مسئولان نظام اسلامی، الگوهایی برای مردم
الگوسازي، در كار مسئولان اجرایی و نهادهای فرهنگی هم بسیار مهم است؛ در اين نظام اسلامي كه منتسب به اسلام است، هر شخصيت اجرايي، چه بخواهد و چه نخواهد، از نظر مردم يك الگو تلقي ميشود. مردم حتي اگر يك مأمور راهنمايي ساده را ببینند كه سوار بر ماشين راهنمايي، به كوچهاي كه ورود ممنوع است وارد شود، انتقاد میکنند؛ چون توقع دارند که لااقل او قوانين راهنمایی و رانندگی را رعايت كند. این نشان میدهد که حتی این مأمور ساده هم الگوست.
مديران اجرايي در نظام اسلامي هم الگو هستند و عملكرد خوب آنها ميتواند براي همه مردم و جوانان آموزنده باشد. بانويي كه از نظر علمي رشد دارد و در سيستم اجرايي موفقيت کسب میکند، براي دختران ما الگو ميشود تا آنها نیز درس بخوانند. حتی نحوه حجاب و پوشش هم برای علاقهمندانش الگو ميشود و سعی میکنند از او تقلید کنند.
نقش مسئولان بهعنوان الگو، در اعتقادات مردم
ما و شما هم الگوی مردم هستيم. حال، اگر خوب کار کنیم، تأثیر مثبت بر جامعه خواهیم داشت. وقتي جوانی ببیند كه یک مدير اجرايي اول وقت در مسجد حاضر میشود و نماز میخواند، او هم خودبهخود به نماز اول وقت علاقه پيدا ميكند. اما اگر ما الگوي منفي باشيم، به حيثيت و آبروي 1400 ساله اسلام خدشه وارد ميكنيم.
حال اگر بر اثر اعمال و رفتار ما، در اعتقادات جوانانمان خدشهای وارد شود و برخی از آنها از عقيده خود برگردند، از چه كسي باید عذرخواهي كنيم؟ گروهی خدمت امام معصوم ـ علیهالسلام ـ رسیدند و عرض کردند كه فلان شخص بدعتي در دين گذاشته است و اکنون ميخواهد توبه كند؛ چه كار كند؟ حضرت فرمودند: «باید به سراغ تمام كساني برود كه بدعت او را شنيدند و قبول كردند، و عقيده آنها را اصلاح كند تا خدا او را ببخشد».
مسئولیت نیروی انتظامی، رسالت الهی و دینی
پست و مقام شما مأموران نیروی انتظامی، شأن بسيار برجستهاي دارد؛ چون شما در مسئولیتی هستيد كه در معرض ديد مردم است و رفتار شما برای مردم الگوست. حال اگر رفتارتان مناسب این جایگاه و توقع مردم نباشد، به عقیده مردم لطمه وارد میشود که مسئوليت آن بسیار زياد است. بنابراین، كار شما از يك شغل عادي به يك رسالت تبديل ميشود. اين رسالت، مسئوليت خدايي و شرعي دارد و باید سعی کرد که آن را به خوبی انجام داد.
هنگامی که مرحوم شيخ مرتضي انصاري تصميم گرفت كه به نجف برود و در کسوت مرجعیت قرار بگیرد، مادرش نامهای به او نوشت و در بالاي آن این شعر را آورد:
من نميگويم سمندر باش يا پروانه باش گر به فكر سوختن افتادهاي، مردانه باش
شما عزیزان نیروی انتظامی هم که از جان و حيثيت خود ميگذريد و همه وجودتان را در این رسالت نثار ميكنيد، سعی کنید مردانه وارد عمل شوید؛ يعني در زندگي الگو باشيد. در این صورت، عمل شما هم عبادت میشود. یک گرهگشايي از مشکلات مردم و یک لبخند، حسابي است كه نزد خدا محفوظ ميماند.
بنابراين، توجه داشته باشيم كه طبيعت مردم الگوپذیری است. علاوه بر این، در ذهن خود از مسئولان و شخصیتهای برجسته نیز الگوسازي میکنند. پس سعي كنيم كه الگوهاي مثبتی براي مردم، بهویژه جوانان باشيم. الگوهايي باشيم كه اگر مردم بر طبق عملكرد ما عمل كردند، جامعه به طرف صلاح حركت كند. انشاءالله.
والسلام علیکم و رحمة الله برکاته
[1]. مستبصر به کسی گفته میشود که شیعه نبوده، پس از بصیرت یافتن به مذهب حق، شیعه شده است.
[2]. سوره آل عمران، آيه 92.