بسم الله الرحمن الرحيم
وصایای اخلاقی امام حسن مجتبی(ع)
مرحوم سیدمحسنامین ـ رضواناللهعلیه ـ در «اعیانالشیعه» نقل کرده است: هنگامی که امام حسن مجتبی ـ علیهالسلام ـ بر اثر تأثیر سم، در بستر بیماری و در شدت ناراحتی بودند، جنادةبنابياميه، از اصحاب آن حضرت، به عيادت امام رفت. امام در این دیدار به او فرمودند:
«يا جنادة! ... نعم استعد لسفرك ، وحصل زادك قبل حلول أجلك ، واعلم أنك تطلب الدنيا والموت يطلبك، ولا تحمل هم يومك الذي لم يأت على يومك الذي أنت فيه ، واعلم أنك لا تكسب من المال شيئا فوق قوتك إلا كنت فيه خازنا لغيرك .
واعلم أن في حلالها حساب ، وفي حرامها عقاب ، وفي الشبهات عتاب ، فأنزل الدنيا بمنزلة الميتة ، خذ منها ما يكفيك ، فإن كان ذلك حلالا كنت قد زهدت فيها ، وإن كان حراما لم يكن فيه وزر ، فأخذت كما أخذت من الميتة ، وإن كان العتاب فان العتاب يسير .
واعمل لدنياك كأنك تعيش أبدا ، واعمل لآخرتك كأنك تموت غدا ، وإذا أردت عزا بلا عشيرة ، وهيبة بلا سلطان ، فاخرج من ذل معصية الله إلى عز طاعة الله عز وجل...»[1]
اي جناده! آماده سفر آخرت شو، و قبل از فرا رسیدن مرگ زاد و توشه خود را فراهم كن، و بدان در حالی تو دنیا را طلب مي كني كه مرگ ، تو را می طلبد. و امروز غم و اندوه فردا را نداشته باش، و بدان كه هر چه از مال دنیا بیشتر از غذا و خوراك خود به دست آوردی در حقیقت آن را برای دیگران ذخیره كرده ای.
و بدان كه اموال حلال دنیا مورد محاسبه قرار خواهد گرفت و اموال حرام دنیا عقاب و مجازات دارد و در اموال شبهه ناك و مشكوك سرزنش هست. پس دنیا را مانند مرداری فرض كن و آن مقدار از آن بهره برداري كن كه تو را كفایت كند ، پس اگر حلال باشد تو زهد ورزیده ای و اگر حرام باشدگناهی مرتكب نشده ای چون به مقدار اضطرار و ناچاری استفاده كرده ای آنچنان كه از مردار به هنگام ناچاری استفاده می شود ، و اگر در آن عتاب و سرزنش باشد ، عقاب و سرزنشی كم و آسان خواهد بود .
برای دنیایت چنان کار کن که گویا برای همیشه در این دنیا خواهی بود. و برای آخرتت نیز چنان سعی و تلاش کن که گویا فردا از دنیا خواهی رفت. و اگر عزّتى بدون بستگان و شكوهى بدون سلطنت مي خواهى، از معصیت و نافرمانى خدا خارج و به طاعت و فرمان بردارى خداوند عزّوجلَّ درآى و داخل شو.
آمادگی برای سفر مرگ
«يا جنادة! استعد لسفرك ، وحصل زادك قبل حلول أجلك »؛ مرگ همچون سفری است که هرکسی ناگزیر به آن سفر خواهد رفت؛ پس پیش از آنكه مرگت برسد، اسباب و وسايلت را فراهم كن. مبادا گرفتاري زندگي ـ چه حق و چه ناحق ـ چنان شما را مشغول كرده باشد كه لحظة مرگ تازه متوجه شويد كه هنوز وصيتنامه ننوشتهاید و براي آخرت خود کاری نکردهاید. بدانیم که حتی یک لحظه هم فرصت داده نخواهد شد.
سكندر كه بر عالمي حكم داشت در آن دم كه ميرفت و منزل گذاشت
ميسر نبودش كزو عالمي بگيرند و فرصت دهندش دمي
نگه دار فرصت كه عالم دمي است دمي نزد دانا به از عالمي است
« واعلم أنك تطلب الدنيا والموت يطلبك »؛ تو با سرعت به سمت دنيا حركت ميكني؛ اما به همين سرعت، مرگ به دنبال توست و تو را میطلبد و سرانجام، مرگ نصيب تو خواهد شد.
استفاده از فرصتها
« ولا تحمل هم يومك الذي لم يأت على يومك الذي أنت فيه »؛ فردايي را كه نيامده است، رها كن و امروز را كه در آن هستي، غنيمت بشمار و به فكر امروز باش. ما فقط اين لحظه را در اختیار خود داریم و ميتوانیم كاري انجام دهیم. مرحوم آيتالله بروجردي در دوران مرجعیتشان ميفرمودند: «مطالبی كه در دوران جوانی در درس آخوند یا در درس مرحوم درچهای (رحمة الله عليهما) نوشته و بر روی آنها کار کرده بودم، امروز به دردم میخورند و از آنها استفاده ميكنم؛ امروز در شرایط پیری و اشتغالات فراوان، دیگر فرصت و حوصله كار جديد ندارم». واقعيت همین است. گمان نكنيم كه همة فرصتها در آینده هم پيش ميآيد. فرصتي كه ما به دنبال آن هستيم، آمال و آرزوست؛ الآن را غنيمت بشمریم.
« واعلم أنك لا تكسب من المال شيئا فوق قوتك إلا كنت فيه خازنا لغيرك» . هرچه دوندگي كني، به بيش از آنچه براي تو مقدر شده است، نميرسي. امام در اينجا واژه «قوت» را به کار میبرند. «قوت»، يعني آن چيزي که خودت شخصاً استفاده ميكني. هرچه تلاش کنی، بيشتر از قوت خودت نصيبت نميشود. اما نسبت به آنچه بيش از قوت خودت کسب کردهای، صندوقچه و خزانهای برای جمعآوری آن شدهای تا به ديگران تحويل دهي.
قناعت و پرهیز از دنیاگرایی
« واعلم أن في حلالها حساب ، وفي حرامها عقاب ، وفي الشبهات عتاب »؛ حلال دنیا حساب و کتاب دارد؛ حرام آن هم عذاب و عقاب دارد؛ در شبهات آن نیز عتاب و سرزنش است. حتي در شبهات نیز نباید بيپروا داخل شد. وارد شدن در هر امر شبههناكي، چه پول و چه غیر آن، مستلزم عتاب است.
« فأنزل الدنيا بمنزلة الميتة ، خذ منها ما يكفيك »؛ دنيا را همچون مرداری بدان. هنگامی که انسان گرسنه باشد و چيزي برای خوردن پیدا نکند، اكل ميته جايز ميشود؛ منتها در چنين شرايطی، آیا انسان این مرده را با اشتها و بهطور کامل ميخورد؟ اكل ميته، بهاندازهای جایز است كه جان انسان را حفظ كند و بيش از آن جایز نیست. امام ميفرمايد: دنيا را بهاندازه اكل ميته بخواه. آن مقداري را از دنيا بردار كه تو را تكفل كند؛ بيش از آن برندار كه باید جواب بدهي.
« فإن كان ذلك حلالا كنت قد زهدت فيها »؛ اگر آنچه از دنیا برداشتهای، حلال و بهاندازة اكل ميته باشد و بيش از آن برنداشته باشی، زهد به خرج دادهاي.
« وإن كان حراما لم يكن فيه وزر »؛ اما اگر حرام بود، وقتي بهاندازة اكل ميته است، وزر و گناهی ندارد. « فأخذت كما أخذت من الميتة »؛ از اين وزر، مقداري برداشت كردهاي كه همچون اكل ميته، نیاز بوده است.
« وإن كان العتاب فان العتاب يسير »؛ اما اگر حرام باشد و مرتكب حرام شوي، عذاب آن كمتر است.
نظم و برنامهریزی برای آینده
« واعمل لدنياك كأنك تعيش أبدا ، واعمل لآخرتك كأنك تموت غدا» »؛ برای دنیا چنان کار کن که گویا تا ابد
زندهای و چنان باش که گویا فردا میمیری. شبیه این عبارت، از اميرالمؤمنين ـ علیهالسلام ـ نیز نقل شده است. براي دنيا بهگونهای برنامهريزي كن كه وظايف شما را در حال و آينده مشخص سازد. اميرالمؤمنين ـ علیهالسلام ـ نیز فرمودند: «ونظم امركم»؛ یعنی در تمام شئون زندگیتان منظم باشيد تا اگر زنده مانديد، برای کارهایتان برنامة مشخص و منظم داشته باشید.
عزت و بزرگی، در گرو تقوا و اطاعت الهی
« وإذا أردت عزا بلا عشيرة ، وهيبة بلا سلطان ، فاخرج من ذل معصية الله إلى عز طاعة الله عز وجل»؛ اگر عزتی ميخواهي كه عشيره و خاندان پشت سرش نباشد، و هيبتي ميخواهي كه مردم بدون زور براي تو ارزش قائل باشند، خود را از ذلت معصيت بيرون کن. حرمات الهي را رعایت کن و آنها را پایمال نکن و در اطاعت خدا داخل شو. قطره بهتنهایی ارزشی ندارد؛ اما در صورت اتصال به منبع لايزال، ديگر قطره نيست، بلکه دريا و اقيانوسی بیکران است. اطاعت از خدا، اتصال به آن قدرت لايزال است و عزت نیز همان جاست. در اصل منظور امام این است که عزت را خدا بايد بدهد؛ اگر تمام عالم جمع شوند و كسي را عزيز كنند، تا خدا نخواهد، آن فرد عزيز نميشود؛ و اگر تمام دنیا بخواهند كسي را ذليل كنند، تا خدا نخواهد، نمیتوانند. داستان يوسف در قرآن نیز همين است. تمام شرايط دست به دست هم دادند تا او را زمين بزنند؛ اما دست الهی او را بالا برد؛ به دلیل پرهیز از گناه، و رعایت حرمات الهی.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.[1] خزاز القمي، كفاية الاثر، ص226؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج44، ص139.