English | فارسی
شنبه 25 آذر 1391
تعداد بازدید: 1722
تعداد نظرات: 0

بيانات آيت الله علوي بروجردي مدظله پس از پايان درس خارج فقه

بيانات آيت الله علوي بروجردي مدظله پس از پايان درس خارج فقه

 بیانات امام حسین(ع) به ابوذر، هنگام تبعید به ربذه

ثم تكلم الحسين عليه السلام فقال[1] : يا عماه! إن الله تعالى قادر أن يغير ما قد ترى ، والله كل يوم هو في شأن وقد منعك القوم دنياهم ومنعتهم دينك ، فما أغناك عما منعوك ، وأحوجهم إلى ما منعتهم ! فأسال الله الصبر والنصر ، واستعذبه من الجشع والجزع ، فإن الصبر من الدين والكرم وإن الجشع لا يقدم رزقا، وجزع لا يؤخر أجلا [2].

پس از آن امام حسین (علیه السلام) گفت: ای عمویم خداوند متعال اين قدرت را دارد وضعي را که مشاهده مي کني تغيير داده و دگرگون کند ، زیرا او هر روز در كار و شأنی است، این مردم را دنيايشان از تو بازداشت و به خاطر دنیای خود از تو دریغ کردند، و تو دینت را به آنان ندادی و از آنها دريغ داشتي، چقدر تو از دنیای ایشان بی‌نیازی، و چقدر آن‌ها به دین تو نیازمندند، پس از خدا صبر و بردباری درخواست کن، و از بی‌صبری و طمع پناه به خدا ببر، زیرا صبر و شکیبایی جزئی از دین و لازمه دينداري است، و از بزرگواری شخص می‌باشد، حرص و طمع روزی انسان را زياد نکند، و بی‌صبری اجل انسان را به تاخير نيندازد.

جناب ابوذر از شخصیت‌هایی است كه در میان اصحاب رسول‌الله ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ از جایگاه شایسته و قابل قبولی برخوردار است. ایشان همچنین از اصحاب اميرالمؤمنين ـ علیه‌السلام ـ و از ناصرين حق بوده است. البته اشکالات جزئی نیز به او وارد شده است و آن اینکه ایشان آن گونه که در برابر اقدامات عثمان فرياد مي‌زد، در سقيفه بني‌ساعده فرياد نزد. البته ظاهراً اعتراض کرده، اما آن گونه که باید، محكم و جدي نبوده است. با این حال، ایشان از شخصيت‌هاي برجسته و قابل قبول است و در حرکت او در راه خدا و یاری اسلام و پيامبر شکی نیست.

ابن‌ابی‌الحدید در «شرح نهج البلاغه» درباره تبعید ابوذر غفاري به ربذه[3] می‌نویسد: عثمان دستور داده بود كه هنگام خروج ابوذر از مدينه، كسی حق ندارد به بدرقه او برود؛ اما اميرالمؤمنين ـ  علیه‌السلام ـ به همراه دو فرزند بزرگوارش، امام حسن مجتبي و سيدالشهدا ـ علیهماالسلام ـ به بدرقه ابوذر آمدند. ابن‌ابي‌الحديد در این جریان، ‌سخنانی را از سیدالشهدا ـ علیه‌السلام ـ نقل مي‌كند که ایشان را دل‌داري مي‌دهند تا در تبعید نیز  دلش محكم و ايمانش پایدار باشد.

امام حسین ـ علیه‌السلام ـ خطاب به ابوذر می‌فرمایند: «يا عماه! إن الله تعالى قادر أن يغير ما قد ترى ، والله كل يوم هو في شأن»؛ عمو جان! خداي متعال قادر است اين شرايطي را كه مي‌بيني، هم‌اکنون تغيير دهد (پس به خدا اتکا داشته باش كه او هر آن مي‌تواند همه چيز را دگرگون کند). خداوند در هر روز شأني دارد و در جايگاه قدرت و خالقيت خود نشسته است. بنابراین می‌تواند مصالح خاصي را در جهات خاصی اقتضا كند و آنچه را كه امروز در نظر گرفته است،‌ تغيير دهد.

دنیاگرایی مردم، زمینه‌ساز انحرافات اجتماعی

«وقد منعك القوم دنياهم ومنعتهم دينك ، فما أغناك عما منعوك ، وأحوجهم إلى ما منعتهم !».  آنچه بين تو و اين مردم فاصله انداخته و باعث شده است مردم تو را از خودشان جدا كنند، دنياي آنهاست. آنان به‌خاطر آسایش دنياي خود و خانواده‌شان و حفظ ثروت‌ و مقامشان، تو را به عثمان فروختند. و آنچه باعث شد نتوانی با اين مردم بسازي و با آنان درگیر شوی، دين تو بود.

دنياي مردم باعث شد كه تو را از خود طرد كنند. بنابراین، مردم بودند که در برابر ابوذر قرار داشتند، نه فقط عثمان؛ چون مردمند  كه جمع مي‌شوند و عثمان‌ها را تعيين مي‌كنند و پشتوانه آنها می‌شوند. آنان بودند كه تو را ترك كردند و تو به آنان پشت کردی. علت آن نیز دنياي ایشان و دين تو بود.

« فأسال الله الصبر والنصر »؛ از خدا صبر و پیروزی را طلب کن؛ یعنی هم تحمل اين شرایط و هم نصرت و پيروزي را تنها باید از خدا بخواهی؛ براي اينكه تو براي او سرمايه‌گذاري كردي. آنچه تو را از اين مردم جدا کرد، دين خدا بوده است؛ پس از خودش بخواه كه هم به تو صبر بدهد و هم تو را یاری کند.

صبر و بردباری، زمینه‌ساز پیروزی و نصرت الهی

در این بخش از فرمایش سیدالشهدا ـ علیه‌السلام ـ نكته‌اي نهفته است و آن تقدم صبر بر نصر است. درست است که خداوند «والله كل يوم هو في شأن » و « إن الله تعالى قادر أن يغير ما قد ترى»، اما امور دنيایی بايد با توجه به اسباب و خصوصياتي كه خاص اين دنيا و عالم ماده است، صورت بگيرد. خداوند مي‌توانست پيامبرش را در شرایط بحرانی جنگ احد، و یا امام حسين ـ علیه‌السلام ـ را در ظهر عاشورا ياري كند و به پیروزی کامل برساند؛ اما در این صورت، نهضت و حرکت آنان بی‌نتیجه و بی‌تأثیر می‌شد. در نتیجه قیام و شهادت سيدالشهدا ـ علیه‌السلام ـ بود كه همان کسانی كه تا ديروز به آن حضرت سنگ مي‌زدند و گوشواره از گوش كودكان مي‌كشيدند، خودشان به خون‌خواهي آن حضرت قیام کردند. نصرت و پیروزی در اين عرصه، نیاز به صبر دارد.

ام‌سلمه نقل مي‌كند كه روزی رسول‌الله ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ  و اميرالمؤمنين ـ علیه‌السلام ـ در کنار هم نشسته بودند و با هم صحبت مي‌کردند. لب‌هایشان تكان مي‌خورد؛ اما من نمي‌شنيدم. تا اینکه دیدم ناگهان علی ـ علیه‌السلام ـ برآشفته شد. پیامبر فرمودند: «بعد از من بر سر تو چه خواهد آمد! اما بايد صبر كني». آن گاه قضاياي حضرت صديقه طاهره ـ سلام‌الله‌علیها ـ را بیان فرمود.

مشکلات دنیایی، عامل تصفیه و تزکیة انسان‌ها

باید 25 سال خانه‌نشيني باشد، تا آنان كه گروه گروه به دلایل مختلف مسلمان شدند، از صافي رد شوند. چنین نيست كه هر كس ادعایی كرد و در وادي اسلام قدم گذاشت، مورد نصرت الهی قرار گیرد و مردم او را از انصار پيامبر بشمارند. در این دنيا تحولات و دگرگونی‌ها و پستی و بلندی‌های زیادی وجود دارد و براي مردان خدا، مشکلاتی هست كه براي افراد عادي نيست.

شخصی نزد پیامبر آمد و گفت: «وقتی ما مسلمان شديم، گمان می‌كرديم خدا ما را ياري مي‌كند و همه كارهاي ما درست مي‌شود؛ اما اين مسلماني براي ما آمد نداشت؛ از وقتی شهادتين گفتيم، اوضاع و احوالمان به هم ريخته است». وقتی انسان در راه خدا گام بگذارد و در مسیر حق حرکت کند، ممکن است اوضاع و احوال او به هم بريزد؛ چنین نیست که تمام فرشتگان خدا بيايند و هر لحظه او را یاری کنند و دشمنانش را نابود سازند. در عالم ماده، اسباب و مسبباتی هست كه بايد بر طبق نظمي فراهم شوند. آثار و نتایج به دست مي‌آيند، اما پس از تلاش و کوشش و صبر و بردباری.

اگر امثال ابوذرها تبعيد نمي‌شدند و چنان مشکلاتی را تحمل نمی‌کردند، نه اقدامات عثمان و تزویر بني‌اميه آشکار می‌شد و نه فسادهایی كه بعدها براي مسلمانان روشن شد، افشا می‌گردید. باید حوادث تلخی اتفاق بیافتد تا برخی مسائل براي مردم روشن شود. خداوند حجتش را بر همه تمام می‌كند؛ اما این کار را براي هر كسي به گونه‌ای انجام می‌دهد.

قدرت تشخیص حق، نتیجه مجاهدت در راه خدا

بنابراین، كسي كه در راه خدا حركت مي‌كند، نباید اميد پاداش سریع از خدا داشته باشد. باید اميدوار بود؛ هيچ کار انسان در راه خدا گم نمی‌شود؛ اما چنین نیست که همان لحظه پاداش انسان داده شود. خداوند می‌فرماید: « وَ الّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنّهُمْ سُبُلَنا [4]». هدايت سبل به اين معناست كه يك روشنگري براي او ايجاد مي‌شود كه بر اثر آن شخص می‌تواند راه درست را به‌خوبی تشخيص دهد و در آن مسير قدم بگذارد. هرچه انسان بیشتر در راه خدا تلاش کند، خداوند راه‌های درست را بیشتر به او نشان خواهد داد.

بنابراين، ما باید اين توان را در خود ايجاد كنيم كه در راه حق و عدالت، صبر و استقامت داشته باشيم و بتوانيم روي آن ايستادگي کنیم؛ نه اینکه با كوچك‌ترين مشکلات، همه چيز را رها کنیم و اصول خود را زير پا بگذاریم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



.[1]وقتی عثمان فرمان اخراج اباذر را صادر کرد، مروان بن حَکَم را مامور این کار نمود، و منادی او را در میان شهر فریاد سر داد که هیچ کس نباید با اباذر تماس‌ّ بگیرد، و با او سخن بگوید، مردم از او کناره گرفتند مگر علی بن ابیطالب علیه السلام و حسنین علیهما السلام و عقیل و عمّار، که ایشان اباذر را مشایعت کردند، در این میان امام حسن و امام حسين علیهما السلام سخناني با او مطرح كردند، مروان به او گفت: مگر نمی‌دانی که عثمان از صحبت کردن با بااذر نهی نموده است؟ علی بن ابیطالب تازیانه خود را بر سر اسب او فرود آورد، و به او گفت: دور شو خداوند ترا به سوی آتش براند. در اين موقع مروان غضبناک شد و برگشت، و جریان را به عثمان خبر داد و آتش خشم او برافروخته گردید...   

.[2] الكافي، ج8، ص207؛ شرح نهج البلاغه، ج8، ص253.

[3]. ربذه، بیابانی بی‌آب و علف و بسیار بد آب و هوا بود. هرچند ابوذر خود تربيت‌شدة صحراهای عربستان بود، اما ربذه بسیار بدتر بود؛ به گونه‌ای که به فاصلة کمی پس از تبعیدش به آنجا، مريض شد و در همان جا درگذشت.

 .[4]سوره العنكبوت، آيه 69.

تصاویر
  • بيانات آيت الله علوي بروجردي مدظله پس از پايان درس خارج فقه
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان