بسم الله الرحمن الرحيم
اربعین، امتداد عاشورا در طول تاریخ
اربعین اول از نظر ما دارای موضوعیت است. در چنین روزی، اهلبیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ در بازگشت از شام به مدینه، وارد کربلا شدند. بحث درباره اربعین، بحث آثار و نتایج قصه کربلا را پیش میکشد. آیا قصه کربلا صرفاً مصداق این ضربالمثل است که زمستان گذشت و روسياهي براي زغال ماند؟ آیا قضیه کربلا همانند هجوم مغولهاست که گفته شده است: آمدند و كشتند و خراب كردند و رفتند؟ آيا در كربلا هم فقط همين بود؟ آمدند و كشتند و بيرحمي كردند، و تمام شد و رفت؟
قصه امام حسين ـ علیهالسلام ـ را نباید تنها نسبت به مدينه یا عراق و شام سنجید. عاشورا موجي ایجاد کرد كه نهتنها بر دنياي آن روز اسلام، بلكه بر كل تاریخ اسلام اثر گذاشت و تاريخ را تغيير داد.
امام سجاد(ع) و زینب کبری(س)، عوامل تأثیرگذاری کربلا
خوني در كربلا ريخته شد و بيرحميهایی در آنجا واقع شد كه حتي در میان عرب هم سابقه نداشت؛ اما همين باعث شد كه حتي در مركز قدرت دشمن هم لرزشهای آن احساس شود و تأثیرات عمیقی از خود بر جای گذارد. حادثه کربلا چنان اثرگذار بود كه وقتی معاویه فرزند یزید به خلافت انتخاب شد، بالاي منبر رفت و از کردار پدر و جد خود ابراز برائت کرد؛ آنگاه از خلافتی که بر روی خونهای اهلبیت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ استوار شده بود، کناره گرفت. در نتیجه حکومت از خاندان ابوسفیان خارج شد و به دست مروانیان افتاد. آنچه موجب چنین تأثیرات عمیقی شد، خطابههای امام سجاد ـ علیهالسلام ـ و زینب کبری ـ علیهاالسلام ـ بود كه مسجد شام را لرزاند.
اسرای کربلا را در مسجد شام جمع کردند. با ریسمانی آنها را به یکدیگر بسته بودند که یک سر آن به گردن امام سجاد ـ علیهالسلام ـ و سر دیگر آن به بازوی زينب كبري ـ سلاماللهعلیها ـ و به نقلی به گردن آن حضرت بسته شده بود و زنان و کودکان را وسط آن دو به بند کشیده بودند[1].
ایشان را با اين حالت و در میان هلهله و شادی مردم آوردند و در مسجد نشاندند؛ اما به محض اینکه امام سجاد ـ علیهالسلام ـ سخنان خود را آغاز كرد، صدای ضجه و گريه از همان مردم برخاست و مسجد را به لرزه درآورد. سخنان امام و واکنش مردم، چنان اثرگذار بود که در همان مجلس، يزيد گفت: من نميخواستم حسين را بكشم؛ پسر زياد خودسرانه این کار را کرد. پس از آن، حكومت از آلابیسفیان بيرون آمد و به مروانیان رسيد؛ اما حکومت آنان نیز محدود بود و چند سال بيشتر طول نكشيد و هرگز در میان مسلمانان، حتي در خود شام هم مشروعيت پيدا نكرد.
جنگ و ناامنی، نتیجه کوتاهی در یاری امام حسین(ع)
مدينهاي كه امام حسين ـ علیهالسلام ـ را تنها گذاشت و آن حضرت، غريبانه از آنجا بيرون رفت، به فاصله دو سال، کانون حمله و تاخت و تاز سپاهیان یزید شد و چنان جنايات و فاجعهای در آنجا رخ داد كه نميتوان بیان كرد؛ فانا لله وانا اليه راجعون». آنقدر خون ریخته شد که تا پای قبر پیامبر نیز رسید؛ اموال مردم غارت شد و نوامیس مردم مورد تجاوز قرار گرفتند و هزاران دختر بيحیثیت شدند؛ به گونهای که تا مدتها شرط بكارت را از قوالههاي ازدواج حذف كردند[2].
دو سال بعد، حجاجبنيوسف ثقفي برای جنگ با عبداللهبنزبير به مکه حمله برد؛ كعبه را ویران كرد و به کشتار مردم پرداخت. در عراق نیز پشت سر هم جنگ درگرفت. ابتدا مختار قیام کرد و به خونخواهی از شهدای کربلا، قاتلین امام و یارانش را کشت؛ سپس مصعب بر او چیره شد و او را به قتل رساند؛ آنگاه عبدالملک مروان به عراق حمله کرد و مصعب را کشت. عراق پیوسته در جنگ و خونریزی بود و خونهای بسیاری ریخته شد. یکی از پژوهشگران به نام مرحوم آقاي عمادزاده، در کتاب خود به نام تاريخ عاشورا نوشته است: در طول مدت 30 يا 35 سال بعد از امام حسين ـ علیهالسلام ـ در حدود 300 هزار نفر در عراق كشته شدند.
مسلمانان پس از شهادت امام حسین ـ علیهالسلام ـ دیگر روي خوش نديدند؛ براي آنکه خون مظلومی روي زمين ريخته شد. مسلمانان گمان میكردند اگر به یاری امام حسين ـ علیهالسلام ـ نروند نزد یزید مقرب ميشوند و به ثروت و مقام میرسند. ازاینرو، دست از یاری امام برداشتند و او را كشتند؛ اما نهتنها به مطامع خود دست نیافتند، بلکه امنيتي هم كه داشتند، از بين رفت؛ خون فرزندانشان ريخته شد نوامیسشان مورد هتک و تجاوز قرار گرفت. اين واقعيتي است كه تاريخ نشان ميدهد. اگر هنگام نیاز حق را ياري نكنيم، خدا چوبمان خواهد زد؛ چنانکه مسلمانان را در آن روزگار چوب زد و مسير تاریخ عوض شد.
پس از حادثه کربلا، بنياميه بر اثر بیداری مردم و قیامهای متعدد، متزلزل شد. اما جریان در مسير مطلوب قرار نگرفت. در پی تضعيف بنیامیه، بسیاری از مردم نزد امام صادق ميآمدند و از ایشان دعوت به قیام میکردند؛ اما امام ميديدند كه آنها همان مردماند و هنوز آن آگاهي و بصیرت در ایشان وجود ندارد. ازاینرو، از پذیرش این دعوت سر باز زدند.
عاشورا سرمایهای بزرگ و پایانناپذیر
خون امام حسین ـ علیهالسلام ـ اسلام را بيمه كرد و باعث بیداری اين تفكر شد كه مسير خلافت، مسير درستي نيست و در نتیجه، موجب پايداري مكتب اصيل شد. اگر حادثه كربلا پيش نميآمد، حوزه علمي امام صادق ـ علیهالسلام ـ هم هيچگاه شكل نميگرفت و آن انقلاب فرهنگي عظيمي كه در عالم اسلام توسط امام باقر و امام صادق ـ علیهالسلام ـ شکل گرفت، انجام نميشد. اين نهضت عظیم فرهنگی، پاسخی به تشنگي مردم براي دريافت معارف اصيل بود. اگر نهضت امام حسین ـ علیهالسلام ـ نبود و اين خونها ریخته نمیشد و آن بيرحميها صورت نمیگرفت، كربلا ماندگار نميشد.
ما امروز از چنين سرمايه عظيمي براي عرضه معارف اسلام به مردم برخورداريم. چهبسا كساني كه نماز نميخوانند و مشروب ميخورند، اما وقتی پاي امام حسين ـ علیهالسلام ـ جلو ميآید، دلشان ميلرزد و برای آن حضرت سینهزنی و عزاداری میکنند. اين افراد را نباید طرد کرد. نماز واجب است؛ اما كسي را که نمازخوان نیست، ولی براي امام حسين ـ علیهالسلام ـ سينهزنی و زنجيرزنی میکند، نباید نفی کرد. همین عزاداریها وسيله نجات او خواهند شد.
جاذبهاي كه امام حسين دارد، قابل قياس با جاذبه هاي ديگر مثل احكام و... نيست. من در فيلمی دیدم در مسیری كه مردم به سوی كربلا ميرفتند، مسیحیان چادری بر پا کرده بودند و از زائران امام حسین ـ علیهالسلام ـ پذيرايي میکردند. اين يك سرمايه است. مردم براي امام حسين است که دور ما جمع ميشوند. پرچم مجلس امام حسين است كه وقتی بالا ميرود، مردم را جمع ميكند. سعی کنیم که زير اين پرچم سینه بزنیم و براي امام حسين ـ علیهالسلام ـ كار كنيم.
لزوم بهرهبرداری از سرمایه عاشورا و پرهیز از شبههافکنی
مراقب باشیم این سرمایه را هدر ندهیم و بهبهانههای مختلف و شبهات بیاساس، این خیمه برافراشته را ویران نكنيم؛ شبهاتی همچون اینکه حضرت رقيه دختر امام حسين نيست؛ شايد فردا كسي بگويد عبدالله رضي هم نبوده است و يا حضرت علياصغر نبوده و... . با اين حرفها اساس مکتب امام حسین ـ علیهالسلام ـ به خطر میافتد. مراقب باشیم بهگونهای عمل نكنيم كه علاقه و شوق مردم كم شود.
امروزه کاروانهای بسیاری براي زيارت حضرت رقيه اعزام میشوند و در كنار حرم آن حضرت، مسجد بزرگی ساخته شده است. حال چرا در تلويزيون مملكت وجود آن حضرت را نفي ميكنند و میگویند دختر امام حسين نبوده است؟ لااقل، اکنون كه وهابيها حرم آن حضرت را به خمپاره بستهاند، اين حرف را نزنيد! وهابيها از این حرمها احساس خطر ميكنند؛ آن وقت ما هم چوب به دست گرفتهايم براي خراب كردن آن! نکند فردا که وهابيها آنجا را نیز مثل بقيع صاف كردند، بگوييم الحمدالله، بدعتي بود که از بين رفت! مراقب باشیم اين سرمايه را خراب نكنيم.
سعی کنیم که از اين سرمايهها بهخوبی بهرهبرداري كنيم. اگر وهابيت اين عاشورا را داشت، تمام دنيا را گرفته بود. آنان چنین سرمایهای ندارند؛ بنابراین، بهشدت تبلیغات منفی ميكنند و به شبههافكني میپردازند.
اين مردم اگر با ما قهر كنند، با امام حسين و امام رضا و... قهر نميكنند. ما بايد زير سايه اين بزرگواران قرار بگیریم و از این سرمایههای گرانقدر بهرهبرداري كنيم. مرحوم آیتالله خوانساري پیش از هر نماز و هر اقامه میفرمودند: السلام عليك يا اباعبدالله. يكي از اصحاب ايشان گفت: آیا اين سلام دادن وارد شده است؟ ايشان فرمود: نه. گفتند: پس اين التزام شما برای چیست؟ ايشان فرمود: براي اينكه اين محراب و اين منبر از اين امام مانده است و اگر او نبود، هيچ یک از ما و شما هم نبودیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
.[1] سید بن طاووس، اللهوف، ص101؛ المقرم، ص369، الجوزانی، تذکرة الخواص، ص49.
.[2] بسياري از بزرگان اهل سنت در باره اين واقعه مينويسند: «وفي هذه الحرة كانت وقعة الحرة المشهورة في أيام يزيد بن معاوية في سنة 63 وأمير الجيش من قبل يزيد مسلم بن عقبة المري، وسموه لقبيح صنيعه مسرفا ، قدم المدينة فنزل حرة وأقم وخرج إليه أهل المدينة يحاربونه، فكسرهم وقتل من الموالي ثلاثة آلاف وخمسمائة رجل ومن الأنصار ألفا وأربعمائة، وقيل ألفا وسبعمائة ، ومن قريش ألفا وثلاثمائة ، ودخل جنده المدينة فنهبوا الأموال وسبوا الذرية واستباحوا الفروج ، وحملت منهم ثمانمائة حرة وولدن ، وكان يقال لأولئك الأولاد أولاد الحرة .» الحموي، معجم البلدان، ج2، ص249؛ ابن قتيبة الدينوري، الأمامة والسياسة(تحقيق الشيري)، ج2، ص15.